جیمز برایس
جیمز برایس() (1838- 1922) استاد حقوق دانشگاه آکسفورد بود. مهم ترین اثر او در زمینه ی اندیشه های سیاسی دموکراسی مدرن () (1921) است. وی دموکراسی را حکومتی می دانست که در آن اراده ی اکثریت مردم حاکمیت پیدا
جیمز برایس() (1838- 1922) استاد حقوق دانشگاه آکسفورد بود. مهم ترین اثر او در زمینه ی اندیشه های سیاسی دموکراسی مدرن () (1921) است. وی دموکراسی را حکومتی می دانست که در آن اراده ی اکثریت مردم حاکمیت پیدا می کند. به نظر او مسئله اصلی دموکراسی نه چگونگی تأمین حقوق و آزادی های فردی ، بلکه چگونگی تحقق بخشیدن کامل و مؤثر به حاکمیت مردم است. از همین رو به انتقادات آلکسی دوتوکویل از دموکراسی و گرایش آن به استبداد اکثر حمله می کند. به نظر برایس نظام سیاسی امریکا نمونه ای از این به اصطلاح استبداد اکثریت بود که در آن آزادی بیان اندیشه و عقیده درحدود قانون به حداکثر ممکن رسیده بود. وی بی اعتنایی و انفعال توده های مردم را خطری برای دموکراسی و حاکمیت مردم و موجب پیدایش الیگارشی و تقویت گرایش به آن می دانست. الیگارشی نیز در هر شکلی مانع تحقق اراده و حاکمیت اکثریت می شود.
برایس معتقد بود که دموکراسی به معنای حاکمیت اکثریت سه ویژگی عمده دارد، و این سه، ممیز دموکراسی از نظام های غیر دموکراتیک و نشان دهنده ی اصلی ترین وظایف سیاسی مردم است: اول این که اهداف و غایات حکومت را افکار عمومی تعیین و پیشنهاد می کند نه گروه های اشرافی از هر نوع، دوم این که رهبران را مردم انتخاب می کنند و جز انتخاب عمومی، هیچ راه دیگری برای رسیدن به مناصب حکومتی وجود ندارد؛ و سوم این که عامه ی مردم همواره حق دارند با سیاست های منتخبان خود مخالفت کنند. برایس بر آن بود که برای تکمیل دموکراسی به مفهوم حاکمیت مردم باید اولاً، توده ها را هر چه بیش تر آموزش داد تا بهتر بتوانند از توانایی ها و امکانات خود برای شرکت در سیاست بهره گیرند و قدرت بیش تری برای سنجش امور عمومی و داوری درباره ی آن ها پیدا کنند، و ثانیاً مردم را در پرداختن هر چه بیش تر به مسائل عمومی جامعه و دوت تشویق کرد. دموکراسی بدون اکثریتی آگاه و علاقه مند به مسائل سیاسی ممکن نیست. به نظر برایس بهترین وسیله ی تنظیم و عرضه افکار عمومی و هدایت آن به سوی مسائل جامعه حزب سیاسی است. یکی دیگر از کار ویژه های حزب حفظ میانه روی در مقابل زیاده روی های سیاسی است. وجود احزاب رقیب از ظهور مردم فریبان جلوگیری می کند؛ همچنین احزاب مخالف سازمان یافته و رسمی بر گرایش به استبداد و انحصار طلبی محدودیت هایی ایجاد می کند. به طور کلی نهادهای دموکراتیک ، مانند احزاب سیاسی و انتخابات، مردم را به تعقل درباره ی مسائل جامعه وا می دارند. دموکراسی اصولاً نظامی عقلانی و مبتنی بر رفتار و واکنش های خردمندانه است، زیرا مردم باید با تعقل درباره ی منافع و علایق و مسائل خود چاره جویی کنند.
با این همه، برایس نارسایی های دموکراسی را گوش زد می کند. به نظر وی دموکراسی حتی در کشورهای پیشرفته خطر جنگ طبقاتی را از بین نبرده است. در این کشورها لزوماً بهترین رهبران به مناصب سیاسی نمی رسند. شناخت مردم از مسائل عمومی محدود است و از این رو امکان فریب خوردن و گم راه شدن آنان همواره وجود دارد. در مجالس قانون گذاری نمایندگان منافع عموم را قربانی منافع محدود صنف یا حوزه ی انتخاباتی خود می کنند. از همین رو برایس بر آن بود که باید عرضه ی لوایح خصوص نمایندگان را در مجلس منع کرد. با وجود این، به نظر برایس نارسایی های دموکراسی لاعلاج نیست. دراین خصوص وی، با وجود تأکید بر اصل حاکمیت اکثریت، به اهمیت بهره گیری از کارشناسان در سیاست و حکومت توجه داشت؛ و تأکید می کرد که حداقل باید از مردم کاردان درحکم دست یار و مشاور رهبران سیاسی استفاده شود. به طور کلی به نظر برایس دموکراسی مبتنی بر حاکمیت اکثریت هر چند نارسایی هایی دارد، بهترین حکومت ممکن و تنها راه گریز از هر گونه استبداد و جباریت است.
منبع: بشیریه، حسین، ( 1376- 1378) ، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، تهران، نشر نی، چاپ یازدهم 1391.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}