نویسنده: ابوالفضل صدقی(1)




 

عملکرد انجمن حجتیه قبل از انقلاب

طرح مسائل انحرافی و خرافات یکی از مهم‌ترین عملکردهای انجمن حجتیه، قبل از انقلاب است. مهم‌ترین و آشکارترین فعالیت انجمن، قبل از انقلاب، مبارزه با بهائیت بود. مبارزه با بهائیت فلسفه وجودی انجمن را شکل می‌داد؛ این مبارزه تنها در بعد فکری، انجام می‌گرفت و انجمن وارد فاز سیاسی و اقتصادی نمی‌شد. درحالی که بهائیت یک پدیده کاملا سیاسی و شبه جاسوسی بود و متقابلاً یکی ازراه‌های مبارزه با آن، برخورد سیاسی بود. از آنجا که انجمن سیاست را نفی می‌‌کرد با این ویژگی بهائیت درگیر نشد و فقط از پایگاه ایدئولوژیک به نقادی آن می‌پرداخت. به همین خاطر هنگامی که با هویدا نخست‌وزیر معدوم شاه، دکتر ایادی، دکتر ثابتی، یا هژبر یزدانی ها و غیره که از مسئولان و متنفذان حکومت استبداد بودند برخورد می‌کرد، با وجودی که بهائی بودند، انجمن ضد بهائی باز هم به دیده بی‌تفاوتی به آنان می‌نگریست زیرا درگیری با آنان اگر چه بهائی بودند جنبه سیاسی پیدا می‌کرد نه ایدئولوژیک و چون انجمن باید تنها با مبلغان بهائیت به مبارزه برمی‌خاست دیگر کاری به کارآنها نداشت(2). شهید رجایی می‌فرماید:«آن موقعی که برادران و خواهران‌مان زیر شکنجه فریاد می‌کشیدند اینها می‌رفتند ثابت کنند که بهائیت بر حق است یا باطل و دقیقا در مقابل مبارزه قرارمی‌گرفتند. »(3)استاد شهید هاشمی‌نژاد در این رابطه می‌فرماید:
تعدادی ازرهبرانشان (رهبران انجمن حجتیه)چنان بهائیت را بزرگ می‌کردند که انگار در این مملکت خطر، بهائیت است. درحالی که ما معتقد بودیم یعنی خط انقلاب معتقد بود که بهائیت شاخه‌ای از شاخه‌های استعمار، معلولی است ما باید سراغ علت برویم. (4)
در واقع، عملکرد انجمن حجتیه در راه مبارزه ایدئولوژیک با بهائیت همان طور که گفته شد در خدمت اهداف رژیم شاه بود. رژیم قصد داشت از یک طرف با ترویج ابزار شیطانی و شهوانی، جوانان این مرز و بوم را سرگرم کند و از طرف دیگر با تقویت جریان‌های غیرسیاسی و بی‌خطر همچون انجمن حجتیه، فکر جوانان مذهبی را از مبارزه با رژیم فاسد شاه به مبارزه فکری و ایدئولوژیک با گروه‌هایی همچون بهائیت سوق دهد. انجمنی‌ها مسئله بهائیت را آن قدر مهم جلوه دادند که حتی در مبارزه امام خمینی(س)با رژیم شاه شرکت نکردند و در ضمن چون این حرکت را نشئت گرفته از فتوای مرجع انجمن (آیت‌الله خویی)می‌دانستند از نظر شرعی نیز اشکالی در کار خود نمی‌دیدند. رهبران انجمن حتی با مشاهده سیل عظیم جمعیت مسلمانان در مقابله با نظام ستمشاهی و حمایت روحانیان معظم از آنها، حاضر نشدند که به امامت مرجع کبیر شیعیان تن بدهند و قیام مردم را با عباراتی مثل «وزوز پشه را چه به فانتوم»به استهزا می‌گرفتند و می‌گفتند:«مشت بر درفش چه می‌تواند بکند»یا امام را مسخره کرده و اظهار می‌کردند که «یک خودکاری در دستش گرفته و یک اعلامیه‌ای نوشته می‌خواهد امریکا را شکست بدهد. »(5)
انجمن قبل ازانقلاب اسلامی نیروهای جوانی را که می‌توانستند درامر مبارزه مؤثر باشند نه تنها به جریان انحرافی می‌انداخت و ازمسیر نهضت دور نگه می‌داشت بلکه درسخنرانی‌ها هم درمنکوب کردن مبارزان اقدام می‌کرد چنانکه حلبی در یکی از سخنرانی‌ هایش گفت:
چندی است تحریص می‌کنند. ولی چه از آب درمی‌آورند؟ چریک. چی از آب درمی‌آورند؟ مفسده خرابکار، موذی به اجتماع، مضر به نظام، تشویق می‌کنند اما یک جوری تشویق می‌کنند که آنی که به عمل می‌آید، بر ضرر تمام می‌شود، چون طبق اسلام تشویق نمی‌شوند. (6)
یعنی درواقع همان تهمت‌هایی که رژیم طاغوت به مخالفان خود نسبت می‌داد. اینها هم همان را طوطی‌وارتکرارمی‌کردند. امام امت می‌فرمایند:
از بس اجانب و عملشان به گوش ما خوانده‌اند که:آقا برو سراغ کارت، سراغ مدرسه و درس و تحصیل، به این کارها چکار دارید؟ این کارها از شما برنمی‌آید. ما هم باورمان آمده که کاری از ما نمی‌آید و اکنون من نمی‌توانم این تبلیغات سوء را از گوش بعضی بیرون کنم. (7)
جدا از پرداختن انجمن به مسئله بهائیت به مثابه یک مشکل اصلی، یکی دیگر از اهداف انجمن، مسئله ای اهل تسنن بود؛ آنها برای ایجاد دافعه نسبت به آنان برنامه‌ریزی می‌کردند و این هم به طور دقیق همان جاده‌ای بود که استعمار ترسیم کرده بود. از موضوعات مهم سخنرانی‌های سرپرست انجمن، تبیین قدرت جسمانی امام علی(ع)و میزان تیزی و برندگی ایشان بود و اینکه امام یک تنه حریف جمعیت عظیمی بود و با هرفریاد الله‌اکبر یک تن را به زمین می‌انداخت. انجمنی‌ها از سنخ مروجان آن عقیده بودند که تمام فضایل امیرالمؤمنین را در
شجاعت و شمشیر و شمشیرزنی او خلاصه ساخته بودند و تمثالی از حضرت می‌آفریدند که در معیت شمشیری بلند در کنار شیر پر یال و کوپالی ایستاده بودند:بدین معنا که حضرت در شجاعت و قدرت همچون شیر است. (8)

مبارزه با پپسی کولا

یکی دیگراز فعالیت‌های انجمن مبارزه با پپسی کولا بود. انجمن پپسی‌ کولا را مذموم و تحریم شده می‌شمرد و از این رو، برخی آشامیدن آن را حرام دانسته اعضای خود را بسیج کردند تا با مغازه‌داران تماس بگیرند و آنان را با روش تشویق و تهدید از فروش این نوشابه منع کنند. هنگامی که فعالیت آنها روی یک مغازه‌دار کارگر می‌افتاد آن را یک پیروزی و فتح تلقی می‌نمودند. چرا به جای شاه، امریکا، شیوع فحشاء، معاملات ربوی بانک‌ها و هیئت‌های مستشاری امریکا در ایران و به جای پایگاه‌های جاسوسی استراق سمع امریکا در ایران و حق توحشی که امریکایی‌ها از دولت ایران می‌گرفتند با پپسی مبارزه می‌کردند؟ زیرا صاحب و امتیازدار کارخانه آن ثابت پاسال، بهائی بود، لیکن انجمن، ثابت پاسال و دیگر سرکردگان و زمامداران بهائیت را رها کرده و با یک شی بی‌زبان درافتاده بود.
در حرمت شرب پپسی که از ناحیه علمای وقت صادر گردیده بود بحثی نیست سخن در اصلی نمودن مبارزه با پپسی است به نحوی که انگار حکم حرمت صرفا برآن نوشابه جاری بود و دیگر مظاهر و مفاسد سیاست مباح بود که اینچنین به فرعیات می‌پرداختند و نسبت به سرچشمه‌ای که آب از آن گل‌آلوده بود عامدا و عالما غفلت می‌ورزیدند. (9)

انجمن و قیام 15 خرداد

قیام 15 خرداد آغازگر نهضت امام خمینی(س)علیه رژیم طاغوتی شاه بود که هزاران نفر در آن به شهادت رسیدند. درحالی که امت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(س)مبارزه جدی علیه رژیم فاسد شاه را آغاز کرده بودند رهبر انجمن حجتیه، امام را مورد مؤاخذه قرارمی‌دهد که چه کسی مسئول این همه خون‌های به هدررفته است؟ وی در یک سخنرانی در مدرسه مروی، امام را مسئول ریختن خون جوانان در15 خرداد دانست و با تعبیرهای تندی حرکت اسلامی را محکوم نمود(10)جالب آن است که شاه هم همین سئوال را مطرح کرده بود که این خون‌های ریخته شده به گردن کیست؟
امام خمینی(س) نیز در جایی فرمودند که مسئول ریختن خون جوانان در15 خرداد همان کسی است که مسئول خون شهدای قیام امام حسین(ع)است (نقل به مضمون). (11)آقای طیب از مسئولان سابق انجمن که پس از انقلاب خود را ازانجمن خارج کرد می‌گوید:
ازابتدای این نهضت و از گذشته‌های دور این نهضت، آقای حلبی با ناباوری با آن برخورد می‌کرد و معتقد بود که نمی‌شود با رژیم تا دندان مسلح شاه مبارزه کرد و عقیده داشت کسانی که به این راه کشیده می‌شوند خونشان را هدر می‌دهند و کسانی
که افراد را به این راه می‌کشانند مسئول این خون‌ها هستند و معتقد بودند که کار صحیح فعالیت‌های فرهنگی و ایدئولوژیک است نه مبارزه علیه رژیم. (12)
بدین ترتیب انجمن حجتیه در قیام15 خرداد در کنار استعمار و شاه قرار گرفت و همصدا با حزب توده، بهائیت و جبهه ملی این قیام را محکوم کرد.
واما امام این پیشوای الهی، پیش از روز15 خرداد چنین فرموده بودند که «اسلام در معرض خطر است»و به مناسبت احیای کاپیتولاسیون در یک نطق آتشین فرمودند:
من اعلام خطر می‌کنم... این آقایانی که می‌گویند باید خفه شد و دم نیاورد، آیا در این مورد هم می‌گویند باید خفه شد؟ در اینجا هم ساکت باشیم و دم نیاوریم؟ ما را بفروشند و ما ساکت باشیم، استقلال ما را بفروشند و ما ساکت باشیم والله گنهکار است کسی که داد نزند والله مرتکب کبیره است کسی که فریاد نزند... امروز تمام گرفتاری ما از امریکاست تمام گرفتاری ما از اسرائیل است، اسرائیل هم از امریکاست. این وکلا هم از امریکا هستند. این وزراء هم از امریکا هستند، هم دست‌‌نشانده امریکا هستند. (13)
و در همان زمان‌ها بود که امام تقیه را نیزحرام کردند. درحالی که انجمن حجتیه در طول سال‌های بعد از15 خرداد نیز همان روش دوری از سیاست وعدم مبارزه با رژیم شاه را دنبال می‌کرد و از دشمنان اصلی غفلت می‌ورزید.
به همین جهت همواره مورد حمایت ساواک و رژیم شاه قرار داشت. درحالی که رژیم شاه کوچک‌ترین حرکت نیروهای انقلاب را خفه می‌کرد انجمن درتمدید اعتبار پروانه فعالیت خود با مشکلی روبه‌رو نبود. در واقع انجمن حجتیه به جناح مذهبی حکومت بدل شده بود و مأموران از جلسات آنها محافظت می‌‌‌کردند.

پی نوشت ها :

1-کارشناس ارشد روابط بین الملل و مدیر گروه تاریخ و روابط خارجی مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
2-باقی، همان، ص 32 و 33.
3-روزنامه جمهوری اسلامی (29/ خرداد/ 1361).
4-به نقل از:باقی، همان، ص 34.
5-مصاحبه اختصاصی با آیت اللّه خز علی، به نقل از:باقی، همان، ص 58.
6-سخنرانی تحت عنوان:نظام، جهاد، حکومت اسلامی، به نقل از:اخگری، همان، ص 54 و 55.
7-کتاب ولایت فقیه، ص 167.
8-محمد توکل، «بازار سنتی ایران در سه دوره»، در:
www.meisami.com
به نقل از:علیانسب و سلمان علوی نیک، جریان شناسی انجمن حجتیه (قم:زلال کوثر، 1385)، ص 22.
9-باقی، همان، ص 55.
10-همان، ص 42.
11-همان، ص 43.
12-همان، صبح آزادگان، ش 592 (27/ بهمن/ 1360).
13-سخنرانی امام پس از آزادی از زندان در 4 آبان 1343، به مناسبت احیای کاپیتولاسیون به نقل از:باقی، همان، ص 44.

منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.