پژوهشگر: طاهر سارلی




 
مظفرالدین میرزا که پس از مرگ ناصرالدین شاه به پادشاهی ایران رسید مردی ضعیف النفس و علیل و ناتوان و همیشه بیمار بودو در عین حال به مهربانی و دلرحمی و عدالت پیشگی معروف بود و در کل پادشاهی نالایق و بیعرضه و بذالی بود که نتوانست ادارة امور مملکت را به تدبیر و اندیشة نیک به انجام برساند و بجای جبران خسارتهایی که ردز مان پدرش بر مملکت وارد شده بود به مسافرتهای خارجی و وام و قرض و عشرت طلبی پرداخت. وی به تبع پدرش در جوانی غرق عشرت و عیاشی بوده است و در بزرگسالی که بعد از مرگ پدرش بر اریکه سلطنت رسید لیاقت سلطنت ایران را نداشته است. در طول حکومت مظفرالدین شاه بیشترین دغدغة فکری دربار را هرج ومرج داخلی و اعتراضات مردمی شهرهای تهران، تبریز و اصفهان و رشت و … مشغول کرد. و بدین خاطر نتوانست بر اوضع سیاسی کلی ممکلت تسلط یابد و علاوه بر اینکه مملکت در حال توسعه و ترقی افکار روشنفکران بود و مردم از دورة ناصرالدین شاه – به خاطر خیانت ها و وطن فروشی های وی – بیدار شده بودند و برای حفظ مملکت به پا خاسته بودند باز مظفرالدین شاه با آن بیماری و ضعیفی اش از عیاشی و عشرت طلبی اش نکاست و در این دوره به علت بیداری مردم و شلوغی شهرهای بزرگ و زمزمه های مشروطه طلبی و مبارزة مشروطه خواهان بیشتر افکار روشنفکران و نیز قلمهای نویسندگان و مورخان در حول وحوش همان مسائلی که ذکر شد دور می زد و به این خاطر در مورد اوضاع سیاسی ترکمنها در دورة مظفرالدین شاه اطلاعات چندانی در دست نیست و از آن طرف پدرش ناصرالدین شاه با خیانت هایی که کرده بود بسیاری از مناطق و سرزمین ترکمنها را به روسها تقدیم کرده بود. از این رو اوضاع ترکمن صحرا نسبتاً آرام گرفته بود و با اعمال فشارهایی که از دولت وارد شده بود ترکمنها ضعیف شده بودند و اندک شورش ترکمنها با قتل و عام آنها به پایان می رسید و سرکوب می شد.
ترکمنها همواره در این دوره نیز با وجود ضعیف و ناتوان بودنشان در برابر حکومت مرکزی، باز حاضر نبودند در زیر سلطه قاجارها باشندو حاضر نبودن به آنها مالیات بپردازند و همواره خود را مستقل از ایران می دانستند.
در سال ۱۲۱۷ دوباره ترکمنهای یموت حوالی گرگان ]=گنبد کاوس امروزی[ بر علیه حکومت قاجار شورش کردند اما با رفتن ساعد الدوله شورش فرو نشست و وی ترکمنها را تنبیه کرد و از آنها مالیات گرفته و مراجعت نمود . در نظام حکومتی قاجار که در بین عمّال حکومتی و حکام محلی از دورة ناصر الدین شاه مرسوم شده بود از طریق دادن رشوه های کلان به مناصب حکومتی و کسب القاب و عناوین گوناگون می رسیدند و دراین دوره نیز بخاطر خالی بودن خزانه و بدهکاری دولت به کشورهای روس و انگلیس و … و نبودن پول برای ادامة سفرهای مظفرالدین شاه و عیش ونوشهای درباری رشوه گیری به اوج رسید. آنها با گرفتن رشوه از حکام محلی، دست حاکمان را در چپاول و غارت مردم باز می گذاشتند و حکام برای پرداختن رشوه های کلان و رسیدن به مقام و مناصب بالاتر و حفظ موقعیت خویش ناچاراً بر تودة فقیر از جمله عشایر و طبقه ضعیف فشار می آوردند. و ترکمنها نیز از این قاعده مستثنی نبودند و این قشر بخاطر داشتن گوسفند ها و دیگر احشام فراوان و زمینهای حاصلخیز کشاورزی از طرف دولت قاجار بیشترین فشار بر روی آنها اعمال می شد. و حکام آنها را جزو مردم ایران و سرزمین آنها را از آن دولت ایران دانسته مالیاتهای زیادی درخواست می نمودند و اگر پرداخت نمی شد با زور وارد میدان می شدند. و ترکمنها که خود را مستقل می پنداشتند و خود را از جمله ایلات ایران نمی دانستند در مقابل اقدامات و تهاجمات زورمندانه دولت قاجار دست به شورش و قیام می زدند.
این شورش خواه ناخواه منجر به چپاول مردم دامنة کوه (ولایت نشین) و استراباد می انجامید. چرا که در حمله و تهاجم حاکم استراباد هنگ های کتولی،رامیانی، فندرسکی و استرابادی نیز به چشم می خورد و ترکمنها جهت انتقام از دولت قاجار به ولایتهای ایرانی حمله می کردند. ترکمنها بخطر اینکه نمی خواستند مالیات بدهند و برای اینکه خود را ایرانی نمی دانستند و می خواستند در سرزمین خود آزادانه زندگی نمایند دست به شورش و مدافعه از خود در برابر تهاجم بیگانگان می زدند. ولی این شورش ها با نهایت بیرحمی از سوی حاکمان محلی خاموش می شد. وقتی برخی اوقات خود حاکمان محلی برای بدست آوردن پول بیشتر از طریق غارت مردم، ترکمنها را وادار می کردند که به روستاهای دامنه کوه حمله نمایندواز آن طرف از دربار به بهانة سرکوبی ترکمنها، بودجه می گرفتند و بدین ترتیب گاهی ترکمنها به ارادة حکام دست به شورش می زدند. البته ترکمنها به خاطر اینکه ناصرالدین شاه در حمله روس به سرزمین آنها به روسیان کمک کرده بود و در برابر ترکمنها موضع گرفته بود و باعث جدا شدن برادران خود در آنسوی اترک شده بود و اینکه در دورة این پادشاه وطن فروش بسیاری از تهاجمات به سرزمین ترکمنها شده بود از دربار قاجار و حکام ایرانی بیزار بودند و هرگز نمی خواستند که مطیع آنها باشند. و مظفرالدین شاه نیز بخاطر درگیری با مسائل انقلابیون در تهران توجه چندانی به این منطقه نداشته است.
از دیگر وقایع این دوره در سال ۱۳۱۷ سید میرزا حسین خراسانی الاصل ملقب به «ایشان» از سرحداری خراسان استعفا داد. این فرد سابقاً اسیر ترکمنها بود در میان ترکمنها به وردی بای ایشان معروف بوده است. این شخص پس از فتح آخال توسط روسها در دوره ناصرالدین شده ترکمنهای بسیاری را از آنجا (آخال) به اراضی گوگلان و نواحی بجنورد با خود آورده است و آنها را تابع دولت ایران ساخته است و در همان زمان بود که ماموریت سرحدداری به وی تفویض شده بود. و بالاخره دورة مظفرالدین شاه نیز ترکمنها کاملاً سکوت اختیار نکرده بودند و هر از چند گاهی بصورت پراکنده و غیر منسجم و بدون داشتن رهبریت مقتدر شورش انجام می شد، ولی بزودی سرکوب می گشتند. در سال ۱۳۱۸ بعضی از ترکمنهای یموت دوباره بر علیه قاجاریه شورش کردند که توسط علاء الدوله تنبیه و دفع شدند. و در سال ۱۳۱۹ ترکمنهای گرگان جمع شده با گروهی به قصد غارت قلعه دشت حمله نمودند و آن محل را تصرف کردند و ناحیه را تحت محاصرة خود در آوردند. اما سهام الدوله و شجاع الملک با سوار و قزاق خود به یاغیان حمله برده آنها را پراکنده ساختند.

منبع: بر گرفته از : پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ
http://www.aftabir.com آفتاب