نویسنده: سلمان قاسمی
 
«... برای آنکه توده ها همیشه در گمراهی بمانند، و ندانند در اطرافشان چه می گذرد و با آنها چه می شود، با ایجاد وسایل تفریح و سرگرمی و بازیهای خنده آور و انواع ورزش ها و لذت بردن و شهوترانی و زیاد کردن کاخ های زرق و برق دار و خانه های مجلل، آنها را به خود مشغول خواهیم کرد. مطبوعات نیز مسابقه های هنری، ورزشی و غیره راه خواهند انداخت، و بدین ترتیب اذهان توده (مردم) متوجه این امور و از برنامه های ما منصرف خواهد شد و در نتیجه ما هر کار بخواهیم می کنیم و موضع گیری های ما سالم می ماند، موضع گیری هایی که اگر بدون توسل به این وسائل سرگرم کننده آنها را علنی و آشکار می ساختیم، مطمئناً با توده ها برخورد و تناقض پیدا می کردیم. در میان حکومت ها، امروزه از نظر رسانه و مطبوعات، صهیونیسم سازمان یافته ترین و منسجم ترین قدرت در میان قدرت های جهان محسوب می شود. (با وجود این مطبوعات و اطلاعات داده شده توسط ما) از آنجا که توده ها از نعمت تفکر مستقل بی بهره اند و فاقد قدرت استنباط می باشند، از ما تقلید خواهند کرد و به شیوه ما خواهند اندیشید، زیرا فقط ما هستیم که شیوه های فکری را به آنها می دهیم... (1)»

اهمیت اطلاعات در عصر امروز

بیان و انتقال اطلاعات همواره نقش بسیار بالایی در زندگی انسان ها داشته و در عصر کنونی این نقش بسیار افزون گشته است، به طوری که قرن حاضر را قرن ارتباطات نام نهاده اند. حتی در عالم سیاست و حکم رانی بر ملت ها نیز نقش اطلاعات و ارتباطات بسیار اهمیت دارد. امروزه اشتیاق به در اختیار داشتن و کنترل اطلاعات در میان حکومت ها کمتر از اشتیاق آنها به داشتن ارتش ها نیست و در بعضی موارد بعضی حکومت ها توانسته اند با در اختیار گرفتن رسانه ها بعضاً نیروهای نظامی سایر کشورها را هم به نفع خود مورد استفاده قرار دهند. رسانه امروزه حتی در نحوه اندیشیدن مردم نیز مؤثر واقع شده و علاوه بر اینکه مردم را امر به اندیشیدن در موضوعات خاص می کند در مواردی حتی چگونه اندیشیدن را هم به آنان می آموزاند، چرا که وقتی مقدمات و زمینه های موضوعی در موقعیتی خاص مورد تبلیغ قرار می گیرد مردم چاره ای جز اندیشیدن هدایت شده ندارند. امروزه این نحوه اندیشیدن را تفکر کنترل شده می نامند و از خواص این نوع تفکر می توان به بی ضرر بودن آن حتی در مواقعی که آزادی اندیشه تبلیغ می شود، اشاره کرد.
در میان حکومت ها، امروزه از نظر رسانه و مطبوعات، صهیونیسم سازمان یافته ترین و منسجم ترین قدرت در میان قدرت های جهان محسوب می شود. البته با وجود حکومت های مستقل دیگر نباید در صحت گزاره قبلی شک کرد چرا که از نگاه صهیونیسم جهانی که نوعی حاکمیت جهانی را دنبال می کند هیچ اشکالی ندارد که حکومتهایی دیگر نیز دارای حاکمیت ملی یا دولتهایی با تفکرات ناسیونالیستی باشند، بلکه مهم این است که سیاست های کلی آنان در تضاد با صهیونیسم نباشد. امروزه ابزار قدرت صهیونیسم، پول و تبلیغات است. این مدعی حاکمیت جهانی که ایجاد نوعی دهکده جهانی را تبلیغ می کند به دنبال زمینه سازی برای یک کدخدای واحد هم هست. آنها هیچگاه سرمایه خود را در تشکیل ارتش و سلاح های هسته ای هدر نمی دهند بلکه به گونه ای دیگر به دنبال حکومت بر صاحبان این ارتشها و سلاح های هسته ای هستند و تحقق این هدف با کم هزینه ترین و مؤثرترین راه، فقط و فقط از طریق سرمایه گذاری در تبلیغات و رسانه امکان پذیر می باشد. به همین دلیل بسیاری از سران صهیونیسم به نوعی در ارتباط با رسانه و تبلیغات بوده و هستند. بهترین نمونه آن تئودور هرتزل پدر صهیونیسم، خود روزنامه نگار بود. آنان به خوبی به کارکرد رسانه و تبلیغات واقفند و به خاطر همین هم امروزه بزرگترین خبرگزاری ها، شبکه ها، انتشارات و آنچه در عرصه تبلیغات دخیل است، متعلق به آنان یا تحت نفوذ آنان می باشد. حاکمیت رسانه ای آنان در دنیا عرصه را آنچنان بر افکار منتقد تنگ کرده است که وارد کردن نظرات مخالف و انتقادی در جوامع در بسیاری از کشورها به امری بسیار پر هزینه و حتی پر خطر تبدیل شده است. به گونه ای که برای مثال مرکز پژوهشهای فلسطین و پژوهشکده مسائل فلسطین که در حقیقت دو آکادمی بزرگ هستند و تعدادی از مشهورترین پژوهشگران عرب را در استخدام خود دارند. برای 120 کتاب و جزوه ای که به زبانهای عربی و انگلیسی و... منتشر کرده اند برای عرضه آنها در غرب هیچ کتابفروشی یا مغازه ای را پیدا نکرده اند، حتی کتابخانه های دانشگاه های غرب هم از پذیرفتن کتابهای این دو مرکز امتناع کرده اند. (2)
در پروتکل های دانشوران صهیون در مورد این حربه مؤثر آمده است: امروزه دولتها ابزار بسیار مهمی را در اختیار دارند که در آفریدن حرکتهای فکری و جریانهای ذهنی به کار گرفته می شود، این ابزار همان مطبوعات است. کار مطبوعات که در قبضه ماست این است که نیازهای ضروری و حیاتی ملت را مطرح کند، شکایات و درد دلهای مردم را پخش نماید و با آفریدن عوامل نارضایتی و خشم به آنان دامن بزنند.... (3) باید حکومت های گوییم (غیر یهود) را مجبور کنیم از برنامه های ما که در گسترده ترین سطح طرح ریزی شده و دارد به پایان خود نزدیک می شود، پیروی کنند. راه واداشتن این حکومت ها به تن دادن به خواسته های ما در دست گرفتن افکار عمومی از طریق مطبوعات است. هیچ خبری به جامعه نمی رسد مگر این که ما اجازه داده باشیم، بنابراین، باید خبرگزاری هایی را که خبرهای سراسر جهان را تأمین می کنند در دست بگیریم بدین ترتیب هیچ خبری مگر آنچه ما انتخاب کرده باشیم مخابره نمی شود. (4) 

صهیونیسم و حاکمیت رسانه ای

امروزه می توان گفت آنان تا حدود زیادی به اهداف خود رسیده اند. خبرگزاری رویترز یکی از بزرگترین خبرپراکنی های دنیا متعلق به یهودیان است. بنیانگذار این خبرگذاری جولیوس پاول رویتر متولد 12 ژوئیه 1816 در شهر کاسل آلمان یهودی بوده و تا سال 1844 اسرائیل بییر جوزافات (5) نامیده می شده است. هم اینک مهم ترین و پر تیراژترین مطبوعات ایالات متحده از آن یهود و تحت سیطره صهیونیست هاست. نیویورک تایمز از سال 1896 در سیطره صهیونیست هاست، واشنگتن پست که در سال 1933 توسط یوگن مایر یهودی خریداری شد. همچنین بردیلی نیوز، نیویورک پست، استارلد جدوسان تام سلطه کامل دارند. هفته نامه نیوزویک و مجله هفتگی تایم که به ترتیب 3 میلیون و 4/5 میلیون نسخه تیراژ دارند تحت سیطره کامل یهودیان است. مجله مشهور ریدرزدایجست که امروزه به شانزده زبان در تیراژ صد میلیون نسخه در سراسر جهان منتشر می شود وابسته به یهودیان آمریکاست. در دیگر کشورها هم وضع به همین منوال است. در انگلیس روزنامه تایمز متعلق به رابرت مردوخ یهودی استرالیایی صاحب شرکت نیوزانترنشنال می باشد. وی علاوه بر تایمز و ساندی تایمز صاحب سه مجله دیگر انگلیسی می باشد که عبارتند از Sun، مجله بی پروازی جنسی که هر هفته در بیش از 3/7 میلیون نسخه منتشر می شود، این نشریه افکار فاسد و آزادی جنسی را تبلیغ می کند. نیوز اودی ورد (اخیار جهان) مجله ای بی پروا و ضد اخلاقی که هر هفته حدود 4 میلیون نسخه منتشر می شود. مجله شهر (6) و نشریه ای محلی به نام بیروز.
البته فعالیتهای مردوخ به کشور انگلستان محدود نمی شود او چندین نشریه دیگر در کانادا، استرالیا و آمریکا دارد. نشریه نیویورک پست و مجله استارودی نیوزویک مگزین متعلق به اوست. البته وقتی صهیونیست ها روزنامه تایمز لندن را در اختیار دارند به معنای این است که نه تنها قدرت تأثیرگذاری بر نخبگان سیاست و دین انگلستان دارند بلکه تا حدودی بر اذهان مردم دیگر کشورهای اروپایی و حتی امریکا نیز تسلط دارند. علاوه بر این ها روزنامه دیلی تلگراف و مجله انگلیسی زبان اکونومیست تحت سلطه صهیونیست ها است. صهیونیست ها افزون بر این بر بیش از 50 مجله و نشریه داخلی به طور صریح نامهای یهودی گذاشته اند. مانند مجله جویش (یهودی) کرونیکل، جویش وانگارد، جویش اکو، جویش ژورنال، جویش آبزرور، میدل ایست ریویو، جویش کوارتلی، جویش رکورد، جویش ریویو، جویش تلگراف و جویش تریبون.
در فرانسه با آنکه یهودیان در اقلیت (700 هزار نفر) هستند، امّا در زندگی سیاسی اقتصادی فرانسه نفوذ گسترده ای دارند. نفوذ صهیونیست ها در دو نشریه فیگارو و لوکوتیدین بسیار آشکار است.
همچنین نشریه های لومتن، دوپاری، خانواده، کارگر، فرانس سوار و مجلاتی چون نوول ابزرواتور، لارش و... تحت نفوذ و سلطه صهیونیسم هستند. در سایر کشورها هم وضع بدین منوال است به طور مثال در کشورهای عربی امروزه روزنامه هایی چون الوقایع المصریه، الاهرام، الاخبار، الجمهوریه، حدیقه الاخبار، الرائد، النفیر و... همگی تحت کنترل مستقیم یا غیر مستقیم صهیونیست ها هستند.
امروزه عروسک باربی (9) را همه می شناسند و به شهرت جهانی رسیده است. جالب اینکه این تحفه نیز از تراوشات ذهنی یهودیان صهیونیست سرچشمه می گیرد. حتی تجارت و فروش این عروسک به صورت انحصاری در دست فروشگاه زنجیره ای تویز آر اس (10) قرار دارد که متعلق به یهودیان صهیونیست است. در عرصه های دیگر تبلیغات مانند سینما و تلویزیون وضع از این هم بدتر است. امروزه طلایه داران سینمای جهان هم شرکت های تولیدی و هم بازیگران غالباً تحت کنترل مستقیم صهیونیست ها هستند.
صهیونیست ها تقریباً به طور کامل شرکت های تولید هالیوود را در دست دارند شرکتهایی مثل فاکس قرن بیستم، یونیور سال، گلدن، مترو، برادران وارنر، پارامونت، یونایتد آرتیست، آر. کی. یو و... در تمام محصولات تولیدی این شرکت ها هدف صهیونیست همانطور که در پروتکل های آنان بیان شده است نابودی اخلاق، گسستن خانواده ها، وارد کردن اعتقادات بی پایه و اساس برای سست کردن اعتقادات دینی، از بین بردن میهن پرستی، رواج نوعی بی بند و باری و آنارشیسم اخلاقی و نهایتاً از بین بردن تمام ادیان و ایجاد نوعی تقدس و برگزیدگی برای یهود و نسبت دادن آن به قضا و قدر الهی است. آنان در تمام محصولات رسانه ای غیر یهودیان خصوصاً اعراب را مردمی وحشی، شهوت پرست و نادان نمایش می دهند که البته با پیوستگی ناگسستنی که بین اعراب و اسلام وجود دارد کاملاً واضح است که مقصود آنان از اعراب ضربه زدن به دین اسلام است، چرا که غالباً در کشورهای آمریکایی و اروپایی اعراب نماینده اسلام هستند.
در عرصه تلویزیون و رادیو نیز صهیونیست ها سرمایه گذاری کلانی را برای همراه کردن مردم دنیا انجام داده اند. برای مثال سه شبکه تلویزیونی ای بی سی EBC، سی بی اس CBS، ان بی سی NBC که مشهورترین شبکه های تلویزیونی جهان به شمار می روند، در دست صهیونیست هاست و 250 میلیون آمریکایی و صدها میلیون نفر دیگر در سایر نقاط جهان از کانادا تا اروپا و بسیاری از نقاط جهان برنامه های این شبکه را می بینند و طبیعتاً تحت تأثیر اندیشه های تبلیغی آنها قرار می گیرند.
سیاست صهیونیست ها در مورد ستاره های سینما اینگونه است که وقتی یک فیلم سینمایی یا سریالی طرفدار پیدا کرده و محبوبیت زیادی را بین مردم به دست می آورد، آنان به سوی قهرمانان و ستاره های این فیلم ها رفته و از آنان برای دیدار با اسرائیل و ملاقات با رهبران صهیونیست دعوت می کنند. سپس دستگاه های تبلیغاتی صهیونیست به کار می افتد و از این دیدارها فیلمهایی تهیه کرده در حالی که آن هنرپیشه ها زبان به ستایش از صهیونیست ها گشوده اند و این فیلم ها در سراسر جهان از طریق ماهواره ها پخش می شود. البته ناگفته نماند که با توضیحاتی که قبلاً در مورد تسخیر رسانه ها و شرکتهای فیلم سازی دادیم آنها خوب می دانند که چه کسانی را در جهان ستاره کنند تا در مسیر رسیدن به اهداف شوم خود بتوانند اذهان عمومی را با خود همراه سازند. (7)
 

تبلیغات صهیونیسم برای کودکان

تبلیغات صهیونیست ها در حوزه کودکان و نوجوانان بسیار تأمل برانگیز است. آنها از هیچ توطئه ای برای فروپاشی بنیان خانواده فروگذار نمی کنند آنچه در فیلمهای آنان برای کودکان نمایش داده می شود درای محتوایی جنسی، خشن، وقایع مالیخولیایی یا پرداختن به داستانهایی تخیلی و غیر واقعی است، که نه تنها هیچ تأثیری بر تربیت و پرورش روحیه لطیف و کنجکاو کودکان ندارد،‌ بلکه آنان را یا به بلوغ زودرس می کشاند و یا از آنها افرادی خشک و بی عاطفه می پروراند. آنان هرچه دارند در مسیر آرمانهای توهمی خود هزینه می کنند تا از همان کودکی افسانه قوم برگزیده ی رنج کشیده را در ذهن کودکان فرو کنند. شاید قصه جوجه اردک زشت را شنیده یا خوانده باشید. هانس کریستین اندرسن خالق این اثر که به پاس این اثر ارزشمند! روز تولدش را روز جهانی کودک نام گذاری کرده اند، یک یهودی است و این قصه در اصل به نوعی تراژدی قوم یهود است.
اجمالاً قصه از این قرار است که در میان یک مشت جوجه اردک، یکی زشت است (یعنی یهودی) و از ابتدا به دلیل نژادش در میان دیگران منفور است و کسی او را دوست ندارد و مورد آزار و اذیت قرار می گیرد (یعنی اسطوره یهودی آزاری) به همین دلیل هم منزوی می شود. امّا کم کم که بزرگ می شود به نژاد برتر و برگزیده خود پی می برد و در نهایت به همراه یک دسته قو به سمت افق و دریا و خورشید که سمبل های یهود برای سلطه و بزرگی اسرائیل است پرواز می کند و فقط خدا می داند که از روی این قصه چند نوع و چند طرح چاپ شده است و تازه بعد از چاپ نوبت می رسد به والت دیسنی تا از روی آن کارتون بسازد و بعد هم تقلیدهای مکرر از کارهای والت دیسنی. (8)
برای نمونه به یکی از نقشه های شوم و تخریبی آنان در امر تربیت کودکان و تبلیغات بر روی کودکان اشاره می کنیم. امروزه عروسک باربی (9) را همه می شناسند و به شهرت جهانی رسیده است. جالب اینکه این تحفه نیز از تراوشات ذهنی یهودیان صهیونیست سرچشمه می گیرد. حتی تجارت و فروش این عروسک به صورت انحصاری در دست فروشگاه زنجیره ای تویز آر اس (10) قرار دارد که متعلق به یهودیان صهیونیست است.
بهتر است در مورد این عروسک زیبا اما شیطانی بیشتر بدانیم:
در سال 1959 شرکت متل که توسط زوج هندلر و مت اداره می شد امتیاز عروسک لی لی را که یک عروسک آلمانی و برگرفته از شخصیت، اندام و چهره یک زن خیابانگرد آلمانی به همین اسم بود خریدند. با تغییراتی که در این عروسک داده شد آن را به نژاد آنگلوساکسون (آمریکایی - انگلیسی) تبدیل کردند. عروسک جدید، باربی که برگرفته از اسم باربارا دختر کوچک رئیس شرکت متل بود نام گرفت و در مدت کوتاهی در بازارهای آمریکا توزیع گردید. طراح این عروسک کسی بود که طراحی موشک های اسپارو وهاوک در پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) را برعهده داشت.
جک رایان طراح این عروسک بواسطه تخصص و استعدادش در شناخت فرم و هیکل زنان به استخدام آقای هندلر درآمد. به خاطر فرم طراحی این عروسک که دقیقاً شبیه انسان است، و حتی اندام تناسلی را هم برایش طراحی شده بود، همچنین به واسطه آرایش و ترکیب چهره اش تأثیر خاصی بر دختران داشت. تا آنجا که همه دخترها می خواستند خود را به شکل او درآورند و در سن رشد که احتیاج به تغذیه داشتند برای داشتن کمر باریک و خوش اندام شدن غذا به حد کافی نمی خوردند به همین خاطر دچار سوء تغذیه می شدند. حتی دخترهایی که با باربی بازی می کردند وقتی بزرگ می شدند سعی می کردند در آینده با الگو برداری از آن خود را به شکل آن درآورند در حالی که طراحان این عروسک باربی را متناسب با فرهنگ آمریکایی و نیمه برهنه و آرایش خاص صورت و مو تولید می کردند و این به شدت در تربیت کودکان تأثیر منفی داشت. باربی کاملاً با سیاستهای آمریکا همخوانی داشت و به عنوان یک سرباز ماهر نقش خود را در میان کودکان بازی می کرد.
قبل از حمله نظامی آمریکا به عراق باربی با یونیفرم نظامی عرضه شد که تأثیر زیادی در اذهان عمومی داشت و مقبولیت حمله نظامی آمریکا به عراق را برای عموم ملت آمریکا باعث گردید. باربی بعد از حادثه 11 سپتامبر و برخورد هواپیما با برجهای دوقلو با پوشیدن یونیفرم نظامی به عنوان یک ضد تروریست عرضه شد. البته صهیونیست ها دنیای اسلام را هم از الطاف خود! بی نصیب نگذاشتند و در یکی از طرح های این عروسک، عملیات استشهادی مسلمانان را به سخره گرفتند، به گونه ای که عروسک انتحاری باربی را ساختند که وقتی دکمه آن فشار داده می شد، عروسک شروع به سردادن فریاد الله اکبر می کرد و بعد از آن صدای انفجار و سپس صدای خنده عروسک به گوش می رسید و مطمئناً این نوع بازی در شخصیت آینده کودک و دیدگاه فکری او نسبت به اسلام تأثیر می گذاشت و کمترین تأثیر آن شناساندن اسلام با نماد الله اکبر به عنوان همراه و یکسان بودن آن با خشونت بود. این عروسک آنچنان بر دختران آمریکایی مؤثر بود که حتی بعد از ازدواج سعی می کردند بچه دار نشوند تا اندامشان حفظ شود. طراحان برای از بین بردن این روند تربیتی،‌ عروسک باربی را در سال 1995 با جنینی در شکم عرضه کردند و کاملاً مؤثر واقع شد. البته در سال 1961 دوست پسر باربی هم با نام کن KEN تولید شده بود. بعد از سال 2001 باربی در فیلم های سینمایی و حتی مستهجن شرکت داده شد تا بیش از پیش ساختارهای فکری فطری و سالم کودکان در مورد بعضی مسائل شکسته شود.
امّا به نظر می رسد که قدرت تأثیرگذاری سحرانگیز این عروسک با توجه به تأثیرگذاری آن حتی در بزرگسالان، در نحوه طراحی اندام آن باشد. چرا که اگر باربی به شکل یک انسان واقعی در می آمد دختری می شد با دو متر و پانزده سانتیمتر قد و و با سایز کمر بین 29 تا 33 سانتیمتر با گردنی به اندازه دو برابر گردن یک انسان معمولی و با توجه به آناتومی بدنی نمی توانست راه برود و باید چهار دست و پا راه می رفت. جالب تر اینکه صورت باربی که برای کودکان تولید می شد، ‌مانند عروسک های دیگر صورت یک دختر سه چهارساله نیست بلکه متناسب با یک دختر 20 ساله طراحی شده است. اصولاً ساخت باربی بر اساس نگرش مردان به جنس زن بوده است نه واقعیت و این است راز تأثیر سحرآمیزی که باعث می شد 85 درصد دختران از وزن و ظاهرشان گله مند باشند و خیلی از افرادی که کمبودهای محبتی و عاطفی دارند به سمت این عروسک گرایش پیدا کنند. چرا که باربی بچه نیست بلکه زن است، دختران که سن کودکی را پشت سر گذاشته بودند حتی پسران جوان و بزرگسالان به نگه داشتن باربی علاقه نشان می دادند چرا که باربی 20 ساله می توانست به عنوان مادر، همسر، دوست و... در زندگی آنان حضور داشته باشد. بچه ها به صورت ناخودآگاه هر زنی را که می دیدند با باربی مقایسه می کردند و با این حساب شاید باربی با مسائل زیر بی ارتباط نباشد:
بوجود آمدن عشق های کاذب
آزادی های لجام گسیخته
فرهنگ مصرف گرایی (چرا که باربی دارای وسایل شخصی و لوازم خانه و زندگی هم بود!)
تنوع طلبی جنسی
بلوغ زودرس
تزلزل بنیان خانواده ها
آسیب هایی برای دختران مقلّد آن
غرب گرایی
لذت محوری
زیبایی های دروغین و حذف معنویت از زندگی و... (11)
 
و این نمونه ها و مصداق‌هایی است از تحقق نسبی پروتکلهای دانشوران صهیون که به دنبال به دست گرفتن افکار عمومی و ایجاد وابستگی های کاذب بودند. آری آنها برای گسستن بنیان خانواده ها و گسترش فرهنگ وارداتی که تمام جهان را پوشش دهد و کم کم آن را به سوی دهکده جهانی مورد نظر خودشان سوق دهد از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند دهکده ای که یک کدخدا بر آن حکم براند و همه و همه در خدمت یهود باشند. چرا که آنها عقیده دارند دیگران خلق شده اند تا در خدمت یهود باشند. آنان با حربه تبلیغات در واقع به فرهنگ ها حمله می کنند، آنها را تصرف می کنند و از پای درمی آورند و بعد از تسلیم شدن آن را مُثله می کنند به گونه ای که هر آنچه از آن فرهنگ به کارشان می آید تملک کرده و بقیه را نابود می کنند به خاطر همین هم هست که آنان به صورت دزدان فرهنگی در روز روشن و بدون هیچ نقابی تمدن و فرهنگ دیگران را تصاحب کرده و به اسم خود ثبت می کنند در حالی که صاحب اصلی آن فرهنگ و تمدن، با تمدن خود بیگانه است. همان طور که این مطلب در مورد تصاحب ستاره شش پر اسلامی صدق می کند که در جای خود به آن خواهیم پرداخت.

نمایش پی نوشت ها:
1. پروتکل‌های دانشوران صهیون، پروتکل سیزدهم، ص 319. همانطور که امروزه با وجود سرگرمی های متعدد و بزرگنمایی رشته های خاص ورزشی، بسیاری از جوانان مسلمان آنگونه که تعصب و حساسیت به این رشته ها و بعضاً ستاره های بی هویت ورزشی دارند، نسبت به محاصره قبله اول مسلمین احساس مسئولیت نمی کنند.
2. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، ص 71.
3. پروتکلهای دانشوران صهیون، پروتکل دوم، ص 262.
4. پیشین، پروتکل هفتم، ص 284.
5. Israel Beer Josaphat
6. Magazine city
7. در این مورد شاید چارلی چاپلین مثال مناسبی باشد. چارلز اسپنسر چاپلین یودی زاده فقیری بود که دوران کودکی را در عسرت و تنگدستی گذراند و در نخستین سالهای شکوفایی سینما در آمریکا با تکیه بر خلاقیت و استعداد فردی خود سرانجام به اوج قله شهرت و افتخار رسید. او به عنوان یک هنرمند یهودی در اکثر نقشهای سینمایی آغازین خود تصویری بدیع و جذاب از یک یهودی سرگردان به تماشا گذاشت و این همان الگوی مطلوب سیاستگذاران یهودی هالیوود محسوب می شد. وی که کمدینی خلاق بود به خوبی توانسته بود چهره زشت و نامطلوب یهود را در جهان تلطیف کند. بتدریج چارلی چاپلین به محبوب ترین هنرمند تاریخ سینما بدل شد و تهیه کنندگی آثارش را برعهده گرفت. اکنون این مجال برایش پدید آمده بود تا پس از سالهای متمادی به دل مشغولیهای خویش بپردازد و فارغ از نظام مافیایی حاکم بر هالیوود حرف دل خود را به زبان تصویر بیان کند. ولی لابی صهیونیستی در هالیوود این روال را نمی پسندید و از همین جا بود که دشمنیها آغاز شد. چارلی چاپلین هنرمند محبوب مردم که پیش از این در اکثر آثار خود به عنوان یک فقیر خانه به دوش تمثیلی از مظلومیت جهانی یهودیان بود، اکنون از قالب یهودی سرگردان بیرون آمده و در نقشهای متفاوت همچون انسان ماشینی، ثروتمندی عیّاش یا دیکتاتوری زورگو، نظام ارزشی غرب را به سخره گفت. لذا ماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود به جرم کمونیست بودن برای همیشه از عرصه بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین به اروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود بازگشت او به آمریکا ممنوع اعلام شد! به این شکل پرونده هنری مشهورترین بازیگر یهودی تاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بین الملل برای همیشه بسته شد. سلطه رسانه ای صهیونیسم در آمریکا، زهرا سماواتی، به نقل از مجید شاه حسینی، مقاله سینما و صهیونیسم، مجله زن روز، ش 1839، 14 اسفند 1380.
8. برای اطلاعات بیشتر در زمینه صهیونیسم و رسانه رجوع کنید به علی جدید بناب، عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، فصل سوم و زهرا سماواتی، سلطه صهیونیسم بر رسانه های آمریکا و حسین سرو قامت، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری.
9. Barbie Dall.
10. Toys RS.
11. برای اطلاعات بیشتر ر.ک کتاب باربی دختر شیطان، سید علیرضا نژاد اکبر،‌ انتشارات منتظران ظهور، چاپ دوم 1386 و پژوهشی در عروسک آمریکایی باربی، اکبر مظفری، قم، انتشارات فرهنگ اهل بیت، چاپ چهارم.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.