نویسنده: سید جواد حسنی*




 

4.تحلیل روایات باب تنبیه و نتیجه گیری

با مراجعه به روایات باب تنبیه، روشن می شود که اولاً روایات این باب بسیار است. مرحوم کلینی در کافی بابی تحت عنوان «تأدیب الولد» گشوده و در آن روایات فراوانی آورده است. همچنین مرحوم صدوق بابی با همین عنوان در من لا یحضره الفقیه (46) آورده و در آن، روایات متعددی در تأیید موضوع ذکر کرده است. مرحوم مجلسی نیز در روضة المتقین (47) برخی از این روایات را «صحیحه» دانسته و برخی را «موثقة کالصحیح».
آیت الله خوئی در تکملة المنهاج (48)، از مجموع روایات مذکور (روایات1، 2 ،5، 7، 12 ) برخی را «معتبره» و حتی برخی را «صحیحه» شمرده اند. ایشان در مسئله ی 285 می فرمایند: لا بأس یضرب الصبی تأدیباً خمسةً او ستةً مع رفق تدلُّ علی ذلک معتبرة حمّاد ابن عثمان (روایت2) و معتبرة سکونی (روایت 6) و معتبرة غیاث ابن ابراهیم (روایت5)».
این مطلب بیانگر محکم بودن اسناد روایات این باب و دلالت آنها بر جوار تأدیب و تنبیه کودک با رعایت شرایط رفق و موقعیت کودک است.
وانگهی از برخی روایات مزبور (روایات 5، 6 ،8، 9، 12) ضمن تشویق و تحریک والدین به مراقبت از کودکان، به طور غیرمستقیم جواز تأدیب و تنبیه کودک نیز استفاده می شود. همچنین مؤیدی قوی در موضوع مورد بحث می باشند که با مراجعه به روایات مذکور و با اندک دقت و تأمل در آنها این مطلب به دست می آید.
از مجموع روایات و اخبار مستفیض در باب تأدیب و تنبیه کودک، بر می آید که روش های اصلی و اولیه در تربیت کودکان و متربیان همان شیوه های مطلوب و انسانی است؛ مثل محبت، گذشت، اکرام و تشویق. به کارگیری روش تنبیه در مواردی جایز است که منصوص باشد و از راه محبت و رحمت نتوان به هدف اصلی، که همان اصلاح رفتار و تربیت کودک است، رسید.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: من لم یصلحه حسن المدارة یصلحه حسن المکافاة (49)؛ «هر که با خوش رفتاری و برخوردهای مطلوب اصلاح نگردد، با خوب کیفر دادن اصلاح می شود».
همچنین می فرمایند: استصلاح الاخیار باکرامهم و الاشرار بتأدیبهم (50)؛ «راه اصلاح خوبان به اکرام و بزرگ داشت آنها، و اصلاح افراد شرور به تنبیه و عقاب آنهاست».
بنابراین، می توان گفت تنبیه اثر اصلاحی و تربیتی دارد و اگر هم در تمام موارد اثر مطلوب نداشته باشد، دست کم، عامل بازدارنده خواهد بود. پس در مرحله ی اول، باید از روش محبت، رفق و مدارا استفاده کرد و اگر این روش اصلاحگر نبود، روش تأدیب و تنبیه به مثابه ی آخرین راه حل برای اصلاح رفتار متربی، مؤثر خواهد افتاد و اگر در برخی موارد، این روش نیز در اصلاح وتربیت مؤثر نباشد، دست کم فرد خاطی را از ارتکاب مجدد وتکرار خطا باز خواهد داشت. همین اثر و منع، خود هدفی جزئی و رفتاریِ مطلوب است.

د)تأدیب و تنبیه کودک از نظر فقیهان

بی گمان تأدیب و تنبیه کودک در موارد منصوص و در جایگاه آخرین راه حل و روش درمان و روش ثانوی در اصلاح رفتار، به اتفاق و اجماع فقیهان شیعه و حتی علمای عامه جایز است(51)؛ زیرا این روش در جهت اصلاح و سعادت کودک و رشد اخلاقی و تربیتی اوست. همچنین در حفظ کودک از مفاسد اخلاقی و انحرافات رفتاری مؤثر می باشد. این عمل حتی گاهی ممکن است مستحب و در بعضی از اوقات، حتی واجب باشد و این به دلیل سیره ی مستمر فقهاست که روایات واخبار مستفیض نیز در این باب وارد شده است. حتی برخی از بزرگان در کتب روایی بابی تحت عنوان «باب تأدیب ولد» گشوده اند که در اصل و جواز استفاده از این روش، اختلافی نیست و اگر بحثی هست، در کمیت و کیفیت تأدیب است.
محقق کرکی در جامع المقاصد، در شرح قول مرحوم علامه ادعا می کند: امّا انّ له الضَّرب المعتاد فلا بحث فیه.(52) مرحوم عاملی در مفتاح الکرامه می گوید: و للمعلّم ضرب الصّبیان للتأدیب... اما انّ له الضّرب المعتاد فلا بحث فیه کما فی الجامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبّی ذا عقل و تمیز کما نبّه علیه فی التّذکرة و التحریر و الحواشی لأنّه یأخذ و نه مسلّماً... .(53)
همچنین شیخ درنهایه می فرماید: و الصَّبی و المملوک اذا اخطاء أدّبا بخمس ضربات الی ستٍّ و لا یزاد علی ذلک وهکذا فی المبسوط .(54)
قال المحقق (رحمه الله) فی الشرایع: یکره ان یزاد فی تأدیب الصَّبِّی علی عشرة اسواط و کذا المملوک.(55)
صاحب جواهر الکلام نیز آورده است: انّه یکره ان یزاد فی تأدیب الصّبی علی عشرة اسواط و کذا المملوک لدلالة معتبرة حمّادبن عثمان و معتبرة السکونی و خبر زرارة بن اعین و مرسلة الصدوق.(56) مجموع این روایات برای تأدیب بیش از ده ضربه را اثبات نمی کند؛ آن هم در صورتی که تأدیب به مصلحت کودک باشد واز سر غضب و انتقام جویی صورت نگیرد.
حضرت امام خمینی(رحمه الله) در تحریر الوسیله می فرمایند: انّه یکره ان یزاد فی تأدیب الصبی علی عشرة اسواط و الظَّاهر انّ تأدیبه بحسب نظر المؤدّب و الولی، فربّما تقتضی المصلحة اقل و ربُّما تقتضی الاکثر و لا یجوز التجاوز... بل لا التجاوز عن تعزیر البالغ بل الاحوط دون تعزیره واحوط منه الاکتفاء بستة او خمس.(57)
حضرت آیت الله خوئی (رحمه الله) در تکملة المنهاج ( مسئله ی 285) آورده است: لا بأس بضرب الصبّی تأدیباً خمسة او ستة مع رفق.(58)
در مسئله ی 2819 رساله ی عملیه نیز فرموده است: «ولیّ طفل و معلم با اذن ولیّ به قدری که او ادب شود، می تواند کودک را بزند».(59)
حضرت آیت الله گلپایگانی (رحمه الله) در مجمع المسائل درباره ی تأدیب شاگرد به وسیله ی معلم می فرماید: «جواز کتک زدن شاگرد جهت تأدیب شرعی با اجازه ی ولیّ شرعی اگر موجب دیه نشود به طور آرام بعید نیست و اگر جای ضرب به سرخی یا کبودی و یا سیاهی تغییر رنگ دهد، جایز نیست و معلم ضامن دیه ی اوست».(60)
دیگر بزرگان و فقیهان شیعه نیز در گذر تاریخ برای حفظ و مراقبت کودکان از مفاسد و انحرافات اخلاقی و رفتاری و اصلاح و تربیت آنان، استفاده از روش تأدیب و تنبیه را جایز شمرده اند که برای پرهیز از اطاله ی کلام از ذکر فتاوای آنان خودداری می شود.

هـ)جمع بندی احادیث و نظر فقیهان

اجماع فقیهان و اتفاق نظر آنان این است که حاکم شرع، ولیّ کودک و جد پدری او، مجاز به تنبیه کودک اند. اما اینکه آیامعلم و مؤدب نیز چنین اجازه ای دارد یا نه، در میان دانشوران مسلمان اختلاف نظر است. برخی به طور مطلق گفته اند که معلم و مؤدب نیز چنین اجازه ای دارند و برخی آن را به اذن ولی یا حاکم شرع مشروط کرده اند.
از روایات مذکور باب تنبیه بر می آید آن بخش از روایات که مربوط به باب حد و تعزیر است، اختیار چنین کاری را فقط به عهده ی حاکم شرع قرار داده و اوست که مجاز به اقامه ی حد و یا اجرای تعزیر در برابر ارتکاب کودکان به محرمات شرعی است.
از شماری روایات نیز استفاده می شود که فقط پدر و ولیّ کودک و جد پدری اجازه ی تنبیه کودک را دارند. از احادیث مربوط به نماز نیز بر می آید که فقط پدر و جد پدری مجاز به تنبیه و تأدیب کودک نه یا ده ساله – آن هم به دلیل ترک نماز – هستند. همچنین بر پایه ی برخی روایات، سرپرست یتیم نیز مجاز به تنبیه کودک است؛ زیرا مسئولیت تربیت او را به عهده دارد.
بنابراین، به طور کلی می توان از روایات استنباط کرد که اولاً، فقط حاکم شرع مجازبه اجرای حد و تعزیر است و در مورد کودکان، فقط تعزیرانجام می گیرد و اختلافی در این نیست؛ ثانیاً، پدر و جد پدری مجاز به تأدیب و تنبیه کودک اند و همه این را قبول دارند. اما اینکه آیا معلم نیز مجاز به تأدیب و تنبیه است یا نه، از روایات وارد شده در این باب، همانند معتبره ی سکونی از امام صادق (علیه السلام) و مرسله ی صدوق معلوم می شود که به معلم و مؤدب کودک نیز اجازه داده شده است که برای تربیت، اصلاح و هدایت او از تنبیه استفاده کند، اما مشروط بر اینکه بیش از سه ضربه نزند، آن هم به طوری که به سرخی یا سیاهی بدن – که باعث دیه است – نینجامد.

و)یادآوری سه نکته ی مهم

1.تنبیه از لحاظ کمّی و مقدار ضرب

از لحاظ کمّی با مراجعه به روایات می توان دریافت که معلم و مؤدب در استفاده از تنبیه، مجاز به استفاده ی بیش از سه ضربه نیستند؛ زیرا از معتبره ی سکونی و مرسله ی صدوق (روایات 6 ،7و10) بیش از این تعداد استنباط نمی شود.
با توجه به معتبره ی حمادبن عثمان (روایت 2) پدر و جد پدری در تنبیه بدنی، مجاز به استفاده از بیش از شش ضربه نمی باشند.
حاکم شرع در تأدیب افراد گوناگون – اعم از عبد و حر کودک یا بزرگ – مجاز به استفاده از بیش از ده ضربه نیست (روایات 11 و 12).

2.کیفیت تنبیه

این بحث مهم است و از روایات این باب، می توان موارد ذیل را استفاده کرد:
-در صورتی که کودک عمل خلاف را تکرار نکرد، باید از خطا و خلاف او چشم پوشید و او را بخشید؛ همان گونه که از روایات اسدبن وداعه (روایت 6) چنین مطلبی را می توان استفاده کرد.
-در تنبیه و ضرب کودک، باید از زدن به جاهای حساس بدن مثل صورت، جداً اجتناب کرد.(روایت 6).
-در تنبیه، باید ابتدا از رفق و نرمی استفاده کرد. این مطلب از روایت حمادبن عثمان استنباط می شود (روایت2).
-تنبیه نباید باعث سرخ یا کبود شدن بدن کودک شود؛ چون در این صورت، تنبیه کننده باید دیه بپردازد حتی اگر پدر یا جد پدری کودک باشد.(61)
-تنبیه کودک باید در مقابل عمل خلاف یا رفتار نامطلوبی صورت گیرد که کودک مرتکب شده است و در اجرای تنبیه، باید تفاوت های فردی و سنی و شرایط جسمانی کودکان نیز مورد ملاحظه قرار گیرد. همچنین آنان تا حدی قادر به تشخیص خیر و صلاح خود باشند و درباره ی احکام، از نظرعقلی، درک داشته باشند. محمدبن مسلم از امام باقر (علیه السلام) یا امام صادق (علیه السلام) پرسید: کودک چه موقع باید نماز بخواند؟ امام فرمودند: اذا عقل الصَّلوة؛ «وقتی کودک بتواند درک کند». از امام(علیه السلام) پرسیدند که کودک چه موقع نماز را درک می کند و نماز بر او واجب می شود؟ امام (علیه السلام) فرمودند: در نه سالگی.(62)

3.گونه های اعمال خلاف و رفتارهای نامطلوبِ باعث تأدیب و تعزیر کودک

با رجوع به روایات می توان این قبیل رفتارها را به این ترتیب دسته بندی کرد:
- ارتکاب محرمات شرعی که اگر مکلف انجام دهد حد شرعی دارد؛ و کودک با ارتکاب آنها تعزیر می شود ( روایات1 ،3، 4، 11، 12).
-اگر کودک نماز نخواند، فقط پدر یا جد پدری مجازند او را تنبیه کنند (روایات8، 9).
-کودک به دلیل مخالفت با امر والدین و مولا تنبیه می شود (روایت 2، 5 ،6 ،7، 12)؛ همچنین برخی روایات در این زمینه اطلاق دارند ( روایات 4، 6 ،8). خلاصه، از مجموع این روایات می توان استنباط کرد که تنبیه کودک برای مطلق کار خلاف تجویز شده است، البته با رعایت موارد منصوص و با اولویت و تقدم رفق و در نظر گرفتن مصالح کودک.

ز)سی و پنج نکته ی کاربردی درباره ی تأدیب و تنبیه

1.استفاده از تنبیه در مواردی صورت می گیرد که تربیت کودک بر آن متوقف یا به مصلحت او باشد؛ زیرا خداوند در قرآن می فرماید: و لا تستوی الحسنة و لا السَّیِّئة ادفع بالَّتی هی أحسن.(63) «روش احسن» در واقع همان روش اکرام، محبت و رفق و مدارا با کودکان و متربیان است که در جهت اصلاح آنان می باشد. از این آیه بر می آید روش تنبیه روش غیراحسن است. بنابراین، باید از آن اجتناب کرد، مگر در موارد منصوص و خاصی که روش احسن به نتیجه لازم نمی رسد.
2.مؤدب و معلم تعلیم و تربیت کودک، نباید بیش از سه ضربه بزند. همچنین پدر و جد پدری نیز نباید بیش از سه ضربه بزنند. بر آنان رعایت مصلحت کودک لازم است.
3.در تنبیه کودک، باید مواظب بود که به جاهای حساس بدن مثل سروصورت ضربه نخورد.(64)
4.تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت اسدبن وداعه، پس از آنکه سه مرتبه از تنبیه نهی کردند، سپس آن را به مقدار گناه مجاز دانستند.(65)
5.در تنبیه، باید قوّت بدنی، سن و شخصیت متربی را نیز در نظر گرفت.(66) امام علی (علیه السلام) فرمود: «مجازات عاقلان با اشاره است و مجازات نادانان با صداقت».
حضرت علی (علیه السلام) درباره ی لزوم رعایت شخصیت افراد می فرماید: عقوبة العقلاء التلویح و عقوبة الجُّهال التّصریح.(67) همچنین می فرماید: التعریض للعاقل اشدُّ عقاباً.(68)
6.در حال خشم، باید از تنبیه اجتناب کرد: نهی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) عن الأدب عند الغضب.(69)
7.اگر کودک پیش از تنبیه، رفتار نامطلوب را ترک کرد و اصلاح شد، نباید او را تنبیه کرد؛ زیرا هدف از تنبیه و تأدیب، اصلاح کودک است. همچنین اگر پس از تنبیه هدف محقق شد، دیگر نباید تنبیه ادامه یابد.
8.در استفاده از روش تنبیه، نباید افراط یا تفریط کرد، بلکه باید اعتدال را در نظر داشت. حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: لا تکثرنَّ العقاب فانَّه یورث الضغینة و یدعوه الی البغضاء (70)؛ «در مجازات زیاده روی نکن که سبب کینه می شود و به دشمنی می انجامد».
همچنین فرموده اند: الأفراط فی الملامة تشّب نیران اللّجاج (71)؛ «زیاده روی در سرزنش، آتش لجبازی را شعله ور می سازد».
همچنین فرموده اند: لا یکونّن المحسن و المسی ء عندک بمنزلة سواء فانَّ فی ذلک تزهیداً لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریباً لاهل الاسائة فالزم کلَّ واحد منهم ما الزم نفسه ادباً منک (72) «افراد نیکوکار و بدکار در پیش تو یکسان نباشد؛ چون سبب می شود که نیکوکار از کارش دلسرد شود و خطا کار در کارش جری گردد. با هر یک از آنها به طور شایسته رفتار کن».
9.در صورتی می توان کودک را تنبیه کرد که او به خلاف بودن کارخود و کیفر داشتن آن آگاه باشد. امام صادق (علیه السلام) به محمدبن خالد در مورد غلامی که دزدی کرده بود فرمودند:
«از او می پرسی: آیا می دانی که دزدی کیفر دارد؟ اگر جواب داد: بلی، می گویی: عقوبت آن چیست؟ اگر نمی دانست که کیفر آن قطع دست است، پس او را رها می کنی...».(73)
10.کودک را نباید برای تشفی خاطر و انتقام جویی تنبیه کرد، بلکه باید برای اصلاح رفتار، او را تنبیه نمود. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: ینبغی لمعلّم الاطفال ان یراعی منهم حتی یخلص ادبهم لمنافعهم و لیس لمعلِّمهم فی ذلک شفاءٌ من غضبه و لا یربح قلبه من غیظه، فانَّ ذلک ان اصابه فانّما ضرب اولاد المسلمین لراحة نفسها وهو لیس من العدل (74)؛ «بر معلم کودکان، شایسته است که آنان را مراعات کند تا ادبشان که به حال آنها نفع دارد درست گردد و معلم کودکان حق ندارد برای رهایی از خشم آنان را بزند؛ چون در این صورت در حقیقت فرزندان مسلمانان را برای ارضای نفسش تأدیب کرده واین از عدالت خارج است».
11.همیشه باید برای اصلاح رفتار و تربیت مطلوب کودک و تغییر رفتار او از روش تشویق استفاده کرد و آن را بر تنبیه مقدم داشت. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: عاقب اخاک بالاحسان الیه وارده شَّره بالانعام الیه.(75)
12.باید مراحل و مراتب تنبیه رعایت گردد و نباید بی درنگ سراغ مرحله ی نهایی و تنبیه بدنی رفت؛ زیرا در بسیاری از موارد، اصولاً به زدن و تنبیه بدنی نیازی نیست و با استفاده از مراحل ضعیف تر تنبیه – یعنی غیربدنی و غیر مستقیم – می توان مشکل را حل کرد.
13. تنبیه باید سنجیده و حساب شده باشد و از مقدار مقرر در شرع تجاوز نکند واز جرم و خطای کودک شدیدتر نباشد؛ زیرا اگر کودک تنبیه را ستیز با خویش بداند، ممکن است واکنش نشان دهد و در مقام دفاع برآید و دست به طغیان و تمرد بزند.
14.تنبیه نباید به صورتی باشد که کودک پدر و مادر را دشمن خویش بپندارد یا تصور کند که مورد بی مهری قرار گرفته است.
15.کودکی را که توانایی کاری را نداشته نباید مورد عقاب و تنبیه قرار داد؛ زیرا با وجود ضعفی که دارد، مرتکب تقصیری نشده است. در غیر این صورت، در روحیه اش آثار بدی خواهد گذاشت.
16.تنبیه باید گاه به گاه و به صورت استثنایی صورت گیرد تا نتیجه بخش باشد؛ زیرا اگر تنبیه به صورت عادت در آید، کودک کم کم با آن مأنوس می شود و به آن خو می گیرد و در این صورت، دیگر اثری نخواهد داشت. حضرت علی (علیه السلام) فرموده اند: «زیاده روی در سرزنش کودک باعث لجاجت می شود».(76)
17.تنبیه باید در موارد جزئی صورت گیرد و نه به صورت کلی تا کودک بتواند علت آن را دریابد و برای موارد دیگر از آن عبرت بگیرد. برای مطلق بی انضباطی، نباید اطفال را تنبیه و تأدیب کرد، بلکه در موارد جزئی و مشخص باید آن را انجام داد.
18.حتی المقدور نوع تنبیه باید طوری انتخاب شود که با نوع جرم سنخیت داشته باشد؛ مثلاً اگر کودک درس ریاضی را نخوانده است، تمرین مسئله حساب به او بدهند یا اگر کیف و لباسش را پخش کرده، وادار شود که آنها را در جای خود قرار دهد.
19.پس از تنبیه، باید جرم کودک را فراموش کرد و دیگر درباره ی آن بحث نکرد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: واهجره و لا تطل... .(77)
20.اگر قرار است کودک سرزنش و نکوهش شود، نباید با کودکان دیگر مقایسه گردد و نباید دیگری را به رخ او کشید؛ زیرا با این روش نمی توان او را اصلاح کرد، بلکه حسادت در او پرورش خواهد یافت.
21.در تنبیه، باید موقعیت سنی کودک مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا درجه ی تحمل درد و مقاومت در کودکان یکسان نیست و کودکان خردسال ممکن است آسیب روانی ببینند.
22.در تنبیه، باید شرایط گوناگون رشد کودک را (ابعاد جسمانی، عاطفی، روانی و عقلانی هوشی و...) مراعات کرد؛ چون واکنش کودکان در برابر تنبیه از جهات رشد یکسان نیست؛ مثلاً کودکان باهوش اگر تنبیه شوند، بیش از افراد کم هوش آسیب می بینند.
23.تنبیه باید شرافتمندانه و مبتنی بر ضوابط عدالت و حق باشد، نه مبتنی بر انتقام جویی و عقده تکانی.
24.پیش از اعمال تنبیه، باید ریشه و علت تخلف را کشف کرد تا با از میان بردن آن، از تکرارتخلف جلوگیری شود.
25.مربی در تنبیه، نباید آن را به هیچ وجه به متربیان دیگر واگذارد؛ چون این کار بر کودک تنبیه شونده و در روابط میان متربیان اثری نامطلوب و زیان بخش می گذارد.
26.در تنبیه کودکان ناقص العضو که خطایی مرتکب شده اند، نباید نقص عضو آنان به رخشان کشیده شود و همچنین نباید کودک را با القاب زننده و تحقیر آمیز تنبیه و نکوهش کرد.
27.در تنبیه، باید اوضاع روحی و مشکلات خانوادگی کودک را در نظر گرفت.
28.در برخی موارد لازم است یکی از والدین یا مربیان در خصوص کودک و متربی تنبیه شده، میانجیگری کند. البته هرگز نباید اصل تنبیه را، به خصوص در حضور کودک، تخطئه کرد.
29.از جمله تنبیهات برای کودکان مذهبی این است که به آنان تفهیم شود خداوند از رفتار نامطلوب و تخلف آنان خشنود نیست.
30.اگر کودک از کارهایش پشیمان شد و از رفتار نامطلوبش بازگشت، باید با او با مهربانی و نوازش و محبت و اکرام برخورد کرد.
31.تنبیه ممکن است اثرخبری داشته باشد. این نوع تنبیه از مؤثرترین تنبیهات است؛ چرا که از این راه، کودک در می یابد که چه کارهایی مجاز و چه کارهایی غیرمجاز است. برای مثال، کودکی که از دستگاه برقی ضربه ی الکتریکی دریافت می کند، ممکن است بیاموزد که چه سیم هایی بی خطر و چه سیم هایی خطرساز است.(78)
32.آثار تنبیه مثل نتایج تشویق، قابل پیش بینی نیست؛ چون پاداش می گوید آنچه را انجام داده ای تکرار کن، در حالی که تنبیه می گوید: از آن عمل دست بکش و آن را انجام نده، اما نمی گوید که به جای آن، چه کاری بکن.(79)
33.عوارض جانبی تنبیه ممکن است نامطلوب باشد؛ زیرا تنبیه غالباً به تنفر از تنبیه کننده، پدر، مادر، مربی، معلم یا کارفرما و همچنین از محیطی که تنبیه در آن صورت گرفته است، می انجامد.
34.تنبیه باید بی درنگ، پس از خطا و رفتار نامطلوب صورت گیرد؛ زیرا کودک یا متربی خردسال در زمان حال زندگی می کند.(80)
35.ممکن است برخی از دانش آموزان برای جلب توجه دوستان خود، از تنبیه احساس لذت نشان دهند. تنبیه این قبیل دانش آموزان به دلیل احساس قهرمان شدن در حضور دیگران آثار معکوس بر جا می گذارد.

نتیجه گیری

از آنجا که کودکان امانت های پروردگار نزد والدین اند، بر پدران و مادران لازم است که کودک پاک خود را با کردار ناپسند عادت ندهند و در پرورش جسمی، اخلاقی و روحی و معنوی آنها بسیار بکوشند. کودک با رفتارهای پسندیده و تربیت صحیح اولیا و مربیان می تواند انسانی با فضیلت شود، در غیر این صورت فردی نامطمئن و فاسد بار می آید. سعادت و شقاوتِ هر کس به کیفیت پرورش و تربیت او در کودکی وابسته است. با محبت و حسن رفتار، می توان افرادی مهربان، خیراندیش، درستکار، شجاع، شریف و فعال به جامعه تحویل داد.
اسلام سفارش اکید می کند که بزرگ ترها در برابر خردسالان و کوچک ترها بیشتر احساس مسئولیت کنند و حقوق آنها را رعایت نمایند. اسلام به جامعه به صورت «کل» می نگرد و به موجودیت انسان ها اهمیت خاصی می دهد، خودسازی آحاد امت اسلامی را لازم می داند و رفق و شفقت با دیگران را جزو وظایف مسلمانان می شمارد.
از مجموع مباحث این مقاله می توان نتیجه گرفت که روش تنبیه وتأدیب کودکان روش تربیتیِ اوّلی نیست تا در تمام حالات و موقعیت ها بتوان از آن استفاده کرد و نتیجه ی مطلوب از آن گرفت، بلکه تنبیه یک روش تربیتی ثانوی است که از لحاظ مرتبه و ارزش، متأخر از همه ی روش های ممکن در اصلاح رفتار است؛ یعنی اگر تمام روش های مناسب مثل گذشت، اکرام، رفق، محبت و تشویق را در موقعیت های گوناگون برای تغییر و اصلاح رفتار کودک به کار گرفتیم ولی نتیجه ی مطلوب از آن به دست نیامد، در آن صورت، می توان از روش تنبیه در موارد منصوص و خاص استفاده کرد.
این حقیقت را می توان، هم از آثار و افکار روان شناسان و مربیان تعلیم و تربیت استفاده کرد و هم از روایات اسلامی و منابع فقهی به دست آورد. نکته ی مهم تر اینکه از مجموع مباحث گذشته، می توان دریافت تنبیه آخرین راه درمان و اصلاح رفتار تلقی شده و هدف از تنبیه در واقع، اصلاح رفتار و تربیت کودک است. بنابراین، به کارگیری از این روش باید به گونه ای باشد که اصلاح کننده و در تربیت کودک مؤثر باشد یا دست کم، عامل بازدارنده باشد. اگر چنین نتیجه ای از تنبیه به دست نمی آید، نباید به آن رو آورد.

پی نوشت ها :

*فارغ التحصیل کارشناسی ارشد علوم تربیتی موسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، دارای تحصیلات حوزوی سطح4، رئیس و مدرس مرکز تربیت معلم استان قم.
45.محمد محمدی ری شهری، همان، ج1،ص75 به نقل از: تسبیه المفراط، ص 390.
46.شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4،ص51.
47.محمدباقر مجلسی، روضة المتقین، جزء10،ص91، 92.
48.سید ابوالقاسم خوئی، تکمله ی المنهاج، ج1، ص240.
49.عبدالواحدین محمد آمدی، غرر الحکم ودرر الکلم، ج2، ص640.
50.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج78،ص82.
51.عبدالرحمن جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، ج5، کتاب الحدود، ص 292.
52.محقق کرکی، جامع المقاصد، ج7، ص 280.
53.شیخ حر عاملی، مفتاح الکرامه، ج4، کتاب الاجاره، ص 273.
54.نهایه، ص 733؛ مبسوط، ج3، ص 244.
55.جعفربن حسن محقق حلی، الشرایع، ج4، ص 167.
56.محمد حسین بن باقر نجفی، جواهر الکلام، ج41،ص444.
57.سید روح الله خمینی (رحمه الله)، تحریر الوسیله، ج2، ص 477.
58.سید ابوالقاسم خوئی، تکمله ی المنهاج، ج1، ص240.
59.همو، رساله ی عملیه، مسئله ی 2820.
60.سید محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ج3، ص 267.
61.همان.
62.شیخ حرعاملی، وسائل الشیعه، ج3، ص12.
63.فصّلت(41)، 34.
64.شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج15، ص 197.
65.همان، ج15، ص 197.
66.همان، ج18 ص 584 و 307.
67.عبدالواحد آمدی، غرر الحکم، ج2، ص 501.
68.همان، ج1، ص39.
69.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص 102.
70.حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، ص84.
71.محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص76.
72.محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج77، ص 245.
73.محمدبن الحسن الحر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص 525.
74.محمد نوربن عبدالحفیظ سوید، منهج التربیة النبویة للطفل، ص 371.
75.محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج71،ص427.
76.عبدالواحدبن محمد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ج1، ص 70؛ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1، ص 76.
77.محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج104، ص 109.
78.ریتا اتکینسون، زمینه ی روان شناسی، ترجمه ی محمد نقی براهنی و دیگران، ج1، ص 383.
79.همان.
80.غلامحسین ریاضی، روان شناسی در خدمت اولیا و مربیان، ص 153.

منبع: مجموعه مقالات تربیتی: تربیت دینی، اخلاقی و عاطفی، گروه علوم تربیتی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، به کوشش عبدالرضا ضرابی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول 1388.