نویسنده: سلمان قاسمی




 
«امروز همه دنیای اسلام باید قضیه ی فلسطین را قضیه ی اصلی خود بدانند، این کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی می گشاید.» (1)
مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی

سد پولادین

یهودیت جهانی در ایران خصوصاً زمان حاکمیت پهلوی با موانعی جدی و سازش ناپذیر روبرو بود. موانعی که صهیونیسم در هیچ جای عالم تجربه مواجهه با آن را نداشت. آنها اگرچه از جنس عالمان منسوب به دین بودند اما هیچ شباهتی به عالمانی که آنها را با پاره های نقره بتوان فریفت تا مسیحشان را بفروشند نداشتند. (2) در ایران روحانیت بیدار و عالمان روشن بینی بودند که به واقع دشمن اصلی را از ورای چهره های متعدد شناسایی کرده و آن را در رسیدن به اهداف شوم خود ناکام گذاشتند. در این اوراق پایانی، به عنوان حسن ختام این نوشتار اشاره ای گذرا داریم بر اندیشه های متعالی خمینی کبیر رضوان الله تعالی علیه و مواضع حیرت انگیز و روشنگرانه اش در برابر صهیونیسم جهانی.
او که به راستی با قدم گذاشتن به عالم سیاست شرق را متحیّر ساخت، غرب را به لرزه درآورد، عرب را در تنگنا افکند و خود مسئله روز جهان شد (3). نبرد او را با صهیونیسم جهانی به حق می توان "حماسه خمینی" ره در جبهه مبارزه با سامریان زمان نام گذاری کرد. سامریانی که به جای گوساله طلایی، سرزمینی را غصب کرده و آن را بت خویش قرار دادند و به پای آن سنگدلانه هزاران هزار انسان بی گناه را اعم از مرد و زن و کودک قربانی کرده و می کنند. اما خمینی کبیر این بت را شکست و نام خود را در زمره بت شکنان تاریخ ثبت نمود و در جبهه مبارزه با غضب شدگان درگاه خداوندی (4) نقطه عطفی نهاد که در تاریخ ثبت شد. امام خمینی ره علاوه بر اینکه خود، فقیهی ژرف اندیش و عارفی روشن ضمیر بود، در میدان سیاست هم بینشی عمیق و نگاهی دقیق داشت. ایشان با اینکه در دوران مبارزه، سنگر درس و بحث را ترک نکرد امّا دشمنان حقیقی را کاملاً زیر نظر داشت. بسیاری در بیان و قلم، امام را فقط پرچمدار مبارزه با حکومت منحوس پهلوی می دانند امّا آنان چقدر ساده اندیشند و چه جفایی به این شخصیت بی نظیر کرده اند.
این امام است که مفهوم کلام خدا را درک کرده است آنجا که می فرماید:
لَتَجِدَنَّ أشَدَّ الناسِ عَداوهً لِلذینَ امنوا الیَهودَ و الذین أشرکوا... (5)
و با اعتقاد به همین کلام مقدس و اعجاز روشنگرانه اش از پس قرن ها غفلت و فراموشی مسلمانان، در همان لحظه های نخستین علنی شدن قیام خویش، در سال 1341 شمسی طی یک سخنرانی پر شور می فرمایند:
حالا که خطر وارد شده است و آن خطر یهود است... (6)
حضرت امام با دشمن شناسی الهی خویش، دشمن اصلی را نشان می دهد و خواستار مبارزه با آن می شود:
این جانب، حسب وظیفه شرعی، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم. قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست. (7) خطر اسرائیل و عمّال آن را به مردم تذکر بدهید، در نوحه های سینه زنی، مصیبتهای وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت (را) یادآور شوید. (8)

سیر مبارزاتی امام ره

اما سیر اجمالی مواضع امام در مورد اقدامات صهیونیسم را می توان بدین گونه بیان کرد:
اولین موضع رسمی امام، مقارن با آغاز مبارزات سیاسی وی با رژیم پهلوی در ارتباط با عدم همسویی این رژیم با تحریم نفتی اسرائیل و عدم قطع روابط دیپلماتیک با کشور اسرائیل بود.
امام در مصاحبه ای اینچنین فرموده اند:
"یکی از جهاتی که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائیل است... او نفت مسلمین را غصب کرده و به اسرائیل داده است. این خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است." (9)
از سال 41 شمسی و در پیام مشهور امام، به مناسبت نوروز 42 به کشته شدن مسلمانان و روحانیت به دست دولت، برای حفظ منافع اسرائیل اشاره شده است. پس از آن امام به مناسبت وقایع مختلف در داخل و خارج از ایران این مقوله را به طور جدی طرح کرده اند. از جمله در پیام امام درباره ی لایحه انجمن های ایالاتی و ولایتی از سلطه صهیونیست ها بر منافع و تأسیسات ایران،‌ انتقاد شدیدی به عمل آمده است. در همین سال در پاسخ به اصناف شهرستان قم در خصوص مصوبه دولت عَلَم برای روابط اقتصادی با اسرائیل، آن را خطری بزرگ برای اسلام و استقلال کشور دانسته اند. در سال 42 در پاسخ به نامه ی علمای یزد خطر اسرائیل را بسیار جدی دانسته و همه را به اعتراض علیه اسرائیل و دولت پهلوی، فراخوانده اند.
یکی از محکم ترین و تندترین موضع گیرهای سیاسی امام در برابر اسرائیل سخنرانی مشهور ایشان در مسجد اعظم، پس از آزادی از زندان بود:
"ای ملت، دین ما اقتضا می کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم، قرآن ما اقتضا می کند که در مقابل صف مسلمین با دشمن اسلام هم پیمان نشویم. ملت ما با هم پیمانی شاه با اسرائیل مخالف است." (10)
با کشتار خونین مدرسه فیضیه، امام با سخنرانی تاریخی خود، مبارزه با اسرائیل را هم چنان در محور مبارزات خود قرار دادند. (11) در پیام ماه محرم سال 1343 شمسی، امام رابطه با اسرائیل را ننگ بزرگ شمرده و خواستار وحدت مسلمین برای مقابله با اسرائیل شدند. (12)
در 1347/6/6 امام در پاسخ به نامه گروهی از فدائیان و جوانان مبارز فلسطین، ضمن اعلام وجوب و ضرورت مبارزه با اسرائیل، مجوز استفاده از مصرف زکات و سایر صدقات را برای رفع خطر اسرائیل در کمک به مدافعین و مبارزین را صادر کردند. (13) صهیونیست ها در 18 اوت 1969، مسجدالاقصی را به آتش کشیدند. امام ضمن محکوم کردن صهیونیست ها، درباره ی تجدید بنای مسجد الاقصی اعلام کردند تا زمانی که فلسطین آزاد نشده، مسلمانان آن را تجدید بنا نکنند تا جنایات صهیونیست ها در مقابل چشمان مسلمانان مجسم بماند.
در طول دهه ی پنجاه شمسی و تا تحولات انقلاب اسلامی، امام همچنان در اعلامیه های مختلف و در پاسخ به نامه های مردم، دانش جویان و علما، با واجب کردن جهان بر تمام مسلمین برای آزادسازی فلسطین و حمایت از گروه های مبارز فلسطینی، این امر را در اذهان و افکار عمومی مسلمانان زنده نگه داشت.
اوج صهیونیزم ستیزی امام و حمایتشان از مردم فلسطین در تعیین روز قدس با عنوان روز جهانی مبارزه با مستکبرین، ظالمین و صهیونیسم بود. اما در حرکتی ابتکاری و سمبولیک آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را روز قدس نامیدند و در بخش هایی از پیامشان فرمودند:
"روز قدس یک روز جهانی است. روزی نیست که اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است... تمام ملت ها قیام کنند و این جرثومه فساد را به زباله دان ها بریزند... روزی است که باید همت کنید که قدس را نجات دهیم... روز قدس روز اسلام است، روزی است که باید اسلام را احیا کنیم و قوانین اسلامی باید در ممالک اسلامی اجرا بشوند... روز قدس روز جدایی حق از باطل است." (14)

شاه یهودی مسلک

آری، در روزگاری که بسیاری از باصطلاح روشنفکران، اسلام شناسان و میهن دوستان نه تنها خطری را برای اسلام و ایران حس نمی کنند، بلکه مشغول دعواهای سیاسی هستند و عالم نمایان بی تقوا، و وعاظ السلاطین، شاه را سایه خدا می نامند،‌ امام رضوان الله تعالی علیه، نوک پیکان حمله اش را شخص شاه قرار می دهد و می فرماید:
"امروز به من اطلاع دادند که بعضی اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند: شما به سه چیز کار نداشته باشید، دیگر هر چیز می خواهید بگویید. یکی شاه را کار نداشته باشید، یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می خواهید بگویید. خوب! اگر این سه تا امر را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟ ما هر چه گرفتاری داریم، از این سه تاست، تمام گرفتاریهای ما. اسرائیل مملکت را به باد می دهد. اسرائیل سلطنت را می برد، عمال اسرائیلی، آقا!‌ اسرائیل دوست اعلی حضرت است؟ یک چیزهایی یک حقایقی در کار است...؟ می گویند از شاه و اسرائیل حرف نزنید. رابطه بین شاه و اسرائیل چیست؟ شاید به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی باشد، این که ادعای اسلام می کند و می گوید من مسلمانم و برحسب ظواهر هم مسلمان است، شاید سرّی در کار باشد." (15)
در این میان شاگردان و ارادتمندان حضرت روح الله هم ساکت ننشستند و در کلام روشنگرانه شان روح بیداری و آزادگی را در کالبد غفلت زدگان می دمیدند، در این میان فیلسوف و متفکر بزرگ اسلام، حضرت علامه شهید، مرتضی مطهری رحمه الله علیه اینگونه نسبت به خطر صهیونیسم هشدار می دهد:
اگر پیغمبر اسلام زنده بود، امروز چه می کرد؟ درباره چه مسئله ای می اندیشید؟ والله و بالله قسم می خورم که پیغمبر اکرم، در قبر مقدسش، امروز از یهود می لرزد. این، یک مسئله دو دو تا چهار تا است. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم، و الله مرتکب گناه شده ام. و هر خطیب و واعظی نگوید، مرتکب گناه شده است. (16)
همچنین ایشان به عنوان اسلام شناسی زمان شناس با الهام گیری از واقعه عظیم و پر برکت کربلا همه را به صف مبارزه با صهیونیسم دعوت می کنند و این حماسه ها را در حالی می آفریند که حتی شاه مملکت چون برده ای در خدمت صهیونیسم قرار گرفته و صهیونیسم در کشور دارای نفوذی وسیع و تأثیرگذار است، اما این استاد بی بدیل آنچنان که شایسته یک متفکر آگاه و بیدار است چون دیدبانی دقیق با رصد کردن دشمن حقیقی بر خفتگان بی خبر می تازد و با فریادهای رعد آسای خود خفقان سیاه حکومت پهلوی را می شکند و به آنانی که اسلام را فقط به گریه ها و نعره ها بر روضه های تحریف شده می شناختند اسلامی پویا، زنده و ظلم ستیز و نه ظلم گریز معرفی می کند:
و الله قضیه ای که دل پیامبر اکرم را خون کرده است، این قضیه (اشغال فلسطین) است. داستانی که دل حسین ابن علی را خون کرده است، این قضیه است. اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت: برای من عزاداری کنید، می گفت چه شعاری بدهید؟ آیا می گفت: بخوانید نوجوان اکبر من، یا می گفت: بگویید زینب مضطرم، الوداع؟! چیزهایی که من (امام حسین) در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرف ها نگفتم؟! اگر حسین بن علی بود، می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مرد. شمر امروز را بشناس. (17)
از آنجایی که صورت کریه صهیونیسم برای آگاهان آشکار شده بود، حضرت امام به عنوان یک سیاستمدار آگاه با بررسی تمام جوانب امر، پرده از اهداف دین ستیزانه و نابودگرانه صهیونیسم برمی دارد. در اندیشه امام، صهیونیسم، حرکتی است علیه اسلام و مسلمین. تلاش فکری ایشان این بود که این بحران را از یک مقوله عربی، به مقوله ای اسلامی تغییر بیابد. (18) شکی نیست که چنین تلاشی ناشی از اندیشه وحدت اسلامی امام بود و منجر به تحقق عملی آن می گردید. از منظر سیاسی و نظامی نیز چنین نگرشی موجب قرار دادن یک میلیارد مسلمان به جای صد میلیون عرب در مقابل اسرائیل بود. امام، اسلام ستیزی صهیونیزم را بارزترین ویژگی این حرکت، تحت حمایت قدرت های استعماری می دانست. صهیونیزم از دیدگاه ایشان پدیده ای سیاسی، استعماری، غیر مذهبی و جدا از جامعه یهود است. (19) امام مخالفت خود با اسرائیل و صهیونیزم را از مخالفت با دین یهود و یهودیان جدا دانسته حتی احترام به مذاهب دیگر را گوشزد می کند. (20)
اما صهیونیزم را مولود و ساخته استعمار و استکباری می داند که تحت حمایت مستمر در آمریکا قرار دارد. ایشان با اشاره به پیوند صهیونیست ها با بزرگ ترین سرمایه ها و سرمایه داران غرب به ویژه آمریکا، خاستگاه و علت پیدایش اسرائیل را این چنین بیان می کنند:
"اسرائیل با تبانی و هم فکری دولت های استعماری غرب و شرق زاییده شد و برای سرکوب و استعمار ملل اسلامی به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمایت و پشتیبانی می شود. انگلیس و آمریکا با تقویت نظامی و سیاسی و با گذاشتن اسلحه های مرگبار در اختیار اسرائیل آن را به تجاوزات پی در پی علیه اعراب و مسلمین برمی انگیزانند." (21)
از دیگر ویژگی های صهیونیزم که در آثار و سخنرانی های امام تأکید زیادی بر آن شده، ایدئولوژی از نیل تا فرات است. ایشان، بر این باور بودند که با اشغال فلسطین، لبنان، جولان و عقد قراردادهای صلح و سازش، تجاوزات صهیونیست ها، خاتمه نخواهد یافت، بلکه آنها به منظور تحقق اسرائیل بزرگ گام برمی دارند و خطرشان متوجه همه خاورمیانه و سرزمین های اسلامی است. امام ضمن هشدار، به دول عربی منطقه به منظور محو اسرائیل از جغرافیای سیاسی، به تجهیز و قیام علیه اسرائیل توصیه نمودند. (22)
در همین زمینه، ایشان با تذکر بازی های سیاسی آمریکا و اسرائیل در قال صلح طلبی، آن را یافتن فرصت زمانی برای برداشتن قدم بعدی به منظور تحقق مقصد شوم صهیونیسم یعنی حکومت بر بلاد مسلمین از نیل تا فرات دانستند (23) و این حرکت اسرائیل را همانند حرکت آرام یک افعی خزنده ی خطرناک، تهدید بزرگ برای تصاحب و غارت منطقه ذکر کرده اند. (24)
به طور کلی، از دیدگاه امام، صهیونیسم یعنی اسلام ستیزی، مذهب ستیزی، توسعه طلبی، مولود استکبار، جرثومه فساد، ابزار سیاسی برای یغمای سرزمین های زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی، که در قالب نقشه ی شوم از نیل تا فرات به دنبال دست یافتن به دکترین استعماری خویش اند.
به طور کلی می توان گفت که از دیدگاه سیاسی امام خمینی (ره)، اگر تأسیس حکومت اسلامی، اولویت اول برای ایشان در ایران بود، در خارج از کشور، آزادی بیت المقدس و سرزمین فلسطین، مهم ترین دغدغه ی فکری و عمل سیاسی ایشان را تشکیل می داد.
یکی از اختلافات اساسی امام با رژیم پهلوی، درباره ی نفوذ صهیونیزم در ایران و حضور عناصر اسرائیلی در مناصب دولت پهلوی بود.
به عبارت دیگر، می توان در اندیشه انقلابی و آزادی بخش امام، آزادی ملت ایران و فلسطین را دو ضرورت عینی و اساسی دانست که بسیاری از آثار کتبی و شفاهی و مبارزات سیاسی ایشان، مبین این امر است. امام ره با همین طرز فکر به همه جانبه نگری انقلابی خود هر دو جبهه ایران و فلسطین را مد نظر داشته و برای تحقق اهداف انقلابی خود تلاش می کردند به همین خاطر است که با دیدن روابط حکومت ایران و اسرائیل خطر این رابطه را متذکر می شوند:
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد، اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند. اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد، اسرائیل به دست عمّال سیاه مدرسه (فیضیه) را کوبید، ما را می کوبند، شما ملت را می کوبند، می خواهند اقتصاد شما را قبضه کنند، می خواهند زراعت و تجارت شما را از بین ببرند، می خواهند در این مملکت دارای ثروتی باشند، ثروتها را تصاحب کند، به دست عمّال خود این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، سدها را بشکنند. قرآن، سد راه است باید شکسته شود، روحانیت سد راه است، باید شکسته شود، مدرسه فیضیه سد راه است باید خراب شود، طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه شوند، باید از پشت بامها بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود. برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ما به تبعیت اسرائیل، ما را اهانت می کند. (25)
امام (ره) با آگاهی از گروه های فشار در دربار و طرحها و برنامه های استعماری که به دست یهودیان تدوین می شد، آنها را برخلاف مصالح کشور معرفی می کند:
این اصطلاحات ادعایی (انقلاب شاه) به نفع بازرگانی آمریکا و اسرائیل در ایران بود. (26) ما با کجای تمدن مخالفت داریم؟ ما با فسادها مخالفت داریم. ما می گوییم که برنامه های اصلاحی شما را اسرائیل برایتان درست می کند. شما وقتی می خواهید برنامه ای هم درست کنید، دستتان را پیش اسرائیل دراز می کنید. شما کارشناس نظامی از اسرائیل به این مملکت می آورید. (27)

هشدار حضرت امام درباره سیطره صهیونیسم جهانی

حضرت امام، نه تنها یهود بلکه دشمن اصلی را صهیونیسم جهانی و خطر اصلی را سیطره جهانی یهود می داند،‌ و تسلط صهیونیسم بر آمریکا یکی از دلایلی بود که امام (ره) آن را شیطان بزرگ (28) نامید. اگر چه که با پیروزی انقلاب اسلامی دست ناپاک صهیونیسم از کشور قطع شد، امّا حضرت امام باز هم از خطرات این دشمن بزرگ و گسترش آن بین مسلمانان هشدار دادند:
من همان گونه که بارها در سالهای گذشته قبل و بعد از انقلاب هشدار داده ام، مجدداً خطر فراگیری غده چرکین و سرطانی صهیونیسم را در کالبد کشورهای اسلامی گوشزد می کنم و حمایت بی دریغ خود و ملت و دولت و مسؤولین ایران را از تمام مبارزات اسلامی ملتها و جوانان غیور مسلمان در راه آزادی قدس اعلام می نمایم.
و با همین دیدگاه برای زنده نگه داشتن یاد مردم مظلوم کشور فلسطین آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را به عنوان روز جهانی قدس مشخص فرمودند تا ظلم ستیزی این انقلاب شکوهمند تا در عرصه عمل بیش از پیش ثابت کرده باشند.
حضرت امام در نوع و شیوه مبارزه با صهیونیسم تفکری انقلابی را مد نظر دارد و عقیده دارند که دولت ها و گروه های فلسطینی برای احقاق حقوق فلسطینان نباید به چانه زنی دیپلماتیک دست بزنند. و تنها با جهاد و مبارزه مسلحانه می توان اسرائیل را از بین برد، اسرائیل چون غده ای سرطانی است که تنها راه درمان آن جراحی عمیق و کندن و قلع نمودن آن است.
ایشان کسانی را که به دنبال اتخاذ روش های سیاسی برای حل مسأله فلسطین هستند ملامت کرده و اظهار می دارند: "من به سران فلسطینی نصیحت می کنم که دست از رفت و آمدهای خودشان برداشته و با اتکا به خداوند متعال و مردم فلسطین و اسلحه خویش تا حد مرگ با اسرائیل بستیزند، چرا که این رفت و آمدها موجب می شود که ملت های مبارز شما دلسرد شوند. شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما می خورند و نه غرب. با ایمان به خدا و تکیه بر سلاح های خویش تا حصول خواسته های مشروع خویش دست از مبارزه برندارید." (29)
امام درد اصلی مسلمین را تفرقه می دانند، تا جایی که بیان می کنند که این ضعف موجب زبونی آنها در مقابل اسرائیل شده است در حالی که اگر مسلمانان متحد بودند، اگر هر کدام یک سطل آب می ریخت، اسرائیل را سیل می برد. (30)
یکی از شیوه هایی که امام برای مهار و مقابله با اسرائیل طرح کردند، ضرورت امتناع از صدور نفت دول نفت خیز اسلامی به اسرائیل و حامیان آنها بود و نسبت به این امر که دولت های ممالک اسلامی باید از نفت و سایر امکانات همچون حربه ای علیه اسرائیل و استعمارگران بهره برداری کنند، تأکید داشتند. (31) شایان توجه به اینکه امام زمانی چنین شیوه ای را طرح کردند که هنوز کشورهای صنعتی، بحث انرژی های جایگزین نفت و تعبیه ذخائر استراتژیک را مطرح نکرده بودند. امام مشکل اصلی مسلمین را که موجب سایر گرفتاری ها و مصائب شده بود، حکومت های سرسپرده به ابرقدرت های می دانستند و معتقد بودند که راه حل آن هم به دست ملت هاست. (32)
امام در خصوص نقش سازمان های بین المللی اظهار داشته اند:
"مسلمانان ننشینند که سازمان های بین المللی برای آنها کاری بکنند، ملت ها خودشان قیام کنند و حکومت های خودشان را وادار کنند که در مقابل اسرائیل بایستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن." (33)
امام رمز پیروزی را شهادت دانسته اند و از آن به یک رمز قرآنی که بدون توجه به حیات مادی، دنیایی و حیوانی موجب توفیق و پیشبرد آمال ملت هاست، یاد می کنند و به ملت ها یادآوری می کنند که این رمز را باید بفهمند. (34) امام با یاد کردن از انتفاضه فلسطین و حرکت اسلامی و مردمی فلسطین، با عنوان شجره مبارکه و کوکب دریه، این شیوه را کارآمدترین استراتژی برای نابودی صهیونیست ها دانسته، و بر استمرار آن و عدم توقف قیام تأکید داشتند. (35)

پی نوشت ها :

1. به نقل از سقوط اسرائیل ص 13، مهدی حمد الفتلاوی، ترجمه محمد باقر ذوالقدر.
2. یهودای استخریوطی که از شاگردان مسیح بود با گرفتن پاره هایی از نقره حضرت مسیح را به یهودیان معرفی کرد و باعث به صلیب کشیدن وی شد البته بنابر اعتقاد مسیحیان که این واقعه در عهد جدید، انجیل متی باب 26، جمله های 14-15 و جمله های 47-49 مذکور است.
3. "ان الخمینی حیر الشرق و ازعج الغرب و احرج العرب و شغل العالم" این توصیفی بود که مطبوعات کشورهای عربی در زمان پیروزی انقلاب از امام داشتند.
4. در روایات داریم که مراد از «مغضوب علیهم» یهود است. حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 4525.
5. مسلماً یهودیان و مشرکان را از همه مردم در عداوت با مؤمنان سخت تر خواهی یافت؛ مائده، بخشی از آیه 82 جالب آنکه مشرکان در این آیه عطف بر یهود شده اند و چه زیبا با وقایع گذشته و حتی امروز همخوانی دارد. چرا که در زمان پیامبر یهودیان با تحریک کردن و تجهیز مشرکان چه جنگ هایی را که به مسلمانان تحمیل نکردند و امروز هم که قضیه کاملاً واضح است و تمام مصیبت هایی که بر بشریت وارد می شود یا خود یهودیان پشت آن هستند یا با تحریک کردن دیگران و مدیریت در سایه، آن را کنترل می کنند.
6. صحیفه نور، ج 1، ص 14 لازم به ذکر است سالها قبل روحانیت متعهد و بیدار در سال 1933 میلادی (1312 هجری شمسی) که استعمار انگلیس با حمایت از صهیونیست ها و سرکوب مسلمانان زمین های آنها را از دستشان خارج و به یهودیان مهاجر واگذار کرد حضرت آیت الله حائری رضوان الله تعالی علیه مؤسس حوزه ی علمیه قم طی ارسال نامه ای به رضا شاه و با شرط انتظار آن در جراید به مسئله اشغال فلسطین اعتراض فرمودند. این شجاعت در زمانی بود که اختناق رضاخانی حاکم بود. البته رضاشاه هم با بی پاسخ گذاشتن این نامه و مخالفت با آن سرسپردگی خود را به انگلیس ثابت کرد.
7. پیشین، ج 1، ص 34.
8. پیشین، ج 1، ص 52.
9. پیشین، ج 4، مصاحبه مورخ 1357/9/16.
10. پیشین، ج 1، ص 77، 1343/2/25.
11. پیشین، ج 1، ص 157 و 154، مورخ 1343/3/13..
12. پیشین، ج 1، ص 137.
13. پیشین، ج 1، ص 134.
14. پیشین، ج 10، ص 113 و 119.
15. پیشین، ج 1، ص 56.
16. پژوهه صهیونیت، ص 382، به نقل از حماسه حسینی، ج 2، ص 164، سال 1349 شمسی.
17. پیشین، ص 168.
18. پیشین، ج 17، ص 29، 61/6/29.
19. پیشین، ج 6، ص 164، 58/2/24.
20. پیشین، ج 4، ص 219، 57/10/24.
21. پیشین، ج 1، ص 186، 51/4/22.
22. پیشین، ج 19، ص 7 و 6.
23. پیشین، ج 19، ص 7.
24. پیشین، ج 18، ص 12.
25. پیشین، ج 1، ص 54.
26. پژوهه صهیونیت، ص 392، به نقل از راه امام، کلام امام، مصاحبه با روزنامه السفیر 1 بهمن 1357.
27. صحیفه نور، ج 1، ص 77.
28. پیشین، ج 2، ص 115.
29. پیشین، ج 16، ص 228، 61/4/25.
30. پیشین، ج 8، ص 235، 58/5/25.
31. پیشین، ج 16، ص 197، 61/3/24.
32. پیشین، ج 12، ص 278، 59/3/24.
33. پیشین، ج 15، ص 262، 60/2/25.
34. پیشین، ج 5، ص 262.
35. پیشین، ج 20، ص 179، 66/11/21.

منبع: قاسمی، سلمان، (زمستان 1389)، ردپای سامری، اصفهان، کیاراد، اول.