ردّ پای یهود در مطبوعات کشورهای مختلف (1)
یک یهودی به نام آدم وایزهاپ که استاد علم لاهوت و حقوق بین الملل دانشگاه نکولدشتات آلمان بوده در [تاریخ یکم مه] سال 1776 انجمنی پنهانی برای یهود [به منظور توطئه برای کنترل جهان] تاسیس کرد و آن را انجمن نورانیان (روشنفکران) نامید. وایزهاپ، برای تحقق هدف اصلی این تشکیلات که سیطره بر جهان بود، اساسنامه ای قرار داد. در اصل چهارم این اساسنامه آمده است:
«نورانیان باید مطبوعات و تمام رسانه های دیگر را در سیطره خود داشته باشند.»
«در سال 1869 راشورون- حاخام یهودی - در سخنرانی خود در شهر پراک لهستان درباره اهمیت رسانه ها در نظر یهودیان گفت:
اگر طلا نخستین قدرت ما برای سیطره بر جهان است، مطبوعات باید دومین قدرت ما باشد.»(2)
اهمیت این ابزار و سلاح تبلیغاتی برای صهیونیسم در کنترل افکار و شستشوی مغزی مردم چنان مهم و حیاتی بود که در کنگره صهیونیسم در سال 1897 م. که به رهبری تئودور هرتزل در شهر بال سوئیس برگزار شد تصمیماتی در مورد چگونگی سیطره بر رسانه های فراگیر به ویژه مطبوعات - که در آن زمان قوی ترین رسانه محسوب می شد - گرفته شد که به پروتکلهای رهبران صهیونیسم معروف گردید. البته مطبوعات اغلب کشورهای اروپا حتی از چند دهه پیش از برگزاری کنگره بال، در سیطره صهیونیستها بود، اما فعالیت این نشریات چنان نبود که بتواند چهره آنان را نزد ملتهای اروپایی زیبا کند. این امر، صهیونیستها را واداشت که در این کنگره به فکر راه چاره - از طریق فعال کردن نشریات - بیفتند.
یکی از سندهایی که ثابت می کند مطبوعات اروپا پیش از برگزاری کنگره «بال» در سیطره صهیونیستها بوده، مقاله ای است که در ماهنامه انجمن گسترش مسیحیت در بین یهود در آوریل 1846 یعنی نیم قرن پیش از برگزاری کنگره صهیونیستها چاپ شده است. در این مقاله آمده است:
«روزنامه های سیاسی اروپا تا حدود زیادی در سیطره یهودیان است. بر این اساس، چنانچه کسی بخواهد برای دستیابی به قدرت سیاسی با آنان رو در رو شود، بلافاصله مورد تهاجم گسترده مطبوعات عمده اروپا قرار می گیرد.(3)
نشریه «گرافیک» چاپ انگلیس نیز در شماره بیست و ششم ژوئیه 1879 خود نوشت:
«مطبوعات قاره اروپا تا حدود زیادی در سیطره یهودیان است».(4)
صهیونیستها نیز به این مسأله اعتراف کرده اند. اباابان وزیر امور خارجه اسبق رژیم صهیونیستی و مؤلف کتاب قوم من (تاریخ بنی اسرائیل) در این باره می گوید:
«یهودیان در لهستان به کارهای خانه سازی، صادرات، امور بانکی و بسیاری از فعالیتهای بازرگانی اشتغال داشتند و خدمات مفید و مؤثری نسبت به اهالی و کشورهای لهستان انجام داده بودند. ضمناً در امور مطبوعات و نشریات دخالت مستقیم داشته، اداره امور چندین روزنامه مهم را به عهده داشتند که انتشار مجلات هفتگی و نشریات گوناگون از اشتغالات عمده یهودیان در لهستان می بود.»(5)
درباره اهمیت این سلاح تبلیغاتی صهیونیستها برای بهره گیری از آن در سلطه بر جهان، تاکنون تصریحات زیادی از سوی آنها شده است. از جمله اینکه:
«ادبیات و روزنامه نگاری دو قوه مهم در آموزش و پرورش هستند و برای همین است که ما تمامی روزنامه ها را در اختیار خواهیم گرفت و بدین ترتیب نفوذ نشریات مختلف را خنثی کرده و در افکار عمومی رخنه می کنیم.»(6)
آنها همچنین اعتراف می کنند که:
«مطبوعات نماینده آزادی بیان هستند و دولتها نتوانسته اند از این قدرت استفاده کنند و این قدرت در دست ما افتاده است. به وسیله همین مطبوعات است که در حالی که در حاشیه تاریکی قرار گرفته ایم به آنچه در روشنی است توجه داریم و نفوذ خود را به دست آورده ایم. با کمک همین مطبوعات است که طلا به قیمت سیل خونها و اشکهایی که ناچار از ریختن آنها بوده ایم در دست ما انباشته شده است.»(7)
همچنین تصریح می کند که:
«مطبوعات را طوری تربیت خواهیم کرد که برای ما ممر درآمدی باشند. و بدین ترتیب خود را از هر حمله ای که از طرف مطبوعات باشد مصون و محفوظ داریم.»(8)
همچنین در پروتکل دوازدهم آمده است:
«تمام کانالهایی (منظور رسانه هاست) که بازگوکننده اندیشه هاست باید به طور کلی در دست ما باشد. هرگونه چاپ و انتشارات باید از آن ما باشد. ادبیات و مطبوعات، مهم ترین و قدرتمندترین کانالهای تبلیغاتی و آموزشی است و باید زیر سیطره ما باشد. دشمنان ما نباید رسانه ای در اختیار داشته باشند که به وسیله آن اندیشه های خود را بروز دهند. در غیر این صورت باید عرصه را چنان بر آنان تنگ کنیم که از طریق این رسانه به ما حمله کنند.
هیچ خبری به هیچ کجا درز پیدا نمی کند مگر اینکه ما اجازه داده باشیم. برای دستیابی به این خواسته باید بر رسانه های خبری - که تعدادشان در جهان کم است - سیطره داشته باشیم. در آن صورت تنها خبرهایی که ما انتخاب می کنیم، به گوش جهانیان می رسد.
باید تمام مطبوعات را در قبضه داشته باشیم تا هر وقت بخواهیم، احساسات مردم را درباره مسئله ای برانگیزانیم و هر زمان اراده کنیم، جدلهایی را که در خدمت منافع ما باشد، به راه بیندازیم و از این طریق بر اذهان سیطره پیدا کنیم.
ما مطبوعات مختلف با گرایشهای متفاوت خواهیم داشت. هر کدام از این نشریات طرفدار طایفه ای خواهند بود، از سلطنت طلب گرفته تا جمهوری خواه و انقلابی و حتی هرج و مرج طلب. این مطبوعات، مانند ویشنو خدای هندوها- صدها دست خواهند داشت و هر دستی نبض دگرگون شونده افکار عمومی جهان را برای ما اندازه خواهد گرفت.
نشریاتی خواهیم داشت که به ما حمله کنند و با ما مخالفت بورزند. اما اتهامهای این نشریه ها بی پایه و اساس است و از این طریق می توانیم افکار عمومی را متقاعد کنیم که هیچ کدام از مخالفان ما برای خالفت خود دلیل حقیقی ندارند و فقط تهمت می زنند.
باید در صورت نیاز توانایی برانگیختن احساسات ملّت و آرام کردن آن را داشته باشیم. ما این کار را هر طور که شد یعنی خبرهای راست یا دروغ انجام می دهیم. ما خبرها را طوری رواج می دهیم که مردم بپذیرند، اما پیش از آن باید ببینیم جای پایمان چقدر محکم است.
باید مطبوعات مهم و به ویژه مطبوعات ظاهراً مخالف را به دست کسانی بسپاریم که سوء سابقه اخلاقی دارند. در آن صورت اگر این اشخاص نافرمانی کنند، فوراً سوابق آنان را افشا می کنیم تا دیگران عبرت بگیرند.»
این تصریحات و توجه ویژه ای که صهیونیستها در کنگره بال سوئیس نسبت به مطبوعات داشتند باعث شد تا اندکی (چند سال) پس از برگزاری این کنگره، بسیاری از مطبوعات فراگیر اروپا و آمریکا به دست صهیونیستها بیفتد و آنها از این ابزار برای زیباسازی چهره خود نزد افکار عمومی جهان استفاده کنند. مطبوعات همچنین به صورت ابزاری مهم و سلاحی تبلیغاتی برای رسیدن صهیونیسم جهانی به اهداف خود و اجرای دسیسه های شیطانی آن درآمد به گونه ای که آنها نه تنها توانستند در برابر افکار عمومی جهان ایستادگی کنند و بر حکومتها فشار وارد آورند و در تصمیم گیری آنها تاثیر بگذارند، بلکه موفق شدند سلطه پنهانی خود را بر بسیاری از کشورها عملی سازند.
سلطه مرئی و نامرئی صهیونیسم جهانی بر مطبوعات جهانی به ویژه بر مطبوعات ایالات متحده آمریکا و اروپا به حدی گسترده و ریشه دار است که در این کشورها حتی برای مطبوعات وابسته به صهیونیسم جهانی رقیبی مشخص و بارز وجود ندارد تا بتواند در مقابل اباطیل و انعکاس اخبار و گزارشهای مغرضانه آنها ایستادگی کند. این واقعیت به ویژه در آمریکا به طور روشن و چشمگیری مشخص می باشد تا جایی که بیشتر مطبوعات این کشور به ابزاری برای تحمیل عقاید سیاسی صهیونیستها تبدیل شده است. این نفوذ و سلطه صهیونیستها بر مطبوعات غربی از چند طریق عمل می گردد:
1- اعطای کمکهای مالی به مطبوعات و تلاش در جهت نفوذ ایادی و عوامل صهیونیسم و گسترش سلطه خویش بر آنها.
2- تلاش در جهت جذب مدیران مسئول و سردبیران مطبوعات و به طور کلی دست اندکاران اصلی آنها.
به عنوان نمونه «کمیته اطلاعات و روابط عمومی شورای صهیونیسم آمریکا بخش عمده ای از برنامه ها و مطالب ارگان خود را از طریق کمیته های فرعی تخصصی متشکل از حرفه ای ها در زمینه فعالیتهای ویژه انجام می دهد. آنها سردبیران مجله ها، روزنامه ها، مسئولین تلویزیونها، رادیوها، سینماها و شخصیتهای عمده این رسانه ها و رهبران مراکز آموزشی را (خریده) و شستشوی مغزی می دهند.»(9) تا نشریه های تحت مدیریت آنها به طور کامل تحت سلطه صهیونیسم جهانی درآیند.
3- تلاش برای نفوذ و سلطه برانجمن بین المللی روزنامه نگاران جهان.
متأسفانه این سلطه پنهانی به طور فزاینده و روزافزونی فرهنگ، سیاست و افکار ملتها را تهدید می کند. در حال حاضر طبق آمار قابل دسترس انجمن بین المللی روزنامه نگاران که در جهان امروز بیش از یکصد و پنج هزار (105000) عضو دارد آن قدر زیر نفوذ و سلطه صهیونیسم جهانی قرار دارد که بعضاً کنگره خود را در تل آویو(فلسطین اشغالی) تحت ریاست و نظارت مستقیم و علنی صهیونیسم جهانی برگزار می کند.
بنابر آمارهای غیررسمی موجود «سازمانهای صهیونیستی بیش از هشتصد روزنامه و مجله در کشورهای مختلف جهان نشر می داده اند که از این تعداد 250 نشریه در ایالات متحده آمریکا و حدود 160 نشریه در کشورهای اروپایی رسماً منتشر می ساخته اند».(10) در حال حاضر نیز آمارهای منتشر شده حکایت از این دارد که «صهیونیستها در ممالک مختلف جهان جمعاً یک هزار و سی و شش(1036) روزنامه و مجله دارند.» آمار دیگری نیز حاکی است که «تعداد رسانه های تبلیغی صهیونیستها به 760 روزنامه و مجله به زبانهای مختلف دنیا می رسد و این به لحاظ سرمایه گذاری و جلب توجه افکار عمومی از طریق مسائل فرهنگی صورت می گیرد تا بدین وسیله یهودیها افکار عمومی را به سمت خود جلب کنند و مواضع سیاسی خود را در مورد مسائل مهم جهانی اتخاذ نمایند.»(11)
سابقه سلطه صهیونیسم جهانی بر مطبوعات جهان قدیمی است. «با فرارسیدن سال 1931 در سراسر جهان 204 روزنامه صهیونیستی منتشر می شد و 50 روزنامه نیز گرایشهای صهیونیستی داشت (12).»رشد این تصاحب عمومی «برخی از مخالفان نژاد سامی را بر آن داشت که گمان برند یهودیان از راه دست اندازی بر وسایل ارتباط جمعی توطئه هراس انگیزی برای سلطه بر سراسر جهان طرح کرده اند.»(13)پس از چندین سال حدود 70% مطبوعات عمومی و نشریات دوره ای غرب زیر نفوذ صهیونیستها قرار گرفت. از این 70% «بیش از 224 نشریه در ایالات متحده آمریکا، 348 نشریه در قاره اروپا که به همه زبانهای اروپایی منتشر می شود و 30 نشریه در کانادا منتشر می گردد»(14) و «تنها در آمریکای لاتین بیش از 130 روزنامه و مجله صهیونیستی به زبانهای عبری، اسپانیایی، انگلیسی و عربی منتشر می شود.»(15) که فقط 47 نشریه آن به زبان اسپانیایی منتشر می گردد.(16)
در حقیقت هیچ یک از روزنامه های غربی از سیطره صهیونیستها در امان نیستند. به ویژه روزنامه ها و مجلات آمریکایی که - در سایه سیطره کلی لابی صهیونیستی بر بسیاری از امور اصلی زندگی - در آمریکا منتشر می شوند. این امر در مکانیزم گمراه کننده ای که این روزنامه ها و مجلات در قبال مسائل عربی به ویژه مسائل مربوط به درگیری اعراب و اسرائیل و همچنین مستلزمات آن مورد استفاده قرار می دهند به خوبی آشکار می شود. آنها سعی می کنند افکار عمومی آمریکا و جهان را گمراه کنند و آشکارا و مستقیم به طرفداری اسرائیل بپردازند. با این وجود غرب همواره مطبوعات خود را مستقل پنداشته و پیوسته ندای آزادی مطبوعات خود را سر می دهد و ادعا می کند که این مطبوعات تکیه گاه نظام لیبرالی غرب است و قدرت دولت هرچقدر هم کم باشد این مطبوعات تحت سیطره و نفوذ هیچ قدرتی قرار نمی گیرند.
اما پیوسته این سؤال مطرح می شود که آیا رسانه های غرب واقعاً آزاد هستند. اگر چنین آزادی عملاً وجود دارد میزان آن چقدر است؟ نقش تبلیغات در آزادی رسانه ها در غرب چگونه است؟ صهیونیسم جهانی تا چه اندازه بر مطبوعات جهان نفوذ و سیطره دارد؟
پاسخهایی که به سوالها داده می شود نشان می دهد که غرب با صحبت از آزادی رسانه های خود به ایفای نقش گمراه کننده پرداخته و همین رسانه ها طی فرایند شستشوی مغزی جهان به ایفای این نقش می پردازند و در این راه از نفوذ و سیطره صهیونیسم جهانی بی نصیب مانده اند. صهیونیسم ها در این راستا آن قدر بر مطبوعات جهان نفوذ و سیطره پنهانی خود را گسترش داده که قادرند از انتشار هر نشریه و نوشته ای که بخواهند جلوگیری کنند و اگر هم منتشر شد تمام نسخه های آن را می خرند. همچنان که در مورد کتاب محقق روسی ایوانف تحت عنوان از صهیونیسم بپرهیزید و همچنین در مورد چند کتاب فرانسوی و انگلیسی که مخالف صهیونیستها بود چنین کردند. دیدگاههای صهیونیستها در مورد فلسطینیان و به طور کلی مسلمانان در مطبوعات غربی کاملاً اعمال می شود. به طور کلی اطلاعات تبلیغی در مطبوعات غرب دارای مفاهیمی است که به کشمکش تمدنی صهیونیستها مربوط می شود و جایگاه ویژه ای را متناسب با منافع ایدئولوژیک و سیاستهای توسعه طلبانه آنها به دست آورده است. مثلاً جنگ ژوئن را جنگ شش روزه و جنگ اکتبر را جنگ روز کیپور و فداییان و انقلابیون فلسطینی و لبنانی را تروریستهای عرب و سرزمینهای اشغالی را سرزمینهای فتح شده یا آزاد شده و کرانه باختری را یهودا و سامره و مسلمانان مبارز ایران و لبنانی را تروریست و مزدوران اسرائیل را فدایی می نامند.
تسلط صهیونیستها بر مطبوعات جهانی عمدتاً بر روی مطبوعات کشورهای آمریکا، انگلیس و فرانسه، آلمان و روسیه نمود بیشتری دارد.
مطبوعات آمریکا
توان امپراطوری رسانه ای یهودیان آمریکا در استفاده از مطبوعات به عنوان ابزاری در راستای یهودگرایی و سلطه بر افکار عمومی این کشور بسیار زیاد است.پس از اخبار تلویزیونی، روزنامه ها مؤثرترین رسانه های خبری - اطلاعاتی تأثیرگذار در جامعه آمریکا می باشند.
نقش مطبوعات در آمریکا مثل نقش مادر در خانواده است. به همین لحاظ حضور صهیونیستها در مطبوعات آمریکا بیش از جاهای دیگر مشهود است. آنها به مطبوعات آمریکا روی آورده و مراکز اصلی آن را به اشغال و زیر سلطه مستقیم و سیره مرئی و نامرئی خود درآورده اند. «علی رغم اینکه انجمن مطبوعاتی آمریکا 800 عضو دارد و تنها 20 نفر آنها یهودی هستند اما تمامی شاه کلیدهای مطبوعاتی آمریکا - که در سیاست داخلی و خارجی این کشور مؤثر است - در دست این 20 نفر می باشد.»(17) این تعداد محدود توانسته اند با هدایت مطبوعات به سمت سیاستهای جهانی صهیونیسم، خوراک فکری و خبری میلیونها آمریکایی را تهیه کنند. بیش از «1483 نشریه خبری- اطلاعاتی در آمریکا منتشر می شود.(18)» شاید این گونه به ذهن متبادر شود که با وجود این حجم از نشریات در آمریکا تضمین مناسبی برای مقابله و نظارت بر رشد و سلطه اقلیت خاصی بر اکثریت جامعه باشد، اما این گونه نیست.
بر اساس اسناد موجود، در ایالات متحده آمریکا نخستین روزنامه به معنای واقعی کلمه، در سال 1728 توسط بنیامین فرانکلین از اعضای بلندپایه سازمان فراماسونری به نام پنسیلوانیا گازت در فیلادلفیا منتشر شد. (19) «در ژانویه 1741 آندره برادفورد نخستین مجله هفتگی را در آمریکا تحت عنوان آمریکا مگزین منتشر کرد و هفت روز بعد بنیامین فرانکلین مجله هفتگی دیگری را به نام جنرال مگزین منتشر ساخت.»
ژوزف پولیتزر (Josehp puglitzer)یکی از مشهورترین پیشگامان مطبوعات نوین آمریکا به شمار می آید. او در سال 1864 یعنی یک سال پیش از پایان جنگهای داخلی آمریکا از زادگاه خود در مجارستان به آمریکا مهاجرت کرد. این شخص که اصلاً یهودی بود، در سال 1878 نشریه ای را به نام سنت لوئیس پست دیسپاچ (stlouid post Dispotch) منتشر ساخت و در سال 1883 مشهورترین نشریه وقت آمریکا را به نام نیویورک وُرد (The Newyork world) از صاحب آن جی گلد (Joy Gold)خرید. از آن پس، دو نسخه از آن یکی صبح و دیگری عصر به بازار عرضه شد. این روزنامه در سال 1897 با احتساب چاپهای صبح و عصر، روزانه دو میلیون نسخه منتشر می کرد.
نخستین نشریه ای که در آمریکا به نام صهیونیستها منتشر شد روزنامه برج مراقبت صهیونیسم نام داشت که آن را یک تاجر یهودی به نام شارل تارزسل تاسیس کرد. این شخص جنبشی را بنیان گذاشت که بعدها به نام شاهدان یهوه مشهور شد.
آغاز قرن بیستم، شاهد جهشی وسیع در انتشار مطبوعات آمریکایی بود، به طوری که در سال 1914 تعداد نشریات روزانه و هفتگی به پانزده هزار روزنامه رسید. اما این تعداد به هنگام جنگ جهانی اول و سپس جنگ جهانی دوم رو به کاهش نهاد «در سال 1945، چهار پنجم روزنامه های آمریکا مالکانی مستقل داشتند و بیشتر به صورت محلی و توسط افرادی از جنس مردم منتشر می شدند؛ اما آن روزها سپری شده اند. اکثر روزنامه های مستقل تا میانه دهه 1970 به افراد خاصی فروخته شدند. امروزه اکثر روزنامه های محلی به وسیله تعداد اندکی از مدیران آنها که صدها و گاهی هزاران کیلومتر دورتر از آن محل زندگی می کنند، خریداری شده است.(20)
برخی از روزنامه های آمریکایی به دلیل وسعت انتشار، روی افکار عمومی غرب و به ویژه افکار عمومی آمریکا تاثیر بسزایی دارند. بازوان اختاپوس صهیونیسم به این روزنامه ها نیز رسیده و توانسته است سیطره خود را تقویت کند. کمتر از 20 درصد از 1483 روزنامه آمریکا، مالکانی مستقل دارند و بقیه وابسته زنجیره های چند روزنامه ای می باشند. فقط 104 روزنامه تیراژی بیش از یکصد هزار نسخه دارند. (21)
توان و تاثیرگذاری یهودیان بر مطبوعات آمریکا با ذکر مثالهایی از سه روزنامه مطرح آمریکا و دنیا مشخص می شود. سه روزنامه وال استریت ژورنال، نیویورک تایمز و واشنگتن پست. این سه روزنامه بر مالیه آمریکا و سرمایه های سیاسی این کشور حاکم هستند و از روزنامه هایی می باشند که بر سیاست و حکومت آمریکا تاثیر قابل توجهی دارند و عملاً خط مشی حرکت سیاست و اقتصاد آمریکا را تعیین می کنند. اینها هستند که تعیین می کنند چه چیزهایی خبر هستند و چه چیزهایی خبر نیستند. این سه روزنامه خبرآفرین هستند و بقیه صرفاً کپی کننده اخبار می باشند. هر سه این روزنامه ها در دستان یهودیان می باشند.(22)
«روزنامه وال استریت ژورنال در سال 1981 به لحاظ تیراژ در رأس مطبوعات آمریکا قرار گرفت. تیراژ روزانه این روزنامه در آن سال به 1،950،000 نسخه می رسید، و در سال 1982 نیز با همین تیراژ منتشر می شد.(23) این روزنامه تحت تملک شرکت داوجونز و کمپانی می باشد که در نیویورک واقع است. شرکت مذکور مالک 24 روزنامه و مجله دیگر است که مجله بارونز معروف ترین آنهاست. رئیس شرکت پیترآرگان یهودی است. وی سمت رئیس و ناشر وال استریت ژورنال را نیز در اختیار دارد. در نیویورک دو روزنامه وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز مهم ترین و برترین روزنامه ها هستند.(24)
روزنامه دیلی نیوز با تیراژ 1،600،000 نسخه در روز در مرتبه دوم قرار گرفت. صهیونیستها علی رغم اینکه این دو روزنامه به صهیونیسم روی خوش نشان می دادند، همواره سعی داشتند که بر آنها سیطره کامل پیدا کنند. شرکت برادران وارنر که در تملک خاندان یهودی وارنر است، بارها تلاش کرده که نام سهام دیلی نیوز را خریداری کند.»(25) روزنامه نیویورک تایمز در سال 1815 میلادی به وسیله دو غیر یهودی با نامهای هنری جی رایموند و جورج جونز بنیان نهاده شد. پس از مرگ اینها، این دو روزنامه در سال 1896 به وسیله یک ناشر یهودی ثروتمند با نام آدولت اوچز خریداری شد. آرتور شولز برگر از نبیره های اوچز در حال حاضر ناشر و مدیر کل نیویورک تایمز است. سردبیر این روزنامه جوزف للی ولد یهودی است. خانواده شولز برگر علاوه بر نیویورک تایمز مالک 33 روزنامه دیگر از جمله بوستون گلوب (26)که از سال 1993، آن را به قیمت 1/1 میلیارد دلار خریدند، 12 مجله از مجلات مک کال و فامبلی سیرکل با تیراژ پنج میلیون نسخه ای برای هر یک از اینها، هفت ایستگاه رادیویی و تلویزیونی و یک سیستم تلویزیون کابلی و سه شرکت انتشارات کتاب نیز می باشد.
سرویس اخبار نیویورک تایمز، اخبار، گزارش و عکسهای خود را به 506 روزنامه، خبرگزاری و مجله دیگر می فروشد. این روزنامه در سپتامبر 1999 تیراژی برابر یک میلیون و 86 هزار نسخه داشت، به طور غیررسمی در حوزه های اجتماعی، مد، سرگرمی، سیاسی و فرهنگی تعیین کننده خط مشی در آمریکا می باشد و حتی برای چندین دهه در قرن 19 به عنوان روزنامه ملی آمریکا مطرح بود.(27) در حال حاضر «در آمریکا هر صبح تعداد 339 نشریه از چاپخانه خارج می شود. در نیمروز نیز 17 نشریه دیگر و غروب هر روز 1403 نشریه به دست خوانندگان آمریکایی می رسد. به عبارتی روزانه چاپخانه های آمریکا تعداد 1759 روزنامه منتشر می کند. روزنامه واشنگتن پست نیز به مانند نیویورک تایمز به وسیله غیریهودیان بنیان نهاده شد. این روزنامه در سال 1877 میلادی به وسیله استیلسون هوتچینز بنیان نهاده شد و در سال 1905 به وسیله جان آرمک لین خریداری شد و برای ادوارد بی مکلین به ارث گذاشته شد. در ژوئن پ 1933، واشنگتن پست دچار ورشکستگی شد. این روزنامه ورشکسته به وسیله یوگین مایر از سرمایه داران یهودی و شریک سابق برنارد باروخ معروف به سزار صنعتی آمریکا در دوران جنگ جهانی اول بود. واشنگتن پست در حال حاضر به وسیله کاترین مایر، دختر یوگین مایر هدایت می شود. وی سهامدار اصلی روزنامه و رئیس هیات مدیره شرکت واشنگتن پست است. در سال 1979 وی پسرش دونالد را به عنوان ناشر روزنامه منصوب کرد. تیراژ روزنامه هزار نسخه در روز است و چاپ روز شنبه آن 1/1 میلیون نسخه فروش دارد.
شرکت واشنگتن پست، عمده سهام چند روزنامه دیگر را نیز در اختیار دارد، از جمله روزنامه های گازت (28) و یازده نشریه نظامی، مهم ترین مجله ای که مالکیت آن با شرکت واشنگتن پست است، هفته نامه نیوزویک می باشد.
واشنگتن پست با همکاری نیویورک تایمز، روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون را که در سراسر کشورهای انگلیسی زبان دنیا به صورت روزانه پخش می شود، منتشر می کند.(29)
در حال حاضر «در آمریکا هر صبح تعداد 339 نشریه از چاپخانه خارج می شود. در نیمروز نیز 17 نشریه دیگر و غروب هر روز 1403 نشریه به دست خوانندگان آمریکایی می رسد. به عبارتی روزانه چاپخانه های آمریکا تعداد 1759 روزنامه منتشر می کند. علاوه بر این تعداد، هر یکشنبه 688 نشریه دیگر در 52 میلیون نسخه چاپ می شود و در نواحی مختلف آمریکا توزیع می گردد. تعداد مجلات هفتگی آمریکا نیز به حدود 800 (30)مجله می رسد و افزون بر این تعداد، حدود بیست و دو هزار نشریه دیگر به صورت فعلی یا گاهنامه به چاپ می رسد.»(31)
طبق آمارهای منتشر شده، «تعداد روزنامه هایی که روزانه در آمریکا به فروش می رسد بالغ بر 60 میلیون (حدود 61/711/966) نسخه است. این روزنامه ها از سوی 1745 مؤسسه انتشاراتی منتشر می شوند. انسان در وهله اول گمان می کند این تنوع و اختلاف نشان دهنده آن است که مقام خاصی منابع مطبوعاتی را احتکار نکرده و در اختیار خود نگرفته است اما به سرعت می فهمد که نیمی از موسسه های انتشاراتی به طور مستقیم و نیمی دیگر از آنها به طور غیرمستقیم در اختیار یهودیان و تحت کنترل آنهاست.»(32) افزون بر آن بر توزیع چنین رقم حیرت انگیزی از مطبوعات حدود 1700 شرکت توزیع، اشراف و نظارت دارند که صهیونیسم بر نیمی از آنها سیطره کامل و بر نصف دیگر آنها نیز تسلطی کمتر ولی نفوذی مؤثر دارد. «روزنامه های مخصوص صهیونیستها که در آمریکا تاکنون منتشر شده بالغ بر 244 روزنامه می باشد که 158 روزنامه آن به زبان انگلیسی منتشر می شود.»(33)تیراژ این روزنامه به طور تقریبی به بیش از چهارصد میلیون نسخه می رسد. علاوه بر آنکه مجلات صهیونیستی دیگری نیز وجود دارد که از نام آنها وابستگیشان به صهیونیسم معلوم است نظیر: زادسا، جویش پرس، نشنال جویش، تشلی و ...
سه مجله مهم آمریکا یعنی تایم، نیوزویک و یو.اس نیوزاند وُرلد ریپورت نیز تحت اختیار یهودیان می باشد.
هفته نامه تایمز با تیراژ 4/1 میلیون نسخه در هفته، از زیرمجموعه های مجتمع تایمز وارنر کامیونیکیشنز (34) است. مجتمع تایم وارنر در سال 1989 از ادغام دو شرکت تایم (35)تشکیل شد. مدیر عامل تایم وارنر کامیونیکیشنز، جرالد لدین یهودی است.
هفته نامه نیوزویک نیز با تیراژ 3/1 میلیون نسخه در هفته تحت تملک شرکت واشنگتن پست است که مالک این شرکت کاترین مایرگراهام یهودی است.
یو.اس نیوز ورلد ریپورت با تیراژ هفتگی 2/2 میلیون نسخه تحت تملک مورتیمر بی زوکرمن یهودی است. وی مالک روزنامه های آتلانتیک مونتلی (36) و دیلی نیوز است. دیلی نیوز ششمین روزنامه پرتیراژ آمریکا می باشد.(37)
در اینجا کافی است اشاره کنیم که «بیش از 50 مجله، روزنامه و نشریه علمی و ادبی تنها در نیویورک به زبانهای مختلف منتشر می شود که به نفع یهود کار می کنند.»(38) سیطره غیرمستقیم صهیونیستها بر مطبوعات به شکل زیر صورت می گیرد.
همه می دانند که ادامه حیات و شکوفایی یک روزنامه یا مؤسسه مطبوعاتی از راه 25 یا 50 سنتی که خریدار روزنامه می پردازد به دست نمی آید بلکه از راه تبلیغات تجاری که به روزنامه ها سفارش داده می شود و هزینه های زیادی که سفارش دهندگان برای این تبلیغات به منظور تبلیغ و ترویج تولیداتشان می پردازند تأمین می شود. از سوی دیگر همه می دانند که بخش زیادی از سرمایه آمریکا در اختیار یهودیان است، اینجاست که می توان مثل معروف «هرچقدر پول بدهی آش می خوری» را ذکر کرد.
به عنوان مثال چهار شرکت مطبوعاتی در آمریکا عبارتند از:
نیوهاوس (39)این مؤسسه نام خود را از یک مهاجر یهودی روسی به نام ساموئل نیوهاوس گرفته است. این مؤسسه 49 روزنامه منتشر می کند که 21 روزنامه از آنها در روز یکشنبه منتشر شده و 5 میلیون نسخه از آنها توزیع می گردد. این مؤسسه علاوه بر آن دارای 20 مجله است که مشهورترین آنها گلامور (Glamour)، هاوس (house)، گاردن (Garden)و سلف (self) می باشد. همچنین باید به مجله مشهور بارید اشاره کرد که یکشنبه ها منشتر شده و هر هفته 22 میلیون نسخه از آن توزیع می گردد. این مؤسسه همچنین حدود 20 ایستگاه تلویزیونی خصوصی در اختیار دارد.
جراید و مجلات آمریکایی به گونه ای که اسرائیل به خاورمیانه نگاه می کند به این منطقه می نگرند. همچنان که انتشار آنها از نظر کمی و موضوعی تماماً در جهت منافع صهیونیستی و بر ضد مسلمانان مبارز می باشد. افزون بر آن، مقالات و روزنامه ها و سرمقاله های معروفترین مجلات و جراید روزانه، مهم ترین کار خود را مذمّت و سرزنش رهبران عرب و مسخ چهره های آنان در میان افکار عمومی جهان و توهین به مسلمانان و کشورهای اسلامی قرار داده اند.
در آمریکا نشریاتی به چاپ می رسد که رهبران عرب را همچون اشراری ترسو و بزدل و ثروتمندانی هوسباز و مسلمانان مبارز کشورهایشان را عامل بیگانه معرفی می کنند. یکی از این نشریات که نقش عمده ای در انحراف افکار عمومی جهان به نفع صهیونیستها دارد نشریه کانن (40)می باشد. این نشریه نتیجه برنامه ریزی مبلغان صهیونیستی است. هدف این نشریه نابود ساختن مقاومت مسلمانان در برابر رژیم صهیونیستی همچون سرخپوستان آمریکا است. این نشریه اعراب را مجرم مادرزادی معرفی می کند و این را به تنهایی برای حق حیات قائل نشدن برای اعراب کافی می داند.(41)
در اینجا مجالی برای ذکر نام مطبوعات آمریکایی تحت سلطه صهیونیسم جهانی و تمام صهیونیستهایی که در مطبوعات آمریکایی رخنه کرده اند و برای تقویت سیطره صهیونیسم تلاش می کنند نیست اما می توان تأکید کرد که هیچ روزنامه یا مجله آمریکایی وجود ندارد که چند نفر یهودی در آن به عنوان روزنامه نگار، عکاس، مفسر و یا گزارشگر مشغول به کار نباشند.
سلطه صهیونیسم بر روی مطبوعات تخصصی و هنری نیز در ایالات متحده آمریکا گسترش یافته است. این سیطره به وضوح در صفحات مجله هنری سینمایی فاریتی ملاحظه می شود. «در یکی از شماره های این مجله اعلامیه ای در یک صفحه کامل چاپ شده بود که در آن امضای 171 نفر از دست اندرکاران سینما به چشم می خورد که اغلب آنها یهودی بودند.» (42) در این اعلامیه آمده بود که این عده مبالغ کلانی را برای حمایت از نامزدهای انتخاباتی کنگره آمریکا که با رژیم صهیونیستی احساس همدردی می کنند پرداخت کرده اند.
صهیونیسم برای مطبوعاتی که به مسائل مالی و شغلی اهتمام می ورزند، نیز اهمیت خاصی قائل است. آنان تسلط کاملی بر مجله آمریکایی بیزنس ویک (43) پیدا کرده اند که مجله ای تخصصی است و تأثیر بسیار شگرفی بر محافل سرمایه داری و اقتصاددانان جهان دارد.
صهیونیسم موفق شده تا به طور مخفیانه در کادر تحریریه تعدادی از مجلات علمی تخصصی نفوذ کرده و از آنها به نفع مصالح خویش بهره برداری کند. از جمله این مجلات، مجله آمریکایی نشنال ژئوگرافیک (44)است که از شهرت خاصی در زمینه جغرافیا (45)برخوردار است. این مجله برای نویسندگان صهیونیست تسهیلات ویژه ای قائل است.
یکی از مسائلی که صهیونیسم جهانی در ارتباط با سیطره بر مطبوعات و رسانه های گروهی جهان به آن توجه کرده است سیطره بر مراکز انتشار و توزیع روزنامه هاست. به عنوان نمونه «یک مرکز انتشاراتی صهیونیستی به نام انگلو جوئیش پرس در حدود 140 روزنامه در بیش از چهل میلیون نسخه منتشر می سازد.»(46) بسیاری از این نشریات علاوه بر داخل آمریکا در خارج از مرزهای این کشور نیز توزیع و پخش می شوند.
سلطه صهیونیستها بر مطبوعات آمریکا به قدری ریشه دار و چشمگیر است که تقریباً تمام مطبوعات صهیونیستی در این کشور بدو رقیب می باشند. طبق آمارهای «منتشره 97 درصد شهرهای آمریکا که دارای روزنامه محلی می باشند تقریباً فاقد روزنامه رقیب هستند و حتی در شهرهایی که رقابت بین روزنامه ها وجود دارد بیشتر ظاهری و اسمی است. از جمله اینکه، روزنامه های صبح یک شهر با روزنامه های عصر آن رقابت می کنند در صورتی که هر دو روزنامه فوق متعلق به یک فرد می باشند. برای نمونه روزنامه صبح نیواور لئانز با عنوان تایمز پیکایون و روزنامه عصر نیواورلئانز، استیروآتیمز و روزنامه صبح اسپرینگ فیلد یونیون و روزنامه عصر ایونیگ اسپرینگ فیلدنیوز همه متعلق به یک یهودی به نام ساموئل نیوهاوس می باشد.»(47) در کنار این تعدد و تکثر روزنامه ها و انحصار آنها در دست صهیونیستها، آنها به منظور آشکار نشدن نام صاحبان اصلی روزنامه ها و نشریات از نامهای مختلف و مستعار استفاده می کنند. در حالی که چندین روزنامه و مجله متعلق به یک نفر صهیونیست با نامهای مستعار و مختلف می باشد. نشریه مور که در نیویورک منتشر می شود در مقاله ای در این باره می نویسد:
یهودیان برای آنکه تا این حد در صحنه رسانه های گروهی شناخته نشوند نامهایی را که شاخص یهودی بودن آنان است تغییر داده، مثلاً آقای پالن مالک سی بی اس (C-B-S) نام خود را به پالینسکی تغییر داده و عده ای از آنان نام همسرانشان را بر خود نهاده اند، برای مثال مالک واشنگتن پست همان خانم مایر است که امروز به کاترین گراهام معروف است و همچنین برخی جراید اقدام به شبیه سازی کرده اند یعنی خود را شبیه جراید ضد صهیونیست جلوه داده اند.»(48)
خود صهیونیستها به گونه ای دیگر بدین مسأله اعتراف کرده و می گویند:
ما برای از بین بردن بعضی چیزها و تغییرات دیگر، آنها (برخی مطبوعات خود) را وادار می کنیم که به خود ما حمله می کنند.(49)
در ارتباط با سلطه وحشتناک پنهانی صهیونیسم جهانی بر مطبوعات آمریکا همین بس که یک یهودی آمریکایی می نویسد:
«برای شنیدن این مورد که مطبوعات آمریکا تحت سلطه و انقیاد صهیونیسم است، مشمئز کننده می باشد و ... به علاوه تبلیغات وسیع و دامنه داری که به بمباران افکار عمومی پرداخته است با بی توجهی با فعالیتهای ساده قابل رفع و رجوع نمی باشد، اگر یکی از این ارباب جراید بخواهد با تکیه بر حقایق و واقعیتها مطلب بنویسد بلافاصله نابود خواهد شد.»(50)
نمایش پی نوشت ها:
1. تقی پور، محمدتقی: پیشین، ص 179 به نقل از: ماهنامه بررسی مطبوعات و رسانه های خارجی، وزارت ارشاد اسلامی، دی ماه 1364 به نقل از: مجله عصر جدید، چاپ شوروی (سابق) به قلم بورین، اوت 1985.
2. ابوغنیمه، پیشین، ص 16.
3. عبدالله تل، خطر الیهودیه العالمیه علی الاسلام و المسیحیه، (بیروت:بی جا، 1979، ص 12)
4. ابوغنیمه، پیشین، سال اول، شماره اول، ص 136.
5. ابا ابان، قوم من، ترجمه نعمت اله شکیب اصفهانی، (تهران: چاپخانه بانک ملی ایران، 1352)، ص 427.
6. ژرژ لامبلن، اسرار مخفی سازمان یهود، ترجمه ر-ش، (تهران: مؤسسه مطبوعاتی فرخی، بی تا)، ص 100.
7. همان، ص 36-35.
8. همان، ص 62.
9. تقی پور، پیشین، ص 186، به نقل از موشه منوهین، منتقدان یهودی صهیونیسم، وازریک در ساهاکیان، (تهران: انتشارات سروش، 1359).
10. تقی پور، پیشین، ص 179.
11. نشریه خبری وفا، شماره 1169.
12. حکم غیابی، ترجمه م.ح. روحانی (تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1355) ص 110.
13. پیشین، ص 113.
14. عبدالله حلاق، الأعلام الیهودی، اسلوب و هدف (بیروت: الدارالاسلامیه، 1985) ص 21-22.
15. مجله شؤون الفلسطینیه، شماره 91، ژوئن 1979.
16. چون برخی از این آمارها متعلق به دو دهه پیش است به جرأت می توان گفت که در حال حاضر تعداد مطبوعات وابسته به صهیونیسم جهانی بیش از آمار ذکر شده می باشد.
17. حلاق، عبدالله: پیشین، ص 54.
18. روزنامه کیهان، پیشین.
19. پیرالبر، فرماند ترو، تاریخ مطبوعات جهان، ترجمه دکتر هوشنگ خجسته، (تهران: چاپ اول، بی جا، بی تا)، ص 28.
20. روزنامه کیهان، یهودیان و رسانه های آمریکا، 1384/8/5، شماره 18367، ص 12 به نقل از: خبرگزاری ایسنا.
21. همان.
22. همان.
23. ابوغنیمه، پیشین، شماره 3، ص 122.
24. پیشین
25. ابوغنیمه، پیشین شماره 3، ص 122-123.
26. BOSTON GLOBE
27. پیشین.
28. GAZETTE
29. همان.
30. همان، ص 122.
31. این آمار مربوط به سال 1981 است.
32. یحیی العریضی، من یحکم امریکا فعلاً (بیروت: دارالرشید، 1999)، ص 23.
33. حلاق، پیشین، ص 21.
34. Time Warner Communications
35. Varner communication
36. Atlantic Monthly
37. روزنامه کیهان، همان
38. Encyclopaedia Judaica,volume (1), by macmilan,New york, 1971,p.193-19
39. Newhous
40. Canon
41. ابوغنیمه، پیشین، شماره اول، ص 123.
42. رفاعی: پیشین، ص 124.
43. Business week
44. National Geographic
45. این مجله در یکی از شماره های منتشره خویش در سال 1915 میلادی، نقشه ای از جهان را همراه با جدول توضیحی آن منتشر نمود و به جای کلمه فلسطین در جدول و نقشه مذکور تعبیر سرزمین اسرائیل را قرار داد. این مجله مستمراً می خواست که درباره موضوعاتی که به نوعی با فلسطین ارتباط داشت، از اسامی صهیونیستی استفاده کند. از جمله این تعابیر می توان به سرزمین اسرائیل، سرزمین عهد قدیم، سرزمین میعاد و ... اشاره نمود.
46. نشریه المجله، چاپ انگلستان، 9 مارس 1984 م.
47. تقی پور، پیشین، ص 186، به نقل از: روزنامه میزان 1359/8/8.
48. همان، ص 187.
49. ژرژ لامبلن، پیشین، ص 97.
50. المر برگر، خاطرات یک یهودی ضد صهیونیست حسین وجداندوست (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359)، ص 121.
منبع : صفاتاج، مجید (1387)، صهیونیسم و رسانه، تهران: سفیر اردهال، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}