موانع و شیوه های بازدارنده تجدید حیات شیعه در جهان (2)
الف) طالبان: جنبش طالبان در سال 1994م در اطراف قندهار به وجود آمد. این گروه با ادعای تأمین امنیت در کشور و جلوگیری از دزدی و غارت، توانست در فاصله ی کوتاهی (1994-1996م) بیش از نود درصد از خاک افغانستان
نویسندگان: دکترسیدعباس احمدی / دکترمحمدرضا حافظ نیا
دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس/استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس/استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
2. تشکیل گروه های ضدشیعی(سپاه صحابه، طالبان و...)
الف) طالبان: جنبش طالبان در سال 1994م در اطراف قندهار به وجود آمد. این گروه با ادعای تأمین امنیت در کشور و جلوگیری از دزدی و غارت، توانست در فاصله ی کوتاهی (1994-1996م) بیش از نود درصد از خاک افغانستان را که در برگیرنده ی شهرهای مهمی چون کابل (پایتخت)، قندهار، هرات، مزار شریف، بامیان و ... بود، به تصرف خود درآورد (مهدوی، 1384،ص1). اعضای این جنبش را در ابتدا طلاب مدارس و حوزه های علوم دینی تشکیل می دادند که در اردوگاه های پناهندگان (در مناطق مرزی پاکستان و افغانستان) تحصیل می کردند.طالبان اگرچه از قوم پشتون بودند و حمایت قاطع پشتون ها را در اختیار داشتند، در عین حال در مسیر قدرت یابی خود، از حمایت ایالات متحده، پاکستان، عربستان سعودی و برخی از کشورهای خلیج فارس نظیر امارات متحده عربی نیز سود می بردند (مارسدن، 1379، ص72-73). عملکرد طالبان خیلی زود از ماهیت ضدشیعی و ضد ایرانی این گروه پرده برداشت. آنان با پیمودن مسیر اسلام افراط و انحرافی ترس و وحشت را در جهان اسلام و تعجب و نگرانی را در بین سایر جهانیان برانگیختند. طالبان تأکید کرده بودند که جنبش به روی همه ی گروه های قومی به استثنای شیعیان مرکز و اسماعیلیان شمال شرق کشور باز است (همان، 1379، ص73).
اوج عملکرد ضدشیعی طالبان در قتل عام حیرت انگیز مردم مزارشریف نمایان شد. نیروهای طالبان هنگامی که در اوت 1998 وارد این شهر شدند، به مدت دو روز مشغول قتل عام شیعیان (هزاره ها) شدند. با وجود آنکه هیچ ناظر بی طرفی برای شمارش کشته شدگان وجود نداشت، تخمین تعداد مقتولان غیر ممکن بود؛ اما سازمان ملل و سازمان صلیب سرخ جهانی بعدها تخمین زدند که بین 5000 تا 6000 نفر در آن چند روز کشته شدند. متعاقباً آشکار شد در طول مسیر پیشروی طالبان، کشتار مشابهی از ازبک ها و تاجیک ها در میمنه و شبیرغان انجام گرفته است (رشید، 1382، ص162).
هدف طالبان این بود که شمال کشور را از شیعه ها پاک کند. چند ساعت پس از تسخیر مزارشریف، ملاهای طالبان از مساجد شهر اعلام نمودند که شیعه های شهر سه راه پیش روی دارند: 1. مذهب خود را از شیعه به سنی تغییر دهند؛ 2. به ایران بروند؛ 3. با مرگ روبرو شوند (همان، ص161).
بعد از ورود طالبان به مزارشریف، آنان در اقدامی عجیب نشان دادند که به هیچ کدام از مقررات بین المللی توجهی ندارند. گروهی از آنها که به وسیله ملادوست محمد رهبری می شدند و شامل تعدادی مبارزان پاکستانی ضدشیعه حزب سپاه صحابه بودند، به کنسولگری ایران در مزارشریف وارد شدند و یازده نفر از کارمندان کنسولگری و یک خبرنگار را دستگیر کردند، به زیر زمین بردند و سپس تیرباران کردند. طالبان همچنین 45 راننده ی کامیونی ایرانی را که برای هزاره ها اسلحه حمل می کردند، دستگیر نمودند (همان، ص162).
ب) سپاه صحابه: «انجمن صحابه» یکی از گروه های ضدشیعی است که بعد از انقلاب اسلامی ایران و با هدف جلوگیری از تأثیرگذاری آن در پاکستان به وجود آمد. این انجمن در ششم سپتامبر 1985 به وسیله آخوندی از فرقه دیوبندی به نام «حق نواز جهنگوی» رسماً تأسیس شد. فعالیت این گروه ابتدا از روستاها شروع شد و از طریق ائمه مساجد دیوبندی ها، به روستاهای کوچک تر نیز تسری پیدا کرد و تعداد اعضای آن رو به افزایش گذاشت. پس از قتل حق نواز، مسئولیت تشکیلات به «مولانا ایثار القاسمی» محول شد. وی نیز به فاصله ی اندکی در شهر «جهنگ» به قتل رسید و سپس «ضیاءالرحمن فاروقی» ریاست انجمن را بر عهده گرفت.
انجمن سپاه صحابه در سال 1370 به «سپاه صحابه پاکستان» تغییر نام داد. ماهنامه «خلافت راشده» ارگان سپاه صحابه است. اگرچه در رهبری این گروه افراد با سواد کم دیده می شوند، اما آنها از نظر تشکیلاتی بسیار منظم هستند و برای تبلیغات از وسایل سمعی و بصری حداکثر بهره را می برند و با پخش جزوه و اعلامیه، پیام خود را به سراسر کشور می رسانند(محقر، 1372، ص168).
از نظر فلسفی، سپاه صحابه اصولاً کنشی در برابر انقلاب اسلامی ایران و تجدید حیات شیعیان پاکستان بود، رهبران سپاه صحابه خود بارها این مطلب را تکرار کرده اند و رسالت خود را مبارزه با شیعه، جلوگیری از نفوذ انقلاب اسلامی و ایجاد یک انقلاب سنی در کشور و در جهان معرفی کرده اند. تقریباً تمامی فعالیت های سپاه صحابه در ضدیت با شیعه متمرکز است و اکثر جزوات و کتاب های آنها، لبریز از مطالب و اتهامات علیه تشیع است. به طور کلی می توان خواسته های سپاه صحابه را به شرح زیر خلاصه کرد:
- برای اجرای سیستم اسلامی در کشور، باید از سیستم خلفای اسلام پیروی شود؛
- پاکستان باید یک کشور سنی اعلام شود؛
- ایام تولد خلفای راشدین باید به طور رسمی گرامی داشته شود؛
- مراسم عزاداری شیعیان باید قدغن شود؛
فعالیت خانه های فرهنگ ایران در پاکستان باید قدغن شود؛
- شیعه رسماً باید به عنوان یک اقلیت کافراعلام گردد؛
- اهانت کنندگان به صحابه و خانواده ی پیامبر باید اعدام گردند.
در بیشتر جزوات سپاه صحابه، کمتر مطالبی درباره ی عقاید مذهبی آنان یافت می شود. بیشتر مطالب درباره ی تبلیغات علیه مخالفان مذهبی به ویژه شیعیان است. روی جلد یکی از این جزوه ها این جمله به چشم می خورد: «هر که در کفر شیعیان شک کند، خود او نیز کافر است». شیعه کافراست»، شعار اصلی سپاه صحابه است (همان، 1372، ص169).
3. ترور رهبران شیعی
در سال های بعد از انقلاب اسلامی ایران، تنی چند از رهبران شیعی که فعالیت های شیعه محور را در کشورهای منطقه افزایش داده بودند، کشته شدند. برخی از مهم ترین این افراد عبارتند از: محمد باقر صدر، سید عارف حسینی، سیدعباس موسوی و محمدباقر حکیم.اندکی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آیت الله محمدباقر صدر که از برجسته ترین رهبران شیعی محسوب می شد، اعدام شد. در پی حمایت های آشکار آیت الله صدر از انقلاب اسلامی و امام خمینی، رژیم بعث عراق وی را چندین بار دستگیر کرد. سرانجام بعد از نه ماه محاصره، تحت نظر بودن و قطع رابطه ی مردم با او با فشار رژیم عراق، در تاریخ 16 فروردین 1359(1980/4/15) دستگیر و سه روز بعد، یعنی 19 فروردین 1359 (1380/4/8) به همراه خواهرش بنت الهدی صدر بدون محاکمه در زندان اعدام شد (جمشیدی، 1372، ص132). او در نامه ای به امام خمینی از انقلاب ایران ستایش کرده، آمادگی خود را برای هرگونه همکاری اعلام نموده بود (ماهنامه گلبرگ، فروردین 1383، ش49).
دراوت 1998(12مرداد1367) علامه سیدعارف حسینی، رهبر شیعیان پاکستان و رئیس نهضت اجرای فقه جعفری این کشور که از هواداران جدی انقلاب اسلامی ایران بود، در شهر پیشاور به ضرب گلوله افراد ناشناس به شهادت رسید (لانگ، 1372، ص241). این اقدام واکنش مقامات دولتی از جمله ضیاءالحق، رئیس جمهور وقت را در پی داشت و باعث برپایی تظاهرات گسترده ای درمیان شیعیان کراچی شد(فرزین نیا، 1376، ص 120).
سیدعباس موسوی، یکی از مؤسسان و دبیر کل وقت حزب الله لبنان نیز در 16 فوریه 1992 (27بهمن 1371) در حمله ی یگان ویژه نیروهای اسرائیلی، به همراه همسر و دو تن از فرزندانش کشته شد. موسوی و همفکرانش چندین بار به تهران سفرکرده، با امام خمینی دیدارکرده بودند. این ملاقات ها نقش بسزایی در طرح ریزی شالوده ی مقاومت و پایداری حزب الله لبنان ایفا نمود(خبرگزاری حیات، 1387/11/27).
سیدمحمدباقر حکیم، رئیس وقت مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که 23 سال در ایران زندگی و فعالیت کرده بود، مدت کوتاهی بعد از بازگشت به وطن، ترور شد. ورود او استقبال گسترده ی شیعیان جنوب عراق را به دنبال داشت و حکیم موفق شد نماز جمعه نجف را برگزار نماید (پازوکی، 1387). این رهبر شیعی در جریان برگزاری نماز جمعه در 7 شهریور 1382، زمانی که از مرقد امام علی (ع) خارج می شد، در عملیاتی تروریستی به همراه 125 نفر از دیگر نمازگزاران به شهادت رسید (ماهنامه گلبرگ، شهریور 1383؛ ش54).
در یکی از جدیدترین نمونه ها حسین علی یوسفی، رهبر حزب شیعی «دموکراتیک هزاره» در شهر کویته پاکستان به دست فردی ناشناس ترور شد (شیعه نیوز، 1387/11/7).
منبع: نشریه شیعه شناسی، شماره30.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}