نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین یوسف صدّیق عربانی گیلانی




 
دانشمندان معتقدند که: انسان ترکیبی است از روح و جسم، که هر یک از این دو خواسته ها و واجباتی دارند و برقراری توازن بین آنان نیازمند به تفکّر و اندیشه است.(برقراری توازن بین خواسته های جسمانی و روحانی) از آنجا ضرورت می یابد که نباید هیچ یک از این دو در مورد خواسته هایشان عنان گسیخته باشند بلکه لازم است خواسته های جسم را در محدوده زیان نرساندن به خواسته های روح قرار دهیم، و خواسته های روح را با مراقبت در خصوص خواسته های جسمی و روزی های نیکو مقیّد سازیم در یک کلام هیچکدام را بر دیگری برتری ندهیم و اینجا است که ارتباط و همبستگی بین خواسته های جسمی و روحی تحقق می یابد.(1)
در این زمینه داستان امام علی علیه السلام و عاصم بن زیاد حارثی را مثال می زنیم. عاصم کسی بود که جامه ای پشمینه پوشیده و ترک دنیا کرده بود، اصل داستان این است:

روش استفاده از دنیا

در نهج البلاغه می خوانیم: روزی حضرت علی علیه السلام پس از جنگ جمل در بصره بر علاء بن زیاد که از یاران آن حضرت بود وارد شد وقتی خانه اش را بسیار مجلّل و وسیع یافت از او پرسید: ما کنت تصنع سعه هذه الدار فی الدّنیا؟ و انت الیها فی الاخره کنت احوج، و بلی ان شئتَ بلغت بها الاخره تقری فیها الضیف، و تصلُ فیها الرحم و تطلع منها الحقوق مطالعها، فاذا انت قد بلغت بها الاخرة.
با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی؟ در حالی که در آخرت به آن محتاج تری.
آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! (به شرط اینکه این قدم ها را برداری): در این خانه وسیع مهمانان را پذیرایی کنی، صله رحم نمایی، و حقوقی که به گردن تو است به صاحبان حق برسانی، پس آنگاه تو با همین خانه وسیع به آخرت نیز می توانی رسید. سخن آن حضرت که به اینجا رسید علاء بن زیاد عرض کرد یا امیرالمؤمنین، اشکو الیک اخی عاصم بن زیاد، از برادرم عاصم بن زیاد به شما شکایت می کنم.
امام علیه السلام فرمود: چه شده او را؟ عرض کرد عبایی پوشیده و از دنیا کناره گرفته است! امام علیه السلام فرمان داد او را بیاورید.
وقتی آمد به او فرمود: یا عُدَیَّ نفسِهِ! لقد استهام بک الخبیثُ! اما رحمت اهلک و لدک؟ اتری الله احلَّ لک الطّیباتِ و هُوَ یکره ان تاخُذَها؟ انت اهون علی الله من ذلک!
ای دشمنک جان خویش! شیطان سرگردانت کرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمی کنی؟ تو می پنداری که خداوند نعمت های پاکیزه اش را به تو حلال کرده امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده کنی؟ تو در برابر خدا کوچکتر از آنی که اینگونه با تو رفتار کند!
عاصم گفت: ای امیرمؤمنان پس چرا شما با این لباس خشن، و آن غذای ناگوار به سر می بری؟ امام علیه السلام به وی فرمود: وَیحَکَ اِنّی لَستُ کاَنتَ انَّ الله تعالی فرض علی ائمّهِ العَدلِ ان یُقدّروا انفسهم بضَعفَهِ الناس کَیلا یَتَبَیَّغَ بالفقیر فقره!(2)
وای بر تو من که مانند تو نیستم، همانا خداوند تعالی بر پیشوایان عدل (و زمامداران حق) واجب فرموده که خود را با مردم ناتوان و بی بضاعت همسو کنند، تا فقر و نداری، فقیر را به هیجان نیاورد، و به طغیان نکشاند. (یعنی شما مسئولیت ما را ندارید شما می توانید از موهبت های الهی در حدود حلال و مباح برخوردار شوید و ضمناً مستضعفان و محرومان را نیز از زیادی مال و دارایی خود بهره مند نمایید. هر کس تکلیفی دارد و باید به تکلیف خود عمل کند). جان عالمی فدای امیرالمؤمنین علی علیه السلام، چه کسی می تواند همانند آن حضرت باشد؟ آیا عاصم بن زیاد و امثال آن چه در زمان حیاتِ آنجناب چه بعد از شهادتش تا امروز می توانند با پشمینه پوشی راه و روش زندگانی آن حضرت را در پیش بگیرند؟
عالی تر از آنی که علی دانندت
والاتر از آنی که ولی دانندت
بر وحدتِ خود، گواه می خواست خدای
بی مثل بیافرید و بی مانندت
آری، ما وظیفه داریم طوری زندگی کنیم که شایستگی پیرو مولای متقیان بودن را داشته باشیم لازم نیست تارکِ دنیا باشیم و حلال ها را بر خود حرام کنیم یا به افراد خانواده خود سخت بگیریم و آنها را از نعمت های خداداد محروم نماییم به بهانه اینکه می خواهیم همانند پیشوایان معصوم، زندگی کنیم خیر، ما باید از حرام پرهیز کنیم و از تجاوز به حریم این و آن برحذر باشیم نه اینکه رهبانیّت را پیشه خود قرار دهیم و خود را از مواهب طبیعت، و نعمت های حلال خدا محروم گردانیم. قرآن کریم می فرماید:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا خَالِصَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ»(3).
(ای پیامبر) بگو چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟
بگو اینها در زندگانی دنیا برای کسانی که ایمان آورده اند ( اگر چه دیگران در دنیای آنها با ایشان شریک اند ولی در قیامت خالص، ویژه مؤمنان است. و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: اِنَّ لِربِّک علیک حقَّاً و انّ لنفسک علیک حقَّاً و لاهلک علیک حقّا فاعطِ لِکُلَّ ذی حقِّ حقّهُ).(4)
همانا خدای تو بر تو حّی دارد، و نفس تو نیز بر تو حقی دارد، و خانواده ات هم بر تو حقی دارند پس تو باید حقّ هر صاحب حقی را به او بدهی.
(توازن یعنی طوری عمل کنی که هیچ حقی را فدای هیچ حقّی نکنی، حق خدا عبادت و اطاعت او در حدود تکلیف است، و حق نفس، استفاده درست از مباحات است، و حق اهل و عیال هم در حدود توانایی به خواسته های مشروع آنها پاسخ مثبت دادن، و آنها را از داریی خود بهره مند ساختن است).
و همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمود: لَیسَ خیرکم من ترک دنیاه لاخرِته و لامن ترک آخرته لدنیاه و لکن خیرُکم من اخذ من هذه و هذه...(5) بهترین شما آن کس نیست که دنیایش را برای آخرت، و آخرتش را برای دنیایش ترک کند بلکه بهترین شما آن است که از هر دو در جهت کمال بهره بگیرد...
گفتیم که دین اسلام دین دنیا و آخرت است و اجازه نمی دهد آدمی در مسیر تکامل، یکی را فدای دیگری نماید هر کس که طالب صعود به سوی قلّه های معرفت و کمال است باید به طور معقول از دنیای خود بهره مند شود و از این طریق آخرت خود را نیز تامین نماید.
از دیدگاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هیچ مسلمانی حق ندارد به دنبال رهبانیت برود و خود را از لذائذ معقول و مطلوب دنیا محروم سازد، و از حضرت امام صادق علیه السلام نیز روایت شده که فرموده:
لیس منّا من ترک دنیاه لاخرته، و لا آخرته لدنیاه.(6)
از ما نیست کسی که دنیایش را برای آخرتش ترک کند، و یا آخرتش را فدای دنیایش نماید. اگر با دقّّت به قوانین روحبخش اسلام توجّه کنیم خواهیم دید که هماهنگی و توازن چشمگیری بین احکام دنیوی و دستورالعمل های اخروی وجود دارد و این نشانگر این معنا است که دین اسلام دین پویا و سازنده است نه دین جامد و خشک، مثلاً در این آیه کریمه ملاحظه فرمایید خداوند تعالی می فرماید:«یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ‌»(اعراف/31)
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد.
در تفسیر این آیه کریمه فرموده اند: منظور از زینت و همراه داشتن آن به هنگام رفتن به سوی مسجد می تواند هم اشاره به (زینت های جسمانی) باشد که شامل پوشیدن لباس های مرتب و پاک و تمیز، شانه زدن موها و به کاربردن عطر و مانند آن می شود. و هم شامل (زینت های معنوی) یعنی دارا بودن صفات پسندیده، و پاکی نیت و اخلاص، البته در بعضی از تفسیرها(7) آمده، آیه فوق ضمناً نکوهی است از عمل زشت جمعی از اعراب زمان جاهلیت که به هنگام آمدن به مسجدالحرام و طواف خانه خدا کاملاً عریان و برهنه می شدند و هم اندرزی است به آنها که به هنگام نماز و یا رفتن به سوی مساجد لباس های کثیف و مندرس را می پوشند و با همان وضع به عبادت می پردازند و حال آنکه طبق ما و تمام مسلمان دستور اسلام و پیشوایان عالیقدر خود، وظیفه داریم، بهترین لباس های خود را بپوشیم و خود را خوشبو نموده و با سر و وضع مرتب و نیکو به سوی مساجد ومحل های نماز حاضر شویم. مگر کسی که واقعاً فقیر است و بجز همان یکدست لباس را ندارد البتّه سزاوار است او نیز لباسش را نظیف نگهدارد و با لباس پاکیزه به ناز بپردازد.

زینت از نگاه اسلام

در روایت آمده که از حضرت امام صادق علیه السلام که پرسیدند: چرا بهترین لباس خود را می پوشید؟ آن حضرت فرمود:انَّ الله جمیل و یحبّ الجمال و التجمّل:(8) « خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»(اعراف/31)
خداوند زیبا است و زیبایی و زینت را دوست دارد: ای فرزندان آدم زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگیرید.
معلوم است که امامان علیه السلام همواره به هنگام رفتن به سوی مسجد از بهترین لباس های خود استفاده می کردند، اساساً دین مبین اسلام دین نظافت و زیبایی است و حدیث معروف نبوی صلی الله علیه و آله و سلم مشهور است که فرمود: بنی الاسلام علی النظافة، اسلام بر پایه نظافت و پاکیزگی استوار است.
در تفسیر قرآن ذیل آیات 32 و 31 سوره مبارکه اعراف می فرماید:(9) به گواهی روانشناسان، حسّ زیبایی یکی از چهار بُعد روح انسانی است که به ضمیمه ابعاد دیگر از قبیل، حسّ نیکی و حسّ دانایی، و حسّ مذهبی ابعاد اصلی روان آدمی را تشکیل می دهد و معتقدند تمام زیبایی های ادبی، شعری، صنایع ظریفه مثل خطّاطی و هنر به معنی واقعی همه مولود این حسّ است با وجود این، چگونه ممکن است خداوند متعال اجازه ظهور این حسّ و استفاده مطلوب از آن را به انسان ندهد؟
آری در اسلام استفاده کردن از زیباییهای طبیعت، لباس های زیبا و مناسب، به کاربردن انواع عطرها، وامثال آن نه تنها مجاز شمرده شده بلکه به آن توصیه نیز گردیده است.
و روایات زیادی در این زمینه از پشوایان معصوم، علیه السلام در کتب معتبر نقل شده است که ما برای نمونه از بعضی از آن روایات استفاده می کنیم.
در حدیثی می خوانیم که یکی از زاهدان ریاکار به نام عباد بن کثیر که با امام صادق علیه السلام روبرو شد در حالی که آن حضرت لباس نسبتاً زیبایی بر تن داشت به امام عرض کرد: شما از خاندان نبوّت هستید و پدرت علی علیه السلام لباس بسیار ساده می پوشد، چرا شما اینگونه لباس زیبا می پوشید؟ آیا بهتر نبود که لباسی ارزان تر از این می پوشیدی؟ امام علیه السلام فرمود: وای بر تو ای عباد! و سپس این آیه را تلاوت فرمود: «مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ...»(اعراف/32) چه کسی حرام کرده است زینت هایی را که خداوند برای بندگانش آفریده و روزی های پاکیزه را؟(10)
این تعبیر که خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد اشاره به این حقیقت است که اگر استفاده از تجمّل و زیبایی ممنوع بود، خداوند تعالی هرگز اینها را نمی آفرید آفرینش زیباییها در جهان هستی، خود دلیل بر این است که خالق زیباییها آن را دوست دارد.

حدود استفاده از زینت ها

به عرض رسید که خدا زیبا است و زیبایی را دوست دارد در همین رابطه بیان چند نکته را ضروری می دانیم:
نکته اوّل آیا استفاده از وسایل آرایش و زیبایی حدّ و مرزی دارد یا بدون مرز می توان از آنها بهره گرفت؟ آنچه مسلم است افراط در هر چیزی ناپسند و مطلوب است حتی در مورد استفاده از ابزار آرایش و امثال آن، اسلام اجازه نمی دهد که انسان در زندگی به اسراف و تبذیر بیفتد و قرآن کریم اهل اسراف را نکوهش کرده و می فرماید: « إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ»(اسراء/27).
یعنی: همانا اسراف کنندگان برادران شیطانند.
نکته دوم اینکه هرچند آرایش و زینت در اسلام ممدوح است ولی خداوند تعالی اجازه نمی دهد که زن ها خود را برای نامحرمان بیارایند و با آرایش های آنچنانی چشم های بینندگان را به سوی خود جلب نموده، و خدای نکرده تبرّج نمایند و نیز اجازه نمی دهد که مردان خود را به قصد جلب توجه زنان نامحرم معطّر نمایند و در یک کلام آرایش آری ولی خودنمایی و تبرّج ممنوع! فرقی نمی کند مرد باشد یا زن. منتهی چون زن ناموس جامعه می باشد بیش تر از مرد باید خود را حفظ کند.
علماء بزرگوار در بیان علّت این امر می فرمایند: غالباً در این گونه موضوعات مردم راه افراط را می پویند و به بهانه های مختلف به تجمّل پرستی رو می آورند و به همین دلیل قرآن کریم در بیش از بیست مورد در این کتاب آسمانی به مسئله اسراف اشاره نموده، و از آنجام آن مردم را بر حذر داشته است. به هر حال روش قرآن و اسلام در این مورد، روش موزون و معتدلی است که نه تمایلات زیباپسندی روح انسان را می کوبد و نه بر اعمال تجمّل پرستان صحّه می گذارد مخصوصاً در جوامعی که افراد محروم و بی بضاعت حضور دارند حتی از زینت های معمولی نیز نهی می کند و لذا می بینیم در بعضی از روایات هنگامی که از بعضی از امامان علیه السلام می پرسیدند چرا شما لباس فاخر پوشیده اید؟ در حالی که جدّ شما حضرت علی علیه السلام چنین لباسی بر تن نمی کرد در پاسخ می فرمودند: مردم آن زمان در شدّت و فشار بودند و می بایست چنین شود، امّا مردم زمان ما زندگی مرّفه تری دارند و در چنین شرایطی استفاده از این زینت ها (در حدود معقول) مانعی ندارد.(11)
با توجه به اینکه دین مبین اسلام، مشوق نظافت و آراستگی است و حتّی اجازه نمی دهد که پیرزنی به خاطر پیری خود را فراموش کند و بدون آرایش باشد بلکه اگر می تواند خود را با دست بند ساده ای بیاراید و یا به عنوان زینت از حنا استفاده کند با وصف بر این به زن تحت هیچ شرایطی اجازه نمی دهد که برای نامحرمان خود را بیاراید و زینت و آرایش خود را عرضه چشم های نامحرمان نماید.

پی نوشت ها :

1. فلسفه اخلاق در اسلام، تألیف محمدجواد مغنیه لبنانی/101 ترجمه دفتر تحقیقات و انتشارات بدر.
2. نهج البلاغه، خطبه 209.
3. الاعراف/32.
4. فلسفه اخلاق در اسلام/180.
5. فلسفه اخلاق در اسلام/180.
6. مکاسب محرّمه صفحه 209.
7. تفسیر نمونه، ج 148/6.
8. وسایل الشیعه، ج سوّم/340.
9. تفسیر نمونه، ج 150/6.
10. وسائل الشیعه، ج 3/احکام الملابس، باب 7، حدیث 4.
11. تفسیر نمونه، ج 152/6.
منبع: صدیق عربانی گیلانی، یوسف ، (1390)، تربیت از نگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام، قم، انتشارات جام جوان، دوم.

منبع: صدیق عربانی گیلانی، یوسف ، (1390)، تربیت از نگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام، قم، انتشارات جام جوان، دوم.