محمد علی شاه و اوضاع ترکمنها
محمد علی شاه که بعد از مرگ مظفرالدین شاه و امضای مشروطیت از طرف مظفر الدین شاه بر اریکه سلطنت تکیه زد به مانند بسیاری دیگر از شاهزادگان قاجاری مردی نالایق، مغرور، بی استعداد و در واقع بدرد سلطنت نمی خورد بلکه بدرد
پژوهشگر: طاهر سارلی
محمد علی شاه و اوضاع ترکمنها در جریان انقلاب مشروطه:
محمد علی شاه که بعد از مرگ مظفرالدین شاه و امضای مشروطیت از طرف مظفر الدین شاه بر اریکه سلطنت تکیه زد به مانند بسیاری دیگر از شاهزادگان قاجاری مردی نالایق، مغرور، بی استعداد و در واقع بدرد سلطنت نمی خورد بلکه بدرد اوباش گری و قلتبان بازی می خورد. دورة حکومت وی شرایط بسیار حساسی بود. زیرا پادشاه به مانند گذشته دارای اختیار نبود و باید در چارچوب قانون حرکت می نمود و برای پادشاهی قلتبان و مغروری همچون محمد علی شاه اسارت در چارچوب قانون و اطاعت از نمایندگان مجلس بسیار دشوار بود. بدین خاطر وی سعی کرد دوباره استبداد را زنده نماید و حتی برای نابودی مشروطه مجلس را به توپ بست و بسیاری از مشروطه خواهان را دستگیر و زندانی و حتی اعدام نمود. زیرا با وجود مشروطه و قانون شاه دیگر نمی توانست پول مملکت را برای عیاشی و سفرهای پرخرج فرنگ مصرف نماید و دیگر نمیتوانست به طور دلخواه از مردم مالیات زیاد بگیرد و البته پشت سر محمد علیشاه دست های پنهان روس دیده می شد، آنها که مشروطه خواهی را از دسایس انگلستان می دانستند و از اینکه می ترسیدند با پیروزی مشروطه مداخلات انگلستان در ایران زیاد شود و نفوذ این کشور گسترش یابد در صدد مخالفت برآمده و شاه قاجار را تحریک می نمودند.در سال ۱۳۲۵ هجری، محمد علی شاه قانون اساسی و متمم آن را امضاء کرد ولی از اجرای مفاد آن سرباززد و با پشتگرمی بر قزاقهای روس مقیم تهران، مجلس شورای ملی را به توپ بست و دورانی به نام «استبداد صغیر» را بوجود آورد.
با شروع استبداد صغیر انقلابیون برای احیای مشروطیت به پا خواستند، هرج و مرج سراسر کشور را فرا گرفت و در شهرهای بزرگ و مشروطه خواه ایران آشوبهایی بر علیه حکومت محمد علیه شاه ایجاد شد.
ترکمنها دو گروه بودند. عده ای مشروطه خواه و عده ای دیگر طرفدار محمد علی شاه در کتاب آبی اسنادی مبنی بر هواداری ترکمنها از محمد علیشاه ارائه شده است که در اینجا می آوریم:
ـ نمره ۱۹۶
ـ «تلگراف سرجارج بارکلی به سر ادوارد گری (واصله در ۱۸ آوریلـ از طهران، ۱۸ آوریل ۱۹۰۹ ] ۲۹فروردین ۱۲۸۸؛ ۴۲۷ ۱ ۱۳۲۷[
همکار روسیم به من اطلاع می دهد که یک استعدادی از شاهسونها بطرف رشت حرکت نموده اند. این قشون در تحت فرمان شاه است. او نیز به من اظهار می دارد که ظاهراً استراباد دستخوش ترکمانهایی است که مطیع اوامر اعلیحضرت معظم هستند» .
هنگامی که محمد علی شاه مشغول سرکوبی مشروطه طلبان بودند عده ای از ترکمنهای جعفر بای طی تلگرافی حمایت خود را از شاه اعلام کردند و به مبارزه علیه ملیون پرداختند. چرچیل وکیل شرقی دولت انگلیس در ارائه گزارشات ماهانه خود از حمایت ترکمنها از محمد علی شاه و مبارزة آنها با ملیون یادداشت هایی را انجام داده است که در ذیل می آوریم:
ـ «ملفوفه در نمره ۲۸۳ ج.ب. چرچیل
ـ خلاصه ماهانه
ـ استراباد
در ۲۷ مارس ]۷ فروردنی ۱۲۸۸؛ ۵ع۱ ۱۳۲۷[ قریب بیست نفر از ملیون وارد بندر جز[=گز] شده و تلگرافخانه و گمرگ را تصرف نمودند.
در ۲۸ مارس قریب سه هزار نفر مردم با بیرق سرخ بیرون رفتند که ملیون را به شهر استرباد ورود دهند و آنها با فریادهای «زنده باد مشروطه» و «پست باد محمد علی» داخل نمودند. اول آوریل ]۱۲ فروردین ۱۲۸۸ ۱۴۱۰ ۱۳۲۷[ قریب بیست نفر از ملیون کارگزار را که مظنون به معیت قنسول روس در رفتن به اردوی ترکمان جعفربای که برای بهم زدن انجمن ولایتی آنها را متقاعد بنمایند بود دستگیر نمودند. پس از آن بواسطه مداخلة قنسول روس کارگزار مستخلص شد. اخبار اخیره این است که ترکمنهایی که از طرف شاه کار می کنند شهر را محاصره نموده اند، جنگ در کار شروع شدن است و قنسول روس تقاضای اعزام قشون به استراباد را نموده است» .
ترکمنهای طرفدار مشروطه
چنانکه گفتیم عده ای از ترکمنها طرفدار مشروطیت بودند و آرزو داشتند که از اینطریق به حقوق خود برسند در گزارشات ماهانه چرچیل در مورد طرفداری عده ای از ترکمنها از مشروطیت آمده است: «مشروحة مورخة یازدهم دسامبر اگنت ما حاوی این راپورت است که تقریباً دو هزار نفر در یک مسجدی جمع شده و تقاضای اعادة مشروطه را دارند. صدوپنجاه نفر سوار ترکمان هم با آنها مع بوده. پس از آن روسای آنها حکومت را ملاقات نمودند و او اظهار نمود که خودش شخصاً مشروطه خواه است. بعد از آن مردم متفرق شدند، ولی بازارها بسته ماند» . و در سال۱۳۲۶، کنسول روسیه در استراباد تلگرافی گزارش داد که روستائیان مسلح از روستاهای اطراف به این شهر می آیند و نزدیک به دو هزار نفر که خواهان استقرار مشروطیت بودند در مسجد گرد آمدند. در این زمینه متن سندی را ارائه می دهیم:ـ «تلگراف از ساری به تهران ۱۳ ذیقعده ۱۳۲۶ قمری
حضور مبارک حضرت مستطاب اجل اکرم اشرف معظم آقای صدراعظم مد ظله العالی.ورقه مهموری از طرف اهالی استراباد بسیاری رسید است بدین مضمون که ملاحظه می فرمائید، خدمت عموم حجج اسلام و سادات ذوالعزو الاحترام و تجار و کسبه بعد از رسیدن احکام پی درپی حجج اسلام، عتبات عالیات، متع الله المسلمین به طول بقائهم تمام طبقات استراباد متفق و هم قسم شده که با دل و جان بکوشد و امروز چند روز است همه با کفن و قرآن و اسلحه در مساجد و معابد مشغول مخابره هستند تمام اهالی بلوک و تمام سران یموت هم حاضر سردار کافی بار دو هزار سوار یموت و ولایت برای اجرای احکام نواب امام زمان (عج) حرکت به آن صوب خواهند نمود و ریشه حکومت مستبدین را بیرون خواهند کشید. اغلب سوار یموت است مگر می شود از ترکمانان وحشی عقب ماند» .
سند فوق گویای شرکت گستردة ترکمانان در انقلاب مشروطیت البته ترکمنها فکر می کردند از اینطریق به یکسری از حقوق و آزادیهایی که شعار مشروطه خواهان بود برسند ولی طولی نکشید که امید آنها به یأس تبدیل شد وعملاً دیدند که حتی مشروطه خواهان هم آنها را به عنوان بیگانه می شناسند و بر ترکمنها معلوم شد که حکام در موقع فشار و تنگدستی به ترکمنها رو می آورند. حتی مدعی بودند که ترکمنها ایرانی هستند و سرزمین آنها متعلق به ایران هستند ولی عملاً با خود آنها به عنوان شهروند درجة دوم رفتار می کردند و فقط خواهان سرزمینشان بودند و از ترکمنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کردند.
همکاری ترکمنها با سالار مقتدر بر علیه مشروطه خواهان
عده ای از ترکمنها که طرفدار شاه بودند با ایلخان سعد اله خان میرفندرسکی معروف به سالارمقتدر همکاری کردند و بر علیه مشروطه طلبان اسلحه کشیدند. ایلخان برای تنبیه ملا جواد که مشروطه طلب بود و بر علیه ایلخان قیام کرده بود دستور داد عده ای سوار ترکمن به نوده حمله نمایند و اغنام و احشام آنها را به غنیمت بگیرند .پس از خروج امیر اعظم از استراباد به دستور محمد علیشاه برای سرکوبی مشروطه خواهان، نیروی بزرگی از تراکمه و غیره فراهم آورده به استرآباد حمله برد. پس از ورود به شهر در صدد منکوب ساختن مشروطه خواهان و مخالفین محمد علیشاه برآمد.
اکثریت قشون سعداله خان از ترکمنها بود. چنانکه وقتی سعدا له خان علت مخالفت مردم از حکومت محمد علیشاه را جویا می شود یکی از حاضرین جواب تندی به او می دهد که سعداله خان سخت عصبانی می شود و می گوید من هیچ وقت نخواهم گذاشت که شما به مقاصد خود برسید و آنقدر سوار وارد شهر خواهم کرد تا هر یک توپ پارچه دست ده نفر ترکمن بیفتد.
منبع :
بر گرفته از : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ
http://www.aftabir.com آفتاب
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}