پدربزرگ فیزیوکرات ها
ارسطو حکیم مشهور یونانی ملقب به معلم اول به سال 382 یا 384 قبل از میلاد ولادت یافت و کمی بعد از مهاجرت از آن در سن 68 سالگی (بیشتر یا کمتر معلوم نیست)دار فانی را وداع گفت.
نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی
ارسطو حکیم مشهور یونانی ملقب به معلم اول به سال 382 یا 384 قبل از میلاد ولادت یافت و کمی بعد از مهاجرت از آن در سن 68 سالگی (بیشتر یا کمتر معلوم نیست)دار فانی را وداع گفت.
ارسطو شاگرد افلاطون بود و برخلاف استادش اشراف زاده نبود. خانواده او یونانی و پدرش طبیب بود. با وجود اینکه در حکمت قطب مخالف افلاطون بود ولی به استاد احترام زیاد می گذاشت برخلاف افلاطون که افراد و خانواده را در جامعه مستهلک می ساخت و سعادت جامعه را منظور قرار می داد، ارسطو افراد را اصل می دانست، چه هیات اجتماعیه که وجود مستقل از افراد ندارد بدون سعادت افراد چگونه می تواند سعادتمند شود.
اگر افلاطون در اندیشه های خود خیال پرور و ایده آلیست بود، در مقابل ارسطو رئالیست و برای جنبه های عملی علم اهمیت زیاد قائل بود.
ارسطو برخلاف افلاطون سوسیالیست نبود و به اصالت فرد بیش از اصالت اجتماع عقیده داشت. به نظر او نفع فردی و خانوادگی قبل از نفع عمومی موجب تحرکت و فعالیت اقتصادی است. وی نخستین فیلسوفی بود که طریقه عملی و تجربی را برای کشف حقایق ارائه نمود.
ارسطو به مانند افلاطون از رژیم اقتصادی عصری که با چشم خود می دید و ما امروز« سرمایه داری» می نامیم، انتقاد می کرد.
از اقتصاد پولی تنقید می کرد و به اقتصاد طبیعی دلبسته بود. به نظر او پدر خانواه وقتی که برای رفع نیازمندیهای خانواده خود تولید می کند، یک عمل اقتصادی طبیعی انجام می دهد ولی کسی که می خرد برای آنکه گرانتر بفروشد قصد سوداگری و ثروتمند کردن خود را دارد.
ارسطو مخالف سرسخت رباخواری بود. پول از نظر وی یک وسیله مبادله بوده و وجود آن به منظور تسهیل مبادلات در جامعه است و به خودی خود مولد نیست و ربحی که در ازای آن گرفته می شود خلاف طبیعت است.
ارسطو موافق مالکیت ارضی در چارچوب خانواده بود. بنظر وی ثروت آن چیزی است که برای رفع نیازمندیها به کارمی آید و زاید بر آن ثروت محسوب نمی شود.
ارسطو مخالف تجارت و سوداگری بود و معتقد بود کسی که می خرد برای آنکه گرانتر بفروشد و منفعت بیشتر ببرد« استفاده بی جهت» کرده است و چون تجارت را بی حاصل و غیرمولد می دانست او را بعضی از مورخین سرسلسله فیزیوکراتها خوانده اند.
به خلاف استاد خود، که در بازگشت به آتن به اسیری افتاده و به عنوان بنده فروخته شد، و قهراً به بردگی با نظر بغض می نگریسته است، ارسطو وجود بردگی را لازمه تولید می دانست و بندگان را برای خانواده ضرور می دانست.
منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}