ویژگیهای آسمان در قرآن (1)
الف) آسمان خیمه ای برافراشته شده بدون ستونهای مریی:
مقدمه:
آسمان، کُرات و اجرام آسمانی همانند سقفی، بالای سرزمین قرار گرفته اند. اما چرا این سقف باعظمت که ستونی برای آن دیده نمی شد، بر زمین سقوط نمی کند و فرو نمی ریزد؟ آیا این سقف اصلا پایه و ستونی ندارد و یا ستونی هست ولی ما نمی بینیم؟مفسران و دانشمندان قرآنی، جواب این سوال ها را در آیات سوره رعد و لقمان یافته اند و قایلند خداوند متعال در این آیات به آن جواب گفته است.
آیات:
«خلق السماوات بغیر عمد ترونها» (1) ([خدا] آسمانها را بدون ستونهایی که آنها را ببینید آفرید).«الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها» (2) (خدا کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که آنها را ببینید برافراشت).
بحث لغوی:
«رفع» در لغت به معنای برافراشتن، بلند کردن (3)، و برداشتن (4)، است و در مقابل وضع (5) و خفض (6) بکار می رود. «عَمَد» بر وزن صَمَد و جمع عمود (7) و به معنای ستونها و یا هر شیء طولانی، مانند قطعات چوب و آهن است که برآن تکیه می شود. (8)اسرار علمی جاذبه عمومی:
عقیده ای که قرنها بر فکر منجمان و کیهان شناسان درباره ی آسمان، حکم فرمایی می نمود. این بود که آسمان از لایه های مختلفی که آن را فلک می نامیدند، تشکیل شده است. زمین در وسط این افلاک قرار داشت و آنها دور تا دور زمین را فرا گرفته بودند و هریک از این افلاک؛ همانند پوسته های پیاز لایه های زیرین را دربر گرفته بودند و بر آنها تکیه داشتند.هر یک از سیّارات منظومه شمسی و خورشید و ماه، در یکی از این افلاک قرار داشتند و به آن چسبیده و حرکتشان به تبع حرکت آن فلک بود. مجموع ستارگان نیز فلکی جداگانه داشتند که به آن فلک ثوابت گفته می شود. (9)
اما از قرن 16 میلادی که پیشرفت هایی در علم نجوم صورت گرفت و پرده از روی اوضاع اجرام آسمانی برداشته شد، وجود افلاکی با این خصوصیات، نفی گردید و معلوم شد که اجرام کیهانی به طور آزاد در فضای پهناور جهان شتابان در حرکتند. اکتشافات اگر چه افق تازه ای را در ستاره شناسی گشود، ولی سوالات فراوانی را به همراه داشت که ذهن دانمشندان را به خود مشغول ساخت. (10) از جمله:
1. کدام عامل طبیعی باعث شده اکه این اجرام عظیم در فضا نگاه داشته شوند و سقوط نکنند؟
2. چرا از مسیر خود منحرف نمی شوند و با یکدیگر برخورد نمی کنند و جذب یکدیگر نمی شوند؟
3. چرا این اجرام نوعاً، گرد یکدیگر می چرخند و در امتداد خطی مستقیم حرکت نمی کنند؟
4. چرا سرعت گردش این اجسام با هم متفاوت است؟
اگرچه این سوالات به طور جدی از قرن شانزدهم میلادی مطرح شد، ولی قرنها قبل به عنوان دغدغه برخی از دانشمندان و کیهان شناسان بوده است.
موریس مترلینگ، پژوهش برای یافتن پاسخ این سوالات را به دانشمندان قبل از اسلام نسبت می دهد. پلوتارک که چندین قرن قبل از میلاد می زیسته در کتاب خود می گوید، ما حیرت می کنیم که برای چه ماه سقوط نمی کند و روی زمین نمی افتد. (11)
محقق سبزواری، از ثابت بن قره مطالبی را نقل می کند، و می نویسد او سعی در جواب دادن به این سوالات داشته است و به وجود نوعی جذب و کشش بین کرات آسمانی و اجزای آنها؛ اشاره می کند. (12) برخی نیز معتقدند که بعد از اشارات علمی قرآن و روایات اهل بیت (علیه السلام) ابوریحان بیرونی (550ق) اولین کسی بود که به نیروی جاذبه پی برد، (13) که می توانست جواب خوبی برای این سوالات باشد.
گروهی با غفلت از پیشینه ی تاریخی این بحث علمی، آغاز آن را از افتادن سیبی از درخت می دانند. (14) به نظر برخی اساتید، این ماجرا به افسانه بیشتر شبیه است؛ (15) ولی ممکن است جرقه ای بوده باشد که سوالاتی را در ذهن دانشمند جوانی ایجاد کرده و او را به ادامه تحقیقات گذشتگان در این باره تشویق نموده است. (16) او برای یافتن جواب سوالاتش، شانزده سال زحمت کشید (17) و بالاخره نتایج تحقیقات خود را در سال (1687م) در کتاب مشهورش، «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» منتشر کرد. (18)
برطبق قانون جاذبه عمومی، کلیه اجسام همدیگر را جذب می کنند و این کشش به دو عامل بستگی دارد: 1. جرم؛ 2. فاصله.
نیوتن؛ اظهار داشت دو جسم به نسبت مستقیم حاصل ضرب جرم های خود، به نسبت عکس مجزور فاصله بین این دو جسم، یکدیگر را جذب می کنند؛ یعنی اگر شما یکی از جرمها را دو برابر کنید؛ نیروی جذب این دو جسم به اندازه ی یک چهارم و اگر فاصله را سه برابر کنید به اندازه یک نهم کم می شود. (19)
قانون دیگری که نیوتن ارائه داد «قانون گریز از مرکز» بود. برطبق این قانون هر جسمی که بر گرد مرکزی حرکت کند، در آن جسم طبعا کششی به وجود می آید که می خواهد از آن مرکز دور شود مانند آتش گردانه ای که در حال چرخیدن است. (20) نیوتن با ترکیب دو نیروی جاذبه و گریز از مرکز، حرکت زمین، سیارات، قمرها و دیگر اجرام آسمانی در مدارهای خود (21) و گرد یکدیگر را توجیه کرد و نیز به علت عدم تصادم و سقوط آنها پی برد.
سقوط آزاد اجسام، جزر و مدّ اقیانوس ها و تقدیم اعتدالین از مسائل مهمی بودند که پس از کشف جاذبه، به علت آنها پی برده شد. (22)
دیدگاهها و نظریات مفسران
در آیات 28/ نازعات، 7 رحمن، 18/غاشیه و 5/ طور نیز از برافراشته شدن آسمان سخن به میان آمده است. وجود عبارت «بغیر عمد ترونها» در آیه ی دو سوره ی رعد و 10 سوره لقمان، که مفسران آن را به دو صورت ترکیب کرده اند؛ برخی دیدگاهها و نظریات متفاوتی را در تفسیر آیه، به دنبال داشته است.گروهی جمله «ترونها» را صفت برای عمد می دانند و آیه را این گونه ترجمه می کنند: (آسمانها را بدون ستونی که دیدنی باشد برافراشتیم. ) و این، وجود ستونهایی نامریی را برای آسمان اثبات می کند.
گروهی نیز «بغیر عمد» را متعلق به جمله ترونها می دانند که در این صورت آیه می گوید (همانطور که می بیند آسمان بدون ستون است). (23)
برخی نیز در تفسیر این آیات، دو وجه بیان کرده و هر دو را قابل تصور دانسته اند: 1. همان وجه اول؛ 2. معترضه بودن جمله «ترونها» که نتیجه آن نفی هرگونه ستون است. (24)
برخی نیز همچون صاحب تفسیر الکاشف «ها» در «ترونها» را به سماوات ارجاع می دهند یعنی: (او آسمانها را که می بینیشان بدون ستون برافراشت). (25)
الف) شیخ طوسی، در التبیان، تفسیر مجاهد از آیه ی 10 سوره ی لقمان که گفته: آسمان دارای ستون هایی است که دیده نمی شود، را خطا می داند و می نویسد: «آسمان ستون ندارد چرا که اگر داشت اجسامی بسیار بزرگ و قابل دیدن بودند و نیز تصور ستون برای آسمان، ممکن نیست چرا که تسلسل را به دنبال خود دارد؛ چون هر ستونی به ستون دیگری نیاز دارد». (26)
ب) سید مرتضی علم الهدی، نیز در تبیین آیه می نویسد: «یعنی اگر در آنجا ستونهایی بود شما آنرا می دیدید و چون دیدن ستون را نفی کرده است، وجود ستونها نیز نفی شده است؛ چنانچه می گویند «لا یهتدی بمناره» (کسی در پرتو منار او راه را نمی یابد) یعنی مناری ندارد زیرا اگر داشت، در پرتو آن راه می بردند». (27)
ج) ابوالفتوح رازی، نیز وجود ستون برای آسمان را قبول ندارد و می نویسد: «قول آن کس که اثبات عماد کرد و نفی رویت، قول رکیک است و درست آن است که مراد به نفی رویت عماد، نفی عماد است». (28)
د) ابن کثیر، از دیگر مفسرانی است که ذیل آیه ی 2 سوره ی رعد، آسمان را همچون قبّه ای بر روی زمین می داند، که بدون هیچ ستونی استوار است. ایشان جمله «ترونها» را برای تأکید نفی عمد می داند چرا که استواری سقفی بدون ستون، قدرت الهی را بیشتر مشخص می کند. در ادامه از ابن عباس، مجاهد و حسن نقل می کند که: «آسمان دارای ستونهایی است لکن دیده نمی شود». و آن را تأویل و خلاف ظاهر آیه و ضعیف می شمرد. (29)
هـ) قدمای مفسرین، اجمالاً به وجود ستونهایی برای آسمان پی برده بودند و گاهی از آن به قدرت خداوند تعبیر می کردند. (30)
و) طبری، از ابن عباس نقل کرده که گفته است: «چه دانی شاید آسمانها ستونهایی دارند و شما آنها را نمی بینید». (31)
ز) علامه طباطبایی، پس از اینکه آیه ی 2 سوره ی رعد را بیانگر عظمت و تدبیر خداوند متعال می داند می نویسد: «اینکه خداوند آسمان را با عبارت «بغیر عمد ترونها» توصیف کرد مقصودش این نبوده که آسمان اصلاً پایه و ستونی ندارد و درنتیجه، وصف «ترونها» توضیحی بوده و مفهومی نداشته باشد». [و نتوان نتیجه گرفت که پس پایه های ندیدنی دارد. ]
ایشان با تکیه بر این اصل که سنت اسباب و علل در تمامی اجزای عالم جریان دارد، می نویسند: «بنابراین اگر سقفی را دیدیم که روی پای خود ایستاده، باید بگوییم به اذن خدا و با وساطت سبب خاصی ایستاده و اگر جرمی آسمانی را ببینیم که بدون ستون ایستاده، باز هم به اذن خدا و با وساطت اسباب مخصوص خود، مانند طبیعت خاص و یا جاذبه عمومی ایستاده است. (32)
وی علت مقید شدن آیه به «بغیر عمد ترونها» را، بیدار کردن فطرت خفته بشر می دانند تا به جستجوی سبب این مسئله بپردازند و از این راه به وجود خداوند متعال پی ببرند.
و شاید علامه بزرگوار این بیان را از آیات قرآن فهمیده باشند، که برپا بودن آسمان و زمین را به امر خدا و نشانه ای از نشانه های او می دانند. (33)
ح) آیت الله مکارم، نیز پس از طرح آیه ی 2 سوره ی رعد می نویسند: « قابل توجه اینکه قرآن نمی گوید «آسمان بی ستون است» بلکه می گوید: «بدون ستونی است که آن را مشاهده کنید و قابل رویت باشد». این تعبیر به خوبی می رساند که ستون مرئی وجود ندارد، بلکه ستون نامرئی آسمان ها را بپا داشته است».
ایشان با اشاره به روایتی از امام رضا (علیه السلام) در این باره می نویسند: «آیا توجیه و تفسیری برای این سخن، غیر از ستونی که ما امروز آن را «توازن جاذبه و دافعه» می نامیم وجود دارد». (34)
ط) آیت الله معرفت، در تفسیر آیه ی 7 سوره ی ذاریات به برخی روایات و آیات دیگر اشاره می کنند و نیروی جاذبه را عاملی می دانند، که مانع پراکنده شدن سیارات یک منظومه و ستارگان یک کهکشان می شود. ایشان آیات 25 سوره ی روم و چهل و یک سوره ی فاطر را اشاره به نیروی جاذبه می دانند و این سخن نیوتن را نقل می کنند که: «ماورای نیروی جاذبه نیروی برتری باید باشد که ممکن است مادی یا ماوراء مادی و معنوی باشد. (35) ی) یکی دیگر از مفسرین معاصر، با پذیرفتن این تفسیر در آیه ی 2 سوره ی رعد می نویسند: «تصور ما از این ستون، همان قوه جذب و دفع بین سیارات و ستارگان است. به عنوان مثال قوه دفع و طرد ناشی از دوران زمین به دور خورشید دقیقاً مساوی با قوه جاذبه خورشید است، به همین دلیل زمین میلیونها سال در مدار واحدی می ماند و اگر یکی از این دو نیرو تغییر کند، اتفاقی می افتد که در حساب نمی گنجد». (36)
ک) آیت الله حسین نوری، نیز با اشاره به این نکته، لزوم تناسب بین ستون و چیزی برآن تکیه کرده است را یادآور می شوند و می نویسند: «نیروی جاذبه و سایر قوانین حرکت مربوط به این اجرام با نظام دقیق و فرمول مخصوص خود مورد محاسبه قرار گرفته است، تا توانسته هر یک از آنها را در ارتفاع و مدار معین در طی میلیاردها سال نگاه بدارد». ایشان این گونه تعابیر قرآنی را سرشار از لطافت و اعجاز می دانند. (37)
ل) استاد دکتر رضایی، پس از بررسی برخی دیدگاهها در تفسیر این آیات، به دو نکته مهم اشاره می کنند:
1. حصر عَمَد [ستونها]، در نیروی جاذبه صحیح به نظر نمی رسد؛ چرا که ممکن است مراد از آن، نیروهای متعددی باشد که در آینده کشف شود و جمع بودن کلمه «عمد» نیز شاهد این نکته است.
2. تفسیر آیه به نیروی جاذبه در صورتی صحیح است که مراد از آسمان در این آیات، کرات آسمانی باشد.
ایشان با بررسی سیاق این آیات، قدر متیقن آسمان را در آیه 10 سوره ی لقمان و 2 سوره رعد، همین آسمان مادی یعنی کرات آسمان و جو زمین می دانند. (38)
م) دکتر محمد حسن هیتو، همچون بسیاری دیگر از نویسندگان، (39) این آیات را اشاره به نیروی جاذبه می داند و می نویسد: «معنای آیه ی شریفه 2 سوره ی رعد با قطع نظر از کمله «ترونها» کامل است و هدف از ذکر این جمله [البته خدا داناست] برای توجه دادن این نکته به انسانهاست که در این میان، موجوداتی نامرئی وجود دارند که روزی آنها را خواهید یافت و آن همان نیروی جاذبه است». (40)
ن) دکتر زغلول محمد نجّار، نیز پس از بحث لغوی مفصلی پیرامون عمد و مطرح کردن برخی آیات در این زمینه، نیروهای چهارگانه ای را ذکر می کند که حفظ نظم اجرام عالم به واسطه آنهاست نیروها عبارتند از:
1. نیروی جاذبه؛ 2. نیروی الکترومغناطیس؛ 3. نیروی هسته ای قوی؛ 4. نیروی هسته ای ضعیف.
این نویسنده صاحب نظر، واژه ی عمد را اشاره به این نیروها می داند که نظام عالم را حفظ کرده اند. (41)
عبدالرئوف مخلص، نیز این آیات را اعجازی علمی از قرآن می داند و می نویسد: «این آیات هم با عقاید گذشتگان سازگار است که آسمان را بدون ستون می پنداشتند و هم با یافته های کنونی که جاذبه را به عنوان ستونی می دانند که کرات آسمانی را در وضعیت خاصی حفظ می کند، که این معجزه ای علمی از قرآن است». (42)
جمع بندی و بررسی
ظاهر این دو آیه، این است که «ترونها» وصفی برای «عمد» باشد و این که برخی گفته اند مفهوم آیه، «ترونها بغیر عمد» است، یعنی آسمانها را بدون ستون می بینی [و بنابراین «بغیر عمد» جار و مجرور و مضاف و مضاف الیه است، که متعلق به ترونها می باشد. ] اولاً، خلاف ظاهر است و ثانیاً، این تعبیر نشان می دهد که شما آسمان را بی ستون می بینید، در حالی که واقعاً دارای ستون است.آنچه می تواند به عنوان حجت قاطع و کلام آخر در این باب باشد، روایتی است که از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است. حسین بن خالد می گوید: از امام رضا (علیه السلام) از تفسیر آیه «والسماء ذات الحبک» (43) سوال کردم. امام فرمودند: یعنی آسمان راه هایی به سوی زمین دارد. عرض کردم: چگونه آسمان می تواند راه ارتباطی با زمین داشته باشد در حالی که خداوند می فرماید: «آسمانها بی ستون است».
امام فرمودند: سبحان الله الیس الله یقول: «بغیر عمد ترونها» (عجیب است، آیا خداوند نمی فرماید: بدون ستونی که قابل مشاهده شما باشد). عرض کردم: آری، امام فرمودند: پس در آنجا ستون هایی هست ولی شما آن را نمی بینید. (44) این سخن امام (علیه السلام)، بیانگر معنای دقیق آیه است و عظمت علمی امام (علیه السلام) و تفاوت غیر قابل بیان این بزرگواران با دیگر مفسران قرآن را نشان می دهد.
در عصر نزول قرآن فرضیه افلاک بطلمیوسی در بین منجمان رایج و حاکم بود. این فرضیه برای هریک از سیارات منظومه شمسی، ماه، خورشید و ستارگان، افلاکی قایل بود که این اجرام به آن افلاک متصل بودند و حرکتشان به تبع حرکت آن فلک بود و آن افلاک همانند لایه های پیاز هریک بر دیگری تکیه داشت.
اما آنچه اکنون مسلم است این است که هر سیاره و ستاره ای در آسمان معلق بوده و این نیروی جاذبه و دافعه [گریز از مرکز] است که آنها را در وضعیت خاصی ثابت نگاه داشته است، البته ممکن است نیروهای دیگری نیز در این امر دخیل باشند که هننوز کشف نشده اند.
آیات 25 سوره روم و 41 سوره ی فاطر نیز از آیاتی هستند، که به پا داشتن آسمانها به اذن و امر خداوند و نیز جلوگیری از زوال آنها را بیان می کنند و می تواند به نوعی اشاره به وجود عواملی همچون جاذبه باشد.
ب: آسمان در حال توسعه و گسترش:
مقدمه:
گسترش و توسعه آسمانها از جمله مسائل علمی است که با پیشرفت های نجومی در زمینه ی نورشناسی، مطرح گشته و مورد کنکاش قرار گرفته است.به نظر برخی دانشمندان و مفسران مسلمان و غیرمسلمان، قرآن در سوره ی ذاریات، به این نکته علمی اشاره کرده و از توسعه آسمانها سخن گفته است. بسیاری از این بزرگان این کلام را اعجازی علمی می دانند.
آیه:
«والسماء بنیناها بأید و انا لموسعون» (45)(و آسمان را با قدرت بنایش کردیم و قطعاً ما گسترش دهنده ایم).
بحث لغوی:
«أید» در لغت به معنای قدرت، (46) توانایی و حفظ (47) است. برخی از مفسران، نعمت را نیز جزو معانی این ماده ذکر کرده اند (48) که صحیح به نظر نمی رسد چرا که آنچه هم معنای توانایی و هم نعمت، بکار می رود، «أیدی» است که جمع کلمه «ید» می باشد. (49)کتب لغت در معنای ماده «وسع» گسترده شدن، زیاد کردن و جا دار نمودن را ذکر کرده اند (50). این ماده در مقابل ضیق [تنگی] بکار می رود. (51) مجمع البیان، درباره ی مصدر باب افعال از این ماده می نویسد: «الایساع: الاکثار من الذهاب بالشیء فی الجهات» (52) (فزونی و گسترش دادن در جهات مختلف چیزی)
اسرار علمی گسترش جهان:
دانشمندان مدلهای ریاضی گوناگون را از جهان ارائه داده اند. برخی همچون نیوتن آنرا ایستا و ساکن می دانستند و قایل بودند به زودی تحت تأثیر نیروی گرانش، شروع به انقباض خواهد کرد. (53) انیشتن مدلی را معرفی کرد که به نام «جهان ایستاتیک» مشهور شد. در این مدل جهان مسدود، کروی و در عین حال ایستاست و در زمان حال نه کوچک می شود و نه بزرگ می گردد. انشتین اشتباهاً «ثابت کیهان شناختی» را در معامله خود از این مدل وارد کرد، که بعدها از این کار افسوس خورد؛ (54) البته این دانشمند، بعدها مدل دیگری ارائه داد که توسعه جهان را تأیید می کرد. (55)مدل دیگری که از جهان ارائه شده است، جهان را در حال گسترش می داند.
اولین کسی که با کمک یافته های علمی، این نظریه را ارائه داد، ملوین سلیفر (متولد 1875م) مدیر رصدخانه لاول بود. او با بررسی خطوط طیفی ستارگان به این نتیجه رسید که ستارگان در حال دور شدن از ما هستند. (56)
ژرژلومتر (57)، هابل و همس (58) از دیگر دانشمندانی هستند که با سلیفر هم عقیده گشتند. هابل تحقیقات سلیفر را ادامه داد و در این باره قانونی ارائه داد که به نام «قانون هابل» مشهور است. (59)
این دانشمندان، جهان را به بالنی تشبیه می کنند که در حال باد شدن است و بر روی آن نقطه هایی وجود دارد. هر چه بالن بزرگتر می شود فاصله نقطه ها از هم بیشتر می گردد؛ در ضمن نقاطی که از هم فاصله بیشتری دارند با سرعت بیشتری نیز از یکدیگر دور می شوند. (60)
کیهان شناسان معتقدند پس از انفجار بزرگ اجزای تشکیل دهنده عالم از هر سو پراکنده شدند و این حرکت در جهات مختلف ادامه دارد. (61) آنان با تجزیه نور ستارگان، این نظریه علمی را تا حد زیادی تقویت کرده اند. (62)
ابزارهای ویژه ای می توانند نور هر ستاره را پخش کنند و آن را به صورت رنگین کمان یا طیف درآورند که شامل رنگ های قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش است. در امتداد این رنگین کمال خطهای تیره ای دیده می شود. اگر جسمی که نورانی است، در حال دور شدن از ما باشد، خطهای تیره به طرف رنگ قرمز که در لبه طیف قرار گرفته است حرکت می کنند و تغییر مکان می دهند.
جسم هر قدر سریع تر حرکت کند، تغییر مکان خطها به طرف قرمز بیشتر خواهد بود. چون جهان در حال انبساط است، کلیه اجرامی که در دوردست قرار گرفته اند در حال دور شدن از ما هستند و این انتقال به قرمز را نشان می دهند، هر قدر این انتقال به قرمز بیشتر باشد جسم در فاصله ای دورتر از ما قرار گرفته است (63) و با سرعت بیشتری از ما دور می شود (64) و چنانچه قرمزگرایی را اندازه گیری نماییم می توانیم بفهمیم که جسم به چه سرعتی در حال دور شدن از ماست. (65)
هابل در سال 1929م. اعلام کرد که دور شدن ستارگان با نظم خاصی صورت می گیرد؛ (66) یعنی کهکشانی که در فاصله یک میلیون سال نوری ماست با سرعت 186 کیلومتر در ثانیه و آن که در فاصله دو میلیون سال نوری ماست با سرعتی دو برابر از ما دور می شود. (67)
دیدگاهها و نظرات مفسران
الف) از ابن عباس در تفسیر آیه نقل شده است که: «ما قدرت داریم که پدیده ای بزرگتر از آسمانها را نیز بیافرینیم». (68)ب) به نظر برخی، خداوند در این آیه عظمت آفرینش آسمانها را بیان می کند؛ یعنی آسمان آنقدر بزرگ است که زمین و فضای اطراف آن در برابرش چون حلقه ای در کویر است. (69) اما این تفسیرها با صریح آیه ناسازگار است چون کلمه «موسعون» که مشتق است ظهور در فعلیت و ادامه توسعه دارد نه فقط شأنیت و مقدور بودنش برای خداوند. (70)
ج) علامه طباطبائی، در تفسیر این آیه 3 احتمال را مطرح می کنند:
احتمال اول: اینکه «اید» به معنای قدرت باشد و مراد از «انا لموسعون» این باشد که ما دارای قدرتی وسیع و غیرقابل برابری هستیم.
احتمال دوم: اینکه «اید» به معنای نعمت باشد و «انا لموسعون» بدین معناست که نعمت ما بی مقدار و بی شمار است و نعمت های واسعی داریم.
احتمال سوم: موسعون از این اصطلاح گرفته شده باشد که می گویند:
«فلان اوسع فی النفقه» یعنی فلانی در نفقه و خرجی توسعه داد و در نتیجه، مقصود آیه از توسعه دادن، توسعه آسمان است، که ذکر شده و علم جدید نیز موید آن است. (71)
د) تفسیر نمونه، پس از نقل برخی دیدگاه های گذشتگان در تفسیر آیه ی 47 سوره ی ذاریات، به بیان بعضی از نظریات کیهان شناسان پیرامون گسترش جهان می پردازد و این آیه را اشاره به این یافته علمی می داند و می نویسد: «این درست همان چیزی است که امروزه به آن رسیده اند که تمام کرات آسمانی و کهکشان ها در آغاز در مرکز واحدی جمع بوده [با وزن مخصوص فوق العاده سنگین] سپس انفجار عظیم و بی نهایت وحشتناکی در آن رخ داده است و بدنبال آن اجزای جهان متلاشی شده و به صورت کرات درآمده و به سرعت در حال عقب نشینی و توسعه است». (72)
هـ) آیت الله معرفت، نیز در مورد این آیه، دیدگاه توسعه جهان را مطرح کرده و می پذیرند و در این مورد شواهد متعدد علمی بیان می کنند. ایشان توسعه رزق را در آیه، معنایی مجازی می دانند که از توسعه مکانی گرفته شده است. (73)
و) استاد دکتر رضایی، پس از نقل و بررسی برخی دیدگاه ها در تفسیر آیه ی 41 ذاریات، مطابقت مفهوم آیه با یافته های جدید علمی که از توسعه آسمانها سخن می گوید، را رازگویی قرآن می داند که نشانه ای از عظمت خداوند و پیامبر است.
ایشان ظاهر این آیه را هماهنگ با نظریه ی گسترش جهان می دانند ولی از آنجاییکه این نظریه هنوز به طور قطعی به اثبات نرسیده است، نسبت دادن قطعی این نظریه را به قرآن درست نمی دانند و می نویسند: «اگر این نظریه روزی بطور قطع به اثبات برسد، می توان از این آیه اعجاز علمی قرآن را نتیجه گرفت». (74)
ز) بسیاری از مفسران و نویسندگان، همچون دکتر السید جمیلی، (75) دکتر موسی الخطیب (76)، دکتر سمیر عبدالحلیم (77) و مصطفی دباغ (78) با طرح نظریات علمی پیرامون گسترش آسمانها، آیه ی 47 سوره ی ذاریات را اشاره به آن می دانند.
ح) دکتر زغلول النجار، نیز با اشاره به قرمزگرایی نور ستارگان و کهکشانها، و توسعه آسمانها، این آیه شریفه را اشاره به این یافته علمی می داند و اسمیه آمدن عبارت «انالموسون» را نشانه استمرار این توسعه معرفی می کند. ایشان نظریه انفجار بزرگ را برخاسته از این یافته علمی می داند و می نویسد: « با قبول گسترش جهان، اگر ما به عقب برگردیم باید به زمانی برسیم که تمام جهان در یک نقطه جمع بوده باشد و این همان رتقی است که خداوند متعال در آیه ی 30 سوره ی انبیاء ذکر می کند که به دنبال آن فتق و توسعه جهان صورت گرفته است و هنوز ادامه دارد». (79)
ط) نویسندگان کتابهای، الاعجاز العلمی فی القرآن، (80) الاعجاز العلمی فی الاسلام (81)، موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن (82) و السماء فی القرآن الکریم، (83) از افرادی هستند که با پذیرفتن این تفسیر در آیه شریفه 47 سوره ذاریات آن را اعجازی علمی از قرآن کریم می دانند.
ی) دکتر موریس بوکای، پس از طرح این آیه و نظریه انبساط جهان به این نتیجه می رسد که آیه بدون کمترین ابهام بیانگر گسترش جهان است. او موسعون را از فعل اوسع و به معنای عریض کردن، گستردن و وسیع نمودن، می داند و با اشاره به اشتباه برخی مترجمان قرآن می نویسد: «برخی مترجمان که قابلیت فراگیری معنای این کلمه اخیر را ندارد معنایی عرضه می دارند که به نظر من غلط می آید؛ مانند معنایی که از «بلاشر» با عبارت «ما سرشار از سخاوت هستیم» بیان می کند. مولفان دیگر معنا را حدس می زنند ولی جرأت اظهار آن را ندارند. (84)
ک) احمد جبالیه؛ نیز از نویسندگانی است که همچون دکتر ثابت محمد نبیل (85) و محمد السید الرناووط (86)، این آیه را به توسعه آسمانها و انسباط آن تفسیر کرده اند، ایشان در تأیید این تفسیر، آیه شریفه «ویخلق ما لا تعلمون» (87) را مطرح می کند که خداوند پس از سخن از خلقت آسمان و زمین و موجودات می فرماید: «چیزهایی را خلق می کند که شما نمی دانید». که اشاره ای به خلقت آسمان هایی جدید در آینده است.
این نویسنده، دو عبارت از کتاب مقدس را نقل می کند که به همین مسئله اشاره دارد، یکی فرموده خداوند متعال، که اشعیای نبی آن را بازگو کرده است که «لانی ها انا ذا اخلق السماوات جدیده و ارضا جدیده فلا تذکر السالفه ولا تخطر علی البال» (88) (همانا من آسمانها و زمین تازهای را خلق می کنم پس گذشتگان آنرا به یاد نیاورند و به ذهن نیاید).
دیگری کلام حضرت عیسی (علیه السلام) است که ملکوت خداوند را به دانه خردلی تشبیه می کند که کاشته می شود و رشد کرده و بزرگ می شود. (89)
ل) عبدالکریم بن صالح الحمید، پس از نقل سخنان نویسنده کتاب توحید الخالق درباره ی این آیه، که آن را اشاره به گسترش جهان می داند، این گونه تفسیر نمودن آیات را تبعیت از علوم باطل و گمراه کننده می داند و می نویسد: «اگر آسمان در حال توسعه است پس آسمانهای هفتگانه کجاست، کرسی و عرش کجاست؛ بهشت کجاست؛ خدا کجاست؟ خداوند آسمانها را به صورتی محدود آفرید و بر همان صورت اولیه باقی هستند و مراد از توسعه، گسترده شدن آسمان در گذشته یعنی همان ابتدای خلقت است». (90)
جمع بندی و بررسی
مطابقت ظاهر این آیه با یافته های اخیر کیهان شناسی، که گسترش آسمانها را اظهار می دارد، برخی را برآن داشته که این نظریه علمی را به قرآن استناد دهند و از آنجایی که این مطلب علمی، در زمان نزول و حتی تا قرون اخیر بر همگان پوشیده بود، بیان آن توسط قرآن را اعجازی علمی بدانند.ولی به نظر می رسد تا زمانی که نظریه توسعه جهان و آسمانها، به طور قطعی به اثبات نرسد، نسبت دادن آن به قرآن صحیح نباشد اگر چه می تواند به عنوان احتمالی در تفسیر آیه ارائه گردد و در صورت اثبات قطعی این نظریه، می توان آن را اعجازی علمی از قرآن دانست.
ج: در هم پیچیده شدن آسمانها در پایان کار:
مقدمه:
قرآن کریم از در هم پیچیده شدن آسمانها در آینده و بازگشت آنها به حالت و صورت اولیه، سخن می گوید و آن را به عنوان یکی از ویژگی های آسمان در آستانه قیامت معرفی می کند.مراد از در هم پیچیده شدن آسمانها چیست؟ حالت اولیه ای که آسمانها به آن بر می گردند کدام حالت است؟ آیا می توان ویژگی های آسمان در ابتدای خلقتش را از این آیات فهمید؟
مفسران و صاحب نظران با توجه به آیات قرآن و برخی یافته های علمی در صدد یافتن پاسخ هایی برای این سوالها بوده اند که به نقل و بررسی آنها می پردازیم.
آیات:
«یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین» (91)([همان] روزی که آسمان را همچون پیچیدن طومارنامه ها، در می نوردیم همانگونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم آن را باز می گردانیم [این] و عده ای است بر عهده ما؛ که قطعاً ما [آن را] انجام می دهیم).
«والارض جمیعاً قبضته یوم القیامه و السماوات مطویات بیمینه» (92)
(و در روز رستاخیز تمام زمین در قبضه [قدرت] اوست و آسمانها با دست راست [=قدرت]ش در هم پیچیده شده است).
بحث لغوی:
معنای اصلی این ماده در کتب لغت، جمع کردن و در هم پیچیدن بیان شده است؛ (93) به صورتیکه بعضی از قسمت های شیء زیر قسمت های دیگر قرار گیرد. (94)این ماده در مقابل نشر و بسط [گسترش و پهن نمودن] بکار می رود. (95)
دیدگاه های دانشمندان و مفسران:
در این آیات تشبیه لطیفی نسبت به در نوردیدن طومار عالم هستی در پایان دنیا شده است. در حال حاضر این طومار گشوده شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده می شود و هر یک در جایی قرار دارند اما هنگامیکه فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش در هم پیچیده خواهد شد.الف) تفسیر نمونه، در هم پیچیدن جهان را به معنای در هم کوبیده شدن و جمع و جور شدن آن می داند و تفسیر آن را به فنا و نابودی صحیح نمی داند، این تفسیر با اشاره به برخی آیات معاد، آیه را بیانگر به هم خوردن و تغییر شکل جهان می داند نه نابود شدن آن. (96)
ب) دکتر زغلول محمد نجار، پس از ذکر آیه ی 51 سوره ی کهف که می فرماید: «ما اشهدتهم خلق السماوات و الارض» (ما آنها را بر آفرینش آسمانها و زمین شاهد نگرفتیم. ) به این نکته اشاره می کند که، انسان بدون نور هدایت الهی و گفته های خدا و پیامبر، نمی تواند به نظریه درستی درباره ی آفرینش جهان و پایان آن دست یابد.
ایشان سه نظریه مشهور زیر را درباره آفرینش جهان مطرح کرده و به تشریح آن می پردازد؛
1. توسعه یافتن بی نهایت جهان (The Inflationary universe)
2. جهان انفجارهای متعدد (The Oscillating universe)
3. جهان بسته (The Closed universe)
این نویسنده، آیه ی 104 سوره ی انبیاء را اشاره به بازگشت آسمان و جهان به حالت اولیه [رتق] می داند که ازا صول مهم نظریه جهان بسته است و به آن (Bigcrucch) می گویند. ایشان پس از توضیحات مفصلی پیرامون این نظریه، اشاره قرآن به این نکته علمی را معجزه ای از معجزات علمی قرآن می داند. (97)
ج) دکتر داود سلمان السعدی، این دو آیه را بیانگر حوادث آغازین روز قیامت دانسته و مراد از سماء را در آیه ی 104 سوره ی انبیا منظومه شمسی و منظور از سماوات در آیه ی 67 سوره زمر را سیارات منظومه شمسی می داند که در پایان عمر این جهان به طرف هم جذب می شوند و به حالت رتق اولیه در می آیند. (98)
د) دکتر آیت الله صادقی، این دو آیه را در ارتباط با آیه ی «یوم تاتی السماء بدخان مبین» (99) و آیه «والسماء ذات الرجع» (100) می داند که از ایجاد دودی آشکار و فراگیر در آستانه قیامت و نیز بازگشت آسمان سخن می گویند. ایشان مراد از «طی السماء» را بازگشت آسمان به حالت اولیه، یعنی دخان و گاز می داند و روایتی از تفسیر علی بن ابراهیم را شاهد می آورد که می گوید: «معنای طی آسمانها فناء صورت کنونی آنهاست که به حالت گازی برگشت داده می شوند». (101)
این نویسنده و مفسر معاصر در ادامه بحث مشروحی پیرامون رستاخیز زمین و اجرام فضایی از نگاه آیات قرآن ارائه می دهند. (102)
هـ) یکی دیگر از نویسندگان معاصر همین تفسیر را در آیه ی 104 سوره ی انبیاء می پذیرد و مفرد آمدن کلمه سماء را در این آیه، شاهد صحت این تفسیر می داند به عقیده این نویسنده مراد از «طیّ» حرکت دورانی آن دود و گاز است که نمونه آن در سیاهچال ها دیده می شود. (103)
و) دکتر عبدالوهاب الحکیم، ذیل آین آیات به غلبه نیروی جاذبه بر نیروی گریز کهکشانها در آینده اشاره می کند و می نویسد « این کهکشانها که برخی با سرعت 2500 هزار کیلومتر در ثانیه از ما دور می شوند، روزی متوقف گشته و دوباره به طرف همدیگر جذب می شوند و سیاهچال هایی را تشکیل می دهند که هر چه در جهان است به طرف خود می کشد».
ایشان چند آیه از جمله آیه 16 سوره لقمان را مطرح می کند که خداوند متعال از زبان حضرت لقمان می فرماید: «خداوند هر آنچه در دل سنگی، یا آسمان و زمین باشد خواهد آورد». و مراد از آوردن را همین جمع شدن دوباره کهکشانها و اجرام فضایی می داند. (104)
ز) یکی دیگر از نویسندگان معاصر از یافته های جدید علمی برای تفسیر این آیه کمک می گیرد و می نویسد: «با ملاحظه یافته ها و ره آوردهای علم جدید در این رابطه ملاحظه می کنیم که علم جدید آمده است تا در این میدان نیز بر اعجاز علمی قرآن گواهی دهد».
ایشان پس از اشاره به این نکته علمی که بین اجزای تشکیل دهنده ی اجزای هر اتم فضای خالی زیادی وجود دارد و اگر آن اجزاء در هم فشرده شوند، حجم اجسام بسیار کوچک می شود، می نویسد: «اگر ما بتوانیم هر چیز موجود در کائنات را به نحوی در هم بپیچانیم که فضای داخلی و اندرونی آنها نابود گردد، در آن صورت حجم کلی کائنات لایتناهی کنونی بیشتر از حجم سی برابر قطر کره خورشید نخواهد بود!».
در ادامه این نویسنده این احتمال را مطرح می کند که ممکن است پایان یافتن کار دنیا بدست خداوند، از راه همان قانونهای عادی حاکم بر این جهان باشد که در این صورت ره آورد علم در این رابطه نیز خود، تفسیری عینی از آیات مبارکه است. (105)
ح) یکی از دانشمندان صاحب نظر عرب از عبارت «کما بدانا اول خلق نعیده» اینگونه برداشت کرده است که تمام مراحل خلقت جهان دوباره تکرار خواهد شد؛ بدین صورت که جهان به صورت جرمی با چگالی بسیار بالا درخواهد آمد و پس از انفجار به گازی تبدیل می شود و آسمان و زمین دیگری از آن ساخته می شوند. ایشان آیه ی 48 سوره ی ابراهیم را بیانگر همین مسئله می داند که می فرماید: «در آن روز که زمین به زمین دیگر و آسمانها [به آسمانهای دیگر] مبدل می شوند». (106)
بررسی:
1. آیات 104 سوره انبیاء و 67 سوره ی زمر بیانگر تغییرات و دگرگونیهای جهان در آستانه قیامت است که در آن زمان آسمانها در هم پیچیده شده و به صورت خلقت اولیه درخواهند آمد.اینکه برخی از نویسندگان و مفسران این آیات را بیان کننده این نظریه علمی می دانند که کهکشانها در آینده به سوی یکدیگر جذب خواهند شد و همچون طوماری در هم پیچیده می شوند در صورتی صحیح است که اولاً نظریه «bigcrunch» که از جمع شدن کهکشانها در یک محل سخن می گوید به طور قطعی در علم ثابت شود.
ثانیاً از آنجاییکه این آیات در باره ی آغاز قیامت هستند، باید اثبات شود که جذب کهکشانها به یکدیگر و جمع شدن جهان در یک نقطه، در پایان عمر این دنیا صورت می گیرد.
2. عبارت «کما بدأنا اول خلق نعیده» نیز از قدرت خداوند بر برگرداندن آسمان به حالت اولیه اش خبر می دهد که با توجه به آیه ی 10 سوره ی دخان که می فرماید: در روز قیامت دودی فراگیر آسمان را فرا خواهد گرفت؛ می توان آیه 104 سوره انبیاء را اشاره به بازگشت آسمان به حالت گازی شکل اولیه دانست که آیه شریفه 11 سوره ی فصلت آنرا بیان می کند و می فرماید: «آسمان در ابتدای خلقت حالتی دودی (و گازی) شکل داشت».
3. مفسران آیه ی 16 سوره ی لقمان را درباره ی جمع شدن اعمال انسان برای حسابرسی می دانند و بنابراین ارتباطی با مباحث کیهان شناسی ندارد و نمی تواند مستندی برای نظریه ای در این باره قرار گیرد.
پی نوشت ها :
1. سوره ی لقمان، آیه ی 10.
2. سوره ی رعد، آیه 2.
3. صحاح اللغه، ج 3، ص 221.
4. مفردات راغب، ص 360.
5. معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 479.
6. التحقیق فی کلمات القرآن، ج 4، ص 183.
7. مصباح المنیر، ص 428.
8. معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 173 و مفردات راغب، ص 585.
9. کشف المراد، ص 238.
10. دانش عصر فضا، ص 41.
11. هیئت و نجوم اسلامی، ص 110.
12. شرح اسماء الحسنی، ص 53.
13. مطالب شگفت انگیز قرآن، ص 41.
14. دنیای ستارگان، ص 150؛ قهرمان تمدن، ص 182 و جهانهای دور، ص 42.
15. هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 110 و تاریخ علوم؛ ص 262.
16. تاریخ علوم، ص 264و دانش عصر فضا، ص 44.
17. تفسیر الکبیر، ج 18، ص 232.
18. 186 پرسش و پاسخ نجومی، ص 77.
19. زمین سیاره شماره سه، ص 128؛ اندیشه پرواز، ص 162 و فرهنگ بزرگ گیتاشناسی جغرافی، ص 267.
20. درسهایی از ستاره شناسی، ص 40و اندیشه پرواز، ص 162.
21. درسهایی از ستاره شناسی، اصول و عمل، ص 261.
22. نجوم به زبان ساده، ص 190 و هیئت و نجوم اسلامی، ص 112.
23. پیام قرآن، ج 8، ص 146.
24. معارف قرآن، ص 248.
25. تفسیر الکاشف، ج 4، ص 373.
26. تفسیر التبیان، ج 8، ص 273.
27. امالی المرتضی، ص 233.
28. تفسیر روض الجنان و روح الجنان، ج 11، ص 178.
29. تفسیر القرآن العظیم، ج 4، ص 1874 و الفرقان فی بیان اعجاز القرآن، ص 149.
30. تفسیر الکبیر، ج 18، ص 232.
31. تفسیر طبری، ج 16، ص 323.
32. تفسیر المیزان، ج 11، ص 288.
33. سوره ی روم، آیه ی 25.
34. پیام قرآن، ج 8، ص 146 و تفسیر نمونه، ج 17، ص 29 و ج 11، ص 110.
35. التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 123 به نقل از بصائر جغرافیه، ص 272.
36. من هدی القرآن، ج 5، ص 286.
37. دانش عصر فضا، ص 55.
38. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 154.
39. آیات الله فی الآفاق، ص 55؛ التفسیر العلمی اللآیات الکونیه، ص 247 و اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص 174.
40. المعجزه القرآنیه، ص 180.
41. السماء فی القرآن الکریم، ص 341 و الموسوعه العلمیه فی الاعجاز القرآنی (د. سمیر عبدالحلیم)، ص 11.
42. جلوه هایی جدید از اعجاز علمی قرآن، ص 17.
43. سوره ی ذاریات، آیه ی 7.
44. تفسیر برهان، ج 2، ص 278.
45. سوره ی ذاریات، آیه ی 47.
46. صحاح اللغه، ج 2، ص 443.
47. مقاییس اللغه، ج 1، ص 88.
48. تفسیر المیزان، ص 18و تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 267.
49. پیام قرآن، ج 8، ص 157.
50. مفردات راغب، ص 871 و التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 13، ص 103.
51. مقاییس اللغه، ص 2، 631.
52. مجمع البیان، ج 9، ص 267.
53. تاریخچه زمان، ص 58.
54. سایت مجله رشد.
55. من علم الفلک القرآنی، ص 32.
56. تاریخ علوم، ص 739 و دانش عصر فضا، ص 194.
57. اختراعات و اکتشافات قرن بیستم، ص 133 و تاریخ آفرینش، ص 63.
58. من علم الفلک القرآنی، ص 32.
59. انفجار بزرگ، ص 58 و ساختار ستارگان و کهکشانها، ص 251.
60. نجوم به زبان ساده، ص 152.
61. آغاز و انجام جهان، ص 75 و انفجار بزرگ، ص 47.
62. فرهنگ بزرگ گیتاشناسی (جغرافیا)، ص 138 و جهان سحرآسای نجوم، ص 125.
63. کوازارها، تپ اخترها و سیاهچالها، ص 26 و زمین در فضا، ص 18.
64. تاریخچه زمان، ص 58.
65. 186 پرسش و پاسخ نجومی، ص 200.
66. تاریخچه زمان، ص 58.
67. اتم تا ستاره، ص 104، تسخیر ستارگان، ص 409 و دانش عصرفضا، ص 196.
68. تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 267.
69. تفسیر الکبیر، ج 28، ص 227.
70. التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 112.
71. تفسیر المیزان، ج 18، ص 381.
72. تفسیر نمونه، ج 22، ص 375؛ ستارگان از دیدگاه قرآن، ص 229 و اسرار الکون فی القرآن، ص 140.
73. التمهید فی علوم القرآن، ج 6، ص 114.
74. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 148.
75. الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 60.
76. من دلایل الاعجاز القرآن، ص 269.
77. الموسوعه العلمیه فی الاعجاز القرآنی، ص 11.
78. وجوه من الاعجاز القرآنی، ص 142.
79. من آیات الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم، ج 1، ص 41 و اعجاز الحقایق العلمیه فی القرآن الکریم، ص 46.
80. الاعجاز العلمی فی القرآن (محمد سامی)، ص 35.
81. الاعجاز العلمی فی الاسلام، ص 55.
82. موسوعه الاعجاز العلمی فی القرآن (ماردینی)، ص 49.
83. السماء فی القرآن الکریم، ص 75.
84. مقایسه ای بین تورات، انجیل، قرآن و علم، ص 226.
85. البنیات القرآنیه و علم الفلک، ص 99.
86. الاعجاز العلمی فی القرآن، ص 157.
87. سوره ی نحل، آیه ی 8.
88. کتاب مقدس/اخبار اشعیاء فصل 65.
89. انجیل مرقس، فصل 4.
90. الفرقان فی بیان اعجاز القرآن، ص 232.
91. سوره ی انبیاء، آیه ی 104.
92. سوره ی زمر، آیه ی 67.
93. صحاح اللغه، ج 6، ص 2415.
94. معجم مقاییس اللغه، ج 2، ص 81.
95. التحقیق فی کلمات القرآن، ج 7، ص 149.
96. تفسیر نمونه، ج 13؛ ص 513.
97. السماء فی القرآن، ص 181 و من علم الفلک القرآنی، ص 36.
98. اسرارالکون فی القرآن، ص 46.
99. سوره ی دخان؛ آیه ی 10.
100. سوره ی طارق، آیه ی 11.
101. البرهان، ج 3، ص 75.
102. ستارگان از دیدگاه قرآن؛ ص 326.
103. شناخت جهان از نظر قرآن کریم، ص 11.
104. اعجاز الحقایق العلمیه فی القرآن الکریم، ص 47 و الموسوعه الذهبیه، ص 45.
105. جلوه هایی جدید از اعجاز قرآن کریم، ص 31.
106. من آیات الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم (دکتر ذغلول)، ص 44 و الموسوعه العلمیه فی الاعجاز القرآنی، ص 16.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}