اهمیت پیش بینی در برنامه ریزی سازمانی
«پیش بینی» در برنامه ریزی دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد. کسانی که بتوانند بهترین راه و عملی ترین شیوه، جهت رسیدن به اهداف را پیش بینی نمایند و با تیزهوشی، مشکلات راه را حدس زنند و برنامه را به گونه ای تهیه کنند
نویسنده: محمد حسن نبوی
«پیش بینی» در برنامه ریزی دارای اهمیت بسیار زیادی می باشد. کسانی که بتوانند بهترین راه و عملی ترین شیوه، جهت رسیدن به اهداف را پیش بینی نمایند و با تیزهوشی، مشکلات راه را حدس زنند و برنامه را به گونه ای تهیه کنند که در هنگام اجرا با مشکل کمتری مواجه شوند، افرادی موفق خواهند بود.
در «پیش بینی»ها چیزی که به جرأت می توان گفت، وجود «خطا» ست. به مقداری که افراد بتوانند آینده را بهتر ببینند، خطای آنها در پیش بینی کمتر خواهد بود. برنامه ریزان باید همه عملیات برنامه را در دنیای عمل ببینند و مانند یک تصویر تلویزیونی در ذهن خود عبور دهند تا بتوانند نقاط ضعف برنامه را پیش بینی نمایند و اصلاحات لازم را انجام دهند.
به هر حال باید پیش بینی کرد، نه پیش خیالی، یعنی قبل از اجرا باید برنامه را در دنیای عمل دید، نه این که در دنیای خیالات پرواز کرد.
بسیارند مدیرانی که با جمع کردن یک دسته آمار و تهیه آمار و تهیه طرحی خام ذوق زده می شوند و از شدت خوشحالی به مشکلات این طرح در هنگام اجرا نمی اندیشند و برنامه خود را بسیار موفق می بینند، اما پس از اجرا به این نتیجه می رسند که «پیش بینی» هایشان بسیار دور از واقعیت بوده است.
حال در این مورد توجه شما را به چند روایت جلب می نمایم:
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛ (1)
داناترین مردم کسی است که آینده را بهتر ببیند.
نتیجه آن که آینده نگری از عقل و اندیشه ی انسانها بر می خیزد و کسانی که بیشتر و بهتر بتوانند آنچه را که در آینده رخ می دهد بفهمند داناتر خواهند بود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
لاخیر فی عزم بغیر حزم؛ (2)
در عزمها و تصمیم هایی که در مورد آنها دقت کافی انجام نشده، خبری نیست.
همچنین در روایت دیگری آمده است که:
مردی نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: یا رسول الله، به من توصیه ای بفرمایید. حضرت فرمود: اگر توصیه کردم، عمل می کنی؟ آن مرد گفت: آری یا رسول الله! باز پیامبر این سخن را تا سه بار تکرار فرمود و آن مرد هم در هر نوبت پاسخ می گفت: آری یا رسول الله!
سپس حضرت فرمود: من به تو وصیت می کنم که اگر به کاری همت نمودی، به عاقبت آن بیندیش، اگر در آن کار رشد بود، اقدام کن و اگر دیدی در آن گمراهی است از آن صرف نظر نما. (3)
الف) باید مشخص شود که برای رسیدن به اهداف چه کارهایی و چگونه باید انجام شود. این بخش از «پیش بینی» در حقیقت چهار چوب برنامه را تشکیل می دهد و مشکلترین قسمت برنامه ریزی می باشد.
در این مرحله از برنامه ریزی، تفکر و دور اندیشی، بهترین ابزار کار است و نباید از اهمیت بسیار آن غافل ماند. زیرا موفقیت در صورتی تضمین می گردد که با تفکر، خط مشی و روشها انتخاب شود و با دور اندیشی بازتاب آنها در دنیای عمل پیش بینی گردد.
ب) باید مشخص گردد که برنامه در چه جایی انجام می شود.
پ) سپس باید مدت زمان انجام دادن امور پیش بینی شود.
زمان بندی طرحهای عملیاتی، هم برای مجریان طرح مفید می باشد، چون مقدار پیشرفت و یا عقب ماندن خود رابا توجه به جدول زمانی برنامه می توانند بفهمند و هم آن که مسؤولان بهتر می توانند کم و کیف روند کار و موفقیت نیروهای اجرایی را برآورد نمایند.
برای زمان بندی برنامه می توان از جدل ذیل که در شکلهای شماره 1-3 و 2-3 مشاهده می شود، بهره برد. در این جدول، فعالیتها و ارتباط و زمان اجرای آنها نشان داده می شود. برای استفاده از جدول مذکور ابتدا با توجه به نوع فعالیتها و زمان مصروفه آنها، واحدی را برای زمان تعیین می کنیم، مثلاً واحد زمانی روز یا هفته یا ماه را در نظر می گیریم و هر فعالیت را در ردیفهای جدول درج می کنیم.
ت) در این مرحله، باید سازمان و چهار چوبی که برنامه در قالب آن اجرا می شود، معلوم گردد.
ث) با توجه به مراحل گذشته، امکانات مورد نیاز برای اجرای برنامه پیش بینی می شود.
ج) سپس نیروها و تخصصهای لازم برای اجرای برنامه مشخص می شود.
چ) در پایان، بودجه مورد نیاز پیش بینی می گردد.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می فرماید:
... و اکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک و اقامة ما استقام به الناس قبلک؛ (4)
درباره استوار ساختن آنچه که کار شهرهای تو را منظم می گرداند و برپا داشتن آنچه مردم پیش از تو برپا داشته بودند، بسیار با دانشمندان مذاکره کن و با راستگویان و درست کرداران و گفت و گو کن.
در این جمله، علی (علیه السلام) برای بقای نظام شهر و مصالح مردم می فرماید:
با آگاهان و دانشمندان مذاکره کن و با افراد حکیم گفت و گو نما. در این گفت و گوها درباره مصالح بلاد و حفظ برنامه ها و کارهای صحیح گذشته، بحث کن تا از فکر آنها بهره ببری و اندیشه آنان را به خدمت نظام در آوری.
مشورت و نظرخواهی از انسانهای دانا و با تجربه، لازمه ی حسن خدمت و مدیریت می باشد.
علی (علیه السلام) می فرماید:
من استبد برایه هلک و من شاورالرجال شارکها فی عقولها؛ (5)
هر کس بر فکر و رأی خود استبداد ورزید، هلاک شد و کسی که با دیگران مشورت کرد، در فکر و عقل آنها شریک گردید.
اهمیت مسأله مشورت به اندازه ای است که قران مجید خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
و شاورهم فی الامر؛ (6)
با مردم مشورت کن.
و شاور فی امرک الذین یخشون الله عزو جل؛ (7)
در کارها با کسانی که خدا ترسند، مشورت کن.
از این روایت فهمیده می شود که انسان باید به ایمان فرد مورد مشورت هم توجه داشته باشد و با افراد بی ایمان مشورت نکند، گرچه در روایات ویژگیهای دیگر هم برای مشاوران مطرح شده که این جا به تناسب بحث فقط تعهد و تخصص آنها مورد توجه قرار گرفته است.
در این مورد امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
من استشار اخاه فلم ینصحه محض الرای سلبه الله عزوجل رایه؛ (8)
کسی که با برادر دینی خود مشورت نماید و او هر چه در اندیشه دارد، به طور خالص در اختیارش قرار ندهد، خداوند- عزوجل- رأی و نظر او را خواهد گرفت.
بعضی از افراد هنگام مشورت ممکن است خلافی را در برنامه ای ببینند و یا مطلب جدیدی درباره آن به ذهنشان برسد، لکن از روی حسادت به فرد مشورت کننده نمی گویند، به خیال آن که برنامه اش با شکست مواجه شود و آنان به عنوان قهرمان، پای به میدان نهاده، بر او بتازند؛ جزای چین افرادی آن است که خداوند رأی و فکر آنان را بگیرد.
بعضی دیگر هم زمانی که درباره برنامه ای مورد مشورت قرار می گیرند، چون برنامه از طرف فردی مافوق ارائه شده، از روی چاپلوسی نقاط ضعف آن را بیان نمی کنند؛ اینان نیز موضوع روایت می باشند، چون آنچه در فکر دارند صادقانه و بی پیرایه بیان
نمی کنند، خداوند فکر و اندیشه آنان را خواهد گرفت.
برخی دیگر به این دلیل که اگر به فرد مشورت کننده کمک کنند طرح و یا برنامه ی ارائه شده از طرف او به نام مشورت کننده تمام می شود نه او، آنچه در اندیشه می یابند، به مشورت کننده
نمی گویند؛ این افراد هم از مصادیق بارز حدیث شریف می باشند.
در «پیش بینی»ها چیزی که به جرأت می توان گفت، وجود «خطا» ست. به مقداری که افراد بتوانند آینده را بهتر ببینند، خطای آنها در پیش بینی کمتر خواهد بود. برنامه ریزان باید همه عملیات برنامه را در دنیای عمل ببینند و مانند یک تصویر تلویزیونی در ذهن خود عبور دهند تا بتوانند نقاط ضعف برنامه را پیش بینی نمایند و اصلاحات لازم را انجام دهند.
به هر حال باید پیش بینی کرد، نه پیش خیالی، یعنی قبل از اجرا باید برنامه را در دنیای عمل دید، نه این که در دنیای خیالات پرواز کرد.
بسیارند مدیرانی که با جمع کردن یک دسته آمار و تهیه آمار و تهیه طرحی خام ذوق زده می شوند و از شدت خوشحالی به مشکلات این طرح در هنگام اجرا نمی اندیشند و برنامه خود را بسیار موفق می بینند، اما پس از اجرا به این نتیجه می رسند که «پیش بینی» هایشان بسیار دور از واقعیت بوده است.
حال در این مورد توجه شما را به چند روایت جلب می نمایم:
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛ (1)
داناترین مردم کسی است که آینده را بهتر ببیند.
نتیجه آن که آینده نگری از عقل و اندیشه ی انسانها بر می خیزد و کسانی که بیشتر و بهتر بتوانند آنچه را که در آینده رخ می دهد بفهمند داناتر خواهند بود.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:
لاخیر فی عزم بغیر حزم؛ (2)
در عزمها و تصمیم هایی که در مورد آنها دقت کافی انجام نشده، خبری نیست.
همچنین در روایت دیگری آمده است که:
مردی نزد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: یا رسول الله، به من توصیه ای بفرمایید. حضرت فرمود: اگر توصیه کردم، عمل می کنی؟ آن مرد گفت: آری یا رسول الله! باز پیامبر این سخن را تا سه بار تکرار فرمود و آن مرد هم در هر نوبت پاسخ می گفت: آری یا رسول الله!
سپس حضرت فرمود: من به تو وصیت می کنم که اگر به کاری همت نمودی، به عاقبت آن بیندیش، اگر در آن کار رشد بود، اقدام کن و اگر دیدی در آن گمراهی است از آن صرف نظر نما. (3)
محورهای پیش بینی
در برنامه ریزی پس از مشخص شدن هدف باید برای امور ذیل «پیش بینی» های لازم انجام گیرد:الف) باید مشخص شود که برای رسیدن به اهداف چه کارهایی و چگونه باید انجام شود. این بخش از «پیش بینی» در حقیقت چهار چوب برنامه را تشکیل می دهد و مشکلترین قسمت برنامه ریزی می باشد.
در این مرحله از برنامه ریزی، تفکر و دور اندیشی، بهترین ابزار کار است و نباید از اهمیت بسیار آن غافل ماند. زیرا موفقیت در صورتی تضمین می گردد که با تفکر، خط مشی و روشها انتخاب شود و با دور اندیشی بازتاب آنها در دنیای عمل پیش بینی گردد.
ب) باید مشخص گردد که برنامه در چه جایی انجام می شود.
پ) سپس باید مدت زمان انجام دادن امور پیش بینی شود.
زمان بندی طرحهای عملیاتی، هم برای مجریان طرح مفید می باشد، چون مقدار پیشرفت و یا عقب ماندن خود رابا توجه به جدول زمانی برنامه می توانند بفهمند و هم آن که مسؤولان بهتر می توانند کم و کیف روند کار و موفقیت نیروهای اجرایی را برآورد نمایند.
برای زمان بندی برنامه می توان از جدل ذیل که در شکلهای شماره 1-3 و 2-3 مشاهده می شود، بهره برد. در این جدول، فعالیتها و ارتباط و زمان اجرای آنها نشان داده می شود. برای استفاده از جدول مذکور ابتدا با توجه به نوع فعالیتها و زمان مصروفه آنها، واحدی را برای زمان تعیین می کنیم، مثلاً واحد زمانی روز یا هفته یا ماه را در نظر می گیریم و هر فعالیت را در ردیفهای جدول درج می کنیم.
ت) در این مرحله، باید سازمان و چهار چوبی که برنامه در قالب آن اجرا می شود، معلوم گردد.
ث) با توجه به مراحل گذشته، امکانات مورد نیاز برای اجرای برنامه پیش بینی می شود.
ج) سپس نیروها و تخصصهای لازم برای اجرای برنامه مشخص می شود.
چ) در پایان، بودجه مورد نیاز پیش بینی می گردد.
مشورت
1. مشورت با صاحبنظران
پس از تعیین اهداف و به کارگیری دور اندیشی و بالأخره آماده نمودن برنامه، باید از فکر و اندیشه علما و متخصصین و صاحبنظران با ایمان استفاده نمود و نقاط ضعف برنامه را حتی الامکان قبل از اجرا شناخت و برطرف کرد.امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر می فرماید:
... و اکثر مدارسة العلماء و مناقشة الحکماء فی تثبیت ما صلح علیه امر بلادک و اقامة ما استقام به الناس قبلک؛ (4)
درباره استوار ساختن آنچه که کار شهرهای تو را منظم می گرداند و برپا داشتن آنچه مردم پیش از تو برپا داشته بودند، بسیار با دانشمندان مذاکره کن و با راستگویان و درست کرداران و گفت و گو کن.
در این جمله، علی (علیه السلام) برای بقای نظام شهر و مصالح مردم می فرماید:
با آگاهان و دانشمندان مذاکره کن و با افراد حکیم گفت و گو نما. در این گفت و گوها درباره مصالح بلاد و حفظ برنامه ها و کارهای صحیح گذشته، بحث کن تا از فکر آنها بهره ببری و اندیشه آنان را به خدمت نظام در آوری.
مشورت و نظرخواهی از انسانهای دانا و با تجربه، لازمه ی حسن خدمت و مدیریت می باشد.
علی (علیه السلام) می فرماید:
من استبد برایه هلک و من شاورالرجال شارکها فی عقولها؛ (5)
هر کس بر فکر و رأی خود استبداد ورزید، هلاک شد و کسی که با دیگران مشورت کرد، در فکر و عقل آنها شریک گردید.
اهمیت مسأله مشورت به اندازه ای است که قران مجید خطاب به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
و شاورهم فی الامر؛ (6)
با مردم مشورت کن.
2. لزوم رعایت ایمان در متخصصان
امام صادق (علیه السلام) در وصیت به «سفیان ثوری» می فرمایند:و شاور فی امرک الذین یخشون الله عزو جل؛ (7)
در کارها با کسانی که خدا ترسند، مشورت کن.
از این روایت فهمیده می شود که انسان باید به ایمان فرد مورد مشورت هم توجه داشته باشد و با افراد بی ایمان مشورت نکند، گرچه در روایات ویژگیهای دیگر هم برای مشاوران مطرح شده که این جا به تناسب بحث فقط تعهد و تخصص آنها مورد توجه قرار گرفته است.
3. خیانت در مشورت
اگر کسی مورد مشورت قرار گیرد، باید خیانت نکند و هر چه به نظر او می رسد، به دور از هرگونه ناخالصی بیان کند، والا خداوند اندیشه اش را از او خواهد گرفت.در این مورد امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
من استشار اخاه فلم ینصحه محض الرای سلبه الله عزوجل رایه؛ (8)
کسی که با برادر دینی خود مشورت نماید و او هر چه در اندیشه دارد، به طور خالص در اختیارش قرار ندهد، خداوند- عزوجل- رأی و نظر او را خواهد گرفت.
بعضی از افراد هنگام مشورت ممکن است خلافی را در برنامه ای ببینند و یا مطلب جدیدی درباره آن به ذهنشان برسد، لکن از روی حسادت به فرد مشورت کننده نمی گویند، به خیال آن که برنامه اش با شکست مواجه شود و آنان به عنوان قهرمان، پای به میدان نهاده، بر او بتازند؛ جزای چین افرادی آن است که خداوند رأی و فکر آنان را بگیرد.
بعضی دیگر هم زمانی که درباره برنامه ای مورد مشورت قرار می گیرند، چون برنامه از طرف فردی مافوق ارائه شده، از روی چاپلوسی نقاط ضعف آن را بیان نمی کنند؛ اینان نیز موضوع روایت می باشند، چون آنچه در فکر دارند صادقانه و بی پیرایه بیان
نمی کنند، خداوند فکر و اندیشه آنان را خواهد گرفت.
برخی دیگر به این دلیل که اگر به فرد مشورت کننده کمک کنند طرح و یا برنامه ی ارائه شده از طرف او به نام مشورت کننده تمام می شود نه او، آنچه در اندیشه می یابند، به مشورت کننده
نمی گویند؛ این افراد هم از مصادیق بارز حدیث شریف می باشند.
پینوشتها:
1. غررالحکم، ج1، ص211.
2. غررالحکم، ج2، ص354.
3. إن رجلاً اتی رسول الله، فقال: یا رسول الله، اوصنی؟ فقال له: فهل انت مستوص إن اوصیتک؟ حتی قال ذلک ثلاثاً فی کلها یقول الرجل: نعم، یا رسول الله. فقال له رسول الله: فإنی اوصیک اذا انت هممت بامر فتدبر فإن یک رشداً فامضه و إن یک غیاً فانته عنه «بحار الانوار، ج68، ص339».
4. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، نامه53.
5. نهج البلاغه، به تحقیق صبحی صالح، حکمت 161.
6. آل عمران (3) آیه 159.
7. بحارالانوار، ج72، ص98.
8. بحارالانوار، ج72، ص102.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}