مصدق؛ در میان صلابت و لجاجت
در مورد نقش و جایگاه دکتر مصدق در تاریخ ایران تاکنون مطالب زیادی منتشر شده است که هر یک بیانگر نگاه نویسندگان خویش میباشند، در این نوشتار که به مناسبت آغاز نخستوزیری مصدق نگاشته شده ما بهدنبال نگاهی معتدل
پژوهشگر: بهزاد حلالخور؛
در مورد نقش و جایگاه دکتر مصدق در تاریخ ایران تاکنون مطالب زیادی منتشر شده است که هر یک بیانگر نگاه نویسندگان خویش میباشند، در این نوشتار که به مناسبت آغاز نخستوزیری مصدق نگاشته شده ما بهدنبال نگاهی معتدل و واقعگرایانه به زندگی مصدق، سیاستهای او و نقش او در حوادث مهم سیاسی ایران هستیم.
در میان اسمهایی که در تاریخ ماندگار میشوند، همواره اسمهایی درخشش بیشتری دارند که با حوادث مهم و اساسی هر ملتی گره خورده باشند. در واقع تاریخ با تحولات مهم نوشته میشود، تحولاتی که خالق و آفرینندهی شخصیتهای بزرگاند و یا محصول ارادهی آنها، در هر دو صورت ماندگاری اسامی به این تحولات وابسته است. «محمد مصدق» نیز از جمله اسامی است که به واسطهی گره خوردن با تحولات بزرگ در تاریخ ایران، ماندگار شده است.
ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد، کشتار 16 آذر در دانشگاه تهران و ... از جمله تحولاتی هستند که نام مصدق در آنها نقش اساسی بازی میکند، از این رو ماندگار شدهاند. در مورد نقش و جایگاه دکتر مصدق در تاریخ ایران تا کنون مطالب زیادی منتشر شده است که هر یک بیانگر نگاه نویسندگان خویش میباشند. در این نوشتار ما به دنبال نگاهی معتدل و واقع گرایانه به زندگی مصدق، سیاستهای او و نقش او در حوادث مهم سیاسی ایران هستیم. متخصصین تاریخ معاصر ایران برای مصدق افتخارات و همچنین نقاط ضعفهای بسیار زیادی را در نظر گرفتهاند که در ادامه به مهمترین این مسائل اشاره خواهیم کرد.
یکی از مهمترین خدماتی که از دید بسیاری از تاریخ نگاران معاصر ایران مصدق در آن نقش اساسی داشته است، جریان ملی شدن صنعت نفت ایران بوده است. در این فرآیند که «مصدق» و «آیت الله کاشانی» رهبری آن را به دست داشتهاند، برای اولین بار در طول تاریخ ایران ملت ایران توانست خواستههای خود را به ابر قدرت زمان خود تحمیل کند و به حقوق حقهی خود دست یابد. در این خصوص سالنامهی وزارت جاسوسی انگلستان در سال 1995م. اعتراف نمود: «شکستی که انگلستان در دوران ملی شدن نفت از مصدق خورد، در دوران جنگ جهانی دوم از هیتلر هم نخورد» چرا که هزینههای تحمیل شده از طرف اقدام مصدق اساسیترین محصول مورد نیاز انگستان یعنی نفت را مورد حمله قرار داد.
همین طور مصدق را اولین دانشجوی دکترای حقوق ایرانی میدانند و از افرادی که با لایحهی کاپیتولاسیون مخالفت کرد. همچنین مصدق در پس گرفتن امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر از شوروی نقشی اساسی بازی نمود. این تاحدی مورد توجه شوروی قرار گرفت که سفیر شوروی در ایران به طور رسمی اعلام نمود، دولتش در برابر مصدق شکست خورده است. مجموعه اقدامهای مصدق در ساحت سیاسی تا حدی مورد توجه شخصیتهای سیاسی جهان اسلام قرار گرفت که بعد از او رهبر جهان عرب «جمال عبد الناصر» در مذاکره با مقامهای ایرانی ملی کردن کانال سوئز را ملهم از اقدامهای ایرانیان در ملی کردن صنعت نفت دانست و شخص مصدق را مورد توجه قرار داد. در نهایت با تمام این مسائل مصدق با کودتای آمریکایی– انگلیسی 28 مرداد از کار برکنار شد و سرانجام در بیمارستان «نجمیه» تهران، فوت نمود.[1]
مانند هر فرد دیگری مصدق در دوران کاری خود اشتباهاتی نیز داشته است. اشتباهاتی که بعضاً هزینههای بسیار سنگینی نیز بر دوش این ملت تحمیل نموده است. در ادامهی این مطلب به اشتباهات این فرد میپردازیم تا از نگاه یک طرفه و سطحی بسیاری از اندیشمندان داخلی و تاریخ نویسان معاصر که به اشتباه او را فقط و فقط قربانی عوامل خارجی میدانند، فاصله بگیریم و تلاش برای شناخت این فرد را به صورت بیطرفانه، دور از تنگ نظریها و تعریفهای بیهوده ببینیم.
از این رو در ادامهی مطلب به بررسی این اشکالات میپردازیم:
1. اولین ویژگی غیر قابل اغماض مصدق در برداشت او از مردم تجلی مییابد. از این جهت او نه تنها برخلاف بسیاری از طرفدارانش که معتقد به دموکرات بودن او هستند، فرد دموکراتی نبود بلکه به دلیل جایگاه و پس زمینهی فرهنگی اشرافیش به مردم به چشم یک فرو دست میاندیشید. در واقع میتوان او را به عنوان یک فرد ناسیونالیست و وطن دوست در نظر گرفت ولی این به معنای مردم دوست بودن او نمیباشد. مردم دار بودن و طرفداری از حقوق مردم، فرض دموکرات بودن را تأیید نمینماید چرا که او در جایگاه یک فرد دموکرات میبایست خود را در سطحی موازی سایر مردم بداند و نه این که مانند یک انسان از یک طبقهی بالاتر صرفاً مردم نوازی و حمایت از آنها را به مانند موجوداتی از سطح دیگر انجام دهد. این موضوع به عنوان یک نقد جدی از سوی بسیاری از صاحب نظران نسبت به نگاه پدر سالارنهی او نسبت به مردم وارد شده است.[2]
2. موضوع بعد و بسیار مهم، درک نکردن جایگاه واقعی نیروهای اجتماعی میباشد. به همین دلیل اصلی و به دلیل همین برداشت غلط، او در مورد جایگاه روحانیت در ادامهی نهضت ملی شدن صنعت نفت با کودتای 28 مرداد مواجه گردید. در همین موضوع هست که در انتخاب اعضای کابینه دقت و رعایت مصلحت بینی را ننمود و باعث ایجاد شکاف بین نیروهای ملی و ضد شاه شد. از نمونهی این اقدامها میتوان به موضوع منصوب کردن وزرا با سابقهی بد در جریان قیام 30 تیر در سمتهای حساس، اشاره کرد. طوری که یکی از نمایندگان در این خصوص گفت:
«من موافقم با دکتر مصدق ولی با این وزرای فراماسون و قزاق که در این کابینه هست، مخالفم. ما از دکتر مصدق انتظار نداشتیم وزیر فراماسون و قزاق بیاورد... من با وزیر کشوری که نظامی باشد مخالفم، با دیکتاتوری مخالفم.» از طرف دیگر آیت الله کاشانی نیز حمایت کامل خود را از مصدق در زمینهی تهدید انگلستان بیان نمود: «اگر این کار صورت گیرد، حکم جهاد میدهم. زمانی که کارکنان صنعت نفت با تحریک تودهایها و دیگر توطئهگران داخلی و خارجی اعتصاب کرده بودند، آیت الله کاشانی با اعلامیههایی آنها را به همکاری و اتحاد دعوت کردند و هنگامی که دکتر مصدق به انتشار اوراق قرضهی ملی دست زد، آیت الله کاشانی خرید آنها و یاری دولت را یک امر واجب شرعی، اعلام کرد.»بعدها که ائتلاف بین این افراد و نیروها شکسته شد، انگستان توانست نقشهی خود را در مورد ایران به اجرا بگذارد. [3]
3. عدم درک نظام بین الملل به دلیل درک نادرست از ماهیت روابط آمریکا و انگلیس: در این باره این بحث بسیار مهم مطرح میگردد که اقدام نظامی انگلیس و آمریکا جهت کودتا بر ضد مصدق فقط به دلیل ملی شدن نبوده بلکه سوء برداشت خود مصدق از ماهیت روابط این دو کشور نیز مهم بوده است. آمریکا به عنوان رقیب در ایران سعی در کم کردن سهم انگلیس از بازار نفت ایران بوده است و همین امر مصدق را تحریک نمود تا برای فرار از فشار انگلیس، به آمریکا پناه ببرد و دل به حمایتهای آمریکا خوش کند.
مسأله این گونه بود که مصدق برای آمریکا در ساحت اقتصادی جایگاه حامی و پشتیبان قائل بود، ولی ساحت سیاسی رابطه را در نظر نگرفت و انتظار بیطرفی سیاسی از آمریکا داشت در حالی که درک رابطهی انگلیس و آمریکا و عمق این رابطه از یک سو و درک رابطهی ایران و آمریکا و عمق آن از سوی دیگر، نیاز به دانش و بینش خیلی خاصی از روابط بین الملل نداشت که مصدق به حمایت آمریکا دل خوش کرده بود. در نهایت شرکتهای نفتی، اعم از آمریکایی، اروپایی، چند ملیتیها و نیز مستقلهایی که ظرفیت خرید و بازاریابی نفت ایران را داشتند، همه در تحریم دولت مصدق همکاری کردند و به این ترتیب در وارد ردن فشار طاقت فرسا بر اقتصاد ایران موفق شدند. علاوه بر این، حکومت آمریکا به طور جدّی طرح کنسرسیوم شرکتهای نفتی آمریکایی برای خرید نفت از ایران و فروش آن به دیگر شرکتهای بینالمللی، از جمله به شرکت نفت انگلیس و ایران را پذیرفت.[4]
4. دلایل شخصیتی مصدق و طرد بسیاری از افراد نهضت به دلیل شخصیت او: همان طور که در تاریخ بارها ذکر شد، شخصیتی قاطع و انتقاد ناپذیر داشت. این نوع شخصیت از یک جهت بسیار خوب بود چرا که در مقابل فشارها سر خم نمینمود ولی بعد دیگر این شخصیت نادیده گرفتن نظرها، افکار و ایدههای بقیهی فعالین عرصهی سیاست بود. در حقیقت این اخلاق او همان طور که گفته شد، به جایگاه طبقاتی او مربوط بود او از طرف پدر بهیکیاز بوروکراتهای طبقاتی از طبقهی حاکم دورهی قجری یعنی «میرزا هدایتالله دفتری» تعلق داشت. خود مصدق طبق سنت بوروکراتی طبقاتی در 15سالگی متصدی استیفای خراسان شد و تصمیمداشت تا بهعنوان نمایندهی طبقهی اشراف از اصفهان به مجلس اول راه یابد. وی از لحاظ مالی، مالک و ارباب بود. این پس زمینهی زندگی خصوصیش از او فردی یک دنده ساخت چرا که دیگران را در جایگاه مشورت نمیدید. به همین دلیل ائتلاف سازی برای او به سادگی تعریف نمیشد و همین عامل از مسائل اصلی شکست او محسوب میگردد. [5]
5. عدم اعتقادهای مذهبی محکم و واقعی: مصدق از لحاظ جریان فکری لیبرال محسوب میشود. در واقع او از لحاظ زبانی و در کلام مذهبی مینمود. مصدقدر استدلالبر غیر قانونیبودن واگذاری اختیار کاپیتولاسیون بهدولت شورویگفت: «هیچ کس نمیتواند اسلام را با غیراسلام در شرایط غیر متساوی بگذارد. بهاینمعنا که اگر مسلمی در روسیه خلاف نمود، روسها او را بهدار زنند؛ ولیاگر یک روسی در ایران عملی مخالف قانون اسلام نمود، محاکم وزارتخارجه در دفتر خود یادداشت نموده و او را بهروسها که به قانون شرع عقیده ندارند، تسلیم کنند که در روسیه هر طور خواستند رفتار نمایند؛ چون ما نمیخواهیم فرمایش رسولخدا را اجرا نماییم که میفرماید:
الاسلامیعلواو لا یُعلی' علیه...» همان طور که مشاهده میشود، مصدق در این موارد و مسائلی که سیاسی محسوب میشد، از احکام شرعی و مسائل مذهبی بهره میگرفت، ولی تا زمانی که خلاف نظر او نبود و سیاستهای او را در موارد مختلف زیر سؤال نمیبرد؛ ولی زمانی که مسائل دینی در سطحی غیر سیاسی مطرح میشد با آیت الله کاشانی همکاریهای لازم را نمینمود و اصولاً از لحاظ منطقی کسی که خود را مسلمان و معتقد به احکام شرعی میداند، نمیبایست با متخصصین آن یعنی روحانیت در مسائل شرعی زاویه پیدا کند.
یکی از نمونههای اصلی این اختلاف در برخورد متفاوت این دو شخصیت در مواجه با حزب توده است و از دید دیگر لیبرال بودن با مسلمان بودن تا حد زیادی منافات دارد. از این رو علیرغم کارهای بزرگی که مصدق برای ایران انجام داد، باید توجه کرد که او بیشتر به خاطر جایگاه طبقاتی به صورت سنتی مذهبی بود و مذهب به عنوان عنصر اصلی در زندگی او نقش بازی نمینمود. [6]
در نهایت مانند هر فرد دیگری مصدق نقاط قوت و ضعفهایی داشته است و ما در این نوشتار به دنبال ارایهی برداشتی واقع گرایانه از قسمتهای مختلف زندگی این فرد در تاریخ ایران بودهایم. در نهایت این گونه به نظر میرسد که علیرغم تلاشها و خدمات بسیار زیادی که از سوی این فرد مؤثر تاریخ معاصر ایران صورت گرفت، ضعفهایی نیز در کارکردهای حکومت مداری او وجود دارد که این ضعفها نیز هزینههای سنگینی بر ملت ایران وارد نمود و حتی به گفتهی برخی از مورخان ایران معاصر، خود کودتای 28 مرداد را هم در سطحی متفاوت ناشی از عملکرد دکتر مصدق میتوان دانست.(*)
در میان اسمهایی که در تاریخ ماندگار میشوند، همواره اسمهایی درخشش بیشتری دارند که با حوادث مهم و اساسی هر ملتی گره خورده باشند. در واقع تاریخ با تحولات مهم نوشته میشود، تحولاتی که خالق و آفرینندهی شخصیتهای بزرگاند و یا محصول ارادهی آنها، در هر دو صورت ماندگاری اسامی به این تحولات وابسته است. «محمد مصدق» نیز از جمله اسامی است که به واسطهی گره خوردن با تحولات بزرگ در تاریخ ایران، ماندگار شده است.
ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد، کشتار 16 آذر در دانشگاه تهران و ... از جمله تحولاتی هستند که نام مصدق در آنها نقش اساسی بازی میکند، از این رو ماندگار شدهاند. در مورد نقش و جایگاه دکتر مصدق در تاریخ ایران تا کنون مطالب زیادی منتشر شده است که هر یک بیانگر نگاه نویسندگان خویش میباشند. در این نوشتار ما به دنبال نگاهی معتدل و واقع گرایانه به زندگی مصدق، سیاستهای او و نقش او در حوادث مهم سیاسی ایران هستیم. متخصصین تاریخ معاصر ایران برای مصدق افتخارات و همچنین نقاط ضعفهای بسیار زیادی را در نظر گرفتهاند که در ادامه به مهمترین این مسائل اشاره خواهیم کرد.
یکی از مهمترین خدماتی که از دید بسیاری از تاریخ نگاران معاصر ایران مصدق در آن نقش اساسی داشته است، جریان ملی شدن صنعت نفت ایران بوده است. در این فرآیند که «مصدق» و «آیت الله کاشانی» رهبری آن را به دست داشتهاند، برای اولین بار در طول تاریخ ایران ملت ایران توانست خواستههای خود را به ابر قدرت زمان خود تحمیل کند و به حقوق حقهی خود دست یابد. در این خصوص سالنامهی وزارت جاسوسی انگلستان در سال 1995م. اعتراف نمود: «شکستی که انگلستان در دوران ملی شدن نفت از مصدق خورد، در دوران جنگ جهانی دوم از هیتلر هم نخورد» چرا که هزینههای تحمیل شده از طرف اقدام مصدق اساسیترین محصول مورد نیاز انگستان یعنی نفت را مورد حمله قرار داد.
همین طور مصدق را اولین دانشجوی دکترای حقوق ایرانی میدانند و از افرادی که با لایحهی کاپیتولاسیون مخالفت کرد. همچنین مصدق در پس گرفتن امتیاز حق شیلات و کشتیرانی در دریای خزر از شوروی نقشی اساسی بازی نمود. این تاحدی مورد توجه شوروی قرار گرفت که سفیر شوروی در ایران به طور رسمی اعلام نمود، دولتش در برابر مصدق شکست خورده است. مجموعه اقدامهای مصدق در ساحت سیاسی تا حدی مورد توجه شخصیتهای سیاسی جهان اسلام قرار گرفت که بعد از او رهبر جهان عرب «جمال عبد الناصر» در مذاکره با مقامهای ایرانی ملی کردن کانال سوئز را ملهم از اقدامهای ایرانیان در ملی کردن صنعت نفت دانست و شخص مصدق را مورد توجه قرار داد. در نهایت با تمام این مسائل مصدق با کودتای آمریکایی– انگلیسی 28 مرداد از کار برکنار شد و سرانجام در بیمارستان «نجمیه» تهران، فوت نمود.[1]
مانند هر فرد دیگری مصدق در دوران کاری خود اشتباهاتی نیز داشته است. اشتباهاتی که بعضاً هزینههای بسیار سنگینی نیز بر دوش این ملت تحمیل نموده است. در ادامهی این مطلب به اشتباهات این فرد میپردازیم تا از نگاه یک طرفه و سطحی بسیاری از اندیشمندان داخلی و تاریخ نویسان معاصر که به اشتباه او را فقط و فقط قربانی عوامل خارجی میدانند، فاصله بگیریم و تلاش برای شناخت این فرد را به صورت بیطرفانه، دور از تنگ نظریها و تعریفهای بیهوده ببینیم.
از این رو در ادامهی مطلب به بررسی این اشکالات میپردازیم:
1. اولین ویژگی غیر قابل اغماض مصدق در برداشت او از مردم تجلی مییابد. از این جهت او نه تنها برخلاف بسیاری از طرفدارانش که معتقد به دموکرات بودن او هستند، فرد دموکراتی نبود بلکه به دلیل جایگاه و پس زمینهی فرهنگی اشرافیش به مردم به چشم یک فرو دست میاندیشید. در واقع میتوان او را به عنوان یک فرد ناسیونالیست و وطن دوست در نظر گرفت ولی این به معنای مردم دوست بودن او نمیباشد. مردم دار بودن و طرفداری از حقوق مردم، فرض دموکرات بودن را تأیید نمینماید چرا که او در جایگاه یک فرد دموکرات میبایست خود را در سطحی موازی سایر مردم بداند و نه این که مانند یک انسان از یک طبقهی بالاتر صرفاً مردم نوازی و حمایت از آنها را به مانند موجوداتی از سطح دیگر انجام دهد. این موضوع به عنوان یک نقد جدی از سوی بسیاری از صاحب نظران نسبت به نگاه پدر سالارنهی او نسبت به مردم وارد شده است.[2]
2. موضوع بعد و بسیار مهم، درک نکردن جایگاه واقعی نیروهای اجتماعی میباشد. به همین دلیل اصلی و به دلیل همین برداشت غلط، او در مورد جایگاه روحانیت در ادامهی نهضت ملی شدن صنعت نفت با کودتای 28 مرداد مواجه گردید. در همین موضوع هست که در انتخاب اعضای کابینه دقت و رعایت مصلحت بینی را ننمود و باعث ایجاد شکاف بین نیروهای ملی و ضد شاه شد. از نمونهی این اقدامها میتوان به موضوع منصوب کردن وزرا با سابقهی بد در جریان قیام 30 تیر در سمتهای حساس، اشاره کرد. طوری که یکی از نمایندگان در این خصوص گفت:
3. عدم درک نظام بین الملل به دلیل درک نادرست از ماهیت روابط آمریکا و انگلیس: در این باره این بحث بسیار مهم مطرح میگردد که اقدام نظامی انگلیس و آمریکا جهت کودتا بر ضد مصدق فقط به دلیل ملی شدن نبوده بلکه سوء برداشت خود مصدق از ماهیت روابط این دو کشور نیز مهم بوده است. آمریکا به عنوان رقیب در ایران سعی در کم کردن سهم انگلیس از بازار نفت ایران بوده است و همین امر مصدق را تحریک نمود تا برای فرار از فشار انگلیس، به آمریکا پناه ببرد و دل به حمایتهای آمریکا خوش کند.
مسأله این گونه بود که مصدق برای آمریکا در ساحت اقتصادی جایگاه حامی و پشتیبان قائل بود، ولی ساحت سیاسی رابطه را در نظر نگرفت و انتظار بیطرفی سیاسی از آمریکا داشت در حالی که درک رابطهی انگلیس و آمریکا و عمق این رابطه از یک سو و درک رابطهی ایران و آمریکا و عمق آن از سوی دیگر، نیاز به دانش و بینش خیلی خاصی از روابط بین الملل نداشت که مصدق به حمایت آمریکا دل خوش کرده بود. در نهایت شرکتهای نفتی، اعم از آمریکایی، اروپایی، چند ملیتیها و نیز مستقلهایی که ظرفیت خرید و بازاریابی نفت ایران را داشتند، همه در تحریم دولت مصدق همکاری کردند و به این ترتیب در وارد ردن فشار طاقت فرسا بر اقتصاد ایران موفق شدند. علاوه بر این، حکومت آمریکا به طور جدّی طرح کنسرسیوم شرکتهای نفتی آمریکایی برای خرید نفت از ایران و فروش آن به دیگر شرکتهای بینالمللی، از جمله به شرکت نفت انگلیس و ایران را پذیرفت.[4]
4. دلایل شخصیتی مصدق و طرد بسیاری از افراد نهضت به دلیل شخصیت او: همان طور که در تاریخ بارها ذکر شد، شخصیتی قاطع و انتقاد ناپذیر داشت. این نوع شخصیت از یک جهت بسیار خوب بود چرا که در مقابل فشارها سر خم نمینمود ولی بعد دیگر این شخصیت نادیده گرفتن نظرها، افکار و ایدههای بقیهی فعالین عرصهی سیاست بود. در حقیقت این اخلاق او همان طور که گفته شد، به جایگاه طبقاتی او مربوط بود او از طرف پدر بهیکیاز بوروکراتهای طبقاتی از طبقهی حاکم دورهی قجری یعنی «میرزا هدایتالله دفتری» تعلق داشت. خود مصدق طبق سنت بوروکراتی طبقاتی در 15سالگی متصدی استیفای خراسان شد و تصمیمداشت تا بهعنوان نمایندهی طبقهی اشراف از اصفهان به مجلس اول راه یابد. وی از لحاظ مالی، مالک و ارباب بود. این پس زمینهی زندگی خصوصیش از او فردی یک دنده ساخت چرا که دیگران را در جایگاه مشورت نمیدید. به همین دلیل ائتلاف سازی برای او به سادگی تعریف نمیشد و همین عامل از مسائل اصلی شکست او محسوب میگردد. [5]
5. عدم اعتقادهای مذهبی محکم و واقعی: مصدق از لحاظ جریان فکری لیبرال محسوب میشود. در واقع او از لحاظ زبانی و در کلام مذهبی مینمود. مصدقدر استدلالبر غیر قانونیبودن واگذاری اختیار کاپیتولاسیون بهدولت شورویگفت: «هیچ کس نمیتواند اسلام را با غیراسلام در شرایط غیر متساوی بگذارد. بهاینمعنا که اگر مسلمی در روسیه خلاف نمود، روسها او را بهدار زنند؛ ولیاگر یک روسی در ایران عملی مخالف قانون اسلام نمود، محاکم وزارتخارجه در دفتر خود یادداشت نموده و او را بهروسها که به قانون شرع عقیده ندارند، تسلیم کنند که در روسیه هر طور خواستند رفتار نمایند؛ چون ما نمیخواهیم فرمایش رسولخدا را اجرا نماییم که میفرماید:
الاسلامیعلواو لا یُعلی' علیه...» همان طور که مشاهده میشود، مصدق در این موارد و مسائلی که سیاسی محسوب میشد، از احکام شرعی و مسائل مذهبی بهره میگرفت، ولی تا زمانی که خلاف نظر او نبود و سیاستهای او را در موارد مختلف زیر سؤال نمیبرد؛ ولی زمانی که مسائل دینی در سطحی غیر سیاسی مطرح میشد با آیت الله کاشانی همکاریهای لازم را نمینمود و اصولاً از لحاظ منطقی کسی که خود را مسلمان و معتقد به احکام شرعی میداند، نمیبایست با متخصصین آن یعنی روحانیت در مسائل شرعی زاویه پیدا کند.
یکی از نمونههای اصلی این اختلاف در برخورد متفاوت این دو شخصیت در مواجه با حزب توده است و از دید دیگر لیبرال بودن با مسلمان بودن تا حد زیادی منافات دارد. از این رو علیرغم کارهای بزرگی که مصدق برای ایران انجام داد، باید توجه کرد که او بیشتر به خاطر جایگاه طبقاتی به صورت سنتی مذهبی بود و مذهب به عنوان عنصر اصلی در زندگی او نقش بازی نمینمود. [6]
در نهایت مانند هر فرد دیگری مصدق نقاط قوت و ضعفهایی داشته است و ما در این نوشتار به دنبال ارایهی برداشتی واقع گرایانه از قسمتهای مختلف زندگی این فرد در تاریخ ایران بودهایم. در نهایت این گونه به نظر میرسد که علیرغم تلاشها و خدمات بسیار زیادی که از سوی این فرد مؤثر تاریخ معاصر ایران صورت گرفت، ضعفهایی نیز در کارکردهای حکومت مداری او وجود دارد که این ضعفها نیز هزینههای سنگینی بر ملت ایران وارد نمود و حتی به گفتهی برخی از مورخان ایران معاصر، خود کودتای 28 مرداد را هم در سطحی متفاوت ناشی از عملکرد دکتر مصدق میتوان دانست.(*)
پینوشتها:
1. مصدق مرد تاریخ ایران سایت در:
http://simorghian.gohardasht.com/blog.asp?post=6
2. حاتم قادری، در مرز اندیشه، تهران، نگاه معاصر87 .
3. سیاست خارجی آمریکا و شاه. مارک. ج. گازیوروسکی. ترجمه جمشید زنگنه. 87.
4. محمد علی کاتوزیان، استبداد، دموکراسی، نهضت ملی، تهران نشر مرکز 77.
5. http://siasatema.com/NSite/FullStory/News/?Id=9568
6. مصطفی علم، نفت، قدرت و اصول، تهران: نشر چا پخش 1377.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}