ساختار پایتخت ایران در دوره صفوی
در ادامه روند تاریخ پرفراز و نشیب اصفهان، مردم آن هم زمان با قرن ۱۱ هجری قمری شاهد تحولی بزرگ بودند که در عرصه حیات اجتماعی و فرهنگی آنها تاثیر به سزایی داشت و آن عبارت بود از انتقال پایتخت سلسله صفوی از قزوین به اصفهان، توسط شاه عباس اول و پس از آن بود که فعالیت های عمرانی وسیعی توسط عباس اول و مشاورانش که در راس آنها شیخ بهاء الدین جبل عاملی قرار داشت، انجام پذیرفت و در نتیجه، شهری بزرگ در کنار شهر قدیمی مشتمل بر مسجدها، خیابان ها، کاخ ها و پل ها بنا شد که وجود زاینده رود، عظمت آن را تکمیل می کرد.
از نظر اجتماعی جامعه ایران در عصر صفوی مانند سایر دوره های تاریخی، جامعه ای هرمی شکل بود که در راس آن شاه (خاندان سلطنت) و در قاعده آن مردم عادی قرار داشتند که شامل دهقانان مناطق روستایی، صنعتگران، دکانداران و تجار شهری بودند و بین شاه و مردم عادی توده ای از مقامات سیاسی، نظامی و روحانی در سطوح مختلف با وظایف متفاوت قرار داشتند.
تفاوت بارزی که حیات اجتماعی مردم این عصر نسبت به دوره های پیش از خود داشته است، این بود که ایرانیان پس از حدود هشت قرن و نیم پایداری در برابر مخاطراتی که تهدیدی جدی برای ادامه حیات شان به شمار می رفت، در قرن ۱۰ هجری قمری و ۱۶ میلادی تحت صیانت خاندان صفوی توانستند، آرامشی نسبی بیابند و هرچه مرشدزادگان ترک تبار صفوی بیشتر به داخل ایران نفوذ می کردند، بیش از پیش با فرهنگ کهن ایرانی که جاذبه های فراوانی داشت، هم خوانی می یافتند.
اگرچه در این عصر، نظام سیاسی ایران مطابق روال پیشین مبتنی بر استعداد کهن فردی بود، ولی سیاست اصلی خاندان صفوی که با مذهب تشیع دوازده امامی همراه شده بود، با همراهی نخبگان ایرانی در راستای پیشرفت ایران قرار گرفت.
اصفهان نیز یک قرن پس از قدرت یافتن سلسله صفوی در قرن ۱۱ هجری قمری (۱۷ میلادی) از این تحولات برکنار نماند و در ادامه تاریخ پرفراز و نشیب خود، فصل نوینی را آغاز کرد و آن هنگامی بود که عباس اول صفوی در سال ۱۰۰۶ هجری قمری (۱۵۹۷ میلادی) هم زمان با یازدهمین سال سلطنت خود، پایتخت را از قزوین به اصفهان انتقال داد.
شاه برای انجام این کار دلایل متعددی داشت که از آن جمله به قرار داشتن این شهر در مرکز ایران، حاصل خیزی و فراوانی آب، سهولت نقل و انتقال نیروهای نظامی به مناطق مختلف از طریق این شهر و کنترل مرزهای مختلف، بخصوص مرزهای آبی جنوبی می توان اشاره کرد. در یک نگاه کلی شاید یکی از دلایل مهمی که در این انتخاب موثر بود و کمتر مورد توجه قرار گرفت، قرار داشتن اصفهان در قلب فرهنگ و تمدن ایران باشد که به دلیل مرکزیتش و وجود امنیت نسبی در برخی از دوره های تاریخی، می توانست بسیاری از خصوصیات اصیل فرهنگ ایرانی را در خود حفظ کند؛ پس بیهوده نیست که در وصف اصفهان گفته اند، «اصفهان از مشاهیر بلدان ایران و از امهات بلاد عراق عجم است».
لذا عباس اول که بیش از اجداد خود مایل بود برای اداره امپراتوری پهناورش به عناصر ایرانی تکیه کند، این شهر را انتخاب کرد. به هر حال، پس از انتخاب اصفهان به مرکزیت دولت صفوی، فعالیت های فشرده وسیعی توسط عباس اول و مشاور برجسته اش شیخ بهاء الدین جبل عاملی برای بازسازی اصفهان به گونه ای که لایق پایتختی دولت صفوی باشد، آغاز شد. بنابراین در راستای این سیاست، شاه نه فقط عموم بزرگان را بلکه هر متمولی را که سراغ داشت، وادار کرد که ابنیه ای عمومی برای زینت شهر و آسایش مردم بسازند.
یکی از ویژگی های مهم پایتخت جدید، میدان نقش جهان بود که به نظر برخی سیاحان اروپایی «از زیبایی امکنه شرق به شمار رفته و بسیار وسیع و دلگشاست». این میدان در سفرنامه های سیاحان عصر صفوی به نام های مختلفی خوانده شده که معروف ترین آن ها نقش جهان است و به نظر می رسد، این نام برگرفته شده از نام قصری باشد که در باغی وسیع قرار داشت و به دستور عباس اول در راستای گسترش شهر آن را تخریب و میدان بزرگی به جای آن بنا شد.
این میدان با کاربری های مختلفی که در آن پیش بینی شده بود، در حقیقت قلب تپنده پایتخت و جلوه گاه اصلی حیات اجتماعی و اقتصادی مردم اصفهان تا پایان عصر صفوی و حتی پس از آن و شاید تا به امروز به شمار می آید.
وجود کاخ عالی قاپو در جبهه غربی میدان، نمادی از قدرت سیاسی نظام حاکم و وجود دو مسجد ـ جامع عباسی و شیخ لطف الله ـ در جبهه های جنوبی و شرقی که هر دو نشان دهنده اوج شکوه و عظمت معماری آن عصر و نمایان گر نظم مقدسی در میدان بوده اند، از یک سو نشان از پیوند مذهب و سیاست حکومت صفوی داشت و ازسوی دیگر، نشان دهنده پیوند مردم و دولت بود، به گونه ای که شاه صفوی را هیچ گاه از مردم دور نگاه نمی داشت. همچنین بخش دیگری از میدان، مدخل یکی از بزرگ ترین بازارهای ایران است؛ این قسمت به همراه تمام ساختمان های گرداگرد میدان که شامل ۲۰۰ اتاق و در دو طبقه ساخته شده است، در اختیار عموم مردم بود، به گونه ای که تمام حجره های طبقه پایین را در کمال نظم و ترتیب به خرده فروشان و پیشه وران اختصاص داده بودند و اتاق های طبقه های بالا که با زیبایی و در عین حال سادگی با گچ، آجر و رنگ های سبز و قرمز ساخته و تزیین شده بودند، به عنوان محل خواب در اختیار مسافرانی که از اطراف به شهر می آ مدند، قرار داده می شدند.
مرکز میدان هم در حقیقت محل تردد و برخوردهای اجتماعی مردم با یکدیگر بود و در یک جمله می توان گفت که میدان، مجموعه ای متنوع از حیات مردم عادی و حتی طبقه های بالاتر اجتماعی بود که بخشی از زندگی روزانه و حتی شبانه خود را در آن می گذراندند.
بیشتر سیاحان اروپایی که در این عصر به اصفهان آمده اند، در نوشته های خود مطالب متنوعی را درباره زندگی روزمره مردم در میدان در ارایه داده اند که از مجموع این نوشته ها می توان دریافت که افراد مختلف از هر صنف و طبقه ای چه در روز و چه در شب در میدان که هسته اصلی شهر بود، حضور داشتند.
می نویسند که در قسمت غربی میدان و نزدیک عالی قاپو، فال گیران و پیش گویان به فعالیت مشغول بودند و در گوشه دیگر عده ای تاس بازی می کردند و تعدادی درویش نیز در گوشه ای، از روی کتاب های خود درباره آینده به مردمی که به آنها اعتقاد داشتند، اطلاعاتی می دادند. در قسمت مدخل بازار بزرگ (قیصریه) نیز خرده فروشان و سمسارها و دیگر اهل حرف به ارایه کالاهای خود به مردم می پرداختند. همچنین به هنگام غروب آفتاب و حتی در شب نیز هنرپیشگان، کشتی گیرها و شاعران به سرگرم کردن مردم مشغول بودند.
تعدادی قهوه خانه نیز در اطراف میدان قرار داشتند که مردم در این مکان ها ساعتی از روز را به بذله گویی و استراحت می پرداختند. نکته جالب توجه در اینجا این است که مردم اصفهان برعکس اروپاییان، به رفت و آمد مکرر در خیابان ها برای تفریح عادت نداشتند و بیشتر مایل بودند که بر فرشی که در باغ شخصی پهن می کردند و یا در قهوه خانه ها بنشینند و با یکدیگر صحبت کنند و یا در باغ ها از دیدن مناظر طبیعی لذت ببرند و این نکته ای بود که باعث تعجب برخی از سیاحان اروپایی شده بود.
http://www.aftabir.com منبع آفتاب:
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}