نویسنده: دکتر محمود افشار یزدی
مترجم: ضیاء الدین دهشیری



 

«سیاست بریتانیا تجارت بریتانیا است.»
پیت
«تجارت تابع پرچم است»
ژوزف چمبرلن
آقای لاید جرج اخیراً هنگام صحبت از مناسبات بازرگانی که می خواهد با روسیه بلشویکی برقرار کند گفت: «ما جامعه تجاری هستیم.» دیگری گفت: «سیاست بریتانیا تجارت بریتانیاست... اما امپریالیستها جواب می دهند که «تجارت تابع و دنباله رو پرچم است.»
با این وصف، آلمانی ها در امپراتوری سابق عثمانی ثابت کردند که این تعبیر به هیچ وجه بهترین تعبیرها نیست. تجارت علاوه بر پرچم و اسلحه، بیشتر دنباله رو راهها و بسیاری از چیزهای دیگر نیز می باشد. روسها نیز خود چند صباحی این اصول را در ایران به معرض عمل درآوردند و نتایج غیر منتظره ای از آن حاصل کردند. انگلیسیان نیز به نوبه خود، آن را به کار بستند و سودها بردند، به ویژه در خوزستان ایران به توسط «برادران لینچ». با این وصف سبقت تجاری و پیشروی مقاومت ناپذیر روسها در ایران تجارت بریتانیا را به صف دوم عقب راند.
در سال 1889 «گزارش دیپلماتیک و قنسولی» (1) در باب تجارت انگلستان و رقابت خارجی در شمال ایران اعلام می کرد که کارخانه دار انگلیسی در زمینه امتعه، مصنوعات کارخانه ها و منسوجات نخی نباید از هیچ رقیب بیم داشته باشد: «یک مرتبه بررسی بازارها این را روشن می کند که انگلستان به سهولت باز هم مقام درجه اول را برای خود حفظ خواهد کرد.»
یک سال قبل از آن، در 1888، گزارش دیگری حاکی از آن بود که رقابت با منسوجات نخی انگلیسی محال بود، حتی در تبریز چون راهها و حمل و نقل روسها «اهمیت کمتری» داشت.
ولی پس از اندک زمانی اوضاع و احوال دگرگون شد. دقیقاً پارچه های نخی روسی به بازار آمد تا در درجه اول منسوجات انگلیسی را شکست بدهد. قنسول انگلیس در بغداد می نوشت که نفوذ پارچه های نخی روسی در ایران شمال و مرکزی، به ویژه در بازار همدان، تجارت بریتانیا را از عرصه بیرون کرده، مال التجاره هایش در بازارهای بغداد به روی هم انباشته شده و به فروش نرفته است. (2)
در سال 1907، سال انعقاد موافقت نامه انگلیس و روس، روسیان را پیروزی قاطع نصیب آمده بود.
در آن زمان ماژور پ. ام. سایکس (که حالا ژنرال سرپرستی سایکس شده) و قنسول انگلیس در مشهد بود چنین می نوشت: در شمال ایران تفوق و تقدم تجاری روسیه به طور قاطع استقرار یافته است. جنگ اخیر روس و ژاپن در نظر اول گوئی نفوذ روسیه را می بایست پائین آورد، ولی درست برعکس به هیچ وجه چنین روی نداد. قدرت تجاری روسیه که از قلمرو خود در خاور دور محروم شده بود، به شمال ایران معطوف گردید و علی رغم اغتشاشات انقلابی چیزی از دست آوردهای خود را از کف نداد.» (3)
طبعاً عقد قرارداد مورخ 31 اوت 1907 به هیچ وجه به منظور تغییر دادن این احوال صورت نگرفت، الا اینکه باز هم به نفع روسیها بود.
در سال 1911-1912 وضع و موقع دو رقیب چنین بود:

 

واردات به ایران

صادرات از ایران

واردات و صادرات رویهم

(قیمت به قران)

روسیه

875/797/267

796/279/284

671/077/552

انگلستان و هند

973/703/220

343/370/55

316/074/276


در سال 1912-1913 تجارت روس هنوز هم به میزان 22/84 % واردات و 5/33 % صادرات افزایش یافته بود.
ارزش کالاهای فروخته شده در آن زمان از طرف ایران به روسیه 69 % کل صادرات ایران بود، در صورتی که واردات روسیه به ایران به قریب 58 % ارزش تمام تجارت کلی خارجی ایران بالغ می گشت.
مختصر کلام، روسها بیش از نصف تجارت ایران را به تصرف خود درآورده بودند. در صورتی که انگلیسیها تنها ربع آن را در اختیار داشتند. این نسبت هم پیوسته به سود روسها تغییر می کرد.
سابقاً انگلیسیها کالاهای خود را در ترکستان و بخارا و بعد در مشهد و خراسان می فروختند. بعدها که به سیستان و یزد عقب رانده شدند، ناچار حتی در کرمان هم با روسها مواجه گردیدند.
پیش از این اشارت کردیم که علل بالا گرفتن کار تجارت روسیه چه بود. اکنون باید ببینیم که علل شکست انگلیسیها چیست.
1- اولاً واردات انگلیسیها به ایران به طور کلی از صادرات ایران به امپراتوری بریتانیا بیشتر و طرازنامه بازرگانی آشکارا به زیان ایران بود. مثلاً در طی سالیان 1912-1913 امپراتوری بریتانیا در ازاء 153/181/074 قران کالائی که به ایران فروخته بود، تنها 56/618/495 قران مال التجاره خریده بود. این طرازنامه نامساعد طبعاً به هیچ وجه مشوق داد و ستد نبود.
2- چون جاده هائی که مراکز تجارتی ایران را به امپراتوری بریتانیا می پیوندد خیلی طولانی تر از راههائی بود که آن مراکز را به مملکت روسیه مرتبط می سازد، کالاهای انگلیسی دیرتر وارد می شد و گران تر از محصولات و مصنوعات روسی در بازارهای ایران، به استثناء بعضی مناطق جنوبی، تمام می شد.
قنسول انگلستان در مشهد علاوه بر قرب جوار روسیه و ایران دو علت و دلیل ذکر می کند، که به سود روسها و به زیان داد و ستد انگلیسیها اثر می کند: خطرات بیابان ایران و طول مدت حمل و نقل آنها. در مشهد یک مشتری انگلیسیها نمی تواند سرمایه خود را به جز به صورت سالیانه یکبار به کار اندازد: ولی یک مشتری روسها وسیله و امکان دارد که سرمایه خود را «سالیانه پنج یا شش بار جابه جا کند.»
3- تجارت بریتانیا، علاوه بر این، عکس العمل اقدامات حمایتی را تحمل می کرد که حکومت روسیه به نفع تولید کنندگان و صادر کنندگان خود به کار می بست نظیر: جوایز و معافیت هائی برای صدور کالا، تعرفه های ویژه حمل با کشتی ها، راه آهن ها و غیره.
علاوه بر علل مذکور، در ایران، نیز همان معایبی را در تجارت بریتانیا می دیدند که در هر جای دیگر عالم که انگلیسیها در برابر رقیبان آلمانی خود داشتند.
قنسولهای انگلیس در هامبورگ، شربورگ، سان فرانسیسکو، شانگهائی، کریستیانیا، (اسلوی کنونی) ناپل، ورشو، مسکو و جاهای دیگر به شکست خود اعتراف می کنند و به عللی که می توان به شرح ذیل خلاصه کرد اشارت می نمایند:
1- کالاهای انگلیسی ارزان قیمت نیست.
2- کارخانه دار انگلیسی متفرعن و متکبر است و ذوق خریدار را اراضی نمی کند.
کارخانه دار انگلیسی به همه جهانیان می گوید: «شما می باید هرچه ما می سازیم بخرید»: «ما ملت برگزیده و ممتاز بین ملت ها هستیم. بنابراین ما برای خودمان می سازیم و شما باید مطابق ذوق ما زندگی کنید، داد و ستد کنید، بخورید، لباس برای خود فراهم آورید و اثاث البیت خود را ترتیب دهید.» در نظر انگلیسی امروزین، هر آنچه انگلیسی نیست همانطور که یونانیان هم می گفتند، بربر و غیر متمدن است یعنی پست و رذل و سخیف، بی ارج و اهمیت، حیوانی انسانی نما که انگلستان بر طبق حق ملت برتر ادعا دارد که باید زبان خود، عقاید خود، قضاوتها و پندارهای بی پایه خود، روشها و آداب خود و حتی نیازهای خود را بر او تحمیل کند... انگلیسی هنوز هم پیشنهاد قدیم خود را تکرار می کند که: «پارچه مرا بخرید باب روز لندن است، گاو آهن مرا بخرید در همه املاک «کنت دو وارویک» متداول است.» (4)
قنسول انگلیس در هامبورگ، خود چنین می نوشت:
«کارخانه دار انگلیسی همیشه با این اعتقاد زنده است که ارباب رجوع او باید آنچه را پسند اوست بخرند و او وظیفه ندارد هرچه را مطلوب آنان است تهیه کند.» (5)
3- شرایط پرداخت پول به کارخانه داران انگلیسی سخت است. آنان به خارجیان اعتبار نمی دهند و اینان ناچارند بدهی خود را نقداً بپردازند و یا حتی پیش بها بدهند.
4- بالاخره انگلیسیها زبان خارجیان را نمی دانند و در بسیاری از امور دیگر سخت بی اعتنائی و تغافل دارند.
در پایان، رشته کلام را به دست خود قنسولان انگلیسی می دهیم تا چه بگویند: قونسول انگلستان در کریستیانیا: - رقیبان ما نمایندگان و کارگزارانی دارند که به دو سه زبان تکلم می کنند...
قنسول انگلیس در مسکو: - ضرر و زیان ما در تغافل و سهل انگاری صاحبان صنایع ما است...
قنسول انگلیس در ناپل: وقتی می بینیم که یک نفر مترجم نمایندگان بازرگانی ما را در سراسر طول کوچه ها جنیبت می کشد، به رقت می آئیم.
قنسول انگلیس در شربورگ: برای من فقط جزوه های تجارتی به زبان انگلیسی می فرستید و بس نه به هیچ زبانی دیگر...

پی نوشت ها :

1. Miscellaneous series شماره 4398.
2. «گزارش های دیپلماتیک و قنسولی» شماره 3043.
3. «گزارش دیپلماتیک و قنسولی» صفحه 4006.
4. ویکتور برار «انگلستان و امپریالیسم» ص 270 و بعد (به زبان فرانسوی).
5. همان کتاب «انگلستان و امپریالیسم»، ص 224.

منبع مقاله: افشار یزدی، محمود؛ (1358)، سیاست اروپا در ایران: اوراقی چند از تاریخ سیاسی و دیپلماسی به انضمام چند گفتار دیگر از مؤلف و بعضی اسناد و نامه ها، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ هشتم