نویسنده: لوکاس ریشتر
مترجم: حسن زندباف



 

بعد از حمله الکساندر بزرگ (اسکندر مقدونی) به مصر و خاور نزدیک (336-323)، فرهنگ یونان که با عناصر آسیایی ادغام شده بود، به طور بارزی درخشید و جلوه گر شد و به تمام نقاط اروپا راه پیدا یافت. این دوران معروف به هلنیسم است و تا این زمان، موسیقی آن قدرها مورد توجه نبود. از این زمان به بعد، موسیقی به شکلی همراه با هنرهای دیگر مثل شعر، رقص، و هنر اصوات به صورت بارزی جلوه گر شد و راه خود را بیشتر گشود و همین شکل فرهنگی جدید، زمینه ساز تکامل هنر موسیقی اروپا شد.
با استناد به نوشته های ادبی این دوره، خوانندگان و نوازندگان به طور حرفه ای تربیت شدند و در هنر صحنه ای به هدف با ارزش تک نوازی دست یافتند. شروع این حرکت به 300 سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد که موزیسین ها و هنرمندان دیگر در جشن ها متشکل شدند. در مرکز فرهنگی هلنیسم در آتن و در دربار اسکندر بسیاری از هنرمندان که عده ای از آنان نیز از اعضای تشکل بودند به شهرت دست یافتند. بعد از پیروزی اسکندر، رومی ها همان مسائل فرهنگی یونان را به سرزمین خود وارد کردند و به خصوص موزیسین ها را مورد حمایت قرار دادند.
با شکل گرفتن هنرمندان حرفه ای و اضافه شدن تعداد آنها، جریان موسیقی به شکل یک فرهنگ مشخص درآمد و راهگشایی برای تئاتر، نقاشان میهمان و نوجوانان در فستیوال گردید. اسرار و رموز موسیقی یونان و فرهنگ وارد شده آسیایی به این کشور، تأثیر زیادی بر روی سازهای کوبه ای و بادی داشت (سازهای آئولو، سیرینکس، هورن، طبل های قاب دار، کوبی ها، سنج، به اضافه راسل های مصری). ناگفته نماند که اتصال این وسایل صوتی جدید به سنت، مناقشه ای در اواخر دوران باستان بین فلاسفه و پیشرویان مسیحیت کلیسا به وجود آورد.
بین اولین تا دومین سده بعد از میلاد مسیح، تئاتر پانتومیم شکل گرفت. حرکت صحنه با محتوای افسانه ها با ساز و آواز همراه گشت و تقریباً با بالت امروزی قابل مقایسه بود. ارکستر مجلسی (1) با مایه گرفتن از هنر آواز هلنیسم همراه با ساز (کیتارا، عود، چنگ)، شکل گرفت، اما نوازندگی تنهای کیتارا و آئول به عهده نوازندگان ماهر بود. تغییراتی در شرایط موسیقی به وجود آمد، که در پی آن فرهنگ مصر، فرهنگ آسیا، همچنین ریشه های موسیقی اسپانیایی از جمله سازها سنج، دایره زنگی، کاستانیت و سازهای ملی دیگر، با شرایط جدید در عموم ظاهر شد.
در ارتباط با موسیقی ضعف مسایل تئوریک بیشتر از هر چیز به چشم می خورد. مسائل تئوریک ابتدا در دوران هلنیسم شکل گرفت و کم کم توجه را به خود جلب کرد و دارای اعتبار شد. آریستو اِکسنوس در دربار امپراتوری، به هماهنگی اشاره کرده است که از عناصر ملودی نشئت می گرفت (شناخت فواصل - گام، ترکیب اصوات) و همین زمینه ساز دانش این رشته گردید. در این رابطه نسبت اعداد برای فواصل مونوکورد (2) مطرح شد (تقسیم بندی کانونی توسط ریاضیات)، که شامل محاسبه جدید و تقسیم بندی تترآکورد بود.
در ابتدا به فکر فیثاغورث و در اندیشه افلاطون جوان، شناخت هماهنگی ریاضیات - فیزیک شکل گرفت (اعداد سمبلیک، جهان هستی، به موازات با موسیقی). همچنین یک جریان مشخص اعداد برای موزیک توسط ریاضی دان، منجم و محقق طبیعت کلادیوس (3) صورت گرفت که بعدها توسط بوئتیوس و با تأثیرپذیری از لاتین در قرون وسطی پایه گذاری شد و همچنین زمینه ساز تئوریک در عصر بیزانس و تئوری در دنیای فرهنگی اسلام گردید.
به عنوان سرمنشأ در تاریخ موسیقی روم، علائمی دال بر وجود ملودی موجود است و نمایش آن در ادبیات و تصاویر مستند در ابعاد گوناگون، گواه حضور موسیقی در زندگی رومیان است. بیشتر اسناد مربوط به موسیقی در مناطق مختلف زندگی رومی به دست آمد و ارزش آن به عنوان موسیقی در منطقه، وابسته به مراسم، آیین سنتی، نظامی، نمایش موسیقی تا حدودی در کار تئاتر، رقص و موسیقی تفریحی بود.
مشخصه وجود موسیقی در روم، سازهای مورد استفاده جماعت اتروسک (4) است که از یونان و آسیا به آنجا رسیده بود. برای مثال سیم های لیرا و کیتارا اضافه شد و آن را همراه با آئولو به کار می بردند. سازهای ترمپت گونه برای موسیقی نظام (طوری که در آسیا متداول بود) و کوبه ای ها برای صحنه و موسیقی تفریحی مورد استفاده قرار گرفت. نوع نوشتن موسیقی در روم، با بهره گیری از گام ها و شرایط نت نویسی یونان بود، به شکلی که تأثیر موسیقی در ارتباط با خدایان نظم خود را به دست آورد، اما تأثیر محتوایی بیشتر به بیان جدید نزدیک بود.
از قرن 7-8 غیر از ایندوگرمانیک ها (5) که در سواحل شمالی ایتالیا مستقر بودند، جماعت اتروسک ها هم آنجا زندگی می کردند (تیرهن - توسکر (6)) و آنها رابط فرهنگی یونان و آسیا در ایتالیا شدند که رومی ها از موسیقی و اصوات متداول آنها بهره بردند. نقاشان و کنده کاران و نقاشان مقبره اتروسکی، همه در خدمت جامعه قرار گرفتند و موسیقی، به شدت به سنت فراموش شده گذشته تمایل یافت که اسناد آن در نوشته های رومی آمده و بر روی این گفته ها به آن اشاره کرده اند. آنها برای حمل جنازه از سازهای بادی تی بیا و نوازندگان کیتارا استفاده می کردند، حتی موسیقی در خدمت تمرینات ورزشی و مسابقات روزانه قرار گرفت.
سازهای بادی در نزد اتروسک ها تا حدودی در مقابل سازهای یونانی است، اما با یک خویشاوندی شکل می گیرد. برای مثال ترمپت با سه حالت مختلف ساخت به عنوان توبای مستقیم، دهانه پهن تر، لوله کشیده بدون خمیدگی با عنوان کورنو (7) است. آئولو جفتی (که همان تی بیا است)، با دهانه ای قیفی شکل و سیرینکس که با دمیدن در لبه ساز آن را می نوازند، از جمله سازهای مورد استفاده بودند. برای مشخص کردن ریتم در رقص از کاستانیت (8) و برهم زدنی هایی مثل سیمبال (9) بهره می بردند، اما برای همراهی کردن آواز، از سازهای یونانی استفاده می کردند که از انواع بادی ها می توان از تی بیا و ساز کیتارا نام برد که در یک جمع کوچک از اتروسک به اجرا درمی آمد.
در دوران سلطنتی ایتالیا افسانه ها و اساطیر و در مجموع، جنبه سحرآمیز موسیقی در سنت روم مطرح شد. کشیش ها در مراسم دعا، سوگند، قربانی کردن، مرگ و راه پیمایی های مذهبی سازهای مورد نیاز خود را با ریتم و آواز به کار می بردند. به این ترتیب کشیش ها موجب تجدید حیات سنت گذشته شدند و آن را در طول سال ها با کارمینا (10) مطرح ساختند. اولین کارهای ادبی ملی نیز از آوازهای گذشته شکل می گیرد: مانند آواز در کار، کشاورزی، شکار، قایق رانی، ماهی گیری. از آن گذشته اشعار هم شامل موضوعات خاص خود شد: موضوعاتی از قبیل انتظار کشیدن بچه در خانه (امروز هم متداول است که پدر از در بیاید)، عروسی، مراسم مرگ، پیروزی سربازها، اشعار طنز و سرانجام برخوردهای فلسفی، تمسخر و به استیضاح کشیدن، با توجه به اینکه این عمل آخر در سال 451/450 در لایحه دوازدهم قانون روم قدغن شده بود.
در 510 قبل از میلاد حکومت جمهوری برقرار شد و تمام ایتالیا زیر قدرت رومی ها درآمد. در این زمان از سازهای فلزی دمیدنی اتروسک مثل توبا - لیتوس (11) و کورنو برای خبررسانی نظامی استفاده کردند.
علاوه بر آن از ساز بوچینا (12) که به عنوان ساز شکار مورد استفاده بود و بدنه خمیده داشت، نیز استفاده می کردند. در هر سال دوبار به مرمت و بازسازی ترمپت سنتی برای جشن ها می پرداختند. تی بیا هم به عنوان یک ساز ملی دارای ارزش خاصی شد و بعد از الگوی اتروسک، آن را در مراسم سوگواری و قربانی به کار بردند. زمانی که مراسم پرچم در جنگ مطرح شد و اینکه چه کسی باید حامل آن باشد، شکل گرفت، ساز تی بیا هم به این گروه پیوست، به خصوص در جشنی که برای تجدید خاطره اعتصاب موزیسین های برجسته در 309 قبل از میلاد استفاده شد که در این جشن کارناوال بزرگی به راه افتاد. در 364 قبل از میلاد در روم، برای کفاره یک بیماری کشنده و مسری، بازی پانتومیم را همراه با رقص و ساز تی بیا در اتروسک عرضه کردند و این جریان هادی تقلید جوانان در روم گردید. این جریان به یک تشکل حرفه ای هنری برای صحنه تبدیل شد که آن را همراه با یک نوشته ثابت تکرار می کردند.
قدرت رومی ها گسترش روزافزونی داشت و تا قرون وسطی قدرت خود را حفظ کردند با تسلط کارتاژ (13)، آنکسیون (14)، (که جزء حمایت کنندگان هلنیسم در دو تا سه قرن قبل از میلاد مسیح است). در ابتدا صرفاً اجرای تئاتر هلنیسم و کنسرت موسیقی انجام شد، اما بعدها اجرای موسیقی، تا حدودی از موسیقی هنری جدا شد و به شکل اجرای موسیقی منطقه ای و سنتی انجام گرفت. چون در حدود 240 سال قبل از میلاد، درام های یونانی به کار گرفته نشد، اما بعدها درام با لاتینی به اجرا درآمد و از اشعار برای کرال در سنت استفاده شد. نوازندگان تی بیا جزء بردگان بودند و به روم آورده شدند، تا به خدمت آهنگ سازی برای صحنه کار کنند (آهنگ سازی پیش درآمدها، موسیقی های میان پرده و موسیقی برای همراهی کردن آواز و رقص). تراژدی در درام برای کرال اهمیت خاصی به دست آورد و آواز تنها تا حدودی مورد بی توجهی قرار گرفت. بیان موسیقی آن بود که سازهای بادی (تی بیا - کونو) همراه با طبل های قاب دار (تیمپانا)، سنج و بر هم زدنی ها برای دور کردن روح شیطان به کار برده می شد. لوکرزس شاعر رومی، معتقد بود که صدای تهدید آمیز تیمپانی، صدای جهنمی سنج و صدای دلهره آور هورن، همه و همه در دست این نوازندگان است.
بعد از مغلوب شدن مقدونیه (161 سال قبل از میلاد) توسط رومی ها، تمام اموال آنها را به غنیمت گرفتند و حتی بسیاری از انسان ها به بردگی برده شدند. در میان آنها هنرمندان تئاتر یونان که کار صحنه می کردند و موزیسین ها به روم آورده شدند. اما با پیروزی مومیوس، سولا، آنتونیوس، هنرمندان یونانی تحت سرپرستی و حمایت درآمدند. از این زمان به بعد، در تمام طبقات اجتماعی، هنر ساز تنها همراه با ارکستر مجلسی، آواز و شعر و شاعری مورد توجه قرار گرفت و سرداران برای خودنمایی بیشتر، برگزاری کنسرت و اجرای موسیقی همراه با عملیات برده ها و موزیسین های شاغل را باعث شدند.
در مورد بازی های قهرمانی (مثل عملیات هرکول) که درست کپی عملیات هلنیسم در 200 سال قبل از میلاد بود، نوازندگان تی بیا، تیمپانا، سیمبالا (15)، رقص را همراهی کردند. علاوه بر این اجرا، تصاویری مستند از هنر گروهی دوران باستان در دست است، این تصاویر موسیقی چند صدایی اولیه را هم نشان می دهد. تی بیا خط ملودی را بسیار زنده به صدا درمی آورد و یک صدای پایگی را به طور دائم تکرار می کرد و با سازهای کوبه ای هم نوازی کردند. البته مدرکی برای شناخت اولین اساتید آواز در روم با الگو بودن دوران هلنیسم در دست نیست.
کم کم در کنار آواز و تدریس سازها، مسائل تئوری موسیقی به عنوان معلومات عمومی برای رومی ها مطرح شد که مسلماً با تکیه بر جریان موسیقی یونان پیش رفت. موسیقی در ارتباط با هنر آزاد، کاربردی چند وجهی یافت و با رشته های ریاضی و دانش زبان همگام شد. در زمان سیسرون (16) (خطیب معروف) بر پایه نظریه انسان دوستی او، موسیقی برای نطق و خطابه هم مورد استفاده قرار گرفت و تئوری موسیقی در رشته های مختلف دانش، مطابق علوم، معماری، موسیقی برای جنگ و نجوم به طور مشخص عرضه شد. در این رابطه مسائل درمان و پزشکی هنوز مورد توجه نبود. تقریباً پس از گذشت 500 سال از مسائل اساسی و پایه ای فرهنگ توسط آگوس توس (17)، تا افول قدرت روم غربی (30 سال قبل از میلاد - 476 بعد از میلاد)، در کنار فرهنگ سنتی و موسیقی نظامی، موسیقی ملی نیز در اشکال مختلف در فرهنگ امپراتوری زمینه سازی شد. تصاویر مختلفی از ارائه موسیقی وارداتی توسط نوازندگان و رقصندگان موجود است و حتی موسیقی تفریحی و موسیقی صحنه ای از شهرهای مختلف عرضه شد. تراژدی که تا اواخر دوره باستان جزئی از پانتومیم بود، در دوره بعد به شکل جدیدتری درآمد، برای مثال آواز کرال، وسایل ارکستر یعنی بادی ها، سیمی ها و کوبه ای ها که به شکل تنها اجرا می شد، حال به طور جمعی اجرا کردند. معذالک صدای اصلی موسیقی را نوازندگان تی بیا در دست داشتند که پایه اصلی هر میزان موسیقی را به اجرا درمی آوردند.
در مقابل پانتومیم، می موس (18) شکل گرفت که از یونان به این منطقه رسیده بود و ابتدا در جنوب ایتالیا ترکیب اصلی خود را به دست آورد. این جریان یک کار واقعی کمدی و طنز بود که به زندگی روزانه مربوط می شد. برای مثال، نواختن بداهه در حالت پابرهنه، بدون ماسک و لباس های کار که با همراهی سازهای کوبه ای مکمل رقص و آواز بود. برای تقویت روحی گلادیاتورها در آمفی تئاتر و حتی تفریح آنها، به کار بردن سازهای بادی و همچنین ارگی که در زمان آلکساندر ساخته شده بود، متداول گشت. احتمالاً در آن زمان این ساز برای موسیقی خانگی در نظر گرفته و ساخته شده بود (یک نمونه از این ساز در آکوئن کوم (19) بوداپست به دست آمده است). همراه با عمل درست هنرمندان شاغل، غیر حرفه ای ها هم در طبقات مختلف به رقابت پرداختند، برای مثال سیاست مداران و حتی خود شاه و یا امپراتور (20).
جالب توجه است که نه انتقاد محافظه کاران روشنفکر و نه حرف های مسئولان کلیسای مسیحیت، هیچ کدام قادر نبودند که جلودار رشد فرهنگ سنتی و یا مبارزات پیگیر بازیگران تئاتر و نوازندگان باشند. از 353 بعد از میلاد مسیح نمونه مشخصی ذکر شده است که افراد بسیار زیادی که خارج از شهر زندگی می کردند (برای مثال 3000 رقصنده زن و خوانندگان کرال) پیشروی این رشد بودند. مورخان 400 سال بعد از میلاد مسیح (همچون آمیانوس مارسلی نوس (21)) که این اتفاق را گزارش دادند، از وضعیت موجود، ناراضی بودند و اعتقاد داشتند که سالن های روم باید در اختیار آوازخوانان و نوازندگان سازهای سیمی باشد و صدای بسیار بلند ارگ های عظیم الجثه ای که در این سالن ها به کار رفته است، باید برای سازندگی اخلاقی جامعه مورد استفاده قرار بگیرد. می سن های رومی تا افول دوران امپراتوری مطرح بودند و در سنت ملی و آوازهای کلیسای لاتین باقی ماندند.
بعدها، مطالب موسیقی در جهت سیستماتیک شدن تئوری مورد توجه قرار گرفت، به طوری که ریاضیات که تا این زمان به طور جنبی مورد استفاده بود، جنبه اساسی در تئوری پایه به دست آورد. در این زمان سنت برای موزیسین ها جلوه بیشتری پیدا کرد. بعضی از آزمایش ها در ارتباط با فلسفه نمایان تر رشد که از آن میان می توان به ماروبیوس (22) اشاره کرد و موسیقی به عنوان هفت هنر آزاد جلوه درخشانی به دست آورد. عمل بسیار درست و منطقی در موسیقی، محاسبه ریتم و متریک بود و روان شناسی موسیقی را (معلم کلیسا آگوستی نوس (23) 430-354) مشخص کرد. مرکز ثقل وسطی لاتین، یک شخصیت دولتی و فیلسوف به نام بوتیوس (480-524 که او را دار زدند) بود که آخرین فرد بزرگ از مجموعه تئوریسین های دوران باستان به شمار می آید.

پی نوشت ها :

1. ارکستر مجلسی: اجرای موسیقی با تعداد نوازندگان کم در یک محیط سرپوشیده مثل سالن های کوچک و یا اتاق اطلاق می شد.
2. Monochord
3. Klaudios ptolemaios
4. Etrusk
5. Indogermanik: اروپازبانان
6. Tyrrhen-Tusker
7. Cornu
8. Crotala
9. Cymbale
10. Carmina
11. Tuba-Lituus
12. Buccina
13. Karthagos
14. Annexion
15. Tympana
16. Cicron
17. Augustus
18. Mimus
19. Aquincum
20. در تاریخ مطرح است که نرون، امپراتور دیوانه، خود نوازنده بود و مسابقاتی در سال ترتیب می داد که خود او همیشه جایزه ی اول را می برد، چون جرئت اینکه جایزه را به شخص دیگری بدهند، نداشتند. البته غیر از نرون شاه و یا امپراتورهای دیگر هم بودند که به عنوان نوازندگان ماهر درخشیدند.
21. Ammianus Marcellinus
22. Marobius
23. Agustinus

منبع : زندباف، حسن، (1387)، تاریخ و فرهنگ موسیقی جهان، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، مرکز موسیقی، چاپ اول1388.