نویسنده: جواد اسحاقیان




 

1- عوام فریبی

1-1. ادعای ارتباط با غیب و دارا بودن تأییدات الهی و قدرت پیش گوییِ غیبی

 غلام احمد کتاب هایی فراوان نوشته است از جمله: مواهب الرحمن در مورد معجزات و عقاید خویش و حمایت های الهی از وی، حقیقه المهدی حاوی ادله مسیح و مهدی بودن خود؛ خطبه الهامیه بیانگر الهامات و وحی خداوند بر او و مطالبی در مورد ادله بعثت و مسیح موعود بودن وی(1).
- او ادعا کرد از طرف خدا مأموریت گرفته است و مخالفانش به طور غیرطبیعی کشته خواهند شد. همچنین شفای به اصطلاح معجزه آسای بیماران طاعون زده زمان خود را از نشانه های حقانیت خویش می شمرد(2).

پیش گویی ها

پیش گویی های گوناگون مدعیان، یکی از مواردی است که می تواند توده ناآگاه را جذب نماید؛ البته اغلب پیش گویی ها به شکل فریبکارانه و غیرواقعی مطرح می شود. گاهی نیز با کلّی گویی، مطالبی گفته می شود که با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی محلّ زندگی مدعی، وقوع آن حوادث دور از توقع نیست و البته هر فردی که با شرایط، آشنایی داشته باشد می تواند آن وقایع را پیش بینی کند.
غلام احمد قادیانی گاهی پیش گویی هایی کرده، که به زور تهدید، رنگ واقعیت به آن بخشیده، پس از تخلف پیش بینی، آن را توجیه کرده است. از جمله به این واقعه اشاره می شود: روزی احمد بیگ( از اقوام قادیانی) از وی کمک طلبید؛ اما قادیانی از او خواست که در مقابل رفع حاجت او، محمد بیگم( دخترش) را به عقد او درآورد.(با آن که سن قادیانی بیش از پنجاه و مبتلا به بیماری های فراوان بود)، احمد بیگ این پیشنهاد را نپذیرفت و در مقابل، غلام احمد گفت که وی با دختر او ازدواج خواهد کرد و این وعده الهی و تخلف ناپذیر است. و احمد بیگ را تهدید کرد که اگر درخواست را اجابت نکنی، مشکلاتی فراوان برایت پیش می آید و اگر بپذیرد درهای خزاین الهی به روی او باز می شود. اما سرانجام آن وعده ها محقّق نگردید و آن دختر با فرد دیگری ازدواج کرد. غلام احمد دیگر بار ادعا کرد براساس وعده الهی، این شوهر خواهد مُرد. به هر حال این وعده هم محقّق نشد و قادیانی باز هم می گفت: خدایا! اگر این الهام از سوی تو بود؛ پس آن را به واقعیت برسان(3).
این مطالب نشان می دهد که حداقل تا قبل از اثبات صدق و کذب، پیش گویی ها، و وعده های به ظاهر غیبی و غیرعادی، عامل ترس و احتیاط مردم می شود و همین زمان، کافی است تا ادعاهای مدعی منتشر و تبلیغ گردد. چنان که تاریخ نشان می دهد در همان زمان ها که قادیانی چنین پیش گویی هایی را انجام داده، آسان به فعالیت های خود ادامه می داده است.

2-1. شخصیت فریبنده

پدر غلام احمد، سُنّی مذهب بود ولی او قرآن را نزد برخی عالمان شیعی فراگرفت. از سوی دیگر وی( پدر غلام احمد)‌در سال 1236ق. در جنگ بر ضد انگلیسی ها، به دلیل تمکن مالی، به هندوها کمک کرد. همچنین وی ابتدا به سِمَت مُنشی گری مشغول شد و به بهانه عبادت از شغل خویش دست کشید. مریدان وی به او نسبت می دادند که پیش از ولادت فرزندانش، از ولادت آن ها خبر داده، اسمشان را معین کرده است(4).
مجموعه این مطالب نشان می دهد که شخصیتی چند مذهبی،‌ زاهد، غیب گو و دشمن ستیز، بهترین زمینه برای پذیرش دعاوی یک مدعی است.

شخصیت علمی قادیانی

مجموعه فعالیت های قادیانی، وی را عنصری پرکار، علمی و دینی جلوه می داد. روزها به مباحثه، مناظره و تألیف کتاب می پرداخت و فقط هنگام نماز به مسجد کنار خانه اش می رفت.
در بین راه مسجد و خانه هم می نوشت و به سؤال های مردمی که اطراف او بودند با خوشرویی جواب می داد.
او چند روزنامه و 60 جلد کتاب به زبان های محلی، عربی، فارسی، انگلیسی نوشت و دارالضیافه ای در قادیان تأسیس کرد که اهل هر فرقه و مذهب و ملت می توانستند وارد آن شوند(5).

عناوین و فعالیت ها

قادیانی از سویی خود را از قوم مغول و از سوی دیگر اصالتاً فارس می دانست و علاوه بر آن برخی اجداد خود را از بنی فاطمه برمی شمرد. هدف او از این تنوع و چندگانگی آن است که روایاتی را که حضرت مهدی را از اهل فارس یا اولاد فاطمه علیها السلام برمی شمارد(6)، دستاویز خود قرار داده، خود را منجی موعود معرفی کند(7).
یکی از موارد دیگر که از جهتی، خاصّ قادیانیه است، قرار گرفتن تحت پوشش اسلام است. وی ابتدا خود را مجدّد دین اسلام معرفی کرد، بدین صورت توانست بسیاری از مسلمانان را تحت عنوان قیام اسلامی، زیر لوای خود حفظ کند.
عنوان «قهرمان مبارزه فرهنگی» هم از مواردی است که قادیانیه از آن بهره گرفت. سال 1881م. تعداد 470 هزار مبلّغ مسیحی در آن منطقه فعالیت داشت. از طرفی هندوها نیز با تعالیم اسلام به مبارزه پرداختند؛ در این شرایط بود که غلام احمد کتاب براهین احمدیه را در پاسخ مسیحیان نوشت و در عین حال به پاسخ گویی در مورد شبهه های هندوها پرداخت(8) وی با این حربه توانست مردم را به نشر کتاب های خود دعوت کند. و این که مردم او را تنها مدافع اسلام در آن دوران بدانند. ضمناً برای جذب مردم به آثار خود، اسامی کسانی که او را در نشر کتاب یاری می کردند، ثبت می نمود.(9)

3-1. تلقین مطالب و مسلّم جلوه دادن ادعاها

همان گونه که گفته شد یکی از شگردهای مدعیان در هر ادعای دروغین، آن است که با استفاده از عناوین و عبارات مشهور بین مردم- که از متون دینی آن ها برآمده است- ادعاهای خود را به شکل حقیقی و غیرقابل انکار جلوه می دهند که عدم تبعیت از آن ها عواقبی جبران ناپذیر برای مردم دارد. روشن است که اگر استدلال و بحث منطقی در میان باشد، مدعیان شکست خواهند خورد ولی این قالب ارائه مطلب، اذهان را از استدلال دور کرده، و باعث می شود آن را بدیهی بشمرند و از این رو است که حتی جان خود را در راه آن عقاید فدا می کنند(10).
در مورد قادیانیه نیز این روش وجود دارد، که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
الف: غلام احمد قادیانی در مورد ایمان به خود می گوید:« الذی لا یومن بی لا یومن بالله و رسوله»(11)؛ هرکس به من ایمان نیاورد، به خدا و رسول ایمان نیاورده است.
ب: پسر و خلیفه غلام احمد در پاسخ به فردی که استدلال او را در تکفیر مخالفان قادیانیه، درخواست کرد چنین می گوید(12):
« پس هرکس انکار کند که غلام احمد، پیامبرخدا و رسول اوست؛ همانا به نصّ کتاب( قرآن) کافر شده است؛ لذا ما مسلمانان را کافر می دانیم؛ زیرا آن ها بین پیامبران فرق می گذارند و به عده ای ایمان می آورند و به عده ای کافر می شوند».
مشاهده می شود که این آیات قرآنی که نسبت به اهل کتاب صادر شده و آن ها را به دلیل عمل کردن به بخشی از کتاب خود،‌ سرزنش کرده، مورد دستاویز قادیانیه واقع گردیده و آن ها این معنا را القا می کنند که باید براساس قرآن به پیامبران بعدی ایمان آورید.
نمونه دیگر، آن است که وی ادعا کرده: مراد خدای متعال از آیه « و مبشراً برسول یأتی من بعد اسمه احمد»(13)، خود غلام احمد است که نام احمد دارد و وحی هم به چند زبان فارسی، عربی، اردو و انگلیسی بر او نازل می شود(14).

4-1. سوءاستفاده از متون دینی یا منابع تاریخی

یکی از عباراتی که مورد سوءاستفاده غلام احمد قادیانی، واقع شده است، عبارت « لا مهدی الا المسیح» است(15)، هرچند ناقل و راوی و متن آن دارای اشکال های فراوانی است(16).
آنچه قابل توجه است، این که تفکر مهدویت در آن مناطق( هند و حواشی آن) در آن دوران شیوع داشته است و مدعیان متعددی در این مورد وجود داشته اند، از جمله: سید محمد الجنبوری در اواخر قرن 9( در سال 901ق) ادعای مهدویت کرد و هزاران مسلمان فریب خورده به او پیوستند و حتی پیروانش در مقطعی با عنوان مهدویون قدرت را به دست گرفتند(17). بنابراین در این فضا، غلام احمد، با تکیه بر روایات جعلی می تواند مردم را به سوی خود جلب کند(18).

- نمونه دیگر از سوءاستفاده از متون و منابع دینی و تاریخی

غلام احمد قادیانی با استفاده از شرایط خاصّ قرن و زمان ادعای خود، خود را مسیح موعودی می داند که در تمام کتاب های آسمانی به ظهورش در آغاز قرن 14 وعده داده شده است(19)[ مجموعه اعلانات الغلام، ج1،‌ ص 18].

2. نقش استعمار و فرهنگ غربی در جریان قادیانی

به گفته سیدجمال الدین اسدآبادی: سید احمد خان و طرفدارانش که زمینه ساز جریان قادیانی گری بودند، مردم را به ترک دین فرا می خواندند و سلطه اجنبی را کم اهمیت می شمردند، همچنین در محو آثار و غیرت دینی تلاش می کردند، و این کارها را به خاطر زندگی پست و سود ناچیز انجام می دادند(20). سید احمد اعلام می کرد به دنبال آشتی دادن بین اسلام و زندگی جدید و علوم تجربی است و در مکتب او، فریفتگی به علوم تجربی و انکار ماورای حس و ماده، آشکار بود، وی به تفسیر به رأی قرآن- براساس علوم تجربی- روی آورد و بر بشری بودن ادیان تأکید کرد. این اندیشه که همان فراماسونری بود همراه با دیگر زمینه های سیاسی و اجتماعی، قادیانیه را به وجود آورد(21).
انگلیسی ها دریافتند که با همکاری با این نهضت و افکار و نیز تقویت مسلمانانی که در آموزه های اسلام شک کرده، و تضاد فکری در میان مسلمانان ایجاد می کنند، می توانند بین آنان تفرقه پدید آورند و تا مدتی از آن استفاده کنند؛ تا آن که مذهب قادیانی به رهبری غلام احمد قادیانی در سال 1900 رسماً با انتشار ماهنامه ادیان شکل گرفت. غلام احمد مدعی شد که حضرت مهدی و عیسی و حضرت محمد است و هر سه در او حلول کرده اند. وی جهاد و مبارزه معروف در روزگار پیامبر را باطل اعلام کرد. وی حتی به آیات 51 و 55 و 56، سوره مائده استناد می کرد؛ چون در این آیات از دوستی با یهود و نصاری و همکاری با آن ها نهی شده است و قادیانیه به بهانه همکاری نکردن با اهل کتاب ( در مبارزه با استعمار)، جهاد را باطل اعلام می کردند. ابوالحسن ندوی از عالمان برجسته هندی گوید:
«... از لحاظ علمی و تاریخی ثبت شده است که قادیانیه دست پرورده سیاست انگلیسی است. در نهایت انگلستان پذیرفت که در مسلمانان و جهت گیری شان چیزی مثل قیام مردی از خودشان است که دارای منصب دینی برجسته باشد... کسی که چنین ویژگی هایی در او باشد همان میرزا غلام احمد قادیانی است؛ شخصیتی که در اعتقاد و افکار، متزلزل و سخت شیفته تأسیس دین جدید است. او پیوسته در تمام آنچه آنان (انگلیسی ها) می خواستند، سِیر می کرد، قادیانی نقش خود را به خوبی ایفا کرد... و او [قادیانی] در بعضی نوشته های خود تصریح می کرد که حکومت انگلستان به او موقعیت بخشیده است... وی گفت بیش تر عمر من در تأیید و یاری حکومت انگلیس سپری شد... و در باب منع جهاد و وجوب اطاعت از حاکم انگلیسی کتاب ها و نشریه هایی تألیف نمودم که اگر گردآوری شوند، پنجاه خزانه را پر می سازند.»(22)
ابوالحسن ندوی در جای دیگر می گوید: جماعت قادیانی، از تمام جنبش های ملی و آزادیخواهی در هند برکنار بودند و در برابر مصیبت ها و گرفتاری هایی که انگلیسی ها بر مسلمانان روا می داشتند ساکت و بلکه خرسند بودند.
از مجموعه مطالب پیش گفته چند مطلب روشن می شود:
الف: اعتقاد عمومی مسلمانان به لزوم قیام منجی خاصّ که برجستگی دینی و علمی در بین مسلمانان دارد و از بین خود آن هاست[ که همان اعتقاد مهدویت در اهل اسلام است] مورد سوءاستفاده استعمار انگلیس واقع شده است؛ لذا غلام احمد قادیانی مورد توجه استعمار و نیز گرایش مردم واقع شد؛ شبیه جریان بابیه، که البته در آن جا بر ایرانی بودن موعود و در این جا بر هندی بودن تأکید بیش تر شده است.
ب: این که موعود قادیانی، دین جدید و تحول یافته ای می آورد، عامل فریب مردم در قادیانیه(و نیز بابیه) شده است.
ج: فرار از مسؤولیت های اجتماعی، مانند جهاد به اسم صلح عمومی مورد توجه استعمار و استقبال برخی مردم راحت طلب واقع شده است( شبیه این جریان در آموزه های مدعیان بابیه و بهاییه دیده می شود).
د: انکار آموزه های وحیانی و غیبی که تحریف آن ها براساس علوم تجربی نیز از راه های فعالیت و تبلیغ قادیانیه است و شبیه آن در جسمانی جلوه دادن معراج و نیز نوع زندگی و عمر طولانی امام زمان در شیخیه و بابیه دیده می شود. به عنوان نمونه برای توجیه و درواقع ردّ عمر طولانی امام، قائل به حلول روح ایشان در انسان هایی با عمر طبیعی و انتقال آن روح به انسان های بعدی تا زمان ظهور امام شده اند و این توجیه مادی و جسمانی و غیرعادی این امور برای گروهی از مردم- که قدرت یا حوصله بحث های علمی را نداشته اند - جذاب بوده، در عین حال به نفی موعود حقیقی می انجامیده است؛ لذا مورد توجه ویژه استعمار در تخریب مهدویت و نیابت عامه، قرار گرفته است.

پی‌نوشت‌ها:

1.حقیقه الوحی، ج22، ص 703؛ توضیح المرام فی الرد علی القادیانیه، 19 و سایت WWW.ALGHAMEH.NET.
2. فرقه قادیانیه.
3.القادیانی و القادیانیه، دراسات و تحلیل و عرف علمی/ 167-73؛ به نقل از: مجله مشرق موعود، شماره 3، تابستان 86. مقاله مجاهد علی بهشتی، با عنوان ادعاهای قادیانی، ص 391.
4. تاریخ جامع بهائیت/ 51.
5. همان/ 52.
6. القادیانیه، دراسات و تحلیل/ 17.
7. قادیانی، به نقش استعمار در پیدایش و گسترش، مشرق موعود، شماره 1، بهار 86، ص 146.
8. روحانی خزائن/ ج1، ص 1، ج 3، بی نا، بی تا؛ به نقل از: مشرق موعود.
9. براهین احمدیه/ ج1، ص 3.
10. از جمله مقاومت های عجیب پیروان بابیه در برابر حرکت مردم مسلمان و حکومت قاجار را می توان ذکر کرد که در کتاب های بابیه و تاریخ قاجار آمده است. نک: فتنه ی باب، محاکمه و بررسی باب بهاء، م. مصطفوی.
11. حقیقه الوحی/ 163؛ به نقل از: القادیانیه دراسات و تحلیل/ 37.
12. القادیانیه/ 38؛ به نقل از: الفضل، جریده ‌القادیانیه، الصادره فی 26 یونیو 922م.
13. صف/ 6.
14. مواهب الرحمن/ 14، 49، 50، 66، 69؛ به نقل از: القادیانیه، سلیمان طاهر العاملی، الغدیر، ص 22 و 23.
15.القادیانیه، الاولی، ص 21.
16. این روایت جعلی از نظر سندی مردود اعلان شده است و با آن که در کتب اهل سنت وجود دارد، حتی بزرگان اهل سنت آن را در برابر روایات مهدویت بی اعتبار دانسته اند. نگارنده تحقیقی درباره این روایت مجعول در مرکز مهدویت انجام داده است.
17. القادیانیه/ 21، پاورقی.
18. القادیانیه/ 21، پاورقی.
19. احسان الاهی ظهیر، القادیانیة، دراسات و تحلیل/ 155.
20. سید جمال، مجله العروه‌الوثقی/ 575؛ به نقل از: اندیشه نوین اسلامی در رویارویی با استعمار غرب/36.
21. اندیشه نوین اسلامی در رویارویی با استعمار غرب/ 37 و 38.
22.افیون دلها/ 15.

منبع: اسحاقیان، جواد؛ [بی تا]، پیچک انحراف (زمینه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گرایش برخی از مردم به مدعیان مهدویت و نیابت در دو قرن اخیر)، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، دوم