نویسنده: دکتر نسیم سهایی




 

بی شک یکی از مراکز بزرگ تحقیقات ریاضی در طی دو سده ی سال اخیر روسیه می باشد. تاریخ علم و به خصوص ریاضیات در روسیه از این جهت جالب و مورد توجه است که شرایط سیاسی حاکم بر جامعه، کاملاً در آن تأثیر گذار بوده است. شاید یکی از تفاوت های بارز در بررسی تاریخ علم روسیه و اروپا این است که در روسیه همواره رابطه نزدیکی بین علم و سیاست وجود داشت و حاکمان این سرزمین پهناور همواره در بیم آن بودند که دانشمندانی که در اروپای غربی تحصیل می کنند، نه تنها علوم جدید را وارد می کنند، بلکه سیاست ها و دیدگاه های جدیدی نیز به واسطه ی آنها وارد جامعه می شود. به همین دلیل در روسیه، دانشمندان به عنوان یک گروه اطلاعاتی در نظر گرفته می شدند. این جریان باعث شده بود تا دانشمندان کمتر به علوم عملی بپردازند و در زمینه علوم نظری پیشرفت بسیاری داشته باشند. اولین مؤسسه تحقیقاتی علوم به سال 1725 در روسیه شروع به کار کرد که تا اوایل سده بیستم تقریباً تنها مؤسسه تحقیقاتی روسیه بود. در سال 1920 یک مؤسسه جدید تحقیقاتی تأسیس شد که همه دانشمندان این کشور عضو آن بودند و این امکان برای دانشمندان همه علوم فراهم شد که در ارتباط علمی باشند.
به طور خاص، پیشرفت ریاضیات در روسیه کاملاً مشهود بود. در قرن هجدهم بزرگانی چون لئونارد اویلر و ژاکوب برنولی در دوران اقامتشان در روسیه به بزرگترین دستاوردهای ریاضی خود دست یافتند. در اوایل قرن بیستم ریاضیدانان روسی در اکثر شاخه های ریاضی، شامل نظریه اعداد و احتمال، معادلات دیفرانسیل، هندسه، جبر و نظریه توابع پیشرو بودند. حتی در دوران شوروی کمونیستی هم ریاضیدانان معروفی پدیدار شدند.
خوشبختانه روسیه از جمله کشورهایی بود که در آن برای زنان، شرایط تحصیل علم حتی در درجات عالی، فراهم بود. به همین دلیل آنها در بسیاری از شاخه های علم، بزرگترین افتخارات را نصیب خود کردند. در رشته های ریاضی، روان شناسی ، جانور شناسی و شیمی، زنان روسی برای اولین بار موفق به دریافت مدرک دکترا شدند. سونیا کوالفسکی اولین زنی است که دکترای ریاضیات گرفت.

سونیا کوالفسکی

سونیا کوالفسکی بزرگترین زن ریاضیدان قبل از قرن بیستم است. او در 15 ژانویه سال 1850 در مسکو به دنیا آمد. پدرش واسیلی کوروین کروکوسکی یک سرباز معمولی، و مادرش یلیزاوتا شوبرت هر دو از افراد با سواد روسیه بودند. پدر سونیا از نوادگان ماتیاس کوروین پادشاه مجارستان بود.
دوران کودکی سونیا را به طور مختصر می توان چنین بیان کرد. وی دومین فرزند خانواده بود. و از پالبینو روستای محل اقامت شان به همراه خانواده اش به سنت پترزبورگ مهاجرت کرد. آنها در محله ای زندگی می کردند که اغلب همسایگان آنها، افرادی از طبقات خاص اجتماعی بودند، از جمله داستایوفسکی نویسنده مشهور روسی. سونیا و خواهرش در دوران کودکی تحت تعلیم یک معلم سرخانه قرار داشتند. سونیا مبانی زبان انگلیسی را در خانه فرا گرفت. شیوه تدریس معلم سرخانه به گونه ای بود که او را فردی خود خواه و عصبی بار آورده بود. اما در چهارده سالگی تحولی عظیم در زندگی سونیا رخ داد. در آن زمان وی با مطالعه کارهای پدرش و مقالات برخی دانشمندان دیگر با علم حساب آشنا شد. این آشنایی چنان اشتیاقی در وی ایجاد کرد که در سال 1867 مباحثی از ریاضی را زیر نظر الکساندر استرانولیوبسکی استاد ریاضی آکادمی علوم دریایی سنت پترزبورگ دنبال کرد. استاد به سرعت دریافت که سونیا استعداد فوق العاده ای برای ریاضیدان شدن دارد. به همین دلیل او را ترغیب به تکمیل تحصیلاتش در این زمینه کرد.
سونیا برای ادامه تحصیل در دانشگاه های خارجی مجبور به ازدواج بود.
لذا در هجده سالگی به یک ازدواج اجباری با ولادیمیر کوالفسکی تن داد که معمولاً آن را «ازدواج سفید» می نامند. در سال 1869 این زوج جوان به هایدلبرگ رفتند. در آنجا ولادیمیر به تحصیل در رشته زمین شناسی مشغول شد و سونیا نیز در کلاس های درس کیرشهف، هلمهولتز، کونیگسبرگر و بویس- ریموند شرکت می کرد. کونیگسبرگر یکی از اولین شاگردان وایرشتراس بود. وی با حرارت بسیاری درباره استاد خود تبلیغ می کرد. سونیا تحت تأثیر این شور و شوق، تصمیم گرفت که شخصاً با وایرشتراس ملاقاتی داشته باشد؛ در سال 1871 هایدلبرگ را به مقصد برلین برای ادامه تحقیقاتش نزد وایرشتراس، ترک گفت. در همین حین ولادیمیر برای دریافت درجه دکترا به ژنو رفت.
در آن زمان زنان را برای تحصیل در دانشگاه نمی پذیرفتند، لذا وایرشتراس قبول کرد تا به او به صورت خصوصی درس دهد. هر هفته عصرهای یکشنبه، سونیا به منزل استاد می رفت و یک جلسه درس نیز در ضمن هفته در خانه سونیا تشکیل می شد. این جلسات تقریباً به طور منظم تا پائیز سال 1874 ادامه یافت. سونیا در طی این سال ها سه کار تحقیقاتی در زمینه های معادلات دیفرانسیل جزیی، انتگرال های آبلی و حلقه های ساترن به اتمام رسانید. کیفیت و سطح بالای همین مقالات نیز باعث راهیابی سونیا به دانشگاه گوتینگن برای دریافت درجه دکترای ریاضیات شد. وی بالاخره در سال 1874 به عنوان اولین زن تاریخ ریاضیات روسیه موفق به اخذ درجه دکترا شد. ولی با وجود توصیه نامه های قوی علمی که وایرشترس برای سونیا نوشته بود، وی موفق نشد به عنوان استاد دانشگاه مشغول به تدریس شود. بنابراین تصمیم گرفت که به همراه همسرش به روسیه بازگردد.
در این مدت سونیا به کل از ریاضیت فاصله گرفته بود و بیشتر به زندگی پر زرق و برق اشرافی می پرداخت. در اکتبر سال 1878 اولین فرزند سونیا، دختری به نام فوفی به دنیا آمد. آسایش اجباری که در نتیجه این تولد بر مادر تحمیل شد، بار دیگر علاقه او را به ریاضیات تجدید کرد و مکاتبات فنی با وایرشتراس را شروع کرد. ولی مشکلات خانوادگی و بیشتر از آن مشکلات مادی، ادامه تحقیقات ریاضی را برای سونیا بسیار مشکل ساخت. با وجود همه این مشکلات وی همچنان با وایرشتراس ارتباط علمی داشت و از راهنمایی ها و نصایح استاد از راه دور بهره می برد. بالاخره در مارس سال 1883 همسر سونیا به طور ناگهانی درگذشت. به این ترتیب مشکلات سونیا تا حدی فروکش کرد و از این زمان به بعد با فراغ خاطر بیشتری به تحقیق در ریاضیات پرداخت.
پس از مرگ شوهر، سونیا خیلی زود به صحنه ریاضیات بازگشت، به طوری که در پاییز همان سال در کنگره علمی اودسا شرکت کرد. در سال 1884 با پشتیبانی وایرشتراس و به کمک میتاگ لفلر بالاخره توانست در جایگاه علمی واقعی خود قرار گیرد. دانشگاه استکهلم او را برای تدریس در آن دانشگاه پذیرفت. و در سال 1889 در همین دانشگاه به عنوان استاد دایمی منصوب شد. در خلال سال هایی که او در استکهلم بود روی مهمترین تحقیقش در زمینه مباحث جدید و پیشرفته در آنالیز کار می کرد. وی مقاله ای تحت عنوان « درباره دوران جسم صلب حول نقطه ثابت» به آکادمی علوم فرانسه فرستاد. در شب کریسمس سال 1888 توانست جایزه ویژه این آکادمی به نام بوردن را دریافت کند. سطح علمی مقاله به حدی بالا بود که هیئت داوران جایزه را از 3000 دلار به 5000 دلار افزایش دادند. در ادامه تحقیقاتش در سال 1889 برنده جایزه ی آکادمی علوم سوئد شد. این موفقیت برای وایرشتراس بسیار خوشحال کننده بود. ولی متأسفانه دو سال بعد یعنی در 10 فوریه سال 1891 سونیا بر اثر بیماری آنفولانزا درگذشت. پس از مرگ او وایرشتراس که همواره به داشتن دانشجو و دوست خوبی چون سونیا افتخار می کرد، از شدت ناراحتی و تأثر، تمام مکاتبات بین خودش و سونیا را سوزاند. مورخان احتمال می دهند برخی از آثار ریاضی سونیا نیز سوزانده شده باشد.
در ریاضیات، نام او در قضیه کوشی - کوالفسکی که یک قضیه اساسی در معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزیی است برای همیشه زنده خواهد بود. در واقع کوشی موضوع مهم وجود حل معادلات با مشتقات جزیی را بررسی کرده بود. اما سونیا حالت هایی را مورد بررسی قرار داده بود که نه کوشی و نه هیچ ریاضیدان دیگری به آن توجه کرده بودند. بنابراین وی توانست قضیه کوشی را در حالت کلی تری ثابت کند. به عبارت دیگر کوشی و سپس کوالفسکی توانستند شرط لازم و کافی وجود جواب یکتا برای یک معادله با مشتقات جزیی را ارایه کنند.
از دیگر کارهای ارزشمند سونیا، تحقیقاتی است که وی روی حلقه های ساترن انجام داد. این مسأله ماهیتی فیزیکی دارد و حالت خاصی از آن را قبلاً ماکسول فیزیکدان مشهور ثابت کرده بود. سونیا توانست قضیه ماکسول در این زمینه را در حالت کلی تری ثابت کند.
این مقاله آخرین کار تحقیقی جدی سونیا کوالفسکی بود. اگر چه وی تا آخرین لحظات عمرش در حال تحقیق و مطالعه بود ولی مابقی کارهایش در زمره ی تحقیقات چشمگیرش به حساب نمی آیند.
سونیا نابغه ای کم نظیر در دنیای ریاضیات و همچنین نویسنده ای زبردست بود به گونه ای که کتاب های ادبی و رمان های باقی مانده از او وی را در جرگه نویسندگان بزرگ روسی قرار می دهد.

نینا کارلوونابری

نیناکارلوونابری یکی از زنانی است که در زمینه ریاضیات آثار بسیاری از خود به جای گذاشته است. او در دوره ای زندگی می کرد که ریاضیات در روسیه روز به روز عمومی تر می شد و متفکران بسیاری از هر طبقه و قشری جذب مؤسسه های علمی و تحقیقاتی می شدند. وی به دلیل کیفیت کارهایش در ریاضیات و همچنین شخصیت ممتازش، در اکثر مجامع علمی پذیرفته شده بود.
بری در 19 نوامبر سال 1901 در مسکو به دنیا آمد. در دوران دبیرستان قدرت درک و فهم ریاضیات او تقویت شد. پس از آن در دانشگاه مسکو پذیرفته شد. در آن زمان وی اولین زن این دانشگاه بود. او در آنجا عضو اغلب گروه های تحقیقاتی ریاضی بود. در سال 1918 به گروهی به نام لوزیتانیا پیوست که اولین گروه دانشجویی بود که ایده های ریاضی نیکولای نیکولیویچ لوئیزین را دنبال می کردند. لوئیزین یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه مسکو و یکی از اعضای همان گروه بود. هدف آنها گسترش زمینه ای از ریاضیات به نام نظریه توابع بود. این شروع باعث شد که حتی پس از به هم پاشیدن گروه، بری موضوع نظریه توابع را به عنوان زمینه اصلی کارش ادامه دهد.
وی که یکی از دانشجویان ممتاز دانشگاه بود و در اوایل سال 1921 از دانشگاه فارغ التحصیل شد. پس از آن به عنوان معلم در مؤسسه جنگل داری مسکو مشغول به تدریس شد. مدتی بعد یک موسسه تحقیقات و مطالعات ریاضی و مکانیک در دانشگاه مسکو گشایش یافت که بری کار تدریس را در آنجا ادامه داد. علاوه بر این که در آن مؤسسه تدریس می کرد به عنوان دانشجو، مطالعاتی در زمینه سری های مثلثاتی هم انجام می داد. عمده مطالعات وی روی تحلیل سری های مثلثاتی متمرکز شده بود. او مشتاق بود که مسأله یکتایی سری های مثلثاتی را اثبات کند. سؤال اصلی او این بود که تحت چه شرایطی سری مثلثاتی یک تابع داده شده منحصر به فرد است؟ در سال 1922 او، اولین زنی بود که نتایج اصلی تحقیقاتش در زمینه سری های مثلثاتی را به انجمن ریاضی مسکو فرستاده بود و در سال 1923 آنها را به چاپ رسانید و در سال 1926 به دلیل اینکه در مقاله اش گونه های مشکلی از مسئله سری های مثلثاتی را توصیف کرده بود برنده جایزه گلاوناوک شد.
سپس برای ادامه تحصیلاتش به خارج از کشور رفت و به مدت شش ماه مطالعاتش را در دانشگاه سوربون فرانسه ادامه داد. سال بعد به لووف در لهستان رفت و به عضویت کنگره ریاضی لهستان در آمد. در سال 1928 به ایتالیا رفت و در یک کنفرانس بین المللی ریاضی، به ارایه سخنرانی پرداخت که برنده جایزه راکفلر شد. به این ترتیب بزرگترین شانس زندگی اش را برای ادامه مطالعاتش در دانشگاه پاریس تا سال 1929 به دست آورد. وی در سال 1935، پس از گرفتن مدرک دکترای ریاضی و فیزیک، تبدیل به یکی از استادان برجسته دنیا شد. واقعاً از کار تدریس لذت می برد و در بسیاری از سمینارهای ریاضی شرکت می کرد. یکی از این کنفرانس ها، سومین کنگره سراسری در مسکو در سال 1956 بود که در آنجا یک سخنرانی درباره ی نتایج کارش در زمینه سری های مثلثاتی ارایه کرد. همچنین سخنرانی های زیادی در دانشگاه پلی تکنیک روسیه، دانشگاه کمونیستی سوردلوف و مؤسسه آموزشی ایالتی لنین مسکو ایراد می کرد.
در سال 1952 بری یک مقاله ممتاز درباره توابع اولیه و سری های مثلثاتی تقریباً همه جا همگرا، نوشت و همچنین نتایج متمایزی درباره خواص دستگاه های متعامد و دو متعامد به دست آورد که برخی از این دستگاه ها عبارتند از دستگاه بسل، دستگاه هیلبرت و دستگاه ریز- فیشر. بری همچنین یک رساله نود صفحه ای درباره ی انواع مسایل سری های مثلثاتی به چاپ رساند که تبدیل به یک مرجع اصلی برای همه ریاضیدانانی که در زمینه نظریه توابع کار می کنند، شد.
بری را می توان به عنوان یک پیشگام در ریاضیات دانشگاه مسکو به حساب آورد. او به بسیاری از دانشجویان دوره دکتری در جمع آوری مطالب تز، کمک می کرد و یکی از خصوصیات قابل تحسینش این بود که درباره هر آنچه اطلاعاتی داشت، بی دریغ در اختیار دیگران قرار می داد. او علاوه بر ریاضیات ورزش می کرد و سفر کردن را دوست داشت. به شعر و موسیقی نیز شدیداً علاقمند بود.
بری در 15 جولای 1961 از دنیا رفت و جامعه ی ریاضی را تنها گذاشت. او یک انسان فوق العاده در ریاضیات بود که تا امروز نیز به خاطر کارهای بزرگش در خاطره ها مانده است.

مارینا راتنر

مارینا راتنر در سال 1938 به دنیا آمد. او در خانواده ای بزرگ شد که پدر و مادرش هر دو محقق و دانشمند بودند. در دوران دبیرستان از دانش آموزان ممتاز ریاضی بود که بارها مورد تشویق معلمانش قرار گرفته بود. در سال 1956 برای ورود به دانشگاه ایالتی مسکو اقدام کرد. در آن زمان تازه درهای دانشگاه های شوروی به روی یهودیان باز شده بود. بیشتر وقت او در دانشگاه، به مطالعه ریاضی صرف می شد. ولی مطالعاتی در زمینه فیزیک و تاریخ مارکسیسم و کمونیسم نیز داشت. فوق لیسانس خود را در سال 1961 گرفت و پس از آن با همکاری پروفسور کلموگروف در گروه آمار کاربردی مشغول به کار شد و همزمان در دبیرستان نیز تدریس می کرد.
پس از مدتی کار، در سال 1965 دوباره به دانشگاه مسکو بازگشت و در سال 1969 دکتری ریاضی را زیر نظر سینای دریافت کرد. سال بعد به عنوان مشاور مدرسه مطالعات عالی مهندسی، در مسکو مشغول به کار شد. سپس برای مهاجرت به اسرائیل درخواست ویزا کرد. بالاخره در سال 1971 به اسراییل رفت و تا 1975 در آنجا ماند. و در دانشگاه هبرو و دبیرستان پیش دانشگاهی وابسته به دانشگاه تدریس می کرد. در همان سال از طرف دانشگاه کالیفرنیا در برکلی دعوت به کار شد و با عنوان دانشیار به عضویت هیئت علمی دانشگاه برکلی در آمد و در سال 1982 به درجه استادی دانشگاه برکلی رسید.
زمینه اصلی کار راتنر نظریه ارگودیک بود. وی مقالات بسیاری در مجلات معتبر بین المللی به چاپ رساند. در سال 1992 به عضویت آکادمی علم و هنر آمریکا در آمد و سال بعد عضو آکادمی ملی علوم شد. در سال 1994 آکادمی ملی علوم جایزه جان کارتی را به خاطر کارهای تحقیقاتی او در زمینه ریاضیات و به خصوص برای اثبات حدس راناگوتان که اطلاعات بسیاری در زمینه نظریه اعداد درباره فرم های درجه دوم بود، به او اعطا کرد. راتنر در سال 1993 نیز جایزه کوراتفسکی را دریافت کرد. این جایزه هر پنج سال یک بار به کسی اعطاء می شود که تحقیقات و مطالعات عمیقی در ریاضیات محض یا زمینه های نظریه آنالیز عددی انجام داده باشد.
منبع :سهایی، نسیم، (1382)، زنان پیشگام در تاریخ ریاضیات، تهران: گستره، چاپ اول(1382).