نویسنده: حسین خنیفر




 
بعد چهارم زندگی همان باورها، آرمان ها و یا تصورات درونی است که دارای شگرف تأثیرپذیر و تأثیر گذاری است.

1-دو شرط موفقیت در بعد چهارم عبارتند از:

الف- اشتیاق و امید.
ب- تدریج و تأمل.
اگر ما انگیزه انجام کاری را در خود زنده سازیم وسپس قدم به قدم و با صبر و حوصله آن را تعقیب کنیم، کامیابی از آن ما خواهد بود.

2-شرط دیگر بصیرت در عمل است.

باید توجه داشته باشیم که زندگی هدیه گران بهایی است که در آن تک تک اعمال ما مورد بررسی قرار می گیرند و هرعمل ما، هم تأثیر می گذارد و هم تحت تأثیر قرار می گیرد. زندگی، مجموعه ای از چالش ها و فرصت هاست و در این میان، کسانی در آن به موفقیت می رسند و سعادت را تجربه می کنند که با چشمان باز عمل می کنند.

3-نُه فکر مثبت:

مروّجان اندیشه مثبت گرایی و مدعیان تأثیر بعد چهارم، از نه فکر مثبت صحبت می کنند که دانستن آنها ارزشمند است.
1-سعی کنید با تکرار کلمات امید بخش و دل گرم کننده، روحیه خود را از هر لحاظ قوی تر سازید.
2-در پی هدفتان باشید و فکر تأیید از جانب دیگران را از خود دور کنید.
3-از شکست هراسی به دل راه ندهید؛ زیرا شکست، آغاز پیروزی است.
4-امید و ایمان را باور داشته باشید و به کارهایتان محوریت دهید.
5-دائما به بعد چهارم یا روان خویش تلقین کنید که من می توانم راه حل هر مشکلی را پیدا کنم و از چرخه مثبت بهره ببرید.
6-از میان هدف هایتان آن را برگزینید که امید بیشتر به موفقیتش دارید.
7-برای رفع هر مشکل به مغزتان رجوع کنید و با تحلیل مثبت به آن بپردازید.
8-علاقه و دوری از تضاد، از عوامل نیل به موفقیت است.
9-از کارها و مسائل کوچک بپرهیزید و ایده های بزرگ را در نظر بگیرید.

4- در جهت تقویت بعد چهارم،

به صبح و سپیدی ایمان بیاوریم، رویش را همواره پیش رو ببینیم و از زمان حال به آینده پلی بزنیم؛ زیرا چشم، نوازش گر فردا منتظر شماست.
جالب است بدانید که حتی فلاسفه بدبین و متفاوت نیز وقتی از موفقیت و اراده صحبت می کنند، تسلیم تأثیر مثبت بعد چهارم، یعنی اراده و توفیق می شوند.
نیچه فیلسوف آلمانی می نویسد: تنها فرمانی که شخص باید بی چون وچرا به آن پاسخ دهد، فرمانی است که درونش صادر می کند و این ندای درونی است که جهت و هدف تلاش ها و به بیانی بهتر اراده او را شکل می بخشد.
5-افلاطون که از حکمای سبعه(دانشمندان هفت گانه)یونان است، می نویسد:«ذهن آدمی خالق واقعیت است و برای تغییر واقعیت، باید ذهن را تغییر داد.» این تغییر، در حقیقت در بعد چهارم نهاد آدمی است.
6-حال برای کاهش چرخه منفی و تلقین ضعف و شکست، همواره باید روحیات منفی را طرد نمود.
رابینز می نویسد:«باید از محیط خود، عواملی را که در شما روحیات منفی ایجاد می کنند، بزدایید و به جای آنها عوامل مثبت را در ذهن خود و دیگران جای دهید.»(1)
7-یکی از اساتید دانشگاه تهران توصیه می کرد که حتی در زندگی دانشجویی برای کاهش بار افکار منفی و تقویت اندیشه مثبت و تقویت ذهن، از معاشران و هم نشینان و هم اتاقی های ناامید، منفی باف، مستأصل، بدبین، بدگمان و ورشکسته، دوری کنید؛ زیرا آنها ترمز بزرگند.
8-نباید فراموش کنیم که بعد چهارم یا روان تحلیل گر، اگرمدام تحت تأثیر افکارمنفی یا القائات ناامیدانه و بدبینی و بدگمانی قرار گیرد، بعد از مدتی عادت وسپس باور و در نهایت به یقینی بودن این تصورات و توهمات روی می آورد.
9-از روش های توصیه شده جهت تقویت بعد چهارم زندگی، روش الگو برداری و مدل سازی ذهنی است. ما می توانیم از افراد موفق الگوبرداری کنیم و در ذهن خویش، دست به مدل سازی مناسب بزنیم.
10-هنر تفکر، در تقویت بعد چهارم بسیار مؤثر است. در تعمق یا تفکر عمیق، هیچ رمز و رازی وجود ندارد. همه مردم اغلب به فکر فرو می روند؛ ولی کمتر اتفاق می افتد که تفکری سازنده داشته باشند.
11-تعمق واقعی و سازنده آن است که به سرچشمه فیاض حقیقت برسیم و به لحظه ای دست یابیم که تا ابد دوام داشته باشد و محو آفریننده ای شویم که همه چیز از اوست. برای این کار آرام بنشینید و هر نوع تنش و تشویشی را از جسم و جان بزدایید وآن گاه تمام افکار خود را متوجه هستی بیکران و غایت وجود سازید و در آن صورت است که می توانید ادعا کنید درباره حقایق هستی به فکر و تعمق پرداخته اید.
12-اوسپنسکی، یکی از صاحب نظران روان شناسی، معتقد است:
صداهای باطنی و درونی(بعد چهارم)ما عاقبت از چنان طنین نیرومندی برخوردار می شود که انعکاس آن در خارج نیز به گوش خواهد رسید. افکار خاموش و تخیلات آدمی، سازنده یا منفی، شکل، تجربه و کنش هر حادثه ای را در زندگی به خود خواهند گرفت.
13-فلج روانی چیست؟ (مطالعه موردی)
ما چون تابعی از طرز تفکر خویشتن هستیم، از این رو متأثر از طرز تفکر خویش عکس العمل نشان می دهیم. مورفی(2)می نویسد:«دکتر سیبوری، یکی از روان کاوان مشهور نیویورک برایم تعریف می کرد که یک روز مردی به سراغم آمد و اظهار داشت که همسرش ناگهان فلج شده است و پزشکان درمعالجه اش درمانده اند. دکتر سیبوری می گوید: وقتی به عیادت آن زن رفتم، بعد ازمعاینات اولیه، متوجه شدم که او سلامت کامل جسمی دارد و دچار فلج روانی شده است؛ یعنی در اندیشه خود، دچار ناتوانی شده و به جسمش سرایت کرده است. از این رو چاره ای جز آن ندیدم که در نحوه اندیشیدن او تغییر ایجاد کنم. برای این کار از او خواستم که خود را در وضعیتی قرار دهد که در حالت تندرستی می توانسته است از عهده کارهای دل خواه خود برآید و هر روز این تمرینات را به مدت 15 تا 20 دقیقه و به تعداد 4 تا 5 بار در روز انجام دهد؛ اما برای او شرح دادم که این سه نکته را در نظر بگیرد:
1-به نتیجه مثبت این عمل کاملا ایمان بیاورد.
2-افکار منفی را یک سره دور بریزد.
برای او شرح دادم که هر تصویری را با ایمان و اعتقاد کامل به ذهن بسپارد که در این صورت، نتایج مثبت آن را حتما به چشم خواهد دید.
درست سه ماه بعد، دکتر سیبوری طبق توافقی که با کادر کالج آن زن در بیمارستان به عمل آورده بود، از آنها خواست که سرساعت معینی از دسترس او خارج شوند و بیمار را به حال خود بگذارند. سپس به زن گفت که پسرش که در هند اقامت دارد، می خواهد با او تلفنی صحبت کند و در ضمن پسر بانوی مزبور نیز در جریان امر قرار گرفته بود. در ساعت مقرر، تلفنی که در گوشه دیگر اتاق قرار داشت، شروع به زنگ زدن کرد و زن که بی طاقت شده بود در ضمن بیم آن را داشت که اگر بخواهد پرستاران را صدا کند، فرصت از دست برود، ناچار از جا بلند شد و به طرف تلفن به راه افتاد؛ او واقعا معالجه شده بود.»(3)
14-تفکر درون، نظاره احوال درون و تجلی گاه عوارض بیرون است. برای این که بتوانید به مرحله تعمق روحی برسید و تأثیر مثبتی بر بعد چهارم زندگی داشته باشید، ابتدا باید افکار منفی را از خود دور کنید.
15-گاهی وجود یک فکر منفی و شکست خورده در خانه یا محل کار و استراحت، جمعی را از توفیق باز می دارد و تأثیرات مخرب ذهن او، حتی محیط را نیز متأثر می سازد.
16-امرسون(فیلسوف معروف)و بنیان گذار مکتب تعالی فکر و روح خود از کسانی بود که با نیروی بعد چهارم، یعنی تفکر مثبت، توانست بربیماری خویش فائق آید و از مرض مهلک سل، که گریبان گیرش شده بود، رهایی یابد.
او می گوید ساعت ها مناظر زیبای طبیعت و شکوه و عظمت آن را در ذهن و ضمیر خود مرور می کرده است و خاطرات خود را در این باره چنین شرح می دهد:
من خود را در عالمی دیگر می دیدم؛ در کوهستانی پوشیده از برف و در صبحدم و آسمان ابری، بی آن که هیچ فکر دیگری را به ذهن راه دهم و در آن چشم انداز ملکوتی به پرواز در می آمدم و شادی و شعف زندگی را با تمام وجود حس می کردم و خود را جزئی از آن می یافتم و بدین گونه کم کم بیماری از کالبدم جدا می شد.
17-امروزه ثابت شده است، هنگامی که ما ضمیر باطن خود را با احساسات منفی و سیاه و باورهای سراپا غلط، آغشته و آلوده سازیم، طبیعی است که بایستی از نتایج و نشانه های آن در هراس و در رنج باشیم.
18-برای تطهیر و پاک سازی ضمیر باطن از احساسات منفی، سه راه پیشنهاد شده است که آنها عبارتند از:
باورمندی به این نکته که بعد دیگری نیز در نهاد ما وجود دارد که از آن غفلت داشته ایم.
تلقین و تقویت بعد مثبت و ایمان به فصل رویش و حرکت، خصوصا با اکسیر امید و دعا.
تداوم اندیشه مثبت و دور افکندن تدریجی افکار منفی.
19-گناهان و اشتباهات و حتی تجاوزات و اهانت های آزار دهنده را می توان از پهنه ضمیر باطن زدود و خود را از اثرات و عواقب و کیفرهای آن که طبعا آثار منفی و مخربی بر ذهن و روان می گذارند و بعد چهارم را زمین گیر می کنند، رهانید.
20-نباید فراموش کنیم که خود بعد چهارم نیز جزئی از وجود بیکران آدمی است؛ زیرا هر انسانی بازتاب و پرتوی از آفرینش بیکران و تمام قدرت های پروردگار است که در او متجلی شده است و در زندگی مجال رشد و تحول و تأثیر و تأثر تا بیکرانگی ها مهیاست و از قانونی به نام تفکر مثبت (4)تبعیت می کند؛ زیرا می گوید : برای موفقیت و شادی در تمام جنبه های زندگی، تفکرمثبت، امری ضروری است و با خوش بینی افراطی متفاوت است؛ زیرا شیوه تفکر شما نشان دهنده ارزش ها، اعتقادات و انتظارات و حتی وضعیت آینده شماست.(5)

پی نوشت ها :

1-رابینز، آنتونی(1380)به سوی کامیابی، ترجمه مجردزاده کرمانی، تهران: کاکتوس، ص60.
2-مورفی، ژوزف(1380)غیرممکن ممکن است، ترجمه هوشیار رزم آزما، تهران: سپنج ص60.
3-همان، ص64.
4-تریسی، برایان(1381)کتاب کوچک بزرگ، ترجمه اشرف رحمانی کورش طارمی، تهران: راشین، ص31.
5-همان، ص21.

منبع: حسین، خنیفر، (1348)، جوان در آینه جهان( مهارت های مدیریت بر خویشتن در عصر تغییر)،‌ تهران: موسسه نشر شهر، چاپ اول 1389.