روسیه و نظام مشروطه در ایران
مترجم: ضیاء الدین دهشیری
در واپسین سالیان سلطنت مظفرالدین شاه، نفوذ مسالمت آمیز روسیه در ایران به اصطلاح به حد اعلای خود رسید. سلطه اقتصادی و نفوذ سیاسی روسیه چنان بود که وقوع سرانجامی برایش اجتناب ناپذیر شد. از اینرو حوادث از هر جانب شتابان روی می داد. انقلابی مسالمت آمیز شاه محتضر را مجبور کرد که فرمان مشروطیت سال 1906 را به ملت اعطاء کند. در پشت صحنه سیاست، قرارداد انگلیس و روس مورخ 1907 در باب تقسیم منطقه نفوذ در ایران در شرف تکوین بود. (1) این دو حادثه عمده در سیاست روسیه انعکاسهائی داشت. از آن پس حکومت روسیه شیوه مسالمت آمیز را به کناری نهاد و به روش اعمال زور دست برد. سیاست جدید مورد پشتیبانی پادشاه جدید محمد علی شاه که سلطانی مرتجع بود، قرار گرفت و دیپلماسی «سرادواردگری» وزیر خارجه انگلستان هم که خود را در برابر آن عاجز جلوه می داد، آنرا تحمل کرد. رژیم جدید ایران که بدین سان در میان دو مانع داخلی و خارجی گرفتار آمده بود از آغاز ولادت محکوم به فنا گردید.
«از نخستین آزمایشهای رژیم مشروطه در ایران امپریالیسم روسیه کمیسیونی خاص به وجود آورد که مأمور دنبال کردن فعالانه امور ایران بود. این کمیسیون به ترتیب ذیل تشکیل شده بود: نخست وزیر، وزیر امور خارجه، وزیر دارائی، وزیر جنگ، وزیر دریاداری، رئیس ستاد ارتش، رئیس ستاد نیروی دریائی، معاون وزارت امور خارجه به علاه نایب السلطنه قفقاز، سفرای کبار روسیه در لندن و قسطنطنیه، وزیرمختار روسیه در تهران و سرکنسول اعلیحضرت امپراتور در تبریز نیز برای شرکت در جلسات کمیسیون (هر وقت در سنت پطرزبورگ باشند) تعیین شده بودند. شرایط و مواردی که روسها در موافقت نامه سال (1907) قید کردند در همین کمیسیون تدوین شده بود.» (2)
با تهاجم سربازان ترک به آذربایجان بر تهدید مداخله روسی ها افزوده شد. در ترکیه عبدالحمید، سلطان مطلق العنان، هنوز سلطنت می کرد. نه این سلطان و نه قیصر روسیه هیچکدام نمی توانستند استقرار پارلمان را در پایتخت شاه ایران تحمل کنند. روسیها علی الخصوص اوضاع سیاسی جدید در ایران را موجب خطری برای منافع اساسی و اصول سیاست روس در این کشور محسوب می داشتند. (3) پارلمان جوان در واقع کار خود را با اخذ تصمیمی پرشور و جدی آغاز کرد. با اکثریت عظیم پیشنهاد دولت را که قصد انعقاد قرارداد استقراض جدید از خارجه یعنی از روسیه و انگلستان داشت رد کرده، آن را با استقلال ملی ایران مغایر دانسته و با اتفاق آراء تصمیم گرفته بود به استقراض از داخله کشور بپردازد. از اینرو روسیها ممکن بود متقاعد شوند که تشکیلات جدید هرگز ممکن نیست آلتی مطیع و گوش به فرمان در دست آنان گردد، بلکه برعکس خواهد بود. به همین سبب هدف جمیع مجاهدات آنان انهدام مجلس بود...
***
روسیه و انگلستان در تاریخ 31 اوت 1907 در سنت پطرزبورگ موافقت نامه ای امضاء کردند که به موجب آن ایران به سه منطقه بخش می گردید و بزرگترین این مناطق که شامل ایالات شمالی و مرکزی می شد تحت نفوذ روسها درمی آمد. هر چند در مقدمه قرارداد و در یادداشت مشترکی که برای حکومت ایران از طرف نمایندگان انگلستان و روسیه در تهران فرستاده شد، آن دو دولت اسماً اعلام کردند که به تمامیت ارضی و استقلال ایران احترام می گزارند، ولی با این وصف از هم اکنون به نظر می رسید که حکومت بریتانیا بخش اعظم ایران را به روسیه واگذار می کند و این موضوع بعدها عملاً تأیید گردید.
نقش سرهنگ لیاخوف
شاه مرتجع هماهنگ و همداستان با روسها مقدمات کودتائی را فراهم کرد. قزاقهای او به فرماندهی صاحب منصبان روسی مجلس را در 23 ژوئن 1908 به توپ بستند و ویران کردند. جمع کثیری از وکلای مجلس، روزنامه نگاران و مشروطه خواهان به قتل رسیدند. حکومت روسیه طبعاً خود را بیگناه اعلام کرد. ولی اظهارات بعدی نماینده سابق روزنامه روسی «ریچ» موسوم به «پانوف» به نحوی قاطع و مقنع شرکت آنان را در این جنایت مدلل کرد. همین نکته با وضوح تمام از گزارشهای ارسالی سرهنگ لیاخوف فرمانده قزاقان ایرانی به ستاد کل قفقاز نیز استنباط می شود. ما قسمت های ذیل را از ترجمه انگلیسی این مدارک که به توسط پروفسور براون نشر گردیده است (4) برمی گزینیم:«در 36 مه اعلیحضرت شاه مرا با ترجمان اول سفارت روسیه به باغ شاه خوانده و با گفتاری دوستانه هم آهنگی خود را با پیشنهادهای پیشین درباره برانداختن مشروطه و به هم زدن مجلس، تصریح نمود... چون از باغ شاه به شهر برگشتن همان شب ترجمان نامبرده و من به سفارت رفته برای زمینه چینی مبارزه آینده با آشیانه دزدان که در این شهر با سخنان پر آب و تاب «مجلس» نامیده می شود... همین که نقشه و زمینه عملیات مسلم و از طرف شاه و سفیر تصویب گردید فهرست آن را بدون تأخیر به آن عالی جناب خواهیم فرستاد... تهران 27 مه (ژون) 1908 - کلنل لیاخوف «شماره 59 محرمانه». «نقشه تنظیمی من با ترجمان اول سفارت پس از مراجعه تلگرافی سفیر به سنت پطرزبورگ بدون هیچگونه ایرادی با مختصر اصلاحات از طرف سفیر تصویب گردید. اما شاه مانند هر ایرانی همواره از ریختن خون که لازمه آن نقشه بود بیم داشت و مدتی درنگ و تردید نمود. با این نظر ما ناگزیر شدیم در برابر تدابیر نیمه کاره و دودلی او بازی را به آخر رسانیده تصمیم نهائی خود را بازگو نمائیم. پس اعلام داشتیم که نقشه ما از طرف حکومت روسیه بهترین تدبیر در اوضاع و احوال جاریه تلقی شده که اگر شاه بدان تن درندهد روسیه از هر گونه همراهی خودداری و از مسؤولیت وقایع آینده خود را مبری می داند. این دلایل سخت مؤثر افتاد و بدیهی است که بدون تأخیر آن را پذیرفته و آزادی عمل کامل را اعطا نمود. (گزارش شماره 60 محرمانه).
هرچند اصالت این مدارک به نحوی قاطع مسلم نشده است، ولی جای تردیدی باقی نیست که سرهنگ لیاخوف با (دوهارتویگ) وزیرمختار روسیه، قبل از به توپ بستن مجلس مواضعه نموده و اتفاق نظر حاصل کرده بوده است. در این باب نیز شکی نمی تواند موجود باشد که (دوهارتویگ)، (ایزولسکی) وزیر امور خارجه روسیه را نیز مطلع کرده بوده است. تزار حتی تبریکات خود را به مناسبت به توپ بستن مجلس به لیاخوف تلگراف کرده بود. (5) بنابراین چگونه قاطع ترین اطمینانهائی را که وزیر خارجه روسیه به اوبیرن (6) کاردار سفارت کبرای بریتانیا در پطرزبورگ داده و به او گفته بود که سرهنگ لیاخوف «با عملی کردن تدابیر شاه جدید و عهده دار شدن نظارت و کنترل تهران (اگر چنین کرده باشد!) بدون دستور و اطلاع یا تصویب و موافقت حکومت امپراتوری عمل کرده است.» (7)
به تفسیر جالب توجه پروفسور براون در کتاب «انقلاب ایران» (ص 226 و بعد) رجوع کنید.
اشغال تبریز به توسط سپاهیان روس
به توپ بستن مجلس با انقلاب خلق ایران که به ویژه در تبریز شایان توجه بوده استقبال شد. سپاهیان سلطنتی در لحظه ای تبریز را محاصر کردند که خواربار آن به پایان رسیده بود. در 29 آوریل 1919 قوای روسی مرکب از قریب چندین هزار سرباز وارد شهر شدند تا «ورود خواربار لازم را تسهیل و قنسولها و رعایای خارجی و کسانی را که طالب ترک شهر بودند محافظت کنند.» (8) دولت روسیه بار دیگر اطمینان قاطع داد که «سپاهیان امپراتوری تنها در مدتی که برای تضمین امنیت جان و اموال قنسولان روسی و خارجی و اتباع آنان لازم است در شهر باقی خواهند ماند.» (9) این اطمینان کاذبانه برای آن داده شده بود تا افکار عمومی مردم ایران و اروپائیان را آرام کند. مطبوعات روسیه مع الوصف نیات حقیقی حکومت امپراتوری را کتمان نمی کردند. هنگامی که سپاهیان روسی از رود ارس می گذشتند و از جاده (جلفا - تبریز) به جانب مرکز تجاری ایران پیش می راندند، بخشی از این مطبوعات مدعی بودند که روسیه بر آذربایجان «حقوق تاریخی دارد»! (10)پیروزی های مشروطه طلبان کناره گیری شاه
در همان هنگام که روسها تبریز را در تصرف داشتند انقلابیون رشت و اصفهان به سوی پایتخت پیشروی می کردند. روسها ابلاغیه ای تهدیدآمیز به رهبر انقلابیون رشت، سپهدار، فرستادند و از او خواستند که پیشروی به جانب تهران را متوقف سازد. آنان در باکو به اعزام سپاهیانی به شمال ایران آغاز کردند... علی رغم این اوضاع و احوال و این تهدیدات، مشروطه خواهان به پایتخت نزدیک می شدند و از آن چند کیلومتری بیش فاصله نداشتند. در همه جا قوای سلطنتی که وفادارترین آنها قزاقان ایرانی تحت فرمان سرهنگ لیاخوف کذائی بودند منهزم شدند.. در همین اوان سپاهیان تازه نفس روسی به سرزمین ایران وارد شدند. یک هنگ مرکب از 2000 سرباز در تاریخ دوم ژوئیه به قزوین رسید. روسها بدین سان در پشت سر انقلابیون راه می پیمودند. سفارت روس در تهران به آنان اخطار کرد که هرگونه پیشروی بعدی مداخله روسها را به دنبال خواهد داشت. ولی این تهدیدها بی اثر ماند و در تاریخ 13 ژوئیه دو نیروی (ملیون) شمال و جنوب به پایتخت وارد شدند. محمدعلی شاه ناگزیر فرار کرد. و در تاریخ 16 ژوئیه به... (معلوم است به کجا؟) پناهنده شد، به کاخ تابستانی سفارت روسیه در زرگنده. بلافاصله پرچم روس و انگلیس بر فراز سفارت - بلاتردید بر طبق «روح» قرارداد 1907 - افراشته شد. شاه مستعفی گردید و پسر سیزده ساله او را سلطان اعلام کردند.مقاوله نامه 25 اوت 1909
پس از مذاکرات طولانی بین دو سفارت از یک جانب و حکومت جدید ایران از جانب دیگر، مقاوله نامه ای نهائی (11) در تاریخ 25 اوت (7 سپتامبر) 1909 به امضاء رسید. وزیرمختار انگلستان در یادداشت مورخه 9 سپتامبر 1909 به سر ادوارد گری (12) اعتراف می کند که منظور روسها تحمیل شده است.اینک ماده 11 مقاوله نامه:
«دو نماینده (انگلیس و روس) متعهد می شوند که به اعلیحضرت محمدعلی میرزا دستورهای قاطع و جدی بدهند تا از این پس از هرگونه تحریک سیاسی علیه ایران احتراز کند و حکومت امپراتوری روسیه قول می دهد که جمیع تدابیر لازم و مؤثر اتخاذ کند تا دیگر چنین شیوه های تحریک از جانب او جایز شمرده نشود. در صورتی که اعلیحضرت محمدعلی میرزا روسیه را ترک بگوید و به دو سفارت ثابت شود که وی در کشور دیگری بجز روسیه به تحریک علیه ایران پرداخته، حکومت ایران حق خواهد داشت که مدد معاش او را قطع کند».
***
شاه سابق تهران را ترک گفت تا در روسیه ساکن گردد. از باکو به اودسا که می بایست محل اقامت او باشد، با قطار مخصوص دولت روسیه سفر کرد. اینهمه ابراز عطوفت در حق پادشاه مخلوع موجب این پیش بینی می گردید که روسیه از نظام مشروطه که استقرار یافته بود، چگونه استقبال خواهد کرد. از آن پس روسها که برخی از شهرهای ایران را در اشغال داشتند، بجز تهدیدات عادی دیپلماتیک وسیله ای اثربخش تر نیز یافتند تا با نفوذ خود بر دوش حکومت ایران فشار آورند. آنها به توسط عمال و یا «افراد مورد حمایت» خود فتنه هائی برانگیختند و سپس به بهانه عدم امنیت اتباع خود، سپاهیان جدیدی به ایران فرستادند تا مناطق تازه ای را اشغال کند. به حادثه رحیم خان در کتاب شوستر توجه کنید. (13) سفارت و قنسولگری های روسیه پناهگاه و محل تحصن مرتجعین و جنایتکاران مختلف و از هر قماش گردید. نه فقط اشغال اراضی ایران به توسط روسها غیر موجه و برخلاف حق بود، بلکه حوادثی که از آن ناشی می شد بیشتر مایه تأسف بود...
پی نوشت ها :
1. باید خاطر نشان کنیم که اندیشه قرارداد انگلیس و روس مقدم بر تغییر نظام حکومت در ایران بود، هر چند انعقاد قرارداد بعد از اعطاء قانون اساسی صورت گرفت. این تذکر آن مدعیات ارتجاعی را که بر طبق آنها اگر ایران اصول پارلمانی را پیش نگرفته بود قرارداد مذکور منعقد نمی شد، مسلماً باطل می کند.
2. دمرنی Démorgny، «مسأله ایران و جنگ» ص 47 و بعد، به زبان فرانسوی.
3. «کتابهای نارنجی روسیه» جزوه اول 1906-1908 - ملخص تاریخی ص 7 و نقل از دمرنی.
4. «انقلاب ایران» به زبان انگلیسی ص 221، متن روسی این مدارک در همان کتاب صفحات 432 تا 436.
5. براون کتاب «انقلاب ایران» ص 227 متن
6. O'Beirne
7. (کتاب آبی) انگلیس راجع به ایران بخش اول (1909) ص 138 شماره 170
8. اظهارات Isvolsky به سفیر کبیر بریتانیا در لندن «کتاب آبی» انگلیس راجع به ایران بخش دوم (1909)- ص 100 یادداشت 207
9. «کتاب آبی» انگلیس بخش دوم (1909) ص 111 یادداشت 248.
10. دکتر هوگوگروت ته «Wanderungen in Persien» ص 274
11. «کتاب آبی» انگلیس راجع به ایران (1910)، این مقاوله نامه تصویب نشد.
12. «اختناق ایران» صفحه 44 و بعد. (به زبان انگلیسی)
13. «اختناق ایران»، اثر شوستر، به زبان انگلیسی.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}