نویسنده: زینب مقتدایی




 

مقدمه

هرچند منشور سازمان ملل از پیشرفت اجتماعی و شرایط بهبود رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی در زندگی انسان ها سخن می گوید ، تا اواخر دهه 70 میلادی ، توسعه فقط به معنای رشد اقتصادی ، آن هم از طریق سرمایه گذاری ، مورد توجه بوده است . سال ها ، شاخص های اقتصادی و تولید سرمایه و ثروت ، میزان و ملاک ارزیابی توسعه برای دولت ها به شمار می آمد .
توسعه مردم محور نبود و نقش انسان ها به ابزار تولید و مصرف کننده محدود می شد . صرف نظر از برخی پیشرفت های اقتصادی در پاره ای از نقاط جهان ، این شیوه نگرش به توسعه ، در عمل توفیقی به همراه نداشت و به از بین رفتن فقر ، نابرابری و بی عدالتی منجر شد .
با اتخاذ رویکرد جدید ، مجمع عمومی سازمان ملل در ابتدای دهه 80 میلادی ، در قطعنامه های متعددی به " حق توسعه " اشاره کرد که حق توسعه را حق ذاتی انسان هایی می داند که با مشارکت در روند توسعه ، در بهبود شرایط اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایفای نقش می کنند . این همان است که در کنفرانس 1992 ریوداژنیرو از آن به " توسعه پایدار " یاد شده است .
توسعه پایدار شکلی از توسعه است که بر ظرفیت ها و فرصت های انسانی تمر کز دارد و شامل توسعه در حوزه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و انسانی و اقتصادی می شود . توسعه پایدار ، توسعه منابع انسانی در همه ابعاد است : از آزادی های اقتصادی در دسترسی به منابع و بهره مندی از کار و اشتغال حمایت می کند و به دنبال ایجاد شرایطی است که مردم را در به کارگیری ظرفیت های خلاق خود در روند توسعه توانمند سازد . در توسعه پایدار فقر به معنای محرومیت از توانایی و عدم بهره مندی از آزادی های سیاسی و اقتصادی است . در واقع توسعه پایدار به معنای ریشه کن ساختن فقر و استبداد به عنوان موانع رشد انسانی است . در توسعه پایدار ، افراد انسانی موضوع محوری توسعه هستند که باید در روند توسعه مشارکت کامل داشته باشند و از منافع آن در همه ابعاد بهره مند شوند . هدف توسعه ترویج همه جانبه حقوق بشر است ، توسعه انسان محور ، کرامت انسان ها و بهبود کیفیت انسان ها و مناسبات اجتماعی را در نظر دارد و فرصت هایی را در اختیار عموم قرار می دهد تا از آن ها در جهت رشد انسانی و رسیدن به اهدافشان بهره مند شوند
نقش حقوق بشر در توسعه ، ارائه استانداردهایی در تعیین اهداف ، روند اجرایی و نیز ارزیابی توسعه است . حقوق بشر فعالیت های اقتصادی را با ملاک مبارزه با فقر ، بهبود وضعیت زنان ، حمایت از محیط زیست و توسعه ظرفیت های زمامداری ارزیابی می کند . حقوق بشر ضمن توانمند سازی افراد و جوامع از بسیاری از مخاصمات که ریشه در فقر و تبعیض دارند و از موانع توسعه پایدار به شمار می روند جلوگیری می کند .
حقوق بشر از استحقاقات فردی است و تمام انسان ها اعم از زن و مرد در برخورداری از آن برابرند . به این معنا ، اصل برابری زن و مرد ، پایه انسانی در روند توسعه پایدار است . حقوق زنان در بحث توسعه ، تا دهه 70 میلادی نمایان نبود و طبیعتا زنان در سیاستگذاری و برنامه ریزی فعالیت های اقتصادی هیچ نقشی نداشتند .
جامعه سنتی به زنان تنها به عنوان دریافت کنندگان کمک و مستمری نگاه می کرد . زنان عملا نقش اقتصادی نداشتند و نقش آنان به ابزار تولید کم اهمیت محدود می شد . تحول در درک مفاهیم و مبانی و بینش حقوق بشری به نقش زنان در جامعه می تواند زمینه ساز تحولات فرهنگی و در مرحله بعد ، قانونی باشد .
حقوق زنان بخشی از حقوق عام بشری است و مسائل و مشکلات زنان نیز بخشی از مسائل و مشکلات کل جامعه بشری است . بررسی نقش زنان در توسعه فراتر از مناسبات اقتصادی و اشتغال ، در همه ابعاد اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی از اهمیت خاصی برخوردار است . در توسعه پایدار زنان هم مشارکت کننده اند و هم بهره مند از نتایج آن و نه دریافت کننده امتیازات و سهم . در جامعه ای که زنان به حاشیه رانده شوند ، اعمال خشونت علیه آنها به سهولت امکانپذیر است که البته این در خانه و اجتماع به محرومیت از حقوق اولیه و نیز چرخه فقر ، فساد و فحشا دامن خواهد زد .
لذا مشارکت زنان موجب کاهش خشونت علیه آن ها در تمام اشکال خود ، از جمله خشونت خانگی و خشونت جنسی خواهد شد . زنان شاغل و حاضر در فعالیت های اجتماعی آگاهی بالنسبه بالاتری دارند و کمتر در معرض آسیب پذیری جسمی و روانی از سوی مردان قرار می گیرند . تاکید بر نقش عاملیت و نمایندگی زنان و حضور درمدیریت جامعه موجب گسترش مشارکت زنان خواهد شد . بنابراین توانمند کردن زنان به معنای مشارکت دادن آن در تصمیم گیری های اصلی و توجه به دیدگاههای آن ها به طور واقعی است . در خصوص موانع ساختاری مشارکت زنان در توسعه در کشورهایی نظیر ایران ، می توان به فرهنگ استبدادی در خانه و اجتماع اشاره کرد که ریشه در باورهای فرهنگی و عادات اجتماعی دارد . عادات و سنت های اجتماعی علاوه بر محروم ساختن غیر مستقیم زنان در روند توسعه ، بطور مستقیم نیز در قوانین و رفتارهای اجتماعی جامعه مردسالار انعکاس می یابد . محدودیت های زنان در امور مربوط به ازدواج ، طلاق ، ارث ، امور مدنی و کیفری و نیز انتخاب مسکن ، آزادی رفت و آمد ، مشروط بودن تصمیم گیری آن ها به نظرمردان وابسته از جمله موانع قانونی در جهت مشارکت برابر زنان در روند توسعه انسانی است . محدودیت های شغلی ، به خصوص در سطوح عالی دولت و نهاد قضایی ، نابرابری در آمد ، بیکاری ، عدم دسترسی برابر به سرمایه و امکانات درمانی و تبعیضاتی از قبیل ازجمله محدودیت های سیاسی و اقتصادی زنان اند . در صورت بی توجهی به مشارکت زنان در توسعه پایدار ، زنان قربانی فقر ، بی سوادی ، خشونت و تبعیض و به طورکلی توسعه نیافتگی خواهند شد .
بدیهی است از عوامل موثر در مشارکت زنان در توسعه ، وجود سازمان ها و تشکل های غیر دولتی زنان است که به ارائه اطلاعات و آگاهی و نیز سازماندهی زنان در امر توسعه می پردازد . سازمان های غیردولتی زنان نقش اساسی در توانمند سازی زنان ایفا می کنند ، زنان را با حقوق و وظایف خود به عنوان فعالان اجتماعی و اقتصادی آشنا می سازند ، اعتماد به نفس و توانایی آنان را در بهبود بخشیدن به شرایط خود و خانواده شان تقویت می کنند و حس اجتماع و فعالیت های گروهی و پرداختن به مسائل مشترک و دستیابی به درک و ارزش های مشترک و راه حل های مناسب را موجب می شوند . سازمان های تعاونی و شرکت های تجاری زنان نیزدر جهت ایجاد شغل و حمایت از زنان شاغل به مشارکت موثر زنان در امر توسعه مشارکت شایانی خواهد کرد . با نگاهی اجمالی به مطالب بالا می توان به این نتیجه رسید که اقدام اسای و کلیدی در مورد مسائل مربوط به زنان نیازمند تسریع روند تحلیل جنسیتی و وارد کردن نگرش جنسیتی در برنامه ریزی های کلان است . رفع تبعیض جنسیتی و ارتقای شادی جنسیتی در گرو حذف فعالیت های حاشیه ای و شناخت نیازهای واقعی برای در محور قراردادن زنان در کلیه امور یعنی جریان سازی جنسیتی است . می توان گفت جریان سازی جنسیتی به عنوان یکی از راههای مشارکت زنان در امر توسعه است .

جریان ساز جنسیتی

جریان سازی جنسیتی به عنوان روشی برای ارتقای عدالت جنسیتی در چهارمین کنفرانس جهانی زن در پکن در 1995 تصویب شد . کمیته اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل ، جریان سازی جنسیتی ، ابعاد و تبعات آن را چنین تعریف می کند :
- فرآیند تعیین و ارزیابی آثار و تبعات هر فعالیت برنامه ریزی شده از جمله قانون گذاری ، سیاست گذاری یا برنامه ریزی در تمام زمینه ها و در تمام سطوح برای مردان و زنان . جریان سازی جنسیتی روش یا استراتژی انسجام و یکپارچه کردن ملاحظات و تجارب زنان ومردان در طراحی ، کنترل و ارزیابی سیاست ها و برنامه ها در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است ، به گونه ای که زنان و مردان به طور مساوی بهره مند شوند و بی عدالتی اشاعه نیابد . هدف نهایی جریان سازی جنسیتی دستیابی به عدالت جنسیتی است .
نقطه آغازین برنامه های جریان سازی جنسیتی ظرفیت سازی ، ارتقای سطح آگاهی و یادگیری زنان درباره مسائل مربوط به خود و آگاه شدن از این مهم است که جریان سازی جنسیتی همانا تغییر مستمر در جهت پیشرفت و توسعه است .

تعاریف

جریان سازی جنسیتی بر وارد کردن زنان در فرآیند توسعه بدون خارج کردن مردان از آن فرایند تاکید دارد . جریان سازی به عنوان یک مفهوم ، به طور مشخص ، تمایل زنان برای در مرکز قرار گرفتن یا بخشی از جریان سازی بودن را منعکس می کند .
به طور کلی ، جریان ساز جنسیتی فقط بر دسترسی زنان به فعالیت های توسعه و دیوان سالاری تکیه نمی کند . بلکه جریان سازی جنسیتی فرآیندی است هم سیاسی و هم تکنیکی که مستلزم تغییر در فرهنگ سازمانی ، نحوه تفکر ، تغییر در اهداف ، ساختارها و تخصیص منابع سازمانها ی بین المللی ، دولتی و غیر دولتی است .
برنامه های اجرایی جریان سازی جنسیتی بطور معمول در قالب ظرفیت سازی و توانمند سازی ، آموزش و ارتقای سطح آگاهی و فراهم کردن فرصت هایی برای شبکه سازی و ارتباط اثر بخش میان زنان انجام می گیرد . تمام تلاش ها و فعالیت ها در جریان سازی جنسیتی همانا برجسته کردن هدف اصلی آن یعنی عدالت جنسیتی است و این که عدالت جنسیتی کی از اهداف اصلی توسعه می باشد .

عدالت جنسیتی

هدف اصلی آن دستیابی به عدالت میان زنان و مردان به منظورتضمین دستیابی به توسعه پایدار است . دستیابی به عدالت جنسیتی تنها با ارتقای مشارکت زنان و مردان در فرآیند تصمیم گیری های مربوط به توسعه میسر نمی شود ، بلکه کمک به زنان و دختران در تشخیص حقوق انسانی خود ، کاهش تبعیض های جنسیتی در دسترسی به منابع و کنترل برآن وبهره گیری از مزیای توسعه است و بنیان و هدف عدالت جنسیتی برپایه توانمند سازی زنان و ارتقای مشارکت برابر آن به عنوان پیشگامان تغییر در فرآیندهای اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی استوار است . در کارپایه عمل پکن چنین آمده است :
پیشرفت و رسیدن به عدالت میان زنان و مردان جوهره اصلی حقوق بشر است . برقراری شرایط عادلانه تنهایک موضوع مربوط به زنان نیست ، بلکه تنها راه رسیدن به توسعه پایدار یا پیش شرط توسعه پایدار ، توانمند سازی زنان و برقراری عدالت جنسیتی برای ارتقای کیفیت زندگی تمام افراد در محیط امن یا فرهنگ غنی است که در آن انسان ها براساس توانایی ها و شایستگی خود ارزیابی می شوند نه براساس جنس .
توجه به عدالت جنسیتی قلب و مرکز ثقل فرآیند اجتماعی و اقتصادی هر برنامه توسعه است . امکان دستیابی به توسعه مطلوب وپایدار بدون توجه اشکار و مشخص به علایق و نیازهای متفاوت زنان و مردان میسر نمی شود . کشورهایی که هنوز در این مسیر گام ننهاده اند یا به گونه ای عدالت جنسیتی را از برنامه های راهبردی توسعه خود حذف کرده اند ، در حقیقت ، نیازهای نیمی از جمعیت خود را نادیده گرفته اند . پس عدالت جنسیتی به وضعیتی گفته میشود که زنان و مردان جامعه از وضعیتی مشابه برخوردار شوند . بنابراین عدالت جنسیتی در حقیقت ارزش گذاری عادلانه جامعه میان زنان و مردان با در نظر گرفتن شباهت ها و تفاوت ها و اختلاف ارزش هایی است که آن ها در جامعه ایفا می کنند .

توانمند سازی

توانمند سازی زنان بدان معناست که برشرم بی مورد خود فایق آیند ، کردار و گفتار آمیخته به اعتماد به نفس و حاکی از اطمینان داشته باشند ، قادر به ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خویشتن باشند . هم چنین به استعدادها و محدودیت های درونی خویش آگاه باشند و قدرت رویایی با مشکلات را نیز داشته باشند و ضمن مقابله در دفع آن ها کوشش نمایند . در عین حال که باید شناخت دقیق از هدف مورد نظر و توان عملی ساختن آن را داشته باشند . اعتماد به توانایی و قابلیت درونی رسیدن به خواسته خودرا دارا داشته باشند و با افزایش توانمندی قادربه دستیابی به اهداف مورد نظر خود باشند . و هم چنین توانمند سازی به تلاش در جهت دستیابی به اهداف مشخص و به تدارک و تسلط بیشتر به منافع و منابع زنان اطلاق می شود .
توانمند سازی فرآیندی است که طی آن افراد برای غلبه بر موانع پیشرفت فعالیت هایی را انجام می دهند که باعث تسلط آن ها در تعیین سرنوشت خود شود تواناسازی یک زن به این مفهوم است که توانایی جمعی برای انجام کارهایی پیدا کند که منجر به رفع تبعیض میان زنان و مردان شود و یا در مقابله با تبعیض های جنسیتی در جامعه موثر باشد .

نظریه های فمینیستی

نظریه های فمینیستی بخشی از یک رشته پژوهش درباره زنان است که به طور ضمنی یا رسمی نظام فکری گسترده و عامی را درباره ویژگی های اجتماعی و تجربه انسانی از چشم انداز یک زن ارائه می نماید .
این نظریه از سه جهت متکی به زنان است :
- نخست آن که موضوع عمده تحقیق و نقطه شروع همه بررسی هایش موقعیت و تجربه های زنان در جامعه است .
- دوم آن که این نظریه زنان را به عنوان موضوع های کانونی در فراگرد تحقیق در نظر می گیرد یعنی درصدد آن است که جهان را از دیدگاه یا دیدگاههای متمایز زنان در جهان اجتماعی نگاه کند
- سوم اینکه نظریه فمینیستی دیدگاه انتقادی و فعالانه ای به سود زنان دارد و در پی آن است که جهان بهتری را برای زنان بسازد .
فمینیست ها سه مساله نظری عمده یا سه پرسش بنیادی عمده را مطرح کرده اند :
- درباره زنان چه می دانیم ؟
- چرا وضع زنان به این صورت است ؟
- چگونه می توان جهان را دگرگون کرد و بهبود بخشید ؟

فمینیست ها و توسعه

یکی از حوزه های مورد توجه فمینیست ها اثرات توسعه اقتصادی ، اجتماعی بر زندگی زنان بوده است . به نظر سوزان تیانو در این زمینه سه دیدگاه با هم در رقابت هستند :
- نظریه "ادغام " که معتقد است ، توسعه با درگیر کردن هر چه بیشتر زنان در اقتصاد و زندگی عمومی به رهایی ایشان و برابری جنسیتی می انجامد
- نظریه حاشیه ای شدن که معتقد است با توسعه سرمایه داری ، زنان را بیش از پیش از نقش های کلیدی کنار می گذارند و به قلمرو خصوصی و خانه محدود می کنند . در این روند زنان کنتر ل خود را بر امکانات مادی از دست می دهند و از نظر مالی به مردان وابسته می شوند .
- نظریه بهره کشی که معتقد است ، مدرنیزه شدن به پیدایش نوعی نیروی کار ارزان زنانه منجر می شود . زنان در بخش تولید صنعتی نقش مهمتری پیدا می کنند اما مورد بهره کشی قرار می گیرند چراکه به آن ها به عنوان نیروی کار درجه دو می نگرند .
به نظر سر بلومبرگ برای حاشیه نشینی زنان بر اثر توسعه اقتصادی سه علت می توان برشمرد :
- کارزنان در عمل سنگین تر میشود
- منابع درآمد زن کاهش می یابد زیرا به دلیل برنامه های توسعه راههای سنتی کسب در آمد را از دست می دهند و تخصص و مهارت بالا را نیز ندارند که جذب بازار کارشوند
- تندرستی زنان و فرصت های شهروندیشان کاهش می یابد .
دیگر فمینیست ها نیز معتقدند توسعه موقعیت زنان را وخیم تر کرده است چرا که :
- ورود شکل های تازه صنعت و برنامه های کمک رسانی باور غربی درباره جنسیت را تحمیل می کند
- از آ ن جا که مردان برای کار ناچار به مهاجرت می شوند و ممکن است خانه را به طور کلی ترک بگویند زنان مسئولیت عمده بقای خانواده را و تامین نیازهای آن یعنی حفظ اقتصاد خانواده ، زایش و پرورش فرزندان را بر عهده دارند
- شواهدی در تایید نظریه ادغام وجود ندارد ، به نظر می رسد زنان با توسعه جامعه به آزادی و برابری با مردان دست مییابند و شواهدی در دست است که نظریه حاشیه ای شدن را تایید می کند یعنی زنان از تقش های تولیدی محروم و به قلمرو خصوصی خانه محصور شده اند . و به نظر می رسد این اتفاق به ویژه در برخی مناطق روستایی رخ داده است . اما ظاهرا در مناطق شهری و برخی از مناطق روستایی مدرنیزه شدن به ظهور شیوه های تازه بهره کشی انجامیده است که زنان را نیروی کار ارزان و قابل مصرف در کارخانه یا مزرعه قلمداد می کند .

نظریه برابری ( عدالت )

موضوع زن و توسعه در اصل همان نظریه برابری است که منعکس کننده عقاید فمینیست هاست . این نظریه تاکید می کند که زنان شرکت کنندگان فعال فرآیند توسعه اند و از طریق نقش های تولیدی ، باروری ، و نگه داری و هم چنین پرورش نیروی انسانی ، یک نقش بسیار مهم و اغلب شناخته نشده در رشد اقتصدی کشورشان ایفا می کنند . در ادامه بووینیک معتقد است ، استراتژی های اقتصادی که تاکنون به کار گرفته شده است ، اثرات منفی بر امور زنان داشته است . زنان را باید از طریق استخدام و معرفی به بازار کار ، وارد فرآیند توسعه نمود . ابتدا باید به عدم تساوی میان زن و مرد در حیطه زندگی فردی و اجتماعی توجه نمود . ریشه زیر دست بودن زنان نه تنها در چارچوب خانواده بلکه در روابط بین زن و مرد در بازار کار است . بنابراین استقلال مالی زن که به برابری منجر می شود ، اهمیت زیادی دارد . این نظریه به عنوان یکی کردن مفهوم توسعه و تساوی شناخته شده است و می گوید : فرآیند دوباره منافع و منابع باید به گونه ای باشد که این منافع برای زنان افزای و برای مردان کاهش یابد ، در نتیجه تساوی بیشتر همراه با رشد اقتصادی به وجود خواهد آمد . هدف های تساوی حقوقی زنان که شامل حق طلاق ، حق سرپرستی کودک ، حق وام گرفتن ، حق رای و سایر حقوق مدنی می باشد به عنوان پایه و اساس اولیه نظریه است . نظریه برابری احتیاجات استراتژیک زنان را از بالا به پایین و از نظر قانونی برآورده می کند .

نظریه توانا سازی

نظریه های توانا سازی براساس نوشته های فمینیست ها و تجارب کشور های جهان سوم شکل گرفته و نشان می دهد که فمینیسم یک امر وارداتی از دنیای غرب و یک پدیده به وجود آمده از شهر نشینی و متعلق به طبقه متوسط نیست . این نظریه به عنوان یک استراتژی موقعیت زنان در جهان سوم را تدریجا تغییر می دهد و ربطی به تحقیقات زنان در کشور های توسعه یافته ندارد . با وجود این که نظریه توانا سازی از عدم برابری میان زن و مرد و سر چشمه فرمانبرداری زنان در خانواده آگاه است و لی بر این حقیقت تاکید دارد که زنان مورد ظلم و تعدی متفاوتی قرار می گیرند که بستگی به نژاد ، طبقه و موقعیت فعلی آنان در نظام بین الملل اقتصادی دارد . بنابراین این نظریه تاکید می نماید که زنان باید ساختار و موقعیت ظلم را در سطو ح مختلف و همزمان زیر سئوال برند و با آن مبارزه کنند . این نظریه در حالی که به اهمیت افزایش قدرت برای زنان واقف است ، سعی می نماید که قدرت را کمتر به صورت برتری فردی بر فرد دیگر و بشتر از لحاظ توان زنان در جهت افزایش اتکا به خود و قدرت درونی شناسایی نماید . این امر به حق انتخاب در زندگی و تاثیر گذاری بر انتخاب جهت تغییراتی از طریق به دست گرفتن کنترل ،منابع مادی و غیر مادی اساسی مشخص شده است . این نظریه تاکید کمتری بر افزایش موقعیت زنان نسبت به مردان دارد و به دنبال توانا سازی زنان از راه توزیع مجدد قدرت در داخل خانواده و هم چنین بین اجتماعات مختلف است . این نظریه دو فرض اساسی نظریه برابری را زیر سئوال می برد . اول این که تو سعه لزوما به همه مردان کمک می کند و دوم این که زنان می خواهند در جریان اصلی توسعه به صورتی که از طرف دنیای غرب رایج شده است قرار بگیرند . یکی از بهترین تعریف ها در مورد نظریه توانا سازی تو سط گروه " تو سعه ای دیگر برای زنان در عصر جدید " عنوان شده ، آن ها می خواهند :
1- نابرابری بر مبنای طبقه اجتماعی جنسیت و نژاد در تمام کشورها و در رابطه کشور ها و جود نداشته باشد
2- احتیاجات اولیه به صورت حقوق اولیه در بیایند و فقر و هر نوع بی حرمتی از بین برود
3- هر فردی موقعیت آن را داشته باشد که از همه توانایی ها و خلاقیت های خود استفاده کند
4- مسئولیت بچه داری میان مردان و زنان و هم چنین اجتماع تقسیم شود
این گروه برای ایجاد تغییرات ، دودسته استراتژی کوتاه مدت و بلند مدت را در نظر می گیرند . استراتژی های دراز مدت برای شکستن ساختار های نابرابری بین جنسیت ، طبقه اجتماعی و ملت ها لازم است . شرایط اصلی برای این فرآیند ، آزادی ملت ها از قیود استعمار ، تغییر جهت از استراتژی های صادراتی در امر کشاورزی و کنترل بیشتر روی فعالیت شرکت های چند ملیتی است . استراتژی های کوتاه مدت ، روش هایی هستند که جوابگوی بحران های جاری باشند و در جهت کمک به زنان در تولید مواد غذایی از طریق تنوع پایه های کشاورزی و ایجاد کار در بخش غیر رسمی و رسمی موثر باشند
به نظر این گروه قوانین مدنی ، سیستم های مقرراتی ، قوانین کار و نهادهای اجتماعی و حقوقی که تقویت کننده کنترل و امتیازات مردان باشند، لازم است تغییر یابند تا زنان به عدالت اجتماعی برسند .
نظریه توانا سازی به سازمان های زنان اهمیت بسیار زیادی می دهد و در نظر دارد از طریق سازمان های زنان آگاهی آن ها را بالا برده تا مسئله مورد ستم قرار گرفتن خود را زیر سئوال برند و آگاهی بیشتری پیرامون مسائل جنسیتی کسب نمایند . نظریه توانا سازی سعی در بدست آوردن احتیاجات استراتژیک جنسیتی بطور غیر مستقیم از طریق بدست آوردن احتیاجات عملی جنسیتی است . این نظریه از برخورد مستقیم با قوانینی که علیه زن هستند ، خود داری کرده و با استفاده از احتیاجات عملی اقداماتی می کند که بتواند احتیاجات دیگر را نیز برطرف نماید ، مثلا ایجاد خوابگاه یا مسکن برای زنان بی سرپناه یک نیاز فوری جنسیتی می باشد . بسیج و تبلیغات در اطراف مسئله بی سرپناهی باعث افزایش آگاهی مردم در مورد بی عدالتی جوامع مردسالار و قوانین مربوط به ارث و هم چنین تعریف حقوق و قوانین مالکیت می شود . طبیعت بالقوه مقابله جویانه نظریه تواناسازی باعث شده که این نظریه مورد حمایت دولت ها و سازمان های دو جانبه قرار نگیرد .

پیشنهادات

1- فراهم نمودن حضور زنان در عرصه های سیاست گذاری کلان کشور و حمایت از آن ها در ورود به عرصه های عمومی جامعه بالاخص عرصه سیاسی
2- آغاز به تدوین و اجرای قوانینی که متناسب با سیاست گذاری در عرصه کلان کشور است برای حمایت از ورود زنان به عرصه های عمومی جامعه
3- اختصاص بخشی از بودجه کشور به فعالیت های زنان و اعطای وام گوناگون به آن ها از جمله اعطای وام های شغلی برای استقلال زنان و عدم وابستگی آن ها به مردان
4- سعی در نابود نمودن کلیشه های غلط و متعصبانه جنسی موجود در سنت دینی که ارتباطی با دین رحمانی پیامبر اکرم ندارد
5- نابود نمودن کلیشه های جنسی موجود در کتب درسی و آفریدن تصویری نو از زنان
6- فرهم نمودن بستر های مناسب آموزشی و اعطای بورس های تحصیلی به زنان
7- سعی در تبلیغ ورود زنان به عرصه های گوناگون اجتماعی از طریق رسانه های جمعی و در نتیجه تلاش در جهت رفع تبعیض های جنسیتی
8- سعی در تغییرات بنیادین جامعه پذیری افراد از طریق آموزش های لازم به گونه ای که زنان تنها در نقش مادردیده نشوند و ایجاد دگرگونی در ایدئولوژی هایی که زنان را تنها به عنوان مادر می نگرند و خانه را تنها قلمرو حضور او می دانند
9- سعی در تقویت نهادهای مدنی و NGO های فعال در عرصه جامعه مدنی و تقویت بنیان های آن ها یی که به زنان و فعالیت آنان اختصاص دارد
10- اعطای ترفیع شغلی براساس تخصص و شایستگی
11- سعی در تقویت سرمایه اجتماعی یک جامعه و بنیان ابتدایی و اصلی آن یعنی اعتماد و فرهم نمودن زمینه ای برای اعتماد بیشتر به زنان
12- تقویت جریان سازی جنسیتی به مثابه روش یا استراتژی انسجام و یکپارچه کردن ملاحظات و تجارب زنان و مردان در طراحی ، اجرا ، کنترل و اریابی سیاست ها و برنامه ها در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است

نتیجه گیری

در جامعه امروز ، زنان در معرض خاصی از ستم قرار دارند . جدایی میان محل کار از خانه که در جامعه صنعتی رخ داد ، حکم به تقسیم کار جنسی در عرصه خانواده داد و این امر زنان را به خانه داری مکلف می کند اما در عین حال قوانین حکومتی و سیاست های دولت نیز به تقسیم کار جنسی دامن زده است .
توسعه پایدار مستلزم مدیریت و بهره برداری صحیح از نیروی انسانی برای دستیابی به الگوی مصرف مطلوب است . از ویژگی های توسعه پایدار تشویق و ترغیب تمامی شهروندان به مشارکت از فرآیندهای مهم برنامه ریزی شهری و مدیریتی است است و اگر زنان در قلمرو خانگی خویش بمانند و در دستیابی به اهداف توسعه پایدار مشارکت ننمایند ، دستیابی به پیشرفت در زنجیره توسعه پایدار امکان پذیر نمی گردد و به عبارت دیگر میزان مشارکت زنان یکی از شاخص های رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می شود . توسعه به مثابه فرآیندی مطلوب تلقی می گردد که این فرآیند به عنوان فرآیندی همه گیر و عام باید صورت پذیرد . به امید روزی که با انجام اصلاحات لازم زنان جامعه ما نیز همپای مردان در جامعه حضور یابند و در زمینه های مختلف به خصوص در زمینه توسعه اجتماعی مشارکت نمایند .
منابع
- جزنی ، نسرین ، زن و توسعه ( عدالت جنسیتی ، پیش شرط توسعه پایدار ) ، مجموعه مقالات و مصاحبه ها ، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
- اسلامی ، رضا ، زن و توسعه ( زنان ، توسعه و حقوق بشر) ، مجموعه مقالات و مصاحبه ها ، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
- ازکیا ، مصطفی و غفاری ، غلامرضا ، جامعه شناسی توسعه ، انتشارات کیهان 1384
- فرخی راستایی ، زهرا ، چگونگی توانمند سازی زنان برای مشارکت در امر توسعه با تاکید بر شهر اصفهان
- شادی طلی ، ژاله ، زن در توسعه ، مجله زنان ، شماره دوم ، 1372
- ریتزر ، جرج ، نظریه های جامعه شناسی در دورا ن معاصر ، محسن ثلاثی ، انتشارات علمی ، چاپ اول ، تهران 1384
- ابوت ، پاملا و والاس ، کلر ، جامعه شناسی زنان ، منیژه نجم عراقی ، نشر نی ، چاپ اول ، تهران 1380