عدالت چیست و در کجاست؟
سیسموندی قبل از اینکه در سال 1819 کتاب «اصول جدید علم اقتصاد» را بنویسد کتابهای دیگری نوشته بود که بعضی از آنها تاریخ و بعضی از آن ها مشروحی از اندیشه های آدام اسمیت بود. ولی وقتی که در سال 1819 کتاب اصول
نویسنده: دکتر باقر قدیری اصلی
نگاهی به آموزه های سیسموندی(1)(1842-1773)
سیسموندی قبل از اینکه در سال 1819 کتاب «اصول جدید علم اقتصاد» را بنویسد کتابهای دیگری نوشته بود که بعضی از آنها تاریخ و بعضی از آن ها مشروحی از اندیشه های آدام اسمیت بود. ولی وقتی که در سال 1819 کتاب اصول جدید علم اقتصاد و تحقیق سیاسی را نوشت بکلی به عقاید قبلی خود پشت پا زد.اولین اعتراض او به هدف اقتصاد کلاسیک ها بود. زیرا از نظر کلاسیک ها هدف اقتصاد«ثروت» است و سیسموندی عقیده داشت که ثروت امریست مادی و غیرانسانی.
به نظر او اگر تهیه ثروت متضمن و موجب خوشبختی و به زیستی جامعه انسانی نباشد فایده ای بر آن مترتب نیست. افزایش تولید وقتی ایده آل خواهد بود که به زیستی کارگران را نیز تامین کند؛ حال آنکه طریق تهیه ثروت نه تنها ممکن است با طریق تامین به زیستی یکی نباشد بلکه حتی در جهت مخالف آن نیز باشد، زیرا تولید کنندگان و کارفرمایان که در تعقیب سود بیشترند دارای نیازمندی های تجملی اند که آن نیازمندی ها با حوائج اولیه و ضروری توده مردم متفاوتند. وانگهی تعقیب سودگاهی باعث اقدام به عملیاتی از قبیل از بین بردن تولیدات اضافی می شود که موجب بالا رفتن قیمت هاست حال آنکه این نوع اعمال از نقطه نظر تامین به زیستی افراد جامعه زشت و ناپسند است.
هدف اقتصاد باید به زیستی و رفاه جامعه باشد نه ثروت و از این بابت به نظر سیسموندی اقتصاد کلاسیک راه غلط پیموده است.
اشتباه اساسی ریکاردو و همه کلاسیک ها در خیال وقوع خود به خود و طبیعی تعادل دائمی است. سیسموندی به این طرز تفکر اعتراض کرده و می گوید که تعادل الزاماً و به خودی خود بین تولید و نیازمندی ها بوجود نمی آید، زیرال وقوع بحرانها دلیل بر بی اعتباری این خیال است.
البته منظور سیسموندی از بحران، توقف های دوره ای پیشرفت های اقتصادی نبود و تا آن سالی که کتاب اصول جدید علم اقتصاد را در سال 1819 نوشت هنوز بحران به نحوی که بعدها به ظهور پیوست واقع نشده بود.
خوف سیسموندی از بحران، در حقیقت فزونی دائمی تولید نسبت به مصرف است که ناشی از استثمار دائمی کارگران توسط کارفرمایان می باشد. دلیل استثمار و بالنتیجه عدم تعادل از نظر سیسموندی این است که کارگران در مقابل کاری که انجام می دهند معادل آن مزد دریافت نمی کنند. و در نتیجه قادر نیستند کالائی که خود تهیه کرده اند بخرند. در عوض سرمایه داران و دولتمندان و دارندگان درآمدهای در سطح بالا که دارای قدرت خرید کافی هستند می توانند همه خواهشهای مادی خود را برآورده کنند و در نتیجه کارفرمایان به منظور ارضاء نیازمندی های آنها اقدام به تولید کالاهای باب طبع آنها می کنند و کم کم محصولات در جهت تولید کالاهای تجملی سوق می یابد و چون کالاهای مورد لزوم اولیه زندگی خریدار زیاد ندارد تولید آنها تقلیل و گاهی متوقف و بالنتیجه موجب بیکاری کارگران می شود. آیا می توان در مقابل این دشواری چاره ای اندیشید؟ آیا می توان تولید را طوری تنظیم کرد که این نوع عدم تعادل بوقوع نپیوندد؟ جواب کلاسیک ها این بود که نه تنها تغییر جهت تولیدات امکان پذیر است بلکه مکانیسم قیمت ها به طور اتوماتیک و آنی موجب برقراری تعادل می گردد. یعنی اگر تولید کالاهای تجملی افزایش یابد و عرضه آن به بازار بیشتر شود قیمت آنها تقلیل پیدا می کند و چون تولید کالاهای مورد نیاز و مصرف عامه تقلیل یابد بالنتیجه عرضه آنها به بازار تقلیل خواهد یافت و خود به خود قیمت آنها افزایش پیدا خواهد کرد.
اهمیت موضوع د رانفعال تولید کنندگان است و انفعالاتی که کلاسیک ها در موارد فوق پیش بینی می کنند اینست که در مورد اول، وقتی تولید کالا و عرضه آن به بازار افزایش یافت قیمت کالا تنزل می کند و عکس العمل کارفرما یا تولید کننده در مقابل تنزل قیمت، تقلیل تولید و عرضه است که حاصل آن برقراری خود به خود تعادل بین عرضه و تقاضا خواهد بود.
در مورد دوم، وقتی که تولید کالاهای مورد نیاز و اولیه زندگی تقلیل یافت خود به خود قیمت آنها افزایش پیدا می کند و کارفرمایان درصدد تولید و عرضه بیشتر آن خواهند بود و در نتیجه افزایش تولید موجب برقراری تعادل بین عرضه و تقاضا یا تولید و مصرف می شود. ایراد سیسموندی این است که تعادل به شرطی برقرار می شود که یک تحرک قبلی کار و سرمایه وجود داشته باشد، در صورتی که موانع عدیده از جمله بی تحرکی یا کم تحرکی کار و سرمایه مانع برقراری فوری تعادل است و باید زمانی طی شود تا تحرک بوجود آید که تا آن زمان بحران صورت وقوع خواهد یافت.
ایرادی که به تئوری استثمار سیسموندی گرفته اند این است که اگر کارگر آزادانه قرارداد کار امضاء می کند چگونه کارگر حاضر به قبول استثمار می شود؟جوابی که سیسموندی می دهد این است که آزادی حقوق، آزادی عمل یا آزادی استفاده از آن را تضمین نمی کند. زیرا درست است که کارگر در رژیم قرار دادهای آزاد، آزادانه قرارداد کار را با کارفرما امضاء می کند ولی در قبول یا رد آن آزادی عمل ندارد چرا که دو طرف قرارداد در شرایط مساوی قرار ندارند: در حالی که کارفرما در تعقیب سود بیشتر است کارگر در تلاش معاش است و حیات او و خانواده او به مزدکار او وابسته است و در نتیجه فشاری که در عقد قرارداد به کارگر تحمیل می شود بمراتب بیشتر از فشار به کار فرماست.
به علاوه بر اثر توسعه ماشینیسم رقابت بین کارگران تشدید می گردد و ماشینیسم برای طبقه کارگر یک رقیب غول آساست و با اضافه تولیدی که به وجود می آورد موجب وقوع بحران می گردد.
وانگهی رقابت بین کارفرمایان باعث تنزل دستمزدها می گردد و سطح مزدها باز هم پائین آمده و موجب تشدید وضع وخیم کارگران می شود.
فقر کارگر به عقیده سیسموندی، باعث اتلاف و کاهش کارگر و در حقیقت یک نوع تبذیر و زیاده روی در استفاده از نیروی انسانی است که رسوائی آن به مراتب وخیم تر از اتلاف سرمایه است و این نوع اجحاف باعث خواهد شد که در آینده جدائی بیشتری بین طبقات ایجاد گردد.
زندگانی کارگران و مستمندان روزبروز دشوارتر و امکان مالکیت وسایل تولید برای آنها مشکل تر می شود و در مقابل آن، دولتمندان از درآمد و رفاه بیشتر برخوردار خواهند بود و به مقدار بیشتر و زیادتر ثروت اندوخته خواهند کرد. در این صورت نارضائی ها افزایش یافته و طبقات اجتماعی مخالف هم بوجود خواهند آمد. سئوالی که پیش می آید این است که آیا می توان این وضع نامطلوب را که تعقیب منافع شخصی و آزادی مبادله بوجود آورده است بهبود بخشید؟ راه چاره ای که سیسموندی ارائه می کند هر چند که محافظه کارانه است ولی از پایه های سوسیالیسم بشمار می رود.
به نظر سیسموندی بی عدالتی های اجتماعی که سیستم آزادی مبادله بوجود آورده، دخالت دولت را به منظور اصلاح وضع اجتماعی و تغییر جریان نامطلوب اقتصاد ضروری می سازد.
اولین دخالت دولت باید در جهت محدود کردن زیاده روی ها در تولید و به منظور تصحیح جهت های نامطلوب آن باشد.
برای این کار سیسموندی خواب رژیمی را می بیند که در آن کارگاههای کوچک و مستقل صنعتی بتوانند نقش اساسی ایفا کنند و زندگی شهری قادر نباشد زندگی روستاها را تحت سلطه خود درآورد. سیسموندی مخالف پیشرفت سریع صنعت که کارخانجات بزرگ موجب آنند بوده است و به ماشینیسم که باعث بیکاری کارگران می شود روی خوش نشان نداد. توجه بیشتر او به صنایع دستی، به کارگاههای کوچک و مستقل و بهره برداری های کشاورزی که در امر تولید بین کارگر و تولید کننده (کارفرما) ایجاد وحدت می کند، بود.
او طرفدار وضع قوانین اجتماعی به نفع کارگر و مداخله دولت در امور بیمه های اجتماعی و وضع مقررات مربوط به زمان و شرایط کار و بیمه های بیکاری و بیماری و پیری بود.
به طور کلی می توان گفت، اگر سیسموندی معایب سیستم لیبرال را به نحو بارزی تشریح کرده است متأسفانه موفق نشده است در رفع آن، پیشنهادات عملی بکند.
او علاقه عجیبی به زندگی ساده روستایی و فعالیت های اقتصادی در اوایل کاپیتالیسم داشت و خود نیز از اینکه تا اواخر عمر نتوانسته است پیشنهاد رفرم های قاطع بدهد و یا نقایص سیستم لیبرال ها را رفع کند متأسف بوده است و در کتاب اصول جدید اقتصاد می نویسد:«اقرار می کنم بعد از اینکه از نظر خود اصول را مشخص کردم و روشن ساختم که عدالت چیست و در کجاست احساس می کنم آن قدرتی که بتواند وسیله اجرای آن اصول را بنمایاند در خود ندارم».
پی نوشت ها :
1. Sismondi
منبع مقاله: قدیری اصل، باقر؛ (1386)، سیر اندیشه اقتصادی، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دهم1387.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}