سکاییان
سکا ها در آغاز به اتفاق اقوام دیگر هند و اروپایی در یک جا می زیستند و بعدها به نقاط دیگر مهاجرت کردند. مهاجرت اقوام سکایی در دوران مهاجرت های بزرگ هند و اروپایی انجام شد.
نویسنده:
سکا ها در آغاز به اتفاق اقوام دیگر هند و اروپایی در یک جا می زیستند و بعدها به نقاط دیگر مهاجرت کردند. مهاجرت اقوام سکایی در دوران مهاجرت های بزرگ هند و اروپایی انجام شد.
سَکاها دسته ای از مردمان کوچ نشین آریایی بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از شرق به ترکستان چین و از غرب تا رود دانوب می رسید. سکاها مردمانی جنگجو بودند و گهگاه به سرزمین های همسایه خود یورش می بردند. سکاها از شاخه های نژاد هند و اروپایی بودند که همواره در تاریخ قدیم ایران خودنمایی می کردند.
سَکَ یا سَکا نامی است که در منابع قدیمی برای سکاهایی که از طرف آسیای میانه با ایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته است. سکاها یا سک ها در زبان های اروپایی به سیت معروف هستند.
saka از شاخه های دیگر ایرانی باستان زبان سکایی است. سکاها قومی ایرانی بودند که در بخش شمالی پشته ایران جای داشتند. نام این قوم در زبان فارسی باستان چنان که در کتیبه های هخامنشی نگاشته شده است، saka و در زبان آشوری ishguza و در زبان یونانی skuthai ثبت شده و همین واژه است که در برخی از زبان های اروپایی امروز به گونه ی scythe نوشته می شود. شگفت این است که نویسندگان ایرانی آن را از روی املا و واگفت اروپایی گاهی اسکیث و گاهی سیت می نویسند.
مردمانی که در اروپای شرقی سکنی داشته اند، در کتب هرودوت موسوم به سکیث می باشند. این نام از این جهت به این مردمان داده شده بود که سکیث در زبان یونانی به معنای پیاله است و این افراد همیشه پیاله ای با خود داشتند.
به دقت معلوم نیست سکاها خود را چگونه می نامیدند، اما ظن قوی می رود که اسم آنها همان سَکَ یا سَکا یا چیزی نزدیک به آن بوده، چرا که ایرانیان آنها را به این شکل می نامیدند و هرودوت نیز در مورد سکاهای اروپایی گفته که آن ها خود را سکُلُت (Scolot) می نامند.
سکا ها در آغاز به اتفاق اقوام دیگر هند و اروپایی در یک جا می زیستند و بعدها به نقاط دیگر مهاجرت کردند. مهاجرت اقوام سکایی در دوران مهاجرت های بزرگ هند و اروپایی انجام شد. بعضی از قبایل آریایی از یک سو با سکاهای اروپا و از سوی دیگر با اقوام هندی و ایرانی رابطه ی خویشاوندی داشتند، جلگه های جنوب روسیه را ترک گفته ، عده ای به طرف کوه های اورال و گروهی به سمت سیردریا یا جیحون رفتند. آنها پس از گذشتن از کوه های تیانشان وارد سرزمین کاشغر شده ، از آنجا سراسر ترکستان شرقی و دره های کوتچه و قره چار و توئن هوانگ را تا کانسور به تصرف درآوردند و با خاک چین همسایه شدند.
پراکنده شدن قوم سیت یا سک در نواحی مزبور در زمره ی آخرین جنبش ها و مهاجرت های قبایل آریایی است که پس از مهاجرت سایر اقوام هند و اروپایی انجام گرفته است و از آنجا که قبایل مزبور بت پرست ، بدوی و صحرانشین بودند، موجبات مزاحمت دیگر اقوام آریایی از جمله پارسها و مادها را فراهم می آوردند. گرچه در اوستا از سکاها سخن نرفته است ، ولی از آن اقوام آریایی یاد شده که همواره دولت های اوستایی نظیر پیشدادیان و کیانیان را مورد فشار و تاخت و تاز قرار می دادند. در داستان هایی از اوستا که از افراسیاب و تورانیان و ارجاسب و غیره هم سخن رفته ، به قوم سک ها نیز اشاره شده است . آشوری ها برای اولین بار بین سال های ۷۵۰ ۷۰۰ پیش از میلاد از سکاها سخن رانده اند.
در واقع چیزی از هجوک کیمریان نگذشته بود که به گفته هرودوت (گرچه به اشتباه بر این باور است که سکاها در تعقیب کیمریان بودند)، سکاها وارد آسیای کوچک شدند که در منابع شرقی (آشوری و بابلی) «ایشگوزا» نامیده می شدند و یونانیان آنها را «اسکیت» می خواندند. البته منظور یونانیان از واژه «اسکیت» (به طور صرف) صحرانشینانی که به زبان آریایی سخن می گفتند و در نواحی ساحلی شمال دریای سیاه و شمال قفقاز می زیستند و دارای ویژگی های فرهنگی و تمدنی مادی بودند، نمی باشد. «اسکیت» نام مشترکی بود که یونانیان بر تمام قبایلی که به آسیای صغیر می تاختند می نهادند.
در روزگار مادها سکاها بارها به مرزهای ایران تاختند. آنها گاه با آشور هم پیمان می شدند و زمانی زیر فرمان خود مادها با آشوریان می جنگیدند. به دنبال حمله ی مجدد آشور به مادها، خشتریته برای پایان دادن به حملات آشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملاً با آشور وارد جنگ شد. در حدود سال ۶۵۰ پ. م. پادشاهی ماد دولت بزرگی در ردیف ماننا و اورارتو و عیلام بود. بعد از سکاها، کیمری ها (یکی دیگر از قبایل صحرانشین شمال قفقاز) به منطقه ی شمال غرب ایران حمله کردند و در سر راه خود، دولت اورارتو در غرب دریاچه ارومیه و شرق آناتولی را نابود کردند.
هووخشتره، بزرگترین پادشاه ماد در ده سال اول حکومتش موفق شد که رابطه اش را با پادشاه سکاها، پروتوثیس، به اتحاد متقابل تبدیل کند. هووخشتره ارتشش را به دو بخش پیاده نظام مجهز به نیزه و سواره نظام تیرانداز (شکلی که از سکاها آموخته بود) تقسیم کرد و دولت نیرومندی در ماد تشکیل داد. در روزگار هووخشتره، پس از انقیاد سکاها در ماد، گروهی از سکاها را به غرب ماد کوچ دادند و این سرزمین را به نام آنان سکزی یا ساکز خواندند که اکنون به سقز معروف است.
در فرهنگ شاهنامه، ذیل کلمهٔ سگسار آمده است: «از مرز و بوم هایی که داهیان در آن جای گرفتند». و راجع به داهیان در ذیل کلمهٔ سکزی می خوانیم: «... داه گروهی بودند از آرین که در دشت خوارزم جای گرفتند و پس از آن در کنار جنوبی دریای خزر جایگیر شدند. از ... آنان مردم بستوه آمدند. پادشاه ایران گروه داه را پراکنده ساخت. یکدسته از آنان را به زابلستان کوچانید و آنان را سکزی خواندند ... و دشت خوارزم داهستان نامیده شد که مخفف آن دهستان است و اکنون به دهستان معروف است و یکدسته از گروه داه را در زمینی جای دادند در طبرستان ...»
به این ترتیب می توان گفت سنگسر که در نواحی جنوبی دریای خزر قرار دارد جزئی از سگسار باستانی است و سنگسری ها از بازماندگان داهیان و با مردم سیستان (سجستان) و خوارزمیان قدیم از یک نژاد می باشند و نیز نام سنگسر از نام همین قوم و واژه ی سگسار گرفته شده است.
با آغاز کار هخامنشیان درگیری های مرزی با سکاها دنباله داشت. با گذشت زمان گروهی دیگر از سکاها را به جنوب شرقی ایران کوچاندند و این سرزمین را به نام خود آنان سکستان یا (سیستان) خواندند. دسته های بسیاری از آنان به شاهنشاهی هخامنشی پیوستند و به عنوان سرباز برای آنان جنگیدند. از نامدارترین آنها می توان از سکاهای تیزخود نام برد.
در یکی از همین درگیری های مرزی کورش بزرگ بنیادگذار هخامنشیان در نبردی با گروهی از سکاهای خاوری به نام ماساژت ها کشته شد. داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه سکاها تا مرکز اروپا پیشروی کرد.
منبع: آفتاب http://www.aftabir.com
سَکاها دسته ای از مردمان کوچ نشین آریایی بودند که محل زندگی آنان از شمال به دشت های جنوب سیبری، از جنوب به دریای خزر و دریاچه آرال، از شرق به ترکستان چین و از غرب تا رود دانوب می رسید. سکاها مردمانی جنگجو بودند و گهگاه به سرزمین های همسایه خود یورش می بردند. سکاها از شاخه های نژاد هند و اروپایی بودند که همواره در تاریخ قدیم ایران خودنمایی می کردند.
سَکَ یا سَکا نامی است که در منابع قدیمی برای سکاهایی که از طرف آسیای میانه با ایرانیان سروکار داشتند، به کار رفته است. سکاها یا سک ها در زبان های اروپایی به سیت معروف هستند.
saka از شاخه های دیگر ایرانی باستان زبان سکایی است. سکاها قومی ایرانی بودند که در بخش شمالی پشته ایران جای داشتند. نام این قوم در زبان فارسی باستان چنان که در کتیبه های هخامنشی نگاشته شده است، saka و در زبان آشوری ishguza و در زبان یونانی skuthai ثبت شده و همین واژه است که در برخی از زبان های اروپایی امروز به گونه ی scythe نوشته می شود. شگفت این است که نویسندگان ایرانی آن را از روی املا و واگفت اروپایی گاهی اسکیث و گاهی سیت می نویسند.
مردمانی که در اروپای شرقی سکنی داشته اند، در کتب هرودوت موسوم به سکیث می باشند. این نام از این جهت به این مردمان داده شده بود که سکیث در زبان یونانی به معنای پیاله است و این افراد همیشه پیاله ای با خود داشتند.
به دقت معلوم نیست سکاها خود را چگونه می نامیدند، اما ظن قوی می رود که اسم آنها همان سَکَ یا سَکا یا چیزی نزدیک به آن بوده، چرا که ایرانیان آنها را به این شکل می نامیدند و هرودوت نیز در مورد سکاهای اروپایی گفته که آن ها خود را سکُلُت (Scolot) می نامند.
سکا ها در آغاز به اتفاق اقوام دیگر هند و اروپایی در یک جا می زیستند و بعدها به نقاط دیگر مهاجرت کردند. مهاجرت اقوام سکایی در دوران مهاجرت های بزرگ هند و اروپایی انجام شد. بعضی از قبایل آریایی از یک سو با سکاهای اروپا و از سوی دیگر با اقوام هندی و ایرانی رابطه ی خویشاوندی داشتند، جلگه های جنوب روسیه را ترک گفته ، عده ای به طرف کوه های اورال و گروهی به سمت سیردریا یا جیحون رفتند. آنها پس از گذشتن از کوه های تیانشان وارد سرزمین کاشغر شده ، از آنجا سراسر ترکستان شرقی و دره های کوتچه و قره چار و توئن هوانگ را تا کانسور به تصرف درآوردند و با خاک چین همسایه شدند.
پراکنده شدن قوم سیت یا سک در نواحی مزبور در زمره ی آخرین جنبش ها و مهاجرت های قبایل آریایی است که پس از مهاجرت سایر اقوام هند و اروپایی انجام گرفته است و از آنجا که قبایل مزبور بت پرست ، بدوی و صحرانشین بودند، موجبات مزاحمت دیگر اقوام آریایی از جمله پارسها و مادها را فراهم می آوردند. گرچه در اوستا از سکاها سخن نرفته است ، ولی از آن اقوام آریایی یاد شده که همواره دولت های اوستایی نظیر پیشدادیان و کیانیان را مورد فشار و تاخت و تاز قرار می دادند. در داستان هایی از اوستا که از افراسیاب و تورانیان و ارجاسب و غیره هم سخن رفته ، به قوم سک ها نیز اشاره شده است . آشوری ها برای اولین بار بین سال های ۷۵۰ ۷۰۰ پیش از میلاد از سکاها سخن رانده اند.
در واقع چیزی از هجوک کیمریان نگذشته بود که به گفته هرودوت (گرچه به اشتباه بر این باور است که سکاها در تعقیب کیمریان بودند)، سکاها وارد آسیای کوچک شدند که در منابع شرقی (آشوری و بابلی) «ایشگوزا» نامیده می شدند و یونانیان آنها را «اسکیت» می خواندند. البته منظور یونانیان از واژه «اسکیت» (به طور صرف) صحرانشینانی که به زبان آریایی سخن می گفتند و در نواحی ساحلی شمال دریای سیاه و شمال قفقاز می زیستند و دارای ویژگی های فرهنگی و تمدنی مادی بودند، نمی باشد. «اسکیت» نام مشترکی بود که یونانیان بر تمام قبایلی که به آسیای صغیر می تاختند می نهادند.
در روزگار مادها سکاها بارها به مرزهای ایران تاختند. آنها گاه با آشور هم پیمان می شدند و زمانی زیر فرمان خود مادها با آشوریان می جنگیدند. به دنبال حمله ی مجدد آشور به مادها، خشتریته برای پایان دادن به حملات آشور با ماننا و سکاها پیمان دوستی بست و عملاً با آشور وارد جنگ شد. در حدود سال ۶۵۰ پ. م. پادشاهی ماد دولت بزرگی در ردیف ماننا و اورارتو و عیلام بود. بعد از سکاها، کیمری ها (یکی دیگر از قبایل صحرانشین شمال قفقاز) به منطقه ی شمال غرب ایران حمله کردند و در سر راه خود، دولت اورارتو در غرب دریاچه ارومیه و شرق آناتولی را نابود کردند.
هووخشتره، بزرگترین پادشاه ماد در ده سال اول حکومتش موفق شد که رابطه اش را با پادشاه سکاها، پروتوثیس، به اتحاد متقابل تبدیل کند. هووخشتره ارتشش را به دو بخش پیاده نظام مجهز به نیزه و سواره نظام تیرانداز (شکلی که از سکاها آموخته بود) تقسیم کرد و دولت نیرومندی در ماد تشکیل داد. در روزگار هووخشتره، پس از انقیاد سکاها در ماد، گروهی از سکاها را به غرب ماد کوچ دادند و این سرزمین را به نام آنان سکزی یا ساکز خواندند که اکنون به سقز معروف است.
در فرهنگ شاهنامه، ذیل کلمهٔ سگسار آمده است: «از مرز و بوم هایی که داهیان در آن جای گرفتند». و راجع به داهیان در ذیل کلمهٔ سکزی می خوانیم: «... داه گروهی بودند از آرین که در دشت خوارزم جای گرفتند و پس از آن در کنار جنوبی دریای خزر جایگیر شدند. از ... آنان مردم بستوه آمدند. پادشاه ایران گروه داه را پراکنده ساخت. یکدسته از آنان را به زابلستان کوچانید و آنان را سکزی خواندند ... و دشت خوارزم داهستان نامیده شد که مخفف آن دهستان است و اکنون به دهستان معروف است و یکدسته از گروه داه را در زمینی جای دادند در طبرستان ...»
به این ترتیب می توان گفت سنگسر که در نواحی جنوبی دریای خزر قرار دارد جزئی از سگسار باستانی است و سنگسری ها از بازماندگان داهیان و با مردم سیستان (سجستان) و خوارزمیان قدیم از یک نژاد می باشند و نیز نام سنگسر از نام همین قوم و واژه ی سگسار گرفته شده است.
با آغاز کار هخامنشیان درگیری های مرزی با سکاها دنباله داشت. با گذشت زمان گروهی دیگر از سکاها را به جنوب شرقی ایران کوچاندند و این سرزمین را به نام خود آنان سکستان یا (سیستان) خواندند. دسته های بسیاری از آنان به شاهنشاهی هخامنشی پیوستند و به عنوان سرباز برای آنان جنگیدند. از نامدارترین آنها می توان از سکاهای تیزخود نام برد.
در یکی از همین درگیری های مرزی کورش بزرگ بنیادگذار هخامنشیان در نبردی با گروهی از سکاهای خاوری به نام ماساژت ها کشته شد. داریوش بزرگ دیگر پادشاه هخامنشی برای تنبیه سکاها تا مرکز اروپا پیشروی کرد.
منبع: آفتاب http://www.aftabir.com
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}