سوگیری ارتباطات، عامل تغییر فرهنگ و تمدن
هارولداینیس با طرح مفهوم «سوگیریِ ارتباطات»(1) برای فناوری های ارتباطی و رسانه ای، سوگیری نسبت به «زمان»(2) و «مکان»(3) قائل است. او رسانه های دارای سوگیری نسبت به
زمان مانند پوست، سفال و سنگ را سنگین، ماندگار و با دوام و در مقابل، رسانه های دارای سوگیریِ نسبت به مکان مانند کاغذ و پاپیروس را سبک و کم دوام می داند. از دید او، رسانه های وابسته به زمان سنگین و دیرپا، یا مانند سنتِ گفتار، بادوام بودند و به سختی از بین می رفتند، اما رسانه های وابسته به مکان، سبک و قابل حمل بودند و امکان توسعه در مکان را داشتند. او در کتاب ارتباطات و امپراتوری(4) (1950) و سوگیری ارتباطات(5) (1951)، استدلال می کند که امپراتوری های اولیه ی مصر، یونان و روم، بر کنترلِ نخبگان بر کلمات و واژگانِ نوشته شده متکی بودند. اینیس با مقایسه این امپراتوری ها با نظم و تنظیمات اجتماعی اولیه، که بر کلمات و واژگان شفاهی متکی بودند، اظهار می دارد که قبل از اختراع حروف و نوشته، گفت و گوی [شفاهی]، شیوه ی مسلط گفتمان عمومی و اقتدار سیاسی بود که بسیار پراکنده بود. به تدریج، [استفاده از] حروف و نوشته، شیوه ی مسلط ارتباطات نخبگان شد و قدرت بسیار عظیم آن با اختراع کاغذ که قابل انتقال و ماندگاری بود، گسترش یافت. با اختراع کاغذ و چاپ، نخبگان محلیِ عمدتاً کوچک، قادر شدند بر مناطق وسیع جغرافیایی کنترل و نظارت پیدا کنند. بنابراین، رسانه های جدید ارتباطی، ظهور امپراتوری ها را ممکن ساختند.
به عقیده ی اینیس، سوگیری رسانه ی غالب در یک فرهنگ، در تصرّف و حاکمیت بر مناطق وسیع تر تأثیر می گذارد. او معتقد است که رسانه های دارای سوگیریِ زمانی مانند هیروگلیف های سنگی منجر به پیدایش جوامع نسبتاً کوچک و پایدار می شوند. کنده کاری های سنگی را به راحتی نمی توان به طور مکرر اصلاح کرد و قابلیت جابه جایی محدود، آن ها را به وسایلی ضعیف برای تماس و ارتباط با نقاط دوردست تبدیل می کند. به عکس، پیام های نوشته شده بر پاپیروسِ دارای سوگیریِ مکانی، امکان برقراری امپراتوری بزرگی را فراهم آورد؛ امپراتوری ای که با استفاده از حکومت مرکزی، نمایندگان قدرت را به مناطق دوردست اعزام می کرد (میروویتز، 60:1387-159).
اینیس در کتاب سوگیری ارتباطات می نویسد: «هدفِ من، بحث درباره ی اهمیت ارتباطات در ظهور و افول ویژگی های فرهنگی است. یک رسانه ی ارتباطی، تأثیر مهمی بر انتشار دانش در مکان و زمان دارد و مطالعه ی ویژگی های آن برای ارزیابی تأثیرش بر محیط فرهنگی ضروری است. رسانه، براساس ویژگی هایش ممکن است برای انتشار دانش در زمان، بهتر از انتشار آن در مکان باشد، به ویژه اگر رسانه سنگین و بادوام باشد و برای جابه جایی مناسب نباشد. یا ممکن است برای انتشار دانش در مکان بهتر از انتشار آن در زمان باشد، به ویژه اگر رسانه سبک و به راحتی قابل جابه جا کردن باشد. تأکید نسبی بر زمان یا مکان، نوعی سوگیری در اهمیت قائل شدن برای فرهنگی که سوگیری در آن شکل گرفته است، ایجاد می کند»(اینیس، 58:1387).
از آراء وی چنین برمی آید که سوگیری عاملی بنیادین در اندیشه است. مدعای اصلیِ اینیس این است که استفاده از رسانه های دارای سوگیریِ زمانی، با جهت گیری جوامع «زمان محور» به سوی «سنت» ارتباط مستقیمی داشته است. او جوامع زمان محور را جوامعی می داند که یا فرهنگ غالب آن ها فرهنگ شفاهیِ ساده بوده یا رسانه ی متداول آن ها سنگین و بادوام اما نسبتاً بی تحرک، انعطاف ناپذیر و به سختی قابل تکثیر بوده است. به عکس، جوامع «مکان محور» جوامعی بوده اند که از رسانه های انعطاف پذیرتر و قابل انتقال تر استفاده می کردند که به آسانی قابل تکثیر بود. استفاده از رسانه های دارای سوگیری مکانی با جهت گیری این جوامع به سوی کنترلِ اداری منطقه ای از جمله سرمایه داری، همراه با پیدایش نهادهای سکولار، تخصص فنی و گسست از بازتولید سنتی همراه بوده است.
جیمزکری(6) ایده ی اینیس را چنین خلاصه می کند: «اینیس ارتباط و نظارت اجتماعی را به دو نوع تقسیم می کند» 1. رسانه های وابسته به مکان مانند چاپ و برق، با گسترش منطقه [نفوذ] و نظارت بر آن مرتبط بودند و از برقراری تجارب، امپراتوری و در نهایت حاکمیت فن جانبداری می کردند، 2. از سوی دیگر، رسانه های وابسته به زمان مانند کتب خطی و گفتار، حامی جوامع نسبتاً بسته، تفکر مابعدالطبیعی و اختیارات سنتی بودند) (کری، 199:1376).
اینیس با اشاره به این که چاپ و دریانوردی به ملت های اروپایی امکان داد قُیود جغرافیایی را درهم بشکنند و در «دنیای جدید» پراکنده شوند، مزیت رسانه های جدید را این می داند که به ظهور تمدن های جدید منجر شده است. شاهد مدعای وی، تحول تاریخی ارتباطات شفاهی به ارتباطات مکتوب یعنی اختراع دستگاه چاپ توسط گوتنبرگ و ظهور مطبوعات چاپی در 1450 میلادی در آلمان است. قبل از چاپ، کلیسای قرون وسطی در اروپا، از انحصار در معرفت دینی برخوردار بود؛ این انحصار ناشی از بازتولید و تکثیر محدود کتاب مقدس به شکل دست نوشته بود. در سال 1453، نخستین نسخه ی چاپی انجیل- که اکنون انجیل گوتنبرک نامیده می شود- باعث تزلزلِ انحصارِ کلیسا شد. فناوری های چاپ و کاغذ، نسخه های فراوانی از انجیل را چاپ و توزیع کردند. کم کم مردمان متدیّن برای استفاده از انجیل به سوادآموزی تشویق شدند. بنابراین برای اولین بار، مردم به منابع دست اول انجیل دست یافتند. قدرت متمرکزی که با بهره گیری از رسانه های دارای جهت گیری زمانی به وسیله کلیسا اِعمال می شد، به مرور با بهره گیری از رسانه های چاپیِ دارای جهت گیریِ مکانی، تضعیف و به تمرکز زداییِ وسیع قدرت کشیش ها منجر شد (لافی، 32:2007).
نظریه ی اینیس توسط پژوهشگران دیگر از جمله والتر اونگ(7) (1993) و بندیکت اندرسون(8) (1991) تأیید و حمایت شده است. اونگ اذعان می کند که با ظهور فرهنگ
باسوادی به واسطه ی فناوری های چاپ، تجربیات حسی متفاوت بسط و توسعه یافته بود و جایگزین حسِ شنواییِ مبتنی بر فرهنگ های شفاهی شد. به عنوان مثال، حافظه ی شفاهی به واسطه ی نیاز، بسیار پیچیده بود؛ ولی در مقابل، تواناییِ خواندن و نوشتنِ حداقلیِ اطلاعات، منجر به ثبت مادی اطلاعات شد که نیاز به حافظه ی انسانی و ظرفیت آن را تقلیل داد. اتکای حداقلی به حافظه انسانی، به طور تفکیک ناپذیری، ناشی از قدرت تمرکز زدایی رسانه های چاپیِ مکان بنیاد بود (لافی، 3:2007).
اندرسون استدلال می کند که مطبوعات چاپی به توسعه ی آن چه که او «زبان های چاپ»(9) می نامد کمک کرد که به حل و هضم لهجه های متفاوت زبان بومی در درون رمز زبانیِ قابل قبول منجر شد. بنابراین، فناوری چاپ و اقتصاد سرمایه داری، امکان صورت بندیِ جدید از «اجتماع تخیلی»(10) را فراهم ساختند که در آن، اجتماعات محلی به واسطه ی زبان مشترک و هویت ملی، متحد شدند (همان:33).

پی نوشت ها :

1. The Bias of Communication
2. Time
3. Place
4. Empire and communication
5. The Bias of communication
6. J. Carey
7. W. ong
8. B. Anderson
9. Print Languages
10. Imagined Community

منبع : مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1389.