نویسنده: ابوالقاسم حسینی




 

علی علیه السلام، معیار تعقل در انسان را قرار دادن هر چیز در جای خود و معیار جهل را بر عکس آن می داند.(1) در جای دیگر تأکید می نماید، خداوند رحمت کند کسی را که قدر خویش بازشناسد، و از حد خود درنگذرد.(2) برداشتهای فوق را می توان اساسی هویت فردی (Self identity) و هویت اجتماعی (Social identity) تلقی کرد.
علی علیه السلام یکی از علل بعثت پیامبران الهی را بارور ساختن و شکوفایی ذخایر عقلانی انسانها معرفی می نماید. با توجه به اینکه پیامبران الهی مدیران طبیعی جامعه بشر هستند می توان نتیجه گیری کرد که حکومتهای حاکم بر جوامع بشری هنگامی می توانند موفق به شکوفایی ذخایر عقلانی جوامع بشری شوند که دقیقاً از آنها پیروی نمایند، و سعی نمایند در تمام روابط بین فردی و کارهای اجتماعی قوانین توحید را حاکم نمایند. بر همین اساس رژیمهای حاکم بر جوامع بشری، تغییرات بسیار وسیع الطیفی را در افراد تحت پوشش خود در مسیر رشد یا سقوط به وجود آورده اند که باید از این دیدگاه مورد تجزیه و تحلیل واقع شوند.
یکی از جنبه های اساسی که در مدیریت باید مورد توجه واقع شود تفاوت ظرفیت افراد می باشد. علی علیه السلام ظرفیت روانی را به ظرفهای عادی تشبیه کرده، و اعلام می فرماید بهترین انسان کسی است که ظرفیت بیشتری داشته باشد.(3)
پیامبر اسلام (ص) ‌اضافه می نماید که افراد بشر بر حسب ظرفیت روانی و میزان بازدهی به معادن طلا و نقره شباهت دارند.(4) علی علیه السلام همچنین تأکید می نماید که مردم تفاوتهایی با هم دارند و اگر یکسان شوند سازمان جامعه به هم می خورد.(5) می توان اعضای یک جامعه را به اعضا و بافتهای بدن انسان تشبیه نمود که در ضمن آن که هر یک کار اختصاصی خود را انجام می دهد در مجموع، همه به نفع سلامت و رشد کلی فرد کار می کنند. بر همین اساس تقسیم کار در محیطهای مختلف اجتماعی الزامی است.
تقسیم کار و سعی در انجام وظایف محوله، یقیناً اساس سازگاری در محیط خانواده می باشد. خداوند نقش مدیریت در منزل را به عهده مرد سپرده است، و می فرماید: مردان سرپرست زنان می باشند.(6) نکته بسیار مهم در این مورد پذیرش نقشها و وظایف، بدون احساس فشار توسط همسران می باشد. در مواردی که پذیرش نقش و وظیفه با احساس فشار توأم باشد، روان درمانی اجتناب ناپذیر است. لزوم تقسیم کار در سایر نهادها و سازمانهای اجتماعی براساس این اصل تثبیت می گردد.
هدف کلی خلقت و پیامبران الهی از قوه به فعل درآوردن نیروهای ذاتی (Selfactualization) است و انجام این کار در محیطهای اجتماعی مختلف به عهده مدیر هر نهاد می باشد. بدیهی است هر مدیر، موقعی می تواند از عهده این امر خطیر برآید که از رشد عقلانی مناسب برخوردار باشد، و نسبت به پیاده کردن اصول رشد (آموزشهای فطری دین الهی) در حوزه مدیریت خود اقدام نماید.
در صورتی که هر کدام از پیش نیازهای فوق، مورد بی توجهی قرار گیرند، بروز اضطراب و اختلال در حوزه مدیریت قابل پیش بینی است. بنابراین توجه به معیارهای فوق، نقش پیشگیری از اختلالات روانی را دارد.
اگر مشاهده شد که بروز اضطراب ناشی از سوء مدیریت است، در صورت امکان باید نسبت به اصلاح یا تغییر آن اقدام نمود، و در صورت عدم توان، تحمل و تطابق با آن و انجام تکلیف براساس اصول رشد، در رشد فرد اشکالی به وجود نخواهد آورد. به عنوان مثال در یک مدیریت فاسد و ضد اسلامی، چنانچه بتوان آنرا تغییر داد باید در این مورد اقدام نمود. در غیر این صورت، باید تکالیف خود را در حد توان و طبق اصول اسلامی انجام داد، تا خداوند گشایشی فراهم آورد.
در برنامه ریزی زندگی سالم و تربیت نیز این اصل باید ملحوظ گردد.

پی نوشت ها :

1- العاقل من وضع الاشیاء مواضعها و الجاهل ضد ذلک (ترجمه در متن، غررالحکم).
2- رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره (ترجمه در متن، غررالحکم، ج4، ص 42).
3- ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها او: دلها مانند ظروفی هستند و بهتر از همه دلی است که ظرفیت بیشتری داشته باشد. نهج البلاغه، فیض الاسلام، ج6، ص 155.
4- الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه: علامه مجلسی، سفینه البحار، ج2، ص 168.
5- مدرک پاورقی 1، ص 178.
6- الرجال قوامون علی النساء: سوره نساء (4) آیه 34.

منبع :حسینی، ابوالقاسم، (1378)، اصول بهداشت روانی: بررسی مقدماتی اصول بهداشت روانی، روان درمانی و برنامه ریزی در مکتب اسلام، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت به نشر