نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

همچنان که برای خریدن یک ماشین یا یک خانه باید بهایی پرداخت برای به دست آوردن انسان نیز باید چنین کرد.
پس، هیچ چیز بی بها نیست.
بهای دوستی همان است که اسلام از آن به « حق دوست» تعبیر می کند.
ضرورت پایبندی به « حق دوست» نه فقط از آن روست که این حق واجب است بلکه هم از آن روست که این پایبندی سودمندترین نتایج را برای رعایت کننده حق دوست در پی دارد.
دوستی، علاوه بر این که یک موضوع دینی و مقدس است، مسأله بهره برداری نیز هست. همان گونه که بازرگان اگر مال بیشتری را مورد بهره برداری قرار دهد سود بیشتری می برد. آدمی نیز چنانچه نسبت به دیگران محبت و بخشش بیشتری بروز دهد بر استحکام و ریشه دار شدن رابطه اش با آنان افزوده می شود.
اکنون این پرسش پیش می آید که: حقوق دوستان آن گونه که اسلام مشخص کرده کدام است؟
پاسخ این پرسش در برخی روایات به اجمال و در برخی دیگر به تفصیل بیان شده است.برای مثال حدیث شریف می فرماید:« مدارا با برادران نشانه خرد است».(1) و پیامبر اکرم(ص) می فرماید:« اساس خرد، بعد از ایمان به خدای عزوجل، دوستی با مردم است». اما این که چگونه باید مدارا کرد خود موضوعی است که در این روایت تشریح نشده است.
در حدیثی دیگر می خوانیم: « دوست، دوست نیست مگر آن که در سه چیز هوای برادرش را داشته باشد: در غیاب و گرفتاری و مرگ»(2).
به هر حال، تمامی این احادیث بر این نکته تأکید دارند که دوستی از نظر اسلام موضوعی مقدس است و نه صرفاً یک هنر تجاری برای جلب مشتریان بیشتر کالا. و نیز بعد از ایمان به خدا و عبادات چیزی برتر از به دست آوردن برادری مؤمن و دوستی صالح و شایسته نیست.
حقوقی را که روایات برای دوستی بیان داشته اند می توان در سه حق زیر خلاصه کرد:
1- حق روحی
2- حق معنوی
3- حق مادی
پیامبرخدا(ص) می فرماید:« مؤمن را بر گردن مؤمن هفت حق باشد که خداوند آنها را واجب گردانیده است:
1- در نظر خود او را بزرگ بشمارد.
2- در دلش به او مهر ورزد.
3- با مال خود او را یاری رساند.
4- در نبودش حرمت او را نگه دارد.
5-هنگام بیماری به عیادتش رود.
6- جنازه اش را تشییع کند.
7- پس از مرگ از او جز به نیکی یاد نکند.»(3)

بزرگ شمردن مؤمن:

منظور از بزرگ شمردن آن است که برادر مؤمن در نظرت بزرگوار و مقدس باشد و او را همچون مقدسات زندگی خود ارج نهی و محترم بشماری...

مهر ورزیدن در دل:

مقصود از مهر ورزیدن در دل آن است که در قلبت محبتی عمیق نسبت به او جای دهی شاید با تعجب بپرسی: مگر محبت کالایی است که از بازار خریده شود؟
جواب این است که اگر مؤمن را در جایگاهی که شایسته اوست بگذاری قطعاً دوستش خواهی داشت. چون تلقین به خودی خود محبت زاست. درست است که محبت از خارج بر دل انسان تحمیل نمی شود اما تلقین در آفریدن محبت در قلب بزرگترین تأثیر را دارد.
اگر انسان به خودش تلقین کند که شخصی را دوست دارد دیری نخواهد گذشت که عملاً‌ نسبت به او احساس محبت خواهد کرد؛ زیرا آدمی وقتی از مادرزاده می شود فطرتاً در دل خویش، جز به خداوند، نسبت به هیچ کس دیگر محبتی احساس نمی کند. انسانهای بسیاری را می یابیم که یکدیگر را دوست ندارند اما چون به مناسبت سفری یا کاری با یکدیگر ملاقات می کنند میانشان رشته محبت و دوستی به وجود می آید.

یاری رساندن در مال

مؤمن باید برادر مؤمن خویش را با مال یاری رساند.. این همان حق مادی است در حالی که حقوق گذشته حقوقی معنوی و روحی بودند.
امام باقر(ع) می فرماید:« چون با کسی آمیزش کردی اگر توانستی نسبت به او بخشنده باشی این کار را بکن.»

پاسداری از حرمت مؤمن در غیاب او

این نیز حقی معنوی است؛ زیرا مستلزم آن است که حرمت و قداست برادرت را در نبود او پاس داری. اگر شنیدی کسی از او غیبت می کند بر تو لازم است که وی را از این کار بازداری.

عیادت در هنگام بیماری

یکی دیگر از حقوق برادر و دوست عیادت از او در بستر بیماری است. این عمل به روان بیمار آرامش می دهد، بهبودی او را سرعت می بخشد و دلها را به یکدیگر نزدیک می کند.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « دعوت را بپذیرید، بیمار را عیادت کنید، هدیه را پذیرا شوید و به مسلمانان ستم نکنید.»
اسلام به پیکر آدمی و وزن و طول و عرض او نمی نگرد بلکه آنچه برایش اهمیت دارد سیرت و حقیقت قدسی اوست. به همین دلیل خداوند می فرماید: «هرکس، کس دیگر را نه به قصاص قتل کسی یا ارتکاب فسادی بر روی زمین بکشد چنان است که همه مردم را کشته باشد و هرکس که به او حیات بخشد چون کسی است که همه مردم را حیات بخشیده باشد.»(4)
اسلام تجاوز به یک مظلوم را به منزله تجاوز به تمامی انسانیت می داند در حالی که نگاه تمدنهای مادی ساخته بشر- اعم از شرقی و غربی- انسان را مجرد پیکر، اقتصاد، لذت و اموری از این قبیل می بینند و تمامی اهداف خود را بر محور رفاه انسان و برآوردن نیازهای مادی او قرار می دهند و به بعد دیگر آدمی یعنی بعد روحی او کمترین اهتمامی نمی ورزند.
اما اسلام به روح انسان می نگرد؛ روحی که خداوند در پیکر آدمی دمید و بدین ترتیب او را قداست و حرمت و کرامت بخشید. اسلام حتی پیکر مرده مسلمان را ارجمند می شمارد و برایش حرمت قائل است به طوری که برای مثال اگر کسی سر مرده مسلمان را از پیکرش جدا سازد باید صد دینار دیه بپردازد.
برای آن که تفاوت میان فرهنگی که به انسان حتی بعد از مرگش حرمت می نهد با فرهنگی که برای انسان ارزشی جز به میزان نفعی که می رساند قائل نیست، آشکار شود، داستان زیر را نقل می کنیم:
دوستی که قبلاً مدیر یکی از مراکز اسلامی در آلمان غربی بود می گفت: مردی آلمانی به دست ما مسلمان شده مدتی گذشت و پیش ما نیامد. متوجه شدیم که در بستر بیماری افتاده است لذا به عیادت او رفتیم و هدیه ناچیزی برایش بردیم. او با تعجب پرسید:‌ آیا مسلمانان عادت دارند که به عیادت بیماران بروند و هدیه برایشان ببرند؟ گفتیم: آری...
در اسلام این امور مستحب است و پیامبر اکرم(ص) بر آن بسیار تأکید ورزیده است.
گفت: ‌خدا را شکر که مرا به این دین هدایت فرمود.. در میان ما اروپاییها چنین عادات و رسومی یافت نمی شود. در این مدت که من بیمار بوده ام هیچ کس جز شما به عیادتم نیامده است. حتی فرزندم تاکنون از من عیادت نکرده است و البته چنین توقعی هم از او ندارم.
مدتی بعد دوباره به عیادتش رفتیم...به ما گفت که احساس می کند مرگش نزدیک است... از استحباب نوشتن وصیت برایش گفتیم... پذیرفت و وصیتی نوشت و در آن خواست تا در گورستان مسلمانان دفن شود.
چندی بعد درگذشت و ما پیکرش را در ماشین گذاشتیم و به طرف گورستان مسلمانان رهسپار شدیم. در راه ناگهان متوجه شدیم که یک ماشین پلیس و یک آمبولانس تعقیبمان می کنند. به ما نزدیک شدند و اشاره کردند که توقف کنیم. چون توقف کردیم افراد پلیس و همراه آنان فرزند میت نیز از ماشین پیاده شدند و پرسیدند: این چیست؟ گفتیم: جنازه فلانی ( پدر این جوان) است. جوان نزدیک آمد و گفت: ‌این پدر من است می خواهید او را کجا ببرید؟ گفتیم: طبق وصیتش او را برای تدفین به گورستان مسلمانان می بریم.
گفت: هرگز.. من جنازه پدرم را به چهار هزار مارک به یکی از مراکز تشریح فروخته ام!
وصیت نامه را درآوردیم و به پلیس نشان دادیم اما با کمال تعجب دیدیم که پلیس جانب پسر میت را گرفت و گفت: این وصیت نامه قانونی نیست و باید جنازه را به صاحبش برگردانید. اعتراض کردیم و گفتیم: این کار حرام است. مسأله یک مسأله دینی است نه مسأله اقتصادی یا سیاسی. اما آنها نپذیرفتند و اصرار داشتند که جنازه را تحویل بگیرند.
ناچار با فرزند میت توافق کردیم که چهار هزار مارک بهای جنازه را به او بپردازیم!! اینجا بود که ما را رها کرد و توانستیم جنازه را به گورستان ببریم و به خاکش بسپاریم. آری... در مقابل اینان اسلام را می بینیم که بر احترام نهادن به دوست حتی بعد از مرگش تأکید می ورزد و به همین دلیل هم از برادر مسلمان او می خواهد که بر جنازه وی حاضر شود و پیکرش را تشییع کند: امام صادق (ع) می فرماید:« از بیماران مردم عیادت کنید،‌ بر جنازه هایشان حاضر شوید و در مساجدشان با آنان نماز گزارید تا زمانی که مرگ فرا رسد و دوران جدایی آغاز شود.»(5)

پی نوشت ها :

1-بحارالانوار/ج1/ص 131
2-بحارالانوار/ج74/ص 163
3- وسائل الشیعه/ج8/ص 546
4-مائده/ 32
5-بحارالانوار/ج71/ص 109

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.