نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی




 

مکتب تاریخی آلمان جنبش فکری خاصی است که در تمام نیمه دوم قرن نوزدهم افکار صاحب نظران آلمان را به خود معطوف کرده است. به عقیده طرفداران مکتب تاریخی، قوانین اقتصادی را که کلاسیک ها عمومی و جهانی می پنداشتند نسبی اند. زیرا: چون شرایط اقتصادی و اجتماعی در حال تغییر و تحول است در نتیجه نظامات و قواعد مربوط به آنها نیز در حال تغییر و تحول خواهند بود و محال است که بتوان نظریه ثابتی ارائه نمود که سیاست اقتصادی ناشی از آن برای همه اعصار و همه اجتماعات بدون قید زمان و مکان صادق باشد. به علاوه به نظر پیروان مکتب تاریخی، یک استدلال روانشناسی ناقص و محدودی کلاسیکها را به این نتیجه قابل تردید رسانده است که انسان فقط به خاطر منافع خصوصی خود تلاش و فعالیت می کند از این نظر کلاسیک ها،‌اقتصاد سیاسی را به «تاریخ طبیعی خودخواهی»تنزل داده اند،‌ حال آن که کردارهای اقتصادی انسانها تابع محرکهای دیگر است مثلاً‌ احساس وظیفه شناسی، ‌محبت، مردم دوستی، هوس مجد و نام آوری، جاه طلبی و غیره. وانگهی زیاده روی در محدود کردن فرضیات، آنها را به حدی از حقیقت دور کرده است که به جای آن که تصویری از حقیقت یابند فقط کاریکاتوری از حقایق اقتصادی یافته اند. تا جائی که تئوری آنها به معدودی قضایای مربوط به قیمتها،‌ مزدها و مبادله بین المللی خلاصه شده و به کلی رابطه خود را با زندگی واقعی قطع کرده است.
به نظر طرفداران مکتب تاریخی، عالم اقتصاد باید فعالیت های اقتصادی را در محیطی که آن فعالیتها انجام می شوند مطالعه کند و روش تحقیق استقرائی(1) را جانشین روش تحقیق قیاسی(2) سازد و به طور منظم واقعیات را مورد مشاهده قرار دهد تا بتواند تصویر صحیح و کاملی از فعالیتهای انسانی بدست دهد و برای انجام این کار تنها وسیله تحقیق همان روش تاریخی است. تنها تاریخ است که می تواند پاسخ دهد که تحول و وقوع پدیده ها چگونه بوده است و در حال حاضر چگونه می تواند باشد. به نظر آنها محقق و عالم اجتماعی باید با تحقیق و مطالعه نهادهای اقتصادی و اجتماعی در ادوار مختلف و با جمع آوری مصالح لازم تاریخی پایه های نظامات اقتصادی را که الزاماً جنبه تاریخی دارد بریزد و از عمومیت دادن آنها برای جوامع دیگر خودداری کند.
از نمایندگان این طرز تفکر یکی گی یوم روشر(3) است که در مطالعه تاریخ، فقط وقایع اقتصادی را وسیله پی ریزی نظریه های اقتصادی می داند.
از دیگر بنیان گذاران این مکتب می توان هیلدبران(4) را نام برد. بوخر(5) و سومبارت(6) و ماکس وبر(7) واشمولر(8) می خواستند با توسعه مطالعات گذشته دایره مشاهدات اقتصاددان را توسعه بخشند و به طریق علمی تر روابط اقتصادی بین انسان و اشیاء را کشف نمایند.

پی نوشت ها :

1.Inductive
2.Deductive
3.Cuillaum Roscher
4.Hildebrand
5.Bucher
6.Sombart
7.Max weber
8.Schmoller

منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.