نویسنده: ابوالفضل علی بیگی (ورجانی)




 

1- معین البکا

معین البکا یا تعزیه گردان کسی است که حکم کارگردان در صنعت فیلم سازی رادارد، با این تفاوت که بر خلاف او که دیدگان پنهان است، معین البکا در سر صحنه حضور دارد و کارها را رتق و فتق می کند. او از نظر ایمان باید برای بقیه افراد سر مشق باشد و ظواهر مسلمانی را (از نظر ریش و محاسن و رفتار مناسب و حسن خلق) رعایت کند. در ضمن باید به خواندن تمام افراد وارد باشد و بتواند تشخیص دهد که چه کسی برای چه کار و نقشی خوب است او باید با تمام فهرست تعزیه ها آشنایی کامل داشته باشد و به موسیقی و ریتم های تعزیه تسلط داشته باشد و تمام نسخه ها را از حفظ بداند تا اگر شخصی اشعاری را اشتباه خواند، فی الفور او را یاری نماید. رسم است که او عرقچینی بر سر و عبایی بر دوش داشته باشد.

2- شهادت خوان

شهادت خوان کسی است که در نقش شهیدان ظاهر می شود. او باید با ایمان و از حیث ظاهری داری وجهه اسلامی و از لحاظ اندام، بلند بالا و خوش سیما باشد. صدای رسا و بم. آشنایی کامل به موسیقی، وارد بودن به سواری با اسب، تسلط به شبیه خوانی و فن آن و از حفظ خواندن از دیگر خصوصیات اوست. شهادت خوان بیشتر اوقات قبا و شالی سبز دارد و روی لباس زرده می پوشد و کلاهخود و دو سپر سبز و چاقچور سبز و چکمه به پا دارد.

3- امام خوان

امام خوان که در نقش ائمه اطهار علیه السلام ظاهر می شود، باید شخصی با ایمان (چه از نظر باطنی و چه از نظر ظاهری) آشنا به موسیقی، آشنا به فهرست و ریتمهای مجلس و دارای سنی بالاتر از چهل سال باشد. معمولاً او قبا و چاقچور و شال و عمامه سبز می پوشد و عبائی بر دوش و نعلینی در پا دارد و در موقع خواندن با لحنی ملایم و خوش می خواند.

4- سه پا خوان یا شمرخوان

این شخص باید درشت اندام، آشنا به سوار کاری و شمشیر بازی و رزم و خوش حافظه باشد. او با قبا و شال و چاقچور قرمز و زره و کلاهخودی با دوپر قرمز و چکمه درپا وارد صحنه می شود. موقع خواندن بیشتر لحن تند به کار می بردو نعره می کشد.

5- زنانه خوان

از آنجا که در روایات مبنای تعزیه، نقش زنان نقش اساسی دارند، اما به طور سنتی از ایفای نقش زن در تعزیه جلوگیری می شده، مردان یا پسرانی را به جای زن وارد صحنه می کردند که از نظر اندام کاملاً ریز نقش و لاغز اندام باشند و صدایشان نازک، اما رسا باشد. آنها باید آشنا به موسیقی و ریتمهای تعزیه و ماهر در کلوته کردن (یعنی گریه گرفتن از مردم) باشند. جامه آنها پیراهن بلند مشکی است و بر سر یشماق (= نقاب) می زنند و در موقع خواندن، لحنی ملایم و حزین دراند.

6- تخت خوان یا نقش دوم منفی

این اشخاص باید دارای محاسن و آشنا با فهرست تعزیه باشند و به جای آواز، متن مورد نظر را دکلمه کنند. آنها قبایی قرمز به تن، و روپوشی از ترمه در بر و عمامه ترمه بر سر (و گاه به جای عمامه، تاج بر سر) دارد.

7- نفر سوم مخالف خوان

او کسی است که در اختیار شمر خوان یا سه پا خوان است و کاملاً باید دستورات آنها را اجرا نماید.

8- نفر سوم اولیا خوان

او آنچه را لازمه کار است، از معین البکا می پرسد و از نظر لباس هم طبق نسخه که به او داده اند، عمل می کند؛ چون متفرقه خوان مثبت است و دقیقاً معلوم نیست نقش و نسخه او چیست.

9- متفرقه خوان منفی

متفرقه خوان منفی یعنی اشقیا و گاهی هم مثبت می شود. در اصطلاح شبیه خوانی به او «لنگ الذاکرین» می گویند!

10- شیپورچی یا نوازنده موزیک

از آنجا که تعزیه بسیاری موارد روایت جنگ و جدال است و لازمه آن، ترسیم فضایی جنگی است و نیز به دلایل دیگر بر برخی آلات موسیقی و از آن جمله شیپور احتیاج است. شیپورچی در کنار همردیف با مردم می نشیند. او باید آشنایی کامل با موسیقی و مایه صدای افراد خواننده و نیز فهرست تعزیه داشته باشد. او باید نیم ساعت قبل از شروع تعزیه و یک ربع بعد از پایان نمایش در سر کار خود باشد و به هیچ عنوان حق آمدن به وسط مجلس را ندارد.

11- طبال

در بعضی صحنه ها صدای طبل ضروی است؛ لذا شخص طبال باید در زدن طبل وارد باشد و خود را اختیار شیپورچی بگذارد و از دستورات او سرپیچی نکند.

12 و 13- بچه خوان

این دو نفر باید از سیمای خوب و صدای لطیف و خوش برخوردار باشند و بتوانند به خوبی همخوانی کنند و لازمه آن آشنایی با موسیقی و فهرست تعزیه است. سن آنها باید زیر 13 سال باشد.
در تعزیه هایی که حضرت سکینه یا حضرت رقیه علیهما السلام اشاره می شود، بچه خوان لباسی شبیه لباس زنانه خوان به تن می کند با این تفاوت که دیگر نقاب و یشماق نمی زند. در موقع ایفای نقش دو طفلان مسلم نیز هر لباسی که کارگردان صلاح بداند، بر آنها می پوشاند. خواند آنها باید مظلومانه و حزن باشد.

14- پادو یا بقچه کش

این نقش وظیفه تدارکاتی گروه را به عهده دارد؛ از این رو باید نام لباسها را بداند و حمل و نقل آنها و سایر لوازم را به عهده بگیرد و اتاق رخت کن را تمیز نماید و تهیه غذا و خرید وسایل مورد نیاز را به خوبی انجام بدهد

زبان تعزیه خوانی

زبان تعزیه خوانی همان زبان دراویش و هنرمندان است البته با یک مقدار تغییر؛ به این صورت که هر کلمه که حرف اولش مفتوح باشد، به جای آن حرف، «ع» به کار می برند و صدای فتحه را در آخر به صدای «آ» تبدیل می کنند؛ مثلاً به «دفتر» چون حرف اولش مفتوح است، می گویند «عضتردا»، به جای «د» اول در آخر «دا» می گویند اگر (آ) باشد.
همین طور «زابل» را «آبل زا» و «فرش» را «اَرَش فا» و هر کلمه که اولین حرفش مکسور باشد، در آخر «ای» می شود؛ مثلاً به جای «کتاب» گفته می شود «اتاب کی» و «تهران» را می گویند «اهران تی». همچنین است که صدای اول «ای» باشد، مثل «شیراز» که گفته می شود «ایرازشی». اگر اولین حرف کلمه ای مضموم باشد، در ابتدای کلمه «او» می آورند؛ مثلا «قم» را می گویند «اُم قو» و مرتضی را می گویند «اُرتضی مو»؛ اما اگر حرف اول کلمه الف یا عین بود، به جای آن از حرف «ش» استفاده می کنند و در آخر کلمه «لا» می افزایند؛ مثلا «احمد» را «شحمدلا» و «علی» را «شلی لا» و «اکرم» را «شکرم لا» و اهواز را «شهواز لا» می گویند.
اما اسمهایی نیز هستند که کاملا عوض می شود؛ از قبیل: تعزیه (سلاطه)، بزن (به تبر)، پول (پکن)، آن مرد (گیوار)، زن (دنب)، قشنگ (اَخذَ)، نفهم (گدَر)، نگو (نَوَرز)، چشم (عینکی)، خانه (کوروم)، بگیر (بباز)، رت (دک شد)، بگو (بورز)، نان (کورا)، پاسبان (اسکندر)، بچه (آزک)، نگاه کن (بُسک)، سگ (کلبک)، دیوانه (شوت)، مردن (مُرسال) و...

تقسیم پول

آخرین نکته در مورد تعزیه، نحوه تقسیم پول میان اعضای گروه است و آن به این ترتیب بود که کل مبلغ را «20/5» در نظر می گرفتند و بر اساس قاعده ای سهم هر یک را می پرداختند. معین البکا که بیشتر اوقات هم کارگردانی را به عهده داشت و هم خواننده بود، 2/5 سهم از کل 20/5 را دریافت می کرد و دیگران نیز بر مبنای «20/5» مبلغ دریافتی شان چنین بود: شهادت خوان 2/5، شیپورچی خوب 2، شمرخوان یا سرپا خوان 2، کل لباس تعزیه 2، امام خوان 1/5، تخت خوان 1/5، طبال 1/25، بچه خوان 1، متفرقه خوان 1/25، زنانه خوان خوب 1/5، بقچه کش 1/5، هرچند که برخی افراد شرکت در تعزیه را به عنوان عملی عبادی حساب می کنند و لذا از دریافت هرگونه وجهی می پرهیزند.
منبع مقاله: محمد حمید، یزدان پرست لاریجانی؛ (1385)، نامه ایران (مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی) جلد سوم، تهران: اطلاعات، چاپ اول.