پیاده راه ها و پرسه زنی
روزانه هزاران نفر در شهرها از مکانی به مکانی دیگر جا به جا می شوند... روزانه خیابانها شاهد حضور افراد زیادی در خود می باشند... روز به روز حضور وسایل نقلیه در شهرها پررنگ و پررنگتر می شود و افراد پیاده عرصه خود را کوچکتر
نویسنده: سیامک خاکسار
کارشناس ارشد طراحی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
کارشناس ارشد طراحی شهری، دانشگاه شهید بهشتی
روزانه هزاران نفر در شهرها از مکانی به مکانی دیگر جا به جا می شوند... روزانه خیابانها شاهد حضور افراد زیادی در خود می باشند... روز به روز حضور وسایل نقلیه در شهرها پررنگ و پررنگتر می شود و افراد پیاده عرصه خود را کوچکتر و کوچکتر می یابند... طراحان همواره در تلاشند تا رابطه ای مناسب بین سواره و پیاده را تعریف کنند؛ عده ای حضور هر دو به صورت مسالمت آمیز و با حفظ فاصله را ممکن می دانند و عده ای بر تفکیک این دو عرصه تأکید دارند... در این راستا ایده هایی چون «وونرف» (دسته اول) و پیاده راه (دسته دوم) شکل گرفت. در سیستم وونرف، با کاهش سرعت سواره، این تعامل تا حدی منطقی به نظر می رسد. در پیاده راهها نیز فرد با فراغ بال و بدون احساس خطر ناشی از سواره خواهد توانست حضور یابد و کیفیتی متفاوت از حضور در شهر را تجربه کند. اما آیا تنها عدم حضور سواره تضمین کننده حضور با کیفیت فرد در پیاده راههاست؟ و در سطحی بالاتر آیا فضاهای همگانی کنونی کمکی به ارتقاء کیفیت زندگی فرد می کنند؟
در شهرهای کنونی فرد تحت نیروهای موجود در جامعه دچار روزمرگی می شود و از آنچه می خواهد و آنچه باید باشد باز می ماند. برای ایجاد کیفیت در فضاهای شهری و خصوصاً پیاده راهها باید دید فرد با چه هدفی و برای چه نیازی پا به این عرصه می گذارد یا باید بگذارد... کار، فرانسیس، ریولین و استون در مقاله "الزامات فضای شهری،" نیازهای انسان شهری و الزامات فضای شهری را اینگونه دسته بندی می کنند:
1ــ آسایش 2ــ آرامش 3ــ درگیری غیرفعال با محیط 4ــ درگیری فعال با محیط 5ــ اکتشاف (1)
با نگاهی گذرا به فضاهای شهری کنونی و الزامات ذکر شده، این نتیجه حاصل می آید که مردم با لایه هایی سطحی از خود، با شهر و فضاهای شهری مواجه می شوند... آیا شهر نمی تواند دیالوگی عمیق با فرد داشته باشد؟
این امکان به میزان بیشتری در پیاده راه ها در دسترس است... در این فضا فرد به علت فاصله گرفتن از محیط ماشینی، نیازهای اولیه چون آسایش و آرامش نسبی را داراست و می تواند در نیازهای دیگر خود عمیق تر شود. علاوه بر این پیاده راهها مکانهایی هستند که فرد با هدف پرسه زدن، راه رفتن و گشتن وارد آن می شود. در واقع این فضاها پیاده راهند نه پیاده رو (که جنبه عبوری دارد)... در واقع با پرسه زدن، فرد در رابطه ای عمیق تر با محیط قرار می گیرد چون هدف پرسه زن، حضور در محیط و ارتباط با آن است. در نتیجه با افزایش این امکان در پیاده راهها فرد با شهر بیشتر می آمیزد.
الگوی پرسه زن و پرسه زنی الگویی است که والتر بنیامین در قرن 19 مطرح می کند... این الگو الگوی ایده آل حضور فرد در فضای شهری است؛ درآمیختن با شهر، با تمام رویدادهای آن. تجربه شهری، یعنی گم شدن و گم کردن خود در شهر به منظور رسیدن به ادراک هوشیارانه و موشکافانه از محیط شهری... تجربه ی شهری جز با پرسه زدن در شهر ممکن نمی شود. فرد پرسه زن از شهر می گذرد، از هزارتوی آن عبور می کند، شهر و فضای شهری را لمس می کند، به بازبینی و وارسی آنها می پردازد، و نانوشته های شهر را از خلال تصاویر و تصورات آن بازخوانی می کند. پرسه زن شهر را با تماس حواس خود درمی یابد، زبری و نرمی، گرمی و سردی آن را لمس می کند، بوی شهر و فضاهای آن را استشمام می کند، همهمه و سکوت آن را می شنود.(2) با شناخت این الگو، بستر حضور این نوع الگو در شهر هم شناخته خواهد شد.
پرسه زن بنیامین ــ بودلری نقطه ی مقابل روزمرگی است. پرسه زن، قهرمان مدرن است در جستجوی راههای اجتناب از یکنواختی و ملال زندگی؛ و فضای شهری کلانشهر مطلوبترین فضا برای اوست (3) از منظر بنیامین، تفرج بدون هدف، والاترین آرزوی پرسه زن است... او از جلوی ویترین مغازه ها عبور می کرد، کالاها را تماشا می کرد و از آنها لذت می برد، بدون آنکه واقعاً به مصرف کالا بپردازد.(4) چیزی که بالزاک (1994) آنها را تحت عنوان «هنر دیدن» نامید.(5)
بنیامین برای پرسه زن شخصیتهایی معرفی می کند که سویه های متفاوتی از آن را روشن می کند. سویه های خلاقانه و آگاهانه ی او در شهر که او را از نظم تحمیلی نظام سرمایه داری و دنیای کالایی شده می رهاند. شخصیتهایی چون کارآگاه، سیماشناس، کلکسیونر، باستان شناس و کودک. نکته ی جالب اینست که این شخصیتها نقطه ی مقابل ویژگیهای روزمرگی هستند یعنی مثلاً کودک نماد عادت زدایی و عادی و تکراری دیدن است... در واقع شخصیتهای گفته شده به نوعی شخصیتهای گوناگون هر فرد در شهر است که در هر شخص به نسبتی وجود دارد. در واقع هر فرد در فضای شهری دارای حدی از این شخصیتهاست که در لایه های عمیق شخصیت و نیازهای فردی قرار می گیرد. پس با تحریک این شخصیتها در فضاهای شهری و دادن مجالی برای بروز، در واقع لایه های عمیقتر انسانی به سطح خواهند آمد و کیفیت حضور فرد نیز افزایش خواهد یافت.
کارآگاه: او در جستجوی رازها و ابهامهای نهفته در اشکال زندگی است و در پی یافتن نشانه ها و سرنخهایی است از آنچه در میان هزارتوی جمعیت و هزارتوی خاطرات و هزارتوی روابط پنهان شده است... هزارتوی کلانشهر و هزارتوی جمعیت، مکانهای پرسه زنی کارآگاه اند.
سیماشناس: زندگی اجتماعی در شهرهای بزرگ، جایگاه برتر را به دیدن می دهد. به این واسطه پرسه زن مجذوب جمعیت و شناخت آنها از روی زندگی روزمره شان است. او در میان آنها گم می شود و رخدادها و رفتارهای آنها را می شناسد و از این کار لذت می برد. مردم برای او جالبترین سوژه های شهری اند.
باستان شناس: او خصم فراموشی و نسیان است؛ باید چون باستان شناس شهر را حفاری کند، قابلیتها، معانی، خاطرات و اجزای از یاد رفته و غفلت شده را با حفاری مکانهای همواره جدیدتر و رسوخ عمیقتر به لایه ها بیابد. با کشف های غیرمنتظره و یافتن پاره ها به آنها کارکرد مجدد می بخشد.
کودک: او خصم آشنایی و عادت است. این کودک است که به سهولت به یکی از بنیادی ترین تجربه های شهری دست می زند: گم شدن در شهر باید در شهر گم شد تا به ادراک هوشیارانه تر و موشکافانه تری از محیط دست یافت و با آن مرتبط شد و از نو کشف کرد.(3)
کهنه جمع کن و کلکسیونر: کهنه جمع کن می کاود. آنچه را که ناچیز شمرده است و به دور انداخته جمع آوری می کند و با بازیافت و قراردادن آنها در کنار یکدیگر، ترکیبی قابل استفاده عرضه می دارد که در آن از قابلیتهای نهفته در مفهوم مونتاژ بهره می گیرد.(3) مونتاژ در حقیقت روشی است که هم این عادت های ذهنی و بداهت ظاهری امر روزمره در اختیار ما قرار می دهد.(6)
این شخصیتها به نوعی لایه های درونی پرسه زنی در شهر است... پس فضایی که این لایه ها را فعال کند، فرد را وارد بعد جدیدی از رابطه با شهر می کند. فرد در پیاده راه همچون کودک به بازی می پردازد، همچون کارآگاه کشف می کند، هم چون باستان شناس، گذشته ها و خاطره ها را به حال می آورد و محصول این فرآیند پاسخگو بودن شهر به مخاطب است و به خواسته او.
کار، اس؛ فرانسیس، ام؛ ریولین. ال. جی؛ استون، ای. ام (1389) «الزامات فضاهای شهری»، کتاب «خوانش مفاهیم طراحی شهری» (1389) نوشته متیو کرمونا و استیو تیزدل، فصل 26، ترجمه کامران ذکاوت، فرناز فرشاد، با همکاری مرکز پژوهش های طراحی شهری مهندسین مشاور پارهاس و همکاران.
(2)حبیبی، محسن (1386) «همایش شهرهای جدید»
(3)تاجبخش، گلناز (1384) "مدرنیته و کلانشهر در اندیشه آلمانی (ارائه چارچوبی برای نظریه انتقادی طراحی شهری)" پایان نامه دکتری شهرسازی دانشگاه تهران
(4)Benjamin, Walter (2003) The Arcades Project, translated by Hpward Eiland & Kevin McLaughlin, The Belknap Press of Harvard University Press
(5)کاظمی، عباس (1388) "پرسه زنی و زندگی روزمره ایرانی،" چاپ اول، تهران، انتشارات آشیان
(6)Highmore,Ben (2002), Everyday Life and Cultueal theory, An Introduction, London and New York: Routledge.
منبع: شهر، زندگی، زیبایی، شماره 2 (زمستان90)
در شهرهای کنونی فرد تحت نیروهای موجود در جامعه دچار روزمرگی می شود و از آنچه می خواهد و آنچه باید باشد باز می ماند. برای ایجاد کیفیت در فضاهای شهری و خصوصاً پیاده راهها باید دید فرد با چه هدفی و برای چه نیازی پا به این عرصه می گذارد یا باید بگذارد... کار، فرانسیس، ریولین و استون در مقاله "الزامات فضای شهری،" نیازهای انسان شهری و الزامات فضای شهری را اینگونه دسته بندی می کنند:
1ــ آسایش 2ــ آرامش 3ــ درگیری غیرفعال با محیط 4ــ درگیری فعال با محیط 5ــ اکتشاف (1)
با نگاهی گذرا به فضاهای شهری کنونی و الزامات ذکر شده، این نتیجه حاصل می آید که مردم با لایه هایی سطحی از خود، با شهر و فضاهای شهری مواجه می شوند... آیا شهر نمی تواند دیالوگی عمیق با فرد داشته باشد؟
این امکان به میزان بیشتری در پیاده راه ها در دسترس است... در این فضا فرد به علت فاصله گرفتن از محیط ماشینی، نیازهای اولیه چون آسایش و آرامش نسبی را داراست و می تواند در نیازهای دیگر خود عمیق تر شود. علاوه بر این پیاده راهها مکانهایی هستند که فرد با هدف پرسه زدن، راه رفتن و گشتن وارد آن می شود. در واقع این فضاها پیاده راهند نه پیاده رو (که جنبه عبوری دارد)... در واقع با پرسه زدن، فرد در رابطه ای عمیق تر با محیط قرار می گیرد چون هدف پرسه زن، حضور در محیط و ارتباط با آن است. در نتیجه با افزایش این امکان در پیاده راهها فرد با شهر بیشتر می آمیزد.
الگوی پرسه زن و پرسه زنی الگویی است که والتر بنیامین در قرن 19 مطرح می کند... این الگو الگوی ایده آل حضور فرد در فضای شهری است؛ درآمیختن با شهر، با تمام رویدادهای آن. تجربه شهری، یعنی گم شدن و گم کردن خود در شهر به منظور رسیدن به ادراک هوشیارانه و موشکافانه از محیط شهری... تجربه ی شهری جز با پرسه زدن در شهر ممکن نمی شود. فرد پرسه زن از شهر می گذرد، از هزارتوی آن عبور می کند، شهر و فضای شهری را لمس می کند، به بازبینی و وارسی آنها می پردازد، و نانوشته های شهر را از خلال تصاویر و تصورات آن بازخوانی می کند. پرسه زن شهر را با تماس حواس خود درمی یابد، زبری و نرمی، گرمی و سردی آن را لمس می کند، بوی شهر و فضاهای آن را استشمام می کند، همهمه و سکوت آن را می شنود.(2) با شناخت این الگو، بستر حضور این نوع الگو در شهر هم شناخته خواهد شد.
بنیامین برای پرسه زن شخصیتهایی معرفی می کند که سویه های متفاوتی از آن را روشن می کند. سویه های خلاقانه و آگاهانه ی او در شهر که او را از نظم تحمیلی نظام سرمایه داری و دنیای کالایی شده می رهاند. شخصیتهایی چون کارآگاه، سیماشناس، کلکسیونر، باستان شناس و کودک. نکته ی جالب اینست که این شخصیتها نقطه ی مقابل ویژگیهای روزمرگی هستند یعنی مثلاً کودک نماد عادت زدایی و عادی و تکراری دیدن است... در واقع شخصیتهای گفته شده به نوعی شخصیتهای گوناگون هر فرد در شهر است که در هر شخص به نسبتی وجود دارد. در واقع هر فرد در فضای شهری دارای حدی از این شخصیتهاست که در لایه های عمیق شخصیت و نیازهای فردی قرار می گیرد. پس با تحریک این شخصیتها در فضاهای شهری و دادن مجالی برای بروز، در واقع لایه های عمیقتر انسانی به سطح خواهند آمد و کیفیت حضور فرد نیز افزایش خواهد یافت.
کارآگاه: او در جستجوی رازها و ابهامهای نهفته در اشکال زندگی است و در پی یافتن نشانه ها و سرنخهایی است از آنچه در میان هزارتوی جمعیت و هزارتوی خاطرات و هزارتوی روابط پنهان شده است... هزارتوی کلانشهر و هزارتوی جمعیت، مکانهای پرسه زنی کارآگاه اند.
سیماشناس: زندگی اجتماعی در شهرهای بزرگ، جایگاه برتر را به دیدن می دهد. به این واسطه پرسه زن مجذوب جمعیت و شناخت آنها از روی زندگی روزمره شان است. او در میان آنها گم می شود و رخدادها و رفتارهای آنها را می شناسد و از این کار لذت می برد. مردم برای او جالبترین سوژه های شهری اند.
باستان شناس: او خصم فراموشی و نسیان است؛ باید چون باستان شناس شهر را حفاری کند، قابلیتها، معانی، خاطرات و اجزای از یاد رفته و غفلت شده را با حفاری مکانهای همواره جدیدتر و رسوخ عمیقتر به لایه ها بیابد. با کشف های غیرمنتظره و یافتن پاره ها به آنها کارکرد مجدد می بخشد.
کودک: او خصم آشنایی و عادت است. این کودک است که به سهولت به یکی از بنیادی ترین تجربه های شهری دست می زند: گم شدن در شهر باید در شهر گم شد تا به ادراک هوشیارانه تر و موشکافانه تری از محیط دست یافت و با آن مرتبط شد و از نو کشف کرد.(3)
کهنه جمع کن و کلکسیونر: کهنه جمع کن می کاود. آنچه را که ناچیز شمرده است و به دور انداخته جمع آوری می کند و با بازیافت و قراردادن آنها در کنار یکدیگر، ترکیبی قابل استفاده عرضه می دارد که در آن از قابلیتهای نهفته در مفهوم مونتاژ بهره می گیرد.(3) مونتاژ در حقیقت روشی است که هم این عادت های ذهنی و بداهت ظاهری امر روزمره در اختیار ما قرار می دهد.(6)
این شخصیتها به نوعی لایه های درونی پرسه زنی در شهر است... پس فضایی که این لایه ها را فعال کند، فرد را وارد بعد جدیدی از رابطه با شهر می کند. فرد در پیاده راه همچون کودک به بازی می پردازد، همچون کارآگاه کشف می کند، هم چون باستان شناس، گذشته ها و خاطره ها را به حال می آورد و محصول این فرآیند پاسخگو بودن شهر به مخاطب است و به خواسته او.
کار، اس؛ فرانسیس، ام؛ ریولین. ال. جی؛ استون، ای. ام (1389) «الزامات فضاهای شهری»، کتاب «خوانش مفاهیم طراحی شهری» (1389) نوشته متیو کرمونا و استیو تیزدل، فصل 26، ترجمه کامران ذکاوت، فرناز فرشاد، با همکاری مرکز پژوهش های طراحی شهری مهندسین مشاور پارهاس و همکاران.
(2)حبیبی، محسن (1386) «همایش شهرهای جدید»
(3)تاجبخش، گلناز (1384) "مدرنیته و کلانشهر در اندیشه آلمانی (ارائه چارچوبی برای نظریه انتقادی طراحی شهری)" پایان نامه دکتری شهرسازی دانشگاه تهران
(4)Benjamin, Walter (2003) The Arcades Project, translated by Hpward Eiland & Kevin McLaughlin, The Belknap Press of Harvard University Press
(5)کاظمی، عباس (1388) "پرسه زنی و زندگی روزمره ایرانی،" چاپ اول، تهران، انتشارات آشیان
(6)Highmore,Ben (2002), Everyday Life and Cultueal theory, An Introduction, London and New York: Routledge.
منبع: شهر، زندگی، زیبایی، شماره 2 (زمستان90)
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}