از مجادله در گفتار بپرهیزیم
از امور مهمی که در رابطه با دوستان باید از آن اجتناب ورزید مجادله در بحثها و گفتگوهاست. به جای مجادله باید به بحث هدفدار پرداخت یعنی بحثی که هدفش رسیدن به حقیقت است. به عبارت دیگر باید مباحثه و گفتگو میان دوستان به گونه
نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر
از امور مهمی که در رابطه با دوستان باید از آن اجتناب ورزید مجادله در بحثها و گفتگوهاست. به جای مجادله باید به بحث هدفدار پرداخت یعنی بحثی که هدفش رسیدن به حقیقت است. به عبارت دیگر باید مباحثه و گفتگو میان دوستان به گونه ای باشد که هر فرد هدف رسیدن به حقیقت و پذیرفتن آن را دنبال کند.
مجادله یعنی آن که هریک از طرفین سعی کند به هر نحوی و از هر طریقی بر حق بودن خود و بر باطل بودن طرف مقابلش را به اثبات رساند و آنچه در این میان موردنظر نیست رسیدن به حق و حقیقت است چون اصولاً حقی ضایع نشده که هریک از طرفین خواهان دست یافتن بدان باشد بلکه هریک می کوشد تا ثابت کند که نظر او درست و گفته اش حقیقت است و نظر دوستش نادرست و سخنش باطل می باشد.
مجادله ریشه در خودخواهی و خودمحوری انسان دارد و از نظر اسلام حرام است هرچند مجادله گر بر حق باشد.
خداوند به پیامبر بزرگوار خود دستور می دهد که با کافران مباحثه کند اما با بهترین شیوه:« همواره به نیکوترین وجهی پاسخ ده تا کسی که میان تو و او دشمنی است چون دوست مهربان تو گردد»(1)م.
در حقیقت بهترین وسیله برای جلب انسان مجادله گر به سوی خود ترک مجادله است حتی اگر در یک مباحثه و گفتگو حق به جانب شما باشد از مجادله خودداری ورزید.
از پیامبرخدا(ص) نقل شده است:« بنده، حقیقت ایمان را کامل نکند مگر آن که جدال را ترک گوید هرچند برحق باشد»(2). دلیل این نکته آن است که مجادله از حبّ نفس و عشق به خود سرچشمه می گیرد. و همین عامل موجب می شود که انسان در هنگام مجادله ندانسته حق را به باطل درهم می آمیزد و بسیار دشوار است که آدمی بتواند در این حالت هواهای برانگیخته شده نفس خود را مهار کند.
البته اگر حق به جانب شما باشد وظیفه دارید حق را بگویید و از آن دفاع کنید... اگر نتیجه بخشید چه بهتر وگرنه شما مسؤول نیستید که به اجبار ایمان را در دلهای مردم جای دهید.
بعلاوه، چرا می خواهید به طرف مقابل اثبات کنید که بر خطاست؟
برای آن که بر او پیروز شوید؟! این پیروزی بعید به نظر می رسد.
می خواهید او را متقاعد سازید؟! طبیعت انسان به گونه ای است که در گیر و دار مجادله است به چیزی متقاعد نمی شود.
در حالی که اگر انسان در مباحثه با دیگران کوتاه بیاید.. همین کوتاه آمدن موجب می شود که مجادله گر به سوی او جذب شود و زیانی ندیده است. بنابراین مجادله چه سودی، دارد؟
از اینها گذشته، اصولاً ترک مجادله به خودی خود ثواب زیادی دارد. پیامبراکرم(ص) می فرماید:« آن که مجادله را ترک گوید در حالی که حق با اوست خانه ای در بالاترین مرتبه بهشت برایش ساخته می شود. و کسی که ترک مجادله کند در حالی که حق با او نیست خانه ای در حومه بهشت برایش بنا می شود»(3).
آن حضرت سپس می فرماید:« من این مطلب را برای او ضمانت می کنم»!
شاید برای بعضی این سخن حضرت گران جلوه کند زیرا چگونه ترک مجادله رسیدن به بهشت را در پی دارد؟
اگر اهمیت تأثیر مجادله را بر روابط انسانی در جامعه ارزیابی کنیم خواهیم فهمید که چرا ترک مجادله چنین ثواب بزرگی را در پی دارد. چه بسیار رشته دوستیهایی که بر اثر مجادله و بگو و مگو بر سر یک« خربزه» و یا یک « پیاز» از هم فروپاشیده است!!
امام حسن عسکری(ع) می فرماید:« با آدم بردبار و نیز نادان مجادله نکن؛ زیرا بردبار تو را بی نیاز می کند و نادان آزارت می دهد»(4).
انسان نادان، چنانچه در مجادله بر او چیره شوید، ممکن است سکوت کند اما به طرق مختلف سعی می کند انتقام خود را از شما بگیرد.. و انسان بردبار در برابر مجادله شما سکوت و بردباری در پیش می گیرد.
در حدیثی دیگر آمده است:« از خصومت بپرهیزید زیرا دل را پریشان و ناراحت می کند، دورویی به بار می آورد و کینه می زاید»(5).
بنابراین، مجادله، حتی اگر هم حق با شما باشد، بهترین روش برای تحصیل نتیجه در مباحثه نیست، زیرا گرچه ممکن است از طریق مجادله در بحث پیروز شوید اما دوستان خود را از دست می دهید. یکی از نویسندگان می گوید:« در دوران کودکی مجادله و جرّوبحث را دوست داشتم و چون به دانشگاه رفتم منطق را آموختم تا در این راستا از آن کمک بگیرم. فن مناظره و شیوه های مجادله را نیز فراگرفتم و درصدد برآمدم کتابی در این باره بنویسم.. بعد از این همه به یک نتیجه رسیدم: برای آن که بحث و مجادله را به سوی خود تغییر دهی از مجادله پرهیز کن زیرا مجادله زمین لرزه ای ویرانگر است».
امام علی(ع)می فرماید:« از مجادله و خصومت بپرهیزید زیرا این دو دلهای برادران را نسبت به یکدیگر بیمار و چرکین می کنند و نفاق را می رویانند»(6).
البته پرداختن به مجادله و جرّوبحث از یک فرد عادی انتظار می رود اما از یک انسان مکتبی که در راه خدا حرکت می کند چنین عملی شایسته نیست... شما که فردی مکتبی هستید اگر شخصی در برابرتان موضع گرفت و دهها دلیل بر ضد شما و مکتب شما اقامه کرد شایسته نیست که در برابر دلایل او به مجادله بپردازید بلکه آنها را به کناری نهید و به اصل موضوع بپردازید چنان که گویی اصلاً دلایل او را نشنیده اید. مطلب خود را بگویید و بگذارید در او اثر کند.
هر انسانی که برای ارزشها و آرمانهای والای خود احترام قایل باشد در مباحثات روش درستی اتخاذ می کند و از افتادن در ورطه جدال دوری می گزیند زیرا کسی که به خود احترام می گذارد وقتش را در مجادلات بی ارزش تلف نمی کند و اگر دید که طرف مقابل هدفش صرفاً مجادله است نه رسیدن به حقیقت رشته کلام را به دست او می سپارد تا هرچه می خواهد بگوید. اساساً چرا باید مجادله کرد؟
طرف مقابل شما از دو حالت خارج نیست: یا عقیده و نظرش درست است که در این صورت شما با جرّوبحث کردن وی را از دست می دهید و یا بر نظر خود پای می فشرد که در این صورت وقت خود را با او ضایع کرده اید.
بهترین روش در مباحثه آن است که امور ناچیز و بی ارزش را به طرف مقابل بسپاریم و خود به دلایل قوی و کوبنده تمسک جوییم این، هنر یا تاکتیک مهمی است که باید آن را بیاموزیم.
فراموش نکنیم که در ذهن هر انسانی معادله ای وجود دارد که با توجه به آن حرکت می کند. پس بکوشیم هنگامی که با کسی وارد بحث می شویم بر جنبه دیگر معادله تأکید ورزیم. این نکته همیشه درست نیست که برای متقاعد ساختن کسی جنبه ای از معادله را که بدان باور دارد در هم بکوبیم بلکه کافی است یک جنبه آن را بر دیگری ترجیح دهیم تا در نتیجه مطابق خواست ما حرکت کند هر انسانی براساس معیاری که در ذهن خود دارد حرکت می کند زیرا به چیزی در مقابل چیز دیگر اعتقاد یافته است. و از آن جا که این کفه در نظر او سنگین شده است، سعی کنید در هنگام گفتگو بار خود را در کفّه سبک بگذارید بی آن که متعرض سنگین کردن کفه دیگر شوید.
کسی که به مجادله می پردازد چون خود را در معرض اهانت دیگران قرار می دهد در حقیقت به خودش اهانت می کند. امام علی(ع) می فرماید:« از مجادله بپرهیز زیرا انسانهای نادان را نسبت به خود برمی انگیزی».(7) و در حدیثی دیگر می فرماید:« مجادله نکن که ارزشت از بین می رود»(8). بنابراین هرکس به مجادله پردازد خویشتن را خوار و بی مقدار می کند.
چنان که قبلاً هم گفتیم مجادله پیوند دوستیها را می گسلد و برادری را از بین می برد. امام هادی(ع) در این باره می فرماید:« مجادله دوستیهای قدیمی را تباه می سازد و رشته اعتماد را پاره می کند». کمترین چیزی که در مجادله وجود دارد غلبه یافتن بر یکدیگر است و این خود عامل اساسی قطع رابطه می باشد؛ زیرا بریدن از دیگری در زوایای غلبه جستن نهفته است.
انصاف نیست که انسان با دوستانش زندگی کند و پیوسته خواهان غلبه یافتن بر آنان باشد.
ممکن است کسی سؤال کند: آیا شنونده خوب بودن و پرهیز از مجادله به این معناست که بر دهان خود مهرخموشی زنیم و به صورت یک نوار ضبط صوت درآییم؟
جواب قطعاً منفی است. خداوند می فرماید:« با آنان به نیکوترین وجه مباحثه کن»(9). از ما خواسته نشده که هرگز مباحثه و گفتگو نکنیم بلکه آنچه خواسته شده این است که به بهترین شیوه- نه به بدترین آن- این کار را انجام دهیم.
برای تحقق یافتن یک مباحثه سالم چند شرط ضروری است:
1- هدف از مجادله، « حق» و رسیدن به آن باشد. وقتی در مجادله از چیزی دفاع می کنید که به درستی آن معتقدید محور مجادله شما باید دفاع از حق باشد نه دفاع از خود.2- به طرف مقابل اهانت نکنید و نظریات او را حتی اگر نادرست هم باشد به باد استهزا نگیرید. در هنگام مجادله، برای آن که طرف مقابل را با خود همراه کنید، از موضوع خارج نشوید. به طوری که مثلاً به جای صحبت از اصل موضوع به او بگویید: تو نمی فهمی، تو نادانی و عباراتی از این قبیل.
3- از بدزبانی بپرهیزید و کلمات گزنده به کار نبرید. در هنگام بحث و مناقشه پیوسته از زوایای حاده برحذر باشید.
4- بر جنبه ها و نکاتی که خود بدان باور دارید تأکید کنید و از گذاشتن مواد انفجارآمیز در جنبه هایی که طرف مقابل بدانها معتقد است بپرهیزید زیرا در این صورت حتماً به دفاع از دیدگاه خود برخواهد خواست.
چه بسیار انسانهای مجادله گری که به جای متقاعد ساختن طرف مقابل وی را در عقیده خود استوارتر کرده اند چون حرمت و حیثیت طرف را با نظر او پیوند داده اند.
بعضی اوقات انسان نمی خواهد در ورطه جدال فرو افتد اما وقتی مجادله با شخصیت و کرامت او برخورد می کند تردیدی نیست که برای بازیافتن کرامت خویش به دفاع سرسختانه از عقیده خود برخواهد خاست.. گاه هزار و یک دلیل می تراشد آن هم نه برای اثبات گفته اش بلکه تا ثابت کند که بر حق است! در کتابها از دلایل و براهینی جستجو می کند که نظرش را تأیید می کنند. بنابراین، مجادله در هیچ صورت سودی در بر ندارد. دیل کارنگی در کتاب خود به نام « آیین دوست یابی» می گوید:« چندین سال پیش یک مرد ایرلندی ستیزه جو و مجادله گر به آموزشگاه من پیوست. او دلال یک شرکت فروشنده کامیون بود اما در این شغل خود موفقیت شایان ذکری به دست نیاورده و به همین دلیل به من پناه آورده بود. پس از کمی گفتگو با او پی بردم که راز شکست وی لجاجت و ستیزه جویی شدید اوست. بنابراین، نخستین اهتمام من آن نبود که به وی بیاموزم چگونه حرف بزند بلکه وظیفه فوری من این بود که حرف نزدن را به وی تعلیم دهم! او اکنون یکی از برجسته ترین فروشندگان یک شرکت بزرگ فروش کامیون است. او چگونه به این موقعیت دست یافت؟ داستان را از زبان خودش بشنوید: روزی به دفتر یکی از خریداران کامیون رفتم و مایل بودم به او کامیونی جدید بفروشم همین که هدفم را دانست فریاد زد: چه؟ از شرکت شما ماشین بخرم. ماشینهای شما بدترین نوع ماشین است! حتی اگر مفت هم به من بدهید قبول نمی کنم! خیال دارم از شرکت دیگری ماشین بخرم! من به او گفتم: کار خوبی می کنید قربان، ماشینهای شرکتی که می گویید مرغوب و پرقدرت است. هم خود شرکت خوب و مجهز است و هم فروشندگانش افراد خوب و خوش جنسی هستند.
وقتی این حرف را زدم آن خشم و تندی اولیه اش به سرعت فروکش کرد و چون حرفش را تصدیق کرده بودم دیگر زمینه ای برای جرّوبحث باقی نماند. او نمی توانست تمام آن روز را صرف تکرار این مطلب بکند که ماشینهای آن شرکت بهترند چون من هم با نظر او در این زمینه موافقت کرده بودم. اینجا بود که از فرصت سکوت او استفاده کردم و شروع به تعریف از ماشینهای خودمان و بیان تفاوتهای دقیق میان آنها و ماشینهای شرکت موردنظر او کردم. آن روز صبح پیش از آن که دفتر کار آن مرد را ترک گویم ماشین جدیدی به وی فروختم زمانی بود که اگر از مشتریان سخن گزنده ای مانند سخن خریدار یاد شده می شنیدم به شدت عصبانی می شدم خون در رگهایم به جوش می آمد و جنگ سختی را علیه او آغاز می کردم و بشدت بر ماشینهای شرکت موردنظر او می تاختم. اما هرچه بیشتر حمله می کردم خریدار بر نظر خود مبنی بر برتری آن ماشینها بیشتر سماجت می کرد و هرچه بیشتر مجادله می کردم بیشتر به خریدن کالای رقیب نزدیک می شد! حالا وقتی به یاد آن روزها می افتم تعجب می کنم که اصلاً چگونه می توانستم در آن روزها چیزی به خریدار بفروشم! من چندین سال از عمرم را در مجادلات و مباحثات بی ثمر تلف کرده ام.
بنیامین فرانکلین می گوید: اگر بحث و مشاجره کنید ممکن است گاهی به پیروزی دست یابید اما این پیروزی میان تهی خواهد بود؛ زیرا در هر حال نخواهید توانست حسن نیت طرف را به خود جلب کنید. پس کدامیک را ترجیح می دهید: پیروزی توخالی یا حسن نیت طرف؟ به ندرت پیش می آید که به این هر دو منظور دست یابید!
یکی از نشریات مشهور یک بار این قطعه شعر معنادار را منتشر کرد:
اینجا آرامگاه ویلیام جی است.
کسی که مجادله گر زیست و مجادله گر مرد
او بر حق بود، کاملاً هم بر حق بود ولی او مرد درست همچنان که اگر بر خطا بود
آری، شما هم ممکن است بر حق باشید و کاملاً هم در مباحثات حق با شما باشد اما اگر سعی کنید عقیده طرف را عوض کنید اصلاً به نتیجه ای نخواهید رسید، درست مانند وقتی که بر خطا باشید!
یکی از سیاستمداران یک بار اظهار داشت از خلال سالیان درازی که صرف سیاست کرده است به این نکته رسیده که محال است انسان نادان را در مباحثه و مجادله شکست داد.
تجربه به من ثابت کرده که ممکن است به هر چیزی دست یافت اما محال است مردی را، با صرف نظر از این که دانشمند باشد یا بی دانش کم هوش باشد یا باهوش، از طریق جر و بحث متقاعد کرد و به تغییر عقیده اش واداشت!
نفرت هرگز به وسیله نفرت از بین نمی رود بلکه برای از بین بردن آن محبت لازم است. همچنین جدال هرگز به وسیله جدال پایان نمی پذیرد بلکه به وسیله تدبیر و کیاست و مدارا و میل صادقانه برای اطلاع یافتن از نقطه نظر طرف مقابل پایان می پذیرد.
یک بار یکی از فرماندهان افسر جوانی را به خاطر تمایل به مباحثه و مجادله شدید با همقطارانش سرزنش کرد و گفت: کسی که در صدد تحقق بخشیدن به آرمانهای والای خود است فرصتی نمی یابد که آن را در راه مجادلات بی فایده صرف کند. تحمل او در قبول نتایجی که از این مباحثات حاصل می شود از این هم کمتر خواهد بود. در برابر چیزهای بزرگ و مهم که دلایل شما در مورد آن با دلایل طرف مقابلتان یکسان است و نیز در برابر اشیای کوچک و ناچیز حتی اگر همه دلایل در دست طرف مقابل باشد، تسلیم شوید. ما در برابر سگ گیرنده خود را کنار می کشیم و راه را برایش باز می گذاریم تا برود زیرا می ترسیم ما را گاز بگیرد. حتی اگر هم گازمان بگیرد بهتر است آن را نکشیم چون کشتن آن در این وضع به هیچ وجه«اثر نیش او را درمان نمی کند»!
پی نوشت ها :
1-فصلت/24
2-بحارالانوار/ج2/ص 138
3-الترغیب و الترهیب/ج1/ص 131
4-بحارالانوار/ج13/ص 406
5-اصول کافی/ج2/ص 301
6-بحارالانوار/ج73/ص 339
7-بحارالانوار/ج78/ص 370
8-بحارالانوار/ج78/ص 380
9-نحل /25
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}