معیار ائتلاف از منظر اصولگرایان
با توجه به فضای سیاسی حاکم بر جامعه و شکلگیری ائتلافهای گوناگون در جبهه اصولگرایی، بررسی منطق این ائتلافها و همچنین آسیبشناسی و تأثیرات این رفتار جمعی سیاسی، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این راستا،
با توجه به فضای سیاسی حاکم بر جامعه و شکلگیری ائتلافهای گوناگون در جبهه اصولگرایی، بررسی منطق این ائتلافها و همچنین آسیبشناسی و تأثیرات این رفتار جمعی سیاسی، از اهمیت خاصی برخوردار است. در این راستا، دکتر کاظم جلالی، دکتر زهره الهیان، جناب آقای حبیبالله عسگر اولادی و دکتر سلیمانی، به عنوان عناصری از طیفهای مختلف جریان اصولگرایی، در مقام پاسخگویی به سؤالاتی مرتبط با این موضوع برآمدهاند و نظرات خود را مطرح نمودهاند.
تعیین نامزدهای قطعی و احتمالی توسط جریانهای اصولگرا، قبل از مطرح شدن سایر شاخصهها توسط رهبر معظم انقلاب، چه هزینههایی را میتواند برای جامعهی اسلامی و خود جبههی اصولگرایی ایجاد کند؟
کاظم جلالی:
جریان اصولگرایی، چه به شکل کلی و به چه شکل نحلهای (یعنی بخشهایی از اصولگرایی)، اگر نامزدهای ضعیف معرفی کنند، اعتبار خود را زیر سؤال میبرند. به نظر میرسد جهت حفظ آبروی جریان اصولگرایی، حتماً باید اشخاصی که معرفی میشوند دارای وزن و اعتبار برای ادارهی دولت جمهوری اسلامی ایران باشند. لذا اصولگرایی چه به شکل کلی و چه به شکل نحلههای مختلف اصولگرایی، باید تلاش کنند شخصیتهای قوی و توانمند و دارای برنامه و تیم را معرفی کنند.زهره الهیان:
تأکید مقام معظم رهبری بر این مسئله بوده است که ورود زودرس مصداقی به مسئلهی انتخابات، ورودی نابجاست و البته در شرایط حاضر، بهترین فرصت برای مطرح کردن گفتمان اصولگرایی و تبیین مسیر اصیل انقلاب اسلامی برای اقشار مختلف مردم است؛ یعنی گروههای سیاسی و احزاب سیاسی میبایست ملاکها و معیارهای کلی و تبیین شاخصها را مد نظر قرار بدهند. البته شاخصها هم در طول سالهای گذشته، مکرراً بحث و مطرح شده است. گروههای سیاسی و احزاب باید به تفصیل این شاخصها را برای افکار عمومی و هواداران خودشان مطرح کنند و یک طریق و مسیر صحیح را پیش پای اقشار مختلف مردم بگذارند تا مردم به موقع بتوانند بر اساس آن معیارها و شاخصها، انتخاب صحیح خودشان را داشته باشند.حبیبالله عسگر اولادی:
طرح چهرههای اصولگرا، کسانی که خود را در معرض رأی مردم میبینند، هزینهای ندارد. مهم این است که بعد از رسیدن به تصمیمگیری، همه از نتایج تصمیمسازی اصولگرایان تبعیت کنند.
محمد سلیمانی:
یکی از مشکلات فعلی همین نکته است که عدهای به هر قیمتی عطش آمدن در صحنه را دارند و این موضوع پدیدهی نسبتاً جدیدی است. اینکه تشکلها افراد را معرفی کنند حرفی نیست، ولی اینکه خود فرد اعلام کاندیداتوری کند و به دنبال لابی کردن باشد، مذموم است. چنین فردی خود را مدیون عدهای خواهد کرد و این خود برای نظام و حتی جبههی اصولگرایی دولت هزینه ایجاد میکند.حضرت آیتالله خوشوقت به این مسئله بسیار حساس بود و تأکید داشت باید به دنبال افراد توانمند اصلحی باشیم که خودشان شخصاً دنبال گرفتن پست نیستند. انسان متعجب و حیرتزده میماند که چرا افرادی این قدر عطش قدرت دارند؟ این موضوع ربطی به اصولگرا و غیراصولگرا ندارد. این افراد را که از جریانات مختلف هستند، میتوانید در رسانهها رصد کنید. بعضی از آنها میخواهند به هر قیمتی به قدرت برسند یا در دولت بعدی، سهمی در حد وزیر یا معاون بگیرند.
به نظر میرسد مسلط شدن برنامهمحوری و تیممحوری در چارچوب اصول و ارزشها، میتواند فیلتر مناسبی برای جلوگیری از حضور متعدد چهرههای اصولگرایان و وحدت بیشتر این جریان در عرصهی انتخابات باشد. در مقابل، چرا جریان اصولگرایی بیشتر دچار شعارزدگی و شخصمحوری است؟
کاظم جلالی:
متأسفانه این مشکل کلی ما در همهی جریانات سیاسی داخل ایران است؛ چرا که اساساً ما دارای حزب نیستیم، بلکه جبهههای مختلفی را تشکیل دادهایم و این جبهههای مختلف هم دارای یک سری نقاط مشترک کلی هستند و به همین دلیل، وقتی وارد اجرا و جزئیات میشوند، بلافاصله اختلاف پیدا میکنند. اصلاحطلبان در گذشته دچار همین مسئله بودند و اصولگرایان نیز در طول هشت سال گذشته، دچار همین مسئله بودند. دلیل این مسئله این است که ما اساساً دارای سیستم تحزب نیستیم. در احزاب تئوریپردازانی برنامه مینویسند. این برنامه در مجموعهی سلسله مراتب حزب، چکشکاری میشود و نهایتاً به یک برنامهی مورد اجماع میرسند. ما متأسفانه چون در جبههای به نام اصولگرایی و با تفرق بسیار زیاد هستیم و نقاط اشتراک کلی داریم، دچار چنین آفتی بودهایم و متأسفانه اساساً برنامهمحوری و حرکت تیمی در داخل جامعهی ما هنوز نتوانسته است شکل بگیرد.نتیجتاً شما میبینید که شخصمحوری به وجود میآید و گروهها تلاش میکنند که یک شخص را یا بسیار موجه کنند و ابرقدرت نشان دهند یا در رقابتهای انتخاباتی، کنکاش کنند و افراد را تخریب کنند. لذا این نوع رقابت هم زیانبار است و هم به اخلاق اجتماعی، که سرمایهی بزرگ دینی و ملی ماست، آسیب جدی وارد میکند
زهره الهیان:
ما بعد از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی، امروز به سطحی از بلوغ فکری و سیاسی رسیدهایم که کاندیداهای مطرح، به جای ارائهی شعار و تحریک احساسات مردم، باید برنامهی خود را برای تحقق آن شعارها مطرح کنند؛ یعنی در عین اینکه شعارهای خود را ارائه میدهند، راه تحقق این شعارها را به مردم ارائه دهند و تیمی هم که قرار است در کنار رئیسجمهور آینده برای تحقق این شعارها تلاش کند مشخص باشد تا مردم بتوانند به خوبی قضاوت کنند که آیا این تیم و این کابینه میتواند در جهت این شعارها قدم بردارد و آیا شعارها با عملکردها سنخیت دارد یا خیر؟ من فکر میکنم بعد از گذراندن ده دوره از انتخابات ریاستجمهوری، امروز وقت آن رسیده است که کاندیداها توجه و دقت خودشان را با سطح بینش مردم و بلوغ سیاسی مردم هماهنگ کنند و صرفاً با شعار با مردم روبهرو نشوند، بلکه این حق را برای مردم قائل باشند که مردم به برنامهی عمل آنها و تیم کاری آنها رأی بدهند، نه فقط به شعارهای آنها.حبیبالله عسگراولادی:
اصولگرایان دچار شخصمحوری و شعارزدگی نیستند. اصولگرایان تابع منویات رهبری و هماهنگ با مراجع معظم تقلید هستند و در صراط مستقیم قانون اساسی حرکت میکنند. وحدت و اقتدار ملی هدف آنهاست و این را طی یک دههی گذشته نشان دادهاند.محمد سلیمانی:
مطمئناً باید یکی از معیارها برنامه باشد. البته برنامه بر اساس گفتمان، مهم است و باید قید بیاورد و جنبهی شعاری نداشته باشد و بعدها نیز قابل مطالبه باشد. اساساً انتخابات عمدتاً دچار شعارزدگی و شخصمحوری میشود و کسی هم راهکاری عملی برای پرهیز از این موضوع پیدا نکرده است. بدیهی است نقش رسانهها مهم است. متأسفانه عمدهی رسانههای موجود، به نحوی گرایش و وابستگی به یکی از جریانات دارند و عملاً کشور موفق نمیشود بحث برنامهمحوری را جایگزین فردمحوری کند.بیماری دیگری هم وجود دارد و آن تخریب رقیب است. شما الآن رسانههای مختلف را نگاه کنید. چگونه ناجوانمردانه به برخی گروهها و اعضای آن میتازند و از هیچ تهمت و افترا و دروغی هم ابا ندارند. این موضوع نیز به عنوان مانعی برای مسلط شدن برنامهمحوری مطرح است.
آیا سهمدهی به گروههای دارای وزن اجتماعی و اعلام کابینه و تیم دولت (بر اساس همان سهمدهی) میتواند وحدت پایداری را ایجاد کند یا میتوان ادعا نمود که «وحدت پایدار» در گرو وحدت حول گفتمان امام خمینی (رحمت الله علیه) و آیت الله خامنه ای به عنوان جانشینان امام معصوم خواهد بود و نخبگان باید به تبیین مواضع ایشان بپردازند تا نظریهپردازیهای خودشان؟
کاظم جلالی:
سهمخواهی که کار غلطی است و سهم دادن هم کار درستی نیست. البته اگر به این معنا باشد که ما از همهی ظرفیتها در یک قالب منطقی و معقول استفاده کنیم (البته بدون سهمخواهی)، میتواند حرکت درستی باشد. استفاده از ظرفیتها غیر از سهمخواهی است.ایجاد گفتمان بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری و حل مشکلات مردم همان چیزی است که باید به دنبالش باشیم. جامعهی ما امروز دارای مشکلاتی است و برای رفع مشکلاتِ مردم انقلابی ما، که در همهی عرصهها پشت سر امام، رهبری، نظام و ارزشها بودهاند، باید تلاش کرد.
بیتردید آنچه ما امروز از بیانات مقام معظم رهبری درک میکنیم حل مشکلات مردم و کارآمدی نظام است. لذا جریانات و نحلههای مختلف اصولگرایی امروز باید با دلسوزی به مسائل کشور نگاه کنند و اینکه ما به دنبال دنیاخواهیها و سهمخواهیهای خودمان حرکت کنیم، طبعاً جفا به کشوری است که به هر حال رهاورد خون شهیدانی است که مردم ما تقدیم این انقلاب کردهاند و نباید این خونها و این ارزشها و این ولایت و رهبری معاملهپذیر باشد.
زهره الهیان:
قطعاً مردم وحدتی را که مبنای آن سهمخواهی باشد و تقسیم عرصههای قدرت باشد نمیپسندند و آن طور که شاهد بودیم، هشیاری مردم ما و سهم بالای سیاسی آنها اقتضا میکند که گروههای سیاسی به این موضوع دقت داشته باشند که مردم نیت گروههای اصولگرا را در جهت ائتلاف و وحدت به خوبی متوجه میشوند و اگر مبنای آنها شایستهسالاری و چارچوبهای نظام و گفتمان انقلاب اسلامی نباشد، این وحدت بسیار آسیبپذیر خواهد بود و به راحتی بر سر مناسب قدرت و اختلافات ممکن است در آینده ظهور و بروز پیدا کند.حبیبالله عسگر اولادی:
مشارکت چهرههای اصولگرا در تیم اجرایی یا کابینهی رئیسجمهور آینده، بر اساس سهمخواهی و سهمدهی نیست و قطعاً دولت آینده یک شرکت سهامی بر اساس سهامداری افراد نیست. کسانی به دولت راه پیدا میکنند که شایستگیهای لازم برای تصدی پستها و اجرای برنامهها داشته باشند. وحدت پایدار ما منوط بر رعایت اصول اخلاقی و حرفهای است که منطبق بر عدالت و انصاف است. وحدت پایدار ما منوط به اطاعت محض از رهبری و عمود خیمهی نظام است. این وحدت تابعی از متغیر سهام اعضا نیست.انشاءالله دولت آینده گفتمان امام و رهبری را در هدایت جامعه پاس میدارد و در این خط حرکت میکند و هر گونه انحراف از این خط را برنمیتابد. دولت آینده روش کشورداری را بر اساس دغدغههای رهبری و مطالبات مردم تراز میکند و در این خط حرکت میکند. دولت آینده با نگاهی دقیق به مسائل منطقه و جهان، بیداری اسلامی و خیزش مستضعفان و جنبش ضدسرمایهداری را تا استقرار نظامهای اسلامی در جهان اسلام و تغییر نگاه غرب به اسلام تعقیب میکند.
محمد سلیمانی:
تجربه نشان داده است که در امور مدیریتی کشور تقسیم سهام مدیریتی و سهام طلایی بین گروههای سیاسی خیر و برکتی برای مردم نداشته است. البته برای عدهای آب و نانی داشته است. تجربیات دولت سازندگی و دولت اصلاحات نشان داد که نباید به ادارهی کشور به صورت سهممحور نگاه کرد. نتیجهی این نوع نگاه، فساد عدهای میشود که برای نظام و مردم هزینه ایجاد خواهند کرد.هنگامی که سهمطلبی به جای وحدت حاکم شود، تفرقه و دعوا درست میشود که فردی میگوید سهم من کم است و دیگری سهم خود را افزایش میدهد و دعوا پایانناپذیر میشود و آنچه بر زمین باقی میماند کار و خدمت برای مردم است. گفتمان انقلاب اسلامی همان گفتمانی است که امام خمینی و مقام معظم رهبری بیان کردهاند و بسیار شفاف و زلال است. گفتمان امام و رهبری و انقلاب اسلامی یک بستهی کامل و جامع است. نخبگان باید ادعاها، رفتارها، عملکردها، بیانها و شعارها را با این گفتمان محک بزنند و به اطلاع مردم برسانند. این وظیفهی نخبگان است که متأسفانه فعلاً کمرنگ است. البته یک دلیل آن انحصار رسانهای است. مردم این گفتمان را بارها تجربه کردهاند، نفع آن را بردهاند، با آن آشنا هستند و به آن عشق میورزند؛ ولی نخبگان نباید بگذارند کسانی زلالیت آن را گلآلود کنند.
منبع:سایت برهان
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}