نویسنده: مایکل پولارد
مترجم: محمد رضا افضلی



 

«هیچ حکومتی نمی تواند بدون حس ناخود آگاه تشخیص آنچه نباید منتشر شود، وجود داشته باشد ومطبوعات آزاد آن حس ناخود آگاه را به وجود می آورند.»
توماس جفرسون ( 1826-1743)
درسال 1588، ناوگان اسپانیا تهدید کرد که انگلستان را اشغال خواهد کرد. خبر مشاهده ی ناوگان اسپانیا، با آتش به سراسر کشور «مخابره» شد. این کاری غیر معمول بود. اخبار معمولاً به صورت شفاهی، یا از طریق نامه نگاری بین اشخاص با سواد انتقال می یافت. بسیاری از چاپخانه دارها سعی کردند با چاپ خبر به این نیاز پاسخ دهند، اما اخبار غالباً سیاسی بودند و سیاست می توانست خطرناک باشد. در سال 1634 گوشهای یکی از اهالی لندن به نام ویلیام پرین، را که نوشته هایی درحمله به چارلز اول پادشاه انگلستان منتشر کرده بود، بریدند و او را یک سال در برج لندن زندانی کردند. در قرن هجدهم، ناشر روزنامه ای در کُلن که از دولت انتقاد کرده بود، از ولگرد بی سرو پایی که اجیر شده بود، تا پای مرگ کتک خورد. در برلین چاپخانه داری به جرم چاپ مطلبی در انتقاد از دولت به زندان افتاد و سرانجام تبعید شد. نخستین روزنامه ی امریکای شمالی، که در بوستون واقع در ماساچوست منتشر می شد، در سال 1690 و پس از انتشار اولین شماره، توقیف شد، اما ناشر و صاحب چاپخانه را مجازات نکردند.
در قرن هفدهم، بعضی از دولتها استفاده از صنعت چاپ را به عنوان وسیله ای برای اطلاع رسانی و فرمان دادن به مردم آغاز کردند. بعضی دولتها هم گردش آزاد اخبار و حتی عقاید را خطرناک تلقی می کردند. بر انتشار روزنامه و آگهیهای تبلیغاتی که به تأمین هزینه های روزنامه کمک می کرد، مالیات وضع کردند تا از گسترش روزنامه خوانی جلوگیری کنند.
وضع مالیات و تهدید روزنامه ها تنها راه کنترل مطالب آنها نبود. گاهی دولتها به نویسندگان پول می دادند تا از انتشار مطالب منفی جلوگیری کنند. ویلیام پیت، نخست وزیر انگلستان به روزنامه ی تایمز لندن پول می داد تا به او حمله نکند.

کتابهای مردم پسند و تصنیفها

«اگر کتابی به خواندنش بیارزد، به خریدنش هم می ارزد»
جان راسکین، منتقد هنری
تا حدود 100 سال پیش، روزنامه بیشتر برای مردان تحصیل کرده ای منتشر می شد که به سیاست علاقه داشتند. صفحه های روزنامه از ستونهای بلندی تشکیل می شد که گزارش سخنرانیها و گردهماییهای سیاسی در آنها نوشته شده بود. این روزنامه ها اصلاً تصویر نداشتند. مردم عادی، که اگر سواد هم داشتند، جزئی بود، به این روزنامه ها علاقه نشان نمی دادند.
تا قرن بیستم اغلب زنان حق رأی نداشتند ونمی توانستند در انتخابات شرکت کنند، بنابراین سیاست و روزنامه نیز توجه آنها را جلب نمی کرد.
بیشتر کتابهارا نیز برای افراد تحصیل کرده، منتشر می کردند. به علاوه قیمت کتاب برای مردم تنگدست زیاد بود و کتابخانه ی عمومی هم وجود نداشت. اما این دسته از مردم هم به نوع خاصی از مطالعه علاقه داشتند. چاپخانه دارها اقدام به چاپ جزوه های چند صفحه ای با جلد کاغذی و تصویر های کلیشه ای کردند. این کتابهای مردم پسند را به فروشندگان دوره گرد یا پیله ورانی می فروختند که روستا به روستا سفر می کردند و اجناسی مثل بازیچه های ارزان قیمت، نخ و سوزن، و داروهای خانگی می فروختند. کتابهای مردم پسند یک یا دو داستان عامیانه، یا از داستانهای انجیل و احتمالاً یکی دو شعر کودکانه داشت. این کتابها را برای همه ی اهل خانواده منتشر می کردند.
«تصنیف» صورت دیگری از مطالب چاپی ارزان قیمت بود. تصنیف متن چاپی ترانه های مختلف بود و با کیفیت خوبی هم چاپ نمی شد. گاهی در تصنیف آهنگی هم برای خواندن ترانه پیشنهاد می شد. تصنیفها را هم فروشندگان در بازارهای روز و درکوچه و بازار می فروختند.
بعضی از تصنیفها داستانهای قدیمی بودند که آنها را به شعر در آورده بودند، اما بعضی از آنها نیز در باره ی رویدادها و اخبار جدید بود. شاید بتوان گفت که این تصنیفها نخستین «روزنامه های مردم پسند» بودند. موضوع تصنیفها شبیه موضوعاتی بود که در صفحه اول روزنامه های مردم پسند امروزی دیده می شود: جنایت و مکافات، فاجعه های مختلف و رویدادهای ملی، مانند تاجگذاری یا جنگ. رویدادی بزرگ، مانند نبردی بزرگ، به سرعت به نظم در می آمد، چاپ و به خیابانها سرازیر می شد. تصنیفهایی با این موضوع فروش بسیار خوبی داشتند. بعضی از تصنیف های به یادماندنی امریکا هنوز هم به صورت ترانه های عامیانه خوانده می شود.
با حذف کنترل دولتی در قرن نوزدهم، صنعت چاپ رشد سرسام آوری پیدا کرد. کتاب ارزانتر شد و تعداد خوانندگان کتاب افزایش یافت. زنان که هنوز فرصتهای تحصیل آنها محدود بود، با اشتیاق شدیدی شروع به مطالعه کردند.

انجمنهای صنفی

تا رسیدن قرن نوزدهم، در بسیاری از شهرهای اروپا وامریکا، چاپ به صنعتی مهم تبدیل شده بود. اما درنهایت شگفتی، فناوری چاپ از دوران گوتنبرگ در 300 سال پیش، تغییر نکرده بود. چاپچیها بیشتر روی هنر و مهارت چاپ تأکید داشتند تا روی فناوری آن. بسیاری از صنعتگران، مانند ویلیام کَسلُن، ژان کلود فورنیه، جان باسکرویل و بنجامین فرانکلین حروفی طراحی کردند که چشم نواز و خوش خوان بودند. هنوز استفاده از حروفی که بر اساس طرحهای آنها ساخته شده است ادامه دارد.
روش گوتنبرگ بیشتر به این سبب تا همین اواخر دوام یافت که چاپچیها با تشکیل انجمنهای صنفی سعی در حمایت از حرفه ی خود داشتند. انجمنهای صنفی مشابه اتحادیه های کارگری امروزی بودند. آنها در مورد نرخ دستمزد و ساعت کار مذاکره می کردند و آموزش کارآموزان و شاگردان را زیر نظر داشتند. آنها بر تأسیس همه ی چاپخانه های جدید نیز نظارت داشتند. بعضی از انجمنهای صنفی با دولتها همکاری می کردند تا تعداد ماشینهای مجاز به کار و تعداد حروف ریزیهای مجاز را محدود نگه دارند.
انجمنهای صنفی علاقه چندانی به اصلاح و بهبود روشهای چاپ نداشند. روشهای سنتی به تثبیت اوضاع و بالا نگه داشتن قیمتها کمک می کردند. در نتیجه ی فعالیت این انجمنها، چاپ به صنعتی با نگرش عقب مانده تبدیل شد. در قرون هجدهم و نوزدهم، چاپچیها از ادامه ی روش پدران خود خرسند بودند؛ خشنودی و قانع بودن به همان روشهای قدیمی، مانع از ابداع روشهای جدید می شد. این نگرش، به ویژه در میان کسانی که روزنامه چاپ می کردند، تا همین اواخر ادامه یافت. در اوایل قرن بیستم، چاپخانه دارها در مقابل ورود ماشینهای جدید چاپ که چاپ سریع عکس در روزنامه را امکانپذیر می کرد، مقاومت می کردند. آنها در مقابل استفاده از ماشینهای حروفچینی کامپیوتری که این عمل را با سرعت برق و باد انجام می دادند نیز مقاومت زیادی نشان دادند.
نخستین پیشرفت در فناوری چاپ در حوالی سال 1800 و با جایگزینی پیچ پایین بَر ماشین چاپ حاصل شد. به جای استفاده از پیچ و پیچاندن آن برای پایین آوردن صفحه ی بالایی ماشین، به کمک اهرم آن را پایین می آوردند و روی کاغذ می فشردند. بدین ترتیب کار بسیار سریعتر انجام می شد؛ اهرم را پایین می بردند و وقتی آن را رها می کردند، تحت اثر نیروی فنر، به سرعت به طرف بالا برمی گشت. نخستین ماشین چاپ اهرمی را ارل استانوپ، سیاستمدار و دانشمند انگلیسی ساخت. اختراعات دیگر استانوپ عبارت اند از وسیله ای برای کوک کردن سازها و یک ماشین حساب. نخستین ماشین چاپ تمام فلزی را نیز او ساخت.
منبع: پولارد، مایکل، (1385)، یوهان گوتنبرک، افضلی، محمدرضا، انتشارات فاطمی، چاپ دوم 1390.