فعالیت ایوانجلیست ها در دهه ی 1990 میلادی در سینمای آمریکا
در سال 1980م. تقریباً 90 درصد کشیشان آمریکایی اظهار نمودند که کلیسا مناسب ترین محل برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی است و این امر برای تمام کشیشان ضروری است.
نویسنده: سید ابوالحسن علوی طباطبایی
در سال 1980م. تقریباً 90 درصد کشیشان آمریکایی اظهار نمودند که کلیسا مناسب ترین محل برای بیان مسائل اجتماعی و سیاسی است و این امر برای تمام کشیشان ضروری است.
در آمریکا بیش از 400 هزار کلیسا وجود دارد که 110 هزار کلیسا در اختیار ایوانجلیست ها قرار دارد. ایوانجلیست ها با نفوذ در دولت «جیمی کارتر» بین سال های 1976م. و 1980م. مسئله ی حفظ ارزش های سنّتی خانوادگی را مورد توجّه قرار دادند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1980م. ایوانجلیست ها از «رونالد ریگان» حمایت کردند به این شرط که وی در مسائل سیاسی و اجتماعی مطابق تعلیمات انجیل عمل نمایند. ریگان در مصاحبه با «جیم باکر» روحانی انجیلی در شبکه ی تلویزیونی پی. تی. ال گفت:
«ممکن است ما همان نسلی باشیم که آرمگدون را می بیند.»
در همان سال نیز در سخنرانی برای گروهی از رهبران یهودی چنین گفت:
«اسرائیل تنها کشوری است که دارای یک دموکراسی پایدار است و ما می توانیم به آن به عنوان محلّی که در آن ممکن است آرمگدون اتفاق بیفتد، تکیه کنیم.»
«ریگان» در سه نوبت در سال های 1981م.، 1983م.، 1984م. برای بنگاه های سخن پراکنی مذهبی ملّی که اکثریب بسیار بالای آنان را هواخواهان مشیّت الهی تشکیل می دادند و معتقد به نزدیک شدن یک جنگ هسته ای بودند، سخنرانی کرد. او در سال 1982م. گفت:
شاید این حادثه دیرتر از آنچه فکر می کنیم اتفاق بیفتد ولی در هر حال جنگ آخرالزّمان و مژده دهنده ی دومین ظهور مسیح خواهد بود.
او در سال 1983م. روسیه را امپراتوری شیطانی و اتّحاد شوروی را کانون شیطان در دنیای مدرن نامید و در سال 1984م. وزیرجنگ دولت ریگان اعلام کرد که امروز قدرت ویرانگری نیروهای هسته ای جهان، یک میلیون بار نیرومندتر از قدرت بمبی است که ما بر هیروشیما افکندیم.
ریگان در غالب سخنرانی هایش آرزو می کرد که خداوند توفیق فشار دادن کلید موشک هسته ای را برای آغاز جنگ آرمگدون به وی اعطا کند.
در سال 1982م. هنگامی که اسرائیل لبنان را اشغال کرد. یکی از رهبران و مبلّغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرمگدون به دنبال خود دارد. او می گفت که در پایان سال 1982م. قیامت برپا خواهد شد و هسته و کانون این قیام اتّحاد شوروی به عنوان آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هسته ای خواهد کرد.
یهودیان آمریکا در دهه ی هشتاد میلادی دائماً در رسانه هایی که غالباً تحت اختیار خود آنها بودند، موارد زیر را مطرح می کردند تا نوعی جو سازی سیاسی و فرهنگی را دنبال کنند:
1- افزایش اعمال خشونت آمیز، آتش سوزی، بمب گذاری و تهدید به قتل یهودیان؛
2- بازسازی سازمان «کوکلوس کلان» و حزب نازی در آمریکا و موفقیّت این دو سازمان در جلب اعضای جدید که باعث وحشت و نگرانی آنها بود؛
3- افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی اعراب و مسلمانان به خاطر درآمدهای نفتی آنان.
در این سالها نوعی تصویر منفی از اعراب و مسلمانان در فیلم های هالیوودی دیده می شود و هدف اصلی آن تخریب جنبش مقاومت فلسطین، تروریستی خواندن آن و موجّه جلوه دادن اعمال رژیم اشغالگر، با این تروریسم! است. پرداختن به مضامین هسته ای و جنگ های جهانی نیز به عنوان سینمای علمی - تخیّلی همچنان ادامه دارد.
در فیلمی به نام بچه ها که توسط «مالکس کالمانویچ» در سال 1980م. کارگردانی شده است، می بینیم که یک کارخانه ی هسته ای موادّی ترشح می کند که باعث می شود یک اتوبوس حامل کودکان تبدیل به زامبی های اتمی هلاک کننده شوند علائم ظاهری آنها سیاه شدن ناخن های انگشتان آنها است. استفاده از کودکان در فیلم های ترسناک هالیوود و سوء استفاده از احساسات تماشاگران در مورد اینکه کودکان رانمی توان نابود کرد، سابقه ای طولانی دارد. در این فیلم هم به هر حال اینکه کودکان، قربانیان اهمال کاری و سستی مردم و مسئولین در استفاده ی صحیح از نیروگاه های اتمی هستند، قابل توجّه است.
در این سال ها مطرح ساختن اتّحاد جماهیر شوروی به عنوان دشمن اصلی قدرتمند هنوز هم مطرح است.
در فیلم شاهراه انسانی به کارگردانی «دین استاکول» و «برنارد شیکی» در سال 1982م. که یک فیلم ضدّ هسته ای کمدی است مجدّداً از موسیقی راک و یک ارکستر جاز که به خاطر نزدیک بودن به یک نیروگاه اتمی دچار آلودگی به موادّ رادیواکتیو شده اند، استفاده می شود.
در فیلم موجود ساخته ی «چکی کونگ» در سال 1983م. که یک فیلم کمدی و ترسناک است در یک جایگاه زباله های اتمی، موجودی به وجود می آید که یک شهر کوچک در ایالت آیداهو را مورد تهدید قرار می دهد. در این فیلم «خوزه فرر»، «مارتین لندو» و «دوروتی مالون» شرکت دارند.
فیلم دیگری در همین سال به نام سیلک وود توسط «مایک نیکولز» ساخته می شود. در این فیلم نگهبانان یک نیروگاه اتمی شاهد یک نزاع بین موافقان و مخالفان کارخانه ی مذکور هستند. در این ماجرا چند نفر به رادیواکتیو آلوده می شوند و ماجرا به نحو دیگری ادامه می یابد. «مریل استریپ» و «کرت راسل» بازیگران اصلی آن هستند فیلم بر اساس داستانی نوشته ی «کارن سیلک وود» ساخته شده است.
در فیلم روز بعد اثر «نیکلاس مریر» در سال 1983م. که یک درام علمی - تخیّلی است، یک فرمانده ی خشن شوروی را در همان دهه ی نود میلادی می بینیم که به سربازانش فرمان می دهد تا به مرز برلین غربی رفته وهمراه با سایر نیروهای مستقر در آنجا که یک تیپ از افراد زرهی و پیاده هستند، به آلمان غربی حمله کنند. مردم در همه جا زندگی عادّی خود را دارند. مثلاً در شهر لارنس واقع در ایالت کانزاس خانواده ای آماده می شود تا مراسم عروسی را برای دختر بزرگ خانواده برگزار کند، یک پزشک جرّاح در بیمارستان شهر آماده ی عمل جراحی می شود. در جاهای دیگر نیز مردم زندگی روزمره ی خود را می گذرانند. ولی روس ها یک موشک بالستیک را به شهری در آلمان غربی پرتاب کرده و سپس به یک ناو جنگی آمریکایی در خلیج فارس حمله می کنند. آمریکایی ها به حملات کشتی جنگی شوروی پاسخ می دهند. سپس روس ها ستاد مرکزی ناتو را بمباران می کنند. دلهره و اضطراب بر شهرها سایه می افکند. مردم به ساختن پناهگاه در داخل زیرزمین خانه هایشان مشغول می شوند. در همین حال یک موشک اتمی بین کایزاس و میسوری منفجر می شود. عده ی زیادی کشته شده و بازماندگان زیادی در معرض تهدید تأثیرات اشعه ی رادیواکتیو قرار دارند و حالا افراد داستان را می بینیم که در دنیایی خالی از همه چیز، بدون آب و برق و غذا، سرگردانند. دنیایی پر از موادّ رادیواکتیو که در آن گرسنگی و بیماری بیداد می کند. فیلم مصیبت و بدبختی ناشی از جنگ هسته ای جهانی را به نوعی مطرح می سازد که اتّحاد جماهیر شوروی، مقصّر اصلی قلمداد می شود و طبق معمول روال این فیلم ها قهرمان سفیدپوست آمریکایی یکّه تاز میدان است و علاوه بر انجام عملیات تدافعی در پایان ماجرا، بازماندگان را به سوی وضعیت بهتر و آرامش راهنمایی می کند.
بولتن ویژه نام فیلم تلویزیونی دیگری است که در سال 1983م. توسط «ادوارد زویک» کارگردانی شده و ترس و اضطراب جمعی را در برابر انفجار بمب اتمی نشان می دهد. ماجر از این قرار است که یک گزارشگر و تصویربردار تلویزیونی توسط گروهی از کارگردان یک کشتی که در حال اعتصاب هستند به گروگان گرفته می شوند. در خواست گروگان گیران آن است که تمام دستگاه های علامت گذار و مشخص کنند های اتمی که در منطقه ای از چارلستون قرار دارند جمع آوری شده و این آزمایشات صرفاً در میان دریا انجام گیرد. آنها اضافه می کنند که اگر درخواست شان برآورده نشود، باعث انفجار یک بمب اتمی خواهند شد. در این فیلم طبق روش آمریکایی که از فیلم های پلیسی جنایی گرفته شده است، می بینیم که از گروگان گیری به عنوان تهدید استفاده می شود و نکته ی مهمّ فیلم آن است که انفجار بمب اتمی مذکور موجب انفجارهای بعدی در نقاط مختلف کره ی زمین گشته و موجب فاجعه ی جهانی می شود. در اینجا نیز عناوین تروریست و خرابکار و کمونیست به عنوان اتهامات رایج به کارگران اعتصابی اطلاق می گردد و ترس و وحشت ناشی از نابودی جهان از نیمه های فیلم فراگیر می شود.
در سینمای فرانسه کارگردان معروف «لوک بسون» به کارگردانی فیلمی در پیش گویی یک نبرد درآینده ی کره ی زمین می پردازد که با نام آخرین نبرد در سال 1984 م. به نمایش درمی آید. بر اساس داستان فیلم یک فاجعه ی عظیم و نامشخص بر روی کره ی زمین اتفاق افتاده و تمام تمدّن نابود گشته است. گروه های کوچک از بازماندگان در میان خرابه ها زندگی می کنند. آنها قدرت تکلّم خود را از دست داده اند. مرد جوانی که از ابتدا در تمام صحنه ها دیده می شود یک هواپیمایی ابتدایی می سازد که می تواند او را دور از دسترس سر دسته ی آدم های خبیث محلّی قرار دهد. فرد مذکور با در اختیار گرفتن ذخیره ی آب، کنترل منطقه را نیز در دست گرفته است. هواپیما به دلیل سوخت کم در محوطه ی ساختمان یک مجتمع بیمارستانی سابق سقوط کرده و مورد تهاجم یک شمشیر باز قرار می گیرد. جوان به داخل بیمارستان فرار می کند و در آن جا دکتر سالخورده ای را می بیند که در تلاش برای به دست آوردن قدرت سخن گویی است. او متوجّه می شود که در آنجا از دختری نیز محافظت می شود. شمشیرباز دختر و دکتر مذکور را می کشد و خودش به دست جوان کشته می شود. جوان با سلاح گرم دکتر به منطقه ی خودش باز می گردد با سردسته ی تبهکاران روبرو شده و او را نابود می سازد و کنترل منطقه را در دست می گیرد.
فیلم تصویری افسانه ای و علمی از دنیای پس از فاجعه ی نهایی است. نکته ی مهم فیلم در آن است که سعی دارد دنیای وحشی و بی قانونی را که بر اثر فاجعه پدید آمده است نشان دهد. وحشی گری و سبعیّت ارائه شده در فیلم یادآور دوران قبل از فاجعه در جهان است. چند نفری که پس از انفجار نهایی باقی مانده اند، صرفاً به بقاء و حفظ خود می اندیشند و از امکاناتی که با زور در اختیار گرفته اند تا سرحدّ جان مواظبت می کنند. بشر دوباره به دوران اولیّه توحّش خود و زندگی غارنشینی رجعت می کند. در این دنیای جدید کلیّه ی عواطف و احساسات انسان دوستی مانند تکلّم بین افراد فراموش شده است. همه در راه نوعی سیاست بازی برای بقاء خود هستند و از هر موردی که پیش می آید به نفع خود و خواسته هایشان سوء استفاده می کنند.
در سال 1984م. چندین فیلم علمی - تخیّلی دیگر در رابطه با فاجعه ی جهانی و بمب اتمی ساخته می شود و در بیشتر فیلم ها شوروی و مرام کمونیستی نقش عمده دارند.
در فیلم تلویزیونی سرنخ ها به کارگردانی «مایک جکسون» با یک فیلم داستانی مستند گونه روبرو می شویم که یک کشتار جمعی ناشی از بمب اتمی و تأثیر آن بر طبقه ی کارگر شهر شفیلدز انگلستان و تأثیرات دراز مدت جنگ اتمی بر تمدّن بشری را نشان می دهد. داستان فیلم در دوران جنگ سرد، در اواسط دهه ی 1990م. اتفاق می افتد. در شهر شفیلدز انگلستان یک پایگاه هوایی با کارخانجات تولیدی مواد شیمیایی فولادی و انرژی زا وجود دارد.در همین حال ناگهان کشور اتحاد جماهیر شوروی به ایران حمله کرده و قصد دارد آنجا را بخشی از سرزمین های اقماری خود کند. آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای عضو ناتو و سازمان ملل متّحد با عصبانیت ضمن محکوم ساختن تجاوز شوروی، فعالیت نظامی خود را در همان پایگاه آغاز می کنند. در شفیلدز زندگی به نحو عادّی جریان دارد تا آنکه یک روز بهاری شوروی بدون اطلاع قبلی آنجا را بمباران می کند و بیشتر شهر و ساکنان آن را از بین می برد. آنچه نتیجه می شود، دنیایی آشفته، بدون نظم عمومی، فاقد غذای سالم، آب و برق است و بازماندگان این واقعه نمی توانند آنها را تولید کنند و صرفاً در پی گذران موقّت زندگی هستند. در این فیلم، هالیوود اهداف از پیش تعیین شده ی خود را در مورد ایران، کمونیسم، شروع جنگ هسته ای، درگیری دو ابرقدرت و غیره مطرح ساخته است. می دانیم که در دهه ی هشتاد که انقلاب اسلامی ایران نوپا بود و با مشکلات داخلی و خارجی فراوانی دست و پنجه نرم می کرد. در شرایط خاصّی قرار داشت که نمی توانست از اهداف کمونیسم باشد. اوّلاً اتحاد جماهیر شوروی در آن سال ها درگیر جنگ با افغانستان و طالبان بود دوم آنکه همواره سعی می کرد ظاهراً تعهدات خود را نسبت به کنترل سلاح های کشتار جمعی و پیمان «سالت» انجام دهد، ولی آمریکا در آن سال ها به عنوان دشمن قهّار جمهوری اسلامی ایران به ویژه پس از مسئله گروگان گیری در لانه ی جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خطّ امام، همواره مطرح بود و برای به زیر سلطه کشیدن مجدّد کشور از هیچ گونه توطئه ای خودداری نمی کرد. به این ترتیب چنین روایتی در قالب یک فیلم جنگی و تا حدی افسانه ای نمی تواند بر اساس واقعیت باشد.
در کشور استرالیا نیز همان سال فیلمی با عنوان مقاومت یک شبه به کارگردانی «جان دوایگان» ساخته شد. در این فیلم 4 نوجوان در یک سینمای شهر سیدنی از شنیدن این خبر تعجب می کنند که یک جنگ اتمی در اروپای شرقی آغاز شده است و سعی می کنند با بهترین روش ها در مورد زنده ماندن و پناه جستن بیندیشند این هم نوعی صادرات سوژه از هالیوود به سایر کشورها با راهنمایی مشاوران انگلیسی است.
فیلم تلویزیونی دیگر محصول 1984م. با عنوان شمارش معکوس تا آیینه به کارگردانی «فردریک بارریک» است این درام مستندگونه از گزارشات تخیّلی استفاده کرده و بحران خاورمیانه را که منجر به رویارویی اتمی آمریکا و شوروی است به تصویر می کشد. واژه ی آیینه در عنوان فیلم کلمه ی رمز هواپیمای کنترل فرماندهی هوایی استراتژیکی است که بایستی در مورد جنگ اتمی به کار رود. در این فیلم بازیگرانی مانند «اسکات گلن» و «مایکل مورفی» ایفای نقش می کنند. در فصلی از فیلم اسکات گلن را در یک ناو هواپیمابر در خلیج فارس می بینیم که بسیار شبیه به صحنه ای است که «پیتر آرنت»، «جان هالیمن» و گروه تلویزیونی «سی ان ان» که در جنگ خاورمیانه، حمله به کویت از «هتل الرّشید» بغداد را پوشش خبری دادند.
می بینیم که سینمای هالیوود به ویژه در دهه ی 1990م. و به ویژه قبل از جنگ خلیج فارس که آمریکا در جنگ بین عراق و کویت شرکت داشت، با توجه به درگیری بین مردم فلسطین و رژیم اشغالی جنگ بین دو ابرقدرت و نبردهایی را به نحو دیگری مطرح می سازد تا اهداف شوم خود را لااقل در قالب افسانه و تخیّل جان ببخشد. حال ملاحظه می شود که در آن زمان با توجّه به تشابه صحنه ها سناریوی 6 سال بعد جنگ عراق و کویت را هم در ذهن خود داشته اند.
فیلم دیگر که در سال 1984م. ساخته شده، فیلم مستندی است به نام در دستان ما که در خصوص تظاهرات و راه پیمایی ضدّ هسته ای در ماه ژوئن 1982م. در شهر نیویورک است. در این فیلم شاهد سخنرانی ها، اجرای موسیقی معترضان و هنرمندان از جمله «اورسن ولز»، «مریل استریپ»، «روی شایدر» و عدّه ای دیگر هستیم. که برای کارگردانی این فیلم مستند نام کسی ذکر نشده است، ولی در پایان فیلم از عده ی زیادی تشکر می شود. به جز این فیلم، مستندهای دیگری نیز بعداً در خصوص اعتراض به استفاده از انرژی اتمی حتی به صورت صلح آمیز در دهه ی 80 ساخته می شود.
درّه ی مسدود نام فیلمی است به کارگردانی «چاک بیل» که در سال 1986م. ساخته می شود داستان فیلم از این قرار است که یک دانشمند فیزیک اتمی که می داند قرار است شهاب هالی از نزدیک کره ی زمین عبور کند، یک روز قبل از این واقعه سعی دارد از انباشته شدن زباله های اتمی در درّه ی محلّ انباشتن آن جلوگیری کند و با حوادثی روبه رو می شود. دراین فیلم حادثه ای و پرماجرا، «استفن کولینز»، «جنت جولیان» و «لنس هنریکسن» ایفای نقش می کنند.
در سال 1986م. فیلم کمدی و ترسناک کلاس مرموز توسط «ریچارد دبلیهنین» و «ساموئل ویل» ساخته می شود. در این فیلم دو نفر از شاگردان یک دبیرستان مختلط در آمریکا متوجه حوادث غیر عادّی می شوند که در اطراف مدرسه اتفاق می افتد. آنها متوجه می شوند که در کارخانه ی هسته ای نزدیک آن رویدادهایی درحال وقوع است، گرچه مسئولین کارخانه هرگونه مسئله ای را تکذیب می کنند. به زودی یکی از دانش آموزان دختر حامله شده و یک موجود عجیب به دنیا می آورد که تشنه ی خون آدم ها است و فوراً شروع به خوردن افراد در مدرسه می کند. دانش آموزان تصمیم می گیرند که با وی مبارزه کنند. این فیلم عجیب و مبتذل صرفاً با هدف جلب تماشاگر و سودجویی ساخته شده و نیازی به هیچ گونه تفسیر و بررسی سیاسی دیگری ندارد.
فیلم بچه های بن بست به کارگردانی «جوآن آکالایتیز» در سال 1986م. ساخته شد. این فیلم در واقع به داستان پیدایش و توسعه ی انرژی هسته ای که در قالب یک فیلم داستانی ارائه می شود، می پردازد. فیلم نامه ی این فیلم نیمه رنگی توسط «مابوماینیز» نوشته شده و موسیقی متن زیبای آن را «دیوید بایرن» و «فلیپ گلاس» ساخته اند. سال های دهه ی 1990م. زمان اوج پرداختن به انرژی هسته ای، نیروگاه های هسته ای و جنبه های افسانه ای و تخیّلی دادن به این مقوله است. با این هدف که کنترل این نیروی عظیم تنها بایستی از طرف مقامات و دانشمندان آمریکا اعمال شود.
در فیلم دیگری با نام میراکل مایل در سال 1988م. به کارگردانی «استیو دوبارنات» جوانی را می بینیم که در شهر لوس آنجلس دل باخته ی دختری جوان است. منطقه ی زندگی آنها میراکل مایل است و حوادث داستان در آنجا می گذرد. آنها برای دیدار با هم قرار می گذارند ولی مرد جوان بدقولی میکند و وقتی مردان جوان در جست و جوی او است متوجّه می شود که قرار است به زودی یک جنگ اتمی بین آمریکا و شوروی رخ دهد. از آن به بعد او دیوانه وار در جست و جوی دختری است تا او را از لوس انجلس خارج کند. در این فیلم «آنتونی ادواردز» و «مری وینینگهام» ایفای نقش می کنند. پرداختن به رویدادهای احتمالی جنگ در سینمای هالیوود معمولا طبق یک فرمول همیشگی با مسائل عاطفی همراه است و البته نقش شیطانی شوروی نیز فراموش نمی شود ولی راه اندازی این فجایع و جنگ بین دو ابرقدرت معمولاً ریشه در غرب دارد و این را مکرراً در فیلم های مختلف دیده ایم.
بالاخره در سال 1989م. به فیلم تلویزیونی شب شکن می رسیم که با عنوان پیشروی به منطقه ی صفر نیز نمایش داده شده است. کارگردان فیلم «پیتر مارکل» است. داستان آن از این قرار است که دکتر «الکساندر براون» (با بازی مارتین شین) که اخیراً برنده ی جایزه ی اختراعات پزشکی شده است با یک ژنرال سابق ارتش آمریکا ملاقات می کند و او برای «براون» افشا می کند که در دهه ی 1960م. سوژه ی آزمایشات اتمی در صحرای نوادا بوده است و به همین دلیل تحت تشعشعات اتمی قرار گرفته و هنوز هم از آن در رنج است. سپس فیلم به گذشته برمی گردد. براون (با بازی امیلو استیوز) یک روانکاو جوان و مدتی میهمان ارتش آمریکا است. در آنجا سربازان به طور معمول و هر روز طبق برنامه در برابر تشعشعات فوق العاده زیاد انفجارهای اتمی قرار می گیرند «براون» جوان و همکارش با سربازان مصاحبه می کنند. این سربازان در برابر این خطر بزرگ از خود نوعی بی قیدی و بی پروایی نشان می دهند. فیلم با نوعی مونتاژ موازی، صحنه های بین «الکساندر براون» جوان و «الکساندر براون» پیر را در سی سال بعد، پس از آزمایشات اتمی نشان می دهد. در پایان ماجرا می بینیم که این دکتر روانکاو در مورد فجایعی که شاهد آن بوده است قصد افشاگری دارد ولی با تهدید و ارعاب روبرو می شود. در این فیلم «لئاتامپسون» و «ملیندا دلون» نیز هنرنمایی می کنند. این فیلم بر اساس وقایع اصلی تاریخی و با دیدگاهی مستند ساخته شده است ولی به دستور مستقیم بوش پدر در سال 1990م. از گردونه ی پخش جهانی خارج گردید. جنبه های افشاگرانه ای آن در واقع رسوایی ایالات متّحده را در برابر نسل جدید به همراه داشته است.
در اینجا متوجّه می شویم که نتایج این آزمایشات که پس از جنگ جهانی دوم صورت گرفته، دامن گیر خود آمریکا نیز شده است ولی طبق معمول علیرغم پنهان کاری های انجام داده شده، گوشه هایی از آن افشا شده است، لذا از سال 1990م. نمایش ممنوع اعلام گردیده است. در واقع اعلام گردیده است. در واقع فیلمنشان می دهد که رسوایی جنایت های آمریکا در مورد بمب اتمی به قدری شدید است که حتی دامن گیر خود افراد نظامی هم می شود و از آنها قربانی می گیرد.
به این ترتیب دهه ی هشتاد میلادی با تولید فیلم های افسانه ای علمی در خصوص انرژی هسته ای، بمب اتمی و فاجعه ی جنگ اتمی جهانی به پایان می رسد و این قضایا در دهه ی نود جنبه ی ویژه و تعیین کننده ای به خود می گیرد.
1. Naclear weapons- wikipadia
2. warfare Browse
3. Atomic Bomb - Decison
4. The History of the Atomic Bomb
5. Encyclopeadie Britanica
1. Jerome F.shpiro Atomic Bomb cienema, Routledge 2002
2. Denis Gifford scince Fiction Film studio vista/ dutton pictureback- London 1971
3. philip stpick scien Fiction Movios octopus Books Limited London -1976
4. John Bazter science Fiction in the cinema USA-1970
5. منابع اینترنتی به ویژه دایره المعارف Wikipedia
6. شماره های مختلف نشریه ی موعود در سال های 1384 و 1385
7. هلال، رضا، مسیح یهودی و فرجام جهان (مسیحیت سیاسی و اصولگرایی در آمریکا)- مترجم قبس زعفرانی، تهران، هلال، 1383
8. پیش گویی هاو آخرالزّمان،(گردآوری) واحد پژوهش و تحقیق مؤسسه فرهنگی موعود - تهران: موعود عصر (عج)، 1385
9. نجیری، محمود،آرمگدون / نویسنده محموالنجیری، ترجمه ی رضا عبّاسپور، قبس زعفرانی - تهران، هلال 1384
10. کتاب مقدّس (عهد عتیق و عهد جدید)- انجمن پخش کتب مقدّسه- 1969- چاپ لندن
منبع: علوی طباطبایی، سید ابوالحسن، (1387)، هالیوود و فرجام جهان، تهران، نشر هلال، چاپ دوم
*صحت این نوشتار به عهده ی نویسنده بوده و سایت راسخون در این خصوص مسئولیتی بر عهده ندارد.
در آمریکا بیش از 400 هزار کلیسا وجود دارد که 110 هزار کلیسا در اختیار ایوانجلیست ها قرار دارد. ایوانجلیست ها با نفوذ در دولت «جیمی کارتر» بین سال های 1976م. و 1980م. مسئله ی حفظ ارزش های سنّتی خانوادگی را مورد توجّه قرار دادند.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1980م. ایوانجلیست ها از «رونالد ریگان» حمایت کردند به این شرط که وی در مسائل سیاسی و اجتماعی مطابق تعلیمات انجیل عمل نمایند. ریگان در مصاحبه با «جیم باکر» روحانی انجیلی در شبکه ی تلویزیونی پی. تی. ال گفت:
«ممکن است ما همان نسلی باشیم که آرمگدون را می بیند.»
در همان سال نیز در سخنرانی برای گروهی از رهبران یهودی چنین گفت:
«اسرائیل تنها کشوری است که دارای یک دموکراسی پایدار است و ما می توانیم به آن به عنوان محلّی که در آن ممکن است آرمگدون اتفاق بیفتد، تکیه کنیم.»
«ریگان» در سه نوبت در سال های 1981م.، 1983م.، 1984م. برای بنگاه های سخن پراکنی مذهبی ملّی که اکثریب بسیار بالای آنان را هواخواهان مشیّت الهی تشکیل می دادند و معتقد به نزدیک شدن یک جنگ هسته ای بودند، سخنرانی کرد. او در سال 1982م. گفت:
شاید این حادثه دیرتر از آنچه فکر می کنیم اتفاق بیفتد ولی در هر حال جنگ آخرالزّمان و مژده دهنده ی دومین ظهور مسیح خواهد بود.
او در سال 1983م. روسیه را امپراتوری شیطانی و اتّحاد شوروی را کانون شیطان در دنیای مدرن نامید و در سال 1984م. وزیرجنگ دولت ریگان اعلام کرد که امروز قدرت ویرانگری نیروهای هسته ای جهان، یک میلیون بار نیرومندتر از قدرت بمبی است که ما بر هیروشیما افکندیم.
ریگان در غالب سخنرانی هایش آرزو می کرد که خداوند توفیق فشار دادن کلید موشک هسته ای را برای آغاز جنگ آرمگدون به وی اعطا کند.
در سال 1982م. هنگامی که اسرائیل لبنان را اشغال کرد. یکی از رهبران و مبلّغان بارز این جنبش به نام «پت رابرتسون» در تلویزیون از رعب و وحشتی سخن گفت که جنگ آرمگدون به دنبال خود دارد. او می گفت که در پایان سال 1982م. قیامت برپا خواهد شد و هسته و کانون این قیام اتّحاد شوروی به عنوان آغازگر جنگ است و آمریکا را بمباران هسته ای خواهد کرد.
یهودیان آمریکا در دهه ی هشتاد میلادی دائماً در رسانه هایی که غالباً تحت اختیار خود آنها بودند، موارد زیر را مطرح می کردند تا نوعی جو سازی سیاسی و فرهنگی را دنبال کنند:
1- افزایش اعمال خشونت آمیز، آتش سوزی، بمب گذاری و تهدید به قتل یهودیان؛
2- بازسازی سازمان «کوکلوس کلان» و حزب نازی در آمریکا و موفقیّت این دو سازمان در جلب اعضای جدید که باعث وحشت و نگرانی آنها بود؛
3- افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی اعراب و مسلمانان به خاطر درآمدهای نفتی آنان.
در این سالها نوعی تصویر منفی از اعراب و مسلمانان در فیلم های هالیوودی دیده می شود و هدف اصلی آن تخریب جنبش مقاومت فلسطین، تروریستی خواندن آن و موجّه جلوه دادن اعمال رژیم اشغالگر، با این تروریسم! است. پرداختن به مضامین هسته ای و جنگ های جهانی نیز به عنوان سینمای علمی - تخیّلی همچنان ادامه دارد.
در فیلمی به نام بچه ها که توسط «مالکس کالمانویچ» در سال 1980م. کارگردانی شده است، می بینیم که یک کارخانه ی هسته ای موادّی ترشح می کند که باعث می شود یک اتوبوس حامل کودکان تبدیل به زامبی های اتمی هلاک کننده شوند علائم ظاهری آنها سیاه شدن ناخن های انگشتان آنها است. استفاده از کودکان در فیلم های ترسناک هالیوود و سوء استفاده از احساسات تماشاگران در مورد اینکه کودکان رانمی توان نابود کرد، سابقه ای طولانی دارد. در این فیلم هم به هر حال اینکه کودکان، قربانیان اهمال کاری و سستی مردم و مسئولین در استفاده ی صحیح از نیروگاه های اتمی هستند، قابل توجّه است.
در این سال ها مطرح ساختن اتّحاد جماهیر شوروی به عنوان دشمن اصلی قدرتمند هنوز هم مطرح است.
در فیلم شاهراه انسانی به کارگردانی «دین استاکول» و «برنارد شیکی» در سال 1982م. که یک فیلم ضدّ هسته ای کمدی است مجدّداً از موسیقی راک و یک ارکستر جاز که به خاطر نزدیک بودن به یک نیروگاه اتمی دچار آلودگی به موادّ رادیواکتیو شده اند، استفاده می شود.
در فیلم موجود ساخته ی «چکی کونگ» در سال 1983م. که یک فیلم کمدی و ترسناک است در یک جایگاه زباله های اتمی، موجودی به وجود می آید که یک شهر کوچک در ایالت آیداهو را مورد تهدید قرار می دهد. در این فیلم «خوزه فرر»، «مارتین لندو» و «دوروتی مالون» شرکت دارند.
فیلم دیگری در همین سال به نام سیلک وود توسط «مایک نیکولز» ساخته می شود. در این فیلم نگهبانان یک نیروگاه اتمی شاهد یک نزاع بین موافقان و مخالفان کارخانه ی مذکور هستند. در این ماجرا چند نفر به رادیواکتیو آلوده می شوند و ماجرا به نحو دیگری ادامه می یابد. «مریل استریپ» و «کرت راسل» بازیگران اصلی آن هستند فیلم بر اساس داستانی نوشته ی «کارن سیلک وود» ساخته شده است.
در فیلم روز بعد اثر «نیکلاس مریر» در سال 1983م. که یک درام علمی - تخیّلی است، یک فرمانده ی خشن شوروی را در همان دهه ی نود میلادی می بینیم که به سربازانش فرمان می دهد تا به مرز برلین غربی رفته وهمراه با سایر نیروهای مستقر در آنجا که یک تیپ از افراد زرهی و پیاده هستند، به آلمان غربی حمله کنند. مردم در همه جا زندگی عادّی خود را دارند. مثلاً در شهر لارنس واقع در ایالت کانزاس خانواده ای آماده می شود تا مراسم عروسی را برای دختر بزرگ خانواده برگزار کند، یک پزشک جرّاح در بیمارستان شهر آماده ی عمل جراحی می شود. در جاهای دیگر نیز مردم زندگی روزمره ی خود را می گذرانند. ولی روس ها یک موشک بالستیک را به شهری در آلمان غربی پرتاب کرده و سپس به یک ناو جنگی آمریکایی در خلیج فارس حمله می کنند. آمریکایی ها به حملات کشتی جنگی شوروی پاسخ می دهند. سپس روس ها ستاد مرکزی ناتو را بمباران می کنند. دلهره و اضطراب بر شهرها سایه می افکند. مردم به ساختن پناهگاه در داخل زیرزمین خانه هایشان مشغول می شوند. در همین حال یک موشک اتمی بین کایزاس و میسوری منفجر می شود. عده ی زیادی کشته شده و بازماندگان زیادی در معرض تهدید تأثیرات اشعه ی رادیواکتیو قرار دارند و حالا افراد داستان را می بینیم که در دنیایی خالی از همه چیز، بدون آب و برق و غذا، سرگردانند. دنیایی پر از موادّ رادیواکتیو که در آن گرسنگی و بیماری بیداد می کند. فیلم مصیبت و بدبختی ناشی از جنگ هسته ای جهانی را به نوعی مطرح می سازد که اتّحاد جماهیر شوروی، مقصّر اصلی قلمداد می شود و طبق معمول روال این فیلم ها قهرمان سفیدپوست آمریکایی یکّه تاز میدان است و علاوه بر انجام عملیات تدافعی در پایان ماجرا، بازماندگان را به سوی وضعیت بهتر و آرامش راهنمایی می کند.
بولتن ویژه نام فیلم تلویزیونی دیگری است که در سال 1983م. توسط «ادوارد زویک» کارگردانی شده و ترس و اضطراب جمعی را در برابر انفجار بمب اتمی نشان می دهد. ماجر از این قرار است که یک گزارشگر و تصویربردار تلویزیونی توسط گروهی از کارگردان یک کشتی که در حال اعتصاب هستند به گروگان گرفته می شوند. در خواست گروگان گیران آن است که تمام دستگاه های علامت گذار و مشخص کنند های اتمی که در منطقه ای از چارلستون قرار دارند جمع آوری شده و این آزمایشات صرفاً در میان دریا انجام گیرد. آنها اضافه می کنند که اگر درخواست شان برآورده نشود، باعث انفجار یک بمب اتمی خواهند شد. در این فیلم طبق روش آمریکایی که از فیلم های پلیسی جنایی گرفته شده است، می بینیم که از گروگان گیری به عنوان تهدید استفاده می شود و نکته ی مهمّ فیلم آن است که انفجار بمب اتمی مذکور موجب انفجارهای بعدی در نقاط مختلف کره ی زمین گشته و موجب فاجعه ی جهانی می شود. در اینجا نیز عناوین تروریست و خرابکار و کمونیست به عنوان اتهامات رایج به کارگران اعتصابی اطلاق می گردد و ترس و وحشت ناشی از نابودی جهان از نیمه های فیلم فراگیر می شود.
در سینمای فرانسه کارگردان معروف «لوک بسون» به کارگردانی فیلمی در پیش گویی یک نبرد درآینده ی کره ی زمین می پردازد که با نام آخرین نبرد در سال 1984 م. به نمایش درمی آید. بر اساس داستان فیلم یک فاجعه ی عظیم و نامشخص بر روی کره ی زمین اتفاق افتاده و تمام تمدّن نابود گشته است. گروه های کوچک از بازماندگان در میان خرابه ها زندگی می کنند. آنها قدرت تکلّم خود را از دست داده اند. مرد جوانی که از ابتدا در تمام صحنه ها دیده می شود یک هواپیمایی ابتدایی می سازد که می تواند او را دور از دسترس سر دسته ی آدم های خبیث محلّی قرار دهد. فرد مذکور با در اختیار گرفتن ذخیره ی آب، کنترل منطقه را نیز در دست گرفته است. هواپیما به دلیل سوخت کم در محوطه ی ساختمان یک مجتمع بیمارستانی سابق سقوط کرده و مورد تهاجم یک شمشیر باز قرار می گیرد. جوان به داخل بیمارستان فرار می کند و در آن جا دکتر سالخورده ای را می بیند که در تلاش برای به دست آوردن قدرت سخن گویی است. او متوجّه می شود که در آنجا از دختری نیز محافظت می شود. شمشیرباز دختر و دکتر مذکور را می کشد و خودش به دست جوان کشته می شود. جوان با سلاح گرم دکتر به منطقه ی خودش باز می گردد با سردسته ی تبهکاران روبرو شده و او را نابود می سازد و کنترل منطقه را در دست می گیرد.
فیلم تصویری افسانه ای و علمی از دنیای پس از فاجعه ی نهایی است. نکته ی مهم فیلم در آن است که سعی دارد دنیای وحشی و بی قانونی را که بر اثر فاجعه پدید آمده است نشان دهد. وحشی گری و سبعیّت ارائه شده در فیلم یادآور دوران قبل از فاجعه در جهان است. چند نفری که پس از انفجار نهایی باقی مانده اند، صرفاً به بقاء و حفظ خود می اندیشند و از امکاناتی که با زور در اختیار گرفته اند تا سرحدّ جان مواظبت می کنند. بشر دوباره به دوران اولیّه توحّش خود و زندگی غارنشینی رجعت می کند. در این دنیای جدید کلیّه ی عواطف و احساسات انسان دوستی مانند تکلّم بین افراد فراموش شده است. همه در راه نوعی سیاست بازی برای بقاء خود هستند و از هر موردی که پیش می آید به نفع خود و خواسته هایشان سوء استفاده می کنند.
در سال 1984م. چندین فیلم علمی - تخیّلی دیگر در رابطه با فاجعه ی جهانی و بمب اتمی ساخته می شود و در بیشتر فیلم ها شوروی و مرام کمونیستی نقش عمده دارند.
در فیلم تلویزیونی سرنخ ها به کارگردانی «مایک جکسون» با یک فیلم داستانی مستند گونه روبرو می شویم که یک کشتار جمعی ناشی از بمب اتمی و تأثیر آن بر طبقه ی کارگر شهر شفیلدز انگلستان و تأثیرات دراز مدت جنگ اتمی بر تمدّن بشری را نشان می دهد. داستان فیلم در دوران جنگ سرد، در اواسط دهه ی 1990م. اتفاق می افتد. در شهر شفیلدز انگلستان یک پایگاه هوایی با کارخانجات تولیدی مواد شیمیایی فولادی و انرژی زا وجود دارد.در همین حال ناگهان کشور اتحاد جماهیر شوروی به ایران حمله کرده و قصد دارد آنجا را بخشی از سرزمین های اقماری خود کند. آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای عضو ناتو و سازمان ملل متّحد با عصبانیت ضمن محکوم ساختن تجاوز شوروی، فعالیت نظامی خود را در همان پایگاه آغاز می کنند. در شفیلدز زندگی به نحو عادّی جریان دارد تا آنکه یک روز بهاری شوروی بدون اطلاع قبلی آنجا را بمباران می کند و بیشتر شهر و ساکنان آن را از بین می برد. آنچه نتیجه می شود، دنیایی آشفته، بدون نظم عمومی، فاقد غذای سالم، آب و برق است و بازماندگان این واقعه نمی توانند آنها را تولید کنند و صرفاً در پی گذران موقّت زندگی هستند. در این فیلم، هالیوود اهداف از پیش تعیین شده ی خود را در مورد ایران، کمونیسم، شروع جنگ هسته ای، درگیری دو ابرقدرت و غیره مطرح ساخته است. می دانیم که در دهه ی هشتاد که انقلاب اسلامی ایران نوپا بود و با مشکلات داخلی و خارجی فراوانی دست و پنجه نرم می کرد. در شرایط خاصّی قرار داشت که نمی توانست از اهداف کمونیسم باشد. اوّلاً اتحاد جماهیر شوروی در آن سال ها درگیر جنگ با افغانستان و طالبان بود دوم آنکه همواره سعی می کرد ظاهراً تعهدات خود را نسبت به کنترل سلاح های کشتار جمعی و پیمان «سالت» انجام دهد، ولی آمریکا در آن سال ها به عنوان دشمن قهّار جمهوری اسلامی ایران به ویژه پس از مسئله گروگان گیری در لانه ی جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خطّ امام، همواره مطرح بود و برای به زیر سلطه کشیدن مجدّد کشور از هیچ گونه توطئه ای خودداری نمی کرد. به این ترتیب چنین روایتی در قالب یک فیلم جنگی و تا حدی افسانه ای نمی تواند بر اساس واقعیت باشد.
در کشور استرالیا نیز همان سال فیلمی با عنوان مقاومت یک شبه به کارگردانی «جان دوایگان» ساخته شد. در این فیلم 4 نوجوان در یک سینمای شهر سیدنی از شنیدن این خبر تعجب می کنند که یک جنگ اتمی در اروپای شرقی آغاز شده است و سعی می کنند با بهترین روش ها در مورد زنده ماندن و پناه جستن بیندیشند این هم نوعی صادرات سوژه از هالیوود به سایر کشورها با راهنمایی مشاوران انگلیسی است.
فیلم تلویزیونی دیگر محصول 1984م. با عنوان شمارش معکوس تا آیینه به کارگردانی «فردریک بارریک» است این درام مستندگونه از گزارشات تخیّلی استفاده کرده و بحران خاورمیانه را که منجر به رویارویی اتمی آمریکا و شوروی است به تصویر می کشد. واژه ی آیینه در عنوان فیلم کلمه ی رمز هواپیمای کنترل فرماندهی هوایی استراتژیکی است که بایستی در مورد جنگ اتمی به کار رود. در این فیلم بازیگرانی مانند «اسکات گلن» و «مایکل مورفی» ایفای نقش می کنند. در فصلی از فیلم اسکات گلن را در یک ناو هواپیمابر در خلیج فارس می بینیم که بسیار شبیه به صحنه ای است که «پیتر آرنت»، «جان هالیمن» و گروه تلویزیونی «سی ان ان» که در جنگ خاورمیانه، حمله به کویت از «هتل الرّشید» بغداد را پوشش خبری دادند.
می بینیم که سینمای هالیوود به ویژه در دهه ی 1990م. و به ویژه قبل از جنگ خلیج فارس که آمریکا در جنگ بین عراق و کویت شرکت داشت، با توجه به درگیری بین مردم فلسطین و رژیم اشغالی جنگ بین دو ابرقدرت و نبردهایی را به نحو دیگری مطرح می سازد تا اهداف شوم خود را لااقل در قالب افسانه و تخیّل جان ببخشد. حال ملاحظه می شود که در آن زمان با توجّه به تشابه صحنه ها سناریوی 6 سال بعد جنگ عراق و کویت را هم در ذهن خود داشته اند.
فیلم دیگر که در سال 1984م. ساخته شده، فیلم مستندی است به نام در دستان ما که در خصوص تظاهرات و راه پیمایی ضدّ هسته ای در ماه ژوئن 1982م. در شهر نیویورک است. در این فیلم شاهد سخنرانی ها، اجرای موسیقی معترضان و هنرمندان از جمله «اورسن ولز»، «مریل استریپ»، «روی شایدر» و عدّه ای دیگر هستیم. که برای کارگردانی این فیلم مستند نام کسی ذکر نشده است، ولی در پایان فیلم از عده ی زیادی تشکر می شود. به جز این فیلم، مستندهای دیگری نیز بعداً در خصوص اعتراض به استفاده از انرژی اتمی حتی به صورت صلح آمیز در دهه ی 80 ساخته می شود.
درّه ی مسدود نام فیلمی است به کارگردانی «چاک بیل» که در سال 1986م. ساخته می شود داستان فیلم از این قرار است که یک دانشمند فیزیک اتمی که می داند قرار است شهاب هالی از نزدیک کره ی زمین عبور کند، یک روز قبل از این واقعه سعی دارد از انباشته شدن زباله های اتمی در درّه ی محلّ انباشتن آن جلوگیری کند و با حوادثی روبه رو می شود. دراین فیلم حادثه ای و پرماجرا، «استفن کولینز»، «جنت جولیان» و «لنس هنریکسن» ایفای نقش می کنند.
در سال 1986م. فیلم کمدی و ترسناک کلاس مرموز توسط «ریچارد دبلیهنین» و «ساموئل ویل» ساخته می شود. در این فیلم دو نفر از شاگردان یک دبیرستان مختلط در آمریکا متوجه حوادث غیر عادّی می شوند که در اطراف مدرسه اتفاق می افتد. آنها متوجه می شوند که در کارخانه ی هسته ای نزدیک آن رویدادهایی درحال وقوع است، گرچه مسئولین کارخانه هرگونه مسئله ای را تکذیب می کنند. به زودی یکی از دانش آموزان دختر حامله شده و یک موجود عجیب به دنیا می آورد که تشنه ی خون آدم ها است و فوراً شروع به خوردن افراد در مدرسه می کند. دانش آموزان تصمیم می گیرند که با وی مبارزه کنند. این فیلم عجیب و مبتذل صرفاً با هدف جلب تماشاگر و سودجویی ساخته شده و نیازی به هیچ گونه تفسیر و بررسی سیاسی دیگری ندارد.
فیلم بچه های بن بست به کارگردانی «جوآن آکالایتیز» در سال 1986م. ساخته شد. این فیلم در واقع به داستان پیدایش و توسعه ی انرژی هسته ای که در قالب یک فیلم داستانی ارائه می شود، می پردازد. فیلم نامه ی این فیلم نیمه رنگی توسط «مابوماینیز» نوشته شده و موسیقی متن زیبای آن را «دیوید بایرن» و «فلیپ گلاس» ساخته اند. سال های دهه ی 1990م. زمان اوج پرداختن به انرژی هسته ای، نیروگاه های هسته ای و جنبه های افسانه ای و تخیّلی دادن به این مقوله است. با این هدف که کنترل این نیروی عظیم تنها بایستی از طرف مقامات و دانشمندان آمریکا اعمال شود.
در فیلم دیگری با نام میراکل مایل در سال 1988م. به کارگردانی «استیو دوبارنات» جوانی را می بینیم که در شهر لوس آنجلس دل باخته ی دختری جوان است. منطقه ی زندگی آنها میراکل مایل است و حوادث داستان در آنجا می گذرد. آنها برای دیدار با هم قرار می گذارند ولی مرد جوان بدقولی میکند و وقتی مردان جوان در جست و جوی او است متوجّه می شود که قرار است به زودی یک جنگ اتمی بین آمریکا و شوروی رخ دهد. از آن به بعد او دیوانه وار در جست و جوی دختری است تا او را از لوس انجلس خارج کند. در این فیلم «آنتونی ادواردز» و «مری وینینگهام» ایفای نقش می کنند. پرداختن به رویدادهای احتمالی جنگ در سینمای هالیوود معمولا طبق یک فرمول همیشگی با مسائل عاطفی همراه است و البته نقش شیطانی شوروی نیز فراموش نمی شود ولی راه اندازی این فجایع و جنگ بین دو ابرقدرت معمولاً ریشه در غرب دارد و این را مکرراً در فیلم های مختلف دیده ایم.
بالاخره در سال 1989م. به فیلم تلویزیونی شب شکن می رسیم که با عنوان پیشروی به منطقه ی صفر نیز نمایش داده شده است. کارگردان فیلم «پیتر مارکل» است. داستان آن از این قرار است که دکتر «الکساندر براون» (با بازی مارتین شین) که اخیراً برنده ی جایزه ی اختراعات پزشکی شده است با یک ژنرال سابق ارتش آمریکا ملاقات می کند و او برای «براون» افشا می کند که در دهه ی 1960م. سوژه ی آزمایشات اتمی در صحرای نوادا بوده است و به همین دلیل تحت تشعشعات اتمی قرار گرفته و هنوز هم از آن در رنج است. سپس فیلم به گذشته برمی گردد. براون (با بازی امیلو استیوز) یک روانکاو جوان و مدتی میهمان ارتش آمریکا است. در آنجا سربازان به طور معمول و هر روز طبق برنامه در برابر تشعشعات فوق العاده زیاد انفجارهای اتمی قرار می گیرند «براون» جوان و همکارش با سربازان مصاحبه می کنند. این سربازان در برابر این خطر بزرگ از خود نوعی بی قیدی و بی پروایی نشان می دهند. فیلم با نوعی مونتاژ موازی، صحنه های بین «الکساندر براون» جوان و «الکساندر براون» پیر را در سی سال بعد، پس از آزمایشات اتمی نشان می دهد. در پایان ماجرا می بینیم که این دکتر روانکاو در مورد فجایعی که شاهد آن بوده است قصد افشاگری دارد ولی با تهدید و ارعاب روبرو می شود. در این فیلم «لئاتامپسون» و «ملیندا دلون» نیز هنرنمایی می کنند. این فیلم بر اساس وقایع اصلی تاریخی و با دیدگاهی مستند ساخته شده است ولی به دستور مستقیم بوش پدر در سال 1990م. از گردونه ی پخش جهانی خارج گردید. جنبه های افشاگرانه ای آن در واقع رسوایی ایالات متّحده را در برابر نسل جدید به همراه داشته است.
در اینجا متوجّه می شویم که نتایج این آزمایشات که پس از جنگ جهانی دوم صورت گرفته، دامن گیر خود آمریکا نیز شده است ولی طبق معمول علیرغم پنهان کاری های انجام داده شده، گوشه هایی از آن افشا شده است، لذا از سال 1990م. نمایش ممنوع اعلام گردیده است. در واقع اعلام گردیده است. در واقع فیلمنشان می دهد که رسوایی جنایت های آمریکا در مورد بمب اتمی به قدری شدید است که حتی دامن گیر خود افراد نظامی هم می شود و از آنها قربانی می گیرد.
به این ترتیب دهه ی هشتاد میلادی با تولید فیلم های افسانه ای علمی در خصوص انرژی هسته ای، بمب اتمی و فاجعه ی جنگ اتمی جهانی به پایان می رسد و این قضایا در دهه ی نود جنبه ی ویژه و تعیین کننده ای به خود می گیرد.
پی نوشت ها :
1. Atomic power for peace - 10- سیاه و سفید
2- Atomic soldiers - The Desert Rock Eercise - 27 سیاه و سفید
3- Atomic Blasts: operation Greenhouse through upshot- krothole - 30 - سایه و سفید
4. 1962 pacific Nuclear Tests -22- رنگی
5. Civil Defence- Duck and cover - 9- سیاه و سفید
6. Lets Face it! - sarving a Nuclear Attack - 15سیاه و سفید
7. Naclear Devastation- Japon- 36- سیاه و سفید
1. Naclear weapons- wikipadia
2. warfare Browse
3. Atomic Bomb - Decison
4. The History of the Atomic Bomb
5. Encyclopeadie Britanica
1. Jerome F.shpiro Atomic Bomb cienema, Routledge 2002
2. Denis Gifford scince Fiction Film studio vista/ dutton pictureback- London 1971
3. philip stpick scien Fiction Movios octopus Books Limited London -1976
4. John Bazter science Fiction in the cinema USA-1970
5. منابع اینترنتی به ویژه دایره المعارف Wikipedia
6. شماره های مختلف نشریه ی موعود در سال های 1384 و 1385
7. هلال، رضا، مسیح یهودی و فرجام جهان (مسیحیت سیاسی و اصولگرایی در آمریکا)- مترجم قبس زعفرانی، تهران، هلال، 1383
8. پیش گویی هاو آخرالزّمان،(گردآوری) واحد پژوهش و تحقیق مؤسسه فرهنگی موعود - تهران: موعود عصر (عج)، 1385
9. نجیری، محمود،آرمگدون / نویسنده محموالنجیری، ترجمه ی رضا عبّاسپور، قبس زعفرانی - تهران، هلال 1384
10. کتاب مقدّس (عهد عتیق و عهد جدید)- انجمن پخش کتب مقدّسه- 1969- چاپ لندن
منبع: علوی طباطبایی، سید ابوالحسن، (1387)، هالیوود و فرجام جهان، تهران، نشر هلال، چاپ دوم
*صحت این نوشتار به عهده ی نویسنده بوده و سایت راسخون در این خصوص مسئولیتی بر عهده ندارد.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}