نویسنده: حسین تهرانی




 

نخست به منظور روشن شدن بحث، شایسته می دانیم دیدگاه فقهاء را در این زمینه یادآور شویم:
1) همه گروه های اسلامی در این مسأله اتفاق نظر دارند که در «عرفه» می توان هر دو نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر، با هم و بدون فاصله ادا نمود، و در «مزدلفه» نیز جایز است نماز مغرب و عشاء را در وقت عشاء بجا آوریم.
2) حنفی ها می گویند:
«جمع بین نماز ظهر و عصر در یک وقت، و نماز مغرب و عشاء در یک وقت، تنها در همان دو مورد «عرفه» و «مزدلفه» جایز است و در سایر موارد، نباید صورت پذیرد».
3) حنبلی ها، مالکی ها و شافعی ها می گویند:
«جمع بین نماز ظهر و عصر و یا جمع میان نماز مغرب و عشاء در یک وقت خاص، علاوه بر دو مورد یاد شده، در حال سفر نیز، جایز است. برخی از این گروهها، با هم خواندن دو نماز را در موارد اضطراری، مانند زمانی که باران ببارد و یا نمازگزار بیمار یا در هراس از دشمن باشد، جایز می دانند»(1).
4) شیعه بر آن است که هر یک از نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشاء، یک «وقت خاص» دارند و یک «وقت مشترک»:
الف-وقت خاص نماز ظهر، از آغاز ظهر شرعی (وقت زوال) است تا مقدار زمانی که چهار رکعت نماز خوانده می شود، در این مدّت محدود، تنها نماز ظهر را می توان بجا آورد.
ب- وقت خاصّ نماز عصر، زمانی است که از آن لحظه تا وقت غروب، تنها به اندازه مدّت خواندن نماز عصر، فرصت باشد.
ج- وقت مشترک بین دو نماز ظهر و عصر، از انتهای وقت خاص نماز ظهر، تا باتدای وقت خاص نماز عصر است.
سخن شیعه آن است که در تمام این وقت مشترک، می توانیم نماز ظهر و عصر را با هم و بدون فاصله بخوانیم، ولی اهل تسنّن معتقدند: از اوّل ظهر شرعی(وقت زوال) تا آنگاه که سایه هرچیز، به اندازه خود آن چیز، گردد، به نماز ظهر اختصاص دارد و نباید نماز عصر، در این مدّت خوانده شود، و از آن پس تا موقع مغرب، به نماز عصر اختصاص دارد و نمی توان تمام نماز ظهر را در آن وقت به جا آورد.
د-وقت خاصّ نماز مغرب، از آغاز مغرب شرعی است تا مقدار زمانی که سه رکعت نماز خوانده شود و در این مدت محدود، تنها نماز مغرب را می توان ادا نمود.
ه-وقت خاصّ نماز عشاء، زمانی است که از آن لحظه تا نیمه شب شرعی، تنها به اندازه خواندن نماز عشاء فرصت باشد. در این مدت کوتاه، تنها نماز عشاء را می توانیم به جا آوریم.
و- وقت مشترک بین دو نماز مغرب و عشاء، از انتهای وقت خاص نماز مغرب تا ابتدای وقت خاص نماز عشاء ادامه دارد.
شیعه معتقد است: در طول این مدّت مشترک، می توانیم نماز مغرب و عشاء را با هم و بدون فاصله بخوانیم، ولی اهل سنّت می گویند: از اوّل غروب تا هنگام زوال شفق از مغرب، به نماز مغرب اختصاص دارد و نباید نماز عشاء در این مدت خوانده شود. و از هنگام زوال شفق از مغرب تا نیمه شب شرعی، به نماز عشاء اختصاص دارد و نمی توان نماز مغرب را در آن وقت به جا آورد.
نتیجه آن که: بنابر نظریه شیعه، پس از فرا رسیدن ظهر شرعی، می توانیم نماز ظهر را بخوانیم و بلافاصله به خواندن نماز عصر بپردازیم، یا نماز ظهر را تا نزدیک اوّل وقت خاص نماز عصر، به تأخیر اندازیم بگونه ای که نماز ظهر را پیش از فرارسیدن وقت خاص نماز عصر به پایان رسانیم و سپس نماز عصر را بخوانیم و بدین سان، بین نماز ظهر و عصر، جمع نماییم، گرچه مستحب است نماز ظهر را پس از زوال و نماز عصر را هنگامی که سایه هر چیز به اندازه خود آن گردد، بجا آوریم.
همچنین می توانیم به هنگام فرارسیدن مغرب شرعی، نماز مغرب را ادا نماییم و بلافاصله پس از آن، به خواندن نماز عشاء بپردازیم و یا نماز مغرب را تا نزدیک وقت خاص نماز عشاء به تأخیر اندازیم به طوری که نماز مغرب را پیش از فرا رسیدن وقت خاص نماز عشاء، به پایان رسانیم و سپس به خواندن نماز عشاء مبادرت ورزیم و بدین سان، بین دو نماز مغرب و عشاء جمع کنیم، گرچه مستحب است نماز مغرب را پس از مغرب شرعی و نماز عشاء را بعد از زوال شفق از جانب مغرب بجا آوریم.
این بود نظریّه شیعه، لیکن اهل سنّت، جمع بین دو نماز ظهر و عصر و یا دو نماز مغرب و عشاء به این نحو را به طور مطلق در همه جا و همه وقت، جایز نمی دانند. بنابراین، محل بحث، عبارت است از جمع میان دو نماز در همه زمان ها و مکان ها، بطوری که هر دو نماز، در وقت یکی از آنها ادا شود؛ مانند جمع میان دو نماز «عرفه» و «مزدلفه».
5) همه مسلمانان در این مسأله اتفاق نظر دارند که پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میان دو نماز، جمع نمود، ولی در تفسیر این روایت، دو نظر وجود دارد:
الف-شیعه می گوید: مقصود این است که در نخستین اوقات نماز ظهر، می شود پس از اتمام نماز ظهر، نماز عصر را به جا آورد و همچنین در نخستین اوقات نماز مغرب، می شود پس از خواندن نماز مغرب، نماز عشاء را ادا نمود، و این مسأله به زمان یا مکان یا شرایط خاصّ، بستگی ندارد بلکه در همه جا و همه وقت، جایز است.
ب- دیگران می گویند: مقصود روایت این است که نماز ظهر، در آخر وقت آن نماز عصر در اوّل وقت به جا آورده شود و نیز نماز مغرب در آخر وقت و نماز عشاء در آغاز وقت آن ادا می گردد.
اکنون به منظور روشن شدن مسأله، به بررسی روایات در این زمینه می پردازیم و ثابت می کنیم که مقصود از جمع در این احادیث همان است که شیعه می گوید؛ یعنی دو نماز را در وقت یکی از آن ها به جا آوردن نه ادا نمودن یکی از آن ها در آخر وقت آن و به جا آوردن دیگری در اوّل وقت آن.

روایات وارده در این باب:

1) احمد بن حنبل(پیشوای گروه حنابله) در مسند خود از جابر بن زید، چنین روایت می کند:
«اخبرنی جابر بن زید انّه سمع ابن عبّاس یقول: صلِّیت مع رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلّم ثمانیاً جمیعاً و سبعاً جمیعاً. قال قلت له یا ابا الشّعثاء اظنّه اخّر الظّهر و عجل العصر و اخّر المغوب و عجّل العشاء. قال و انا اظنُّ ذلک».(2)
«جابربن زید گوید: از ابن عباس شنیدم که می گفت: با پیامبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم] هشت رکعت نماز (ظهر و عصر) را با هم و هفت رکعت نماز (مغرب و عشاء) را نیز با هم به جای آوردم. می گوید به «ابوشعثاء» گفتم: فکر می کنم رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم]، نماز ظهر را به تأخیر انداخت و نماز عصر را زودتر ادا نمود و نیز نماز مغرب را به تأخیر انداخت و نماز عشاء را زودتر به جا آورد، (ابوشعثاء) گفت: من هم چنین می اندیشم».
از این روایت به روشنی معلوم می گردد که پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم، هر دو نماز ظهر و عصر را با هم و هر دو نماز مغرب و عشاء را نیز با هم و بدون فاصله، بجای آورده است.
2) احمد بن حنبل، از عبدالله بن شقیق، روایت ذیل را یادآور می شود:
«خطبنا ابن عبّاس یوماً بعد العصر حتّی غربت الشّمس و بدت النّجوم و علّق النّاس ینادونه الصّلوه و فی القوم رجل من بنی تمیم فجعل یقول: الصّلوه الصّلوه: قال فغضب قال اتعلّمنی بالسّنه؟ شهدت رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلّم جمع بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء. قال عبدالله فوجدت فی نفسی من ذلک شیئاً فلقیت ابا هریره فسالته فوافقه».(3)
«ابن عباس بعد از نماز عصر، برای ما سخنرانی نمود تا آنگاه که خورشید غروب کرد و ستارگان آشکار شدند و مردم ندای نماز دادند و در آن میان، مردی از قبیله بنی تمیم به تکرار کلمه «نماز» پرداخت، ابن عباس، خشمگین گردید و گفت: آیا تو می خواهی سنّت پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] را به من بیاموزی؟ من شاهد و ناظر بودم که رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم] بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود.
عبدالله می گوید: برای من در این مسأله، تردیدی بروز کرد و لذا در دیداری با ابوهریره در این مورد سؤال کردم و او سخن ابن عباس را تأیید نمود».
در این حدیث، دو تن از صحابه؛ «عبدالله بن عباس» و «ابوهریره» بر این حقیقت گواهی می دهند که پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء را با هم خوانده و ابن عباس نیز به رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، تأسی نموده است.
3) مالک بن انس (پیشوای گروه مالکیّه)در کتاب «موطّا» اینگونه می نگارد:
«صلّی رسول الله [صلی الله علیه و آله و سلم] الظّهر و العصر جمیعاً، والمغرب و العشاء جمیعاً فی غیر خوفٍ و لا سفرٍ».(4)
«رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم] هر دو نماز ظهر و عصر را با هم خواندند و هر دو نماز مغرب و عشاء را نیز با هم بجا می آورد، بدون این که از دشمن بهراسد و یا در سفر باشد».
4) مالک بن انس، از معاذ بن جبل، چنین روایت می نماید:
«فکان رسول الله [صلی الله علیه و آله و سلم] یجمع بین الظّهر و العصر، والمغرب و العشاء»(5).
«رسول خدا [صلی الله علیه و آله و سلم] نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را نیز با هم می خواندند».
5) مالک بن انس از نافع و او از عبدالله بن عمر چنین روایت می کند:
«کان رسول الله [صلی الله علیه و آله و سلم] اذا عجل به السِّیر یجمع بین المغرب و العشاء»(6).
«هرگاه پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] برای پیمودن مسیری عجله داشت، نماز مغرب و عشاء را با هم می خواند».
6) مالک بن انس، از ابوهریره چنین روایت می کند:
«ان رسول الله صلیّ الله علیه [و آله] و سلّم کان یجمع بین الظهّر و العصر فی سفره الی تبوک»(7).
«پیامبر گرامی [صلی الله علیه و آله و سلم] در راه تبوک، نماز ظهر و عصر را با هم بجا می آورد».
7) مالک در «موطّا» از نافع چنین روایت می نماید:
«انّ عبدالله بن عمر کان اذا جمع الامراء بین المغرب و العشاء فی المطر جمع معهم».(8)
«هرگاه امیران، نماز مغرب و عشاء را در باران با هم می خواندند، عبدالله بن عمر هر دو نماز را با هم ادا می نمود».
8) مالک بن انس به نقل از علی بن الحسین علیه السلام می نگارد:
«کان رسول الله صلی الله علهی [وآله] و سلّم اذا اراد ان یسیر یومه جمع بین الظّهر و العصر و اذا اراد ان یسیر لیله جمع بین المغرب و العشاء»(9)
«هرگاه پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] می خواست در روز، طی طریق نماید، نماز ظهر و عصر را با هم ادا می کرد و هر وقت می خواست در شب مسیری را بپیماید، نماز مغرب و عشاء را با هم بجا می آورد».
9) محمد زرقانی در شرح موطّا، از ابی شعثاء چنین روایت می کند:
«انّ عبدالله بن عباس صلّی بالبصره الظّهر و العصر لیس بینهما شیء و المغرب و العشاء لیس بینهما شیء»(10).
«عبدالله بن عباس در شهر بصره، نماز ظهر و عصر را با هم خواند، بطروی که بین آن دو فاصله ای نبود و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم ادا نمود؛ بگونه ای که بین آن دو فاصله ای نیفتاد».
10) زرقانی از طبرانی و او از ابن مسعود، آورده است:
«جمع النَّبی صلی الله علیه [و آله] و سلّم بین الظّهر و العصر و بین المغرب و العشاء، فقیل له فی ذلک، فقال: صنعت هذا لئلاّ تحرج امتی»(11).
«پیامبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم]، نماز ظهر و عصر را با هم اقامه کرد و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم بجا آورد. در این مورد از وی سؤال شد، فرمود: برای این که امت من در رنج و سختی قرار نگیرند».
11) مسلم بن حجاج، بواسطه ابوزبیر و از سعید بن جبیر و او از ابن عباس روایت می کند:
«صلّی رسول الله صلی الله علیه و [آله] و سلّم الظّهر و العصر جمیعاً بالمدینه فی غیر خوفٍ و لا سفرٍ».(12)
«پیامبر [صلی الله علیه و آله و سلم] در مدینه منوّره، بدون هیچ هراسی از دشمن و بدون این که در حال سفر باشد، نماز ظهر و عصر را با هم به جا آورد».
سپس ابن عباس، در مورد هدف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از این کار می گوید: برای که می خواست هیچ کس از این امت وی در زحمت نیفتد.(13)
12) مسلم در صحیح خود، از سعید بن جبیر و او از ابن عباس روایت می نماید که گفته است:
«جمع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بین الظّهر و العصر، المغرب و العشاء فی المدینه، من غیر خوفٍ و لا مطرٍ»(14).
«پیامبر گرامی [صلی الله علیه و آله و سلم]، در مدینه منوره بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود، بدون این که هراسی در میان باشد و یا باران ببارد».
آنگاه سعید بن جبیر می گوید: از ابن عباس پرسیدم: چرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به چنین رفتاری مبادرت ورزید؟ ابن عباس گفت: برای آن که نمی توانست امّت خود را به زحمت بیندازد.(15)
13) ابوعبدالله بخاری باب ویژه ای را تحت عنوان «باب تأخیر الظُّهر الی العصر» به این مسأله اختصاص داده (16) که خود این عنوان، گویاترین شاهد بر آن است که می توان نماز ظهر را به تأخیر انداخت و در وقت نماز عصر، هر دو را با هم بجا آورد، آنگاه، بخاری در همان باب، روایت یاد شده در زیر را بیان می کند:
«انّ النّبیّ صلّی الله علیه [و آله] و سلّم صلّی بالمدینه سبعاً و ثمانیاً، الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء»(17).
«پیامبر [صلی الله علیه و آله و سلم] هفت رکعت (نماز مغرب و عشاء) و هشت رکعت (نماز ظهر و عصر) را در مدینه به جای آورد».
از این روایت به خوبی روشن می گردد که نه تنها می توان نماز ظهر را به تأخیر انداخت و در وقت نماز عصر، هر دو را با هم ادا نمود، بلکه به قرینه سیاق استفاده می شود که به پیروی از پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم، می توان نماز مغرب را نیز به تأخیر انداخت و در وقت نماز عشاء به جای آورد.
14) و لذا بخاری در جای دیگر صحیح خود می گوید:
«قال ابن عمر و ابو ایّوب و ابن عبّاس رضی الله عنهم: صلّی النّبیّ صلّی الله علیه و [آله] و سلّم المغرب و العشاء»(18).
«عبدالله بن عمر و ابو ایّوب انصاری و عبدالله بن عباس گفته اند: پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] دو نماز مغرب و عشاء را با هم (بدون فاصله) بجا آورد».
بخاری می خواهد از این روایت استفاده کند که پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم نماز مغرب و عشاء را با هم خواند و گرنه معلوم است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بی نماز نبوده است.
15) مسلم بن حجاج در صحیح خود، چنین می نگارد:
«قال رجل لابن عبّاس الصلوه فسکت ثمّ قال الصّلوه فسکت ثمّ قال الصّلوه فسکت، ثمّ قال: لا امّ لک اتعلمنا بالصّلوه و کنّا نجمع بین الصّلاتین علی عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم».(19)
«مردی به ابن عباس گفت: نماز، او سخنی نگفت: دوباره گفت: نماز، ابن عباس، سکوت نمود، باز گفت: نماز، وی پاسخی نداد. برای چهارمین بار گفت: نماز، ابن عباس گفت: «لا امّ لک»؛ «مادر برایت نباشد» آیا تو می خواهی نماز را به ما بیاموزی؟ در حالی که ما با پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم]، بین دو نماز جمع می نمودیم و هر دو را با هم بجا می آوردیم».
16) مسلم روایت می کند:
«انّ رسول الله صلّی الله علیه [و آله] جمع بین الصّلوه فی سفره سافرها فی غزوه تبوک فجمع بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء. قال سعید: فقلت لابن عباس: ما حمله علی ذلک؟ قال: اراد ان لا یخرج امّته».(20)
«پیامبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم]، جمع بین نمازها را در مسافرت خود در غزوه تبوک انجام داد و بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود. سعید بن جبیر می گوید: از ابن عباس سبب آن را پرسیدم؟ گفت: پیامبر [صلی الله علیه و آله و سلم]می خواست که امت خود را در رنج و سختی نیندازد».
17) مسلم بن حجاج، از زبان معاذ، چنین حکایت می کند:
«خرجنا مع رسول الله صلی الله علیه و [و آله] و سلّم فی غزوه تبوک فکان یصلّی الظّهر و العصر جمیعاً و المغرب و العشاء جمیعاً»(21).
«با پیامبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم] در نبرد تبوک، خارج شدیم، پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] نماز ظهر و عصر را با هم بجا می آورد و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم ادا می نمود».
18) مالک بن انس، در کتاب «موطّا» می نگارد:
«عن ابن شهاب انّه سال سالم بن عبدالله: هل یجمع بین الظّهر و العصر فی السّفر؟ فقال: نعم لا بأس بذلک، ألم تر الی صلاه النّاس بعرفه؟»(22)
«ابن شهاب از سالم بن عبدالله پرسید: آیا نماز ظهر و عصر در حین مسافرت با هم جمع می شوند؟ پاسخ داد: آری، اشکالی ندارد، آیا نماز مردم را در روز عرفه (در سرزمین عرفات) نمی بینی؟»
لازم به ذکر است که مسلمانان جایز می دانند در روز عرفه و در عرفات، بین نماز ظهر و عصر، جمع کنند و هر دو را در وقت ظهر و بدون فاصله می خوانند. در اینجا سالم بن عبدالله می گوید: همانطور که مردم در عرفه، هر دو نماز را با هم می خوانند، در غیر عرفه نیز می توان بین آن دو جمع نمود.
19) متّقی هندی، در کتاب «کنزالعمّال» آورده:
«قال عبدالله: جمع لنا رسول الله[صلی الله علیه و آله و سلم] مقیماً غیر مسافر بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء. فقال رجل لابن عمر: لم تری النّبی [صلی الله علیه و آله و سلم] فعل ذلک؟ قال: لان لا یحرج امّته ان جمع رجل».(23)
«عبدالله بن عمر گوید: پیامبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم]، در حالی که ساکن و در حضر بود و در حال سفر نبود، بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود. پس مردی از پسر عمر سؤال نمود: چرا پیامبر [صلی الله علیه و آله و سلم] به چنین رفتاری مبادرت ورزید؟ پاسخ داد: برای این که امّت خود را در رنج و مشقّت نیندازد، اگر شخصی بخواهد بین دو نماز جمع نماید».
20) همچنین در «کنزالعمال» چنین می خوانیم:
«عن جابر، انّ النّبی صلی الله علیه [و آله] و سلّم جمع بین الظّهر و العصر باذانٍ و اقامتین»(24).
«جابر بن عبدالله گوید: پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] بین نماز ظهر و عصر با یک اذان و دو اقامه، جمع نمود».
21) در کنزالعمال، روایت ذیل را یادآور می شود:
«عن جابر انّ رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلّم غربت له الشَّمس بمکّه فجمع بینهما بسرف»(25).
«جابربن عبدالله می گوید: در حالی که پیامبر گرامی [صلی الله علیه و آله و سلم] در مکه بودند، خورشید غروب نمود و هنگامی که به منطقه «سرف»(26) رسید، نماز مغرب و عشاء را با هم ادا نمود».
22) در کنزالعمال از ابن عباس، چنین آمده:
«جمع رسول الله صلی الله علیه [و آله] و سلّم بین الظّهر و العصر، و المغرب و العشاء بالمدینه فی غیر سفرٍ و لا مطرٍ، قال: قلت لابن عبّاس: لم تراه فعل ذلک؟ قال: اراد التّوسعه علی امّته»(27)
«پیابمبرگرامی [صلی الله علیه و آله و سلم] در مدینه منوره، بین نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشاء جمع نمود، بدون این که در حال سفر باشد و یا باران ببارد. راوی می گوید: از ابن عباس پرسیدم: چرا پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] بین دو نماز جمع نمود؟ ابن عباس پاسخ داد: زیرا پیامبر[صلی الله علیه و آله و سلم] می خواست در رفتار امّت خود توسعه و تسهیلی ایجاد نموده باشد».

نتیجه گیری از روایات:

اینک در پرتو روایات یاد شده، به جمع بندی دلائل روشنی که بر صحّت تفسیر جمع، از نظر شیعه گواهی می دهد، می پردازیم:

1) جمع بین دو نماز در یک وقت، به دلیل تسهیل امور و پیشگیری از رنج و زحمت:

بسیاری از روایات، بر این حقیقت گواهی می دهد که اگر جمع میان نماز ظهر و عصر و یا نماز مغرب و عشاء در یک وقت جایز نباشد، موجب رنج و مشقّت در کار مسلمانان می گردد، و لذا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به منظور ایجاد نوعی توسعه و تسهیل در امور مسلمانان، با هم خواندن در هر دو نماز را در یک وقت، تجویز نمودند. در این زمینه به احادیث دهم، شانزدهم، نوزدهم و بیست و دوم مراجعه فرمایید.
روشن است که اگر مقصود از روایات یادشده، این باشد که می توان نماز ظهر و عصر را به آخر وقت آن، (نزدیکی زمانی که سایه هر چیز به اندازه خود آن باشد) در نزد اهل سنّت تأخیر انداخت و نماز عصر را در آغاز وقت آن بجا آورد، بطوری که هر دو نماز با هم و در عین حال در محدوده وقت خود خوانده شود، یک چنین کاری نه تنها مایه سهولت نیست بلکه موجب مشقّت و زحمت بیشتر است در حالی که هدف از جمع میان دو نماز تسهیل در امور است.
با این بیان، روشن می گردد که می توان دو نماز را در سراسر وقت مشترک میان آن دو، مانند اوائل وقت یادشده و یا اواخر آن بجا آورد، نه این که یکی را در آخر وقت آن نماز و دیگر را در آغاز وقتش ادا نماییم.

2) جمع میان دو نمازدر یک وقت در «عرفه»، بیانگر کیفیّت جمع است:

همه گروه های اسلامی، جمع میان دو نماز ظهر و عصر در یک وقت را در روز «عرفه» جایز دانسته اند، (28) از سوی دیگر برخی از روایات یادشده، بر این معنا گواهی می دهد که اینگونه جمع میان دو نماز، در جاهای دیگر نیز بسان جمع میان آن ها در روز «عرفه» می باشد و از این نظر، تفاوتی میان روز «عرفه» و سایر روزها و یا سرزمین عرفات و سایر سرزمین ها وجود ندارد. در این مورد، به حدیث هیجدهم مراجعه فرمایید.
بنابراین، همانگونه که در روز عرفه می توان نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر به اتفاق آراء همه مسلمانان، به جا آورد، همچنین در غیر روز «عرفه»، نیز، جمع یاد شده جایز می باشد.

3) شیوه جمع میان دو نماز در سفر، بیانگر کیفیّت جمع است:

از طرفی، فقهای حنبلی، مالکی و شافعی، جمع میان دو نماز را در حال سفر، جایز دانسته اند و از سوی دیگر، روایات یادشده تصریح می نماید که در این زمینه، تفاوتی میان سفر و حضر وجود ندارد و پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم هم در سفر و هم در حضر، میان دو نماز جمع می نمود.
در این مورد، به روایات سوم، یازدهم، سیزدهم، نوزدهم و بیست و دوم مراجعه فرمایید. بر این اساس، همانطور که با هم خواندن دو نماز در یک وقت در سفر(به نحوی که شیعه می گوید) جایز است، در حضر نیز جایز می باشد.

4) شیوه جمع میان دو نماز در حال اضطرار، بیانگر کیفیّت جمع در حال اختیار است:

تعداد انبوهی از روایات صحاح و مسانید، بر این حقیقت گواه است که پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم و صحابه آن حضرت، در مواقع اضطراری مانند زمان بارش باران، و یا ترس از دشمن و یا در حال بیماری، دو نماز را (همانطوری که شیعه می گوید) با هم در یک وقت، بجا می آوردند، و لذا بسیاری از فقهای گروههای مختلف اسلامی، به جواز آن در برخی حالت های اضطراری، فتوا داده اند، در حالی که روایات یاد شده، تصریح می نمایند به این که از این جهت نیز، میان حالت اضطرار و غیر آن، تفاوتی وجود ندارد و پیامبرگرامی صلی الله علیه و آله و سلم در غیر باران و هراس از دشمن نیز، میان دو نماز جمع می نمود. در این زمینه نیز روایات سوم، یازدهم، دوازدهم، و بیست و دوم، مراجعه فرمایید.

5) رفتار صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیانگر کیفیّت جمع است:

در میان روایات یاد شده، به این نکته برخورد می کنیم که بسیاری از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، هر دو نماز را در وقت واحد با هم به جا می آوردند، چنانکه عبدالله بن عباس، نماز مغرب را آنقدر به تأخیر انداخت تا هوا تاریک گشت و ستارگان آسمان، پدیدار شدند و هر قدر دیگران، کلمه نماز را ندا می کردند، به آنان اعتنا نمی نمود و سرانجام نماز مغرب و عشاء را بعد از سپری شدن پاسی از شب، با هم به جا آورد و در پاسخ اعتراض کنندگان گفت: من شاهد و ناظر بودم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم، این چنین نماز می خواند و ابوهریره نیز، سخن ابن عباس را تأیید نمود. در این مورد به روایات دوم، هفتم، نهم و پانزدهم، مراجعه نمایید.
در پرتو روایات یادشده، تردیدی نمی ماند که ابن عباس، به شیوه ای که شیعه بر آن است، میان دو نماز در وقت یکی از آنها، جمع نمود.

6) سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیانگر شیوه جمع میان دو نماز است:

از حدیث بیست و یکم، به روشنی معلوم گردید که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام مغرب، هنوز در مکّه بودند و نماز مغرب را به تأخیر انداختند تا این که در منطقه «سرف» که در فاصله نُه میلی مکه قرار دارد، هر دو نماز مغرب و عشاء را با هم در یک وقت به جا آورد. در حالی که روشن است که اگر آن حضرت، به هنگام اوّل مغرب از شهر مکّه حرکت نموده باشد، تا زمانی که به منطقه «سرف» برسد، با توجه به وسائل حمل و نقل قدیم، طبعاً قسمتی از شب، گذشته بوده است، و لذا پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم هر دو نماز مغرب و عشاء را در وقت نماز عشاء با هم ادا نموده است.

سؤال:

از مجمع روایات یادشده که همگی از منابع روایی و صحاح و مسانید اهل تسنن استخراج گردیده اند، صحت نظریه شیعه، مبنی بر جواز جمع میان دو نماز ظهر و عصر و یا دو نماز مغرب و عشاء در یک وقت، به بیانی که گذشت و عمومیت و گسترش آن نسبت به همه شرایط و مکانها و زمانها به ثبوت می رسد. حال با توجه به آنچه که ذکر شد به چه دلیل بعضی از نابخردان این عملکرد شیعه در جمع بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را تخطئه نموده و قائل به عدم جواز آن می باشند؟!!

پی نوشت ها :

1. با اقتباس از: «الفقه علی المذاهب الاربعه»، کتاب الصلاه، الجمع بین الصلاتین تقدیماً و تاخیراً.
2. مسند، احمد بن حنبل، ج1، ص 221.
3. مسند، احمد بن حنبل، ج1، ص 251.
4. موطاً مالک، کتاب الصلوه، ط 3 بیروت، سال 1403ه، ص 125، ح 178؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 151، ط بیروت، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر.
5. همان، ص 134، ح 176؛ صحیح مسلم، ط مصر، ج 2، ص 152.
6. همان، ص 125، ح 177.
7. همان، ص 122، ح 175.
8. موطأ مالک، کتاب الصلوه، ص 125، ح 179.
9. همان، ص 125، ح 181.
10. شرح زرقانی بر موطأ مالک، ط مصر، ج اول، باب «الجمع بین الصلاتین فی الحضر و السفر»، ص 294.
11. شرح زرقانی بر موطّأ مالک، ط مصر، ج اول، باب «الجمع بین الصلاتین فی الحضر و السفر»، ص 294.
12. صحیح مسلم، ج2، ص 151، «باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر».
13. همان، ذیل حدیث یادشده.
14. همان، ج2 ص 152، در ذیل حدیث یادشده.
15. صحیح مسلم، ج2، ص 152، در ذیل حدیث یادشده.
16. صحیح بخاری، ج1، ص 110، کتاب الصلوه، باب «تأخیر الظهر الی العصر» ط مصر، نسخه امیریّه، سنه 1314ه.
17. همان، ج1، ص 110.
18. صحیح بخاری، کتاب الصلوه، باب ذکر العشاء، ص 113، ط مصر، سنه 1312 ه.
19. صحیح مسلم، ج2، ص 153، باب الجمع بین الصلاتین فی الحضر.
20. همان، ج2، ص 151، ط مصر.
21. صحیح مسلم، ج2، ص 152.
22. موطّا مالک، ط 3 بیروت، ص 152، حدیث 180.
23. کنزالعمال، کتاب الصلوه، الباب الرابع فی صلاه المسافر، باب جمع، ج8، ص 246، ط حلب، سنه 1391ه.
24. همان، باب جمع، ج8، ص 247.
25. همان.
26. «سرف» منطقه ای است که در نُه میلی مکّه واقع شده است.
27. کنزالعمال، کتاب الصلوه، الباب الرابع، باب جمع، ج8 ص 247.
28. الفقه علی المذاهب الاربعه، کتاب الصلوه، الجمع بین الصلاتین تقدیماً و تاخیراً.

منبع : تهرانی، حسین؛ (1427 ه.ق)، سؤالات ما شامل 313 سؤال پیرامون مسائل اعتقادی، کلامی، فقهی، تفسیری و تاریخی، قم: نشر حاذق، چاپ دوم(1427ه.ق).