نویسنده: ارسلان ظاهری بیرگانی




 

باید نفت را ملی کنیم

حقیقت موضوع این است که امروز در قاموس نظام اسلامی باید «ملی شدن» معنا و مفهوم «تکامل یافته تری» در مقایسه با ماقبل داشته باشد.
اگر یک روز در دوران مشروطه ملی شدن صنعت نفت به معنای «بیرون راندن استعمار و کوتاه کردن دست خبیث او» از مداخله مستقیم و بلاواسطه در امور نفت بود، امروز ملی شدن به معنای «استیفای حداکثری منافع نفت» برای این ملت انقلابی است.
اگر یک روز با حمایت مرجعیت دینی زمان و ایستادگی مردم، سیطره ی اختاپوسی شرکت های استعماری انگلیس (هرچند برای مدتی اندک) از سر صنعت نفت کشور برداشته شد (1) و امروزه به آن افتخار می کنیم و هر ساله 29 اسفند را به مناسبت «ملی شدن صنعت نفت» تعطیل(!) می کنیم، اما امروز باید «خودِ نفت»مان را ملی کنیم.
آنچنانی که «ملی شدن نفت» قُلّه ای است که برای فتح آن باید از مسیر «ملی شدنِ واقعی صنعت نفت» در مرحله اول و رهانیدن اقتصادِ بیمارِ در مسیر درمانِ امروز از وابستگی به این طلایِ سیاه گرانقیمتِ ارزان نگه داشته شده یِ! به دست استکبار- در مرحله دوم می گذرد. آنچه مسلم است، حرکت در این مسیر دو گام اساسی و مهم را می طلبد:

گام اول:

حقیقت دیگری که باید به آن اعتراف کرد این است که مجموعه صنعت نفت امروزی ما نیز علی رغم همه پیشرفت های چشم گیر و حیرت انگیز خود در سه دهه اخیر، باز هم با آن برداشت متعالی از مفهوم «ملی شدن» فاصله ها دارد.
کشور ایران از لحاظ «مجموع نفت و گاز» در جهان اول است، اما آیا «دانشگاه و صنعت» ایران هم در این رشته در جهان اول است؟، حقیقتاً نیست!
پس یک گام اساسی برای ملی شدن صنعت نفتِ در «تراز نظام اسلامی» این است که دانشگاه و صنعت ما در مسیری گام بردارند که بتوانیم همه نیازهای علمی و تجهیزاتی و همچنین تربیت نیروی انسانی اسلامی و ماهرمان را بدون نیاز به خارج از مرزها، خودمان تامین کنیم.
«صنعت نفت ملی شده ی در تراز نظام اسلامی»، صنعتی است که در آن «خام فروشی نفت» که به تعبیر رهبر انقلاب «بدترین نوع استفاده از نفت» است، به حداقل ممکن رسیده باشد، بلّیه ای که بعد از گذشت بیش از یکصد سال از کشف نفت و سی و اندی سال از انقلاب اسلامی، هنوز نتوانسته ایم آن را برطرف کنیم و این نمی شود مگر زمانی که دانشگاه و صنعت ما آن گام اساسی و مورد اشاره را بردارند.
و بالاخره اینکه «صنعت نفت» ملی شده ی در تراز نظام اسلامی، صنعتی است که در آن بهره برداری از «میادین نفت و گاز مشترک» با کشورهای همسایه در راستای کسب همه منافع ملت ایران صورت می گیرد و لذا تفاوت فاحش با کشورهای رقیب در برداشت از این میادین مشترک غیرقابل پذیرش است.
وجود ۲۶ میدان نفتی مشترک بین ایران و همسایگان خود به توجه جدی مسئولان به منظور توسعه و بهره برداری هرچه سریعتر از این میادین نیازمند است، ارزش گاز ذخیره شده در میدان پارس جنوبی که بین دو کشور ایران و قطر، مشترک است ، معادل درآمد 120 سال صادرات نفت خام تولیدی کشور است، که در حال حاضر برداشت نفتی قطر از پارس جنوبی حدود 13 برابر ایران است.

گام دوم:

دیگر گام اساسی «ملی شدن نفت» رهانیدن اقتصاد از وابستگی به نفت است، اقتصاد وابسته ی به نفت، نفت را «درآمد» می بیند و حال آنکه نفت فی الواقع «سرمایه» است، اقتصاد وابسته به نفت حکایت همان پدر بیکاری است که برای تامین مخارجِ خورد و خوراک خانواده اش، فرش های قیمتی زیرپایش را می فروشد!، در اقتصاد وابسته ی به نفت بجای آنکه «سرمایه افزائی» شود «سرمایه فروشی» می شود!
لذا «نفت ملی» شده محصول «اقتصاد بدون نفت» است و «اقتصاد بدون نفت»، یکی از اهداف «اقتصاد مقاومتی» است. آنچنانی که «کاهش وابستگی به نفت» یکی از الزامات مورد اشاره از سوی رهبر انقلاب برای اقتصاد مقاومتی است.

اقتصاد مقاومتی و ملی شدن نفت

«اقتصاد مقاومتی» یک سیاست راهبردی است که در «جنگ تمام عیار اقتصادی» و آن زمانی که دشمن مستاصل آخرین حربه خود را برای ضربه زدن به یک نظام مستقل و آرمانخواه به صحنه اقتصاد و معیشت مردم انقلابی می کشاند، نسخه «مقاومت» را تجویز می کند.
دشمن تلاش می کند تا نقاط ضعف اقتصادی را مورد هدف قرار دهد و آن را به «تهدید» علیه کشور تبدیل کند و اقتصاد مقاومتی به دنبال ترمیم نقاط ضعف و تبدیل آن به «فرصت» است. اصلی ترین نقطه ضعف اقتصاد بیمار ما وابستگی به نفت است و این یعنی هنوز نفت ما ملی نشده است!

افق میان مدت

لذا ملموس ترین و عینی ترین معیار برای سنجش «ملی شدن نفت» در «افق میان مدت»، همان فرمایش رهبر معظم انقلاب است که فرمودند:
ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بى‌نیاز کنیم. یکى از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومى کشور، وابستگى ما به «درآمد نفت» است. ما باید به جائى برسیم که اگر یک روزى به خاطر قضایاى سیاسى، اقتضائات سیاسى، یا اقتضائات اقتصادى در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. اگر یک روزى اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامى در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذارى‌اش در دنیا فوق‌العاده است. ما باید به اینجا برسیم.

افق بلندمدت

«افق بلند مدت» این موضوع هم همان آرزوی محقق نشده رهبر معظم انقلاب است که فرمودند:
«من سال ها پیش این را گفتم که یکى از آرزوهاى من این است که یک روزى ما بتوانیم کشور را جورى اداره کنیم که حتّى اگر لازم بود، یک قطره نفت هم صادر نکنیم و کشور اداره شود. این چیزى است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانى هم نیست، کار بسیار مشکلى است».

مدل اقتصادی و مردان اقتصادی

همان گونه که معظم له نیز اشاره فرموده اند این کار بسیار مشکلی است، دولت های مختلف نیز در سال های متوالی برنامه ریزی های گوناگونی را برای حرکت در این مسیر انجام داده اند، اما در مرحله عمل برخی از آنها کاملاً بالعکس عمل کرده اند. انجام این امر مهم ابتدا نیازمند یک مدل و یک سیاست راهبردی در زمینه اقتصاد است.

اقتصاد آدام اسمیتی و اقتصاد مقاومتی!

تجریه سی و اندی ساله در نظام اسلامی و دولت های گذشته بخوبی نشان می دهد که «مدل ها و مکاتب اقتصادی» موجود در غرب (اعم از نئوکینزی و فریدمنی که هر دو ذیل «اقتصاد آدام اسمیتی» تعریف می شوند و هرکدام به نوعی در دولت های کارگزاران سازندگی، اصلاحات و دولت های نهم و دهم مورد آزمایش قرار گرفتند) به تنهائی قابلیت حل مشکلات اقتصادی ایران را ندارند و ما باید یک الگو و مدل اقتصادی مبتنی بر مبانی فکری و اعتقادی نظام اسلامی خودمان طراحی کنیم (2).
اقتصاد کشوری چون ایران که دارای «جهان بینی خاصی» است و این جهان بینی با منافع قدرت های بزرگ در تضاد است، یک اقتصاد خاص است و بهترین تعبیر از این اقتصاد همان «اقتصاد مقاومتی» است. اصلی ترین الزامات اقتصاد مقاومتی از نگاه مقام معظم رهبری شامل موارد ذیل می شود:

1- مردمى کردن اقتصاد:

مردمى کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. این سیاست هاى اصل ۴۴ که اعلام شد، می تواند یک تحول به وجود بیاورد؛ و این کار باید انجام بگیرد. البته کارهائى انجام گرفته و تلاش هاى بیشترى باید بشود. بخش خصوصى را باید توانمند کرد.

2- کاهش وابستگى به نفت:

کاهش وابستگى به نفت یکى دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. این وابستگى، میراث شوم صد ساله‌ى ماست. ما اگر بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد، استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با فعالیت هاى اقتصادىِ درآمدزاى دیگرى جایگزین کنیم.

3- مدیریت و تعادل در مصرف:

مسئله‌ى مدیریت مصرف، یکى از ارکان اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه‌هاى دولتى، هم دستگاه‌هاى غیر دولتى، هم آحاد مردم و خانواده‌ها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است. یک بُعد دیگرِ این مسئله‌ى تعادل در مصرف و مدیریت مصرف این است که ما از تولید داخلى استفاده کنیم.

4- استمرار هدفمندی یارانه ها :

هدفمند کردن یارانه‌ها هم در جهت شکل دادن به اقتصاد ملى است.
گام دوم هدفمندی یارانه ها باید به گونه ای باشد که بنگاه های اقتصادی و همه مصرف کنندگان حامل های انرژی به سمت مصرف بهینه انرژی حرکت کنند. واقعی سازی بهای سوخت یکی واقعیت انکار ناشدنی است، اما باید سازکار مناسب برای پیاده کردن این هدف درنظر گرفته شود.

5- استفاده‌ى حداکثرى از زمان و منابع و امکانات:

از زمان باید حداکثر استفاده بشود. طرح هائى که سالهاى متمادى طول می کشید، امروز خوشبختانه با فاصله‌ى کمترى انسان مى‌بیند که فلان کارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجده ماه به بهره‌بردارى رسید. باید این را در کشور تقویت کرد.

6- حرکت بر اساس برنامه:

یکى از کارهاى اساسى است. تصمیم هاى خلق‌الساعه و تغییر مقررات، جزو ضربه‌هائى است که به «اقتصاد مقاومتى» وارد می شود و به مقاومت ملت ضربه می زند. این را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم باید توجه داشته باشند؛ نگذارند سیاست هاى اقتصادى کشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغییرهاى بى‌مورد شود.

اقتصاد مقاومتی، حماسه اقتصادی و مردان مقاوم

البته اقتصاد مقاومتی هم به تنهائی قابلیت عبور دادن ایران از مشکلات اقتصادی و رهایی دادن اقتصاد از اعتیاد چندین ساله به نفت را ندارد، انجام این امر نیازمند «حماسه اقتصادی» است، نیازمند اقتصاددانانی است از جنس جهاد، مردانی از جنس «مقاومت» و «حماسه».
مردانی که به جای افتخار به «تکنوکرات بودن»، به «انقلابی بودن»شان افتخار می کنند، مردانی که معنای «ولی فقیه» را به خوبی درک کرده باشند و بجای «لبخند انکار» زدن به نائب الامام ، همه ی هم و غم خود را برای پیگیری فرمایشات او قرار می دهند. مردانی از جنس تعهد و تخصص که حرف شان و عمل شان یکی است. مردانی که به جای الگو قرار دادن مدل های توسعه غربی یا «Modernization» به دنبال اجرای «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت»اند.

لبخند انکار تکنوکرات ها!

«من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر می شود؟! بله، می شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمرکز پیدا می کنند».
قطعاً بخشی از فشارهای ناشی از تحریم نفت، که امروز بر اقتصاد ایران و به تبع آن به مردم وارد می شود را باید «آقایان تکنوکراتی» که آن روز در محضر نائب الامام «لبخند انکار» زدند، پاسخگو باشند و امروز و فردا تاریخ درباره آنان قضاوت خواهد کرد.

پی نوشت ها :

1) «... در 28 مرداد که کاشانى منزوى و خانه‌نشین بود - و در واقع دولت مصدق او را منزوى و از خود جدا کرده بود- عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچی‌هاى مأمور مستقیم امریکا توانستند بیایند و به‌راحتى بخشى از ارتش را به تصرف درآورند و کودتا کنند. یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون کردند. پس از آن، دیکتاتورىِ محمدرضاشاهى به وجود آمد که 25 سال این ملت زیر چکمه‌هاى دیکتاتورى او لگد مال شد و ملى شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ شد؛ چون همان نفت را به کنسرسیومى دادند که امریکایی‌ها طراحى آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به‌خاطر جدا شدن از روحانیت و دین. این‌ها عبرت است.» مقام معظم رهبری
2) «یکى از مشکلات ما در طول این سالها این بوده که افرادى آمده‌اند مفاهیم اسلامى را با مفاهیم غربى ترجمه کرده‌اند، حرفهاى غربى‌ها را تکرار کرده‌اند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالى که انقلاب اسلامى براى این نیست. آزادى غربى در زمینه‌ى اقتصاد، همین مطالبى است که مى‌بینید؛ همین «اقتصاد آدام اسمیتى» و رسیدن به این وضع دیکتاتورى اقتصادى موجود دنیا، که الان دارد انحلال و فروریختگى خودش را بتدریج نشان می دهد. مراد ما از آزادى که این نیست...». مقام معظم رهبری 24/7/1390

منبع: سایت حرف آخر