نویسنده: سید محمد مهدی زاده




 

رسانه و تغییر الگوهای رفتاری
تأثیر رسانه های جمعی در زندگی روزانه ی شهروندان، محدود به تقویت یا تغییر نگرش ها و رفتارها نیست، بلکه می تواند منجر به کسب ارزش ها و نگرش ها و الگوهای رفتاری شود که از آن به آثار اجتماعی رسانه ها تعبیر می کنند. یکی از نظریه های مربوط به آثار اجتماعی رسانه ها، نظریه ی یادگیری اجتماعیِ(1) آلبرت باندورا(2) (1986) است که به طور ویژه با ارتباط جمعی در ارتباط است. بر اساس این نظریه، انسان ها بیشتر آن چه را که برای راهنمایی و عمل در زندگی نیاز دارند، صرفاً از تجربه و مشاهده ی مستقیم یاد نمی گیرند، بلکه عمده ی آن ها به طور غیرمستقیم و به ویژه از طریق رسانه های جمعی آموخته می شود(مک کوایل، 493:2006). ادعای اصلی باندورا این است که بیشتر رفتارهای آدمی به صورت مشاهده ی رفتار دیگران و از طریق الگوبرداری یاد گرفته می شود.
نظریه ی یادگیری اجتماعی به طور گسترده ای برای مطالعه ی تأثیر رسانه ها بر خشونت مورد استفاده قرار می گیرد. در مقایسه با نظریه ی کاشت که مدعی تأثیرگذاری خشونت تلویزیونی بر نگرش هاست تا رفتارها؛ نظریه ی یادگیری اجتماعی پرخاشگری را نتیجه ی تماشای برنامه های خشونت آمیز می داند که به عنوان یک رفتارْ آموخته و عمل می شود(داینتون و زلی، 206:2005).
نظریه ی یادگیری اجتماعی معتقد است که فرد از طریق مطالعه و مشاهده ی نمونه های رسانه ای، رفتارهای مناسب را فرا می گیرد، یعنی در واقع می فهمد کدام دسته از رفتارها پاداش می گیرند و کدام یک کیفر می بینند. از این طریق، مخاطبان می کوشند در زندگی واقعی پاداش بگیرند و بنابراین به تقلید و الگوبرداری از نمونه های رسانه ای گرایش پیدا می کنند.
چهار فرایند اصلی یادگیری اجتماعی در الگوی باندورا عبارتند از: توجه(3)، حفظ و یادآوری(4)، تولید(5)[عملی] و انگیزش(6). نقطه ی شروع یادگیری یک رویداد، مشاهده ی مستقیم یا غیرمستقیم است. «با درنظر گرفتن رویدادی که بتوان آن را مشاهده کرد [و در نتیجه الگوبرداری کرد]، اولین قدم در یادگیری اجتماعی، توجه به آن رویداد است. بدیهی است تا زمانی که ما به رویدادی توجه نداشته باشیم و نتوانیم بخش های مهم آن را درک کنیم، نمی توانیم از آن رویداد چیزی بیاموزیم» (تَن، 246:1388).
ما به تو متون رسانه ای که با زندگی، نیازها و منافع شخصی مان ارتباط دارد، توجه می کنیم. پس آن چه را که آموختیم به خاطر می سپاریم و به ذخایر شناخت پیشین اضافه می کنیم تا در موقع لزوم آن را به یاد آوریم. اگر عمل مشاهده شده را به خاطر نداشته باشیم، اجرای الگوبرداری امکان پذیر نیست. فرایند تولید، یعنی کاربرد عملیِ آموخته ها که به پاداش و تنبیه منجر می شود؛ بازتولید صحیح نتیجه ی آزمون و خطاست. در نهایت، انگیزه برای ادامه ی مسیر بیشتر یا کمتر می شود. انگیزه که برای انجام عمل مهم است، بستگی به تشویق دارد.
خلاصه این که، رسانه های جمعی به خصوص رسانه های تصویری، منبع اصلی یادگیری اجتماعی هستند. باندورا می نویسد: رسانه ها اگر چه تنها منبع یادگیری اجتماعی نیستند و نفوذ و تأثیرشان به دیگر منابع یادگیری یعنی والدین، دوستان و معلمان وابسته است، ولی روی مردم تأثیر مستقیم دارند و این تأثیرگذاری به میانجیِ نفوذ شخصی یا شبکه های اجتماعی صورت نمی گیرد(باندورا، 140:2002).
نظریه ی یادگیری اجتماعی در مورد اثر جامعه پذیری رسانه ها و نیز اقتباس الگوهای متعدد کنش توسط مخاطبان کاربرد دارد. نقش جامعه پذیری(7) رسانه ها به این معناست که رسانه ها ارزش ها و هنجارهای مقبول و جا افتاده ی اجتماعی را از رهگذر پاداش و تنبیه نمادین برای انواع متفاوت رفتار به مردم یاد می دهند. جامعه پذیری فرایندی است که طی آن فرد می آموزد تا عضو یک جامعه و فرهنگ خاص شود و به این ترتیب به موجودی واقعاً اجتماعی و فرهنگی بدل گردد. به عبارتی، جامعه پذیری فرایند توسعه ی احساس پیوستگی فرد با جهان بزرگ تر اجتماعی از طریق یادگیری و درونی سازیِ ارزش ها، باورها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی است. رسانه ها در کنار دیگر نهادهای جامعه پذیری مانند خانواده و مدرسه، مهم ترین نهاد جامعه پذیری در جهان رسانه ای شده ی امروز هستند.
از نظر جامعه شناسان، جامعه پذیری غالباً در دو مرحله ی کلی رخ می دهد که هر یک شامل عوامل و کارگزارانِ متفاوت جامعه پذیری است. کارگزاران جامعه پذیریِ اولیه عبارت اند از گروه یا زمینه های اجتماعی که فرایندهای مهم جامعه پذیری در آن ها به وقوع می پیوندد. جامعه پذیری اولیه در طفولیت و کودکی رخ می دهد و فشرده ترین دوره ی یادگیری فرهنگی است. در همین ایام است که کودکان، زبان و الگوهای اساسی رفتار را می آموزند که پایه و اساس آموزش های بعدی قرار می گیرد. خانواده اصلی ترین کارگزار جامعه پذیری در این مرحله است. جامعه پذیری ثانویه در مراحل بعدی کودکی و تا بلوغ رخ می دهد. در این مرحله، سایر کارگزاران جامعه پذیری بخشی از مسئولیت های خانواده را برعهده می گیرند. مدارس، گروه های همسالان، سازمان ها و رسانه ها از عواملِ جامعه پذیری افراد به شمار می آیند. کنش های متقابل اجتماعی در این محیط ها به مردم کمک می کند تا ارزش ها، هنجارها و عقایدی را بیاموزند که الگوهای فرهنگ آن ها را تشکیل می دهد(گیدنز، 44:1386).
رسانه ها اغلب به عنوان پلی بین زندگی شخصی و جهان اجتماعی عمل می کنند و عاملی قدرتمند در جامعه پذیری ما هستند. ما، خودمان و جایگاه مان در جامعه را از طریق رسانه ها فهم می کنیم و به همین علت، برای ایفای وظایف و کارکردهای اجتماعی مان در جامعه، ناگزیر از توجه به رسانه ها و درک محتوای آن ها هستیم. یعنی همه ی ما نحوه ی رفتار در موقعیت های خاص اجتماعی و انتظارات نقش ها در جامعه را یاد می گیریم. بنابراین، رسانه ها به طور متناوب تصاویر و الگوهای رفتاری درباره ی زندگی را به مخاطبان عرضه می کنند.
ملوین دفلور(8) و اورت دنیس(9)، دو جنبه ی متفاوت جامعه پذیری رسانه ها اشاره می کنند: اولین آن ها نظریه ی الگوبرداری است که طی آن مخاطبان، الگوهای رفتاری به نمایش درآمده در رسانه ها را جالب و قابل تقلید تشخیص می دهند. دومین جنبه ی‌ جامعه پذیری وسیع تر است و برخلاف الگوبرداری قبلی که متوجه رفتار فردی است، نوعی رفتار اجتماعی است و الگوهایی را برای رفتار فرد در یک گروه اجتماعی ارائه می دهد(دفلور و دنیس، 638:1383).
یکی از مباحث مربوط به آثار جامعه پذیری رسانه ها در مقایسه با دیگر نهادهای جامعه پذیری این است که رسانه ها با انتقال و انتشار ارزش ها و هنجارهای جدید، ارزش های جاافتاده ی قدیمی و مورد نظر والدین و معلمان را به چالش می کشند. به همین خاطر، مک کوایل کارکرد جامعه پذیری رسانه ها را دارای دو جنبه می داند: از یک طرف، رسانه ها دیگر عوامل جامعه پذیری را حفظ و تقویت می کنند و از سوی دیگر، تهدیدی بالقوه برای مجموعه ی ارزش های مورد نظر والدین، مربیان و دیگر عوامل کنترل اجتماعی هستند(مک کوایل، 494:2006).
مک کوایل تصریح می کند که مفهوم جامعه پذیری، بر نقش همرنگ گرایی(10) رسانه ها دلالت دارد، به این معنا که رسانه ها به حمایت از ارزش های مسلط و مستقر اجتماعی تمایل دارند.

پی نوشت ها :

1. Social learning
2. A. Bandura
3. Attention
4. Retention
5. Production
6. Motivation
7. Socialization
8. M. Defleur
9. E. Denis
10. Conformism

منبع : مهدی زاده، سید محمد، (1389)؛ نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی، تهران: نشر همشهری، چاپ اول 1389.