به کوشش: محمد قاسم فروغی جهرمی




 

عوامل موفقیت در میدانهای ورزشی

اگر ما برای موفقیت در یک میدان ورزشی چند پایه قایل بشویم مثلاً یک پایه، قوت جسمانی و زور؛ یک پایه، تکنیک و بلد بودن و آموزش و یاد گرفتن تکنیک؛ یک پایه، پشتیبانیها و امکانات و خدمات و ابزارها و وسایلی که در اختیار قرار می گیرد تا ورزشکار، هم بتواند خودش را کاملاً آماده کند، هم بتواند در میدان ورزشی از عهده بربیاید بلاشک در کنار این سه پایه و به نظر من مهمتر از اینها، پایه اراده و عزم و قوت معنوی است.
آن چیزی که موجب می شود یک انسان زورمند بر یک انسان زورمند دیگر، یک انسان آموزش دیده و آگاه با تکنیک ورزشی بر کسی که او هم آموزش دیده است، پیروز بشود، عمدتاً آن عزم و اراده و ایستادگی و تصمیم است. در همه میدانهای زندگی هم همین طور است.

نقش اراده در ورزش

من نمی خواهم در ستایش شما عزیزان در اینجا صحبت بکنم؛ می خواهم ارزش کارتان را اجمالاً بیان بکنم. کسانی که به میدانهای جنگ رفتند و سلامتی خودشان و بخشی از بدن خودشان را در راه خدا و برای کسب رضای خدا دادند و بعد از آن با قوت و اراده توانستند آن کمبود جسمانی را به بهترین وجهی ترمیم و جبران کنند، حادثه عظیمی را آفریدند. قهرمانها کسانی هستند که با اراده شان کار می کنند. یک قهرمان فقط آن کسی نیست که برخوردار از جسم نیرومند است، بلکه بیش از جسم، روح و اراده قوی اوست که تأثیر دارد در قهرمان شدن و اگر کسی اراده قوی نداشته باشد، اصلاً این قدرت جسمانی را پیدا نمی کند.
ورزشهای سخت، تمرینهای سخت، با بودن اراده است که برای انسان حاصل می شود. حالا بعد از آن که انسان قوت پیدا کرد، قدرت جسمانی پیدا کرد که البته این را هم از اراده قوی به دست آورده حالا می خواهد این را در یک میدانی به نمایش بگذارد و در یک رقابتی پیروز بشود. این جا هم نقش مهم و درجه یک متعلق است به اراده؛ و شما بحمدالله با این اراده قوی خودتان و با این پیروزیهای میدان نبرد ورزشی که در حقیقت یک نوع هماوردی معنوی و فکری است، جمهوری اسلامی را به عزت رساندید. بنده شخصاً خودم از شماها متشکرم و ملت ایران از شماها متشکر است. ان شاءالله که کار ورزش را و تمرین را و قهرمان شدن در میدانهای نبرد را ادامه بدهید.

عزم و اراده مهمترین عامل پیروزی است

خیلی از شما در جنگ حضور داشته اید و می دانید در جنگ هم چه در آزمایشهای فردی یک انسان در میدان جنگ، چه در آزمایشهای جمعی نیروی جنگنده آن چیزی که تعیین کننده نهایی است، عزم است.
می دانید که میدان جنگ، یک آزمایشهای فردی دارد؛ مثل راهپیمایی کردن، توی برفها رفتن، به قله ها صعود کردن، در گرماها و سرماها حضور داشتن، زیر آتش آتشبار دایمی دشمن بودن، در جنگهای تن به تن مقاومت کردن؛ یک آزمایشهای جمعی هم دارد که آن هم به نوبه خود بسیار مهم است؛ مثل تصمیم بر مانور، تصمیم بر ایستادگی مجموعه؛ که این آزمایش فرماندهان است که در قرارگاهها یا در مراکز فرماندهی تصمیم می گیرند. اگر عزم اینها ضعیف باشد، یا عزم آن رزمنده در آزمایشهای فردی ضعیف باشد، یقیناً نتیجه جنگ به زیان خواهد بود؛ ولو از لحاظ تجهیزات و ابزارها و آموزش نظامی و تعداد نفرات و امثال اینها جلوتر باشند.
در میدان زندگی هم همین طور است.
در میدان سیاست هم همین طور است. این که وزارت خارجی فلان کشور مثلاً در فلان نقطه دنیا دویست نفر دیپلمات دارد، آن دیگری ده نفر دیپلمات دارد، اینها معیار نیست؛ گاهی همین کشورها که ده نفر دیپلمات دارد، در مانور دیپلماسی یعنی آن نرمش بسیار حساس زورمندانه بر آن طرف غالب می شود؛ برای چه؟ به خاطر عزمش. به تعبیر فارسی خودمان، هر کس زودتر از خواب بلند شود، آماده تر باشد، توکل و تصمیم و عزمش بیشتر باشد و به هدف خودش ایمان بیشتری داشته باشد، او پیروز خواهد شد؛ هم در میدان جنگ، هم در میدان مانورهای بین المللی سیاسی، هم در میدانهای زندگی، هم در مبارزه با موانع طبیعی، هم در میدان ورزش.

نقش تعیین کننده ی قدرت اراده در میدانهای ورزشی جهانی

من یک جمله در باب مسابقات قهرمانی به شما بگویم البته این مخصوص شما نیست؛ مربوط به همه مسابقات قهرمانی است بعضی افراد مسابقات قهرمانی را جزو کارهای تشریفاتی و زاید به حساب می آورند.
این خطاست؛ چون در میدانهای ورزشی جهانی که سر آمدان عالم و زبده های ملتهای مختلف دنیا، در یک رشته ورزشی گرد می آیند، برای آن که مسابقه بدهند؛ آن چیزی که تعیین کننده است، فقط قوت جسمانی نیست؛ بلکه بیش از آن، قدرت اراده است.

راه کسب عزم و اراده

چگونه می شود این عزم را به دست آورد؟ سعی می کنند با تعصبها و با قومیتها و مثلاً ما متعلق به فلان کشوریم و زیر فلان پرچم قرار داریم، این عزم را به وجود بیاورند؛ اما چیزهایی که رهزن این عزم است، در عرف خیلی از کشورها وجود دارد؛ لذا می بینید که با وجود امکانات و تجهیزات، جلو نمی افتند.

1ــ احساس دینی و غیرت انقلابی

یکی از مهمترین عوامل، همین احساس دینی و احساس غیرت انقلابی است؛ احساس این که انسان در این میدان ورزش هم دارد کاری می کند که می تواند آن را پای خدا حساب کند؛ این خیلی مهم است.
انسان همیشه و فقط در مسجد برای خدا کار نمی کند؛ گاهی هم در میدان ورزش برای خدا و برای یک هدف والا کار می کند. این که ما می گوییم نقش ارزشها و پایبندیها در میدان ورزش مهم است و من همیشه در انتخاب مربی، در انتخاب رؤسای فدراسیونها و در گزینش تیمها این را به دوستان توصیه می کنم، برای خاطر این است. امروز در دنیا معیار، مدال است.
آقای خسروی وفا می گوید برای ما مدال مهم نیست؛ البته که این طور است؛ شماها حقیقتاً روحتان بزرگتر از این حرفهاست؛ در آن پیام بسیار قشنگی هم که داده بودید، این معنا منعکس شده بود؛ اما آن چیزی که امروز در دنیای جلوی چشم افراد برق می زند، همان مدال است؛ آنها خیلی از ارزشهای شما را درک نمی کنند. شما در همین چیزی هم که جلوی چشمها برق می زند و معیار محسوب می شود، جلو افتادید؛ این دوره از دوره قبل بهتر بود؛ ان شاءاالله دوره بعد از دوره حالا بهتر باشد. عزیزان من! شما ایمان دارید؛ این ایمان را حفظ کنید؛ نگذارید این ایمان و این عزم و این تصمیم از شما ربوده شود؛ این بسیار مهم است.

1/1ــ استفاده از نمادها در ورزش

این چفیه هم از این کارهای نمادین است و معنا دارد. خیلی کار خوبی کردید که این چفیه ها را بر دوش خودتان انداختید. این کارهای نمادین، گاهی بیش از یک کتاب و یک سخنرانی مفصل، می تواند معنا افاده کند.
من توصیه می کنم که شما هر دو بخش را تقویت کنید.
عزیزان من! مسأله عزم متکی به ایمان مهم است؛ این را از دست ندهید؛ این خیلی ارزش دارد؛ هم در این میدان و هم در سایر میدانها به کار شما می آید و جهت و روح می دهد؛ این روح است؛ همه چیزهای دیگر مثل جسم است. حقیقتاً ایمان به معنویت و به یک هدف والای فراتر از این چیزها، روح همه فعالیتهاست.
الان یادم آمد، یک نویسنده فرنگی، از این چهره های معروف آندره ژید فرانسوی هشتاد، نود سال قبل در کتابی می نویسد که صادرات اآمریکا انسانهایی باهوش، شیک پوش، زرنگ و زیبا هستند، اما بی روح و جسمند، مثل مجسمه. کسی این حرفها را بیان می کند که خودش هم از همان فرهنگ تغذیه شده و در همان فضا زندگی کرده است. البته او می گوید امریکا، اما فقط هم امریکا نیست؛ کشورهای دیگر هم هستند. حقیقتاً همین طور است؛ ظواهر خیلی خوب و منظم است؛ ادکلن زده و کراوات بسته؛ اما باطن آن پوک است؛ لذا جوامعی که به این گونه افراد متکی اند، به سرعت یک سیر نزولی را طی می کنند. البته در جاهایی پیشرفتهایی هم دارند؛ علتش آن است که یک مقدار این ظواهر ضعیف تر است و بواطن و معانی یی در آن جا دیده می شود و صفات خوبی هنوز باقی مانده است. به هر حال این بخش اول، را هم به خودشان توصیه می کنم چون اصل، شما هستید هم به مسؤولان توصیه می کنم که به این جهت توجه کنند: جنبه افزایش و تقویت همین روحیه و معنویت و حفظ این گوهر گرانبهایی که در شما وجود دارد؛ که همان ایمان و شور دینی و انقلابی است.

2ــ بالا بردن کارآیی

دوم هم کاراییهاست؛ کاراییها را زیاد کنید؛ این خوب است. این برایکشور خیلی برکت دارد که شما جوانهای مؤمن و خوب بتواند در این میدانها این طور افتخار متداول ورزشی درست کنید؛ این برای کشور خیلی ارزش دارد.
من همین چند روز پیش به آقای مهندس هاشمی طبا سفارش کردم، باز هم الان سفارش می کنم که به این بخش جانبازان باید بیشتر رسیدگی کنید؛ شما آقایانی هم که آن جا مسؤولید، همین طور. هر کس که در این زمینه سهم و نقشی دارد، کاری کند که هم تعداد بیشتر بشود و هم تواناییها و کار آزمودگیها بالا تر برود. جانبازان باید بتوانند تمرین بکنند و وسایل در اختیارشان باشد تا این بچه ها ی خوب بتوانند ان شاءالله باز هم از این افتخارات فراهم کنند.

توانایی نامحدود جسم انسان

توصیه به تقویت جسمانی از طریق ورزش به همه است، که ورزش را همه جدی بگیرند.
خدای متعال نیروهای زیادی در بدن انسان به ودیعه گذاشته است، از اینها استفاده کنید، خودتان را از لحاظ کیفیت، توسعه بدهید.
بشر نه فقط روح و فکرش بلکه جسمش هم به یک معنا بی نهایت است، یعنی نیروهای عظیمی در این جسم انسان نهفته است که اگر بتواند این نیروها را کشف و احیا کند و به جریان بیندازد چیز عظیمی درست خواهد شد. و می بینید این کسانی که در جاهای مختلفی مشغول کارهای گوناگون که همه هم متکی به جسم انسان است هستند، چگونه همین ابزار جسمانی محدود، استفاده های نامحدودی می کنند.

چه چیزی در ورزش اصل است؟

من خیلی خوشحال شدم وقتی که از جناب آقای راشد شنیدم که شماها در آن جا تقوی تان، عبادتتان، تضرعتان و دعایتان را رها نکردید. بدانید که اصل هم همینهاست.
اصل، آن رابطه انسان با خداست. همه امور زندگی فرع آن است، همه پیشرفتها دنباله آن است.
اصل این است که انسان بین خودش و خدا را درست کند و همه کمالها مقدمه این کمال است و این بالاترین کمالهاست. این را هیچ جا نباید فراموش کرد.
قهرمانترین و پهلوانترین انسانها هم، به این احتیاج دارند.
الحمدالله شما در این میدان هم جلو بودید. ان شاءالله که موفق و مؤید باشید.

ارزش ورزش در کشور ما

همین که ما برای شما که قهرمانان ورزشی هستید ارزش قائل هستیم، نشان دهنده این است که ورزش در جامعه ما با ارزش است. از این رو مردم هم باید پیرو شما که قهرمانان ورزشی هستید و در میدانهای مختلف، جوهر ملت خودتان را نشان می دهید، به دنبال ورزش بروند. نمی خواهیم همه قهرمان بشوند. و نمی شوند هم. اما می خواهیم همه به این نقطه های اوج نگاه کنند تا انگیزه پیدا کنند و به دنبال آن بروند. به حدی که هیچ کس نباشد که ورزش نکند. بنده مایلم که جامعه و کشور ما این گونه باشد.

"منافع دینی و ملی" در همه ی امور ما "هدف" است

من در مورد وحدت و یکپارچگی این یک جمله را عرض کنم: دوستی به من گفت بعضی از دستهای سیاسی در کشور سعی می کنند میدان سیاست را هم مثل میدان ورزش به «آبی پوش» و «قرمز پوش» تبدیل کنند. سیاسی رقابت داشته باشند. من گفتم در میدان ورزش «قرمز پوش» و «آبی پوش»، هر دو در تیم ملی شرکت می کنند. وقتی هم که «قرمز پوش» و «آبی پوش» در تیم ملی شرکت کردند، یکی دروازه بان می شود، یکی مدافع می شود، یکی مهاجم می شود؛ با هم همکاری می کنند. اگر در میدان سیاست کسانی «قرمز پوش» و کسانی «آبی پوش» و کسانی «سبز پوش» و کسانی «زرد پوش» شدند، بشوند؛ اما آن جایی که پای تیم ملی در میان است، آن جایی که منافع ملت و مواجهه با دشمن مطرح است، مواظب باشید اختلافات را کنار بگذارند و مثل یک تیم کار کنند. آن طور نباشد که در تیم ملی، آن جایی که منافع ملت مطرح است، به دروازه خودی گل بزنند! اگر این می شود، نامها مختلف باشد، اما دلها یکی باشد. دلها یکی؛ بر محور دین، بر محور نظام، بر محور اسلام و بر محور منافع ملی باشد. امیدواریم که ان شاءالله این گونه باشد.

ارزش ارایه ی ایمان و تقوا در میدان ورزشی

اولاً: از زیارت شما برادران عزیز خیلی خوشحالم و به وجود شماها افتخار می کنم. اگر چه همه کسانی که در میدانهای ورزشی، یک افتخاری را به وجود می آورند، برای ملت و مسئولین کشور، عزیزند، لکن شماها چند برابر ارزش ایجاد می کنید و چند برابر عزیزید.
این که در قلب دنیای گمراه غرب و مردم سرگشته آن کشورها، یک عدد جوان مؤمن در میدان نبرد ورزشی، ایمان خودشان را و تقوای خودشان و صلاح خودشان را عملاً نشان می دهند، این برای اسلام و جمهوری اسلامی یک عزت بی بدیلی است. هیچ چیز را با این نمی شود حقیقتاً مقایسه کرد.

افتخار، غلبه بر نفس است

اگر ما رفتیم و مثل بقیه ورزشکارها در همان چیزهایی که آنها غرق می شوند غرق شدیم، این، افتخاری ندارد.
افتخار این است که انسان بتواند بر نفس خودش غلبه پیدا کند. امام (ره) یک وقت به قهرمانها و پهلوانهای ما که با ایشان ملاقات کرده بودند، فرمودند که «پهلوان واقعی کسی است که بتواند بر نفس خودش هم غلبه پیدا کند.» مضمون حدیث است؛ که خیلیها، بر نفس خودشان نمی توانند غلبه کنند. در رقابت و رویارویی با هر حریفی، برنده می شوند، اما در رویارویی با شهوت و هوسهای خودشان می بازند.

ویژگیهای "ارزشی" در فرهنگ ما

خانم یکی از شما آقایان، با چادر مصاحبه کرد؛ وقتی این قضیه را شنیدم، به قدری من لذت بردم! واقعاً خیلی ارزش دارد، انسان، احساس افتخار می کند. در آن محیط که چادر ما را خیلی بمباران تبلیغاتی کرده اند از همه جهت این خانم با کمال شجاعت، با مناعت، با بی اعتنایی به همه تبلیغات، آن جا می ایستد و اظهار نارضایی هم می کند! می گوید: من از زندگی این جا خوشم نمی آید!
ببینید، این غیر از پایبندی به دین و اخلاق، اصلاً یک شجاعت است. این همان چیزی است که ما می خواهیم هر فرد ایرانی، این حالت را داشته باشد؛ به فرهنگ خودش احساس افتخار بکند؛ که واقعاً هم افتخار دارد. اینها چیزهایی است که ارزش دارد؛ شما این ارزشها را برای خودتان حفظ کنید.

"ورزش" وسیله زنده کردن "نام خدا" و "اولیای او"

شما با فرهنگ خودتان به قله اورست رفتید. «یا فاطمة الزهراء»؛ این فرهنگ شماست؛ این مال شماست؛ و نشان دهنده همین کشور سرافراز امروز است که در ورزش این کار را می کند؛ در بخش علمی آن طور پیشرفت می کند؛ در بخش های تجربی و عملی و فنی هم آن طور پیشرفت می کند؛ آن انرژی هسته ای اش است، آن بخش سلولهای بنیادی اش است و در بخش های سیاسی و کارهای فراوان گوناگون دیگر هم همین طور است. این ملت مثل جسمی که نبض آن می زند و از همه طرف در حال رشد است، دارد کار می کند. این، نشان دهنده یک ملت زنده است.
این ملت زنده، شعارش همین چیزهایی است که شما در آن جا مطرح کردید:
نام خدا را آوردید،
نام اولیای خدا را آوردید،
نام مقدس فاطمه الزهرا (سلام الله) را آوردید.

توجه به نماز در برنامه های ورزشی

مسؤولان ورزشی کشور، محیط ورزشی را با یادآوری و اقامه نماز روح بخشند و در تعیین وقت مسابقات ورزشی، ساعت نماز را فارغ و زمین و زمان را آماده بر گزاری نماز کنند.

چه ورزشکاری مورد احترام کامل قرار می گیرند؟

جسم برای ورزش، مثل همه کارهای مهم عالم، یک وسیله است و باطنش عبارت است از تصمیم، اراده و عزم؛ برای همین است که من برای ورزشکاران احترام قایلم.
ورزشکار فقط برای خاطر این که جسم ساخته و پرداخته ای دارد مورد احترام نیست؛ البته آن هم مرحله ای از احترام را دارد.
لیکن بالاتر از آن، این است که به این مرحله رسیدن، احتیاج به یک عزم، به یک اراده پولادین و قوی دارد؛ آن خیلی باارزش است.
این همان چیزی است که شما در همه کسانی که کارهای بزرگ را انجام می دهند، می بینید اگر در میدانهای جنگ، در میدانهای علم و تحقیق، اراده نباشد، کار به جایی نمی رسد. اراده است که به دنبال همه این چیزها است.

ویژگیهای حضور بازیکنان ما در تیمهای خارجی

البته من با این که شما بروید در تیمهای دیگر بازی کنید، مخالفتی ندارم؛ بالاخره یک کار است. شما هنری دارید، یکی می خواهد از این هنر، یک جور استفاده کند؛ این مانعی ندارد. البته دلم می خواست باشگاههای خود ما می توانستند شما را در این جا پایبند کنند؛ اگر می شد، خیلی خوب بود. اما دلم می خواهد حتی در آن باشگاه هم که هستید، به شما به عنوان یک نمونه پاکی، طهارت، صفا و تقوا نگاه بشود و نگاه بکنند؛ و بدانید ممکن است بعضی از تقیّدها یک مقدار زحمت هم داشته باشد. البته زحمت هم دارد؛ لیکن تأثیرش خیلی زیاد است. آن چنان اثری برای این ملت و برای جوانها و برای دنیا داشت که ان شاءالله خدای متعال، اجر معنوی زیاد به شما خواهد داد. ان شاء الله موفق باشید.
منبع : جایگاه و منزلت ورزش در نظام ما(دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای)، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مشترک، معاونت فرهنگی، چاپ دوم و سوم.