نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

دیدار دوستان همچون قطعه ای چوب نیست که امواج سرکش دریا آن را به این سو و آن سو پرت کند و آن را همراه خود هر کجا که می خواهد ببرد. بلکه دیدار دوستان را باید به میخی تشبیه کرد که برای نصب یک تابلو به کار می رود و هرچه بیشتر فرو رود موجب خلوص بیشتر دوستی می گردد و از استواری بیشتری برخوردار می شود در حالی که اگر دیدار ما از دوستان کاهش یابد بزودی چهره ما از قلبها و یادمان از زبانها زدوده می شود، و از همین رو گفته شده است:«از دل برود هر آن که از دیده برفت»، دقیقاً نظیر یک مرده که خانواده و آشنایانش در روزهای اول وفاتش بر او اشک می ریزند و مراسم فاتحه خوانی برای روح او برپا می کنند ولی با گذشت زمان همه او را فراموش می کنند و چهره اش از اذهان پاک می شود لذا تنها دوری از دوستان، انسان را مورد فراموشی قرار می دهد. به علاوه آنچه گفته شد دیدار دوستان دو فایده مهم در بردارد که عبارتند از:

اول، ثواب

احادیثی که در مورد ثواب دیدار دوستان رسیده بسیار زیاد است و در دنباله سخن برخی از آنها را یادآور خواهیم شد.

دوم، فایده فکری، اجتماعی و سیاسی

ما هنگامی که به دیدار دوست خود می رویم خواه ناخواه مسایلی را با وی مطرح می کنیم و بدین ترتیب افکارمان را با او درهم می آمیزیم و آرای مختلف را با او مبادله می کنیم. پیامبراکرم(ص) می فرماید:« برای نیکی به والدینت سالها راه بپیما»، « برای صله رحم یک سال راه بپیما»، « برای عیادت از مریض یک میل راه بپیما»، « برای تشییع جنازه دو میل راه بپیما»، « برای اجابت دعوت سه میل راه بپیما»، « برای دیدار از برادر دینی چهار میل راه بپیما»،‌«‌برای یاری یک مظلوم پنج میل راه بپیما»، « برای دلجویی از یک غمدیده شش میل راه بپیما و استغفار کن»(1). اگر ما برادری یا دوستی داریم که کیلومترها از ما فاصله دارد باید این راه را برای دیدار او بپیماییم زیرا او شایسته آن است چرا؟ زیرا دیدار همان طور که پیامبراکرم(ص) می فرماید:« موجب رویاندن دوستی است»(2).
گاهی ممکن است این سؤال پیش بیاید که شاید برای دیدار دوستان مناسبتی وجود نداشته باشد، در این هنگام چه باید کرد؟ پاسخ این سؤال آن است که از نظر اسلامی ما برای دیدار دوستان نیازمند مناسبت نیستیم و همین دیدار، خود، مناسبت است و هیچ مانعی وجود ندارد که به خانه دوستمان برویم در را بکوبیم، اجازه دخول بخواهیم و داخل شویم، و اگر از ما بپرسند که کارمان چیست؟ پاسخ خواهیم داد: دیدار کننده ای برای رضای خداییم و کارمان دیدار شماست و مسأله نیازی به شرمندگی یا تردید ندارد. حتی در صورتی که صاحب خانه ما را نشناسد و ما نیز او را نشناسیم هیچ مانعی در میان نیست تا به دیدار او برویم و همین بس که ما و او هر دو مؤمن و انسانیم و باید با برادران و همنوعانمان دیدار داشته باشیم و باید همین دیدار فرصتی برای آشنایی ما باشد. چنین نیست که همه از هنگامی که در شکم مادرشان بوده اند یکدیگر را می شناخته اند و نخستین دیدار آنها بدون وعده قبلی و بدون سابقه شناخت حاصل شده باشد.
پیامبراکرم(ص) می فرماید:« کسی که برادرش را در خانه اش دیدار کند خداوند خطاب به او می فرماید: تو میهمان و زائر منی و برای محبت تو نسبت به دوست خود بهشت را بر تو واجب کردم»(3). و امام جعفرصادق(ع) می فرماید:« به دیدار یکدیگر بروید که دیدارتان موجب زنده کردن قلبهایتان است و سخن گفتن موجب نرمی شما نسبت به یکدیگر است و اگر چنین شیوه ای را در پیش گیرید هدایت و نجات می یابید و اگر از آن روی برتابید مرتکب ظلم شده اید و هلاک گردید، پس این شیوه را در پیش گیرید که در این صورت نجاتتان بر عهده من است»(4). امام صادق(ع) به یکی از یاران خود می فرماید:« هرکه از یاران مرا می بینی بدو سلام رسان و او را به تقوای خدای بزرگ سفارش کن و این که تندرستشان از بیمارشان عیادت کند و توانگرشان بر تهیدستشان مهربانی ورزد و زنده شان بر جنازه مرده شان حاضر شود و یکدیگر را در خانه هاشان دیدار کنند که دیدار آنها از یکدیگر موجب برقراری دستورات ماست و رحم کند خداوند بر بنده ای که دستورات ما را زنده کند»(5).
امام موسی بن جعفر(ع) می فرماید:« برای شیطان و لشگریانش چیزی نگونبارتر از دیدار برادران برای رضای خدا نیست»(6).
امام صادق(ع) می فرماید:« دیدار برادران موجب باروری عقل است اگرچه این دیدار اندک و ناچیز باشد»(7).
و هم ایشان می فرمایند:« سه چیز موجب آسایش خدایی است: عبادت در شب، افطار شخص روزه دار و دیدار از برادران». و هم ایشان می فرمایند:« برادرت را برای رضای خدا دیدار کن زیرا برادرت به منزله دو دست توست که این یک از آن یک دیدار می کند»(8).
برادران ما همچون دستان ما هستند و همان گونه که دو دست ما با یکدیگر تماس بسیار دارند برادران نیز باید با یکدیگر بسیار دیدار کنند.
پیامبراکرم(ص) می فرماید:« فرشته ای مردی را دید که بر در خانه ای ایستاده است، فرشته به او گفت: ای بنده خدا نیاز تو در این خانه چیست؟ آن مرد گفت: در این خانه برادری دارم که می خواهم به او سلام گویم. فرشته گفت: آیا میان تو و او نسبت نزدیکی است؟ یا از او خواهشی داری؟ مرد گفت: نیازی ندارم جز آن که در راه خداوند جهانیان متعهد او گردم. فرشته گفت: من فرستاده خدایم به سوی تو، خداوند به تو سلام می رساند و می گوید: تو در حقیقت به دیدار من آمده ای و من بهشت را بر تو واجب گردانیدم و تو را از خشمم محفوظ داشتم و برای دوستی تو با او برای رضای من، از آتش حفظت کردم».
و در حدیث دیگری آمده است که:«خداوند در روز قیامت برخی از مردم را مؤاخذه می کند و خطاب به ایشان می فرماید: چرا هنگامی که مریض شدم به دیدار من نیامدید و چرا از شما خواستم و به من ندادید؟ و آنها می گویند:چگونه مریض شدی و حال آن که تو خدای مقتدری؟ و تو چگونه نیاز داشتی در حالی که آفریننده آسمانها و زمینی؟ و خداوند می فرماید: بنده مؤمن من بیمار شد و دیدار از او دیدار از من است و برآوردن نیاز او برآوردن نیاز من است پس چرا به دیدار او نرفتید و نیازش را برنیاوردید؟».
امام صادق(ع) می فرماید:« سه کس در روز قیامت جزء‌ خواصّ خداوند عزّوجل هستند:‌ کسی که برادرش را در راه خدا دیدار کند که در حقیقت خدا را دیدار کرده و بر خداست که او را گرامی بدارد و آنچه می خواهد بدو بدهد و کسی که داخل مسجد شود، نماز بگزارد و در انتظار نماز دیگر تعقیبات به جای آرد و سوم کسی که حجّ و عمره به جای آرد که او نیز مهمان خداست و بر خداست که میهمان خود را گرامی بدارد». و هم ایشان می فرمایند:« بنده ای که به منظور دیدار از برادر دینی خود خارج می شود هنوز بازنگشته که گناهانش بخشوده می شود و نیازهای او در دنیا و آخرت برآورده می گردد».
پیامبراکرم(ص) می فرماید: « دو برادری که به دیدار یکدیگر می روند همچون دو دست که یکدیگر را می شویند»، پیامبر(ص) اضافه می فرمایند که : « دو مؤمن به دیدار یکدیگر نمی روند مگر آن که خداوند به هریک از آن دو خیر عطا می کند»، و امام زین العابدین (ع) می فرماید:« نگاه کردن مؤمن به برادر مؤمن از روی دوستی و محبت، عبادت است». و در روایت دیگری چنین می خوانیم:« نگاه کردن به صورت مؤمن عبادت است». اگر تنها نگاه کردن به دوستان عبادت است پس دیدار آنها چه منزلتی خواهد داشت؟ دیدار دوستان نیز همچون سایر امور اجتماعی حدود معقولی دارد که باید نسبت به این حدود مقیّد بود زیرا پسندیده نیست که مردم کارهای خود را رها کنند و برای استقبال از کسانی که تنها کار آنها در مدت شبانه روز دید و بازدید است در خانه بنشینند.
چنانچه پسندیده نخواهد بود اگر در هر ساعت خود را واداریم تا به دیدار دوستان برویم و موجب زحمت آنها شویم. در روایت آمده است که:« بدترین برادران کسی است که به دیگری زحمت دهد»(9). ما باید زمانی به دیدار دوستانمان برویم که در شرایطی به سر می برند که از دیدار ما شاد می شوند و موجب زحمت آنها نشویم ولی اگر در چنین شرایطی به سر نمی برد بر ماست که دیدار خود را کاهش دهیم. پیامبراکرم(ص) می فرماید:« کمتر به دیدار دوستان برو تا محبتت در دل آنها افزایش یابد»(10).
منظور آن است که یک روز به دیدار دوستت بروی و چند روز سراغ آنها نروی و نباید در طول بیست و چهار ساعت پیوسته مزاحم او باشی که در این صورت محبت تو در دل او کاهش خواهد یافت. حضرت علی(ع) می فرماید:« اگر زیاد به دیدار کسی بروی خوشرویی او کم می شود»(11). هنگامی که دوست خود را برای مدت یک هفته ندیده ای ناگزیر باید در برابر تو تبسم کند و تو نیز در برابر او تبسم کنی و ناگزیر باید دستش را برای مصافحه با تو دراز کند و تو نیز دستت را برای مصافحه با او دراز کنی تا بدین ترتیب اشتیاق دیدار پس از مدتی فراق اظهار گردد در حالی که دیدار پیوسته موجب کاهش خوشرویی و افزایش ملال است. حضرت علی(ع) می فرماید:« دیدار کم، سپری است در برابر ملالت و ترشرویی».

پی نوشت ها :

1-بحارالانوار/ج74/ص 103
2-بحارالانوار/ج74/ص 355
3-بحارالانوار/ج74/ص 345
4-اصول کافی/ج2/ص 186
5-بحارالانوار/ج71/ص 343
6-بحارالانوار/ج74/ص 263
7-بحارالانوار/ج74/ص 353
8-بحارالانوار/ج71/ص 353
9-میزان الحکمه/ج1/ص 59
10-بحارالانوار/ج71/ص 355
11-میزان الحکمه/ج4/ص 299

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.