نویسنده: دکتر مهرانگیز علی نژاد محمّدآبادی




 

چکیده

با توجّه به آیات، احادیث و سخنان بزرگان دین اوّلین و برترین جهاد و از شدیدترین واجبات الهی و باثواب ترین آنها نزد خداوند متعال، جهاد با نفس است و شیوه عملی زندگی انبیا، امامان و بزرگان دین نیز گویای این امر است و با توجّه به شرایط جهان امروز و تغییر ساختاری جنگ ها که دولت های متجاوز و به جای حمله مسلّحانه به آب و خاک دیگر کشورها سعی می کنند تا در افکار، اعتقادات و احساسات مردم این کشورها نفوذ کنند؛ باید به دانش آموزان آموخت که لازمه پیروزی در هر نبردی، شناخت نفس خود و ایستادگی در مقابله هواهای نفسانی است.
در پژوهش حاضر، پژوهشگر سعی دارد تا مؤلفه های پایداری را با تکیه بر مبارزه با نفس در کتاب های درسی ادبیّات فارسی متوسّطه و پیش دانشگاهی، با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهد. قابل ذکر است که مبارزه با نفس در این پژوهش، یعنی انسان از حق، خواسته ها و لذّت هایی که برایش مهیّا است، در جهت رضای خداوند و بندگان او چشم پوشی کند. سؤال های پژوهشی عبارتند از: چه درصدی از محتوای کتاب های ادبیّات فارسی آموزش متوسّطه و پیش دانشگاهی به ادبیّات پایداری اختصاص داده شده است؟ آیا در محتوای ادبیات پایداری کتاب های ادبیات فارسی مورد بررسی، ضمن بیان هدف (مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و متجاوز)، راهکار عملی برای نیل به آن ارائه شده است؟
با توجه به تحلیل کتاب های درسی ادبیّات فارسی دوره متوسّطه و پیش دانشگاهی، مشخص شد که تقریباً بین 15% تا 20% محتوای این کتاب ها، به ادبیّات پایداری اختصاص داده شده است و در این مورد اشاره اندکی به جهاد اکبر با مبارزه با نفس شده است و در بین دروس مورد بررسی، درس نیایش (امام سجاد) بهترین نمونه عملی است که ضمن بیان هدف، راهکارهای عملی را برای تحقّق آن بیان کرده است.

واژگان کلیدی

ادبیّات پایداری، کتاب های درسی، نفس، هواهای نفسانی.

1- مقدّمه

زندگی جنگ است جانا بهر جنگ آماده شو
نیست هنگام تأمّل بی درنگ آماده شو
(ملک الشعراء بهار)
کلمه جهاد در ظاهر، یادآور میدان جنگی است که انسان ها با یکدیگر به طور مسلّحانه نبرد می کنند و بخش کوچکی از زندگی افراد را در بر می گیرد. اما توجّه دقیق به زندگی، نشانگر یک حرکت مداوم، تلاش بی وقفه و نبردی بی پایان است، نبرد با دشمن ظاهری و باطنی؛ پس زندگی سراسر جهاد است و بدون جهاد معنا ندارد.
جهاد یک قانون عمومی در عالم آفرینش است و همه موجودات زنده جهان، اعم از نباتات و حیوانات به وسیله آن، موانع را از سر راه خود برمی دارند تا بتوانند به کمال مطلوب خود برسند. ریشه درختان برای دریافت آب و غذا، شاخه ها برای رسیدن به نور، گلبول های سفید خون برای دفع میکروب ها و ... به تلاش برای ادامه حیات نیازمندند. (حیدری نراقی، 1388: 109) در این میدان نبرد، انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد: از یک سو او می تواند تا بی نهایت سقوط کند که حتّی شایسته اطلاق نام حیوان نیز نباشد، چه رسد به انسان و از سوی دیگر آن چنان می تواند در جهت تکامل عروج کند که ملائکه نیز اجازه پای نهادن به مقام او را نداشته باشند(ساعی 1374).
ای نقد اصل و فرع ندانم چه گوهری
کز آسمان تو برتر و از خاک کمتری(1)
(نراقی)
سؤال این است که حرکت در بین این دو بی نهایت، نتیجه چه عملی است؟ و یا کدام عمل است که انسان را به کمال می رساند و بی توجهّی به آن، مرتبه انسان را از حیوان نیز پایین تر می آورد؟
طاهری(1384: 110) معتقد است: از آنجا که در سفر معنوی و سیر و سلوک الی الله، نفس سالک، بستر حرکت و منازل سفرش نیز همان مراتب کمالیه (علمیه و عملیّه) نفس است، قهراً مبدا حرکت، اوّلین مرتبه از مراتب نفس سالک خواهد بود زیرا در سفر معنوی (برخلاف سفرهای مادّی) راه عین رونده است؛ یعنی سالک در جان خود سفر و از مرتبه نازله آن به سوی مرتبه عالیّه حرکت می کند. برای رسیدن به مراحل کمال، آدمی لازم است که در وهله اول، نفس خود را بشناسد و از تمام خواسته های آن صرف نظر نماید.
"مجاشع" به محضر پیامبر شرفیاب شد و این سؤالات را از آن حضرت نمود؛ پرسید: یا رسول الله! راه شناخت حق چیست؟ پیامبر جواب داد: "شناخت نفس." پرسید: را موافقت کردن با حق چیست؟ فرمود: "به مخالفت برخاستن با نفس." پرسید: راه رسیدن به رضای حق چیست؟ فرمود:"به غضب درآوردن نفس"... (حیدری نراقی، 1388: 50)
ابن عربی (به نقل از اعوانی و همکاران، 1389: 151) بر این اعتقاد است که برای نیل به کمال، باید به سیر و سلوک پرداخت. برای سیر و سلوک، سالک باید در آغاز سفر خود، علم فقه را فراگیرد و به احکام شریعت عمل کند. هم چنین باید به محاسبه نفس بپردازد. (سادات، 1384: 1) نیز معتقد است که بدون تردید، سازندگی درونی و اصلاح و تهذیب نفس انسان، در سعادت فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی او نقش به سزایی دارد به طوری که اگر انسان تمامی علوم را تحصیل کند و کلیّه نیروهای طبیعت را به تسخیر خویش درآورد امّا از تسخیر درون و تسلّط بر نفس خود ناتوان باشد، از رسیدن به سعادت و نیل به کمال بازخواهد ماند.
پس در می یابیم که برای طی کردن مراحل کمال (رسیدن به خدا): شناختن نفس، اولین مرحله است.
با توجه به اهمیت نفس و شناخت انواع آن و همچنین حساسیت دوره نوجوانی و جوانی و تأثیرپذیری آنها از محتوای کتابهای درسی، برای پژوهشگر این سؤال مطرح است که آیا در محتوای این کتاب ها به این امر مهم توجه داشته شده است یا نه؟ از آنجا که مبارزه با نفس را جهاد اکبر نام نهاده اند و رابطه تنگاتنگی با جهاد اصغر دارد، آیا در محتوای متن های مربوط به ادبیّات پایداری در کتاب های درسی به این مورد توجّه شده است؟ آیا در محتوای مورد بررسی، ضمن بیان هدف (مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و متجاوز)، راهکار عملی برای نیل به آن ارائه شده است؟
در این راستا، پژوهشگر سعی دارد تا مؤلّفه های پایداری را با تکیه بر مبارزه با نفس در کتاب های درسی ادبیّات فارسی متوسّطه و پیش دانشگاهی، با روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار دهد. قابل ذکر است که مبارزه با نفس در این پژوهش، یعنی انسان از حق، خواسته ها و لذّت هایی که برایش مهیّا است، در جهت رضای خداوند و بندگان او چشم پوشی می کند.

1- بحث

2-1. نفس

نفس به معنای روح، روان، حقیقت هرشی، شخص انسان و ذات است. جوهری است که ذاتاً مستقل است و در فعل نیاز به مادّه دارد و متعلّق به اجساد و اجسام است (معین، ذیل واژه). جوهری است مجرّد، متعلّق به تعلّق، تدبیر و تصرّف، او جسم و جسمانی نیست و این مذهب بیشتر محقّقان از حکما و متعلّمان است (دهخدا، ذیل واژه).
واژه نفس در قرآن مجید و به تبع آن در روایات و دعاها، در ده معنا به کار رفته است که عبارتند از: 1) فردی از افراد انسان: کُلّ نَفسٍ ذائقه الموتِ... (العنکبوت، 57؛ 2) خود: و ما تُقَدِّمُوا لانفُسکُم مِن خَیرٍ عِند اللهِ... (البقره، 110، 3) روح به لحاظ تمایلات و گرایش ها: و نَفسٍ و ما سَوّیها؟ فالهَمَها فُجُورَها وَ تَقویها... (الشمس، 7 و 8) و مانند: فَاِن طِبن لَکُم عَن شیءٍ مِنهُ نَفساً فَکُلُوهُ هَنیئاً مَریئاً (النساء، (4؛ 4) جان: ... وَ لَو تَری اِذِ الظّالمِونَ فی غَمَراتِ المَوتِ وَ المَلائِکَهُ باسِطُوا اَیدیهِم انفُسکُمُ...(الانعام، 93؛ 5) دل: وَ اذکُر ربِّکَ فی نَفسِکَ تَضرّعا وَ خیفهَ... (الاعراف، 205: 6) قلب به معنای مرکز درک و شعور: و جَحَدوا بِها وَ استَیقَنتها انفُسَهُم ظُلماً وَ عُلُوّا... (النمل، 27: 7) صدر به معنای ظرف برای قلب: ... وَ ضاقَت عَلیهِم انفُسَهُم ... (التوبه، 118) و ... لا یجِدُوا فی انفُسِهِم حَرَجاً مِمّا قَضَیتَ... (النساء، 65؛ 8) نفس امّاره: وَ لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ وَ نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ... (ق، 16؛ 6) نقس لوّامه: و لا اُقسِمُ بِالنّفسِ اللَّوامَهِ (القیامه، 2؛ 10) نفس مطمئنه: یا ایتُهَا النّفس المُطمئِنَّهُ ارجِعی الی رَبِّکَ راضیهً مَرضیَهَ(الفجر: 27 و 28). مراد از نفس در بحث جهاد با نفس، یکی از معانی دوم، سوم، پنجم و به ویژه هشتم از میان معناهای بالاست.(مصباح یزدی، 1379)
نفس بالقّوه منشاء خوبی و بدی توأم است و بالفعل، می تواند یکی از آن دو باشد. خداوند در سوره شمس می فرماید: قسم به نفس، به آنکه او را متکامل آفرید و در او بدی و پرهیزکاری الهام می گیرد. (شمس، 8-7) از دیدگاه قرآن کریم، انسان موجودی است دو بعدی؛ یعنی، فطرت انسانی هم دارای بعد مثبت و هم دارای بعد منفی است. انسان هم لوّامه و سرزنش گر دارد که او را به سوی خیرها و فضیلت ها هدایت می کند و هم نفس امّاره دارد که او را به سوی رذایل و زشتی ها سوق می دهد. نفس انسانی هم دارای نیروی صلاح است و هم دارای نیروی فساد.(نصری1376: 389)
خداوند ملائکه را از نیروی عقل محض، حیوانات را از غرایز و شهوات محض و انسان را ترکیبی از هر دو آفرید. آن کس که نیروی اندیشه و فکرش بر شهوتش غلبه کند، از ملائکه برتر و آن که نیروی شهوت و غریزه اش بر قوّه ی عقل غالب شود، از حیوانات پست تر است.(حیدری نراقی، 1388)
اژه ای (1385) به نقل از علّامه جعفری(1349)، شریف(1362)، طباطبایی (1371)، مکارم شیرازی(1370)، طبرسی(1380)، حسن زاده آملی (1372) و دهخدا (ذیل واژه) اظهار می دارد که نفس آدمی، جلوه های گوناگون دارد و دارای سه مرتبه است: 1- نفس امّاره: که مشترک بین انسان و حیوان است. نفسی که میل به طبیعت بدنی دارد و به لذّت و شهوات جنسی امر دهد. امّاره به معنی بسیار و سخت و محکم است و روح انسان را به اعتبار غلبه حیوانیّت، نفس امّاره گویند.2- نفس لوّامه: «نفس وجدانی» و «آگاهی اخلاقی» که بین خیر و شر نوسان دارد. نفس لوّامه احتیاج به روح ملکوتی ندارد. 3- نفس مطمئنه: نفسی که یکپارچه در اراده الهی محو و مستغرق است و در صلح و صفا به سر می برد. این مرحله، عالی ترین رشد شخصیّت انسان است و از دیدگاه قرآن، رسیدن به مرحله اطمینان است.
بسیج(1386، 30) اظهار می دارد: در علم النّفس، نفس انسان را دارای سه قوه متباین می دانند. که به اعتبار آن قوا، نفس با مشارکت اراده، مصدر و منشاء افعال و آثار گوناگون می شود. اگر یکی از این قوا بر بقیه غالب شود، آن دو قوّه دیگر، مغلوب یا مفقود می شوند.
اول: «قوّه ی ناطقه» که آن را نفس ملکی گویند و مبدأ فکر، تشخیص و علاقه نظر در حقایق امور است. دوّم «قوه ی غضبی» که آن را «نفس سبعی» گویند و مبداء غضب، دلیری و اقدام به کارهای پرخطر، و شوق تسلّط و استیلاست. سوم «قّوه شهوانی» که آنرا «نفس بهیمی» نامند و مبداء شهوت و طلب غذا و شوق لذّت بردن از خوردنی ها، نوشیدنی ها و زناشویی است.
محمودی(1389، 241) مراتب نفس را از زبان خواجه نصیرالدّین طوسی بیان می کند. خواجه معتقد است که هنگامی که سالک بخواهد، تهذیب نفس کند و رذایل نفسانی را از خود بزداید، اگر رذایل نفوس در او ثابت باشد، نفس امّاره سه حالت پیدا می کند: الف-نفس بهیمی، ب-نفس سبعی، ج- نفس شیطانی.
نفس بهیمی موقعی است که نفس، متابعت قوّه شهوی کند. نفس سبعی هنگامی است که نفس، متابعت قوه ی غضبی کند. نفس شیطانی وقتی است که نفس، رذایل اخلاقی را ملکه می کند. حال اگر این رذایل در او ثابت نباشد و گاهی به خیر و گاهی به شر میل کند، دو نوع نفس پدیدار خواهد شد: الف-نفس لوّامه، ب-نفس مطمئنّه. نفس لوّامه موقعی است که از میل به شر پشیمان گردد و خویشتن را از آن ملامت کند. نفس مطمئنه وقتی است که نفس منفاد عقل باشد و به سعادت مایل باشد و طلب خیر او را ملکه شده باشد.
با توجّه به مراتب چند گانه نفس، سؤالی که مطرح می شود این است که مبارزه با کدام نوع از نفس ضرورت دارد و اجتناب ناپذیر است. با توجّه به عملکرد هر نفس، مشخص می گردد که مبارزه با نفس امّاره مورد تأکید است و روش های متعدّدی برای مبارزه با این نفس بیان شده است؛ از جمله مراحل هشتگانه مبارزه با نفس امام خمینی (1368) که عبارتند از: یقظه، تفکر و تدبّر، عزم، مشارطه، مراقبه، محاسبه، تذکّر و معاتبه.
عدّه ای نویسندگان محورهای اصلی مبارزه با نفس را در سه مرحله خلاصه کرده اند: 1- ایمان به مبدأ و معاد 2- ایجاد تعادل در امیال 3- مبارزه مستقیم با مظاهر خودخواهی و نفسانی. همچنین عدّه ای از بزرگان علم اخلاق، سه راه پیشگیری، ترک دفعی و ترک تدریجی را ارائه نموده اند.(محمدی، 1385، 69).

2-2. روش پژوهش

در پژوهش حاضر، برای بررسی محتوای کتاب های درسی ادبیّات فارسی دوره متوسّطه و پیش دانشگاهی، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. روش تحلیل محتوا برای بررسی محتوای آشکار پیام های موجود در متن، مورد استفاده قرار می گیرد. در این روش، محتوای آشکار پیام ها، به طور نظامدار و کمّی توصیف می شود. مهم ترین کاربرد تحلیل محتوا، توصیف ویژگی های یک پیام است. دومین کاربرد این روش، استنباط درباره فرستندگان پیام و دلایل یا پیش آیندهای پیام است. تحلیل محتوا برای استنباط جنبه های فرهنگی پیام و تغییرات فرهنگی نیز به کار می رود.(سرمد و همکاران، 1379: 132)
دلاور(1389) اظهار می دارد: تحلیل محتوا به هر روش استنباطی اطلاق می گردد که به صورت منظّم و عینی، به منظور تعیین ویژگی های پیام ها به کار برده می شود. در این روش، پیام ها یا اطّلاعات به صورت منظّم کدگذاری و به نحوی طبقه بندی می شوند که پژوهشگر بتواند آنها را به صورت کمّی، تجزیه و تحلیل کند. این روش برای هر شکلی از ارتباطات انسانی، از اشارات تا کتاب های درسی و از تخته اعلانات تا پیام های تجاری تلویزیون، به کار برده می شود. همچنین بیابانگرد(1387) به نقل از کرلینجر(1986)، تحلیل محتوا را روش مطالعه و تجزیه و تحلیل و ارتباط به شکلی نظام مند، عینی و کمّی به منظور سنجش متغیرها می داند.
جامعه آماری این پژوهش، محتوای کتاب های درسی ادبیّات فارسی دوره متوسطه(پایه اول، دوم و سوم متوسّطه) و پیش دانشگاهی (کتاب فارسی 1 و 2 پیش دانشگاهی) است. قابل ذکر است که در کتاب های فارسی 1 و 2 پیش دانشگاهی تمام دروس کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند.
در الگوی نظام آموزش و پرورش ایران، اغلب فعّالیت های آموزشی و پرورشی، در چهارچوب کتاب درسی صورت می گیرد. کتاب درسی از کارآمدترین ابزارهایی است که می تواند نقش مهمّی در انتقال و توسعه فرهنگ پایداری هشت سال دفاع مقدّس داشته باشد. هم چنین کتاب درسی می تواند عامل انتقال و توسعه میراث دفاع مقدس و زمینه ساز تحقّق رفتارهای عملی متناسب با ارزش های آن در کسانی باشد که انتظار می رود در آینده ادامه دهنده این ارزش ها باشند (سحابی نژاد و هرندی، 1386: 40). همچنین کتاب درسی از مهم ترین و در دسترس ترین رسانه های آموزشی است که نقش ارزشمندی در تعلیم و تربیت ایفا می کند. از جمله مزایای کتاب های درسی، اقتصادی بودن و سهولت استفاده آنهاست. در نظام آموزشی، تهیّه و تدوین کتاب های درسی مناسب، در دستیابی به نتایج آموزشی موفّقیّت آمیز، سهم بارزی دارد و به رغم تنوع و تکثیر وسایل جدیدآموزشی و اطّلاع رسانی. از مهم ترین ابزار آموزشی در همه سطوح به شمار می رود و در تحقّق اهداف آموزشی و اطّلاع رسانی نقش اساسی دارد.(رضی، 1388)

2-3. سؤال های پژوهش

1- چه درصدی از محتوای کتاب های ادبیّات فارسی آموزش متوسطه و پیش دانشگاهی، به ادبیات پایداری اختصاص داده شده است؟
2- آیا در محتوای متن های مربوط به ادبیّات پایداری کتاب های ادبیّات فارسی آموزش متوسّطه و پیش دانشگاهی، به مبارزه با نفس اشاره شده است؟
3- آیا در محتوای مورد بررسی، ضمن بیان هدف(مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و متجاوز)، راهکار عملی برای نیل به آن ارائه شده است؟
قابل ذکر است که مبارزه با نفس در این پژوهش، یعنی انسان از حق، خواسته ها و لذّت هایی که برایش مهیا است؛ در جهت رضای خداوند و بندگان او، چشم پوشی می کند. واژه ها و عباراتی که مورد بررسی قرار گرفته اند عبارتند از: توحید، توکّل به خدا، انجام واجبات و متسحبّات و دوری از مکروهات، استغفار، حق جویی، خودشناسی، عزّت نفس، تفکّر و تدبّر، انتخاب دوستان صالح، خدمت به بندگان خدا، خوش رفتاری با مردم، رعایت حقوق و حفظ حریم دیگران، عفو و گذشت، وفای به عهد، شجاعت، آزادگی، عفت، عدالت، سخاوت، آزادمردی، عطوفت، تواضع، محبّت، مودّت، و دوری از غارت، کینه، غیبت، دروغ، تهمت، غرور، حسادت، بدخلقی، جهل و شهوترانی... .

2-4. یافته های پژوهش

کتاب ادبیّات فارسی سال اول، شامل نه فصل یا بیست و چهار درس است. از این نه فصل، فصل اول ادبیات حماسی و فصل سوم ادبیّات پایداری است. فصل ادبیّات حماسی، شامل سه درس و فصل ادبیّات پایداری، شامل دو درس است. تقریباً 20% دروس این کتاب به ادبیّات حماسی و پایداری اختصاص داده شده است.
در فصل ادبیّات حماسی، درس اوّل و دوم، داستان «رزم رستم و سهراب» است که در این دروس، فقط در بیتی که سهراب به رستم می گوید:
بدو گفت اریدون که رستم تویی
بکشتی مرا خیره از بدخویی
به اطاعت از هوای نفس توسط رستم اشاره شده است.(ص 16)
در درس سوم، میرعلمدار، که رزم حضرت ابوالفضل را به تصویر کشیده است. نویسنده اشاره واضحی به مبارزه با نفس نکرده است. در صورتی که می توان گفت واقعه عاشورا زیباترین رویداد جهان است که نشانگر تسلیم در برابر خدا و مبارزه با هوای نفس است و در هر لحظه آن با یکی از هواهای نفسانی مبارزه شده است تا درسی باشد برای آیندگان که هیچ عذر و بهانه ای برای امتناع از اجنگ در راه خدا موجّه نیست.(ص 25)
در اوّلین درس از فصل ادبیات پایداری، «گل هایی که در نسیم آزادی می شکفند، نویسنده سعی کرده است تا جلوه هایی از نهضت مقدّس ملّت ایران را در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به تصویر بکشد. در این نوشته، به صحنه هایی اشاره شده که بیانگر مبارزه با هوای نفس است:
آماده شدن برای شهادت: "صبح روی شکمم با ماژیک نام و نام فامیل و شماره تلفنم را نوشتم"، نماز شهادت خواندم"، "اهدای خون و مایحتاج زندگی"، "دختری را می شناسم که پسر جوانی هل داده بودش به طرف جوی آب تا در تیررس نباشد و خودش تیر خورده بود"، "جوان های بسیاری سرشان را از بیخ تراشیده اند تا سربازانی که به مردم پناهنده شده بودند لو نروند".
دومین درس از ادبیّات پایداری، «دریادلان صف شکن، نمونه ای از متن یکی از فیلم نامه های روایت فتح است. در این درس، ضمن توصیف جبهه و صحنه آماده شدن رزمندگان برای مبارزه با دشمن ظاهری به جلوه هایی از مبارزه با هوای نفس نیز اشاره شده است:
"بعضی از بچّه ها، گوشه خلوتی یافته اند و گذشته خویش را با وسواس یک قاضی می کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه می کنند و وصیت نامه می نویسند.
"... همان بچّه های صمیمی و بی تکلّف و متواضع و ساده ای هستند که همیشه در مسجد و نماز جمعه و محل کارت...
"... دریادلان صف شکنی هستند که دل شیطان را از رعب و وحشت می لرزانند و دربرابر قوّه الهی آنان، هیچ قدرتی یارای ایستایی ندارد."
"صف طویل رزمندگان تازه نفس، با آرامش و اطمینانی که حاصل ایمان است."
"گاه گاه گروهی از خط شکن ها را می بینی که فاتحانه با همان تواضع و سادگی همیشگی، بی غرور بعد از شیبی پرحادثه باز می گردند."
"طلبه جوانی با یک بلندگوی دستی، همچون وجدان جمع، فضای نفوس را با یاد خدا معطّر می کند."
"دشمن حیرت زده است که چگونه ممکن است کسی از مرگ نهراسد. کجا از مرگ می راسد آن کس که به جاودانگی روحی خویش در جوار رحمت حق آگاه است؟"
"دشمن برده ی ماشین است و تو، ماشین را در خدمت ایمان کشیده ای"
"خاک، مظهر فقر مخلوق در برابر غنای خالق است. معنای آن که در نماز پیشانی بر خاک می گذاری، همین است و تا با خاک انس نگیری، راهی به مراتب قرب نداری".(ص 69)
کتاب ادبیّات فارسی سال دوّم متوسّطه نیز شامل نه فصل با بیست و چهار درس است.
فصل اول، انواع ادبی، شامل سه درس است: ادبیّات حماسی: رستم و اشکبوس، حماسه مصنوع: حمله حیدری و ادبیّات نمایشی: «بچه های آسمان» و فصل سوم، ادبیّات پایداری، شامل دو درس است: درس هشتم: "کلبه عمو تم" و "تو را می خوانم" و درس نهم: «در بیابان های تبعید» و «از یک انسان». تقریباً 20% دروس این کتاب به ادبیّات حماسی و پایداری اختصاص داده شده است.
در درس «رستم و اشکبوس» که حماسه نبرد اشکبوس با رهام و رستم به نظم درآمده است، اشاره زیادی به مبارزه با هوای نفس شده است به جز در بیت زیر:
تهمتن بر آشفت و با توس گفت
که رهّام را جام باده ست جفت
زمانی که رهّام میدان نبرد را ترک و فرار می کند، رستم خشمگین می شود و می گوید او مرد خوشگذرانی است و مرد جنگ نیست.(ص 7)
در درس «حمله حیدری»، شاعر صحنه نبرد حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود را به نظم درآورده است و القابی برای هر دو بیان کرده است؛ از جمله برای حضرت علی(ع) از القاب شیرخدا، کوه، غضنفر، وصیّ نبی، شاه دین، نهنگ، دریای بی منتهای خدا و خیبر گشا استفاده کرده است.
در این شعر با توجّه به اینکه حضرت علی(ع)، نمونه انسان کاملی است که در سراسر زندگی با هوای نفسانی خود مبارزه کرده است، اشاره اندکی به این موضوع شده است اما شاعر در بیت زیر، خیلی زیبا نتیجه این مبارزات را به تصویرمی کشد:
به نام خدای جهان آفرین
بینداخت شمشیر را شاه دین
این بیت ارتباط معنایی با شعر زیر دارد:
گفت من تیغ از پی حق می زنم
بنده حقم نه مأمور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا
فعل من بر دین من باشد گواه
(ص 12)
درس «کلبه عموتم» بیانگر دنیای محنت آلود بردگان سیاه است. قهرمان اصلی این داستان، «عموتم» برده ای نجیب، با ایمان، متواضع و درستکار و در عین حال، با اراده و گریزان از خیانت و دورویی است و همه این صفات، نشانه انسانی است که بر هوای نفس خود غلبه کرده است.
نویسنده در این داستان علاوه بر ذکر صفات بالا، اشارات زیادی به مبارزه با هوای نفس کرده است.
"... کتاب انجیلش را برداشت و در جیب این لباس ها گذاشت... معلوم است که مرد مقدّسی هستی! "روح تم نسبت به تیره روزانی که در کنار او زندگی می کردند سرشار از رحم و عطوفت بود." "... دلش می خواست از این گنجینه صلح و آرامشی که خداوند به او بخشیده بر آنها که در کنارش رنج می بردند، سرمایه هایی نثار کند." ... همواره برای دلجویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آنها وسیله ای می یافت."... این مرد عجیب، خاموش و صبور، داوطلبانه بار همه را حمل می کرد." "بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد، همیشه همه جا آخر می آمد، کمتر سهم می گرفت و همان را با دیگران تقسیم می کرد... در مزرعه، سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد و برای این کار خود را به خطر می انداخت."
عموتم، پست و مقام و کار ساده تر را به دلیل اینکه باید به یک پیرزن ظلم کند نمی پذیرد و حتّی برای این کار شکنجه می شود. او در هر حال خداوند را فراموش نمی کند.(ص 65)
کتاب ادبیات فارسی سوم متوسّطه، شامل ده فصل یا بیست و سه درس است. فصل اول کتاب، انواع ادبی، شامل دو درس: «رزم رستم و اسفندریار «و» کمال الملک» و فصل ادبیّات پایداری شامل دو درس: درس هشتم «خون شهید» «بانک جرس» و درس نهم: «تپه برهانی»، «باغ نگاه» و «رزم وداع یاران» است. تقریباً 18% دروس این کتاب به ادبیات حماسی و پایداری اختصاص داده شده است.
در درس «رزم رستم و اسفندیار»، فردوسی ضمن بیان صحنه کارزار و آماده شدن دو جنگجو برای مبارزه، در انتهای شعر به غلبه رستم بر هوای نفس خود اشاره می کند. رستم به توصیه سیمرغ، با اسفندیار از در مسالمت و ملایمت در می آید امّا اسفندیار، مغرور به جنگاوری خود است و نمی پذیرد. رستم در پاسخش می گوید:
بترس از جهاندار یزدان پاک
خرد را مکن با دل اندر مغاک
من امروز نز بهر جنگ آمدم
پی پوزش و نام و ننگ آمدم
تو با من به بیداد کوشی همی
دو چشم خرد را بپوشی همی
و هنگامی که پند رستم کارگر نمی افتد، ناگزیر تیر را در کمان می گذارد و:
همی راند تیر گز اندر کمان
سر خویش کرده سوی آسمان
همی گفت ای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فرّ و زور
همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا هم روان مرا
که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار
تو دانی که بیداد کو شد همی
همی جنگ و مردی فروشد همی
به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر
(ص 9)
در درس «کمال الملک» علی حاتمی در فیلم نامه کمال الملک، آزادگی و بی پروایی او را در مقابل رضاخان و تملق درباریان به خوبی به تصویر کشیده است.
جلوه هایی از مبارزه با هوای نفس در این درس عبارتند از: امتناع از بوسیدن دست رضاخان، بی پروایی در سخن گفتن: "مجنون برای دنیا بی ضررتر است تا جانی"، امتناع از کشیدن تصویر رضاخان، بی اعتنایی به تهدیدهای او، ترک تالار بدون اجازه و عصبانی کردن رضاخان، تسلیم نشدن در برابر خواسته های رضاخان حتّی بعد از تعطیل شدن مدرسه و تبعیدش و توجّه به مردم و احترام به افکار و اندیشه های آنها و دوری از خود بزرگ بینی: "امروز معلّمم، آشنای مردم، مردمی که برای نقّاش باشی خودشان حکایت ها ساخته اند؛ افسانه هایی به حق زیباتر از پرده های من..."(ص 14)
درس «خون و خورشید»، حماسه ی عاشورا را روایت می کند. در این درس، نویسنده خصوصیّات مردانی را که لیاقت پیدا کرده بودند تا در رکاب حسین بن علی بجنگند و شهید شوند، به طرز زیبایی بیان کرده است؛ به ویژه انس بن حارث که با رشادت شهید می شود. در این درس ضمن بیان هدف (کشته شدن در راه خدا) راه هم نشان داده شده است.
"در درون دیدگانشان صفا و درستی، محبّت و برادری و عشق و دوستی موج می زد... از کینه و حسد و غرور و خودخواهی نشانی نداشتند."
"پیرمردان با علاقه ای تحسین آمیز، گوش به حرف جوانان می دادند و جوانان، صمیمانه به پیران عشق می ورزیدند."
"کلمات آسمانی قرآن با صدای گرم خواننده، همه جا طنین می افکند."
"... مردی که بیست و سه سال رنج برد، درد کشید و تلاش کرد و کوشید تا نفاق همه اینها، نهال یکتاپرستی و حقیقت جویی و صفا و وفا نشاند."
"... رشته ای که ایمان و اعتقادش می نامند و هرگز با هیچ قدرتی گسسته نمی گردد."
"انس مردی بود که در اوّلین و آخرین پیکار پیامبر، دوش به دوش رسول گرامی اسلام مبارزه کرده بود. ... بدون اندکی بیم و هراس به پیش آمده بود... در جا همه می بایست ندای حق سر دهند و با ستمگری و بی ایمانی مبارزه کنند."(ص 62)
کتاب زبان و ادبیات فارسی (عمومی)1 و2 دوره پیش دانشگاهی، از نه فصل تشکیل شده که در این فصول، 30 درس گنجانده شده است. از نه فصل، فصل دوم که شامل سه درس «درآمدی بر ادبیّات حماسی»، «کاوه دادخواه» و «گذر سیاوش از آتش» است به طور مشخّص مربوط به ادبیّات پایداری است امّا در دروس دیگر نیز گاهی به مقاومت پایداری اشاراتی شده است. در این کتاب هم می توان گفت تقریباً 15% دروس مربوط به ادبیّات پایداری است.
درس اول: «نی نامه ی: مولانا، سرگذشت سیر و سفر روح مهجوری است در عالم و آفاقی که او را از اصل خویش به دور افکنده است و آرزوی بازگشت بدان اصل را دارد. داستان سرگشتگی های حیات است که دایم در عوالم گونه گون سیر می کند؛ از جمادی به نباتی می رود و از نباتی به حیوانی در می آید و در همه این منزل ها، همواره در هر قدم، خود را از اصل خویش دور و دورتر می بیند و در می یابد که تا از وجود خویش بیرون نیاید، به وجود او نمی پیوندد. باید از وجود خویش تهی شود تا به اصل خویش بازگردد و از لب او جز دم نوای آن اصل (آن وجود نامحدود بی پایان)، چیزی بر نیاید(حاج علیزاده، 1388: 64). هدف این درس، توجّه به حق است و راه رسیده به آن را بیرون آمدن از وجود و پیوستن به وجود او، یعنی طی کردن سیر مراحل تکامل می داند.
در درس دوم، نیایش، بخشی از نیایش های امام سجّاد(ع) را آمده است. در این درس با نظم و زیبایی خاصّی، رسیدن به کمال الهی در طیّ مراحلی به تصویر کشیده شده است. علاوه بر مشّخص کردن هدف، به راهکارهای عملی تحقّق هدف نیز توجّه شده است.
امام سجّاد نخست از خداوند می خواهند که به ایشان کمک کند تا صفاتی چون حسادت، خشم، طمع، بدخلقی، شهوت رانی، جهل، تجاوز، غفلت، گناهکاری، غرور و خودبینی بر ایشان غالب نشوند و سپس از خدا می خواهند که ایشان را یاری رساند تا به زیردستان کمک کنند و در نهایت، از خدا می خواهند که به ایشان کمک کند که نه ظالمان را بستایند و نه در برابر ظلم آنها نسبت به مظلومان سکوت کنند. در این مناجات، امام سجّاد(ع) جهاد اکبر را مقدّم بر جهاد اصغر دانسته اند و از خداوند می خواهند که اوّل به ایشان این توفیق را بدهد که با نفس خود مبارزه کنند و پیروز شوند و سپس، توانایی مبارزه با دشمن بیرونی، یعنی ظالمان زمان را به ایشان بدهد.(ص 9)
هدف فصل دوم ادبیّات حماسی، آشنا شدن دانش آموزان با ادبیّات حماسی است و اینکه بدانند حماسه چیست و شرایط تاریخی و اجتماعی آن کدام است؛ در این صورت، به خوبی می توانند از علل ضعف و انحطاط یا شکفتگی و اوج گیری آن در ادوار مختلف سخن بگویند.
هدف درس «کاوه دادخواه» درس پایداری در برابر ظلم است و ستایش دادپیشگی و تأکید بر دادگری. نشانه های توجّه به مبارزه با نفس یا پیروی از آن، در این درس عبارتند از:
جمشید فرمانروای کشور به دلیل خودبینی و ناسپاسی به یزدان، از حکومت عزل شد.
چه گفت آن سخن گوی با فرّ و هوش
چو خسرو شدی، بندگی را بکوش
به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس
به دلش اندرآید ز هر سو هراس
به جمشید بر تیره گون گشت روز
همی کاست زو فرّ گیتی فروز
ضحّاک مظهر خوی شیطانی، زشتی و بدی و فریب خورده ابلیس، برپاکننده ظلم و ستم، تجاوز و تعدّی علنی است. کاوه در این درس، یکی از مردم فرودست و پاکدلی است که سر و کارش با آهن و رنج و زحمت است امّا پایان بخش شب تیره ی ستم و نویدبخش بامداد پیروزی و بهروزی و مظهر پایداری می شود. علّت پیروزی او در برابر ظلم، دلیری، شجاعت و همّت بلند اوست که در جهت کمک به مردم رنج دیده به کار می گیرد و اینها باعث رضای خداوند و پشتیبانی مردم دردمند، رنج کشیده و بی پناه از کاوه می شود.(ص 19)
در درس «گذر سیاوش از آتش»، فردوسی سیر تکامل را به خوبی نشان می دهد. اگرچه سیاوش، فرزند کاووس شاه خیره سر کیانی است، رستم او را به زابل برده و رسم پهلوانی و فرهیختگی آموخته است و به این دلیل است که سیاوش به قهرمانی فاتح تبدیل می شود. زمانی که سودابه به او دل می بندد، او که آزرم و حیا و پاک دامنی و عفاف آموخته است، تن به گناه نمی سپارد و حتی برای اثبات بی گناهی خود از میان آتش می گذرد؛ آتشی که بی گناه را نمی سوزاند.(ص 29)
«درس سپیده آشنا» که نویسنده، در آن شب بعد از روز عاشورا را به تصویر کشیده است، نشانه هایی از پیروی و مبارزه با هوای نفس بیان می شود. این درس، ویژگی یاران امام حسین(ع) را که به فیض شهادت رسیدند، چنین بیان می کند: مردان عالم، پارسا، فروتن، قهرمان، آزاده، شب زنده دار و مسلمانان کامل، آگاه به اسرار مرگ و اعماق هستی و فرجام کار.
... پس از امضای طومار عشق و فداکاری، میان خیمه ها در تهّجد و نیایش فرو رفتند و در برابر آفریدگار هستی و عظمت آفرینش، برای آخرین بار چهره به خاک ساییدند.
این درس، ویژگی قاتلان امام حسین را چنین بیان می کند: جنایتکارانی که روز، همه گونه جنایتی را مرتکب شدند، ارزش انسان را نادیده گرفته، حقوق مردم را نیست و نابود کردند و می خواهند وجدان ناراحت و چندشناک خود را با موسیقی و باده گساری برطرف کنند.(ص 56)
در درس «کیش مهر» استاد علّامه طباطبایی به طور واضح به مبارزه با نفس اشاره کرده اند:
به شادی و آسایش و خواب و خوی
ندارند کاری دل افگارها
کشیدند در کوی دل دادگان
میان دل و کام دیوارها
و معتقدند که جهان چیز با ارزشی به جز دل بستن و عشق ورزی به پروردگار ندارد و جوانمردان و آزادگان، هرگز به دنیا و دلبستگی های آن توجّه نمی کنند و جان خود را فدا می کنند و در خون خود می غلتند.
ولی رادمردان و وارستگان
نبازند هرگز به مردارها
به خون خود آغشته و رفته اند
چه گل های رنگین به جوبارها
ای انسان آگاه باش و فریب این جهان را نخور زیرا در کنار این جهان دلفریب و لذّات و خوشی های آن، مشکلات و رنج ها نیز وجود دارد.
فریب جهان مخور زینهار
که در پای این گل بود خارها
(ص 63)
در درس «ذکر حسین بن منصور»، شرح حال منصور حلّاج را از زبان عطّار می خوانیم. منصور حلّاج که به دلیل پایداری بر راه حق و عقیده خود، بر سر دار می شود ویژگی ها و فضایلی داشته است که نشان دهنده پیروزی او بر هوای نفس است. این فضایل عبارتند از: قتیل الله فی سبیل الله، حقیقت جو، شجاع صفدر، عاشق صادق و پاکباز و دارای جدّ و جهدی عظیم، صدّیق، برخوردار از ریاضتی و کرامتی عجیب، عالی همّت و عظیم قدر، عابد، پایدار در عقیده (اناالحق) تا شهادت.(ص 75)

نتیجه

با توجّه به تحلیل کتاب های درسی ادبیّات فارسی دوره متوسطه و پیش دانشگاهی، مشخص شده که تقریباً بین 15% تا 20% محتوای این کتاب ها به ادبیّات پایداری اختصاص داده شده است و در این موارد اشارات اندکی به جهاد اکبر یا مبارزه با نفس شده است که این موارد در بخش یافته های پژوهش حاضر بیان شده است.
برای شناخت نفس، می توان کتاب های درسی را مهم ترین ابزار دانست زیرا نهاد تعلیم و تربیت، بعد از خانواده بیشترین نقش را در تربیت کودکان دارد و از آنجا که دانش آموزان امروز، پدران و مادران فردا هستند، پس این کتاب ها و به طور مستقیم و غیرمستقیم در تربیت کودکان فردا نقش اصلی را دارند.
عاملی که باید در تدوین کتاب های درسی به آن توجّه شود، این است که محتوای این کتاب ها باید ضمن بیان هدف یک عمل، راه تحققّ بخشیدن به آن هدف را نیز بیان کند. به عنوان مثال در متون ادبیّات پایداری، هدف (مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ظالم و متجاوز) به وضوح در قالب داستان یا شعر بیان شده است امّا اینکه فرد پیروز نبرد، چه مراحلی را طی کرده یا کدام ویژگی او، باعث پیروزیش شده در درس بیان نشده یا به طور مختصر به آن اشاره شده است؛ به عبارت دیگر، دانش آموز در می یابد که نباید در مقابل ظلم تسلیم شود امّا او نمی داند با توجّه به ویژگی وجودیش (دوبعدی بودن وجود انسان و اینکه ترکیبی است از نیروی عقل محض و غرایز و شهوات محض) و سختی کار مبارزه، چگونه می تواند به این مرحله انسانی برسد.
در بین دروس مورد بررسی، می توان گفت که درس نیایش، بهترین نمونه عملی است که ضمن بیان هدف، راهکارهای عملی تحقّق آن هدف را نیز بیان کرده است:
امام سجّاد در این بخش از نیایش، نخست از خداوند می خواهند که ایشان را کمک کند تا صفاتی چون حسادت، خشم، طمع، بدخلقی، شهوت رانی، جهل، تجاوز، غفلت، بی اعتنایی به حق، گناهکاری، غرور و خودبینی بر ایشان غالب نشوند و سپس از خدا می خواهد که به ایشان یاری رساند که تا به زیردستان کمک کنند و در نهایت از خدا می خواهد که به ایشان کمک کند نه که ظالمان را بستایند و نه در برابر ظلم آنها نسبت به مظلومان سکوت کنند. در این مناجات، امام سجّاد(ع) جهاد اکبر را مقدّم بر جهاد اصغر دانسته اند و از خداوند می خواهند که اوّل به ایشان این توفیق را بدهد که با نفس خود مبارزه کند و پیروز شوند و سپس، توانایی مبارزه با دشمن بیرونی یعنی ظالمان زمان را به ایشان بدهد.
با توجّه به آیات، احادیث و سخنان بزرگان دین که اوّلین و برترین جهاد و از مهم ترین واجبات الهی در نزد خداوند متعال را جهاد با نفس دانسته اند و شیوه ی عملی زندگی انبیا، امامان و بزرگان دین نیز گویای این امر است و با توجّه به شرایط جهان امروز و تغییر ساختاری جنگ ها که دولت های متجاوز به جای حمله مسلّحانه به آب و خاک کشورهای دیگر، سعی می کنند تا در افکار و اعتقادات و احساسات مردم دیگر کشورها نفوذ کنند، باید به دانش آموزان آموخت که لازمه ی پیروزی در هر نبردی، شناخت نفس خود و ایستادگی در مقابل هوای نفسانی است. امام خمینی(ره) که از جوانی جهاد اکبر را آغاز کردند و پس از پیروزی در آن به جهاد اصغر پرداختند و در این میدان به پیروزی رسیدند معتقداند: جز تهذیب روح که نتیجه و ثمره جهاد اکبر است، چیزی نخواهد توانست جلو تهاجم فرهنگی را بگیرد و تنها راه مبارزه با آن، آشنایی با نفس و آفات و رذایل آن از یک سو و تحصیل فضایل و کمالات اخلاقی از سوی دیگر است.
در پایان پیشنهاد می شود که در تدوین متون ادبیّات پایداری، به ویژه کتاب های درسی که مخاطبان آن کودکان، نوجوانان یا جوانانی هستند که رزمندگان دوران دفاع مقدّس را فقط از طریق این متون می شناسند، سعی شود که بیشتر به ویژگی های شخصیّتی و فضایل اخلاقی آنها توجّه شود و یک الگوی عملی برای دانش آموزان ارائه شود. تا دانش آموز، ضمن آشناشدن با هدف مقاومت در برابر ظلم، با راهکارهای عملی آن نیز آشنا شود.

1. قرآن کریم.
2. احمدی، احمد، 1388، ادبیات فارسی3، تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران.
1. اژه ای، جواد، 1385، انسان قرآن از دیدگاه فردی و اجتماعی، مجله روان شناسی و علوم تربیتی، شماره 3 و 4، سال 36، صص 23-1.
2. اعوانی، غلامرضا و دادبه، اصغر و بادنج، حسن، 1389، انسان کامل به روایت ابن عربی، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، پیاپی 34، صص 135-160.
3. بسیج، احمدرضا، 1386، مراتب و مراحل جهاد اکبر، فصلنامه معارف اسلامی شهرکرد، دوره دوازدهم، شماره 4، صص 36-28.
4. بیابانگرد، اسماعیل 1387، روش های تحقیق در روان شناسی و علوم تربیتی، چاپ سوم، تهران: دوران.
5. پارسا نسب، محمّد و ذوالفقاری، حسن و سنگری، محمدرضا، 1389، زبان و ادبیات فارسی 1 و 2 دوره پیش دانشگاهی، تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران.
6. حاج علیزاده، افسانه، 1388، حجاب های نفس از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان.
7. حیدری نراقی، 1388، منتخب رساله حقوق امام سجاد(ع)، انتشارات مهدی نراقی.
8. خمینی، روح الله، 1368، چهل حدیث، تهران: نشر فرهنگی رجاء.
9. داودی، حسین و همکاران، 1387، ادبیّات فارسی 2، تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران.
10. دلاور، علی، 1389، مبانی نظری و عملی پژوهشی در علوم انسانی و اجتماعی، تهران: رشد.
11. دهخدا، علی اکبر، 1345، لغت نامه، زیرنظر دکتر محمّدمعین، تهران: دانشگاه تهران و لغت نامه.
12. رضی، احمد، 1388، شاخص های ارزیابی و نقد کتاب های درسی دانشگاهی، سخن سمت، شماره 21، سال 4 صص 30-20.
13. سادات، محمّدعلی، 1384، اخلاق اسلامی، تهران: انتشارات سمت.
14. سحابی نژاد، مهدی و جعفری هرندی، رضا، 1386، بررسی و تحلیل میزان توجّه به مفاهیم دفاع مقدس در کتاب های درسی دوره ی ابتدایی و راهنمایی، مجله ی دانشور، سال 14، شماره 27، صص 54-39.
15. سرمد، زهره و بازرگان، عبّاس و حجازی، الهه، 1379، روش های تحقیق در علوم رفتاری؛ چاپ چهارم، تهران: آگاه.
16. طاهری، حبیب الله، 1384، درس هایی از اخلاق اسلامی با آداب سیر و سلوک، چاپ یازدهم، قم: انتشارات اسلامی.
17. محمّدی، میرآقای، 1385، راه های مبارزه با نفس، پژوهش های دینی، سال دوم، شماره چهارم، صص 82-63.
18. محمودی، مریم و بهرامی قصرچمی، خلیل و بهرامی قصرچمی، محمّدصادق، 1389، اسرار ریاضت در عرفان اسلامی، فصلنامه تخصصی ادیان و عرفان، سال هفتم، شماره 25، صص 249-233.
19. مصباح یزدی، 1379، اخلاق در قرآن، جلد اول چاپ هشتم.
20. معین، محمّد، 1363، فرهنگ فارسی، تهران: امیرکبیر.
21. نراقی، ملّااحمد، معراج السعاده در اخلاق، تهران: جاویدان.
22. نصری، عبدالله، 1376، سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتیب، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
23. http://www.hawzah.net/FA/default.html
منبع : دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنرکرمان-نشریه ادبیات پایداری-سال دوم شماره 3 و 4.