نویسندگان: دکتر محمّدرضا صرفی و سیدرضا هاشمی




 

چکیده

در سال های دفاع مقدّس، شعر به عنوان سلاحی اثرگذار، در صحنه حضور داشت و حماسه ها و مقاومت ها را می ستود و ثبت می کرد. جنگ به پایان رسید، ولی پیامدهای آن، همچنان در زندگی مردم باقی اند. «قیصر امین پور»، با حضور در جبهه ها، از نزدیک با رزمندگان در ارتباط بود و همین ارتباط و آشنایی باعث شد او همواره پیشرو قافله شاعران انقلاب و دفاع مقدّس باشد.
درباره تعهّد در شعر «قیصر امین پور»، باید گفت قیصر در زمینه تعهّد در شعر، شاعری است که تعهّد را در آثار او می توان به خوبی دید؛ او به جامعه و اعقتاد مردم متعهّد بود. همچنین «امین پور»، از اوّلین کسانی است که در شعر این دوره، تحوّل ایجاد می کند؛ در شعر این دوره، علاوه بر محتوا، تفاوت محسوسی از نظر زبانی با شعر پیشینیان دیده می شود. شعر و شاعری خود قیصر هم، دستخوش تغییر و تحوّل می شود، تا آن جا که عدّه ای گمان می کنند که او از عقاید پیشینیان خود دست برداشته است؛ البته باید گفت قیصر شاعری متعهّد و انقلابی بود که تا پایان عمر، به آرمان هایش پایبند ماند.

واژگان کلیدی

شعر، قیصر امین پور، دفاع مقدّس، تعهّد و آرمان گرایی، سیر تحوّل و تکامل شعر قیصر.

1- مقدّمه

«قیصر امین پور»، از نخستین شاعران انقلاب اسلامی است که پس از شروع جنگ تحمیلی، عاشقانه پا به عرصه دفاع مقدّس می گذارد و با حضور در جبهه های جنگ به خواندن اشعار خود برای روحیه دادن به رزمندگان می پردازد؛ اشعاری که به گفته دوستانش، تأثیرات فراوانی بر رزمندگان گذاشته و باعث تشویق شدن دیگر شاعران برای ورود به این عرصه نیز شده است.
در این مقاله به بررسی شعر «قیصر» در زمینه دفاع مقدّس و نقش او در ادبیّات دفاع مقدّس پرداخته ایم. «قیصر» را ملک الشعّرای جنگ نامیده اند؛ در عین حال او را می توان، شاعر صلح هم نامید. همچنین شعر «امین پور» را از منظر تعهّدگرایی و آرمان گرایی بررسی نموده ایم. سیر تحوّل شعر «قیصر» از آغاز تا پایان را تا حدّ امکان مورد مطالعه قرار داده و تکامل یافتن شعر او در گذر زمان را بررسی کرده ایم.
همچنین به رابطه «امین پور» با سیاست و برخورد متقابل او با مدّعیان روشنفکری و روشنفکر نمایان بی تفاوت اشاراتی داشته ایم.

2-دفاع مقدّس در آثار قیصر

«تنفّس صبح»، اوّلین مجموعه شعر «قیصر»، دربرگیرنده (51) شعر است که از این میان (34) شعر، در رابطه با دفاع مقدّس است: (20) غزل، (1) مثنوی و (12) شعر نیمایی.
در مجموعه شعر «دستور زبان عشق»، (6) شعر مربوط به دفاع مقدّس موجود است و در مجموعه شعر «گل ها همه آفتابگردانند» نیز، (6) شعر در رابطه با دفاع مقدس وجود دارد. همچنین در دفتر «آینه های ناگهان»، (14) شعر به موضوع دفاع مقدس مربوط می شود.
البتّه اشعاری که مستقیماً در مورد دفاع مقدّس سروده شده اند، مورد شمارش قرار گرفته اند و در اشعار بیشتری هم، اشاره به مفاهیم دفاع مقدّس دیده می شود.

3- شعر جنگ در زمان جنگ

از ویژگی های بارز شعر این دوره، باید به نمود مضامین مربوط به چنگ در آن اشاره کرد. شاعر، تصاویر شعری خود را از واقعیّت ها می گیرد و تمرکز فکر او بر درونمایه های شعری، سبب می شود به کنایه و تصویر تخیّل در شعر خود کمتر توجّه کند.
بی شک حادثه عظیم جنگ و دفاع مقدس، تأثیری ژرف بر ذهن و اندیشه تمامی دل سوختگان و عاشقان انقلاب گذاشت و هر کس به سهم خود، سعی در ادای دین و رسالت دینی خود داشت و یقیناً شاعران متعهّد و دلسوز نیز از این امر مستثنی نبودند. شعر دفاع مقدس، با آغاز جنگ تحمیلی پدید آمد و سر از مطبوعات و حتّی میدان های جنگ و تمامی رسانه های سمعی و بصری درآورد.
عدّه ای معتقدند که وقوع جنگ، نقطه تحرکی در شعر دهه شصت بود و تداوم جنگ، این نقطه را به خطّی ممتد و رو به صعود بدل کرد.
«آغاز شد حماسه بی انتهای ما
پیچید در زمانه، طنین صدای ما»
(امین پور، 1388: 402)

4- شعر زمان جنگ، شعر شور و انگیزه

شعر دفاع مقدّس در مسیر خود، فراز و فرودهایی داشته است. «قیصر» نیز مانند دیگر شاعران این مسیر، در ابتدای راه، ایجاد شور و انگیزه در میان جوانان برای هجوم به سمت خطّ مقدم جبهه ها را وظیفه شعر خود می دانست و با استفاده از شناخت دقیق از ضرباهنگ کلمات، راه خود را در این مسیر هموارتر کرد:
ناگه رجز هجوم خواندند
بر گُرده گردباد راندند
شستند به خون شب زمین را
شمشیر به آسمان رساندند
ماندند به عهد خویش و رفتند
رفتند ولی همیشه ماندند
(امین پور، 1368: ص 41)
در این غزل ها، شاعر از یک جماعت یک دست و نترس سخن می گوید، جماعتی که برای رسیدن به هدف خود یکی شده اند. در این گونه شعرها، معمولاً «من شخصی»، اهمیّت چندانی ندارد و تنها در جایگاه حرکت به «ما» شدن به چشم می آید.

5- شعر جنگ پس از پایان جنگ

شعر این دوره، کاملاً متمایز از دوره های قبل است؛ حسرت و دریغ جا ماندن از کاروان شهیدان، تنهایی و غربت، شرم از شهیدان و پای در گِلِ تعلّقات دنیایی ماندن از موضوعات اصلی شعر شاعران است.
«نکته دیگر در این دوره، ظهور مضامین و موضوعاتی در شعر است که لحن نیشدار و گاه آمیخته با حزن و اندوهی تلخ را با خود همراه دارند که نمود این گونه اشعار اعتراض آمیز، بیشتر در شعرهای نیمایی جلوه می کند.»(قاسمی، 1383: 71)
در سال های پس از جنگ، گروهی بر این گمان بودند که شاعران هنوز هم باید در شعرشان، همان فضاها و تصاویر سال های جنگ را بازآفرینی کنند یا آنکه به خاطره گویی منظوم بپردازند و آرزوی بازگشت به فضای جبهه ها را در شعر بیان کنند.
اما این گونه شعرها، به جای آن که واقعی و عینی باشند، از همراهی با زمان باز مانده اند. شعر، اگر همراه زمان حرکت کند و از واقعیّت های جاری در زندگی الهام بگیرد، روایت گری صادق است. یک روز، مانند خانه های خراب شهر است و روزی دیگر، همچون دل های سربلند اهل ایمان و ایثار و شهادت، دردمند و پرسش گر و صبور.
«قیصر» در آستانه پنجاه سالگی، دیگر به دنبال واژه تفنگ نبود؛ مدّت ها بود که زادگاه و سرزمین مادری اش به دور از وضعیّت خطر قرار داشت. با این حال، گویی غبار آن سال های نه چندان دور، همچنان بر چهره شاعرِ «شعری برای جنگ»، باقی مانده بود و گاه گاهی به یاد آن ایّام، داغ دلی تازه می کرد.
اوّل آبی بود این دل، آخر اما زرد شد
آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد
صاف بود و ساده و شفّاف، عین آینه
آه، آن آینه کی غرق غبار و گرد شد؟
(امین پور، 1388: 48)

6- ویژگی های مهمّ شعر دفاع مقدّس

از نظر دکتر «محمّدرضا سنگری»، هویّت شعر شاعران دفاع مقدس، چون «قیصر امین پور» چند شاخص مهم دارد:
الف) مردم داری در شعر.
ب) دین در مرکز و محور اندیشه و شعر.
ج) خود اتّهامی و سرزنش خود.
د) حرکت از فرم نیمایی به فرم سنّتی به ویژه غزل.
ه) حساسیّت های جهانی. (مثل فلسطین و بوسنی)
و) ستم ستیزی.
(بیات، 1387: 130)
قیصر، در پاسخ به این سؤال، که: «قضاوت شما در مورد شعر دفاع مقدّس از ابتدا تاکنون چیست؟»، گفته است: «قضاوت درباره هنر و ادبیّات دوره های خاص، دشوار است. منظور از دوره های خاص، دوره هایی مثل مشروطیّت، انقلاب اسلامی، جنگ و دفاع مقدّس است که انگار شعر و ادبیّات در این دوره ها، وظیفه و رسالت و درنتیجه، گویی تعریف دیگری پیدا می کند... بنابراین، در بررسی چنین دوره هایی، بهتر است که به جای نقد ایده آل، به نقد رئال بپردازیم؛ یعنی واقع گرایانه، نگاه کنیم، نه صرفاً آرمانی.»(رک به: امین پور، 1372: 21)

7- دردمندی شاعر و انتقاد از خود

در شعر دفاع مقدّس، شاعران با رزمندگان و خانواده شهیدان احساس همدردی می کنند. همچنین انتقاد از خود و ستایش شهیدان در شعر شاعرانی همچون «قیصر امین پور»، بسیار دیده می شود و او با حسرت از کوچ شهیدان و باقی ماندن خود در این جهان، سخن گفته است:
«بر این زین خالی نه گَردی، نه مردی
دلا زین غم ار خون نگردی، نه مردی!
نه من پرکنم جای همچون تویی را
کجا پر شود جای گُردی، به گَردی؟
گذشتن زِسر، سرگذشتی است خونین
دلا کی تو این ره، به زردی نَوَردی؟
تو بردی زمن گوی در عشق بازی
ولی باختم من، چه نردی! چه نردی!
چه کردی، چه کردی، تو ای عشق با او!
تو ای عشق با او چه کردی! چه کردی!
بر این زین خالی، یلی چون تو باید
من آن دل ندارم، چه دردی!چه دردی!»
(امین پور، 1388، ص 398)

8- شعر دفاع مقدّس برای نوجوانان

«قیصر» هرگز از سرودن شعر برای نوجوانان، غافل نبود و یکی از موضوعات شعر او برای کودکان و نوجوانان، دفاع مقدّس بوده چنان که در کتاب «مثل چشمه، مثل رود»، که برای مخاطبان نوجوان سروده شده است، پنج شعر مربوط به دفاع مقدّس وجود دارد؛ شعرهایی که در گرماگرم پایداری مردم، در برابر دشمن بیگانه فراهم آمده است.
شعر «امین پور»، یکی از ساده ترین و صمیمی ترین شعرهای دفاع مقدّس و یکی از زیباترین نمونه های تلاش شاعران جوان انقلاب در ترسیم زخم و درد، ستیز و نبرد، حماسه و ایثارگری جوانان پرشور انقلاب در عرصه های گوناگون این مرز و بوم است.

9- غزل، قالب برتر شعر دفاع مقدّس

قالب هایی که شاعران انقلابی از آنها استفاده می کردند نیز، جالب توجّه است. شعر متعهّد و آرمان گرا، در دهه شصت در قالب غزل و در کنار آن، دو بیتی، رباعی و مثنوی سروده می شد.
اگر بخواهیم اوّلین و برترین قالب شعری را که قیصر و شاعران انقلاب برای سرودن شعر دفاع مقدّس از آن استفاده کرده اند، نام ببریم، بی شک آن قالب، چیزی جز «غزل» نخواهد بود. در کتاب «شعر امروز»، دلیل رواج غزل، این گونه ذکر شده است:
«در سال های پس از انقلاب، شاعران جوان به دلیل ظرفیّتی که غزل در پیشینه خود برای بیان مفاهیم عرفانی و معنوی نشان داده بود، این قالب را برای بسیاری از عواطف معنوی و روحانی مناسب دیدند.»(باقری، 1372: 20)

10- قیصر ملک الشّعرای انقلاب و جنگ

توجّه دقیق و توأم با بیان هنری قیصر به شعر دفاع مقدّس، باعث شده که مرتضی کاخی»، قیصر امین پور را «ملک الشعرای انقلاب و جنگ» معرفی کند و بگوید: «قیصر میان «جنگ» و «زیبایی»، که متنافر و متضاد به نظر می رسند، پیوندی استوار ساخته است. کسی از «زیبایی» با این زبان بلند و عریان سخن می گوید که هنوز بوی باروت های جنگ به مشامش می رسد... قیصر از کسانی است که اهل خرد او را بزرگ باید بدانند.»(محقق، 1378: 56)

11- قیصر شاعر جنگ و صلح

شعر دفاع مقدّس «قیصر»، برخلاف شعر جنگ جهان، دارای نگاهی انسان مدارانه و رمانتیک است و «قیصر»، در حیطه رویکردهای نوآورانه دینی به انسان مداری، رمانتیسم و نوستالژی(حسرت گذشته) در حوزه شعر جنگ، بی همتاست.
عدّه ای می گویند اشعار پس از جنگ «قیصر»، مثل «طرحی برای صلح» که در مجموعه «دستور زبان عشق» آمده است، متفاوت از اشعار قبلی او هستند و انکار جنگ از آن ها برمی آید و حتّی پا را از این فراتر نهاده و می گویند که قیصر از شعر ایدئولوژیک به شعر عاشقانه و از شعر جنگ به شعر ضد جنگ روی آورده بود.
«سعیدی کیاسری»، نظر دیگری دارد؛ ایشان می گوید: «قیصر امین پور معتقد بود که ما، زمانی می توانیم برای جنگ قربانی بدهیم که آن جنگ، علیه همه جنگ ها باشد و این از نظر من استحاله نیست، [بلکه] سیر تکامل در اندیشه شاعر است.
شاعر، روزگاری جنگی خاص را به عنوان مصداقی از همه جنگ ها می دیده و آن را رهاننده تلقّی می کرده است. حال شاید مصداق، عوض شده باشد؛ اگر جنگ را انکار می کند، ولی معتقد است برای پیروزی، باید جنگید و کشته شد.»(رک به: سلحشور، 1386: 117)
قیصر در ابتدای شاعری اش، دلبسته آرمان هایش و مثل همه مردم، تابع اندیشه های محوری و مرکزی انقلاب و نیز قلم و شعرش در خدمت ضرورت های این عقیده بود؛ بعدها، سیر حرکت او به سمت رهایی همه بشریّت است و این که همه نیکی ها و پاکی ها را برای همه بخواهیم.
نباید از سیر زمان و تکامل شاعر غفلت کرد؛ به هر حال، شاعری آرمان گرا که به سرنوشت مردم خود علاقه مند است، در دوره ای خاص، تحت تأثیر سرنوشت جمعی، به گونه ای خاص روایت می کند؛ وقتی هم که این سرنوشت جمعی عوض شد، او در حالت جدید نمی تواند، با همان تأکیدها و بر حالت قبلی بماند اما این امر به معنای استحاله و گریز شاعر از وضعیّت قبلی نیست.
«قیصر» در شعرهای بعدی اش، هرگز مضمون «شهادت» را انکار نمی کند، امّا پس از جنگ، با حفظ اصول اعتقادی اش، به سراغ مضامینی می رود که پیشتر چندان به آنها نپرداخته بود؛ او در هر دو موقعیّت، به سرنوشت ملتزم بود و همیشه راوی دردها و آرمان های مشترک مردم خود باقی ماند.
«عبدالجبار کاکایی»، می گوید: «قیصر جنگ و صلح را زیست و این زیست دوگانه، او را، شناسنامه یک نسل کرد. «شفیعی کدکنی» به قیصر گفته بود: "قیصر! همین جا که رسیده ای بمان. شعر درست همین است، همین جا که تو ایستاده ای." این سخن راز ماندگاری است که نیمی در روح شعر و نیمی در اثر او نهفته است. قیصر، مسیح شد و در کالبد شعر انقلاب روح دمید. مهربانی قیصر، نوشداروی تن زخم خورده شعری شد که تازیانه انکار و تخریب را تجربه می کرد.»(رک به: قاف، 1386: 25)

12-صلح در شعر قیصر

قیصر در جنگ هم برای «صلح»، شعر سروده است. باید دانست که شعر قیصر برای صلح، به هیچ وجه نشانه تغییر نظم او نسبت به دفاع مقدّس نیست. رایحه فرهنگی خاص از این اشعار به مشام می رسد؛ فرهنگی با مختصّات دینی و بهره مند از تفکّری دین مدارانه.
«اسماعیل امینی» از کسانی که قصد مصادره «قیصر امین پور» به نفع خود را دارند و گمان می کنند که «قیصر» هم مثل خود آنان، دچار خودباختگی و روشنفکر مآبی شده، انتقاد می کند و می گوید: «بیشتر مطالعه بفرمایید! تا نفرمایید که قیصر از شعر ایدئولوژیک به شعر عاشقانه و از شعر جنگ به شعر ضد جنگ روی آورده بود.»(همان: 23)
«طرحی برای صلح»(1):
«کودک/با گربه هایش در حیاط خانه بازی می کند/مادر کنار چرخ خیاطی/آرام رفته در نخ سوزن/عطر بخار چای تازه/ در خانه می پیچد/صدای در!«شاید پدر!»(امین پور، 1388: 15)
«طرحی برای صلح»(2):
«شهیدی که بر خاک می خفت/چنین در دلش می گفت:/اگر فتح این است/که دشمن شکست،/چرا همچنان دشمنی هست؟»(همان: 16)
«طرحی برای صلح»(3):
«شهیدی که بر خاک می خفت/سرانگشت در خون خود می زد و می نوشت/دو سه حرف بر سنگ:/به امید پیروزی واقعی/نه در جنگ، که بر جنگ!»(همان: 17)
«غلامحسین ابراهیمی دینانی» درباره «امین پور» می گوید: «ایشان را به عنوان شاعر جنگ می شناسند اما به نظر من، «قیصر» شاعر صلح است؛ از این بابت هم من ایشان را ستایش می کنم؛ البته دفاع مقدّس، غیر از جنگ است؛ شعرهای اوّل ایشان هم، در ستایش دفاع مقدّس و دعوت به دفاع است و این قشنگ است و در جای خود، بسیار مطلوب.»(محقق، 1387: 19)
بدون شک، شعر انقلاب و به ویژه شعر دفاع مقدّس، به نام «قیصر امین پور» گره خورده و برجسته ترین و صمیمی ترین آثار این حوزه را، باید در شعر «قیصر امین پور» جستجو کرد.

13- شعر اعتراض پدیده پس از جنگ

یکی از گونه هایی که در شعر دفاع مقدّس پدید آمد، «شعر اعتراض» است که بیشتر در غزل نمود یافت. غزل اعتراض، پس از جنگ، در اعتراض به فراموش شدن آرمان ها و مطرح شدن بعضی عناصر نالایق پدید آمد امّا اعتراض، محدود به غزل نیست.
البته شعرهای اعتراض «قیصر»، بیشتر بر گلایه و انتقادی کم رنگ تر از آن استوارند و این شاید به روحیه «قیصر» بازگردد؛ او با سربلندی از یادآوری آرمان های خود سخن می گوید و با صمیمیّت و اندوه، شعری اعتراضی همچون غزل «اگر دل دلیل است» می سراید:
«اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گُرده ایم!»
(امین پور، 1382: 100)
در دو کتاب اخیر قیصر، بدون رابطه مستقیم، همه شعرها به سمت اعتراضی پنهان ولی متعهّد سوق می یابند و اگرچه «قیصر» کمتر برای دفاع مقدّس شعر می گوید، هرگز به آرمان های روزهای آغازین خود بی توجّه نمی شود؛ شاعری که امروز، بی تردید یکی از مهم ترین ارکان تعهّد در شعر به شمار می رود.» (محقق، 1387: 142)
گاهی این غزل های اعتراض، حکایت حدیث نفس شاعر و ملامت خود می شوند و این شعرها آنجا اوج می گیرند که شاعر در کنار آشنایی کامل با پیشینه این گونه شعرها در ادبیّات فارسی، دست به بازی با زبان و قافیه سازی می زند و حتّی گاهی از ردیف هایی بی سابقه استفاده می کند:
«دلا به حال تو، افسوس می خورم که نرفتی
تویی به ماندن راضی، اگر درست بگویم
دلِ مسافرِ من هم، به یاد ساقه ات ای گل
شکسته خواندی نمازی، اگر درست بگویم»
(امین پور، 1368: 34)
هرچند عدّه ای می گویند که شعر اعتراض، لطافت ندارد و توفیقی نداشته، امّا نمونه های خوبی را از این گونه در اشعار قیصر می بینیم:
«حنجره ها روزه سکوت گرفتند پنجره ها تار عنکبوت گرفتند»
(امین پور، 1388: 295)

14- نماد در شعر دفاع مقدّس قیصر

در شعرهای دوره جنگ «قیصر» استفاده او از نمادهای مذهبی و تاریخی را مشاهده می کنیم. «محمّدرضا شالبافیان» در این باره می گوید: «قیصر در این گروه از شعرهای خود، پیش از هر چیز، از آن نمادگرایی سخن می گوید که کلیشه (تکراری) شده است ولی نمادهایی را می سازد که گرچه شاید تکراری باشند، نحوه استعمال آنها با آنچه تاکنون شنیده ایم، متفاوت می نماید.»(محقق، 1387: 137)
«دل در تب لبیک تاولی زد ولی ما
لبیک گفتن را، لبی هم تر نکردیم
حتّی خیال نای اسماعیل خود را
همسایه با تصویری از خنجر نکردیم»
(امین پور، 1388: 392)
ویژگی اصلی این نمادها، سادگی و قابل فهم بودن آن ها برای مخاطب است.

15- ادبیّات متعهّد

«در سال (1946)، «سارتر»، نویسنده کتاب «ادبیات چست؟»، می گفت: «ما می خواهیم در تغییردادن جامعه ای که ما را در میان گرفته است، شرکت کنیم؛ ما می خواهیم ادبیّات، وظیفه اجتماعی خود را که هرگز نباید فرو می گذاشت، دوباره به عهده گیرد. همچنین او بر التزام نویسنده تأکید می کند.»(نجفی، 1356: 54)
«ژان پل سارتر»، معتقد بود: «نویسنده ملتزم می داند که سخن همانا عمل است و می داند که آشکارکردن، تغییر دادن است.»(سارتر، 1348: 42)
در سال های جنگ دوم جهانی و پس از آن، «سارتر» و پیروانش از ادبیّات متعهّد و ملتزم دفاع کردند. او، در مورد ادبیّات ملتزم به صراحت می گوید: «غرض از ادبیّات، تلاش و مبارزه است».(همان: 35)
در ایران نیز به پیروی از «سارتر» و شاید بیشتر تحت تأثیر سوسیالیست های شوروی، چنین مباحثی مطرح گردید.
«در نخستین کنگره نویسندگان ایران که تحت تأثیر جوّ خاصّ بعد از جنگ جهانی دوم بود، گفته شد لازم است مثل دیگر مسائل که دارای نقشه و برنامه است، در ادبیّات هم، نقشه داشت... شاعر و نویسنده، رهبر جامعه است و باید مردم را هدایت کند.
حاصل سخن این که بر اساس نظریه های التزام ادبیّات، هنرمند و نویسنده [و شاعر] به قصد تأثیرگذاری، دست به آفرینش هنری و ادبی می زنند و دلیل اصلی تعهّد و التزام هنرمند، آن است که به وسیله هنر، بهتر می توان به هدف رسید.»(بصیری، 1388: 18)
البته باید دانست که «تعهّد و التزام»، پیش از مطرح شدن در غرب در میان مسلمانان مطرح بوده است.

16- تعهّد و نتیجه آن

شاید هدف از ادبیّات متعهّد، هدایتگری و دعوت به حقیقت باشد. عده ای می گویند که نتیجه تعهّد در ادبیّات، باید آگاهی بخشی باشد:
«کار شعر، برانگیختن توجّه و آگاهی است؛ یعنی شعر، طریقه خاصّ جلب توّجه به هر چیز است؛ همچنین ترغیب به ادراک، دعوت به آگاهی است.»(دیچز، 1387: 34)
گروهی هم معتقدند که شعر باید در راه کمال مردم، به کار گرفته شود و شاعر کسی است که باید شعرش، زبان حال مردم باشد:
«شعر باید حرفی از جنس زمان داشته باشد، حرفی از زمان و اهل زمانه؛ شعر، پدیده ای است انسانی و برای انسان و زبان سکوتِ انسان هر زمان است. شعر، پیشرو است و چاووشی است که باید قافله را به حرکت درآورد.»(کاخی، 1387: 44)
استاد «علی معلّم»، درباره تعهّد در شعر انقلاب می گوید: «در نخستین لوح هایی که از جانب امام خمینی(ره) برای تشویق شاعران انقلاب اسلامی صادر شد، به ظاهر هیچ سخنی، پیرامون خود شعر گفته نشده بود بلکه حرف از انسانیّت و کمال و رسیدن به نهایت بود.»(محقق، 1387: 64)
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.