نویسنده: ورونیکا ایونس
مترجم: باجلان فرخی



 

عصر بر همنی دوره درهمی و ترکیب باورها و اعتقادات دینی بود در این عصر پیش از آن که اعتقادات کهن منسوخ شود نظام های جدیدی پدید آمد که با تحول پیوسته آن ها اسطوره های موجود نیز به تحلیل دو جانبه تمایل به همه خدائی (1) یا وحدت وجودی ناشی از تجریدات برهمنان و تلاش برتری جوئی خدایان کهن، مانند وارونا، میترا، ایندرا، اَگنی و سومه، در نظام چندخدائی (2) کهن ودائی روی آورد. در مصالحه میان این دو تمایل با گذشت زمان وارونا کما بیش به مقام خدائی فرمانروا و همه خدا و در پس او برهما به مرتبه آفرینندگی و برهمن یا روح جهان دست یافت. در این گیر و دار بسیاری از خدایان به هیأت کِه تر در آمدند و این خدایان تحت الشعاع خدیان فرا دست یا مِه تر قرار گرفتند و به تناسب نقش خویش نام هائی خاص یافتند: مثلاً نام های اضافی سوریا و نقش های جدید او چنین بود: سویتری (3)، به معنی «غذا دهنده»، ویوسَوَت (4) درخشان، نورساز، روزساز، شهریار روز، چشم جهان، شاهد رفتار مردمان، سلطان صور فلکی، صاحب انوار، دارنده هزار پرتو، شکننده انوار خویش (اشاره به یکی از اسطوره های وایشواکرمه). احیاء تمایلات کهن در روند رشد اعتقادات هندی الگوهای پیشین را پیچیده تر کرد و با نفوذ اعتقادات ایرانی برخی از خدایان و از آن شمار اَگنی، (و احتمالاً خاستگاهی ایرانی داشت)، و خورشید و ماه در ستیز نور و ظلمت و نماد خدایان و اهریمنان و بهشت و دوزخ مورد توجه بیش تری قرار گرفت. تمایلات دراویدی موجب توجه به خدا بانوان و قدرت آنان، جدای از خدایان همسر آنان و توجه بیش تر به مراسم قربانی و باروری و حاصلخیزی شد. پیدائی شیوا و ظهور ویشنو در این میان از اهمیت خاصی برخوردار بود. شیوا همانا رودره کهن یا خدائی پیش آریائی و سرور یوگائی خدای چهار پایان بود؛ و همسر او به خدا بانوان مادر و ایزد بانوان قربانی آن دوره شباهت داشت.
تصورات مردم و کاهنان از این خدایان کاملاً متفاوت بود. درهمی و آشفتگی باورهای مختلف گرایش به تحلیل اسطوره ئی را پدید آورد، این گرایش در برخی از زمینه ها فیلسوفانه و مکتبی و در زمینه های دیگر از تخیلات مردم سرچشمه می گرفت.
رشد قدرت برهمنان و فزونی گرفتن ایده های غیرقابل فهم برای مردم عادی موجب شد که مردم را آزاد بگذارند تا به باورها و اعتقادات خود بپردازند. کاهنان و برهمنان در جهت حفظ موقعیت خویش نزد مردم و جلب اعتماد فاتحان بیگانه، که بر هند فرمان می راندند، میانه روی را رعایت می کردند و در این زمینه کیش های کهن نیز تحمل می شد. کاهنان در تحکیم موقعیت خویش به انجام مراسم قربانی و اهمیت بخشیدن بدان روی آوردند و انجام این مراسم را به خود اختصاص دادند. قربانی ها غالباً با مراسم فدیه دادن سومه و بعدها شیر و ماست انجام می شد و برای حفظ تداوم گردش دورانی جهانی و تداوم قدرت خدایان کاهنان فزونی گرفت و این موقعیت به جائی رسید که قدرت و منزلت کاهنان از خدایان مخدوم بیش تر شد.
دین دچار تحول و دگرگونی شد و مزید بر وفاداری درونی و گرایش به وحدت روح با مطلق، دانش مورد توجه قرار گرفت و با توجه به دانش به تدریج از ارزش قربانی کاسته شد. تأکید بر دانش و در زمینه های ژرف تر به فلسفه، جای تأکید بر سومه به عنوان خاستگاه قدرت را گرفت و تقوا و فضیلت و ریاضت کشیدن مطرح شد. در این میان تناقض کیش های کاهنی و اعتقادات فلاسفه موجب نوآوری و بدعت های بسیار شد. جنبش جین (5) با تمرکز و تأکید بر رستگاری فرد از طریق ریاضت و آهیسما (6) (بی آزاری) یکی از این نوآوری ها بود. در این کیش انسان های مقدس می توانستند به مقامی برتر از خدایان دست یابند و به جای توجه به خدای برتر تعالی روح و بسیاری ارواح مورد توجه قرار گرفت: در سده پنجم پیش از میلاد آئین بودا (7) جنبش بدعت آمیزی بود که قدرت کاهنان و کاست گرائی را انکار می کرد (بودا خود همانند مهاویره (8) از کاست جنگجو، کشتریه بود) و چون دیگر ادیان هندو در باورهای کهن ریشه داشت: در اسطوره های نور و ظلمت (بودا خود از دودمان خورشید بود) و اعتقادات کهن پیش آریائی درباره زایش پس از مرگ (باروری و آفرینش از طریق قربانی درونی) و رهائی.
آئین بودا برای هزار سال نزد طبقات فرمانروا به دین غالب مبدل شد و مردم نیز آن را با بینش های اسطوره ئی خود آرایش دادند و در میان طبقات فرودست نیز این دین رواج یافت. با این همه خدایان ودائی کمابیش ارزش خود را حفظ کردند و نیایش آنان و کیش های آتش و سومه اینجا و آنجا رواج داشت و از سده پنجم میلادی به بعد تداوم اعتقاد به خدایان کهن خاستگاه احیاء آئین هندو شد.
کیش های جدید به یاری اسطوره های کهن تصورات قابل قبول تری از تجسم خدایان را مطرح کردند و در تعالیم خود از ایده های فلسفی موجود ردر اوپانیشاد(9)ها، که آئین بودا نیز از آن تأثیر گرفته بود، بهره جستند. آئین هندو بزرگ ترین رقیب خود بودا را صرفاً تجلی یا آواتار (نزول حق در عالم محسوسات) خدائی برتر از بودا می پنداشت. عصر برهمنی به پدر یا خدائی آفریننده توجه داشت. آئین هندو آن سوی خدای آفریننده روحی جهانی یا خدائی برتر را می دید که وصول به آن از طریق تأمل و «درون نگری» با ریاضت یا بی ریاضت میسر بود. آئین هندو به سه خدای برتر یا خدایان سه گانه ئی که با روح جهان پیوند داشتند توجه داشت. خدایان سه گانه هندو در بردارنده سرشت همه خدایان کهن و خدایانی است که از طریق آواتار ممکن است در زمین به هیأت قهرمانان در آیند.
تفاوت اساسی آئین هندو با آئین بودا در پیوند آئین هندو با رویدادهای زمینی و نوآوری در درمه برهمنی است. در آئین هندو درمه به درستکاری و عدالت اجتماعی و الزامات طبقه اجتماعی یا کاست مربوط می شود و پیروی از درمه بیش از قربانی کردن موجب رستگاری است. فرزانگان عارف به جای بی ارزش جلوه دادن کیش های متکی بر قربانی برای رهائی معنوی و پیوند با روح جهان ریاضت تنی را آموزش می دادند. اما هم بدان سان که عامه یوگی را بیش تر به خاطر شجاعتش می ستایند تا پیشرفت معنوی، کیش های جدید ویشنو و شیوا نیز در اصل بیش از برخورد معنوی با مجردات بودائی به چند خدائی کهن و بازگشت به دوره حماسی توجه داشت. تأثیر این گرایش در حماسه های بزرگ پدیدار شد و چنین بود که مهابهاراته در سده پنجم میلادی به شکل نهائی خود دست یافت؛ و مهابهاراته حماسه ئی است که هنوز هم مردمان هند آن را مقدس می دارند و در بردارنده اساطیر هزاره گذشته هند است.

پی نوشت ها :

1- Pantheism
2- Polytheism
3- Savitri
4- Vivsavat
5- Jain
6- ahisma
7- Budhism نک ــــ بودا،ع. پاشائی؛ ادیان و مکتب های فلسفی هند، شایگان و تاریخ فلسفه، دکتر محمود هومن.
8- Mahavira
9- Upanishad به معنی نزدیک و پائین نشستن و گفتگوهای انجمن پنهان و نوشته های فلسفی است که کهن ترین آنها از 500 تا 800 ق.م و شمار آن ها به 200 می رسد نک ـــــ سِرِ اکبر.

منبع مقاله: ایونس، ورونیکا؛ (1373)، شناخت اساطیر هند، باجلان فرخی، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم: 1381.