نویسنده: رحمت الله صدیق سروستانی و دیگران




 

امروزه دیدگاه‌های کارکردگرایی، تضاد، مبادله، کنش متقابل نمادین و روش‌شناسی قومی بر مطالعات جامعه‌شناختی سایه‌ افکنده‌اند. هر یک از این دیدگاه‌ها، سؤالات مختلفی را در زمینه‌ی جامعه‌ و راههای متفاوت مطالعه و تحقیق جامعه‌شناختی ارائه می‌دهد. هرچند در مباحث گذشته رهبران این دیدگاه‌ها و آراء آنها را مطرح کردیم، ولی اشاره‌ای کلی به هریک خواهیم داشت.

نظریه‌ی کارکردگرایی(1)

برای کارکردگرایان، واحد تحقیق، نظام اجتماعی است. یک نظام اجتماعی ممکن است به بزرگی کل جامعه یا به کوچکی تجمع چند تن از همکلاسها باشد. این نظام دارای الگویی از کنش متقابل اجتماعی بین اجزاء مختلف خود است که هریک از اجزا برای بقاء کل سیستم تلاش می‌کند. در یک کارخانه، همه‌ی‌ دوایر و بخشها، از نگهبانی تا آزمایشگاه طرح و تحقیق کارخانه، برای برپا نگهداشتن آن فعالیت می‌کنند. نتایج اجتماعی فعالیت هر جزء برای بقاء نظام و اجزاء تشکیل دهنده «کارکرد» نام گرفته است. اگر کل جامعه را یک نظام فرض کنیم، خانواده از اجزاء بسیار مهم آن است که از طریق تولید مثل، تغذیه و تعلیم و تربیت و تغذیه و امثال آن از کارکردهای خانواده است. اجزاء هر نظام برای رسیدن به هدفهای آن، سازمان یافته‌اند. اگر این ارتباط متقابل پایدار، به هر نحوی تهدید شود، نظام فوراً همسازیهایی را برای برقراری مجدد تعادل آغاز می‌کند.

نظریه‌ی تضاد (2)

صاحبنظران این دیدگاه، تأکید کارکردگرایان بر تعادل و پایداری نظام اجتماعی را مورد سؤال قرار داده‌اند. این دیدگاه به جای فرض وجود ارزشهای مشترک بین اجزاء، بر منافع متضاد آنها که از توزیع نابرابر قدرت و امتیاز در جامعه ناشی می‌شود، تأکید می‌کند.
این دیدگاه در صدد کشف راههای به وجود آمدن و استمرار سلطه‌ی گروهی بر گروه دیگر است. در اینجا تلاش می‌شود تا با الگوهایی که به وسیله‌ی آن یک گروه خاص قومی، نژادی یا جنسی به امتیازات معیّنی دست یافته یا از آن محروم گردیده است، مشخص شود. از نظر معتقدان به تضاد، نابرابری موجود در جامعه موجب مبارزه بین گروه‌های متضاد تلاش می‌کنند تا سازماندهی اجتماعی را به نفع خود تغییر دهند، تعادلی وجود نخواهد داشت.

نظریه‌ی مبادله (3)

اگر از این دیدگاه به پدیده‌های اجتماعی نگاه کنیم، مبادله‌ی پاداشها از اجزاء عمده‌ی کنش متقابل اجتماعی است. صاحبنظران این دیدگاه مدعیند اصل جستجوی پاداشهای اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی (از نوع ملموس یا غیرملموس) در نهاد انسانها نهفته است. در واقع این خواهش برای دریافت پاداش از دیگران است که روابط متقابل اجتماعی را به وجود می‌آورد.
هر کس از روابط متقابل خود با دیگران بهره می‌گیرد؛ یعنی کاری می‌کند که پاداشهای به دست آمده برای او از هزینه‌های مربوط بیشتر باشد. اگر چنین استفاده‌ای حاصل شود، کنش متقابل تکرار رفتارهای سودمند است که الگوهای کنش متقابل شکل می‌گیرند. اگر پاداشهای دریافتی با هزینه‌ها و سرمایه‌گذاریهای انجام شده متناسب نباشد، احساس خشم و عدم رعایت عدالت در توزیع امکانات به وجود می‌آید. با چنین احساسی عده‌ای از اعضای یک گروه ممکن است برای مقابله با وضع موجود متحد شوند. «دو جانبه بودن»، عنصر حیاتی کنش متقابل اجتماعی است؛ یعنی مبادله‌ پاداشها باید تقریباً برابر باشد تا روابط متقابل ادامه یابد.

نظریه‌ی کنش متقابل نمادین(4)

این دیدگاه بر اهمیت تعبیر و تفسیر در کنش متقابل بین افراد تأکید می‌کند. انسانها در چهارچوب نمادها (سمبلها) با یکدیگر ارتباط دارند. در واقع ما کل جهان را در قالب نمادها تصور می‌کنیم. زبان مهمترین مجموعه نمادهاست؛ اما معانی از طریق نمادهای دیگر مثل حرکات، صداها، اشیا، طرحها و رنگها نیز رد و بدل می‌شود.
معانی مختلفی که گروه اجتماعی، به چنین نمادهایی نسبت می‌دهد، ما را قادر می‌سازد تا فرهنگ مشترکی داشته‌ باشیم و کنشها و انگیزه‌های یکدیگر را بفهمیم و به آن پاسخ دهیم. ارتباط بین شیءِ و معانی آن، از طریق کنش متقابل اجتماعی است. افراد در طول کنش متقابل با یکدیگر، رفتار خود و دیگران را تعبیر و تفسیر می‌کنند؛ یعنی اغلب برای انسانها بین محرک و پاسخ یک گام وجود دارد و آن تفسیر معنای محرک است. بنابراین کنش متقابل بین انسانها مبتنی بر تحصیل معانی نمادین از گروه خود و استوار کردن کنش بر اساس تفسیر آن معانی است.

پی نوشت ها :

1. functionalism
2. conflict theory
3. exchange theory
4. symbolic interactionism

منبع: صدیق سروستانی، رحمت الله، ... و [دیگران]؛ (1373)، درآمدی به جامعه شناسی اسلامی، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، سازمان مطالعه و تدوین کتب انسانی دانشگاهها(سمت)، مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی، چاپ سوم.