در قرن پانزدهم، سکه را با ریختن فلز مذاب در قالب می ساختند. سکه هایی که از قالب در می آید «سکه ی خام» نام داشت سپس این سکه های خام را دوباره گرم می کردند و قالب دیگری را با نقش مورد نظر روی سکه می فشردند تا نقش روی سکه ایجاد شود. برای ساختن سکه ی خوب با نقش واضح، فشار زیادی لازم بود. در ضرابخانه ها از پرسهای پیچی بزرگ استفاده می کردند؛ هر بازوی پیچ این پرس را دو مرد هُل می دادند تا قالب پایین برود و سکه ضرب بخورد.
طبیعی بود که گوتنبرگ، که سالهایی از زندگی خود را به تماشای این عملیات گذرانده بود، برای تولید حروف چاپ از این روش استفاده کند. اما گوتنبرگ برای انطباق فرایند سکه زنی برای تولید حروف چاپ، می بایست مشکلات متعددی را حل می کرد.
معمولاً در هر کشور فقط چند سکه، پول رایج را تشکیل می دهد. در ایالات متحده ی آمریکا فقط چهار نوع سکه ی اصلی و در ژاپن شش نوع سکه رایج است. گوتنبرگ برای ساختن حروف بزرگ و کوچک، اعداد و نشانه های سجاوندی، باید بیش از شصت نوع شکل مختلف را ریخته گری می کرد. هر یک از این شکلها می بایست مانند شکل سکه دقیق باشد؛ علاوه بر آن می بایست همه ی آن ها بتوانند به خوبی در کنار یکدیگر جای بگیرند. سپس گوتنبرگ با این پرسش رو به رو شد که از کدام فلز برای ریختن حروف استفاده کند. سکه را معمولاً از طلا یا نقره می ساختند و اندکی از فلزات دیگر نیز به آن اضافه می کردند تا سخت و با دوام شود. اما گوتنبرگ به فلزی نیاز داشت که ارزان باشد و به آسانی ذوب شود. او هنگامی که فلز مورد نظر را انتخاب کرد و آن را خرید، دیگر پولی برای خرید سوخت یا کوره ی ذوب فلز در اختیار نداشت.
حتماً مدتها طول کشیده بود تا گوتنبرگ بتواند راه حل همه ی این مشکلات را پیدا کند. روشی که سرانجام ابداع کرد تا بیش از 500 سال بعد به کار می رفت و به همین سبب گوتنبرگ را به عنوان مخترع حروف متحرک و پدر صنعت چاپ گرامی می دارند.
«یوهان گوتنبرگ» پیش از اواسط قرن پانزدهم، چاپ را اختراع کرد. شاید بهتر باشد بگوییم که گوتنبرگ حروف فلزی چاپ را طراحی کرد، زیرا کاری که او انجام داد ساخت دستگاهی برای تولید حروف چاپی قابل انتقال و تهیه ی نسخه های متعدد و کاملاً مشابه از یک کتاب بود.»
جورج پارکر وین شیپ، نقل از کتاب «از گوتنبرگ تا پلانتین»

ریختن حروف

احتمالاً گوتنبرگ باید کار خود را با سنبه های برنجی آغاز کرده باشد که در آن زمان صحافان آلمانی از آنها استفاده می کردند. در نوک هر یک از این سنبه ها یکی از حروف الفبا، به صورت وارونه از چپ به راست، نصب می شد و با استفاده از آن عنوان کتاب دست نویس را روی جلد آن نقش می کردند. اگر سنبه ی مشابهی را روی فلزی نرمتر، مانند برنج، می فشردند نقش حرف روی آن ایجاد می شد. حال اگر از این نقش گود به عنوان قالب استفاده می کردند می توانستند فلزی نرمتر، مثل سرب، را در آن ریخته گری کنند و تعداد زیادی از قالب اصلی تکثیر کنند. اما این فرایند در صورتی قابل استفاده بود که ساده و سریع باشد.
برای حروفچینی چند صفحه از یک کتاب به هزاران حرف، نشانه ی سجاوندی و قطعه ی صاف، برای ایجاد فاصله بین حروف، نیاز بود. مثلاً در هر صفحه ی کامل از یک کتاب متوسط، 1800 حرف و نشانه به کار می رود. تخمین می زنند که در دو صفحه از انجیل گوتنبرگ در حدود 6000 حرف و نشانه به کار رفته است! عمق همه ی حرفها باید دقیقاً برابر باشد؛ اگر عمق حروف برابر نباشد بعضی از حروف پر رنگ تر چاپ می شوند و بعضی کم رنگ تر. یکنواختی حروف کتاب گوتنبرگ نشان می دهد که کار ریخته گری او در عمل تا چه اندازه دقیق بوده است.
فرایند ریخته گری فقط دشوار نبود، بلکه وقتگیر هم بود. ابتدا گوتنبرگ یا صنعتگری که به همین منظور به کار گماشته شده بود، با دست برای هر حرف سنبه ای می ساخت. سپس از روی آن «نمونه» می گرفتند تا به تدریج کامل و کاملتر شود. سپس با استفاده از سوهان یا ابزار کنده کاری آن را اصلاح می کردند. این مرحله از کار بسیار مهم بود، زیرا هر حرفی که ساخته می شد، مدل حروف مشابهی بود که در دهها کتاب به کار می رفت. وقتی صنعتگر از نتیجه ی کار خود راضی می شد، سنبه را روی یک قطعه برنج می کوبید تا نقشی در آن ایجاد کند. این نقش را «ماتریس» می نامند. سپس فلز مذاب (معمولاً سرب) را در این ماتریس می ریختند تا به شکل حرف مورد نظر منجمد شود.
کار بعدی ساختن قالبی بود که به اندازه ی کافی دقیق باشد تا بتوان همه ی حرفها را با ارتفاع برابر ساخت. به نظر می رسد که گوتنبرگ برای هر مجموعه ای از حروف یک قالب به کار برده باشد و هر بار در صورت لزوم ماتریس را عوض می کرده است. البته تغییر عرض قالب برای تطبیق با عرض متفاوت حروف الفبا، مثلا «m» و «i» ضروری بود. گوتنبرگ برای پاسخگویی به این نیاز دو قطعه به شکل حروف «L» ساخت که مانند کشور در یکدیگر حرکت می کردند تا فاصله ی بین حروف را تنظیم کنند.
بدین ترتیب استفاده از آن برای هر یک از حروف الفبا یا نشانه های سجاوندی امکانپذیر شد. مورخان عقیده دارند که احتمالاً نوع اولیه ی همین ابزار فاصله گذاری در خانه ی آندرس دریتسهن «ناپدید شده» و گوتنبرگ را نگران کرده بود.
ماتریس که سطح حرف را تشکیل می داد در ته این قالب ریخته گرL شکل قرار می گرفت. سپس سرب مذاب را در این قالب می ریختند. وقتی سرب منجمد می شد، فلز به صورت حروفی یک پارچه از قالب بیرون می آمد. پیش از خراب شدن ماتریس می توانستند تعداد زیادی از این حرف بسازند.

حرف به حرف

حروف ساخته و پرداخته را در جعبه هایی به نام «گارسه» قرار می دادند. حروفچین حرفهای مورد نیاز برای ترکیب هر کلمه را از داخل گارسه برمی داشت. او این حروف را یکی پس از دیگری در قابی به نام «وِرساد» می چید. ورساد هم شامل حروف بود و هم قطعات ساده ای داشت که بین کلمات فاصله ایجاد می کردند. سپس حروف را از ورساد به «رانگا» انتقال می دادند. فاصله ی بین سطرها، که «اِشپون» نام داشت، در این مرحله ایجاد می شد. وقتی یک صفحه ی کامل در رانگا آماده می شد، آن را در یک قاب فولادی یا آهنی قرار می دادند. در لبه های رانگا گوه هایی جای می دادند تا حروف در جای خود ثابت شوند. وقتی صفحه در این قاب تثبیت و محکم می شد، برای چاپ آماده بود. دراین هنگام آن را «فُرم» می نامیدند و در ماشین چاپ قرار می دادند.

در راه چاپخانه

فُرم را در پرس چوبی قرار می دادند و آن را روی «صفحه ی رانگا» نصب می کردند. سپس با استفاده از یک بالشتک چرمی حروف را مرکبی می کردند. چاپچی یک برگ کاغذ را با دقت روی سطح حروف قرار می داد و با استفاده از پیچ بزرگی که دو بازوی بلند داشت، قطعه ی چوبی دیگری را پایین می آورد تا کاغذ را روی سطح حروف فشار دهد. در نتیجه ی وارد شدن فشار، کاغذ در نواحی برجسته ی فلز با مرکب تماس پیدا می کرد. نقاطی که از سطح مرکب خورده گودتر بود، روی کاغذ اثر نمی گذاشت. بعد از چاپ، کاغذ را آویزان می کردند تا خشک شود.
درهنگام انجام این نوع چاپ اصلاً جای عجله نبود؛ حتی دقیقترین کارگران نیز نسخه های خراب بسیاری تولید می کردند که علت خرابی آنها پخش شدن مرکب بود. اما کیفیت انجیل گوتنبرگ بسیار بالا بود.
گوتنبرگ با استفاده از وامی که از فوست گرفته بود، مقدمات چاپ شاهکار خود را فراهم کرد؛ شاهکار او چیزی نبود به جز انجیل معروف به انجیل گوتنبرگ، گوتنبرگ احتمالاً این کار را در سال 1450 شروع کرده است. بیشتر متخصصان عقیده دارند که انجیل گوتنبرگ در سال 1452 یقیناً زیر چاپ بوده است. حتی با استفاده از روشهای سریع حروفچینی امروزی و ماشینهای چاپ که در هر ساعت هزاران برگ کاغذ را چاپ می کنند، چاپ این انجیل کار بزرگی است. با استفاده از روش گوتنبرگ که دیگر جای خود دارد. به علاوه تا زمانی که چاپ کتاب به پایان نمی رسید و انجیلها به فروش نمی رفت، پولی عاید گوتنبرگ نمی شد.
کار به درازا کشید. فوست مجبور شد پول بیشتری فراهم کند. در صورت حسابی که در سال 1474 تنظیم شده، آمده است که گوتنبرگ در هر روز با استفاده از شش ماشین چاپ، 300 برگ چاپ می کرد. هر انجیل از 641 برگ تشکیل می شد و قرار بود 300 نسخه از آن چاپ شود. با این حساب، فقط چاپ انجیل، در صورتی که حروف را قبلاً ساخته بودند، دست کم دو سال طول می کشید.
متخصصان عقیده دارند که در اواسط کار چاپ این 300 نسخه، گوتنبرگ تصمیم گرفت نسخه های بیشتری چاپ کند. برای اجرای این تصمیم باید به عقب برمی گشتند و صفحه های بسیاری را دوباره حروفچینی می کردند و همین امر سبب می شد که کار تکمیل صفحه های پایانی آن 300 نسخه اولیه به تأخیر بیفتد. شاید همین مسئله باعث ایجاد اختلاف بین گوتنبرگ و فوست شده باشد. در سال 1455، فوست از گوتنبرگ شکایت کرد تا پولش را پس بگیرد، هر چند می دانست که پول او خرج شده و قابل باز پرداخت نیست. به حکم دادگاه، فوست به عوض پولش ماشینهای چاپ، حروف و انجیلهای تکمیل شده، یعنی کل تشکیلات را تصاحب کرد.

انجیل گوتنبرگ

کتابی را که گوتنبرگ و کارگرانش چاپ کردند، گاه «انجیل چهل و دو سطری» نیز می نامند. زیرا تقریباً همه ی صفحه های آن دو ستون و در هر ستون چهل و دو سطر داشت. هر کتاب 1282 صفحه داشت که در دو جلد صحافی شده بود ( احتمالاً صحافی را در جای دیگری انجام می دادند) بعضی از نسخه های انجیل را نیز به صورت اوراق مجزا فروختند تا خریدار خود آن را صحافی کند.
از میان 300 نسخه انجیل 42 سطری که در آن زمان چاپ شد، هنوز در حدود 40 نسخه در کتابخانه ها و موزه های سراسر جهان موجود است. درکتابخانه ی عمومی نیویورک در شهر نیویورک، درکتابخانه ی بریتانیا در لندن و در موزه ی گوتنبرگ در شهر ماینتس، نسخه هایی از این انجیل درمعرض تماشای علاقه مندان است.
نسخه های این انجیل دقیقاً مثل هم نیستند. در بعضی از آنها حروف بزرگ آغاز هر باب از انجیل را با دست نقاشی کرده اند و در بعضی نسخه ها این حروف هم چاپی هستند. خبرگان حدس می زنند که این انجیل در 10 قسمت چاپ شده است؛ یعنی گوتنبرگ حروف فلزی کافی برای حروفچینی حدود 130 صفحه درهر بار، در اختیار داشته است.
اگر این حدس صحیح باشد، او در حدود 400000 حرف در اختیار داشته و برای ساخت آنها وقت، فلز و پول فراوانی صرف کرده است.
منبع: پولارد، مایکل، (1385)، یوهان گوتنبرک، افضلی، محمدرضا، انتشارات فاطمی، چاپ دوم 1390.