نویسنده: اسماعیل شفیعی سروستانی




 

ظهور اسلامی، خونی نو در رگ های فسرده ی ایرانیان و جویندگان منش و خوی جوانمردی دوانید. آنان نه تنها به خدمت اسلام در آمدند بلکه دامانخود را نیز مهیای پرورش آن نمودند.
دیری نپائید که، در سایه پاک مردان و دلیران این سرزمین همه ی فرهنگ و پس از آن تمدن اسلامی آشکار شد و برای چندین قرن متوالی، تمدن سترگ اسلامی در سرزمین وسیعی از چین و تاشکند گرفته تا افریقا گسترش یافت. تمدنی که هنوز هم نشانه های آن را در سرتاسر قاره ی آسیا، اروپا و آفریقا می توان دید.
بی تردید مدت زمانی دراز لازم بود تا همه ی صورت و فرهنگ دوره ی باستانی جای خود را به فرهنگ جامع و تمدن عصر اسلامی بدهد و در طیّ همین ایام در گوشه و کنار این سرزمین مردانی چند با تأسّی به خصلت هایی که در سایه دین اسلام حیاتی جدید و غنی می یافت. زمینه های بسط و نضج ورزش ایرانی اسلامی را فراهم آوردند و از آن مهم تر این که، از همین طریق باعث ایجاد دگرگونی های بسیاری در حیات سیاسی و اجتماعی ایران شدند.
می توان گفت که میان خصلت جوانمردی ایرانیان و مذهب تشیع امامان معصوم، علیهم السلام، چنان نزدیکی ای وجود داشت که ایرانیان، ضمن مقابله با خلفای اموی و عباسی، از ایران مهد مناسب و شایسته ای برای رشد مذهب تشیع و حراست از آیین و منش جوانمردان پیرو ولایت ساختند. در واقع دیگر بار، این پهلوانان و پیروان سنت ورزشی بودند که در صحنه ی «سیاست» و «عمل اجتماعی» وارد شده و سینه ی خود را برای حراست از سرزمین اسلامی در برابر انواع تهاجمات سپر ساختند و علی رغم وجود محدودیت های حاصل از سیاست خلفای اموی برای حضور رسمی جوانان در میدان سواری، تیراندازی و... ، آلات و ادوات جنگی، در هیأت آلات ورزشی به صحن زورخانه کشیده شدند. سپرجای خود را به سنگ، گرز جای خود را به میل و کمان جای خود را به کباده داد و کشتی به عنوان بارزترین فن ورزشی عهده دار آماده ساختن جسم و جان جوانان شد به گونه ای که به مدد مردان پاک نهاد از قبیله ی جوانمردان، سرداران بسیاری ازمیان گودها و لنگرگاه ها (1) پای بیرون نهادند و طی قرن هی متمادی چونان دژی از همه ی مال، ناموس مسلمانان و سرزمین اسلامی در برابر متجاسرین دفاع کردند.
آلودگی، تعصّب و استبداد خلفای اموی از اداره ی ممالک اسلامی و در مقابل آن تمایل ویژه ی ایرانیان برای بدست آوردن جایگاهی مستقل، در عین حفظ فرهنگ مذهبی خود، نقش به سزایی در پوشیده ماندن مذهب و طریقت شاعران و سخنورانی (چون ناصر خسرو و فردوسی) و حتی پناه بردن به دستگاه خلافت فاطمی مصر داشته است. چنانکه در آن زمان رسم پهلوانی و جنگاوری آشکار نیز در پرده ی عیاری و پهلوانی نمادین و زورخانه ای فرو رفت. اگر چه عیاری و شیوه ی جنگاوری عیاران، خود مکمل شیوه ی عمل پهلوانان و جنگ های رودرروی آنان بود اما، از این پس شیوه ی عیاری تبدیل به وسیله ای شد تا داد مظلومان از ظالمان ستانده شود. در اولین فرصت نیز همین رسم عیاری خود را در هیأت تشکیلات سیاسی اجتماعی نمایاند. چنان که نهضت عیاران سیستان موجب بروز جنگ رویاروی سرداران مسلمان ایرانی با امیران دست نشانده خلفای اموی شد.
جالب توجه است که عمال خلیفه همواره عیاران وطن پرست معترض را «خارجی» می نامیدند و هر عیاری را که در مقابل آنان می ایستاد، ملقب به لقب خارجی (خرج کننده) می کردند. مردانی چون «عمّار خارجی»، «حمزة بن عبدالله آذر خارجی»، «صالح بن نصر خارجی» و «یعقوب لیث صفار خارجی. » (2) معروف اند.
به این ترتیب بدنی ایران که در بطن نظام تعلیمی و تربیتی ایرانیان جای داشت از صحنه ی عمل اجتماعی و میدان های نبرد به میدان و صحن زورخانه ها (3) کشیده شد تا ضمن حفظ جان مایه ی خود، در فرصتی مناسب ظهور نماید. این سنت ها در همه ی اعصار و قرون بعد از ظهور اسلام تا عصر قاجار، کم و بیش در عرصه ی ورزش ایران مرعی بود. به ویژه که پاسداری از سنت ها، گرامی داشت فرایض و مراقبت از مبانی و اصول دینی و مذهبی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد و «کهنه سواران» (4) در کسوت مربّی و مرشد ضمن اداره ی زورخانه ها، توجه ویژه ای برای حفظ آن سنن نشان می دادند و عدول از آن ها را به هیچ وجه جایز نمی شمردند.
نوچه ها ونوخاسته های تحت تعلیم نیز مراعات شأن مرشد و پهلوان را به عنوان وظیفه ی اصلی خویش در همه دوران حیات پذیرا می شدند.
در کتاب تاریخ ورزش باستانی ایران ذیل عنوان آداب و مراسم زورخانه می خوانیم:
... در زورخانه همواره و در هر کار حق تقدم با اشخاص با سابقه و پیش کسوت است. در زورخانه ثروت و مقام اجتماعی محلی ندارد و بسا ممکن است فرد محترمی زیردست کسی بایستد که مثلاً بقال سرکوچه ی او باشد... در موقع بلند کردن میل از روی زمین حق تقدم در درجه ی اول با سادات و بعد با پیش کسوت ترین فرد حاضر است... در کباده کشیدن به خلاف ترتیب فوق بوده و به همین جهت سابقاً در زورخانه ها بیشتر از یک یا دو کباده نمی گذاشتند و رسم براین بود که کباده کشیدن از مبتدی ها شروع می شد و افراد مادون موظف بودند بعد از کباده زدن، کباده را به زمین نگذاشته و همان طور دست به دست به افراد مافوق خود عرضه کنند. (5)
وی هم چنین در بیان آداب و مراسمی که برای زورخانه، ورزش و ورزش کار مقرر و مجرا است می نویسد:
1- کسانی که به زورخانه های قدیمی ساز رفته اند مشاهده کرده اند که درِ ورودی زورخانه بسیار کوتاه ساخته شده به طوری که عبورکنندگان از آن بایستی خم شوند و به عقیده ی ورزش کاران این کار، نشانه ی فروتنی و تواضع جبری کسی است که وارد زورخانه می شود.
2- ورزش باید بعد از ادای فریضه ی صبح، شروع و چاشتگاه خاتمه یابد و تا سی سال پیش هم کسانی که صبح ورزش می کردند خیلی زود وارد زورخانه می شدند و بعضی فریضه ی صبح را در آن جا به جای می آوردند ولی از سی سال قبل به تدریج ورزش شبانه نیز معمول شده. سابقاً ورزش شب مخصوص لیالی رمضان بود که یکی دو ساعت بعد از افطار به زورخانه می رفتند و در لیالی متبرکه بدون ضرب و آواز ورزش می کردند. بدین طریق که میاندار برای هر یک از اعمال ورزشی شماره ای شروع می کرد و سایرین با صدای «حق حق» و «علی علی» جواب می دادند.
3- مرشد زورخانه موظف است برای واردین وتا جایی که آن ها را می شناسد به تناسب مقام ورزشی و اولویت احتراماتی به عمل آورد. بعضی را با ادای عبارت «خوش آمدید» و بعضی را با زدن دست به ضرب، و بعضی را با زدن دست به زنگ سردم وارد کند و بالفور مشتمال چی یک طاقه لنگ برای شخص وارد برده و او را دعوت به ورزش نماید.
4-بر ورزش کار فرض است که موقع ورود به گود زورخانه خاک گود را (به رسم زمین ادب بوسیدن) بوسه زند...
5-هنگام ورزش حتماً باید کسی که از حیث سابقه و نوع کار بر سایرین مقدم است به عنوان میاندار سایرین را رهبری کند و ورزش کاران حرکات خود را با حرکات میاندار تطبییق دهند و مبتدیان اعمال و حرکات او را تقلید کرده و بیاموزند...
6-طبقه ی سادات که اولاد پیشوای جوانمردان عالم امیرالمؤمنین علی، علیه السلام، هستند در زورخانه در هر کاری حق اولویت دارند ولو مبتدی بوده و روز اول ورودشان به گود باشد و اگر از عهده ی میانداری برنیایند جای آن ها پای سردم می باشد.
7-... شرکت افراد نابالغ در ورزش باستانی ممنوع و معروف است که در قدیم فقط کسانی حق ورود به گود را داشته اند که دارای ریش باشند و باصطلاح شانه به ریش آن ها بند شود...
... خوردن، آشامیدن، تدخین، صحبت و خنده در گود زورخانه ممنوع است.
... ردّه گفتن (یعنی سخنان زشت به زبان آوردن) در زورخانه ممنوع است.
... رخصت خواستن درموقع ورزش های انفرادی از وظایف حتمی ورزش کار است که با صدای بلند می گوید: رخصت ومرشد زورخانه در جواب او می گوید: فرصت (6).
چنان که ملاحظه می شود در جزء جزء اعمال ورزشی، معتقدات و ادب اسلامی نمودار می شود. در واقع صورت و سیرت اعمال در هم تنیده اند.

پی نوشت ها :

1. نام دیگری بوده که به «زورخانه» اطلاق می شده است.
2. نقش پهلوانی و نهضت عیاری با تلخیص، ص 116.
3. برخی از پژوهشگران و از جمله مرحوم «مهرداد بهار» با استناد به برخی منابع اساطیری و آیین های باستانی منشأ پیدایش «زروخانه» و آداب ویژه ی زورخانه ها را به ادوار پیش از اسلام و حتی عصر اساطیری (قبل از تاریخ) باز می گردانند. به ویژه این موضوع را با آیین قدیم «مهرپرستی» و آیین زروان مرتبط می دانند. چنان که آمده است:
«مهرپرستان افسانه های بسیاری را به مهر نسبت می دادند... در آیین مهرپرستی پیروان را با روحیه ای جنگی تربیت می کردند زیرا، گمان داشتند که تنها با نبردی فروگیرنده با نیروهای اهریمنی است که می توان به پیروزی واپسین رسید... در این آیین تنها مردانی می توانستند شرکت کنند که به سن بلوغ رسیده بودند؛ زنان را در آیین ها شرکت نمی دادند. در میان پیروان مهر، مقام اجتماعی و ثروت ارزشی خاص ایجاد نمی کرد و ایشان یکدیگر را برادر می خواندند، ولی بزرگان دین از احترام و ستایش فراوان برخوردار بودند.
مراسم مهری معمولاً می بایست در غارها انجام می یافت. این غارها مظهر طاق آسمان بودند. در نزدیک این معابد طبیعی یا در آن می بایست آبی روان وجود می داشت. اما، در شهرها یا جلگه ها که غاری نبود این معابد را، به شباهت غارها، در زیرزمین بنا میکردند. معبد به یاری پلکانی طولانی به سطح زمین می رسید. این معابد از نور خارج استفاده نمی کردند و پنجره ای نداشتند.
گاه پلکان به اطاقی ختم می شد که در آن پیروان خود را برای آیین آماده می ساختند و سپس آن جا به محوطه اصلی معبد وارد می شدند طاق معبد را چون آسمان شب می آراستند. در داخل معبد دو ردیف سکو در دو سو قرار داشت و در میان دو ردیف سکو، صحن گود معبد قرار داشت که مراسم در آن جا انجام می گرفت و تماشاگران تازه وارد برنیمکت هایی که کنار سکوها بود به تماشای این مراسم می نشستند... درکنار در ورودی در ظرف پایه داری آب تبرک شده قرار داشت و در طرف مقابل در پای تصویر مهر، دو آتشدان بود. بر دیوارهای معبد اغلب تصویرهای بسیار نقش شده بودو... » [فرهنگ و زندگی، ش 10، دی 1351، مهرداد بهار].
نگارنده قصد بررسی نحوه ی پیدایش اماکنی چون زورخانه را ندارد بلکه، چنان که آقای مهرداد بهار نیز اشاره دارند، نمی توان بطور قطع درباره ی ارتباط تنگاتنگ آداب زورخانه و آیین مهر اظهار رأی کرد اما این نکته قابل ذکر است که بسیاری از آداب و سنن پیش از اسلام که قابل انطباق با باورها و اخلاق عصر اسلامی بودند پذیرفته ی مردم این سرزمین شدند و در هیأت نوین عصر اسلامی ظاهر گشتند.
4. رهبری ورزش کاران با «کهنه سوار» بوده که مسئولیت تعلیم آنان را نیز عهده دار می شده است، علاوه بر آن اداره ی امور زورخانه نیز با او بوده است.
5. بیضایی، پرتو، تاریخ ورزش باستانی ایران، صص 35 34.
6. همان، صص 33 30.

منبع : شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1385)، تربیت پهلوانی (سیر تحوّل تاریخی و فرهنگی ورزش ایران)، تهران، نشر هلال، چاپ چهارم.