اروینگ گافمن: معرفیِ خود
اروینگ گافمن، یکی از معروف ترین نظریه پردازان تعامل گرایی است. نظریه ی او اگرچه عمدتاً درباره ارتباط رو در رو در گفت و گوی روزمره و نیز مکالمات تلفنی است، اما می تواند برای اَشکال رسانه ای تعامل و ارتباط نیز مورد توجه و
نویسنده: سید محمد مهدی زاده
اروینگ گافمن، یکی از معروف ترین نظریه پردازان تعامل گرایی است. نظریه ی او اگرچه عمدتاً درباره ارتباط رو در رو در گفت و گوی روزمره و نیز مکالمات تلفنی است، اما می تواند برای اَشکال رسانه ای تعامل و ارتباط نیز مورد توجه و استفاده قرار بگیرد.
وی در کتاب معرفیِ خود در زندگی روزمره(1) (1990)، معرفیِ خود را شیوه هایی می داند که افراد و گروه ها برای عمل کردن و بیان و معرفی خودشان به دیگران به کار می گیرند. انسان ها ذاتاً خواهان دوست داشتن و دوست داشته شدن هستند. به علاوه، وقتی یک فرد یا بازیگر، نقشی را برای مخاطب در مواقع متفاوت بازی می کند، احتمالاً نوعی روابط اجتماعی را شکل می دهد.
گافمن برای فهم تعاملات اجتماعیِ روزمره، از یک استعاره ی هنری یعنی «نمایش»(2) استفاده می کند. آن چه مدّ نظر اوست، نظریه ی نمایش گونه ی تعامل گرایی است. «او با استفاده از استعاره ی نمایش، زندگی اجتماعی ای را توصیف می کند که در آن، هر یک از ما نقش های متعددی را در صحنه های مختلف اجتماعی بازی می کنیم، و برای هر «مخاطبی» نسخه ی نسبتاً متفاوتی از خودمان عرضه می داریم. گافمن معتقد است که این اجرای نقش ها برای جریان معمول و روان زندگی اجتماعی، ضروری است. در هر تعاملی باید بدانیم که چه چیزی از همدیگر انتظار داریم(میروویتز، 183:1387). وی، ایفای هرگونه نقش اجتماعی را به معنای واقعی کلمه، یک اجرا می داند، یعنی یک نمایش گزینشی- رفتاری که نمی تواند به طور پیوسته ادامه یابد و باید تا حدودی، به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، برنامه ریزی و فراگرفته شود. درست مانند یک نمایش، صحنه باید به شکل مناسبی آماده شود، بازیگران باید به دقت بازی شان را کنترل کنند و ایفای نقش در یک نمایش، باید جدا از نقش های سایر نمایش ها باشد.
هنگامی که فرد در حضور دیگران به اجرای نقش می پردازد، نقش او بیانگر ارزش های مقبول و رسمی جامعه است. نقشی که او در برابر تماشاگران اجرا می کند، بسیار بیشتر از سایر رفتارهای او، ارزش ای مقبول اجتماعی را بازنمایی می کند. به همان اندازه که یک نقش، ارزش های مقبول و جاافتاده ی جامعه را به نمایش می گذارد، می توان آن را نوعی آیین و مناسک [یعنی بازسازی و بازتأیید نمایشیِ ارزش های اخلاقی جامعه] دانست.
گافمن براساس استعاره ی نمایش، رفتار هر فرد در یک زمینه ی خاص را به دو مقوله ی گسترده ی «منطقه پشت»(3) یا رفتار پشت صحنه و «منطقه ی جلو»(4) یا رفتار روی صحنه، تقسیم می کند. در منطقه ی جلو یا روی صحنه، اجرا کنندگان برای اجرای یک نقش خاص، در حضور «مخاطبان شان» هستند و تصوری نسبتاً ایده آل از یک نقش اجتماعی را بازی می کنند(میروویتز، 185:1387).
گافمن، رفتار پیشخدمت در رستوران ها به هنگام سرویس دادن به مشتریان را، نوعی رفتار در منطقه ی جلو یا روی صحنه می داند. آن ها معمولاً مؤدب و دارای ظاهری تمیز و تأثیرگذار هستند و وارد صحبت های افراد دورمیز نمی شوند و...، اما همین پیشخدمت ها هنگامی که وارد آشپزخانه یا به عبارتی، منطقه ی پشت می شوند، ممکن است درباره ی رفتار و نحوه غذا خوردن مشتریان، با یکدیگر صحبت کنند و حتی ادای مشتریان را در بیاورند و...
تمایز رفتاری فوق نه فقط ویژگی پیشخدمت ها، بلکه ویژگی شاغلان دارای جایگاه بالا مانند پزشکان، وکلا و قضات نیز هست.
تفاوت بین منطقه ی جلو و منطقه ی پشت، ویژگی بسیاری از محیط ها و گستره های عمل و کنش است، اما استفاده از رسانه های ارتباطی می تواند تأثیری کاملاً عمیق بر ماهیت این دو منطقه و رابطه ی بین آن ها داشته باشد.
گافمن استدلال می کند که ویژگی نمایش گونه ی تعاملات روزمره، در تعاملات رسانه ای بازتولید و تشدید می شود. مجریان و بازیگران رادیو و تلویزیون، نقش های اجتماعی، هنجارها، و قواعد را به مخاطبان معرفی، عرضه و تقویت می کنند. نخستین درگیریِ ذهنیِ گافمن با اَشکال رسانه ای تعامل، تحلیل او درباره ی گفت و گوی رادیویی و تلویزیونی است که آن را با «گفت و گوی معمولی» که به صورت حضور مشترک فیزیکی صورت می گیرد، مقایسه می کند. گویندگان رادیو به ویژه گویندگان برنامه ی «زنده» مانند خبر، از واژه ها و کلمات مناسب برای ایجاد اثر خوشایند استفاده می کنند. ایفای نقش در روی صحنه توسط بازیگران و مجریان، باعث هماهنگی و سازگاری مخاطبان و جلوگیری از گریزان یا رنجانده شدنِ آن ها می شود: مخاطب باید به گونه ای مورد خطاب قرار گیرد که احساس کند جزء عموم است. گویندگان رادیو و تلویزیون باید در پشت صحنه نیز تلاش کنند تا مخاطبان خود را راضی و خرسند کنند. آن ها همچنین باید مراقب رفتار و گفتار خویش نیز باشند(گافمن، 242:1981).
گافمن به چهار نوع خطا(اشتباه) گفتاری اشاره می کند که به ویژه در گفت و گوهای رادیویی رخ می دهد: «لکنت(5) (پت پت کردن)، لغزش ها(6) (عبارات یا کلمات نادرست)، اشتباهات فاحش(7) (سوء تعبیر از کلمات و گاف دادن ها(8) (اشتباه غیرعمد در انتخاب کلمات یا حرکات). تحلیلِ اشتباهات لفظی در گفت و گوهای رادیویی به وسیله گافمن، بیانگر آن است که صمیمیت بین تولیدکنندگان (مجریان و بازیگران) و مخاطبان باعث می شود که درکی نظری از چگونگیِ رویه های تعامل بین تولید و دریافت با یکدیگر صورت گیرد؛ چر که تولیدکنندگان، تولیدات رسانه ای شان را صرفاً براساس رمزهای حرفه ای یا نهادی رمزگذاری نمی کنند، بلکه آن ها براساس فرض و برداشتی که درباره ی مخاطبان در ذهن خود دارند، عمل می کنند. تولیدکنندگان به هنگام تولید برنامه ها، مخاطبان و واکنش های آن ها را در ذهن خود مجسم می کنند» (لافی، 81:2007).
مخاطبان به خاطر اشتباهات آشکار در گفتار و رفتار مجریان رسانه ای، رنجانده می شوند؛ لذا فعالانه در جستجو و کشفِ این اشتباهات هستند. مخاطبان و مولّدات رسانه ای اگر چه تعامل فیزیکی با یکدیگر ندارند، اما دریافت و فهم متقابلی از همدیگر دارند؛ تعاملی که بر آن چه تولید می شود و نیز چرایی و چگونگی تولید تأثیر می گذارد. این رابطه ی پویا بین کنشگران «واقعیِ» معمولی و بازیگران و تولیدکنندگان رسانه ای، در مطالعه ی گافمن درباره ی بازنماییِ جنسیت در آگهی مجلات، مورد توجه قرار گرفته است.
مفهوم «نمایش» در ایده ی گافمن، شبیه به عناصر پشت صحنه و روی صحنه در «معرفیِ خود» است. نمایش، اساس مفاهیمی چون تماس (ارتباط)، مُد یا سبک و مبادله یا معامله است که بین افرادی که اقدام به [اجرای] نمایش می کنند و افرادی که آن را درک و تعبیر می کنند، رخ می دهد.
«معتقدم اغلب مردم آن چه انجام می دهند به منظور ارائه ی اطلاعات به مخاطبان نیست، بلکه اجرای نمایش برای حضار است. در واقع به نظر می رسد که ما بیشتر وقت خود را در دادن اطلاعات سپری نمی کنیم، بلکه نمایش می دهیم. باید توجه داشت که این بازیگری، براساس نشان دادن محضِ احساسات یا نمایش تقلیدیِ خود به خودی یا هر کار دیگری از طریق عصبانیت یا لاف زدن نیست، که ما آن را نمایشی موهن بخوانیم. توازن بین صحنه و مکالمه خیلی عمیق تر از آن است. نکته این است که در حالت عادی، وقتی فردی مطلبی را بیان می کند، آن ها را از جانب خود به صورت اظهار [نظر] متهورانه در مورد حقایق نمی گوید، بلکه آن را بازگو می کند. او یک سری از وقایع مشخص را برای درگیر کردن مخاطب مرور می کند» (گافمن، 1974 به نقل از لیتل جان، 392:1384).
گافمن، بازیگران و مخاطبان هر دو را خالقِ معنیِ بازی و اجرای نمایش می داند، اعم از این که نمایش در وضعیت رو در رو رخ دهد، یا در وضعیت رسانه ای شده. بنابراین، نمایش ها همانند اظهار- پاسخ، معمولاً ویژگی گفت و گویی دارند. گفت و گو، ویژگیِ آیینیِ تعاملات اجتماعی در وضعیت های رسانه ای شده و رو در روست.
وی بخش اعظم زندگی اجتماعیِ روزمره را عبارت از خُرده مبادلات «آیینی» (مثلاً تعارفات و تهنیت ها) می داند که در آن، مردم بر هویت های خویش به عنوان موجودات انسانی از نو تأکید می کنند(اسمیت، 106:1383).
برای مثال، تصاویر افراد مشهور در تعداد زیاد- به شکل تصاویر آگهی- بیانگر روابط پویا با مخاطبان است؛ روابطی که در آن، این تصاویر سازنده ی معنیِ موفقیت است.
«افراد مشهور نه تنها زندگی خصوصی شان را با قلمرو عمومی مرتبط می سازند، بلکه همچنین می توانند زندگی خصوصی اشخاص را با زندگی خصوصی خود مرتبط سازند» (گافمن، 1979 به نقل از لافی، 82:2007).
تصویرِ اندام [افراد] در یک آگهی، مثال روشنی از چگونگیِ تعاملِ ما با افراد مشهور رسانه ای شده است. گلاسنر(9) (1990) به تصاویر زیاد اندام های موزون و ایده آل در تلویزیون اشاره می کند که به عنوان منبع [و معیار] مشترک داوری درباره ی شایستگی خود و دیگران و ایجاد جذابیت اجتماعی وسیع ارائه می شوند. اندام هایی که بر سلامتی و رعایت رژیم غذایی دلالت می کنند.
اَشکال رسانه ای شده ی نمایش (خودنمایی)، مانند نمایش جنسیت در آگهی مجلات، باعث بازتولید تصاویر مرسوم و متداولِ آیین های تعامل در زندگی اجتماعی می شود.
گافمن معتقد است نقش های کلیشه ای جنسیت در متون رسانه ای، به این منظور بازنمایی می شود که معانیِ آگهی ها بلافاصله به وسیله ی مخاطبانی که با آیین های اجتماعی در نمایش آشنا هستند، شناسایی و درک شود. البته کلیشه ها به تنهایی حاملِ معنیِ نمایش جنسیت نیستند، بلکه فهم ساخت وضعیت های اجتماعیِ نمایش نیز مهم است. برای مثال، فهم معنی تصویر یا نمایشی که در آن مرد در حال خوردنِ غذا و زن در حالِ آشپزی است، در گرو فهم متن و بافت یا وضعیت اجتماعی است(لافی، 82:2007).
لازم به یادآوری است که کاربرد مفهوم نمایشِ جنسیت توسط گافمن، محدود به آگهی ها یا رسانه های دیگری است که تصاویر انسانی را در وضعیت های واقعی نشان می دهند. این وضعیت های واقعی- و جنسیتی شده- که به تصویر درآمده است، مخاطبان را فرا می خوانند که به آیین های مرسوم و متداول شهادت بدهند و خود نیز مشمول این آیین ها بشوند.
گافمن به شش تصویر مرسوم و متداول نمایش جنسیت در آگهی اشاره می کند:
1. اندازه ی نسبی(10): در آگهی ها، معمولاً مردان به لحاظ قد و اندازه بزرگتر از زنان هستند. قد و اندازه ی بزرگتر، به لحاظ آیین های اجتماعی، نماد اقتدار است. فقط هنگامی که مردی از نظر شأن و منزلت اجتماعی پایین تر از زن باشد، کوتاه تر از او نشان داده می شود.
2. لمس زنانه(11): در آگهی ها و تصاویر تبلیغاتی، زنان اشیاء را لمس و نوازش می کنند، ولی هرگز اشیاء را چنگ نمی زنند یا نمی قاپند. در حالی که مردان اشیاء را دستکاری می کنند یا به آن ها شکل می دهند. مصادیق این امر می تواند در تصاویر، به شکل استعمال لذت جویانه ی یک محصول، لمس لباس ها، نوازش یک بچه و... توسط زنان باشد. از سوی دیگر، مردان در چنین موقعیت هایی نشان داده نمی شوند، بلکه دستِ مردان صرفاً ابزاری است که با آن محصولات را تولید می کنند، دست شریکی را می گیرند، محاسبه می کنند و یا بیس بال بازی می کنند.
3. رتبه بندی نقش(12): در آگهی ها و تصاویر، مردان کنش های دیگران را کنترل می کنند، در حالی که زنان تحت کنترل قرار می گیرند. بنابراین، مردان غالباً در نقش های مدیریتی به تصویر کشیده می شوند که به ویژه در نقش های شغلی، به زنان آموزش می دهند. همچنین، مردان کمتر در مکان هایی مثل مهد کودک یا آشپزخانه نشان داده می شوند؛ حتی اگر آن ها در این مکان ها و در نقش آشپز یا مربی مهد کودک ظاهر شوند، این نقش ها به عنوان امری غیر واقع گرایانه تلقی می شود.
4. خانواده(13): در آگهی ها، زنان اغلب در موقعیت های خانوادگی و مردان در موقعیت های بیرون از خانه نشان داده می شوند. گافمن دریافت که همچنین روابط خاصی میان کودکان و والدینی که به لحاظ جنسی مشابه آن ها هستند، وجود دارد. در تبلیغات، معمولاً مردان یا از خانه غایب هستند یا از آن فاصله دارند. وی معتقد است که فاصله، کارکردی ویژه را نشان می دهد. نقش مرد، نظارت و حمایت است و خانه به طور سنتی یک «حوزه زنانه» تلقی می شود. بنابراین، تبلیغات تمایل دارند، زنان را به عنوان سامان دهندگان به امور خانه نشان دهند. در آگهی ها، زنان در امور مربوط به پُخت و پز، نظافت و خرید اقتدار دارند.
5. آیینی شدنِ فرودستی و فرمانبری(14): در تصاویر و آگهی های رسانه ها، زنان در وضعیت انقیاد نسبت به مردان و تابع آن ها نشان داده می شوند. زنان بیشتر رفتارهای دلجویانه ای همچون سرویس دادن به مردان و لبخندزدن را به نمایش می گذارند و از خود حالت های ناتوانی بروز می دهند. حالات ترس و انعطاف پذیری زنانه نیز در این ویژگی ها ظاهر می شود. در مقابل، مردان کاملاً جدی و مقتدر هستند.
6. گافمن مشاهده کرد که در تبلیغات تصویری، زنان بیش از مردان درگیر موقعیت هایی می شوند که آن ها را به لحاظ روان شناختی، از موقعیت های اجتماعی حذف می کند. وی، درگیری و پنهان کاریِ عاطفی و وابستگی مادّی به دیگران را نشانه های عقب نشینی و حذف برمی شمارد که به صورتِ از دست دادن کنترل احساسات و اشک ریختن، بی خودی خندیدن، پنهان کردن چهره پشت دست های خود از روی ترس، کم رویی، دست پاچگی و اضطراب در رفتار زنان ظاهر می شود. از نظر گافمن، شکل ملایم تر نمایش های عقب نشینی می تواند از طریق گرداندن زیرکانه ی سر یا چشم، هنگامی که مجذوب دیگری و از خودبی خود شده است، در تصاویر رسانه ای دیده شود. این گونه نمایش ها از آن رو عقب نشینی محسوب می شود که فرد دخیل در آن ها، نسبت به هر کس که در موقعیت حاضر است، عقب نشینی و کناره گیری می کند(لافی، 83:2007).
گافمن معتقد است که شش تصویر مرسوم و متداول از نمایش جنسیت، صرفاً از رهگذر کلیشه سازی رسانه ای ساخته نمی شود، بلکه تولید آن ها به واسطه ی روابط پویا بینِ آیین های تعاملِ ساخته شده [به وسیله رسانه ها] و آیین های اجتماعی صورت می گیرد. همچنین معانیِ تصاویر به طور مجزا و از طریق مراحل تولید و دریافت- چنان که مارکسیست های ساختارگرا معتقد بودند- ساخته نمی شود، بلکه در تعاملِ بین تولیدکنندگان(سازندگان تصاویر) و مخاطبان (دریافت کنندگان تصاویر) با ارجاع به آیین ها و رسوم اجتماعی ساخته می شود.
بنابراین، رسانه ها دارای آثار محرک- پاسخ یا کارکرد ایدئولوژیک نیستند، بلکه نمایش رسانه ای بازسازیِ استاندارد شدن، اغراق و ساده سازی به عنوان مشخصه های آیین ها در کل است. از این رو، رسانه ها از جمله آگهی ها، گونه ی ساختگی یا مصنوعیِ آیین ها، هنجارها و قواعد اجتماعی مانند فرودستیِ زنان در برابر مردان را که به واقع در وضعیت های اجتماعی وجود دارد، عرضه می کنند. گافمن، این فرایند را «حاد آیینی سازی»(15) یا تشدید آیینی سازی می نامد که در آن، رسانه ها به آیینی سازیِ اَشکال تعامل که به صورت آیین در جهان اجتماعی وجود دارد، تمایل دارند(لافی، 84:2007). به این معنی، تعاملات رسانه ای شده [و تعاملات ما با رسانه ها] صرفاً بازتولید امور واقعی است؛ اموری که ما درباره ی زندگی مان از طریق تعاملات رو در رو یاد می گیریم و درک می کنیم.
لافی می نویسد: «جالب این که، در عصر اینترنت، ایده ی گافمن درباره ی «معرفیِ خود» به صورت رسانه ای شده و حاد آیینی، مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه، تعاملات رسانه ای شده ی اینترنتی در وب سایت ها، جایگزین تعاملاتِ رو در رو شده است، به جای این که تشدید کننده ی آن ها باشد»(لافی، 84:2007).
پی نوشت ها :
1. The presentation of self in everyday life
2. Drama
3. Backstage
4. Frontstage
5. Stutters
6. Slips
7. Boners
8. Gaffes
9. B. Glassner
10. Relative size
11. Feminine touch
12. Function ranking
13. The family
14. Ritualization of subordination
15. Hyper-ritualization
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}