پژوهشگر: علی ابوالحسنی (مُنْذِر)




 
در طول دوران مشروطه دوم، روسها با عجله و گستاخی تمام، در پی تسخیر و بلع ایران بودند و انگلیسیها نیز (طبق مفاد قرارداد 1907، که مرزهای هند را از تجاوز روسها پاس می‏داشت) با «سکوت» بلکه «همدلی» خویش، دست ارتش تزاری را در تجاوز به شمال ایران (از آذربایجان گرفته تا خراسان) باز گذارده بودند. مع الاسف، بستگی آشکار برخی از ارکان رژیم مشروطه همچون حسینقلی خان نواب (وزیر خارجه وقت) به انگلیس، سیاستِ ظریف و حساب شده رجال مستقلا ّیران مبنی بر رعایت موازنه بین همسایگان طمّاع و سلطه‏جوی ایران را کاملاً به هم زده بود، که از آن جمله می‏توان از موارد زیر یاد کرد: نصب حسینقلی خان نواب به سِمَتِ مشاورِ مستر شوستر (مستشار آمریکایی و رئیس خزانه داری کلّ ایران)، به کارگیری سرگرد استوکس (عضو ارتش انگلیسی هند و وابسته نظامی سفارت بریتانیا در تهران) به معاونت مالیه و ریاست ژاندارمری خزانه، و استفاده از چند انگلیسی دیگر نظیر لکوفر و حیکاک در سایر بخشهای خزانه داری کل (و از جمله در تبریز: منطقه به اصطلاح نفوذ روسیه).1
موارد فوق، همراه با برخی دیگر از خامیها، خشم روسها را شدیداً برانگیخته و به آنها که برای اشغال کشورمان لحظه‏شماری می‏کردند بهانه داد که دولت و مجلس ایران را به شدت زیر فشار گذارند و ضمن قطع رابطه سیاسی با ایران، با تعیین یک ضرب الاجلِ و اولتیماتوم کوتاه برای انجام چند شرطِ تحکم آمیز، کشورمان را به اشغال نظامی پایتخت تهدید کنند و متعاقب آن صدها سرباز را وارد خاک ایران سازند. 2 تفصیل ماجرا، در تواریخ مشروطه، تحت عنوان «اولتیماتوم 1911 روسها»، آمده است.
با نزدیک شدن عقربه‏های ساعت به پایان دومین ضرب‌الاجلِ روسها3، دولت (بویژه وزیر خارجه وقت، وثوق‌الدوله مظنون به همدستی با استعمار) به تقلاّ افتاد و کوشید اکثریت اعضای مجلس شورای دوم را از مخالفت با پذیرش شرایط تحمیلی روسها منصرف سازد و در این کشمکش بود که مجلس کمیسیونی 5 نفره را برای حلّ غائله و تصمیم‏گیری درباره اولتیماتوم برگزید و کمیسیون مزبور رأی به قبول اولتیماتوم داد. شیخ ابراهیم زنجانی نیز «بدون تصویب شعبه پارلمانی» دمکرات که خود از اعضای مهمّ آن بود «عضویت آن کمیسیون را قبول نمود»4 و «برخلاف رأی» هم مسلکان خویش در فراکسیون دمکرات «رأی به قبول کردن اولتیماتوم داد»5، درنتیجه مورد حمله و «هتّاکی» جمعی از مردم و ناطقان سیاسی وقت قرار گرفت6 و حتی از حزب دمکرات اخراج شد. 7
گفتنی است که عناصری چون تقی‏زاده، سردار اسعد بختیاری، یپرم، وثوق‌الدوله و ناصرالملک، نیز با شیخ ابراهیم در قبول شرایط تحکم‌آمیزِ همسایه شمالی، موافق بودند و همان گونه که شیخ ابراهیم بر سر این قضیه با شعبه پارلمانی حزب دمکرات درافتاد، یپرم‏خان نیز با حزب داشناکسیون (که خود از ارکان آن بود) درافتاد و حتی شش تن از آنان را به جرم ضدیت با اولتیماتوم اعدام کرد8 و نیز مجلس دوم را در 3 محرّم 1330 قمری با زور اسلحه بسته و کسانی چون شیخ محمد خیابانی را که بر ردّ اولتیماتوم اصرار داشتند مورد تعقیب قرارداد! 9
مهدی ملک‏زاده، با اشاره به بازگشت سردار اسعد (نماینده وقت مجلس) در آن ایام از اروپا به تهران، می‏نویسد: «چون سردار اسعد معتقد بود که باید اولتیماتوم روس را قبول کرد یفرم هم که تا آن روز راجع به اولتیماتوم بی‏طرف بود و از اظهار نظر خودداری می‏کرد در جرگه طرفداران اولتیماتوم وارد شد. در حقیقت ورود سردار اسعد به تهران کفّه ترازوی نایب‌السلطنه و هیئت وزرا را که طرفدار قبول اولتیماتوم بودند در مقابل ملت و مجلس سنگین نمود و تا حدی در مجلس هم موفق شد تمایلات عده‏ای از وکلا را به طرفداری از سیاست دولت جلب کند و همچنین نفوذ خود را به کار برد تا یک کمیسیون پنج نفری از طرف مجلس برای همکاری با دولت و حل موضوع اولتیماتوم انتخاب شود و خود او هم از منتخبین کمیسیون مذکور بود».10
موافقت ابراهیم زنجانی با پذیرش اولتیماتوم، در واقع، همچون دیگر موارد، به تبعیت از تقی‏زاده صورت گرفت که در تلگرافهای مکررش به وکلا و وزرا، خواستار «عذرخواهی فوری» مجلس و دولت از روسها شده بود. 11 چنانکه به نظر می‏رسد امثال تقی‏زاده و سردار اسعد نیز در این امر چشم به دولتمردان بریتانیا داشتند، که به قول سرلشکر حسن ارفع: «نه تنها در مقابل این عملِ آمرانه روسها از نکوهش آنان خودداری کردند، بلکه حکومت ایران را نصیحت به پذیرش تقاضای روسها نمودند».12

چنانکه گفتیم برخورد تند و زننده روسها (در ماجرای اولتیماتوم 1911) با ایران، که خفّت دولت و مجلس و ملت ایران را به همراه داشت، از یکسو معلول به هم خوردن توازن در سیاست خارجی کشورمان (توسط مشروطه‌خواهان انگلوفیل و ماسون‌مآب، مشخصاً حزب دمکرات) بود و از دیگر سو ریشه در عدم محاسبه و درک دقیق اوضاع و شرایط جهانی، و تعارض ابرقدرتها (به ویژه میزان ریسک انگلیسیها به حمایت از ایران در برابر روسها) داشت.
تا پیش از مشروطه، پادشاهان قاجار که مرکزیت قوا را در کشور به دست داشتند، نوعاً در سیاست خارجی، موازنه (منفی یا مثبت) بین روس و انگلیس را حفظ می‏کردند و به ویژه از دادن مستمسک به دست همسایگان زورگو و بهانه‏جوی ایران جهت اشغال این سرزمین پرهیز می‏کردند (ناصرالدین شاه در حدّ توان خویش در حفظ موازنه کوشا بود و جانشینان وی ـ مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه ـ در توازن سیاست خارجی، توفیق وی را نداشتند و اساساً حمایت انگلیس از مشروطه و مخالفان دربار قاجار، از جمله، واکنشی در برابر سنگین شدن کفّه به سود روسیه بود). اما با استقرار مشروطیت و انتقال قدرت از سلاطین قاجار به انگلوفیلهای نشانداری چون حسینقلی خان نواب، سیاست دیرین «موازنه»، شدیداً و به نحوی بسیار ناشیانه به هم خورد و مستر شوستر آمریکایی (خزانه‏دار کلّ و صاحب اختیار مالیّه ایران) که توسط دمکراتها در تابستان 1329 ق به ایران آورده شده بود، با تحریک آنان به درگیریهای حزبی13 و از این طریق، به طور خام و یکسویه به «امور سیاسی آلوده» شد و به سرعت در موضع تقابل با کابینه وقت (به ریاست سپهدار تنکابنی) که با پشتیبانی اعتدالی‏ها روی کار آمده بود، قرار گرفت. مهدی ملک‏زاده (که خود با دمکراتها همکاری داشته) درباره رمز ناکامی و عدم موفقیت شوستر در مسئولیتهای محوله، اعتراف جالبی دارد. به گفته وی: «شرط عمده موفقیت» مستشاران خارجی که برای «اصلاح امور فنی» به استخدام کشورها درمی‏آیند، اتخاذ رویّه «بی‏طرفی» در سیاست، پرهیز از بستگی به احزاب و مسالک سیاسی، و پرداختن به وظیفه خاص خویش است. ولی «متأسفانه شوستر که در یک مملکت آزاد نشو و نما کرده و تا حدی مردی احساساتی بود، از همان روزهای اول نتوانست بی‏طرفی خود را نسبت به احزاب سیاسی ایران حفظ کند و تدریجاً تمایل او به طرف چپ یا حزب دمکرات و انقلابیون آشکار گردید. عامل این تمایل در رابطه میان شوستر و رؤسای حزب دمکرات، حسینقلی خان نواب بود. نظر به اینکه نواب زبان انگلیسی را چون زبان مادری حرف می‏زد و به آداب و رسوم ملل غرب آشنا و عضو مؤثر حزب دمکرات و ریاست کمیته مرکزی آن حزب را عهده‏دار بود و در زمان وزارت خارجه او مستر شوستر به سمت مستشار مالیه انتخاب شد، به [محض] ورود شوستر به ایران نواب موفق شد اعتماد و اطمینان او را به خود جلب کند و او را به طرف حزب دمکرات متمایل سازد و شاید اگر گفته بشود که [ توانست] زمام عقل او را در دست بگیرد گزاف گفته نشده باشد. مستر شوستر که مردم ایران را نمی‏شناخت با مشورت نواب، رؤسا و کارمندان وزارت تابعه خود را که اکثر از دمکراتهای معروف بودند انتخاب نمود و در حقیقت زمام امور مالی ایران معناً به دست دمکراتها افتاد».14
حاصل این امر، گذشته از رنجش دولت و احزاب رقیب، اتخاذ سیاست یکطرفی بر ضدّ روسها بود. از جمله آنکه: به رغم حساسیت و مخالفت شدید روسها، سرگرد چارلز استوکس (مأمور ارتش هند بریتانیا و وابسته نظامی سفارت انگلیس در ایران) را به ریاست ژاندارمهای مالیه برگزید و لکوفر (کارمند بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس) را بازرس مالی خزانه‌داری در تبریز قرار داد. بدین گونه، شمال ایران (که روسها، با تأیید رسمی انگلیسیها در قرارداد 1907، آن را «منطقه نفوذ» خویش می‏شمردند) عرصه تاخت و تاز یکجانبه عناصر انگلیسی قرار گرفت، و این گونه اعمال، بذر کینه‏ای عمیق را در دل روسهای متبختر و بهانه جو کاشت15 که حاصل آن (در شرایط سخت و شکننده آن روز ایران) چیزی جز اولتیماتوم 1911 و اشغال وحشیانه بخشهایی از کشورمان توسط ارتش تزاری نبود. تقی‏زاده اعتراف جالبی دارد: «دمکراتها تندرو بودند بر ضدّ روس. آنهای دیگر [اعتدالیون و...] طرفدار روسها نبودند، [اما] معتدلتر بودند».16
مروری بر کارنامه شوستر و پرونده اولتیماتوم کاملاً روشن می‏سازد که، اولتیماتوم 1911، بازتاب تندروی بی‏حساب دمکراتها، مکر پیچیده انگلیسیها و بهانه جویی خشونت‌آمیز روسها بود!

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک، اختناق ایران، مورگان شوستر، مقدمه اسماعیل رائین، صص 19ـ22؛ رسول زاده، فرقه دمکرات و تحولات معاصر ایران، حسین آبادیان، صص 149ـ151 و 153؛ انقلاب مشروطه ایران 1906ـ1911، ژانت آفاری، ترجمه رضا رضایی، صص 410ـ413 و 422؛ پیدایش و تحول احزاب سیاسی...، منصوره اتحادیه، ص 326. در خاطرات سید محمد کمره‏ای رئیس دمکراتهای ضد تشکیلی مطلب جالبی راجع به تلاش استوکس برای سرقت اسرار از وزارت خارجه کشورمان در ایام جنگ جهانی اول آمده که خواندنی است. ر.ک، روزنامه خاطرات سید محمد کمره‏ای، 1/737ـ 738. استوکس در جنگ سپاه روس و انگلیس با قوای میرزا کوچک خان نیز شرکت داشت (ر.ک، برگهای جنگل...، به کوشش ایرج افشار، صص 277ـ306).
2. درباره اولتیماتوم 1911 روسها، درگیری مجلس و دولت بر سر این مسئله، و حوادث متعاقب آن، مراجعه به آثار زیر مغتنم است: اختناق ایران، مستر شوستر، با مقدمه اسماعیل رائین؛ وقایع ناصری و توضیح مرام، شیخ رضا دهخوارقانی، با مقدمه علی سیاهپوش؛ تاریخ هجده ساله آذربایجان، کسروی، صص 222-260؛ پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت...، منصوره اتحادیه، صص 326ـ332؛ رسول زاده، فرقه دمکرات...، آبادیان، صص 149ـ154.
3. ضرب‌الاجل اول روسها در 19 ذیقعده 1329 قمری 1911 میلادی، و دومینِ آن در 7 ذیحجه همان سال صورت گرفت که به انفصال مجلس در سوم محرم 1330 ق انجامید.
4. وقایع ناصری و توضیح مرام، شیخ رضا دهخوارقانی، ص 107 .
5. شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، 1/15؛ فکر آزادی، فریدون آدمیت، صص 239ـ240 .
6. ر.ک، خاطرات سیدعلی‏محمد دولت‌آبادی، ص 57 .
7. وقایع ناصری و توضیح مرام، همان، ص 107. سیدابوالحسن علوی، دوست تقی‏زاده و شیخ ابراهیم، می‏نویسد: «در موقعی که اولتیماتوم معروف روس در 1328 قمری به دولت ایران رسید او نیز از طرف مجلس، جزو کمیسیون اصلاح بود و برخلاف رأی شعبه پارلمانی دمکرات مجلس، رأی به قبول کردن اولتیماتوم داد و از این جهت به مقام فرقه او قدری تزلزل وارد آمد و اگر چه تمام اعضای فرقه می‏دانستند بنابر حسب مصلحت آن رأی را داده، لکن چون برخلاف رأی اکثریت بود قدری در افکار موهون شد» رجال عصر مشروطیت، ص 15. در مورد رأی زنجانی به اولتیماتوم، همچنین ر.ک، تاریخ هجده ساله آذربایجان، کسروی، صص 480-481 .
8. انقلاب مشروطه ایران...، ژانت آفاری، ترجمه رضا رضایی، ص 520: «تصمیم یفرم خان به رهبری کودتا علیه مجلس [دوم] مورد انتقاد شدید همقطاران داشناک او قرار گرفت که بر زعامت او شوریدند. یفرم خان شش نفر از آنها را اعدام کرد. او بعداً از شرکت در کودتا پشیمان شد و آن را اشتباه سیاسی فاحشی به شمار آورد...». نیز ر.ک، تاریخ هجده ساله آذربایجان، کسروی، صص 257-260 .
9. در واقع باید گفت که شیخ ابراهیم، توصیه‏های تقی‏زاده به لزوم «عذرخواهی فوری» مجلس شورا و هیئت دولت ایران از روسها را، بر نظرِ هم‏مسلکان دمکراتش در مجلس ترجیح داد. برای تلگرافهای متعدد تقی‏زاده به وکلای دمکرات مجلس و نیز اعضای هیئت دولت و سردار اسعد بختیاری در توصیه به عذرخواهی سریع از روسها ر.ک، اوراق تازه یاب مشروطیت...، صص 369-377 .
10. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، 7/1472ـ1473.
11. ر.ک، اوراق تازه‏یاب مشروطیت و نقش تقی‏زاده، صص 369-377 .
12. در خدمت پنج سلطان، حسن ارفع، ترجمه سید احمد نواب صفوی، ص 53 .
13. تقی‏زاده می‏نویسد: «وقتی شوستر آمد برود ایران، در استانبول مرا دید. در ایران، تمام دوستان ما دور او جمع شدند» زندگی طوفانی، ص 169. محمدعلی تهرانی «کاتوزیان» ـ از فعالان و مطلعان سیاسی وقت، و عضو حزب «اتفاق و ترقی» ـ در خاطرات مربوط به آن ایام، از «توجه شوستر به نواب و وحیدالملک» دو رکن مهمّ حزب دمکرات و «ورود اعضای دمکرات در مالیه و ژاندارمری مالیه» سخن می‏گوید که رشک دیگران را برمی‏انگیخت (مشاهدات و تحلیل اجتماعی و سیاسی از تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ص 834). در همین راستا شایع بود که حزب دمکرات، از طریق حسینقلی خان نواب، 36 هزار تومان پول از شوستر دریافت کرده است، و البته خود شوستر (هنگام رفتن از ایران) هیچ گاه تن به حسابرسی نداد. ر.ک، خاطرات سید علی‏محمد دولت‌آبادی، صص 70-71 .
14. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، 6 /1374 .
15. برای اظهارات سفیر روسیه در مشروطه دوم مبنی بر اینکه مشروطه‌خواهان موازنه سیاسی را به سود انگلیسیها بر هم زده‏اند ر.ک، بحران مشروطیت در ایران، حسین آبادیان، ص 167 .
16. زندگی طوفانی؛ خاطرات سید حسن تقی‏زاده، ص 356 .

http://www.iichs.orgمنبع : ایرانیان