نویسنده: احمد کریمیان




 

اقتصاد انگلیس، به دنبال جنگ نورماندی، در سال 1066/م، بسیار پریشان و عقب مانده بود و معاملات، تنها به شیوه ی پایاپای انجام می گرفت. از سوی دیگر، ویلیام اول (گیوم) فاتح این سرزمین تمایل داشت که منافع خود را از این کشور به صورت نقدی دریافت کند. از این رو، بر آن شد تا بافت اقتصادی انگلیس را با آوردن گروهی از سرمایه داران تجارت پیشه به این کشور، تغییر دهد. او حلّ مشکل خود را در عنصر یهود یافت. به همین جهت یهودیان را ترغیب کرد تا با مهاجرت به انگلیس، موجبات رونق تجاری این کشور را فراهم آورند. یهودیان نیز با اجابت دعوت وی، به این سرزمین درآمدند و تحت حمایت های ویژه ی شاه در لندن، بریستول، کانتربری سکنا گزیده و به امر بازرگانی و رباخواری مشغول شدند.
از این رو، یهودیان انگلیسی، در اصل اهل این سرزمین نبودند، بلکه ریشه ای آلمانی و فرانسوی داشتند. بیشتر آن ها نام های فرانسوی داشتند و حتّی به زبان فرانسه گفت و گو می کردند.
با آغاز سده ی دوازده، با حمله هایی که از سوی کلیسا و اشراف زادگان و سپس عامّه ی مردم بر ضدّ این قوم صورت گرفت، اوضاع ایشان رو به سختی و وخامت نهاد. یهودیان به سبب ارتباط ویژه با پادشاه، به عنوان مزدوران دربار، مورد نفرت طبقات مردم قرار گرفتند. آنان یکی از عوامل اصلی اختلافات و منازعات میان دستگاه حاکمه با طبقات مختلف جامعه، در سده های میانی اروپا بودند.
در سال 1144/م به دلیل ناپدید شدن طفلی به نام ویلیام که یهودیان به قتل او و استفاده از خون وی در مراسم عید پسح متّهم شده بودند، غائله ی عظیمی بر ضدّ یهودیان برپا شد و بسیاری از آنان کشته شدند.
در جریان مرحله ی اوّل و دوم جنگ های صلیبی، یهودیان انگلیس از سوی مردم مورد هجوم و قتل و غارت قرار گرفتند.
هرتس حاخام انگلیسی در کتاب اندیشه ی یهودی می نویسد:
در سال 1189/م در روز تاج گذاری ریچارد اول (ریچارد شیردل)، یهودیان این کشور به منظور جلب حمایت وی، از سراسر انگلیس به لندن آمدند تا خراج و جزیه ی خود را تقدیم وی کنند؛ امّا همین که آنان در میدان «وست مینستر» تجمّع کردند، مردم گمان بردند که یهودیان، نقشه و توطئه ای در سر دارند. از این رو، شایعه ای به سرعت در لندن منتشر شد که کشتار یهودیان را به مناسبت جشن های آغاز سلطنت، مورد تأکید قرار می داد. این شایعه چنان مردم را برانگیخت که با حمله به یهودیان، بسیاری از آنان را کشتند و خانه های شان را به آتش کشیدند. (1)
در سال 1190/م با شرکت ریچارد در حمله ی سوم صلیبیان و غیبت او از میهن، مخالفان یهود فرصت را مغتنم شمرده، و در بسیاری از نقاط بر یهودیان حمله بردند.
از جمله در روزهای شانزدهم و هفدهم مارس، هولناک ترین کشتار یهودیان در شهر «یورک» به سبب زیاده روی ایشان در امر ربا خواری اتفاق افتاد. در این حادثه، مهاجمان، منازل یهودیان را به آتش کشیده و اسناد مالی و سوابق بدهکاری افراد را نابود کردند و آنان را میان پذیرش آیین مسیحیت و یا کشته شدن، مخیّر نمودند. یهودیان نیز به نزد پیشوای دینی خود، یومتوو گرد آمده و سرانجام دست به یک خودکشی جمعی زدند. (2)
ریچارد به منظور انتقام گرفتن از مسبّبان حادثه، با فرستادن یکی از کشیشان به «یورک»، دارایی سرکردگان شورش را مصادره و حاکم آن جا را برکنار کرد، و چون خود، در سال 1194/م به کشور بازگشت، موضوع را به دقّت مورد مطالعه و بررسی قرار داد و در عادی سازی روابط میان مردم و یهودیان تلاش کرد. وی تشکیلات منظّمی برای ثبت بدهی افراد به رباخواران یهود تأسیس کرد.
در جهت اجرای اهداف ریچارد اول، در شهرداری های مهم ترین مناطق انگلیس، صندوق هایی تعبیه شد- جمعاً 27 صندوق – که با مسئولیت و نظارت چهار نفر – دو مسیحی و دو یهودی- در هر یک از آن ها نسخه ای از اسناد و مدارک مربوط به مطالبات یهودیان قرار داده شد. مسئولان این صندوق ها زیر نظر چهار تن از متولّیان و یا قاضیان یهود،(3) و آن نیز به نوبه ی خود تحت نظارت رئیس خزانه داری اموال یهود (4) انجام وظیفه می کردند.
در فاصله ی سال های 1199 – 1216/م که ژان سان تر به سلطنت رسید، اختلاف و نزاع میان او و رجال کلیسا و اشراف به اوج رسید. ژان، طی فرمانی هر گونه سیطره ی اشراف و کلیسا را بر یهودیان نفی کرد و آن ها را به طور مستقیم تحت سلطه ی خویش و حاکمان محلی قرار داد. به موجب این فرمان، بسیاری از حقوق یهودیان ملحوظ نظر قرار گرفت. آن ها موظّف شدند دو نوار سفید رنگ به عنوان نشانه ی شاخص بر روی لباس خویش نصب کنند تا از دیگران متمایز شده و مورد حمایت قرار گیرند. این امر موجب شد وضع یهودیان بهبود یابد؛ به گونه ای که با وجود تعداد اندک آنها که از چهار هزار تن تجاوز نمی کرد، اموال و املاک فراوانی را در اختیار داشتند و به همین جهت 8 تا 12% از کل مالیات های وصولی دولت از سوی آنان بوده است.
امّا آفتاب دولت این طایفه، چندان نپایید و به دلایل ذیل رو به افول نهاد:
1. نفوذ روز افزون یهودیان، موجب نفرت بیش از حدّ اشراف شده بود.
2. در آن زمان اقتدار شهرهای انگلیس در حال افزایش و سهم آن از خزانه ی سلطنتی نیز رو به ازدیاد بود و این امر موجب کاهش وابستگی مالی مردم به یهودیان می شد.
3. حرص و تلاش بیش از حدّ یهودیان در جمع آوری مطالباتشان، نفرت و خشم عامّه ی مردم را بر می انگیخت. در عین حال، خود آنان نیز به سبب سنگین تر شدن میزان مالیات های دربار، دچار تشویش و پریشانی بودند.
4. این دوره مقارن بود با ظهور صندوق های مالی ایتالیایی و فرانسوی، مانند لومبارد و کوهارسین که مردم را از وابستگی اقتصادی به یهودیان بی نیاز می ساخت.
این عوامل موجب شد که یهودیان، عناصری بی خاصیّت و منفور به حساب آیند. از این رو، قوانینی در جهت محدودیت آزادی و الزام آنان به سکونت در مناطق ویژه، وضع شد. از سوی دیگر، درگیری و منازعات مستمر اشراف و کلیسا با ژان سان تر، سرانجام در سال 1213/م به شکست ژان و تمکین وی در برابر سیادت کلیسا و به رسمیت شناختن حقوق اشراف منجر شد.
تیره بختی ژان به معنای تیره روزی یهودیان بود. این طایفه رفته رفته خود را چنان درمانده و نگون بخت یافتند که در سال 1255/م متقاضی مهاجرت از انگلستان شدند، ولی مورد موافقت شاه قرار نگرفت.
در جریان جنگ بارون ها (اشراف) بر ضدّ هنری سوم که در طی سال های 1264-1267/م ادامه یافت، یهودیان بارها مورد تعدّی و حمله قرار گرفتند.
چیزی که نفرت و خشم بیشتر مردم را نسبت به یهودیان برانگیخت، این بود که دیدند آن ها به کارهای پست و زشتی مانند سوهان کشیدن به اطراف سکه های طلای رایج که موجب کاهش ارزش آن می شد، می پردازند. از این رو، چون این امر در سال 1278/م فاش شد، شاه فرمان تفتیش خانه های یهودیان را صادر کرد و ایشان را به زندان افکند و 239 نفر از آنان را هم به دار آویخت، تا این که در سال 1290/م فرمان اخراج همه ی یهودیان را از انگلیس صادر کرد. تعداد این یهودیان را از چهار هزار تا شانزده هزار نفر ذکر کرده اند.
بدین ترتیب انگلیس تا پایان سده ی شانزدهم از وجود یهودیان خالی بود؛ امّا از آغاز سده ی هفدهم یک تفکر مسیحی- صهیونیستی در انگلستان پدیدار شد که بر ضرورت حضور یهودیان در همه ی نقاط جهان تأکید می کرد. تفکر مزبور مبتنی بر این افسانه بود که بازگشت و ظهور مجدّد عیسای مسیح (ع) منوط به هدایت و مسیحی شدن یهودیان جهان است.
این اندیشه که براساس سیاست های تجاری و استعماری انگلیس، در آن دوران ساخته و پرداخته شده بود، یک بار دیگر راه ورود یهودیان را به این کشور هموار ساخت.
تاجران یهودی «مارانو» (مهاجر از پرتغال و اسپانیا) به لحاظ اقتصادی و اطلاعاتی، نقش تعیین کننده ای در جنگ انگلیس بر ضدّ اسپانیا ایفا کردند. آنتونیو فرناندز اطلاعات ارزشمندی از ارتش اسپانیا در اختیار مقامات بریتانیا قرار داد. این جا بود که در محافل انگلیسی، فکر استفاده از تخصّص تجاری و بین المللی یهودیان مطرح شد.
الیور کراموِل (Crom well، 1599-1658/م)(5) از عمده طرفداران این نظر بود. به ویژه که وی، یهودیان را برای انجام عملیّات جاسوسی بسیار مناسب می دانست. به همین جهت وی به مقامات لندن دستور داد تا هر گونه تسهیلات را برای استقرار یهودیان در انگلیس فراهم آورند. او برای جلب نظر این طایفه، به آنان اجازه ی احداث معبد و داشتن یک گورستان اختصاصی نیز داد.(6) در دوران سلطنت چارلز دوم، به سال 1664/م، یهودیان به رسمیت شناخته شدند و املاک مصادره شده ی ایشان در زمان جنگ با اسپانیا نیز به آنان مسترد شد.
از آن پس، اوضاع اجتماعی و اقتصادی یهودیان در انگلستان بهتر شد و همین امر، موجب شد تا گروه های بسیاری از یهودیان ساکن در آمستردام، اسپانیا و پرتغال به این کشور مهاجرت کنند. با رشد و توسعه ی تدریجی لندن و گسترش نفوذ و حیطه ی تجاری آن در سطح جهان، یهودیان نیز به تبع، از اعتبار و ثروت بیش تری برخوردار شدند و حتّی به عنوان نمایندگان عمده ی بریتانیا در مستعمره های این امپراتوری، به ویژه در نیویورک و بمبئی و جزایر هند غربی، حضور فعّال یافتند.
در سال 1720/م، جان تولند، اصلاحگر انگلیسی رساله ای با عنوان «دلایل دادن تابعیّت به یهودیان در بریتانیای کبیر و ایرلند» نوشت. او ابراز عقیده کرد که یهودیان باید از حقوقی همانند با دیگر شهروندان بریتانیایی برخوردار شوند. در قرن بعد یهودیان این حقوق را کسب کردند.(7)
در سال 1753/م طرحی به پارلمان بریتانیا تقدیم شد تا به موجب آن، یهودیان تولد یافته در خارج از خاک انگلیس، بتوانند عیناً از حقوق شهروندان انگلیسی برخوردار باشند؛ ولی این طرح مورد تصویب قرار نگرفت و همین امر باعث شد تا بسیاری از ثروتمندان یهود، از آیین خود دست کشیده و به دین مسیح درآیند. پاره ای از آمارها حاکی است که در سده ی نوزدهم، بیش از 29 هزار نفر از یهودیان انگلیس (یعنی حدود یک سوم از یهودیان این کشور) مسیحی شدند.(8)
لشکرکشی های ناپلئون موجب شد تا برخی از یهودیان مقیم انگلیس، مانند خاندان روچیلد (9) و گلد اسمیت، به سبب خدمات مالی چشم گیری که ارائه کردند، در جامعه ی بریتانیا از اعتبار و منزلت ویژه ای برخوردار شوند، که البتّه این امر برای یهودیان، دارای ارزشی حیاتی بود.
در دهه ی سوم سده ی نوزدهم، به یهودیان اجازه داده شد تا در مشاغل اجتماعی فعّالیت کنند و در سال 1835/م برای نخستین بار یک یهودی به عنوان بارون (اشراف زاده) معرّفی شد تا این که سرانجام در سال 1858/م با راه یافتن لیونل دی روچیلد به پارلمان انگلیس، این حرکت به اوج خود رسید.
در این مورد هیلیر بلوک (Hilaire Bolloc) در کتاب یهود می نویسد:
... یهودیان متوجّه شدند که تمام آن چه از «گوییم» می خواهند، در انگلستان فراهم است. نفرتی که قبلاً با آن مواجه بودند، از میان رفته است. درهای مناصب حکومت بر روی آنان گشوده و تعداد زیادی از طایفه ی آنان بر مسند قدرت تکیه زده اند. رواج ازدواج های متقابل میان اشراف سابق انگلیس و ثروتمندان یهود، آنان را چنان در جامعه ی انگلیس درآمیخت و ادغام کرد که کم تر خانواده ی معتبر انگلیسی یافت می شد که خونش با یهودیان در نیامیخته باشد. از آن پس هر دولتی که روی کار می آمد، سهم کرسی های یهود را محفوظ می داشت. بدین ترتیب، یهودیان به دنیای دیپلماسی وارد شدند و در مجلس لردها، مجلس عوام، دانشگاه ها، کرسی هایی را اشغال کردند و مطبوعات و سپس مراکز تجاری را در سلطه ی خود گرفتند.
به نظر هامسون در کتاب تاریخ یهود، همه ی این ها در خلال صد سال اخیر انجام پذیرفت و به نقل دائره المعارف تاریخ جهان آخرین قیود دست و پاگیر یهودیان انگلیس، در سال 1858/م، در زماه نخست وزیری دیزرائیلی شکسته شد.(10)

پی نوشت ها :

1. نعمات احمد فؤاد، اسرائیل ماذا تقول الوقائع ... و الکتب، ص 129-103.
2. سناء عبداللطیف حسین صبری، الجیتو الیهودی، ص 131.
3. Custodians or Justices of the Jews.
4. Exchequer of the Jews.
5. سیاستمدار و رهبر نظامی انگلیس.
6. در این‌ جا باید افزود که تنها استفاده‌ ی ابزاری از این قوم، کرامول را وا می‌داشت تا این تسهیلات ساده را برای یهودیان قائل شود؛ زیرا اظهارات وی به روشنی نشان می‌دهد که در قلب، از این طایفه نفرت داشته است.
از سخنان اوست:
« ... یهودیان از جنگ‌های داخلی ما بهره‌ های فراوان برده‌اند. این اراذل خون ‌خوار، خون انگلیسیان را وسیله ‌ی دستیابی به شمش‌ های طلا و سکه‌های پول قرار دادند و از خزانه‌ی سلطنتی، به ویژه در جریان سرکوبی شورش‌های اسکاتلند و ایرلند، بهره‌های سرشار به چنگ آوردند.
ثروت کلان و مقاصد پلید پنهان، و رفتارهای مجرمانه‌ی ایشان که بدون کیفر مانده است، موجب بزه‌کاری‌های بی‌حد و حصر این طایفه شده و کارشان بدان‌جا رسیده است که آشکارا از قول خدای خود ادعا می‌کنند که مسیحیان بردگان آن‌هایند و اموال منقول و غیر منقولشان متعلق به آنان.
ما در برابر اعتقادات خصمانه‌ی آن‌ها، با همه‌ی وجود خویشتن‌داری و شکیبایی کردیم؛ اما این قوم با ما لجاجت و انکار ورزیدند» (ر.ک: لیف کارنی یف، الیهود و الیهودیه فی نظر شعوب العالم، ترجمه‌ی محمد علی حوات، ص 55).
7. جان ام. دان، عصر روشنگری، ترجمه‌ی مهدی حقیقت‌خواه، ص 96.
8. عبدالوهاب المسیری، الجماعات الوظیفه الیهودیه، نموذج تفسیری جدید، ص 278-279.
9. خاندانی یهودی که افراد آن از راه صرافی و سپس بانکداری به ثروت‌های کلان دست یافتند؛ به گونه‌ای که یکی از ثروتمند‌ترین خانواده‌ها در جهان سرمایه‌داری به شمار می‌آیند. اعضای این خاندان، طی دو قرن اخیر با پراکنده شدن در کشورهای مختلف اروپا و اخذ ملیت‌های فرانسوی، انگلیسی، آلمانی، اتریشی، ایتالیایی و ... بر نظام بانکی و حتی اوضاع اجتماعی این کشورها تأثیر گذاردند. برخی از ایشان در آن واحد، تابعیت چند کشور غربی را دارا هستند.
با حمایت‌های بی‌دریغ مالی خاندان روچیلد، اشغال سرزمین فلسطین، توسط صهیونیسم، تحقق یافت.
10. ر.ک: عجاج نویهض، پروتکل‌های دانشوران صهیون، ترجمه‌ی حمیدرضا شیخی، ص 694.

منبع :کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسة بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.