نویسنده: سید ابوالحسن علوی طباطبایی




 
ژاپن تنها کشوری در جهان بود که به وسیله ی آمریکا بمباران اتمی شد. از 1945م. به بعد آمریکا به تنهایی دارای بمب اتمی بود و به صورت نیرومندترین قدرت نظامی در سراسر جهان مبدّل شد. بسیاری از دانشمندان و سیاستمداران معتقد بودند که دانش نیروی هسته ای خطری برای صلح به شمار رفته و می بایست کنترل بین المللی برای تولید و استفاده ی آن وجود داشته باشد «هنری استیمسون» وزیر جنگ آمریکا هنگام بازنشستگی در یادداشتی به رئیس جمهور جدید «هری ترومن» در سپتامبر 1945م. چنین می نویسد:
«بمب اتم در وضع سیاسی جهان تأثیر عمیقی گذاشته است... ظاهراً نفوذ شوروی تضعیف شده است ... و در رهبران شوروی وسوسه ی شدیدی برانگیخته شده که در کوتاه ترین مدت چنین سلاحی را تهیه کنند. این مسئله مسلماً باعث مسابقه ی تسلیحاتی پنهانی ناامید کننده ای خواهد شد... آنچه که برای دنیا و تمدّن بشریّت مهم است این است که اطمینان حاصل کنیم وقتی شوروی ها به این سلاح دست یافتند از یاران علاقه مند و هم دست کشورهای علاقه مند به صلح در دنیا بشوند... روابط آمریکا و شوروی بر سر حلّ مسئله ی بمب که ما با شوروی در پیش داریم ممکن است به سختی تیره شود. اگر ما نتوانیم حالا بر سر این مسئله با آنها توافق برسیم. مسلماً با خودنمایی ای که با این سلاح می کنیم، سوء ظن و عدم اطمینان آنها نسبت به مقاصد و انگیزه های ما افزایش خواهد یافت.»
در پایان جنگ دوم جهانی، دشمنی متفقین غربی با شوروی شدیدتر شد. هر دو طرف متّحدینی با خود همراه کردند و هزینه ی هنگفتی برای تولید سلاح خرج کردند.
تا سال 1949م. شوروی بمب اتمی خود را تکمیل کرده و با موفقیّت آن را منفجر نمود. تا سال 1953م. روس ها نه تنها در اطلاعات اتمی بلکه در تولید آخرین سلاح اتمی با آمریکایی ها برابر شده بود. اگر هر یک از دو طرف از بمب استفاده می کرد، می توانست به جنگ کره پایان دهد ولی ویرانی زیادی به بار می آورد. رابطه ی تازه ای میان این دو ابر قدرت لازم بود تا از استفاده از سلاح اتمی جلوگیری شود. شوروی و آمریکا بالاخره در سیاست خود با یکدیگر ظاهراً تجدید نظر کردند زیرا می دانستند که هر دو نیاز به صلح دارند. پس از مرگ «استالین» در سال 1953م. جانشین او «نیکتا خروشچف» سیاست هم زیستی مسالمت آمیز تازه ای پیشنهاد کرد. او می خواست با غرب داد و ستد کند. خروشچف مطمئن بود که رقابت صلح آمیز می تواند ثابت کند که کدامیک از این دو نظام بهتر است، یعنی سیستم دمکراتیک غربی یا سوسیالیستی شوروی. «آیزنهاور» حتی پیشنهاد کرد که برای به دست آوردن اطلاعاتی در مورد محلّ پایگاه های نظامی در هر دو سوی پرده ی آهنین نقشه برداری هایی صورت گیرد تا امکان وقوع جنگ کمتر شود ولی روس ها آن را نپذیرفتند.
سایر کشورهای صنعتی هم در برنامه ی تحقیقاتی هسته ای خود تسریع نمودند، اگرچه پول و نیروی انسانی ماهر را برای مسابقه ی تسلیحاتی با آمریکا و شوروی نداشتند.
انگلیس در زمان جنگ برای ساختن اوّلین بمب اتمی با آمریکا همکاری کرد. در زمان صلح معمولاً آنها در مورد خط مشی با هم مخالفت می کردند و انگلستان در سال 1952م. به تنهایی بمب اتمی خود را ساخت.
فرانسه اوّلین بمب اتمی خود را در سال 1960م. در صحرا منفجر کرد.
این بمب ها به وسیله ی کشورهای پیشرفته و صنعتی که فکر می کردند داشتن آنها به دلیل سیاسی و نظامی مهم است، ساخته شد.
برخی از کشورها که قادر به ساختن سلاح های هسته ای بودند، تصمیم گرفتند که چنین کاری نکنند. برای مثال کانادا، سوئد و استرالیا همه می توانستند بمب اتمی بسازند، امّا تحقیقات هسته ای خود را در راه مقاصد صلح آمیز به کار بردند. اسرائیل نیز یک مرکز اتمی با کمک آمریکا و سایر کشورهای صنعتی ساخت.
در سال 1964م. چین یک بمب اتمی منفجر کرد. چین منابع کافی برای ساختن سلاح هسته ای دارد. هند نیز در سال 1974م. نخستین انفجار هسته ای زیرزمینی خود را انجام داد.

بمب هیدروژنی

تحقیقات هسته ای پس از مدتی به تولید بمب هیدروژنی نیرومند انجامید. نیروی انفجار آن به سبب دو هسته ی هیدروژنی که به یکدیگر نزدیک می شوند به وجود می آید. این بمب بر اثر انفجار حرارت زیادی ایجاد می کند. بمب های هیدروژنی دارای ماشه ی اتمی هستند که درون آنها کار گذاشته شده است و این نوع سلاح ها ی مرکّب را که وابسته به حرارت زیاد است به نام بمب های هسته ای حرارتی می نامند. آمریکا نخستین بمب هیدروژنی را در سال 1952م. منفجر کرد. دو نفر از 9 دانشمند درکمیسیون مشاوره ی عمومی که در سال 1950 م. تشکیل گردیده بود به دولت آمریکا چنین گزارش دادند:
«حقیقت این است که چون حدود و ثغوری برای خرابی های به بار آمده از این سلاح وجود ندارد، بودن و ساختن آن برای بشریّت به طور کلّی خطرناک است. از هر دیدگاهی به این سلاح نگریسته شود ملاحظه می گردد که این سلاح اهریمنی است. به همین دلیل باورمان این است که از نظر اهمیّت موضوع، بهتر است رئیس جمهور آمریکا به مردم آمریکا و دنیا بگوید که اساساً از لحاظ اصول اخلاقی ساختن چنین سلاحی درست نمی باشد.»
به دنبال این افنجار که در سال 1952م. در آمریکا صورت گرفت، کشور اتّحاد جماهیر شوروی در سال 1953م. این کار را انجام داد و طیّ سالها بعد کشورهای انگلستان، فرانسه و چین نیز در این خصوص اقدام و آزمایشاتی با بمب هیدروژنی انجام دادند. محلّ انجام آزمایشات معمولاً در نقاط بدون سکنه ی جهان، در اعماق زمین و در بالای جو بوده است. ولی با وجود این، بارش ناشی از این آزمایش ها موجب شد که سطح تشعشع رادیو اکتیو در زندگی گیاهان و جانوران بالا برود. البته آزمایش های هسته ای حرارتی با دقت انجام می شود ولی دقیقاً مشخص نیست که بارش رادیو اکتیو در کجا فرود خواهد آمد. امریکا در سال 1954م. بمب هیدروژنی خود را در اقیانوس آرام منفجر کرد. بارش رادیواکتیو مساحت بیشتری را از آنچه قبلاً انتظار می رفت فراگرفت.

بمب اتمی و سال های اوّلیه ی جنگ سرد

پس از به وجود آمدن پیمان آتلانتیک شمالی، شوروی پیمان ورشو را در برابر آن با حضور تمام کشورهای کمونیست اروپای شرقی سابق ایجاد کرد. با نزدیک شدن ارتش های دو ابر قدرت در اطراف پرده ی آهنین اوضاع وخیم تر شد و عضو شدن آلمان غربی در پیمان آتلانتیک شمالی به این بحران بیش از پیش دامن زد. در سال 1956م. شورش ضدّ شوروی در مجارستان و لهستان آغاز شد و ارتش شوروی با حضور خود نظم را مجدّداً برقرار کرد، «جان فوستر دالس» وزیر امورخارجه ی آمریکا که نقش عمده ای نیز در ایجاد کودتای 28 مرداد در ایران داشت، در سال 1953م. در مورد کشورهای کمونیستی و مردم آن گفته بود:
«تا زمانی که کمونیسم شوروی ثلث تمام ملل جهان را زیر یوغ خود گرفته است و همواره می کوشد که در کشورهای دیگری هم نفوذ کند ما هیچ گاه رنگ صلح و آرامش یک دنیای خوشبخت را نخواهیم دید. این مردمی که اکنون در بردگی به سر می برند، مردمی اند که لیاقت آزاد بودن را دارند و اگر فقط از دید خودخواهانه ی خودمان هم به این مسئله نگاه کنیم، آنها لیاقت آزادی را دارند زیرا اگر آنها در حال حاضر ابزارهای برده مانند استبداد مهاجمی هستند، باز روزی خواهد رسید که متّحد شوند و کاری کنند که هم برای ما و هم برای جهان آزاد خطرناک باشند.»
در سال 1960م. هواپیماهای دور پرواز جاسوسی آمریکا بر فراز خاک شوروی به پرواز درآمدند. آمریکایی ها چنین پروازهایی را انکار کردند، اما روس ها یکی از این هواپیماها را سرنگون ساخته و خلبان آن را به خاطر جاسوسی در خاک شوروی زندانی کردند. در دهه ی 1960م. هزاران نفر از مردم آلمان شرقی به نقاط اعیان نشین برلین غربی و سرانجام به آلمان غربی فرار کردند. اکثر اینها کارگران ماهر و حرفه ای بودند و صنایع آلمان شرقی از نبودن آنها دچار رکود شد. به همین دلیل در سال 1961م. آلمان شرقی دیوار بلندی از وسط برلین کشید و سخت از آنها پاسداری کرد. هرکس که می خواست از روی این دیوار به برلین غربی فرار کند، هدف گلوله ی نگهبانان قرار می گرفت.
مسئله ی دیگر بحران کوبا در سال 1959م. بود که به وسیله ی فیدل کاسترو جوان انقلابی به راه افتاد. حکومت جدید کوبا با شوروی روابط حسنه و همکاری نزدیک داشت. آمریکا دائماً در فکر حمله به کوبا بود تا کاسترو را سرنگون کند و هر بار با شکست روبرو می شد. در سال 1962م. شوروی با ارسال سلاح های سنگین و موشک های هسته ای به کمک کوبا آمد و آمریکا دانست که استقرار این سلاح ها در کوبا موجب شکستن سیستم دفاعی آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی خواهد شد و بخش بزرگی از خاک آمریکا به وسیله ی آنها نابود می شود. آمریکا تصمیم به بازرسی کشتی های شوروی گرفت. خطر واقعی یک جنگ اتمی نزدیک شده بود. در تاریخ 24 اکتبر 1962م. هجده کشتی روسی که به سوی کوبا در حرکت بودند با تصمیم «خروشچف» عقب گرد کرده و به وطن بازگشتند و طرفین وارد مذاکره شدند تا این بحران را رفع کنند و به توافقاتی رسیدند.
بخشی از نامه ی خروشچف در مورد موشک های کوبایی به «گندی» در تاریخ 6 اکتبر 1962م. به شرح زیر است:
«موشک های شما در بریتانیا در ایتالیا - و ترکیه به سوی ما هدف گیری شده است. ولی شما غصه ی کوبا را می خورید. سلاح های موشکی مخرّب و تهاجمی شما بیشتر ما را محاصره کرده اند... ما موافقیم که آن وسایل جنگی را که شما تهاجمی می نامید از کوبا خارج کنیم وی شما هم باید تجهیزات نظامی خود را از ترکیه خارج کنید.»

هم زیستی مسالمت آمیز

پس از رفع بحران کوبا و جنگ کره و مسئله ی ویتنام که تا سال 1972م. طول کشید، اوضاع و روابط بین دو ابرقدرت بهبود نسبی یافت. رهبران این کشورها کاملاً از تأثیرات جنگ هسته ای آگاه بودند. سال ها بود که سلاح های هسته ای را آزمایش می کردند و حالا می ترسیدند که کشورهای دیگر هم دارای چنین سلاح هایی شوند و در نتیجه مقدار رادیواکتیو در فضا بیشتر شود. لذا تصمیم گرفتند که آزمایشات سلاح های هسته ای را در جو، ماورای جو و زیر دریا متوقف کنند و این نخستین گام به سوی کنترل سلاح های هسته ای بود. تا اواسط دهه ی 1970م. نه شوروی و نه آمریکا هیچکدام رهبر بی چون و چرای شرق و غرب نبودند. روسیه دیگر نمی توانست روی وفاداری متّفقین کمونیست خود حساب کند.

پی نوشت ها :


1. Atomic power for peace - 10- سیاه و سفید
2- Atomic soldiers - The Desert Rock Eercise - 27 سیاه و سفید
3- Atomic Blasts: operation Greenhouse through upshot- krothole - 30 - سایه و سفید
4. 1962 pacific Nuclear Tests -22- رنگی
5. Civil Defence- Duck and cover - 9- سیاه و سفید
6. Lets Face it! - sarving a Nuclear Attack - 15سیاه و سفید
7. Naclear Devastation- Japon- 36- سیاه و سفید


1. Naclear weapons- wikipadia
2. warfare Browse
3. Atomic Bomb - Decison
4. The History of the Atomic Bomb
5. Encyclopeadie Britanica

1. Jerome F.shpiro Atomic Bomb cienema, Routledge 2002
2. Denis Gifford scince Fiction Film studio vista/ dutton pictureback- London 1971
3. philip stpick scien Fiction Movios octopus Books Limited London -1976
4. John Bazter science Fiction in the cinema USA-1970
5. منابع اینترنتی به ویژه دایره المعارف Wikipedia
6. شماره های مختلف نشریه ی موعود در سال های 1384 و 1385
7. هلال، رضا، مسیح یهودی و فرجام جهان (مسیحیت سیاسی و اصولگرایی در آمریکا)- مترجم قبس زعفرانی، تهران، هلال، 1383
8. پیش گویی هاو آخرالزّمان،‌(گردآوری) واحد پژوهش و تحقیق مؤسسه فرهنگی موعود - تهران: موعود عصر (عج)، 1385
9. نجیری، محمود،آرمگدون / نویسنده محموالنجیری، ترجمه ی رضا عبّاسپور، قبس زعفرانی - تهران، هلال 1384
10. کتاب مقدّس (عهد عتیق و عهد جدید)- انجمن پخش کتب مقدّسه- 1969- چاپ لندن
منبع: علوی طباطبایی، سید ابوالحسن، (1387)، هالیوود و فرجام جهان، تهران، نشر هلال، چاپ دوم
*صحت این نوشتار به عهده ی نویسنده بوده و سایت راسخون در این خصوص مسئولیتی بر عهده ندارد.