نویسنده: دکتر محمود نجم آبادی




 

اغلب پزشکان و فیلسوفان و دانشمندان این دوران غیر عرب بودند. دانشمندان ایرانی مخصوصاً پزشکان جندی شاپور سهم بسیار بزرگی در پیشرفت و نهضت تمدن اسلامی داشتند.
ابن الندیم در کتاب «الفهرست» و سلیمان بن حسان اندلسی معروف به ابن جلجل در کتاب «طبقات الاطباء و الحکماء» و جمال الدین قفطی در کتاب «اخبار العلماء به اخبار الحکماء» و شیخ موفق الدین معروف به ابن ابی اصیبعه در کتاب «عیون الابناء فی طبقات الاطباء» از پزشکان و علماء و فلاسفه دوران خلافت بنی عباس (133-565 هجری قمری = 749/750 مطابق با 1259/1260 میلادی) که قریب پانصد و بیست و چهار سال به طول انجامیده، اسم برده اند.
همه مورخان و تذکره نویسان نامبرده در بالا حکماء و اطباء و مترجمان و دانشمندان جهان را تا دوران خود متذکر گردیده اند.
مثلاً ابن الندیم (محمد بن اسحق 297-385 مطابق با 909/910 -995 میلادی) در الفهرست و ابن جلجل (ابوداوود سلیمان بن حسان الاندلسی) در کتاب خود که به سال 377 هجری قمری مطابق با 988-987 میلادی تألیف کرده اند. هر دو تاریخ اطباء و حکماء را تا اواخر قرن چهارم هجری قمری متذکر شده اند (وفات ابن جلجل در حدود سال 384 هجری قمری - 994 میلادی اتفاق افتاده است).
اما قفطی (جمال الدین علی بن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحق بن محمد بن ربیعه الشیبانی القفطی الوزیر (563-646 هجری قمری مطابق 1168-1167 - 1249-1248 میلادی) و ابن ابی اصیبعه (ابوالعباس احمد بن قاسم ملقب به شیخ موفق الدین متوفی به سال 668 هجری قمری مطابق 1270-1269 میلادی) تاریخ اطباء و حکماء و مترجمان و شرح حال و مؤلفات آنان را تا قریب هفت قرن تألیف کرده اند.
چنان که ملاحظه می گردد، تألیف ابن ابی اصیبعه از همه تألیف بالا جدیدتر به زمان ما می باشد و کاملتر از سایرین است، چرا که جمیع اطلاعات اسلاف خود را جمع آوری کرده است.
ابن الندیم در مقالات هفتم و دهم کتاب خود قریب یک صد و هشتاد دانشمند و طبیب و حکیم و مترجم (در عالم اسلام تا زمان خود) را فهرست وار و ابن جلجل قریب دوازده نفر (در مشرق امپراطوری اسلام) و قفطی قریب یک صد و سی طبیب و حکیم و عالم و مترجم (در مشرق امپراطوری اسلام) و قریب چهارصد و پنجاه طبیب و فیلسوف و عالم و منجم و سایر دانشمندان جهان را به طور اعم نام برده است، ولی ابن ابی اصیبعه در باب هشتم (اطباء سریانی در ابتدای ظهور دولت بنی عباس) و در باب نهم (شرح مترجمان کتب پزشکی از یونانی به عربی) و در باب دهم (در شرح اطباء عراق و جزیره و دیار بکر) و در باب یازدهم (در شهر حال اطباء و دانشمندان شهرهای ایران) و در باب دوازدهم (شرح حال اطباء هندی الاصل) را در کتاب تألیفی خود به شرح زیر متذکر گردیده است:
الف) در باب هشتم از کتاب اول (در شرح حال و مقام علمی و پزشکی اطباء سریانی در ابتدای ظهور بنی عباس) سی و چهار نفر؛
ب) در باب نهم (در شرح حال اطباء و دانشمندان مترجم) پنجاه و شش نفر؛
ج) در باب دهم (در شرح حال اطباء و دانشمندان عراق و جزیره و دیار بکر) هشتاد و دو نفر؛
د) در باب یازدهم [در شرح حال اطباء و دانشمندان شهرهای ایران (غیر عرب)] بیست وسه نفر؛
هـ) در باب دوازدهم کتاب (در شرح حال اطباء و دانشمندانی که اصل آن ها هندی بوده) شش نفر را ذکر کرده است؛
و) آن گاه در باب های سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم شرح حال و مقام و مؤلفات علماء و اطباء و فلاسفه بلاد مغرب (شمال آفریقا و اسپانیا) و مصر و شام را متذکر شده است.
چون ابن ابی اصیبعه آخرین مورخ و تذکره نویس در میان چهار مورخ بالاست، چنین به نظر می رسد، که شرح حال علماء و اطباء و امثال آن ها از تمام کتب تألیفی سه مورخ اولی کامل تر و مشروح تر می باشد، مضافاً بدان که شخصاً عقائد و نظرات خود را بر نظرات و گفته های پیشینیان اضافه کرده و مؤلفات همه دانشمندان در کتاب وی مفصل تر از سایرین آمده است.
اکنون به ذکر نام پزشکان دوران خلفای عباسی می پردازیم و ضمناً متذکر می گردیم، که بسیاری از آنان از مکتب جندی شاپور یا غیر مستقیم از این دستگاه کسب علم کرده اند،
1. «خاندان بختشیوع» که شرح حال تمام اطباء و حکماء این خاندان ضمن مبحث جندی شاپور به تفصیل آمد. همه آنان مسیحی نسطوری بودند (رجوع شود به نسب نامه) ؛
2. «خاندان ماسویه» که سردسته آنان «ماسویه اول یا موسویه پدر» می باشد. وی در جندی شاپور به پزشکی اشتغال داشت و مخصوصاً در داروسازی و داروشناسی متبحر و داروساز بزرگ دانشگاه جندی شاپور بود.
وی را دو فرزند بود یکی به نام «یوحنا» طبیب هرون و امین و مأمون که تا زمان متوکل بسیار محترم و مکرم می زیست. دیگری «میخائیل» از اطباء نامدار عهد مأمون بود.
(نقل از کتاب تاریخ طب در ایران تألیف دکتر الگود)
مأمون درباره ی وی محبت ها و اکرام زیادی می کرد و نزد جبرائیل بن بختیشوع مقام و منزلتی به سزا داشت.
این خاندان خدمات به سزائی به پزشکی اسلامی کرده اند و چنان که آمد پدر جندی شاپور و فرزندانش از مکتب جندی شاپور الهام و کسب علم کرده اند؛
3. «خصیب نصرانی» از پزشکان اوائل عباسیان بود. وی طبیب مسیحی شرافتمندی بود، ولی به علت داروئی که به محمد بن ابوالعباس سفاح هنگامی که در بصره بود داد، وی (محمد) از آن دارو بیمار شد، لذا او را به بغداد بردند و چون محمد وفات یافت، خصیب را متهم کرده و به حبس انداختند و در آن جا فوت کرد؛
4. «یوحنا بن سرافیون» که در اوائل دولت عباسیان بود و به ترجمه کتب یونانی به سریانی می پرداخت. وبرا دو کناش است: که اولی مشمتل بر دوازده مقاله به نام «کناش کبیر» و دومی که به نام «کناش صغیر» که مشتمل بر هفت مقاله است؛
5. «ابراهیم بن حبیب فزازی (فزارون)» از مشاهیر حکمای اوائل دولت عباسی است. گرچه بیشتر شهرتش در علم نجوم است، ولی از علم پزشکی نیز بهره کامل داشته. وی را تألیفی است به نام «کتاب فی الطب». وفاتش در اواخر سده دوم و اوائل سده سوم هجری می باشد.
6. «فرات بن شحناثا» طبیب یهودی صدر اسلام که در دوران بنی امیه بود و ایام منصور خلیفه عباسی را نیز درک کرده است(1)؛
7. «ابن اللجلال» از اطباء دوران منصور؛
8. عیسی بن صهار بخت (سهار بخت) و «عیسی بن شهلافا (شهلاثا) که هر دو جندی شاپوری می باشند. عیسی بن شهلافا از شاگردان جورجیس فرزند بختیشوع بود. شرح آنان قبلاً آمد؛
9. عیسی بن صهار بخت (سهار بخت) و «عیسی بن شهلافا (شهلاثا) که هر دو جندی شاپوری می باشند. عیسی بن شهلافا از شاگردان جورجیس فرزند بختیشوع بود. شرح آنان آمد؛
10. «تیادوق» (ثیاذوق) از اطباء دوران خلافت امویان بود و تا زمان منصور نیز حیات داشت. شرح حال وی نیز قبلاً آمد؛
11. «عیسی ابوقریش» طبیب مهدی عباسی و در ابتدای امر داروساز بود. وی بر اثر شاهکاری که در باره خیزران مادر موسی بن هادی کرد، مورد توجه مهدی قرار گرفت؛
12. «موسی بن اسرائیل کوفی» از اهل کوفه و از اطباء «ابراهیم بن المهدی» (129-222هجری قمری مطابق با 747-836 میلادی). وی با فرات بن شحناثا خدمت عیسی بن موسی می کرد. عیسی با وی مشورت می کرد؛
13. «عبدوس» طبیب مشهور بغداد (متوفی به سال 287 هجری قمری مطابق با 900 میلادی) صاحب کتاب «التذکره فی الطب» و طبیب قاسم بن عبیدالله بود «و صاعدبن بشر بن عبدوس»؛
14. «عبدوس» طبیب مشهور بغداد (متوفی به سال 287 هجری قمری مطابق با 900 میلادی) صاحب کتاب «التذکره فی الطب» و طبیب قاسم بن عبیدالله بود «و صاعدبن بشر بن عبدوس»؛
15. «صالح بن سهله الهندی» طبیب نامدار و دوران هارون الرشید و ابراهیم؛
16. «کنکه هندی» که شرح حال وی در قسمت های قبل آمد؛
17. «عبدالله طیفوری» طبیب طیفور مولای خیزران مادر هادی و رشید و از اطباء به نام و شهیر بغداد بود؛
18. «عبدالله طیفوری» طبیب طیفور مولای خیزران مادر هادی و رشید و از اطباء به نام و شهیر بغداد بود؛
19. «عبدالله طیفوری» طبیب طیفور مولای خیزران مادر هادی و رشید و از اطباء به نام و شهیر بغداد بود؛
«اسرائیل طیفوری» و «زکریای طیفوری» فرزندان اسرائیل و طبیب فتح بن خاقان، که از اطباء بسیار حاذق و مشهور دوران عباسیان بودند؛
20. «ابو سابور سهل بن سابوربن سهل» ایرانی معروف به کوسج (کوسه) از اطباء دوران مأمون و صاحب کتابی در قراباوین (2) (اقرابادین) می باشد. وی اهوازی بود (متوفی به سال 255 هجری قمری مطابق با 868 میلادی)؛
21. پسرش «شاپور بن سهل» که از پدر مشهورتر و دانشمندتر بود. وی را نیز کتابی در قرابادین در هفده باب می باشد و در داروسازی ید طولائی داشت. ایضاً کتاب های دیگر به نام «قوی الاطعمه و مضارها و منافعها» و «الفرق و الدواء المسهل» و «ابدال الادویه» و مقاله ای در باب «خواب و بیداری» دارد. اصل وی نیز از اهواز است؛
22. «اسرائیل بن سهل» نیز از اطبای بسیار خوش ذوق و خوش سلیقه و خوش استنباط بود و در کار ترکیب داروها و اثرات آنها ید طولائی داشت. وی را کتابی در باب «تریاق» است؛
23. «یزید بن ابی زید بن یوحنا بن ابی خالد» از اطباء مأمون بود و خدمت ابراهیم بن مهدی نیز کرده است؛
24. «جبرئیل کحال مأمون» وی چشم پزشک مخصوص مأمون بود. معروف است هر روز که مأمون از خواب بر می خواست اول کسی که بر او وارد می گشت جبرئیل بود. در آخر کار مورد خشم مأمون قرار گرفت، فقط مقرری مختصری در ماه دریافت می کرد؛
25. «دیلم» طبیب حسن بن مخلد وزیر معتمد خلیفه و فرزندش «داود بن دیلم» از اطباء معتضد خلیفه بودند.
26. «دیلم» طبیب حسن بن مخلد و وزیر معتمد خلیفه و فرزندش «داود بن دیلم» از اطباء معتضد خلیفه بودند.
27. «ابو عثمان سعید بن یعقوب دمشقی» از اطباء به نام بغداد (در حدود سال 302 هجری قمری مطابق با 914 میلادی) صاحب مؤلفات زیاد در پزشکی می باشد؛
28. دیگر از اطباء نامدار دوران خلافت عباسی «ابوالعباس احمد بن محمد بن مروان بن الطیب السرخسی(3)» از پزشکان سده سیم هجری و طبیب معتضد عباسی بود.
29. «عیسی بن ماسه» از پزشکان نامدار دوران عباسیان و صاحب دو تألیف بزرگ به نام های «کتاب قوی الاغذیه» و «کتاب الی من لایحضره الطبیب» و کتب چند دیگر است؛
30. «یحیی بن عیسی بن جزله» طبیب عیسوی بغدادی ؛
31. «سلمویه بن بنان» (طبیب معتصم) که در دوران خود از اطباء بسیار مشهور بود. از وی حکایات غریب و عجیب و معالجات بدیعه و در تواریخ آمده است؛
32و 33 و 34. «خاندان حنین» که سر سلسله آنان «ابوزید حنین فرزند اسحق عبادی» از شاگردان یوحنا بن ماسویه جندی شاپوری است. وی اهل حیره و مسیحی بود و دوران مأمون و معتصم و متوکل و عده ای دیگر از خلفای عباسی را درک کرده است. وی را دو فرزند بود: یکی به نام «اسحق» و دیگری به نام «داوود» که شرح حال و خدمات آن ضمن مبحث مربوط به ترجمه خواهد آمد؛
35. «ابن دیلم» نصرانی از اطباء زمان معتضد؛
36 و 37. «غالب» (طبیب معتضد) و فرزندش «ابوعثمان سعید بن غالب» که وی نیز طبیب معتضد بود. (متوفی به سال 307 هجری قمری مطابق با 919 میلادی در بغداد) و فرزندش «ابوعثمان سعید بن غالب» که وی نیز طبیب معتضد خلیفه بود؛
38. «عیسی بن علی» از شاگردان حنین و صاحب کتاب «تذکره الکحالین»؛
39. «عیسی بن یحیی بن ابراهیم» که وی نیز از شاگردان حنین بود؛
40. «یحیی بن ابی حکیم حلاجی» از اطباء معتضد خلیفه بود؛
41. «ابوبکر محمد بن علی الرقی» (علی الرقی» از اطباء بغداد که تعبیری بر کتاب «مسائل حنین بن اسحق» نگاشته است (سال 303 هجری قمری مطابق با 915 میلادی)؛
42 و 43. «ابراهیم بن زهرون حرانی» که تحصیلات پزشکی را در بغداد انجام داد. طبیب و فیلسوفی دانشمند بود. نزد خلفای عباسی مقام و منزلتی ارجمند داشت. وی دوران معتضد و مکتفی و مقتدر را درک کرده است. ثابت بن قره پزشکی را نزد وی آموخت (وفاتش به سال 370 هجری قمری مطابق 981-980 میلادی است). وی فرزندی داشت به نام «ابوالحسن ثابت بن ابراهیم بن زهرون حرانی صابی» که معاصر عضدالدوله دیلمی بود؛
44. «ابواسحق هلال بن ابراهیم بن زهرون صابی حرانی» از اطباء حاذق بغداد و فرزند ابراهیم بود.
45 و46 و 47 و 48 و 49 و 50. «خاندان قره یا آل سنان» که سر دسته آنان قره می باشد. به شرح زیر:
«ابوالحسن ثابت بن سنان بن قره الصابی» (ثابت اول - طبیب معتضد) که دوران چند خلیفه دیگر عباسی را نیز درک کرده است. وی را دو فرزند بود یکی به نام «سنان» (طبیب راضی) و دیگری «ابراهیم اول» - سنان را نیز دو فرزند بود یکی به نام «ابراهیم دوم » و دیگری «ثابت دوم» (از پزشکان بیمارستان عضدی بغداد). ابراهیم دوم را فرزندی به نام «اسحق» بود.
ابراهیم دوم فرزند سنان یا بهتر بگوئیم «ابواسحق ابراهیم بن سنان بن ثابت» در زمان مقتدر خلیفه عباسی (دوران خلافت 295-320 هجری قمری مطابق با 908-932 میلادی) در بغداد شهرت کامل داشت. خلیفه با مشورت وی بیمارستانی ساخت که
به بیمارستان مقتدری معروف گردید. وفات ابراهیم در محرم سنه 327 هجری قمری مطابق با اکتبر 938 میلادی اتفاق افتاد.
51. «عیسی بن یوسف» طبیب القاهر بالله بن المعتضد خلیفه عباسی بود (خلافت قاهر 320-322 هجری قمری مطابق با 932- 933/934 میلادی)؛
52. «یوسف» ملقب به «ساهر» از اطباء دوران المکتفی بالله عباسی (خلافت المکتفی 289-295 هجری قمری مطابق با 902-908 میلادی) ؛
53. «علی بن الراهبه» طبیب خلیفه متقی عباسی (خلافت متقی 329-333 هجری قمری مطابق با 940-944 میلادی)؛
54. «ابو بشر متی بن یونس» از مترجمان بزرگ اسلامی که در ایام خلافت الراضی بالله عباسی می زیست (دوران خلافت راضی 322-329 هجری قمری مطابق با 934-940 میلادی)؛
55. «ابوالحسن ابن کرنیب» طبیب بغدادی از فلاسفه و اطباء بغداد بود، که در اوائل سده چهارم وفات یافت؛
56. «ابو زکریا یحیی بن عدی بن المحمد بن زکریا» صاحب مؤلفات بسیار معتبر در پزشکی و منطق و معاصر خلیفه «الطائع لله» عباسی بود (به سال 363 هجری قمری مطابق با 973 میلادی)؛
57. «ابن بطلان مختار بن حسن بن عبدون» از عیسویان کرخ بغداد بود، سپس به شهرهای دیگر جزیره و موصل و دیار بکر رفت و با «ابن رضوان» پیوسته مناقشات شدید داشت. طبیب و فیلسوفی دانشمند بود. در آخر عمر به انطاکیه رفت و در یکی از دیرهای آن جا به سال 444 هجری قمری مطابق 1052 میلادی در زمان «القائم به امرالله» خلیفه عباسی وفات یافت؛
58. «کتیفات» (کتفیات) طبیب نصرانی بغدادی که در دوران قائم خلیفه عباسی و وزیرش ابن المسلمه می زیست (دوران خلافت قائم 422-467 هجری قمری مطابق با 1031-1075 میلادی بود)؛
59. «یحیی بن التلمیذ» ملقب به «معتمد الملک» از اطباء دوران بنی عباس که تا آخر خلافت «المستظهربالله بن المقتدی» حیات داشت (در حدود سنه 512 هجری قمری مطابق با 1118 میلادی)؛
60. «هبه الله بن صاعد نصرانی بغدادی» معروف به «ابن تلمیذ» و ملقب به «امین الدوله» از اطباء مشهور بغداد و خلفای عباسی که در سده ششم هجری قمری می زیسته است؛
61. «مبشربن احمد بن علی بن احمد بن عمرو» که اصلش از ری و ایرانی است، ولی موطنش بغداد بود و در دوره خلافت «الناصرلدین الله» خلیفه عباسی می زیست (دوران خلافت ناصر 575-622 هجری قمری مطابق با 1181-1225 میلادی)؛
62. «ابوالخیر مسیحی بن ابی البقابن ابراهیم» که وی نیز طبیب «الناصرالدین الله» و نصرانی بود که در بغداد وفات کرد؛
63 و 64. «صاعد بن یحیی بن هبه الله بن توما» که نصرانی بود و «صاعدبن هبه الله المومل» هر دو از اطباء ناصر خلیفه عباسی بودند (رجوع شود به جدول خلفای عباسی).
در خاتمه این مقاله نام خلفای بنی عباسی و ابتدا و مدت خلافت آنان و تطبیق با سال های میلادی را از نظر خوانندگان کتاب می گذرانیم، که امید است بی فایده نباشد.
چنان که ملاحظه می گردد، تقریباً عموم اطباء دوران خلافت عباسیان غیر عرب بودند، بدین معنی یا ایرانی و یا نسطوری و یا مسیحی و یا کلیمی و امثال آن ها می باشند و این مطلب دلیل واضح و روشنی مبنی بر آن است که، پزشکی اسلامی نتیجه زحمات و خدمات اطباء غیر عرب است و اگر گاه گاه از خلال صحائف «پزشکی عرب» در کتب مورخان دیده می شود، امری بسیار غیر منطقی می باشد، که احتیاج به تذکر دیگر در این موضوع نداریم.
علاوه بر اطباء مذکور در بالا عده زیادی طبیب در دوران خلافت عباسیان بوده، که ذکر نام یک یک آن ها باعث تطویل مقال گردد.
دوران خلافت عباسیان از 132-656 هجری قمری مطابق با
749/750 - 1259/1256 میلادی

نام خلفا

سال خلافت به هجری قمری

سال خلافت به میلادی

مدت خلافت

 

عبدالله سفاح

132

749

4 سال

 

ابوجعفر منصور

136

754

22 سال

 

مهدی بن منصور

158

775

10 سال

 

هادی بن مهدی

169

785

1 سال

 

هارون الرشید

170

786

21 سال

 

امین بن الرشید

193

809

5 سال

 

مأمون بن الرشید
(اگر اول خلافت را از قتل امین بحساب بیاوریم)

198

813

20 سال

 

معتصم بن الرشید

218

833

9 سال

 

الوانق بن المعتصم

227

842

5 سال

 

المتوکل بن المعتصم

232

847

15 سال

 

المستنصر بن المتوکل

247

861

6ماه

 

المستعین بالله بن المعتصم

248

862

4 سال

 

المتزبالله بن المتوکل

251

866

3 سال

 

المهتدی بالله بن الواثق

255

869

1 سال

 

المعتمد علی الله بن المتوکل

256

870

23 سال

 

المعتضد بالله بن الموفق

279

892

10 سال

 

المکتفی بالله بن المعتضد

289

902

1 سال

 

المقتدر بالله بن المعتضد

295

908

25 سال

 

القاهر بالله بن المعتضد

320

932

2 سال

 

الراضی بالله بن المقتدر

322

934

7 سال

 

المتقی بالله بن المقتدر

329

940

4 سال

 

المستکفی بالله بن المکتفی

333

944

1 سال

 

المطیع لله  بن المقتدر

334

945

29 سال

 

الطائع بن المطیع

363

974

18 سال

 

القادر بالله بن اسحق بن المقتدر

381

991

41 سال

 

القائم بامرالله بن المقتدر

422

1031

45 سال

 

المقتدی بالله بن احمد بن القائم

467

1074

20 سال

 

المستظهر بالله بن المقتدی

487

1094

24 سال

 

المسترشد بن المستظهر

512

1118

17 سال

 

الراشد بالله بن المسترشد

529

1134

1 سال

 

المقتفی لامر الله بن المستظهر

530

1135

25 سال

 

المستنجد بالله بن المکتفی

555

1160

11 سال

 

المستضی بنورالله بن المستنجد

566

1170

9 سال

 

الناصرلدین الله بن المستضی

575

1180

47 سال

 

الظاهر بامر الله بن الناصر

622

1225

1 سال

 

المستنصر بالله بن الظاهر

623

1226

12 سال

 

المستعصم بالله بن المستنصر

640

1242

16 سال

 

باید دانست اطباء نامبرده عموماً در مشرق امپراطوری اسلام به خدمت پزشکی و پزشکی اشتغال داشتند. آن دسته که در غرب امپراطوری اسلام و اندلس (اسپانیا) خدمت کرده اند، ضمن صورت بالا نیامده است، بنابراین نام و خدمات آنان در صورت احتیاج در مبحث علیحده خواهد آمد.
غیر از اطباء مذکور در بالا عده ای از دانشمندان در علوم و فنون دیگر نیز در دوران خلافت عباسیان خدماتی ذی قیمت کرده اند، که ذکر نام آن ها خالی از فایده نیست و آنان عبارتند از :
«ابراهیم الفرازی» و پسرش «محمد» که هر دو ایرانی و منجم بودند محمد کتابی در نجوم بر روش هندوان به منصور ارائه داد. وی (منصور) دستور داد این کتاب را به عربی نقل کند. محمد این کار را انجام داد و مدتی کتاب مزبور مبنای احکام منجمان اسلامی بود؛
«علی بن عیسی الاسطرلابی» نیز در خدمت منصور بود؛
«عبدالله بن المقفع» مترجم معروف دوران منصور؛
«ماشاء الله بن اثردی» منجم (میشا بن اثری) کلیمی منجم زمان منصور، که تا دوران مأمون نیز حیات داشت؛
«ثوفیل بن ثومای نصرانی مسیحی» که از شهر رها و در زمان مهدی رئیس منجمان بغداد بود؛
«ابو حفص عمر بن الفرخان الطبری» از دانشمندان علم حرکات نجوم و احکام آن ها که ابتدا به یحیی بن خالدبن برمک و سپس به فضل بن سهل پیوست. وی در عهد هرون و مأمون می زیست؛
دیگر از دانشمندان عهد هارونی و مأمونی «ابوسهل فضل بن نوبخت ایرانی» از متکلمان معروف و متولی خزانه کتب بود و بسیاری از کتب را از فارسی به عربی نقل کرده است و محمد بن خالدبن عبدالملک» و «عباس بن سعید الجوهری» و «عبدالله بن ابوسهل بن نوبخت» و «حسن بن سهل بن نوبخت ایرانی» صاحب تألیفی به نام «کتاب الانواء» و یحیی بن ابی منصور» و «ابوبشر یحیی بن سهل»؛
ایضاً «احمد بن محمد بن کثیر الفرغانی» صاحب کتاب «المدخل الی علم الهیئات الافلاک و حرکات النجوم» و عمر بن محمد بن خالدبن عبدالملک» پسر محمد سابق الذکر (متولی رصد خانه مأمون) ؛
و «محمد بن موسی الخوارزمی» از اهالی خوارزم و از دانشمندان به نام علوم ریاضی و نجوم و هیئت و جبر و مقابله و زیج و خزانه دار کتب مأمونی و «محمد بن موسی» و «محمد بن الجهم» و «حارث منجم» از نزدیکان و پیوستگان حسن بن سهل وزیر مأمون که تمام در عهد مأمون بودند؛
ایضاً «موسی بن شاکر» و پسرانش «محمد» و «احمد» و «حسن» که همه در علم هندسی سرآمد بودند. پدر از منجمان مأمون و پسرانش نیز در علم هندسه ماهر بودند. اینان معروف به «بنی موسی» بودند. پسران موسی علاوه بر علوم بالا در علم حیل (مکانیک) و حرکات موسیقی نیز دستی به سزا داشتند (وفات محمد به سال 257 هجری قمری مطابق با 870 میلادی است)، که ذکر آن ها ضمن مبحث مربوط به خدمات ایرانیان به تمرکز علمی بغداد آمد.
عده دیگر از علماء و دانشمندان دوران خلافت عباسیان عبارتند از:
«احمد بن عبدالله حبش مروزی» (از دانشمندان نجوم عهد مأمون و معتصم) و «ابومعشر بلخی جعفر بن محمد بن عمر» منجم و ریاضی دان دربار موفق خلیفه و «محمد بن عبداله بن سمعان» از شاگردان یا غلامان ابومعشر و «یحیی بن علی بن یحیی» منجم (متوفی به سال 300 هجری قمری مطابق با 912 میلادی) و «ابوعبداله محمد بن جابر بن سنان حرانی» از منجمان (متوفی به سال 317 هجری قمری مطابق با 929 میلادی) که طبق گفته جعفر بن المکتفی خلیفه از سال 264 الی 277 هجری قمری در رصد خانه خدمت کرد. وی کواکب ثابته را در زیج خود اثبات کرد و «محمد بن الحسین بن حمید» معروف به «ابن الادمی» از منجمان سده چهارم هجری قمری و «ابوالفضل جعفر بن المکتفی بالله» از دانشمندان علوم قدیمه و اخبار و حکماء که از اولاد خلفاء عباسی بود، و با عضدالدوله دیلمی ارتباط و دوستی داشت (متوفی به سال 377 هجری قمری مطابق با 987 میلادی) و «ابوالقاسیم عیسی بن علی بن عیسی بن داوود الجراج» که در علوم اوائل دستی به سزا داشت (متوفی به سال 371 هجری قمری مطابق با 981 میلادی) و «فرخانشاه بن نضیربن فرخانشاه ایرانی» منجم مقیم بغداد (متوفی به سال 367 هجری قمری مطابق با 977 میلادی) و «عبیدالله بن الحسن» از منجمان و حسابدانان (متوفی به سال 376 هجری قمری مطابق با 986 میلادی) و«ابوالوفاء محمد بن محمد بن یحیی بن اسماعیل بن العباس» که اصل وی از نیشابور و عالم به حساب و جبر و مقابله بود (متوفی به سال 388 هجری قمری = 998 میلادی» و «عبدالله بن طیب» از فیلسوفان سده پنجم هجری قمری (متوفی به سال 435 هجری قمری مطابق با 1043 میلادی).
به شرح ایضاً «ابواسحق ابراهیم بن هلال بن ابراهیم زهرون الصابی الحرانی» که ریاضی و عالم هندسه و هیئت بود و در دوران شرف الدوله و عضدالدوله در ترتیب رصد خانه شرکت داشت (متوفی به سال 384 هجری قمری مطابق با 994 میلادی) و «عبیداله بن الحسن» منجم سده چهارم هجری قمری و «ابوعبداله محمد بن عیسی ماهانی» و «الفتح بن نجبه الاسطرلابی» منجم مقیم بغداد (متوفی به سال 405 هجری قمری=1014 میلادی)و «ابوبکر محمد بن عمر بن عمرالفرخان» منجم و «داود منجم» از منجمان سده چهارم و پنجم هجری قمری (متوفی به سال 430 هجری قمری= 1038 میلادی» که در دولت آل بویه نیز خدمت کرده و «ابوالحسن محمد بن علی بن الطیب» عالم به علم کلام (متوفی بهسال 436 هجری قمری مطابق با 1044 میلادی) و «ابوالقاسم هبه الله بن الحسین» ملقب به اسطرلابی عالم به علم هندسه و حساب که در عهد مستتر شد خلیفه می زیست و خلیفه را به وی عقیدتی کامل بود.

پی نوشت ها :

1. از پزشکانی که آثارش بر روی پزشکی اسلامی مشهود می باشد، «ماسرجویه» طبیب کلیمی اهل بصره که در زمان «عمر بن عبدالعزیز» بوده و در ایام مروان خلیفه اموی کتاب «اهرن القس» را به عربی ترجمه کرده است. وی صاحب تصانیف چندی در علم پزشکی است، به مانند کتاب «الاطمعه و منافع ها و مضارها» و کتاب «قوی العقاقیر و منافعها و مضارها». مؤلفات وی راه را بری ترجمه سایر کتب در دوران های بعد باز کرد.
2. Therapeutique
3. وی در دربار معتضد عباسی مقامی منیع داشت و پزشکی خاص وی را عهده دار بود. از آن گذشته خلیفه در امور مملکتی و مصالح دولتی با وی مشورت می کرد. در آخر کار بر اثر افشای سری که متعلق به امر «قاسم بن عبیداله» و « بدر غلام» معتضد بود، به زندان افکنده شد. وقتی که معتضد درصدد فتح «آمد» بر آمد، جماعتی از زندان گریختند، ولی احمد در زندان ماند. چون خبر گریختن زندانیان به متعضد رسید به قاسم امر داد تا نام عده ای که باید کشته شوند صورت دهد. وی (قاسم) صورت را نزد خلیفه برد و نام احمد را نیز در آن صورت نوشت. سپس همگی به قتل رسیدند. چون معتضد از حال احمد سؤال کرد، معلوم شد که وی نیز ضمن صورت بوده و به امر خلیفه کشته شده است و بدین حیله قاسم کار خود را کرد. قتل وی به سال 286 هجری قمری مطابق با 899 میلادی اتفاق افتاد؛
وی را مؤلفات زیادی در علوم مختلفه است. آن چه در باب علم پزشکی دارد، مشهورتر از همه «کتاب المدخل الی صناعه الطب» و «کتاب الطبیخ» می باشد، که برای معتضد تألیف کرده است و «کتاب زاد المسافر خدمه الملوک» و مقاله ای در «بیماری های بهق و نمش و کلف» و کتابی «در ماهیت خواب و رویا» و کتابی بر «رد جالینوس» و کتابی در باب «سیاه نمودن رنگ مو» (خضاب) می باشد.

منبع :نجم آبادی، محمود؛ تاریخ طب در ایران پس از اسلام (از ظهور اسلام تا دوران مغول)، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ سوم 1375.